Tuesday 29 December 2009

بازداشت دکتر خسین موسویان و دیگر فعالین سیاسی

بازداشت روزنامه‌نگاران و فعالین سیاسی و مدنی
ماشالله شمس‌الواعظین، نوشین عبادی، منصوره شجاعی، مرتضی کاظمیان، سیدحسین موسویان و از جمله دستگیری شدگان اخیر هستند. نسرین وزیری خبرنگار پارلمانی ایلنا، بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، کیوان مهرگان دبیر سیاسی ضمیمه اعتماد نیز شب گذشته بازداشت شده‌اند.
Tue / 29 12 2009 / 11:25بازداشت چند روزنامه‌نگارپارلمان‌نیوز: شب گذشته خبرنگار پارلمانی خبرگزاری ایلنا بازداشت شد.به گزارش پایگاه خبری «پارلمان‌نیوز»، نسرین وزیری خبرنگار پارلمانی خبرگزاری اصلاح‌طلب ایلنا و خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی بازداشت شد.همچنین خبرهای رسیده حاکی از آن است که بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، کیوان مهرگان دبیر سیاسی ضمیمه اعتماد، مرتضی کاظمیان یادداشت نویس روزنامه‌های اصلاح‌طلب و ماشاءالله شمس الواعظین بازداشت شدند.همچنین شنیده می‌شود شاپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد شب گذشته بار دیگر دستگیر شد.اخبار دریافتی حاکی از آن است که کیوان مهرگان که پیش از این ماموران برای بازداشت او به منزلش مراجعه کردند و در منزل حضور نداشت بازداشت شد. از سوی دیگر خبر می‌رسد که رضا تاجیک دبیر سیاسی روزنامه‌های توقیف شده شرق و کارگزاران نیز بازداشت شد

شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور بازداشت دکتر حسین موسویان و سایر دستگیر شدکان را شدیدا محکوم میکند و ازادی
فوری همه را بویژه دکتر موسویان رئیس هیئت اجرائیه حبهه ملی ایران خواستار است

Monday 21 December 2009

بیانیه شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

محرم و صفر و جوانان روشنفکر ایران

برخی از مقامات جمهوری اسلامی اعلام میدارند که به احترام ماه محرم باید جلو تظاهرات مخالفین وطرفداران سکولاریسم را درخیابانها گرفت و یا انان را که دست بند سبز ویا لباس سبزدارند و شعار میدهند به خاطرآسایش و امنیت مردم دستگیر کرد.
البته اینها بهانه هائی است برای سرکوب دانشجویان وجوانان روشنفکر ما و بطور کلی اپوزسیون داخل کشور، تا اینکه بتوانند موقعیت وقدرت خود را حفظ کنند.
بدیهی است آنان که درداخل کشوردرپی آزادی ودموکراسی هستند وحاضرند هر گونه هزینه ای را بپردازند به محرم و صفر و این روز و ان ماه کاری ندارند. اینان به بهار میاندیشند ، به بهار ازادی ، به بهاری که دستیابی بدان در خزان هم ممکن است.
ابن مردان و زنان مبارز، سرور و رهبر و ولی و امام نمیخواهند . اینان هر کدام خود یک رهبر و پیشوایند ، بویژه انکه مدعیان رهبری خود به رژیم جمهوری اسلامی وابسته اند. ان دختران و پسرانی که در بدو انقلاب هموز بدنیا نیامده بودند، میگویند که پدران و مادران ما که در انقلاب شرکت داشتند نتوانستند بهدف های خود برسند ، ولی ما کوشش خواهیم کرد تا بدان هدف ها برسیم ، لذا همگی کمک کنیم در این راه پیروز شویم.
شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
20 دسامیر 2009 برابر با 29 اذر 1388

Friday 11 December 2009

اطلاعیه حبهه ملی ایران - تهران

شصت و یکمین سال اعلامیه جهانی حقوق بشر
خجسته باد!

بیست و شش سده پیش مرد بزرگی بنام کورش از میان ملت بزرگی برخاست و شیوه زندگی ایرانیان را در یک کشور تسخیر شده به ملت مغلوب آن و به همه جهانیان اعلام کرد. او گفت ما ایرانیان همه مردم جهان را دارای حقوق برابر میدانیم و اینکه همه مردم باید از آزادی گزینش، نیایش، کار و جای زندگی برخوردار باشند؛ اینکه ما ایرانیان ملتی آزاده هستیم و هیچ کس را برده خود نمی کنیم و هیچ کس را مجبور به پیروی از باورهای خود نمی نماییم؛ و اگر ما را نخواهید بر شما فرمانروایی هم نمی کنیم. کورش نظمی نوین را برای جهان بر پایه احترام به قانون و حقوق همه مردم و صلح و رفاه و برادری نوید داد.

به این ترتیب ما ایرانیان 2548 سال پیش نخستین بیانیه جهانی حقوق بشر را اعلام نمودیم وامپراتوری قدرتمند خود را تابع اراده مردم اعلام کرد. 909 سال پیش (1100 میلادی) پادشاهی بنام "هنری" در انگلستان با صدور "منشور آزادیها" داوطلبانه اختیارات مطلق خود را فقط نسبت به طبقه فئودالها محدود کرد. و در سال 1215 باز در انگلستان با صدور "منشور بزرگ" اختیارات پادشاهی خودکامه بنام "جان" با وضع قانون محدود و به حقوق مدنی شهروندان آزاد (و نه بردگان) توجه شد.

دویست و بیست سال پیش (1789)، ملت فرانسه برای دستیابی به جامعه ای قانونمند و حقوق بشر انقلاب کردند و حکومت خودکامه را بزیر آورد. نخستین قانون اساسی جهان پیامد این انقلاب خونین بود که در پی آن نخستین "بیانیه حقوق بشر و شهروند" در جهان غرب صادر شد و در پی آن "لایحه حقوق ]بشر[ ایالات متحده" در سال 1791.

سرانجام در سده بیستم، پس از دو جنگ جهانی خانمانسوز که توسط دیکتاتورها و زیاده خواهان جهان برپا شده بود، و پس از نابودی و کشتار بی سابقه ای که خود دیکتاتورها هم در آن سوختند، جهان به این نتیجه رسید که شیوه زندگی ایرانیان باستان باید سرمشق همگان شود. همه مردم جهان باید از صلح و حقوق برابر برخوردار باشند و جوامع بشری باید تحت قانون مبتنی بر رای مردم اداره شوند. و در این راستا، شصت و یک سال پیش (1948)، سرانجام آرزوی ایرانیان راستین که خواهان صلح و برابری و آزادی انتخاب و آزادی عقیده و جدایی دین از حکومت برای همه مردم جهان بودند برآورده شد. ایران در آن زمان، که در پیامد جنگ جهانی دوم چند سالی از آزادی و دموکراسی برخوردار شده بود، از نخستین کشورهایی بود که اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضاء و تصویب کرد.

دوهزار و پانصد سال و هزاران جنگ و دهها انقلاب به طول انجامید تا جهانیان به خرد ایرانی پی ببرند و سروده سعدی بزرگ که "بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک پیکرند" را باور خود و منشور جهانی حقوق بشر ایرانیان چراغ راه خود قرار دهند. در حالیکه منشور کورش و سروده سعدی نماد خرد و نظم نوین جهانی در سازمان ملل متحد شده است، در کشور خود ما چنان عقب گردی بسوی استبداد و زیاده خواهی و خشونت و فساد رخ داده است که مردم جهان را متحیر کرده که چگونه مردمی چنین آزاده و خردمند و هوشمند می توانند خود را در چنین منجلاب استبداد و نقض فاحش حقوق بشر گرفتار کرده باشند؟

ولی دراین واپسین سال دهه نخست سده بیست و یکم، مردم ایران برخاسته اند. این ملت بزرگ در جنبشی عظیم آهنگ آن کرده که یک بار برای همیشه حاکمیت ملی و حقوق بشر را در میهن نهادینه سازد.

جبهه ملی ایران
19 آذر 1388

روز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر

اگاهینامه

دهم دسامبرشست و یکمین سالروز حقوق بشر
شست ویک سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، اعلامية جهاني حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضاي كشورهاي عضو، از جمله ايران، رسيد.
مادۀ نخست اين اعلاميه، كه پايه هاي انسانی آن در ايران سابقة ژرف فرهنگي وتاريخي دارد و با روح منشور کوروش کبیر همخوان است، چنين ميگويد:
« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .» . جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ، شاهنشاه ایران، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین لوحه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.
تاریخ تمدن بشر گواهی میدهد که استقرار دموکراسی و حکومتهای قانونی که پایه حقوق بشری داشته باشند پیشرفتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را بدنبال آورده و رفاه ملی را تضمین نموده است. شایسته است که سالگرد این روز جهانی را بهمگان شادباش گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورند.
بررسی سه دهه گذشته نشان میدهد که مردم ایران، در زیر ضرب و شتم حکومتگران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت نادانی و واپسگرایی رژیم جمهوری اسلامی، اکثریت در فقرو فلاکت بسر میبرند. با همه این شرایط غیر انسانی، مردم ایران بگونه خستگی ناپذیر و شجاعانه با این رژیم و قوانین وحشیانه آن، از راه نا فرمانی مدنی و تظاهرات چند میلیونی، مبارزه میکنند. با توجه به حوادث اخیر، ایرانیان نشان دادند که دیگر بهیچ روی تحمل این حکومت را ندارند. این جنبش روز بروز ژرفتر میشود تا در زمان مناسب که آخرین ضربه برای استقرار دموکراسی در ایران زده شود. ولی در پاسخ فریادهای آزادیخواهانه مردم ایران در برابر دیکتاتوری حکومتی، رژیم ددمنش جمهوری اسلامی اقدام به کشتار جوانان بیگناه مانند ندا، ضرب و شتم و زندانی کردن زنان و مردان شجاع، تجاوز وهتک حرمت و شکنجه در زندان و محاکمه های نمایشی مینماید تا چند روزی به عمرحکومت نا مشروع خود و چپاولهای ده ها میلیارد دلاری یارانش اضافه نماید.
جهانیان باید بدانند که سیاستهای تروریستی وحادثه جویانه رژیم جمهوری اسلامی خواسته ملت ایران نیست. شعارهای تظاهرات چندین میلیون نفری ماههای اخیر نشان داد که مردم ایران خواهان دوستی و همکاری با جهان آزاد هستند. ولی این رژیم جمهوری اسلامی است که از آغاز اصول حقوق بشر را زیر پا گذارده و با بکار بردن سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی در کشورهای دیگر، که از فرهنگ مردم ایران بدور است، ایران و ایرانیان را در جایگاه نا هنجاری قرارداده است.
اکنون که مردم مبارز ایران به پا خاسته اند و نیاز به پشتیبانی جهان آزاد دارند، ما از کشورهای آزاد جهان میخواهیم که، بدون در نظر گرفتن منافع زود گذرخود، همچنان که با پشتیبانی همگانی باعث آزادی لهستان و آفریقای جنوبی شدند، از مردم مبارز ایران پشتیبانی راستین و موثربنمایند و آنانرا یاری دهند تا این رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارند. یک ایران آزاد، پیشرفته و مسئول بخوبی میتواند ، بر پایه سوابق تاریخی و با نیروی توانمند مردم و پس از جایگزینی جمهوری اسلامی، صلح و آرامش را در منطقه بر قرار ساخته و به گسترش منافع مادی و معنوی دراز مدت جامعه جهانی یاری رساند. در این راستا شایسته است تا آزادیخواهان برون مرز با همآهنگی و همبستگی بیشتر خود جهان آزاد را به پشتیبانی همگانی از مبارزات مردم ایران تشویق نمایند.
سازمانهای تهیه کننده آگاهینامه بترتیب الفبا:
پشتیبانان همبستگی دانشجوئی، حزب مشروطه ایران، دفترهای برونمرزی حزب پان‌ایرانیست، شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، کنگره همبستگی ایرانیان
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم آذر 1388ساعت

Sunday 6 December 2009

بیانیه شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

شانزدهم آذر و ادامه مبارزات ضد دیکتاتوری

ازواقعه شانزده آذر سال 1332 نزدیک به 56 سال می گذرد ، ولی دانشگاهیان ایران وانان که شاهد ان حادثه بودند هیچگاه آنرا فراموش نکردند. از ان زمان هر ساله دانشجویان در دانشکده فنی باین مناسبت اجتماع کرده علیه رژیم سابق شعار میدادند جریان واقعه به طورخلاصه این بود که دران تاریخ قرار بود نیکسون معاون ژنراال ایزنهاور به تهران بیاید وباید ازهر گونه اعتراض و تظاهراتی علیه او جلوگیری شود تا نشان دهند که بعد از کودتای 28 مرداد حکومت براوضاع مسلط است. لذا برای ترساندن وجلوگیری ازتظاهرات دانشجویان ، ابتدا یک گردان سربازمسلح دراطراف دانشگاه مستقرمیکنند. بعدا این سربازان وارد دانشگاه میشوند و بدانشکده فنی ، که معمولا محل تظاهرات بود، میروند. انگاه به بهانه ای وارد کلاس درسی شده و چند دانشجو را بیرون میبرند. در این زمان دانشجویان که اوضاع را چنین میبینند از کلاسها بیرون میایند واعتراض میکنند . ناگهان بدستور فرمانده ، سرباران شروع به شلیک گلوله میکنند. عده ای موفق به فرارمیشوند ولی سه دانشجوی دانشکده به شهادت میرسند. سه دانشجوی کشته شده عبارت بودند از: بزرگ نیا – قندچی – شریعت رضوی.
روزبعد ژنرال ایزنهاور درکنگره امریکا اعلام داشت شاهنشاه ایران کاملاً براوضاع مسلط است و دکترمصدق طیق رأی دادگاه به زندان محکوم شده است.
از ان زمان تاکنون و پس از انقلاب 57 نیز همه ساله ، دانشچویان وجبهه ملی ایران این روز را گرامی داشته و انرا نمادی علیه دیکتاتوری دانسته است. اما امساال دراثرجنبش فراگیر مردمی و بویژه مبارزات دامنه دار جوانان ، دانشجویان و زنان ایران در داخل و خارج ، 16 اذر پرافتخاری در پیش است . کلیه دانشجویان درسراسرکشور و در خارج از ایران امادگی خود را برای تظاهرات وسیع اماده کرده اند. ازطرفی حکومت پادگانی-اسلامی، شروع بدستگیری و تهدید دانشجویان فعال در دانشگاههای تهران و سایر شهرهای ایران نموده تا بزعم خود از هر حرکتی در دانشگاهها و در خارج از دانشگاهها جلوگیری کند . اما مردم و جوانان همانگونه که درموارد مختلف ، از 22 خرداد گذشته تا کنون نشان داده اند اززندان و چماق چماقداران حکومتی هراسی ندارند و همچنان بمبارزات خود تا بر کناری این حکومت فاسد نظامی- مذهبی ادامه خواهند داد.

شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
10/9/1388 برابر با 2/12/2009

بیانیه مشترک و بسیار مهم جبهه ملی ایران همراه 5 حزب سیاسی

بنام خداوند جان و خرد

خشونت و فشار استبدادی
جنبش دانشجویی را گسترده تر و نیرومندتر می کند

در هر جامعه، دانشجویان و دانشگاهیان بعلت عدم وابستگی به ساختار حکومت و برکنار از اشتغالات مالی، در ارزیابی مسائل اجتماعی و سیاسی از بینش روشن، درست اندیشی و نواندیشی برخوردارند. بهمین جهت، در برابر نادرستی ها، نارسایی ها و نابسامانی های ناشی از سوء مدیریت و سیاست دولتمردان، به ویژه در رابطه با نفی و نقض آزادیهای بنیادین شهروندی که برای پیشرفت دانش و فن و توسعه جامعه ضروری است، مواضعی منتقدانه و گاه چالشگرانه می گیرند. بهمین دلیل، دانشجویان و دانشگاهیان همواره پیشگام تغییرات مسالمت آمیز همسو با ارزشهای روز بشمار می روند، بنابراین، غالبﺄ در رویارویی جدی با مقامات حکومتی قرار می گیرند.
از سوی دیگر، از آنجایی که دانشجویان مدیران و سرمایه های اجتماعی وسیاسی آینده کشور هستند و مواضع چالشگرانه آنان براستی نگرانیهای همه مردم از وضع موجود، و خواسته های مردم را بر پایه استدلال علمی– سیاسی بازتاب می دهند، از پذیرش اجتماعی ویژه برخوردارند. هنگامی که این موضعگیری ها در پیوند با بحرانهای درازمدت و زیانبار برای جامعه باشد، مردم به نحو آشکاری در مقام پشتیبانی از خواسته دانشجویان بر می آیند. چنانکه در پیوند با یک دهه جنگ ویتنام و پیامدهای زیانبار اجتماعی و سیاسی آن، دانشجویان دانشگاههای امریکا برای نخستین بار در مقام انتقاد و اعتراض به سیاستهای نادرست دولت فدرال برآمدند و قویا خواستار پایان دادن به آن جنگ غیرانسانی شدند، روندی که پشتیبانی اکثر مردم امریکا را در پی داشت. همینطور در دهه شصت، دانشجویان بسیاری از دانشگاههای کشورهای اروپایی، به ویژه فرانسه، مواضع اعتراض آمیزی نسبت به سیاستهای دولتهای خود در پیش گرفتند که سبب تغییرات سیاسی در برخی از آنها از جمله فرانسه شد.
نقش دانشجویان در تحولات یکصد سال گذشته جامعه ایرانی مشهود و رو به افزایش بوده است. در سالهای 87-1278، که استبداد داخلی و استیلای خارجی که بر تمامی شئونات کشور سایه افکنده بود، در پرتو افزایش شمار فارغ التحصیلان مدرسه دارالفنون و آشنایی آنان با اندیشه های اجتماعی و سیاسی نوین، سبب نوشتن و انتشار رساله هایی در ترویج اندیشه های نوین درباره آزادی های مدنی و ضرورت تغییر نظام استبدادی شد. به ویژه پس از ماجرای تنباکو، بسبب گسترش قابل توجه مدارس جدید و افزایش شمار باسوادان در جامعه، دانشجویان و تجددخواهان با طرح اندیشه های نوین در چارچوب خواستهای مردمی، گسترش حوزه سیاست به پایین هرم جامعه را تشدید نمودند. روندی که به انقلاب مشروطیت انجامید. در این دوران، افزون بر نقش نواندیشان داخلی، دانشجویان ایرانی در خارج از کشور هم در پیشبرد این هدف ملی نقش ویژه ای ایفا نمودند.
پس از کودتای 1299، که سیاستهای نوسازی کشور مورد توجه حکومت استبدادی وقت قرار گرفت، بسیاری از روشنفکران و دانش آموختگان که خود پشتیبان برنامه های نوین سازی بودند، وقتی با سیاست سرکوب و ارعاب و کنترل مطبوعات و محدودیت آزادی های سیاسی و مدنی مواجهه شدند، دچار سرخوردگی سیاسی گشتند. چنانکه اعتراضات دانشجویی دانشکده های حقوق و تربیت معلم تهران در سال 1316 و بیانیه دانشجویان و دانش آموختگان ایرانی مقیم اروپا بر نقد سیاست حاکم، پیامدهمین سرخوردگی سیاسی بود. در همین سال نخستین مجمع دانش پژوهان مخالف رژیم دستگیر و اعضای آن زندانی شدند. در سالهای 27-1920، دانشجویان در فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعی کشور به ویژه در پیوند با برنامه های توسعه و نقش فعال احزاب، انجمن ها و مطبوعات، و تا حدودی در روند انتخابات تهران، حضور موثری داشتند. موثرترین حضور فعال دانشجویان در رابطه با فعالیتهای سیاسی و مدنی، در نهضت ملی کردن صنعت نفت پدیدار شد. همین سابقه فعالیتهای سیاسی این دوران سبب شد که پس از کودتای 28 مرداد 1332 هم فعالیتهای سیاسی دانشجویان با تمام محدودیتهای موجود همچنان ادامه یابد. شهادت سه نفر از دانشجویان مبارز و آزادیخواه در صحن دانشکده فنی دانشگاه تهران پیامد حضور شاخص دانشجویان در صحنه سیاست بود. از آن تاریخ روز 16 آذر (1332) و سپس روز یکم بهمن (1340)، روزهای پیوند جامعه دانشجویی با نسلهای آینده خود در مبارزه برای نیل به آزادی شدند. افسوس که خواست و آرزوی یکصد ساله ملت ایران برای دستیابی به آزادی و حقوق بنیادین و شهروندی هنوز گرفتار ارزشهای استبدادی مانده و مردم ایران کماکان باید شاهد رخدادهایی دلخراش چون 18 تیرها و 23 خردادها باشند.
کنون بزرگداشت شانزده آذر در شرایطی برگزار می شود که صدها دانشجو بخاطر اعتراضات مسالمت آمیز خود در زندان ها بسر می برند و در استانه برگزاری بزرگداشت این روز، هنوز بسیاری از فعالان دانشجویی را دستگیر و روانه زندان می کنند.
ما امضاء کنندگان ضمن بزرگداشت این روز تاریخی اعلام همبستگی با جنبش دانشجویان و جنبش سبز مردمی برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر، اعلام می داریم:

1- دانشجویان در بند باید هر چه زودتر آزاد شده و از آنها اعاده حیثیت گردد.
2- همه دانشجویان باید از امکانات و فرصتهای یکسان بهره مند شوند و از اعمال هرگونه تبعیض عقیدتی، اعتقادی و جنسیتی خودداری شود.
3- استقلال از دست رفته باید به دانشگاها باز گردانده شود.
4- از استقرار عوامل حکومتی مجری تفتیش عقیده و اعتقاد در دانشگاهها باید خودداری و به فضای امنیتی– پلیسی تحمیل شده به دانشگاهها پایان داده شود.
5- ارزشهای آزاد اندیشی و نواندیشی که مقتضای منطقی و ضروری فضای علمی و پژوهشی دانشگاه است باید محترم شناخته شود.
6- حقوق صنفی دانشجویان باید محترم شناخته شود.
7- آمران و عاملان کشتار، خشونت و برخوردهای غیرقانونی با دانشجویان باید معرفی و مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.

جبهه ملی ایران، حزب ملت ایران، نهضت آزادی ایران، شورای فعالان ملی مذهبی، حزب ایران، حزب مردم ایران

Wednesday 2 December 2009

بیانیه جبهه مای ایران - در باره 16 اذر

شانزده آذر 1332 و شانزده آذر 1388
در 28 مرداد سي و دو حكومت ملي دكتر محمد مصدق با كودتاي بيگانگان و عوامل داخلي شان سقوط كرد. دانشجويان ايران كه در مبارزات نهضت ملي پيشتاز مبارزات ملت بودند در كنار اصناف، بازاريان و ديگر گروههاي اجتماعي در نهضت مقاومت ملي براي مقابله با حكومت كودتا گرد آمدند. حكومت شاه براي خاموش كردن مردم محاكمه دكتر مصدق را آغاز كرد. با شروع محاكمه دانشجويان نخستين گروه بودند كه بانگ اعتراض خويش را به گوش جهانيان رساندند. كودتاچيان خشمگين فرمان سركوب بيرحمانه دادند و در روز شانزدهم آذز 1332 سه دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران قندچي، بزرگ نيا و شريعت رضوي در محوطه دانشكده بر اثر رگبار مسلسل ها به شهادت رسيدند و از آن روز شانزدهم آذر روز دانشجو ناميده شد.
در دوره بيست و پنج ساله استبداد محمد رضا شاهي دانشجويان دانشگاه در ايران همه ساله ياد شهداي شانزده آذر را گرامي مي داشتند و فرياد ضد ديكتاتوري سر مي دادند. پس از انقلاب به كژراهه رفته 22 بهمن 57 و استقرار حكومت ايدئولوژيك در ايران آزادي ملت ايران تحقق نيافت و دانشجويان باز هم روز دانشجو را بهانه اي براي بيان نظريات و خواسته هاي آزاديخواهانه خود قرار دادند و در اين سي سال دانشجويان پيوسته فعالان راه آزادي بوده اند. ولي امسال حاكميت به سركوب پيشگيرانه دانشجويان اقدام كرده است. از 22 خرداد 88 كه روز انتخاب رئيس جمهور بود تا كنون صدها دانشجو بازداشت و مورد انواع شكنجه هاي جسمي و رواني قرار گرفته اند. تعداد زيادي به بهانه هاي مختلف از ادامه تحصيل محروم مانده اند دهها نفر در دادگاههاي انقلاب به حبس هاي بلند مدت و كوتاه مدت محكوم شده اند كه نمونه آنها پيمان عارف دانشجوي كارشناسي ارشد و سلمان سيما مي باشند كه در شرايط بسيار سختي در زندان انفرادي نگاهداشته مي شوند دانشجويان بازداشت شده پس از انتخابات بسيارند و در روزهاي اخير كه به شانزده آذر 88 نزديك مي شويم موج ديگري از بازداشت دانشجويان سراسر كشور را در بر گرفته است، از اهواز تا تبريز و از مشهد تا زاهدان و كرمانشاه و تهران و سنندج همه جا با يورش به خانه دانشجويان آنان را براي كار نكرده كه همان سركوب پيشگرانه است به بند مي كشند. حاكميت نگران است كه در شانزده آذر 1388 اجتماعات وسيع دانشجويي تشكيل شود و ازاينرو هر اجتماع چند نفره دانشجويان و يا دانشجوياني كه چهره هاي شناخته شده اي در دانشگاه ها هستند بازداشت مي شوند 16 آذر 32 و 16 آذر 88 وجوه اشتراك بسيار دارند در سال 32 مبارزه با استبداد بر آمده از كودتاي ننگين 28 مرداد بود و در سال 88 مبارزه با استبداد مذهب سالاراني كه حكومتي پادگاني بپا داشته اند شانزده آذر حلقه پيوند همه دانشجويانيست كه به آزادي مي انديشند. تجربه جنبش اخير انتخاباتي كه براي آزادي انتخابات بود نشان داد كه اگر همه با هم باشند حركت به سوي آزادي و دمكراسي امكانپذير مي شود آزادي خواسته ايست كه همه دانشجويان آنرا طلب مي كنند.
اميد است كه 16 آذر امسال پيوند دانشجويان را با هر انديشه اي مستحكم تر سازد.
11/9/88 تهران – جبهه ملي ايران

Monday 30 November 2009

نظرات دکتر باوند استاد دانشگاه و سخنگوی جبهه ملی ایران

داوود هرميداس باوند

در رابطه با قطعنامه يي که شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي عليه ايران صادر کرده است نظرات متعددي وجود دارد و به گونه يي اين قطعنامه از موضع اعضايي که به آن راي مثبت داده اند رنگ و بوي سرزنش ايران را دارد چراکه اعضاي شوراي حکام معتقدند ايران به خواسته هاي آنان مبني بر تعليق غني سازي اورانيوم، تعطيلي تاسيسات اتمي فردو و اجازه بازديد سرزده بازرسان آژانس از ايران عمل نکرده است. همچنين کشورهاي غربي معتقدند ايران به قطعنامه هايي که در شوراي امنيت در مورد فعاليت هاي هسته يي ايران صادر شده توجهي نکرده است. از سوي ديگر اقدام البرادعي در سه روز مانده به پايان دوران مديرکلي خود در آژانس بين المللي انرژي اتمي، در اين راستا که پايه گذار صدور قطعنامه يي عليه ايران درباره سايت فردو شد به نوبه خود جالب توجه است. برخي اخبار هم در اين باره حاکي از آن است که مذاکراتي که در هفته هاي گذشته، بين البرادعي و وزارت خارجه انگلستان انجام گرفته بود، منجر به توافق وي و اکثريت اعضاي شوراي حکام با 35 عضو ديگر شده است. علاوه بر اين، در اين قطعنامه از ايران خواسته شده است دليل راه اندازي اين تاسيسات غني سازي را اعلام کند که از نگاه غربي ها مي تواند کاربرد نظامي داشته باشد، ضمن آنکه در اين قطعنامه از ايران خواسته شده همه تصميم گيري هاي خود در زمينه تاسيسات هسته يي را در مرحله تصميم گيري به آگاهي آژانس برساند. در حقيقت به نوعي از ايران خواسته شده است به همکاري با آژانس بپردازد و دست از برخي اقدامات به قول آنها پنهاني بردارد. پس از به راي گذاشتن اين قطعنامه در آژانس از مجموع 35 عضو شوراي حکام، 25 کشور به قطعنامه يي که خواستار تعليق فعاليت هاي تاسيسات فردوي ايران شده است راي مثبت و سه کشور شامل ونزوئلا، مالزي و کوبا به آن راي منفي دادند. البته شايد راي منفي ونزوئلا و کوبا تا حدود زيادي قابل پيش بيني بود اما اينکه مالزي نيز در اين راستا راي منفي بدهد کمي سوال برانگيز است. افغانستان، برزيل، مصر، پاکستان، آفريقاي جنوبي و ترکيه شش کشوري بودند که به قطعنامه غربي ها بر ضد ايران راي ممتنع دادند و جمهوري آذربايجان نيز هنگام راي گيري جلسه را ترک کرد. اما کشورهايي که به قطعنامه ضدايراني شوراي حکام راي مثبت دادند شامل آرژانتين، استراليا، بورکينافاسو، کامرون، کانادا، چين، دانمارک، فرانسه، آلمان، هند، ژاپن، کنيا، کره جنوبي، مغولستان، هلند، نيوزيلند، پرو، روماني، روسيه، اسپانيا، سوئيس، اوکراين، انگليس، امريکا و اروگوئه است که همان طور که مشاهده مي شود بدون هيچ توضيح اضافه يي مي توان گفت بيشتر کشورها به اين قطعنامه راي مثبت داده اند و در هر حال راي با اکثريت است. به اين ترتيب اگر اين قطعنامه از شوراي حکام به شوراي امنيت برود بايد منتظر تحريم هاي جديد و سنگين تري عليه ايران باشيم و به احتمال زياد تحريم هاي زيادي به تحريم هاي قبلي ايران افزوده خواهد شد. به عقيده من اگر پيرامون مباحث وين ايران موضع گيري کند، مي تواند گام مثبتي بردارد. اما نکته يي که مطرح است اينکه ايران هنوز پاسخ رسمي خود را به پيشنهادهاي مطرح شده توسط گروه 1+5 ابلاغ نکرده است. کشورهاي غربي از ايران خواسته بودند در ازاي ارسال اورانيوم با غلظت پايين خود به خارج از کشور سوخت اتمي با غلظت 20 درصد را براي استفاده در رآکتور تحقيقاتي تهران دريافت کند اما موضع مقام هاي تهران اين است که مبادله اورانيوم در داخل خاک ايران انجام شود و تفاوت ديدگاه غربي ها و ايران در اين مساله عامل بروز بن بست در روند مذاکرات است. براي خروج از اين بن بست راهکارهاي متفاوتي پيشنهاد شده است. يکي از اين راهکارها اين بوده که ايران اورانيوم با درصد پايين خود را به صورت تدريجي به خارج از کشور ارسال کند و مابه ازاي آن سوخت هسته يي با خلوص بالاتر را دريافت کند. پيشنهادي هم در همين رابطه از سوي ترکيه مطرح شد و مقام هاي اين کشور به ايران پيشنهاد دادند اورانيوم خود را به اين کشور ارسال کند. پيشنهاد ترکيه در شرايطي مطرح شد که تهران حاضر به ارسال اورانيوم خود به روسيه نبود چراکه از نظر مقام هاي ايران تضميني وجود نداشت که روسيه به تعهد خود در اين باره عمل کند. ايراني ها مي گويند روسيه در تعهدات قبلي خود درباره ساخت نيروگاه اتمي بوشهر و ارسال موشک هاي اس- 300 به ايران عمل نکرده است و حسن نيتش درباره ساير قراردادها زير سوال است. با توجه به اينکه ايران حاضر به انجام توافقي اصولي پيش از دريافت تضمين هاي لازم نيست هرگونه مذاکره يي بايد داراي شرايطي باشد که نظر مقام هاي تهران را جلب کند. البته با توجه به قطعنامه يي که اواخر هفته گذشته در آژانس بين المللي انرژي اتمي عليه ايران صادر شده است دستيابي به توافق دشوارتر از پيش خواهد بود. اکنون از لحن اعضاي گروه 1+5 اين گونه برمي آيد که آنان آماده دور تازه يي از تحريم ها عليه جمهوري اسلامي شده اند. اين موضوع در شرايطي است که در چند ماه گذشته و در جريان مذاکرات ژنو و نشست وين سمت و سوي حل و فصل مسائل در جهت ديگري بود که اين رويکرد تازه اروپايي ها به نوعي تحليل جداگانه يي را مي طلبد. چين و روسيه نيز که پيشتر با اعمال تحريم عليه ايران به شدت مخالفت مي کردند در جلسه شوراي حکام از قطعنامه تنظيم شده توسط غرب حمايت کرده و تحليلگران را به اين نتيجه رسانده اند که اين دو کشور نيز در آينده نزديک ممکن است از تصويب قطعنامه تحريمي تازه عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل نيز حمايت کنند. با توجه به همه اين اتفاقات ديپلمات ها نگران آن هستند که فضا براي مذاکره روزبه روز تنگ تر شده و امکان مصالحه از دست برود. پايان دوره رياست محمد البرادعي مديرکل آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز بر نگراني ها درباره آينده مناسبات هسته يي ايران افزوده است چراکه جانشين ژاپني وي يعني يوکيو آمانو تمايلات غربگرايانه بيشتري نسبت به البرادعي دارد و همين عامل نيز مي تواند بر هر گونه مذاکره ميان ايران و طرفين هسته يي اش تاثيرگذار شود.

Saturday 28 November 2009

پیشنهاد مهندس کورش ذعیم

پیشنهاد کورش زعیم به مجلس شورای اسلامی
لایحه دروغ زدایی
به: فرنشین گرامی مجلس شورای اسلامی در ایران
سروران گرامی:
ما ایرانیان بخوبی می دانیم که سرچشمه همه پلیدی ها دروغ است. دروغ عامل فساد، عامل خشونت و نیز عامل خیانت به ملت و خیانت به کشور است. ایرانیان راستین دروغ را بزرگترین گناه می دانستند و کسانی که امور کشور را بدست داشتند هرگز به ملت دروغ نمی گفتند. ما ایرانیان امروز که صدها سال است از این آیین نیکو دور افتاده ایم، و در زمان حاضر بیش از هر دوران دیگر در تاریخ کشور به این بلا گرفتار آمده ایم، باید تلاش کنیم همانند نیاکانمان دروغ و ریا و نادرستی را از ذهن مردم، بویژه از ذهن مسئولان کشور بزداییم. در این سی ساله برپایی جمهوری اسلامی در ایران بدتر از سده های گذشته، و در پنج سال گذشته به شدتی باورنکردنی، ما در هر سه زمینه نه تنها شکست خورده ایم که در ژرفای آنها فرو افتاده ایم.
مجلس شورا که تعریف هموندی در آن نمایندگی مردم است، باید شایسته ترین سازمان مردم نهاد در کشور باشد، زیرا مسئولیت قانونگذاری کشور و نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد، و بنابراین بزرگترین و مهمترین مسئولیت را برای دستیابی به خودسروری، سربلندی و پیشرفت کشور دارد. برای عملی شدن این مسئولیت خطیر و تاریخ ساز، یعنی زدودن دروغ از ارکان حکومتی، که بدبختانه در طول زمان در تار و پود زندگی اداری ما رخنه کرده و امروز به زشت ترین شکل آن نمایان شده است، بایستی از فرهنگ ملی ما ایرانیان زدوده شود. این مجلس نمایندگان می تواند در این امر بزرگ ملی پیشگام باشد و نشان دهد که بهترین سیاست راستی و درستی است که سرچشمه نیکی و پاکی است.

Wednesday 25 November 2009

جایزه حنا مخملباف و امیر انتظام

حنا مخملباف جايزه اش را به امير انتظام تقديم کرد
،
فيلم "روزهای سبز" حنا مخملباف برنده جايزه ويژه فستيوال "زنان جهان" آلمان شد.وی هنگام دريافت جايزه گفت:"من ۲۱ سال دارم و چهار سال ديگر ۲۵ ساله می شوم. چرا در مورد عدد ۲۵ حرف می زنم؟ نمی دانم، عدد ۲۵ برای شما آيا معنايی دارد؟ شايد بعضی از شماها را به ياد سن تان بيندازد. اما عدد ۲۵ برای من اين معنا را دارد که اين ۲۵مين جايزه بين المللی است که می گيرم. ولی برای بعضی ها عدد ۲۵ معنای ۲۵ سال زندان در حکومت جمهوری اسلامی را دارد.
می خواهم اين جايزه را با عشق و احترام کامل به "امير انتظام" تقديم کنم که ۲۵ سال بی گناه در زندان های جمهوری اسلامی مقاومت کرد، يعنی بيشتر از عمر من. و اگر امروز من و نسل من می توانيم آزادی را فرياد بزنيم به خاطر وجود کسانی چون امير انتظام است، که ۲۵ سال در زندان های جمهوری اسلامی مقاومت کردند."

Saturday 21 November 2009

بمناسبت سالروز شهادت فروهرها

بيانيه ۳۳۶ تن از تلاشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
بنام خدا
در يکم آذر ماه ۱۳۷۷ برگی ديگر از خشونتهای سياسی در تاريخ ايران ورق خورد و داستان مظلومانه غرقه در خون شدن، پروانه و داريوش فروهر دو تلاشگر دير پای راه آزادی و استقلال و سربلندی ايران، نگارش يافت. اين قتل سياسی حلقه‌ای از زنجيره‌ای بود که در کوتاهتر از يکماه منجر به ربودن و کشته شدن چند تن از شخصيت‌های دگرانديش شد. با اين جنايت‌ها روح و روان جامعه مشوش و اذهان عمومی درون و بيرون کشور به شدت تحت تأثير قرار گرفت و به اعتراض عمومی منجر شد. بی‌گمان اگر نبود کوشش رئيس جمهور وقت و تلاش‌های آگاهی بخش مطبوعات، اين زنجيره هم‌چنان افسار گسيخته به قربانی گرفتن ادامه می‌داد.
هر چند جنايت در ذات خود نفرت انگيز است اما اين قتل ها از آن جهت بيشتر نفرت انگيز بود که برخی از عوامل حاکميت مرتکب چنين جنايتی بودند و از سويی قربانيان از شهروندان عادی و بدون دفاع و بدون قشون و نفر بودند. مأموريتی که مطابق شرح وظايف قانونی و عرفی و اخلاقی می بايد مدافعان حقوق شهروندی افراد جامعه باشند، مرتکب چنين جنايتی شدند.
پی آمد اعمال خشونت در دوران پس از انقلاب به وارد آمدن آسيب های جدی در گفتمان سياسی ايران منجر شده است که شوربختانه هنوز هم خودنمايی آن را در برخورد با اعتراض‌های مسالمت آميز خيابانی و يا در بازداشتگاه هايی همچون کهريزک و يا در کشتار دسته جمعی نظاميان به روش انتحاری و يا ترورهای خيابانی در مناطق مرزی و يا اعدام های شتابزده و خارج از قانون می بينيم. حاکم شدن منطق خشونت به جای مسالمت، گفتگو، قانون و رعايت حقوق ديگران، دور باطلی از خشم و حذف را به ارمغان می آورد که راه به هيچ بيراهه‌ای هم نمی گشايد. طراحان اين خط مشی، از خشونت بعنوان ابزاری برای حذف رقيب سياسی و به کرسی نشاندن ديدگاهها و احراز موقعيت سياسی استفاده می کنند. غافل از اينکه تجربيات بشری همواره ثابت کرده که بازتوليد خشونت، خشونت است و نتيجه چرخة خشونت چيزی جز شعله ور کردن آتش کينه ورزی و بالا رفتن ظرفيت انتقام جويی جامعه و از بين رفتن توان ملی و در آخر رهنمون کردن جامعه به قهقرای عقب ماندگی و درماندگی در پی نخواهد داشت و پشتيبانان و کارگزاران آن نيز از آتش خشونتی که خود افروخته اند، در امان نخواهند ماند.
در سالمرگ آن دو سرباز نهضت ملی ايران و رهروان راه مصدق با ارج نهادن به آرمانهای ايران دوستی و آزاديخواهی آنان هرگونه اعمال خشونت از سوی هر نيرو، خواه درون و يا بيرون از قدرت سياسی را خلاف منافع ملی و مصالح کشور دانسته و به عاملان آن هشدار می‌دهيم از تجربيات تاريخی درس گرفته و آزموده را دوباره نيازمايند.
يکم آذر ۱۳۸۸
محمد آزادی، حميد آصفی، فريدون آقاسی، سامر آقايی، سعيد آل آقا، احمد انصاری، اديب برومند، لقاء اردلان، بانو فرشيد افشار، منوچهر احتشامی، فرهاد امير ابراهيمی، عباس امير انتظام، محمود امامی، فرزانه اسکندری، محمد ابوالحسنی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، حميد احراری، طاهر احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، مصطفی اخلاقی، ميلاد اسدی، مرتضی اشفاق، حسن افتخار اردبيلی، جلال اقتداری، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، محمود امير احمدی، مهدی امينی زاده، عبدالمجيد الهامی، کمال الدين بازرگانی، پروين بختيار نژاد، هرميداس باوند، مرتضی بديعی، جهانشاه برومند، اکبربديع زادگان، رحمت الله برهانی، بهروز برومند، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمدنويد بازرگان، مختار باطولی، محمد بذرپور، محمد برقعی، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسين بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهفروزی، حميد بهشتی، صفا بيطرف، محمد بهزادی، مسعود پدرام، حسن پارسا، عباس پوراظهری، رضا پويان، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، عبدالرضا تاجيک، عباس تاج الدينی، مصطفی تنها، ناصر تکميل همايون، نصرالله توکلی نيشابوری، غلام عباس توسلی، محمد توسلی، محمدرضا توسلی، نصرالله جمشيدی، مجيد جابری، رضا حاجی، بهمن حافظی، طه حجازی، حميد حديثی، اسماعيل حاج قاسمعلی حسين حريری، حميد حسامی، آيدين حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشيد حق گو، ابوالفضل حکيمی، عبدالکريم حکيمی، مجيد حکيمی، محمد رضا حمسی، محمد حيدری، جعفر خائف، جلال جلالی زاده، ابراهيم خدادادی، امير خرم، عيسی خان حاتمی، حسين خشايار دوست، محمد حسين ختنی فر، خليل خليلی بو، حسين خطيبی، محمد خطيبی، ابراهيم خوش سيرت سليمی، اسماعيل خوش محمدی، هوشنگ خيرانديش، رسول دادمهر، محمد علی دادخواه، محمد دادی زاده، محمد مهدی دانشيان، محمود دل آسايی، داود درگاهی، سعيد درودی، پرويز دليری، جمال درودی، اميرخسرو دليرثانی، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانی، ابراهيم دينوی، محمد صادق ربانی، محمدصادق رسولی، تقی رحمانی، سامان رحمانی، محمدجواد رجائيان، عباس رخافی، منصور رسولی، جهانگير رضوی، حسين راضی، عليرضا رجايی، علی رشيدی، احد رضائی، اصغر رضائی، بهمن رضا خانی، حسين رفيعی، جواد رهبری نيا، مهدی رهنما، رضا رئيس طوسی، مهدی رنجبر، رقيه زارع پور، کوروش زعيم، محمود زنديان، حيدری، محمد ابراهيم زمانی، جمال زره ساز، علی زرين، پرويز زندی نيا، عليرضا ساريخانی، عزت الله سحابی، حسين سکاکی، هاله سحابی، خسرو سيف، محمود سعيدزاده، محمد سرچمی، بيوک سعيدی، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانيه، سيد حسن سيدزاده هاشمی، احمد ساعی، خسرو سعيدی، سيدمحمد سجادی، مرتضی سميياری، محمود بصير شاد دل، ابراهيم شاکری، موسی شيخ زادگان، علی شاملومحمودی، حسين شاه اويسی، حسين شاه حسينی، جواد شرف الدين، حسن شهيدی، الله وردی شمبوری، احمد شهامت دار، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادی، رضا صدر، مهدی صراف، فضل الله صلواتی، حميد رضا صمدی، حسن علی صارم کلالی، سياوش صحت، محمد صاحب محمدی، مهدی صراف، سعيد صاحب محمدی، جليل ضرابی، علی اشرف ضرغامی، فريدون ضرغامی، اعظم طالقانی، امير طيرانی، طاهره طالقانی، نرگس طالقانی، اکبر طاهری، رئوف طاهری، محمد طاهری، مهدی عربشاهی، روئين عطوفت، محمدباقر علوی، باقر علايی، علی علوی، رضا عليجانی، سيد جعفر عباس زادگان، هما عابدی، جمشيد عزيزی، محمود عمرانی، حسين عزت زاده ، علی اصغر غروی، عليرضا غروی، ماجد غروی، محمد حسين غفارزاده، سعيد غفارزاده، مسيح غروی، علی غفرانی، فريده غيرت، باقر فتحعلی بيگی، ارسلان فلاح حجت انصاری، مقصود فراستخواه، ناصر فربد، محسن فرشاد، اصغر فنی پور، ابوالقاسم فروزان، پويان فخرآيی، غفار فرزدی، حسن فرح آبادی، اسماعيل فاضل پور، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فريد اعلم، فرزاد قاسمی، عباس قائم الصباحی، خسرو قشقايی، ماهرو قشقايی، مهدی قلی زاده اقدم، عبدالحسين قمی زاده، حسن قديانی، باقر قديری اصلی، عبدالمجيد قندی زاده، نظام الدين قهاری، مصطفی قهرمانی، حجت الله قياسی، رحمان کارگشا، اسداله کارشناس، امير حسين کاظمی، مرتضی کاظميان، منوچهر کيهانی، هادی کحال زاده، خسرو کردپور، مسعود کردپور، علی کرمی، فريدون کشکولی، ناصر کميليان، بهناز کيانی، پروين کهزادی، فاطمه گوارايی، محمود گرگين، علی اصغر گل سرخی، بيژن گل افرا، مسعود لدنی، فرهاد لقايی، احسان مالکی پور، محمد تقی متقی، حسين مجاهد، مرضيه مرتاضی لنگرودی، محسن محققی، نرگس محمدی، نوشين محمدی، سيمين مخبر، فرزين مخبر، اسد موسوی، فضل الله مشايخ، رشيد مظفری سردشتی، مصطفی ملافر، سياوش مقدم، محمد محمدی اردهالی، سيد علی محمودی، پريچهر مبشری، صادق مسرت، منوچهر ملک قاسمی، هرمز مميزی، ابراهيم منتظری، فريد مرجايی، سيد حسين موسويان، مهدی مويد زاده، حسين مدنی، سعيد مدنی، ماشاءالله مديحی، مصطفی مسکين، رضا مسموعی، عباس مصلحی، مهدی معتمدی مهر، محمد جواد مظفر، احمد معصومی، علی اکبر موينی فر، حميد منزه، ياسر معصومی، مرتضی مقدم، کاظم ملکی، مهدی ممکن، خسرو منصوريان، کيوان مهرگان، محمد جواد مظفر، مرتضی مقدم، ضياء مصباح، خدايار محبی، قدرت منصوری، سيدرضا موسوی سعادت لو، علی مومنی، محمودمومنی،امير ميرخانی، سيد محمد وحيد ميرزاده، مهدی ناطقی، حسن نراقی، رضا نخشب، علی اکبر نقی پور، امين نظری، ابوالفضل نيماوری، بهرام نمازی، محمد حسين نائينيان، خسرو نجارزاده، محمود نکوروح، امير نکوفر، محمد تقی نکوفر، مهدی نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، غلامرضا نيک صفت، جعفر نقمی، رسول وريايی، محمد وفايی، حميد وارسته، مراد همتی،هادی هادی زاده يزدی، احمد هادوی، فريدهاشمی، ناصر هاشمی، بهاره هدايت، عليرضا هندی،احسان هوشمند، پرويز همايونی، علی فريد يحيايی، رحيم ياوری، ابراهيم يزدی، حسن يوسفيان آرايی، لطف الله يوسف قهاری، مير محمود يگانلی.

Saturday 14 November 2009

خط فارسی در تاجیکستان

خط فارسی در تاجیکستان

متأسفانه درسالهای اخیرابرهای سیاه چنان زندگی مردم مارا فراگرفته که اگریک خبرمسرت با ر وخوشحال کننده ای، هر چقدر هم که کوچک باشد ، به ما برسد مارا غرق درلذت وشادی می کند.
تغییرخط در کشورآریایی نژاد وهم زبان ما تاجیکستان، که زمانی بخشی از خراسان بزرگ بود، یکی ازآن موارد است که هر ایرانی مطلع از این واقعه خوشحال شده است بخصوص که ما ایرانیان خود مشوق مردم تاجیک دراین امربودیم.
چندی قبل سازمان پان ایرانیستهای ایران اطلاع دادند که عربستان سعودی با دعوت از برخی فرهنگیان وادب دوستان تاجیکستان به عربستان، عنوان نمودند که مردم تاجیک مسلمان هستند ومردم مسلمان باید خط عربی را جایگزین خط فعلی (روسی) نمایند . نویسندگان وبلاگ جبهه ملی ایران در خارج از کشور، پس از اطلاع ازاین جریان، طی مقالانی، عوارض و اشکالاتی را که قبول خط عربی برای مردم فارسی زبان تاجیکستان ایجاد مینماید ، توضیح داده و منتشر کردند ، از انجمله است اشکال نبودن حروف (پ.چ.ژ.گ) در زبان عربی. سپس با ترجمه این مقالات وارسال آنها به سفارت تاجیکستان وفرهنگستان ان کشور، وظیفه خود را انجام دادند .
خوشبختانه اطلاع حاصل شد که سرانجام فرهنگستان تاجیکستان نه تنها با روشنگری دست اندرکاران جبهه ملی ایران بلکه با تشخیص دولت وملت تاجیکستان خط آبا و اجدای خود را که سالهاازآن دوربودند، برگزید.
تاجیکستان کشوریست که ملت ده میلیونی آن بیشترکشاورزند وپایتخت تاجیکستان شهر تازه تأسیس شده دوشنبه است. این شهردرحال حاضرتقریباً دارای هفتاد هزارنفرجمعیت است. در قدیم شهردوشنبه قصبه بزرگی بوده و روزهای دوشنبه درآنجا بازارخرید وفروش عمومی تشکیل میشده، لذا از ان دوران این شهر بدین نام معروف شده است. . مردم تاجیک آریائی نژاد هستند. یکی ازمحصولات مهم تاجیکستان پنبه می باشد همینطورگندم وجو وچغندرقند و دامداری درآنجا رواج کامل دارد. مردم تاجیکستان سخت به فرهنگ والای خود مینازند وحق هم دارند،جالب اینکه شهر دوشنبه به چهاربخش تقسیم شده، بخش مولانا جلال الدین بلخی،اسماعیل سامانی ، رودکی و فردوسی. درهر کوچه وبرزن از شهرهای تاجیکستان مجسمه هایی ازبزرگان ایران وخراسان بزرگ به چشم می خورد. مردمان تاجیکستان ، مانند بقیه مردم خراسان بزرگ بسیار مهمان نوازهستند . این کشور رو به پیشرفت است.
باتبریک به مناسبت تغییرخط وبه امید تعالی و خوشبختی برای کشور ومردم تاجیک.

شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
22 ایان 1388 برابر با 11 نوامبر 2009

Sunday 8 November 2009

سالروز

سالروز شهادت دکترسیدحسین فاطمی
عصر روز سه شنبه نوزدهم آبانماه سالروز شهادت دکترسیدحسین فاطمی شهید راه آزادی طبق روال همه ساله برسر مزارش درابن بابویه گرد هم میآییم ونسبت به آن شهیدوالامقام ادای احترام
مینمائیم . وسیله رفت وبرگشت راس ساعت سه بعد ازظهر درمیدان هفت تیر مقابل مسجد الجواد
مهیا ست .
17/ 8 / 88 جبهه ملی ایران – کمیته تشکیلات استان تهران

Tuesday 3 November 2009

بیانیه جبهه ملی ایران- تهران گروگانگیری

گروگانگیری کاری نسنجیده و زیانبار بود

جای تردید نیست که در راه پر پیچ و خم سیاست همواری و ناهمواری فراوانست و در هر مرحله با دوراندیشی و درایت و رعایت ملاحظه باید گام برداشت . اتخاذ سیاستی که با خردورزی سازگار نباشد ، غیر از زیان ، آن هم زیان های جبران ناپذیر چیز دیگری ببار نخواهد آورد .
جمهوری اسلامی در سیزدهم آبانماه 1358 مرتکب اشتباهی در ارزیابی سیاست شد و اقدام به گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا نمود و مجوز این کار غیرعادی و نامتعارف را جاسوس بودن آنان و سفارتخانه آمریکا را جاسوسخانه نامید .
این اقدام ناروا که با هیچ یک از موازین و مقررات دیپلماتیک سازگاری نداشت برای جهانیان شگفت انگیز و نفرت آمیز می نمود زیرا اولااین توهینی بزرگ تلقی می شد نسبت به همه کسانی که در سفارتخانه های کشورهای جهان مقامات سیاسی را تصدی میکردند و با این ترتیب کارمندان سفارتخانه های ما هم مشمول این توهین می شدند .
ثانیا تجاوز به سفارتخانه یک کشور که به منزله خاک آن کشور است اعلان جنگ تلقی می شود و پی آمدهای ناگوار دارد . آشکار است که این کار ممنوع و نامتعارف که از سوی جوانان احساساتی و خونین دل از بابت سیاست آمریکا صورت گرفت شاید با ادامه دو سه روز ، تنبیهی برای آمریکا و تسکینی برای جوانان به ظهور میرسانید و این رویداد بدون هیاهوی بسیار پایان می گرفت . متاسفانه کار جمهوری اسلامی در مدتی دراز ( 444 روز ) با نپذیرفتن هیچ گونه میانجی گری که از طرف کشورها و شخصیت های نامی زمان انجام گرفت کار را به مخاصمت و قطع رابطه سیاسی بین دو کشور کشانید و پی آمدهای ناگواری را به دنبال آورد که به هیچ روی با هوشمندی سیاسی و منطق اجتماعی هماهنگ نبود و جز ضررهای بی شمار همراه نداشت .
زیانهای ناشی از دشمنی ایران و آمریکا از جهات گوناگون درخور یادآوریست :
الف – از لحاظ معنوی
1- موضوع گروگان گیری از نظر معنوی باعث فروریزی حیثیت سیاسی ایران در جهان گردید و به عنوان عملی دور از تمدن و واقعیات زندگی امروز و در حد کشورهای تازه به استقلال رسیده تلقی شد و ملت ایران را به سهل انگاری و بی اطلاعی از اوضاع زمان معرفی نمود .
2- تبلیغات آمریکا علیه ایران از راه تهیه فیلم های توهین آمیز و نمایشنامه ها و داستانهای مسخره آمیز و کاریکاتورهای مستهجن که هدفی جز بی آبرو کردن ایرانیان نداشت در مسیر این دشمنی بود و پاره ای از اهانت ها درباره اسلام را نیز باید به آنها افزود .
3- تمایل آمریکا به درگیری و جنگ بین ایران و عراق و یاری کردن آن سرزمین که غیر از ضایعات انسانی و از بین رفتن صدها هزار مجروح و معلول میدان های جنگ ، موجب بیماریهای عصبی و روانی زاییده از بمبارانهای شیمیایی و موشک اندازی های گاه و بیگاه عراق در شهروندان ایران گردید و عوارض منفی آن سالها به درازا خواهد کشید .
4- ادامه این چالشگری موجب روی آوردن جمع کثیری ازمغزهای متفکرو تحصیل کرده های ناراضی وزندانیان رهائی یافته به آمریکا وپناه یافتن آنان درآن سرزمین گردید واز این بابت زیانهای بزرگ معنوی پدیدآورد.
ب- ازلحاظ اقتصادی
از لحاظ جنبه ی اقتصادی زیانهای ناشی از گروگان گیری غیرقابل احتساب است و سالها تحقیق باید کرد تا بتوان به ارزیابی ضررهای آن دست یافت . از آن جمله است

1- بلوکه شدن مبلغ 24 میلیارد دلار در حساب بانکی ایران در آمریکا که پس از قطع رابطه ی سیاسی بین دو کشور انجام گرفت و هر فرد یا شرکتی که ادعای مالی علیه ایران دلشت با موافقت آمریکا به تقدیم دادخواست به دیوان لاهه پرداخت و مبلغ مهمی از آن را نصیب خود کرد چنانکه حکم خوان یغما را پیدا نمود و مبلغ پنج شش میلیارد باقی مانده را هم آمریکا هنوز در بانکهای خود نگهداشته و به ایران پس نمی دهد .
2- وقوع جنگ بین ایران وعراق هرچند عوامل متعدد داشت اما تمایل آمریکا به کمک رسانی به عراق را در این حادثه نادیده نمیتوان انگاشت و پی آمدهای این جنگ افزون بر ضایعات بسیار جانی که بالغ بر نزدیک یک میلیون و پانصد هزار تن میباشد بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورده است که جبرانش به هیچ وجه در حیطه ی امکان نمی باشد .
3- اصرار به دامن زدن به دشمنی با آمریکا موجب آن شده است که دولت ایران درصدد پیدا کردن هواداران و یاوران سیاسی برای خود در جهان باشد وبرای توفیق در این راه اقدام به مددرسانی مالی نسبت به حزب الله لبنان و سوریه و بسیاری از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و حماس در فلسطین نماید و با کشورهایی که اختلافاتی با آمریکا دارند ایجاد ارتباط دوستانه کرده ، به تغذیه ی مالی آنها بپردازد .
4- دولت ناچار است سالانه مبالغ کلانی صرف مداوا و پرستاری مجروحان جنگ و تغذیه عده زیادی جانباز و معلول نماید و برای بازماندگان شهیدان ، بنیاد شهید تاسیس کند که اینها همه از تبعات جنگی است که جمهوری اسلامی آن را تحمیلی می داند .
5- خصومت با آمریکا موجب قطع روابط تجاری و عدم صدور صادرات ایران به آن کشور شده و نیز باعث تحریم بسیاری از کالاهای مورد نیاز ایران از سوی آمریکا گردیده و ناگزیر خریداری آنها از دست دوم و سوم مبالغ هنگفتی را از چنگ ایران بدر برده و می برد .
6- وجود این چالشگری انگیزه ی آن شد که جمهوری اسلامی نسبت به روسیه که سالهاست روابط چندان خوبی با آمریکا ندارد گرایشی فراتر از ارتباط سیاسی دوستانه پیدا کرد و روسیه از نرمخویی و دلبستگی و حریم دادن جمهوری اسلامی سوء استفاده کرده از آبهای دریای مازندران آنچه از سهم خود باید به کشورهای جدا شده از اتحاد شوروی بدهد از آبهای متعلق به ایران داد و به نیمی از دریا که بر طبق عهدنامه های 1921 و 1940 به ایران تعلق داشت دست تصرف انداخت . در نتیجه ی همین تیرگی روابط بود که خط لوله نفت کشورهای آسیای مرکزی که قرار بود از راه ایران به کشورهای دیگر جهان نفت برساند ، از مسیر دیگر کشیده شد و مبالغ کلانی که بایستی به کیسه ایران فرو می ریخت بهره ی دیگران گردید .
جبهه ملی ایران با وجود اعتراض شدیدی که به مناسبت مباشرت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 نسبت به آن کشورداشت در آبانماه 1358 با گروگان گیری مخالفت کرد و در بیانیه ها و روزنامه پیام جبهه ملی این مخالفت را با دلایل استوار و پیش بینی مضرات آن منعکس ساخت . هم اکنون جبهه ملی ایران معتقد است که کشور ما برای پیش گیری از ادامه ی ضررهای ناشی از گروگان گیری و خصومت باب روابط دوستانه و تعامل را با آمریکا بگشاید و در آینده از گزند دشمنی ها و چالش ها و موذیگری های او بپرهیزد .
داشتن ارتباط دوستانه ی متقابل با همه ی کشورهای جهان بدون تن دادن به هیچ گونه تحمیل و باج خواهی ، راه درست برای حفظ استقلال و تمامیت کشور و تامین منافع ملی است .
تهران – دوازدهم آبانماه 1388
جبهه ملی ایران

اطلاعیه حبهه ملی ایران - تهران

شصتمین سال

شصت سال قبل زمانیکه ملت ایران در چنگال استعمار خارجی واستبداد داخلی دست و پا میزد ومحمدرضا شاه با برپا کردن مجلس موسسان قلابی وافزودن به اختیارات خودآشکارا قدم درجاده دیکتاتوری وپایما ل کردن حقوق ملت نهاده بود، دکترمصدق رهبر نهضت ملی ایران برای استقلال وآزادی واستیفای حقوق وآزادیهای ملت ایران قیام کرد. مصدق و نوزده نفر همراهان او پس ازچهار روز تحصن بی نتیجه درکاخ مرمر که بعنوان اعتراض به تقلب درانتخابا ت دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بعمل آوردند سرانجام در روز اول آبانماه 1328 درمنزل دکترمصدق تجمع پیداکرده وتا سیس سازمان جبهه ملی ایران رااعلام داشتند. دراثرمقاومت و ادامه مبارزات دکترمصدق وجبهه ملی انتخابا ت تهران باطل اعلام شد ودر
انتخابات مجدد هشت نفر ازکاندیداهای جبهه ملی بارای مردم تهران به مجلس راه یافتندوهمین فراکسیون جبهه ملی در مجلس شانزدهم بود که قانون ملی شدن نفت درسراسرکشور را با پشتیبانی قاطع ملت ایران به تصویب نهائی رسانید وسپس دکترمصدق رهبر جبهه ملی ایران برای اجراء کردن قانون ملی شدن نفت قبول مسئولیت نموده ودردهم اردیبهشت1330 دولت ملی زمام اموررا دردست گرفت . دولت ملی مصدق به سرعت موفق شد ازشرکت غاصب نفت انگلیس خلع یدبعمل آوردوبا عملی کردن ملی شدن نفت به آرزوی دیرین ملت ایران جامه عمل بپوشاند وازنظررعایت موازین دموکراسی وحقوق بشرموفق شد الگوئی بینظیردرتاریخ ایران وکم نظیر درمنطقه وجهان به نما یش بگذارد. ودر نتیجه قطع نفوذ استعماروایجاد فضای آزاد و دموکراتیک وپاکیزگی وسلامت مالی صاحبان مقامات دولتی توانست بدون صدورنفت بیلان اقتصادی رامثبت نموده وشکوفائی اقتصادی برای کشوربه ارمغان آورد. همه این اقدامات برای قدرت های استعماری جهان وایادی داخلی آنها تحمل ناپذیر بود لذاطرح کودتای انگلیسی وآمریکائی که اتحادشوروی هم بر آن مهر تایید نهاده بود با همکاری مزدوران داخلی آنها بویژه دربارپهلوی در28 مرداد32 باجراءدرآمد ودولت ملی مصدق سرنگون شد. مصدق وبسیاری ازیاران اودرجبهه ملی به زندان افتادند. ولی از فردای این کودتای ننگین نیروهای جبهه ملی ایران درقالب نهضت مقاومت ملی مبارزه ای سخت وگسترده را با کودتا آغازکردند که چندسالی ادامه یافت.
چگونگی این مبارزات برگ های زرینی ازتاریخ مبارزات آزادیخواهانه واستقلال طلبانه ملت ایران را تشکیل میدهد . درروز سی ام تیرسال 39 زمانی که مبارزات نهضت مقاومت ملی دراثر سرکوب ها وشرایط اختناق شدید به کمرنگی گرائیده بود بازهم یاران مصدق وهمان نیروهای نهضت مقاومت ملی گردهم آمده و پرچم جبهه ملی ایران رابرافراشتند. این دوره ازمبارزات جبهه ملی ایران به سرعت گسترده گردید. هزاران نفرازنیروهای این سازمان ازاقشار مختلف مردم دردانشگاه ها ودبیرستان ها، بازارها وادارات ومحلات در تهران وشهرستانها ودرخارج ازکشورمتشکل شدند وضربات سنگینی بر پیکر رژیم استبدادی شاه فرود آوردند. دردیماه 1341 کنگره سراسری جبهه ملی ایران درتهران برپا گردید و170 نفرازنمایندگان منتخب سازمان های جبهه ملی ایران ازسراسرکشوروخارج ازکشوردرکنگره گردآمده اساسنامه ومنشور جدید جبهه ملی را تدوین وتصویب کردند و سی وپنج نفر اعضای شورای مرکزی راانتخاب نمودند. موفقیت های همه جانبه جبهه ملی ایران درآن زمان وباطل شدن دو انتخابات زمستانی وتابستانی مجلس دراثر اعتراضات وتظاهرات پیگیر جبهه ملی برای شاه واربابان خارجی اوتحمل ناپذیرو وحشت انگیزبودلذا تصمیم به مقابله جدی با این سازمان راگرفتند. برخورد رودر روبا جبهه ملی برای آنان نتیجه ای دربر نداشت وموجب قدرتمندتر شدن جبهه ملی میگردید بنا براین تخریب ازداخل وانفجارازدرون دردستورکارآنها قرارگرفت کوتاه فکری ها وتنگ نظریهای برخی افرادواحزاب که نتیجه کنگره دلخواهشان نبودازدرون تشکیلات وخصومت عده ای دیگر ازبیرون کارخودراکرد وشورای مرکزی منتخب کنگره به احترام دکترمصدق رهبرجبهه ملی ایران که مورد مراجعه وشکوه مخالفین حا لت سازمانی و تشکیلاتی جبهه ملی قرارگرفته بود توقف خودرا اعلام نمود و شورای جانشین که کوشش شداز نمایندگان احزاب بوجود آیدنیز نتوانست به تفاهم وانسجام برسدوفعالیت جبهه ملی را تداوم بخشد ومسلم است که کند شدن فعالیت یک سازمان ترقیخواه ومعتقد به دموکراسی ما نند جبهه ملی ازسال 43 تا سال 56 چه اثرات منفی عظیمی درروند حوادث انقلاب ونتایج آن و سرنوشت این ملت دربرداشت . درسال56 با دعوت دکترکریم سنجابی عده ای از اعضای شورای مرکزی منتخب کنگره همراه برخی شخصیت های ملی دیگرمجدداشورای مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل ومبارزه علیه دستگاه استبدادی شاه را تا پیروزی انقلاب ادامه دادند. پس ازپیروزی انقلاب دولت موقت ظاهرا توسط نیروهای ملی ازجمله چند تن ازاعضای جبهه ملی تشکیل گردید ولی باطنا نیروهای بی صلاحیت دیگری ازپشت صحنه سکان اداره امور را دردست داشته وازماوراء دولت موقت حکمرانی میکردند . جبهه ملی
پنج روزپس ازپیروزی انقلاب طی بیانیه مفصلی طرح انتقال قدرت به ملت راکه متضمن جهت یافتن انقلاب به سمت دموکراسی وحاکمیت ملی بودارائه نمود که تشنگان قدرت به آن وقعی ننهادند . دخالت های ناروای اقتدارگرایان وانحصارطلبان بیگانه با دموکراسی وحاکمیت ملی درکار دولت واداره مملکت خیلی زود به نیروهای ملی فهماند که انقلاب ازمسیر خواستهای ملت واهداف اولیه خود منحرف شده است . حدود یک ماه پس ازپیروزی انقلاب دکتر سنجابی با استعفای خود ازدولت اولین هشداررا به مردم ایران داد وزنگ خطربیراهه رفتن انقلاب رابه صدا درآورد وجبهه ملی باتمام قوا برای جلوگیری ازگرایشات استبدادی و واپس گرایانه وبرکرسی نشاندن آزادی وحاکمیت ملی کوشید . راهپیمائی ها ومیتینگ ها وانتشار 77 شماره روزنامه رسمی پیام جبهه ملی ودهها بیانیه واعلامیه ومصاحبه مطبوعاتی که همگی دراعتراض به روند مسائل کشور بودا زافتخارات جبهه ملی درآن دوسا ل اول پس ازپیروزی انقلاب است تا سرانجام حاکمیت جمهوری اسلامی این مواضع وروشنگری ها و اقبال مردم به سوی جبهه ملی را برنتابید ودرروز 25 خرداد 1360 که سراسرتهران برای حمایت ازجبهه ملی وشرکت درفراخوان آن به حال تعطیل درآمده بود چاره ای جز بکاربردن حربه تکفیر وارتداد نیافت وپس ازاین یورش سنگین حاکمیت ، صدها تن ازنیروهای جبهه ملی درسراسرکشوربزندان افتادند ویابه زندگی مخفی روی آوردند ودهها نفر مجبور به جلای وطن شدند ولی این بارجبهه ملی با همه این فشارها متوقف نگردید وسازمان های جبهه ملی هرچند با محدودیت به حفظ ارتباط وحضوردرمراسم مختلف وتداوم دادن به کارتشکیلاتی ادامه داد و اعلامیه ها ونشریاتی ماندگار منتشرکرد . درسال 1364 و در بحبوحه جنگ ، باقیمانده اعضای شورای مرکزی داخل کشورکه اززندان بیرون بودند دریک جلسه فوق العاده پس ازبحث و بررسی مفصل به این جمع بندی رسیدند که تا کشور درحال جنگ بادشمن خارجی است جبهه ملی ایران باید فقط به کار تشکیلاتی خود بپردازدوازبرخورد ومبارزه علنی با حاکمیت موقتا خودداری نماید. درسالهای پس ازجنگ همچنان اعضای جبهه ملی ایران به تلاش وکوشش های آزادیخواهانه خود مقتضی بازمان ادامه دادند. درسال 72 استاد عبدالعلی ادیب برومند عضو هیئت رهبری بادعوت ازاعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران جلسات شورا را بطور منظم برقرارنمود. طی این 16 سال علیرغم اینکه همواره سایه شمشیرداموکلس ارتداد برسر جبهه ملی سایه افکن بوده است جبهه ازهیچگونه اظهارنظر صریح درباره مسائل مملکت و کج رویها وسوء مدیریتها وروش های استبدادی حاکمیت جمهوری اسلامی خودداری ننموده وصدها اعلامیه ونشریه درزمینه های مختلف منتشرنموده است . درآبانماه 1382 پلنوم جبهه ملی ایران با حضور80 نفرنمایندگان سازمانها واحزاب جبهه ملی ازسراسر کشورتشکیل گردید و35 نفراعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران راانتخاب نمود واساسنامه ومنشور جبهه ملی رامورد بازنگری قرارداد. درهفت اصل اعتقادی جبهه ملی مندرج دراساسنامه برآزادی ، استقلال ،عدالت اجتماعی ،نظام جمهوری ،جدائی دین ازحکومت، حفظ تمامیت ارضی وحراست ازفرهنگ وادب ایرانی تاکیدگردیده است. جبهه ملی ایران همچنان باتاکید براصول اعتقادی خود در راه اعتلا وشکوفائی این مرزوبوم و درجهت استقرار حاکمیت ملی تلاش میکندوازجنبش آزادیخواهانه جاری درکشورپشتیبانی نموده ودربه ثمررسانیدن این جنبش مردمی ازهیچ کوششی دریغ نخواهدنمود.


درود بر بنیانگذار و رهبر جبهه ملی ایران دکتر محمد مصدق .
درود برهمه رهبران و ناموران درگذشته جبهه ملی که زندگی خود را در راه رسیدن به آرمانهای جبهه ملی ایران به پایان بردند .
دکترحسین فاطمی ، الهیارصالح ، دکتر کریم سنجابی ، دکترغلامحسین صدیقی ، محمود نریمان ، دکترعلی شایگان ، اصغرپارسا ، دکترمهدی آذر، مهندس مهدی بازرگان ، دکتریدالله سحابی، آیت الله طالقانی، آیت الله زنجانی ، دکترشمس الدین امیرعلائی ، حسن میرمحمد صادقی ، دکترشاپوربختیار، مهندس احمدزیرک زاده ، مهندس جهانگیرحق شناس ، باقرکاظمی ، مهندس کاظم حسیبی ، دکترمحمدعلی خنجی ، حاج محمدحسن شمشیری، غلامرضا تختی ،حاج قاسم لباسچی ،داریوش فروهر، پروانه فروهر ،دکتر مسعودحجازی ،علی اردلان ،دکتر پرویزورجاوند، مهندس نظام الدین موحد ، حسن خرمشاهی ،محمدعلی کشاورزصدر، دکتر یوسف جلالی ،سرهنگ ناصرمجللی ، حاج حسن قاسمیه، مهدی غضنفری ، دکترغلامرضا قاضی مقدم ، حشمت الله خیاط زاده ، غلامرضا رحیم


تهران – دهم آبانماه 1388
جبهه ملی ایران

Saturday 24 October 2009

شعر از سیمین بهبهانی

شعری بسیار گویا وجالب از سیمین بهبهانی

سجاده فرش عنف و تجاوز، اي داعيان شرع خدا را!بر قتل‌عام دين و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لبآتشفشان به بال شياطين، کرده‌ست پاره پاره فضا را
از شرع غير نام نمانده‌ست، از عرف جز حرام نمانده‌ستبر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه، قلب ندا را
انصاف را به هيچ شمردند، بس خون بي‌گناه که خوردندشرم آيدم دگر که بگويم، بردند آبروي حيا را
سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آنچنان‌که نبودندکو چاره‌ساز نفرت و نفرين، تهمينه‌هاي سوگ و عزا را ؟
زين پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خير بکوشندآنان‌که عين فاجعه ديدند، فخر امام ارج عبا را
سجاده تار و پود گسسته‌ست، ديوي بر آن به جبر نشسته‌‌ستگو سيل سخت آيد و شويد، سجاده و نماز ريا را
سيمين بهبهاني

Thursday 22 October 2009

بیانیه جبهه ملی ایران- تهران

بیانیه تحلیلی جبهه ملی ایران درمورد واگذاری اموال ملی و عمومی به بهانه خصوصی سازی

از روزی که دولت فعلی برروی کار آورده شد (بیش ازچهارسال پیش) وظیفه اصلی آن باز گذاشتن دست حامیان و پشتیبانان دولت و مراکز قدرت در تسلط برادارات ، پست های کلیدی(مدیریت ها،وزارت خانه ها ) حضور قوی در مجلس و مراکز تصممیم گیری ، مراکز توزیع کننده منابع مالی و امکانات اقتصادی( منابع طبیعی ، وزارت خانه های اقتصادی، بانک ها ، بورس ) غیر از مراکز سیاسی بوده است .
اولین اقدام رییس جمهور در آن زمان مخالفت با واگذاری قسمتی از سهام بانک پارسیان به خریداران در بخش خصوصی به بهانه تامین قسمتی از هزینه خرید توسط بانک ها بود تا گروه مورد نظر خاص بر این بانک مسلط شود. از آن زمان گروه های مافیائی برای آسان کردن تسلط بر اموال عمومی تبلیغات شدید خصوصی سازی را راه انداختندو بالاخره چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و چه در سطح بالاتر مقدمات صدور فرمان رهبری دایر بر اصلاح اصل 44 قانون اساسی که بخش دولتی اقتصاد را شرح داده است فراهم ساختند تا اموال کلیدی و حیاتی دولتی هم قابل تصرف و حراج باشد ( بانک ها ، راه آهن ، خدمات ارتباط جمعی ، شرکت های حمل و نقل و صنایع بنیادی و کلیدی ،بنادر و ترمینال ها )
در حالیکه اولاً دولتی بودن صنایع و فعالیت های زیر بنایی و کلیدی به شرح مندرج در قانون اساسی به لحاظ اهمیت آنها در حفظ امنیت و رفاه عمومی و باز بودن دست دولت ( البته یک دولت ملی و دلسوز مصالح عمومی ) در جهت دادن به اقتصاد وسیاست های اقتصادی دولت در جهت رفاه عمومی است( مثل همه اقتصادهای سوسیالیستی واقعی و حتی نظام های سرمایه داری مختلط) و ثانیاً نهضت خصصوصی سازی از دهه 1990 پس ازسقوط امپراطوری شوروی درجهان راه افتادخود ابزاری برای ایجاد رقابت رشداقتصادی بهبود سطح رفاه مردم واولین پیش نیاز آن آزادسازی اقتصادی یعنی تسهیل فعالیت اقتصادی مردم از راه حذف قوانین ومقررات زائد ودست وپاگیر وساده سازی مدیریت امور عمومی و اقتصادی بوده است .
مثلاً در آلمان پس از ملحق شدن آلمان شرقی هدف خصوصی سازی (کوچک کردن دولت ) پاک سازی وحذف آثار اقتصا د فاشیستی دوران هیتلری و دوران کومونیستی استالینی ( 1990-1945) و ایجاد ساختارها و زیر بنا ها و صنایع قرن بیست و یکم با تکنولوژی قرن بیست و یکم بود که نتیجه آن بهبود شرایط رقابتی ، افزایش اشتغال ، تولید، افزایش صادرات و ازدیاد رفاه و قدرت اقتصادی کشور خواهد بود.
در بیش از پنجاه کشور که نهضت خصوصی سازی در آن پا گرفت اول از همه هدف های خصوصی سازی در هر بخش از اقتصاد وصنعت تعریف می شد و بعد هیئتی مرکب از نمایندگان منافع مصرف کنندگان ( کارگران ، کارمندان ، معلمین) بانک ها ، صاحبان صنایع ، نمایندگان مجلس و دولت تصمیم می گرفتند که با کارخانه یا صنعت چه باید بشود و آیا این صنعت مضر و آلوده کننده باید از سطح زمین پاک شود یا کوچک شود یا گسترش یابد و بعد به هر کسی یا شرکتی ویا کنسرسیومی چه در سطح ملی و یا بین المللی فروخته شود ( واگذار شود ) که توانایی فنی ، مالی ، تکنولوژیکی ، مدیریتی ، پرسنلی را داشته باشدکه طی مدت تعیین شده آن صنعت را به سطح مطلوب برساند و اهداف قبلاً تعیین شده و توافق شده را تامین نماید.
در ایران خصوصی سازی را تنها از دید انتقال مالکیت و کنترل یعنی خرید و فروش سهام شرکت های سود ده یا دارای سرمایه های نهفته دانسته اند یعنی هر دار و دسته ای ، کارخانه ای یا صنعتی یا بخشی از صنعتی ( مثل شرکت های وابسته به صنعت نفت ، صنعت مس ، صنعت آلومنیوم ، صنعت برق ، صنعت آّب ، نیروگاه ها و سد ها) را هدف تسلط خود قرار می دهد و به هزار وسیله برای خود سوئی سازی آن اقدام می کند که اولین تاکتیک عوامل بیرونی و درونی آنها زیان ده کردن آن کارخانه یا صنعت و درست کردن بهانه عوام پسند برای فروش و یا واگذاری آن است ( راه های منفی کردن تراز نامه شرکت ها متعدد است) .
بعضی از نهاد ها وارگان های وابسته به حکومت مسئله خصوصی سازی را هم از دید ایجاد درآمد مستقل از بودجه دولت و هم از دید تسلط بر جامعه ، افکار عمومی ، زندگی خصوصی مردم ، روابط بین المللی مخصوصاً تجارت خارجی می بینند و بعضی افراد ساده اندیش یا عامل خود این نهاد ها و بنیادها به استناد مقرراتی که خود عوامل این نهادهای ظاهراً عمومی وضع کرده اند اظهارنظر می کنند که مثلاً واگذاری پنجاه و یک درصد سهام مخابرات به شرکت های ظاهراً تعاونی سپاه اشکالی ندارد که هم از اسم تعاونی سوء استفاده شده است و هم از کلمه خصوصی سازی و بعضی هم که فریادشان بلند شده فقط ناشی از تأسف از دست رفتن فرصت کسب تسلط و سود جویی است .
درعلوم اداری و اقتصاد هر نهاد ، شرکت یا موسسه ای را دولتی می دانند که بالاترین مقامات آن توسط مقامات حکومتی انتخاب و منصوب شوند ، بنابراین تمام نهاد ها ، بنیادها ، شرکت ها و موسسأت به اصطلاح تعاونی و خیریه زیرنظرمقامات حکومتی ، دولتی و یا شبه دولتی هستند و تسلط مقامات حکومتی بر آنها و بر دستگاه های اداری و دولتی در ذات با اقتصاد رقابتی و خصوصی مغایرت دارد یعنی امکانات و فرصت های خاص ناشی از قدرت حکومت را به آنها می دهد( چهل هزار میلیارد تومان پول بانک های دولتی را چه افراد و شرکت هایی خورده اند؟ )
اقتصاد رقابتی واقعی که سبب رشد، توسعه و ازدیاد تولید ، اشتغال و رفاه در بخش عظیمی از دنیا حتی در دهه اخیر در چین و هندوستان شده پنج رکن دارد: (1) آزادی اطلاعات ، تولید اطلاعات ، دسترسی به اطلاعات ، سرعت دسترسی و کم هزینه بودن اطلاعات (2) تساوی همه افراد علاقمند در بهره گیری از اطلاعات (3) تساوی افراد علاقمند در دسترسی به منابع مالی و امکانات ( بانک ها ، موسسأت مالی ، بازار ها ، صنایع ، مواد اولیه ، واردات ، صادرات) (4) قابل رقابت بودن کالا ها و یا خدمات ( نبودن انحصارات طبیعی ، امکانات سر مایه ای ، فنی ، تکنولوژیکی, مسائل امنیت ملی یا ملاحظات اجتماعی و رفاهی) و بالاخره (5) باز بودن اقتصاد و دسترسی به مواد ، کالا ها ، خدمات ، بازار در سطح جهانی و رقابتی که یک بررسی ساده نشان می دهد که در ایران هیچیک از این پنج شرط فراهم نیست و در این شرایط راه اندازی بهانه خصوصی سازی جز دامی برای انتقال ثروت های ملی و اموال عمومی به باند های مافیایی و ایجاد پایه های تسلط دراز مدت نهاد های حکومتی و بنیاد ها و افراد و خانواده های مسلط بر آنها برای جامعه نیست.

تهران – جبهه ملی ایران
28/10/88

Monday 19 October 2009

نشریه جبهه ملی ایران -تهران - شماره 177

نشریه داخلی جبهه ملی ایران - چاپ تهران - شماره ۱۷۷ منتشر گردید.این شماره
شامل مطالب جالب و متنوع است. از جمله - مقاوت شرط پیروزی است ( سر مقاله)
بحثی در رابطه با شعارهای مردم در جنبش بعد از انتخابات و ما همه باهم هستیم.
منطق این محاکمات چیست ؟ - خرد پیشه ای توانا خرقه تهی کرد - استاد مهندس
علیقلی بیاتی- اصول عقاید و هدفهای جبهه ملی ایران و مطالب دیگر..
برای دریافت این نشریه از طریق ایمیل زیر درخواست نمائید.
amirmomtaz@yahoo.com

Monday 5 October 2009

نامه خانواده دکتر ملکی

خانواده دکتر محمد ملکی: نشانه ها حکايت دارد که حال دکتر ملکی در زندان وخيم است
بعد از گذشت ۴۵ روز از بازداشت دکتر محمد ملکی و در حاليکه کماکان وی در سلول انفرادی نگهداری ميشود، اکنون نشانه ها حکايت از آن دارد که حال وی در زندان وخيم است و از اينرو خانواده را در بی‎اطلاعی مطلق گذاشته اند.
در ۱۴ روز گذشته دکتر ملکی هيچ تماسی با منزل نداشته است و امروز، دوشنبه، قرار بود که طبق نامه کتبی قاضی پرونده، خانواده با وی در زندان اوين ملاقات داشته باشد، اما در پی مراجعه خانواده اعلام شد بازجو اجازه ملاقات نميدهد و وی ممنوع الملاقات است. اين درحاليست که وکيل دکتر ملکی اطلاع يافته بود که ظاهرا بازجويی وی پايان يافته است. اين شواهد نشان دهنده اين است که همانطور که خانواده بارها در نامه به مسئولان هشدار داده بود، وضعيت سلامتی محمد ملکی وخيم است و احتمالا اتفاقی برای ايشان رخ داده که مقامات زندان از دادن هر نوع اطلاعی از وضعيت او خودداری ميکنند. دکتر ملکی در تنها ملاقاتی که حدود يکماه پيش در زندان با همسر و وکيلش داشته به شدت از مشکلات بيماری ابراز ناراحتی کرده و خواستار اقدام فوری جهت درمان بوده که عليرغم درخواستهای مکرر خانواده و وکلای وی، هيچ اقدامی توسط مقامات تاکنون صورت نگرفته است.خانواده دکتر ملکی به شدت نگران وضعيت سلامتی ايشان بوده و بار ديگر هشدار داده و اعلام ميکند که مقامات عالی نظام ظاهرا با شيوه نرم و تدريجی و با علم به بيماريهای تهديدکننده سلامتی محمد ملکی، قصد حذف فيزيکی ايشان را دارند و از اينرو مسئول هرگونه اتفاق ناگواری برای سلامتی وی خواهند بود.خانواده ملکی - دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۸

نامه پیمان عارف

نامه پیمان عارف از زندان اوین

12 مهر 1388
کمیته گزارشگران حقوق بشر-
سی روزی هست که از پی 75 روز انفرادی به بند هشت اوین منتقل شده ام تا در هواخوری زندان چشمانم در آن دور دست ها به خوابگاه شهید بهشتی بیفتد و ذهن خاطره جویم به سالهای نه چندان دور باز گردد و راه دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی وآنگاه دانشکده حقوق در پیش گیرد و شب زنده داری های خوابگاهی و بحث های بی پایان نظری –سیاسی در اتاق مجید به یاد آرد!
به یاد آوردنی که قطره اشکی از سر حسرت ودرد بر دیدگان می نشاند ولب به زمزمه آن شعر نیما می گشاید که گر چه میگویند میگریند در ساحل دور یا نزدیک سوگواران در میان سوگواران ! بگذریم.
حدیث تاریخ معاصر ایرانمان آکنده است از کودتاها و سرکوبها و استبدادهای صغیر و کبیر و آنگاه قربانی گرفتن های این کودتاها و زندان کردنها و بر سر دار نمودن کوشندگان راه آزادی و مخالفان سرکوبهای کودتایی.
یک ماه و چند روز پیش اما،عصر گاهی دل گرفته وخفه در گوشه انفرادی به گاه روز 2 مرداد از پی تماشای فیلمهایی از اعترافات و محکمه هایی که دادگاهشان مینامیدند(!) در لب تاپ آقای بازجو، در فکری عمیق و غصه ای ژرف و رنجی بی پایان از پرسش "آخر چرا و به کدامین گناه؟" فرو رفته بودم و دنبال جواب برای سوال آخر چرا میگشتم ،زمان زمانه کودتا بود و سالگرد کودتا نیز هم! به دنبال پاسخ ذهنم پر کشیده به سوی تمام سالهای محنت انگیز تاریخ تجددخواهی و آزادی خواهی ایرانیان در دو صده اخیر. قدم به تبریز سر افراز گذاشت و عباس میرزا را دید در دهه 1820 میلادی که جامه خویش دریده و جامه ژنرال گاردن فرانسوی به مشت گرفته، می پرسد ای اجنبی بگو به من که چه اتفاقی افتاده است، که دیگرشما فاتحان تاریخید و ما مغلوبان تاریخ! ذهن خسته سرکی دیگر میکشد و این بار راه محله امیر خیز در نخستین دهه قرن 20 در پیش میگیرد و از زبان احمد کسروی و شاید هم حاج اسماعیل امیر خیزی به یاد می آورد که "همه جا دراستبداد می سوخت و در میان این آتش تنها یک شهر مانده بود به نام تبریز ودر این شهر نیز یک محله باقی مانده بود به نام امیر خیز ودر این محله یک خانه باقی مانده بود به نام خانه ستار!"
سرکی دیگر در تاریخ کتابی از دوست ارجمندم رحیم رئیس نیا که حاوی برخی سر مقاله های سید جعفر پیشه وری است به نام" آخرین سنگر آزادی"به یاد می آورد. تا عنوان ارجمند کتابی که نشر شیرازه حدود 12 سال پیش منتشرش ساخت جرقه ای از امید در کعبه حزن واندوه ام بنشاند.
آری در میان تمامی کودتاها و استبدادها و کابینه های سیاه صد روزه و چهار ساله که هشت ساله شده، نیز جایی هست که از آن به "آخرین سنگر آزادی " می توان یاد کرد. جایی که روزی در امیر خیز تبریز رقم خورد و روزی در خیابان کاج تهران نزد خانه مصدق بزرگ و باری دیگر نیز در بهارستان .
دیگر این ذهن خسته نیست و امیدوارانه می پوید تاریخ و میجوید راه را. جرقه ای دیگر شمع کوچک امید را می افروزد و چراغی شعله ور میسازد .آخر این خاک سالهاست دیگر سنگری ثابت برای آزادی دارد به نام دانشگاه. سنگری که در فرو ریختن تمامی سنگرهای آزادی به سان آخرین سنگر آزادی می ایستد و استبداد و مستبدین در هم می شکند.
لبخند بر لبانم مینشیند وبه امید اول مهر با خیالی آرام و دلی قرص و امیدوار به خواب میروم.
وامروزبه زمان موعود رسیده ایم و در این چند روز دانشگاه نشان داده است دلگرمی شب 29 مردادم در آن گوشه انفرادی به هیچ روی عبث نبوده است.در این چند روز شنیده ام و در معدود روزنامه هایی که از در برقی اوین امکان ورود میابند خوانده ام که "دانشگاه زنده است هنوز"
یاران دبستانی ،همراهان عزیز، تاریخ و فرزندانمان مارا نخواهند بخشید اگر امروز در تیره ترین دقایق شب هنگام وطن آخرین سنگر آزادی را رها کنیم و ایران عزیز به مستبدین بسپاریم.
خود نیز خویش را نخواهیم بخشید اگر نتوانیم زنده بودن دانشگاه را برای آنانی که مرده اش میخواهند و گورستان ساختنش به رخ کشیم. امید من امروز از پشت دیوارهای بلند و سیم خواردار بر سر کرده اوین به شما و تنها به شماست. بایستید که سحر نزدیک است.
پیمان عارف
سالن 10 بند 8 زندان اوین

Saturday 26 September 2009

کناره گیری مهنس زعیم از شورای جبهه ملی ایران

کناره گیری مهندس زعیم ار عضویت در شورای جبهه ملی پس از ازادی از زندلن

ریاست گرامی شورای مرکزی
جبهه ملی ایران

سرور گرامی:

شادمانم که پس از 91 روز در زندان جمهوری اسلامی در ایران، دوباره فرصت ادامه ادای دین به میهنم که افتخار ایرانی بودن را به من اعطا کرده پیدا کرده ام. ولی این بار آهنگ آن را ندارم که با اندیشه ها و راهکارهای خود برای باززنده سازی، گسترش و مردم گرایی جبهه ملی ایران، مزاحم روشهای سی ساله و زمان آزموده هموندان گرامی شورای مرکزی جبهه ملی ایران باشم و دوستان عزیزم را آزرده کنم.

من بر خلاف سیاست حاکم بر شورا، زمان را بسیار سرنوشت ساز، ملت ستمدیده ایران را در فشار، وقت را کم و کشور را در خطری دهشتناک می بینم و کاهلی ما مبارزان راه آزادی را پشیمانی آور می پندارم. آزادی شخصی و جان ما آنقدر ارزش نگهداشت، به ویژه برای آینده مبهمی که در انتظار ماست، ندارد. من باید راهی را که باور دارم برای نجات میهن ضروری است بروم.

بنابراین، ازین تاریخ، در جهت ایجاد آرامش در شورا و زدودن دلهره از آینده شخصی برخی هموندان گرامی، از شرکت در نشست های شورای مرکزی جبهه ملی ایران پوزشخواهی می کنم: ولی فعالیت خود را به نام یک شهروند ایرانی و هموند ساده جبهه ملی ایران پیگیر خواهم بود. تردیدی نیست که شورا هم با همان روشهای زمان آزموده کماکان به مبارزه خود برای آزادی ملت ایران و دستیابی به مردم سالاری و رعایت حقوق بشر در ایران ادامه خواهد داد.

در پایان، می خواهم سه پیشنهاد را برای بذل توجه هموندان گرامی شورا و تصمیم گیری تقدیم نمایم:

نخست اینکه عدم تشکیل همایش چهارسالانه جبهه ملی و تجدید انتخابات شورا، بازنگری اساسنامه و یک درون نگری تحلیلی، بازتاب خوبی برای حیثیت تاریخی جبهه ملی ایران ندارد. از آنجا که من قصد ندارم در هر حال در کنگره آینده شرکت کنم، دوستان می توانند بی نگرانی، هر چه زودتر آن را برپا سازند.

دوم اینکه، با توجه به نهادینه شده بودن و فرمانروایی دروغ بر کشور، از آنجا که دروغ و ریاکاری با سرشت و فرهنگ ایرانی سازگاری ندارد، پیشنهاد می کنم که جبهه ملی ایران برای برداشتن یک گام بلند نمادین در راستای مذموم جلوه دادن دروغ، لایحه ای که پارسال به شورا پیشنهاد کرده بودم، (و دوباره در پیوست تقدیم می کنم،) در شورا مطرح و بتصویب برسد. این حرکت، پیام قاطعی به سامانه جمهوری اسلامی خواهد بود و جبهه ملی ایران را از همه سازمانهای سیاسی کشور متمایز خواهد نمود.

سومین پیشنهاد من در مورد تکمیل و بهبود ساختار شورا است. اکنون سالهاست که شورای مرکزی جبهه ملی ایران خود را از انرژی جوان و اندیشه های نو و دانش سیاسی روزآمد محروم کرده و به علت کثرت شمار هموندان مبارز قدیمی که البته وجود آنان در ایجاد تعادل و عرضه دانش و تجربیات ارزشمند گذشته برای یک سازمان سیاسی مورد احترام ملت ایران بسیار ضروری است، جایی برای نسل های جوانتر در جبهه ملی باز نشده است.

پیشنهاد من این است که یک شورای عالی مشورتی بنام “شورای مهستان” جبهه ملی ایران تشکیل شود که مقامی بالاتر از شورای مرکزی داشته و دارای حق بررسی و وتوی مصوبات شورا باشد. اعضای شورای مهستان عبارت خواهد بود از:
1- همه اعضای پیشین زنده شورای مرکزی جبهه ملی ایران که در شورای کنونی حضور نداشته باشند.
2- هر عضو شورای کنونی جبهه ملی 75 ساله به بالا داشته باشد که داوطلب عضو مهستان شود.
3- هر نماینده صاحب رای در پلنوم یا کنگره جبهه ملی ایران که خود را نامزد مهستان کند و 50% +1 رای بیاورد.

همه مصوبات شورای مرکزی جبهه ملی ایران برای تایید به شورای مهستان ارجاع می شود و مهستان حق دارد در مدت تعیین شده توسط شورای مرکزی، آن را تایید، اصلاح یا رد کند. در صورت عدم تایید، مصوبه شورا باید دوباره به تصویب دو سوم اعضای شورای مرکزی برسد.

با این پیشنهاد، بسیاری از اعضای ارزشمند و قدیمی شورای مرکزی ترجیح خواهند داد به مهستان بپیوندند و جای خود را برای ورود نسل های جوانتر باز کنند.

با گرامیداشت،
کورش زعیم
2 مهر

Saturday 19 September 2009

نشریات جبهه ملی - اخرین شماره ها

باطلاع دوستان و علاقمندان میرساند که نشریه پیام جبهه ملی ایران
اخرین شماره - شماره 176 - از تهران و همچنین اخرین شماره
نشریه جبهه ملی ایران در خارج از کشور - شماره 58 - برای
درخواست کنندگان- از طریق ایمیل - اماده است تا با پست ارسال
گرد د لذا با ایمیل زیر درخواست نمائید.
amirmomtaz@yahoo.com

Thursday 17 September 2009

مصاحبه با دکتر هرمیداس باوند سخنگوی جبهه ملی ایران

دکترهرمیداس باوند ،استاددانشگاه و دیپلمات بازنشسته درگفت وگو با روز با بررسی ویژگی های بسته پیشنهادی ایران به غرب گفت: این تحلیل که چون آمریکا درعراق وافغانستان گیراست می توانیم هرخط مشی ای را پی بگیریم اشتباه است. به گفته وی "اگر ایران از فرصت به وجود آمده در روابطه تهران-واشنگتن استفاده نکند، با توجه به تحولاتی که درجامعه سیاسی آمریکا وتضعیف احتمالی موقعیت اوباما ممکن است شکل بگیرد، ایران با گزینه های دشواری روبرو می شود". این گفت وگو در پی می آید. با توجه به اینکه موضوع هسته ای به صورت خاص دربسته پیشنهادی ایران نیست سرانجام بحث پیرامون این موضوع چه خواهد بود؟ در این بسته مسائل کلی مانند فلسطین، مبارزه با جنایات سازمان یافته و خلع سلاح هسته ای مورد بحث قرارگرفته است. ولی وقتی قرارباشد درمورد خلع سلاح هسته ای صحبت کنند،یعنی این بحث ابعاد مختلفی دارد؛ هم جنبه ایجابی و هم سلبی. یعنی کسانی که درجهت دسترسی به فن آوری هسته ای هستند باید متعهد بشوند که دسترسی شان برای مقاصد صلح دوستانه است و دلایلی که ارائه می کنند کافی باشد. یک جنبه هم دارد که مربوط به خود ان پی تی است که بر اساس آن قدرت های هسته ای متعهد شده اند به تدریج خلع سلاح کنند. بنابراین خود بحث خلع سلاح هسته ای موضوع را به پرونده هسته ای می کشاند. مسائلی مانند حقوق بشر و تجدید نظر در ساختارسازمان ملل و یااقتصاد بین المللی مسائلی کلی است که دربسته ایران مطرح شده است. اگر به تکنولوژی هسته ای اولویت بدهند ،ابعاد واشکال مختلف مسئله ایران به صورتی گریزناپذیر در این چارچوب جای خواهد گرفت. برای غرب موضوع هسته ای محور هرنوع مذاکره با ایران ذکر شده است. بسته پیشنهادی با توجه به موضوعاتی که ایران پیشنهاد کرده چه وضعیتی را پیش روی طرف غربی می گذارد؟ مساله فلسطین از سال ۱۹۴۷ تا کنون ادامه دارد وموضوعی نیست که در یک مذاکره قابل حل باشد. مساله حمایت از تروریسم بین المللی هم با این مساله ارتباط پیدا می کند. اینها مسائلی است که دریک مذاکره دو جانبه بین ایران و ۵+۱ نمی تواند حل شود. به همین جهت ارائه این بسته پیشنهادی یک جنبه تاکتیکی دارد که توپ را در زمین طرف مقابل بیاندازند تا طرف مقابل هم به پیشنهاد بدهد. غربی ها سعی خواهند کرد اولویت را به مساله هسته ای بدهند وپیرامون این مساله مذاکرات انجام شود. اگر به نتیجه ای رسیدند که فبها واگر به نتیجه نرسیدند که خود به خود مساله منتفی می شود. زبان و محتویات بسته پیشنهادی ایران چه ویژگی هایی دارد؟‌ آیاچنین پیشنهاداتی از لحاظ عرف دیپلماتیک مرسوم است؟ نکاتی دراین بسته است که می تواند قابل مذاکره باشد. طرف آمریکایی هدفش این است که مذاکره انجام بشود واگر به نتیجه نرسید به عنوان نمایندگان جامعه بین المللی بگویند ما همه راه های دیپلماتیک را رفته ایم و به روس ها هم که از اولویت مذاکره سخن می گویند، بگویند ببینند مذاکره راه به جایی نبرده است. آنوقت موضع گیری شان در شورای امنیت تغییر خواهد کرد واگر بخواهند از لحاظ تحریم های سنگین اقداماتی بکنند- چه درمحدوده شورای امنیتی یعنی ماده ۴۱ منشور وچه خارج از آن یعنی اقدامات یک جانبه- محمل خواهند داشت. یعنی خواهند گفت در آن چارچوب ها هم مذاکرات پیگیری شد اما به ناچار باید به سوی تحریم ها رفت. با توجه به اینکه دولت اوباما علاقه ای به اعمال روش هایی که در دوران بوش دردستور کاربود، ندارد عملا سرانجام چنین مذاکراتی چه خواهد بود؟ دولت اوباما قصدونیتش این بود که مساله را حل بکند وحسن نیتی هم نشان داد وگفت که بدون شرط این مذاکرات انجام خواهد شد. به نظرم الان فرصتی برای ایران است که از این حسن نیت استفاده کند. هر دو طرف نیاز به تعدیل مواضع اولیه خودشان دارد. اگر از این فرصت استفاده و به یک تفاهمی منتهی بشود که دستاوردی است. اما اگر چنین آمادگی برای حل این مساله وجود نداشته باشد ومذاکرات به نتیجه ای منتهی نشود، به ناچار علیرغم اینکه میل اوباما نیست ولی تحت تاثیر فشارهای کنگره، لابی اسراییل و جمهوری خواهان مجبور خواهد شد به نحو دیگری عمل کند. الان فضای داخلی آمریکا هم عوض شده است. در ماه های اول پس از انتخابات اوباما دست وی باز بود ولی با گذشت زمان وفشارهایی که از اطراف اعمال می شود آن آزادی عملش محدودتر ومحدودتر می شود. لذا این تلاشی است که بدون پیش شرط و حتی درچارچوب ملاحظاتی که ایران مطرح کرده قرار است مذاکرات در اوایل اکتبر انجام بدهند. اگر به نتیجه ای نرسد هیچ چاره ای برای امتحان گزینه های دیگر توسط آمریکا وجود ندارد. منظورم این است که در ابتدای امر فضا مساعد بود و اگر از سوی ایران هم با پاسخی مثبت روبرو می شدند می توانستند مسایل را سریعتر واسانتر حل بکنند،اما با گذشت زمان و موضع گیری هایی که کنگره مطرح کرده و طرح موضوع تحریم بنزین و مخالفت بعضی از اعضای جمهوری خواه وفشار لابی اسراییل و بالاخره همین نظر سنجی هایی هم که در رابطه با مردم شده، وضعیت عوض شده است. وقتی هدف های اولیه ای که اوباما مطرح کرد با دست انداز هایی روبرو شود جایگاه رییس جمهور افت می کند. نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که وضع اوباما با روزهای اولیه بعد از پیروزی انتخابات متفاوت است. او هم در محدودیت هایی قرار گرفته است که سعی کرده اند درچارچوب پیشنهادی ایران مذاکرات را پیگیری کنند. به نظرم این هم به نوعی دستاوردنسبی برای طرف مقابل است چون چارچوب او را پذیرفته اند، اما اگر به نتیجه نرسد راه حل های دیگری را انتخاب خواهند کرد. به نظر می رسد دولتمردان ایرانی گمان می کنند که چون دولت آمریکا در عراق وافغانستان درگیری زیادی دارد وعملا نمی تواندایران را تهدید کند هیچ دلیلی برای امتیاز دادن وجود ندارد. آیا این تحلیل درست است؟ این تحلیل کاملا اشتباه است. من یک مثالی می زنم. در سال ۱۸۳۸ سیاست چمبرلن که سیاست مدارا بود در کنفرانس مونیخ چکسلواکی را در سینی گذاشتند و تقدیمش کردند تا از بروز جنگ جلوگیری کردند. هیتلر فکر می کرد چون انگلیس به هیچ وجه آمادگی ورود به جنگ را از لحاظ اقتصادی و روانی ونظامی ندارد، بنابراین دستش باز است که اگر به لهستان هم حمله کند انگلستان سیاستی جز نظاره کردن نخواهد داشت. اما این ارزیابی نادرست بود. همین ارزیابی باعث شد که انگلستان اعلان جنگ بدهد و فرانسه هم اعلان جنگ بدهند وجنگ جهانی دوم آغاز شد. این استدلال که آمریکا آمادگی ندارد که یک درگیری دیگر درمنطقه ایجاد کند وما بنابراین آزاد هستیم که یک خط مشی متفاوتی را ایجاد کنیم براساس این ارزیابی و نادرست است. وقتی راه های مسالمت آمیز به نتیجه نرسد به ناچار افکار عمومی داخلی آمریکا هم به رییس جمهورشان فشار می آورند که سیاست جدیدی را اتخاذ کند. همیشه این اشتباهات درسیاست است که به فاجعه ویا شبه فاجعه منتهی می شود. آیا این اشتباه درمورد ایران هم می تواند رخ بدهد؟ فکر می کنم فرصت کوچکی است که باید استفاده شود. اگر براین مبنا باشد که چون طرف در عراق وافغانستان گیر است بنابراین اقدامی نخواهد کرد درست نیست چون کشور دیگری ممکن است این کار را انجام بدهد. اقدام آنها هم لازم نیست مانند عراق وافغانستان باشدو می تواند یک اقدام از راه دور باشد؛ همان طور که در صربستان صورت گرفت. یعنی درگیری از راه دور. لذا باید حساب همه این احتمالات را کرد و با درنظرگرفتن آلترناتیوهای مختلف خط مشی ای را انتخاب کرد که در جهت حل مشکل باشد و گرنه دیپلماسی که بخواهددرجهت استمرار مشکل باشد دیپلماسی صحیحی نیست. مقطعی می شود سیاست تهاجمی اتخاذ کنیم اما اگر این تخاصم بخواهد به صورت مستمر وطولانی باشد وهزینه زیادی هم بابت آن پرداخت کند و به کشورهای دیگر باج بدهد که دیگران را تعدیل کند وهزینه سنگینی بابت آن بدهد، درست نیست. اگر تصمیم درست گرفته شود لازم نیست به دیگران باج داده شود وبه خاطر ملاحظات غیرضروری فرصت هایی راکه پیش می آید را از دست داد

Wednesday 2 September 2009

تظاهرات 23 سپتامبر

تظاهرات 23 سپتامبر در برابر سازمان ملل متحد

به اگاهی هم میهنان و بشر دوستان میرسانیم : در راستای پشتیبانی از خیزش غرور افرین

ایرانیان درون مرز که برای دفاع حقوق خود بپا خواسته اند و اعتراض به حضور محمود

احمدی نزاد در سازمان ملل متحد – در تظاهرات 23 سپتامبر شرکت مینمائیم .

از هموطنان گرامی نیز دعوت میشود تا همگام با همه رزمندگان ایراتی برونمرز که با

کاروانهائی از دیگر شهرهای امریکا به نیویورک میایند در گردهمائی روز چهارشنبه

23 سپتامبر 2009 در برابر سازمان ملل متحد تشریف بیاورند .


شورای مرکزی جبهه ملی ایران در خارج از کشور

اول سپتامبر 2009

Monday 24 August 2009

دستگیری دکتر ملکی

زندانیان سیاسی را آزاد کنید
رسانه های گروهی اعلام کرده اند : آقای دکتر محمد ملکی استاد ورئیس اسبق دانشگاه نهران درروز سی یکم مرداد ماه 1388درحالیکه بعلت بیماری درخانه خود بستری بودند بوسیله ماموران امنیتی دستگیر وبزندان منتقل شده اند .
گزارشهای منتشرشده حاکی از بیماری شدید ایشان در سه ماهه اخیرداردکه به ادامه درمان زیر نظر پزشکان نیاز دارند.

حاکمیت جمهوری اسلامی از فردای روز اخذ رای برای انتخاب رئیس جمهور با بازداشت های دسته جمعی معترضین به نتایج انتخابات هزاران نفررادر شرایطی غیر انسانی وخشونت آمیز بازداشت وروانه زندانها ساخته است .

با آنکه گفته میشد درآستانه ماه مبارک رمضان عده ای از زندانیان آزادحواهند شد نه تنها این اتفاق نیفادبلکه احکام بازداشت موقت عده زیادی تمدیدشد و خبر زندانی شدن آقای دکتر محمد ملکی نشان دهنده تداوم خفقان ونقض آزادیهای فردی واجتماعی ملت ایران میباشد. د.

جبهه ملی ایران بازداشت دکتر محمد ملکی رامحکوم وآزادی اورا خواستاراست .
جبهه ملی ایران خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی وازآن جمله آقای مهندس کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی وآقای پیمان عارف عضو سازمان دانشجویان جبهه ملی میباشد. د .
جبهه ملی ایران بازداشتهای دگراندیشان وهمه کسانی را که باروشهای مسالمت آمیزبرای آزادی ودموکراسی مبارزه میکنند بشدت محکوم میکند .
تهران - جبهه ملی ایران
اول شهریورماه یکهزاروسیصد وهشتادوهشت .

Sunday 16 August 2009

توضیح

توضیح روابط عمومی جبهه ملی ایران

در پاسخ به پرسش برخی از وسایل ارتباط جمعی پیرامون انتشار اعلامیه مورخ 24/5/88 با امضای جبهه ملی ایران تحت عنوان « دولت در سایه » در بعضی از سایت های اینترنتی به اطلاع میرساند که اعلامیه مزبور صرفنظر از مفاد آن مربوط به نهادهای شورای مرکزی با هیئت رهبری و یا هیئت اجرائیه جبهه ملی نبوده و بطوریکه تحقیق شده از طرف چند نفر اعضای سازمان دانش آموختگان منتشر شده است .
همانگونه که قبلا نیز اعلام گردیده کلیه انتشارات رسمی جبهه ملی ایران با تصویب یکی از نهادهای فوق الذکر و تنها از طریق روابط عمومی هیئت اجرائیه منتشر میگردد در غیر اینصورت فاقد اعتبار بوده و ربطی به سازمان جبهه ملی ایران نخواهد داشت .

تهران – 25/5/88
روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران

Friday 14 August 2009

بیانیه جبهه ملی ایران- تهران

دولت در سایه

امروزه همبستگی و وابستگی روزافزون جوامع به یکدیگر آنچنان رو به گسترش و پیچیدگی است که دولتها تنها قادر به حل بسیاری از مسائل و مشکلات پیش آمده نبوده بلکه نیاز به همکاریهای هر چه بیشتر جوامع مدنی سازمان یافته،بخش خصوصی فعّال و سازمانهای بین المللی دارند. به ویژه در این رابطه جایگاه و نقش نهادهای مردمی غیر دولتی ،مانند جمعیتها،انجمن ها،اتحادیه ها و .... را نمی توان نادیده گرفت و امروزه آنها در بسیاری از تصمیم گیریهای دولتهای مربوطه خود و همچنین سازمانهای بین المللی اثرگذار می باشند. چنانچه نقش جوامع مدنی سازمان یافته در زمینه سازی و پیشبرد بسیاری از کنوانسیون های منطقه ایی و بین المللی مانند تدوین اساسنامه دیوان کیفری بین الملل و مصوبات پارلمانهای اروپا و اتحادیه اروپا در زمینه های حفظ حقوق بشر و ایجاد نهادهای اجرایی بمنظور برخورد با ناقضین آنها عمدتا" نتیجه و ثمره کوششهای آنها بوده است. همچنین مشارکت روزافزون نهادهای مدنی در روند تصمیم گیری دولتها و سازمانهای بین المللی سبب گردیده که در برخی از کشورها ایجاد دولت در سایه بمنظور نظارت بر صحّت اعمال و رفتار دولت حاکم بعنوان ضرورتی لازم مطرح گردد. البته در کشورهایی که تفکیک قوا به معنای اخص وجود نداشته و نوعی تداخل قوا پیش بینی شده ،مانند بریتانیا، وجود دولت در سایه بعنوان یک قاعده عرفی تلقی شده است.بعلاوه در این جوامع در صورتی که حزبی برای مدتی طولانی مسئولیت امور را در دست داشته باشد از درون حزب حاکم ،جناح چپ یا راست آن نقش دولت در سایه را ایفا می نماید. منافع حاصله از این قاعده سبب گردیده که در برخی از کشورها که دارای قوانین اساسی مدون می باشند،استفاده از مکانیسم دولت در سایه مورد توجه قرار گیرد.از جمله در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اخیر،که فرآیندی تردید برانگیز ، جنجال آفرین و غیر دموکراتیک را در پی داشت است، یکی از چهار رقیب در مبارزات انتخاباتی تشکیل دولت در سایه را برای صحت و درستی اعمال دولت منتخب به عنوان پیشنهاد اصلاحی و فراتر از آن انقلابی مطرح می نماید که تا حدودی مورد توجه و تحسین قرار می گیرد. شگفت آنکه کوتاه زمانی پیش از این پیشنهاد یکی از فعالان سیاسی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، کوروش زعیم، در مانیفستی آرمانگرایانه از ایجاد دولت در سایه بعنوان مکانیسمی برای نظارت بر رفتار و رویه دولت حاکم و در عین حال بدیل و جانشین احتمالی آن سخن می راند. تعجب آنکه این طرح کاملا" نظری و در عین حال انتزاعی به مذاق حکومت وقت خوش نیامده ، اقدام به بازداشت و زندانی نمودن ایشان می نماید. حال آنکه چندی پس از آن پیشنهاد مشابه از سوی یکی از نامزدهای انتخاباتی مبنی بر ایجاد دولت در سایه در صورت پیروزی، بعنوان ، نظری بدیع تلقی می شود.
جبهه ملی ایران که قویا" خود را پای بند به مردم سالاری، حقوق بشر و آزادیهای اساسی عاری از هر گونه تبعیض می داند، به ویژه آزادی بیان ، عقیده، قلم و ....، چنین برخوردی را با کوروش زعیم مغایر با تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی ایران مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از یک سو و اصول مربوطه قانون اساسی و فراتر از آن برخورد تبعیض جویانه حکومت با دو شهروند با عقیده و نظر مشابه می داند. انتظار می رود که هرچه زودتر به این بازداشتهای غیر قانونی ، غیر انسانی ، غیر اخلاقی و نمایشی که در تضاد کامل با آزادی سیاسی و اندیشه و نمودی از واپسگرایی قرون وسطایی است پایان داده شود

جبهه ملی ایران.
بیست و دوم مرداد 1388

Monday 10 August 2009

دیدار با خانواده مهندس کورش زعیم

ديدار «همبستگی» با خانوادهء مهندس کورش زعيم يکی از رهبران سکولار و ملی ايران از: انجمن زندانیان سیاسی روز گذشته چند تن از اعضای شورای اجرایی «جنبش همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» با خانواده ی زندانی سیاسی ،اقای مهندس کوروش زعیم عضو ارشد جبهه ی ملی ایران و دبیر سیاسی همبستگی، در منزل ایشان دیدار کرده و با ان ها به گفتگو نشستند. در این دیدار که مادر،همسر ،خواهر و چند تن دیگر از اعضای خانواده ی این مبارز راه ازادی و شخصیت ملی از جمله مهندس اسدی دایی اقای زعیم، حضور داشتند ،خانم دکتر مه لقا اردلان،مهندس حشمت اله طبرزدی، عیسا خان حاتمی، مهندس خادم و مهندس اشکان رضوی به نمایندگی از سوی شورای همبستگی ،خاطره ی مبارزات این زندانی را گرامی داشتند.

Tuesday 28 July 2009

بیانیه جبهه ملی ایران- تهران

بنام خداوند جان وخرد
چهلمین روز شهادت پویندگان راه آزادی را گرامی میداریم
هموطنان عزیز
مبارزات حق طلبانه وآزادیخواهانه مردم ایران از فردای 22خرداد1388که نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد فرازی شگفت آور داشت .
مردمی که نزدیک به یک ماه خوشبینانه به آزادی نسبی انتخابات می اندیشیدند ودر انتظار تاثیر آراء خویش بودند ناگهان با دروغی بزرگ مواجه شدند زیرا که حاکمیت بی پروا و با برنامه ای از پیش تنظیم شده نتایج انتخابات را به سود کاندیدای خویش مصادره کرده بود.مردم آراء خودرا جستجو میکردند ولی حاکمیت آماری غیرقابل باور وبهت انگیز مطرح میکرد . مردم حق خودرا پایمال شده دیدند ولذا به کوچه وخیابان آمدند .با سکون وآرامش حق خویش را خواستند اعتراض مردم کاملا مسالمت آمیز بود .آراء اکثریت مردم ظالمانه نادیده گرفته شده بود ولی در حرکتی کودتا گونه همه نیروهای آشکار ومخفی مسلحانه به خیابانها آورده شدند . دولت پادگانی با مشت آهنین به سرکوب جنبش مسالمت آمیز وحق طلبانه ملت ایران آمده بود. صدها نفر از صاحبنظران وفعالان سیاسی و روزنامه نگاران بوسیله مامورین امنیتی از خانه هایشان با خشونت بسیارربوده شده وبمکانهای نامعلومی فرستاده شدند که هنوز اکثر خانواده ها از محل بازداشت آنها بی خبرند . نیروهای بسیج ،سپاه، انتظامی ،ضد شورش ،امنیتی ولباس شخصی ها با خشونت بارترین رفتارهایی که حتا در سی سال اخیر درایران نظیر نداشت به راهپیمایی های مسالمت آمیزحق طلبانه وآزادیخواهانه مردم یورش بردند وکوچه وخیابان را به خون جوانان ایران آغشته ساختند . دهها نفررا در پایان راهپیمائی ملیونی مردم تهران برگبار گلوله بستند . اما ملت ایران مصمم وخستگی ناپذیرهمچنان به اعتراضات حق طلبانه ادامه داد وجهانیان با شنیدن خبرها ودیدن تصاویر وفیلم هایی که ازدیوار مستحکم سانسور دولتی گذشته بود شقاوت و بیرحمی آمرین و ماموران حوادث اخیررا به شدت محکوم کردند .
هموطنان عزیز در آستانه چهلمین روزآغاز بخون کشیده شدن مردم وشهادت دهها تن از زنان ومردانی هستیم که آزادی را فریاد زدند وحق خویش طلب نمودند.روز هاست که اندوهی عظیم وجانکاه بردلهای مرم ایران نشسته است .اندوه بزرگ مادران عزاداری که عزیزان دلبندشان یا در پی شکنجه در زندان جان سپردند و یا بضرب گلوله درکوچه وخیابان جان براه اندیشه باختند را هیچ قلم و بیانی توان تصویر ندارد.
جبهه ملی ایران باخانواده های جانباختگان راه آزادی در حوادث اخیر همدردی میکند وخواستار آزادی سریع زندانیان سیاسی وبویژه دستگیرشدگان این کودتای انتخاباتی است .
جبهه ملی ایران درآستانه چهلمین روز شهادت رهروان راه آزادی با مردمی که درروز هشتم مرداد1388 به گرامیداشت مسالمت آمیزجانباختگان حوادث اخیر خواهند پرداخت همبستگی خود را اعلام میدارد وبه همه شهیدان راه حق وآزادی درود میفرستد .
پنجم مردادماه 1388 تهران .جبهه ملی ایران

Monday 27 July 2009

مجسمه ندا بنام فرشته ایران فرشته ازادی

مجسمه ندا به نام «فرشته ايران، فرشته آزادي» توسط مجسمه ساز برجسته امريكايي ساخته شد.
خانم پاولا اسلاتر مجسمه ساز برجسته امريكايي كه آثار منحصر بفرد او در جهان شناخته شده است با ديدن فيلم لحظات قبل از مرگ ندا آقا سلطان در تلويزيون تحت تاثير چهره و چشمهاي او قرار گرفته است. او سپس شروع به ساختن مجسمه اي كرده است كه تصوير ندا آقا سلطان را نشان مي‌دهد. از كارهاي ديگر اين مجسمه ساز مجسمه مشهور برنزي آبراهام لينكلن است.
خانم اسلاتر در مصاحبه با مطبوعات به برنامه زمانبندي فشرده خود براي تحويل كارهاي هنري سفارش داده شده از سراسر جهان اشاره كرد و گفت برنامه‌هاي تحويل خود را براي ساخت اين مجسمه به تعويق انداخته است.
او گفت عاملي كه بيش از هر چيز او را تحت تاثير قرار داده است جلوگيري مقامات دولتي ايران از برگزاري مراسم سوگواري و خاكسپاري براي ندا بوده است. به اين ترتيب خانم اسلاتر سعي كرده است با ساخت مجسمه او كه اثري ماندني از شخصيت او خواهد بود و ياد او را در سراسر جهان زنده نگاه خواهد داشت، عدم برگزاري مراسم يادبود براي ندا را جبران كند.
اين مجسمه زيبا و به ياد ماندني «فرشته ايران، فرشته آزادي» نام دارد.
اين مجسمه قرار است در روز 25 جولاي در مقابل تالار اصلي شهر سانفرانسيسكو مورد بازديد 20 هزار تماشاگر از سراسر امريكا قرار گيرد. در اين روز بصورت همزمان تظاهرات اعتراضي ايرانيان مقيم 50 شهر در سراسر جهان برگزار خواهد شد.

Tuesday 21 July 2009

دستگیری تعدادی از اعضای جبهه ملی در تظاهرات سی تیر

جمهوری اسلامی با برگزاری مراسم 30 تیر با خشونت برخورد کرد

سالهاست که عصر روز سی ام تیر اعضای شورای مرکزی و نمایندگان سازمانهای جبهه ملی ایران در میدان هفت تیر تجمع پیدا کرده و از آنجا به ابن بابویه بر سر مزار شهدای سی ام تیر میروند و با نثار گل نسبت به شهدای گرانقدر سی تیر ادای احترام میکنند اما امروز 30/4/88 ساعت 5/4 بعدازظهر هنگامیکه اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر و مقابل مسجد الجواد میامدند با صحنه یک شهر اشغال شده و با صدها نیروی انتظامی و بسیجی و لباس شخصی مواجه میشدند که اجازه توقف به هیچکس نمیدادند و با خشونت هر چه تمامتر افراد را متفرق میکردند و به اتوبوس هایی هم که برای رفتن به ابن بابویه تهیه شده بود اجازه توقف در میدان داده نشد و تعداد زیادی از مردم را که برای همگامی با اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر آمده بودند مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار دادند از سوی دیگر پس از برخورد حکومت با این مراسم مسالمت آمیز عده ای از اعضاء جبهه ملی بطور انفرادی و با اتوموبیل های خود به ابن بابویه رفتند که تعدادی از آنها به هنگام خروج از محوطه مزار شهدای 30 تیر توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند که در میان بازداشت شدگان آقایان اصغر فنی پور ، مهندس حسین عزت زاده ، ناصر کمیلیان ، حسین ریاحی ، علی قادری ، محمدعلی رباطی ، دکتر حسین مجتهدی و چند نفر دیگر دیده میشدند .

شامگاه 30/4/88 روابط عمومی جبهه ملی ایرا

Monday 13 July 2009

بمناسبت روز سی تیر

به نام خداوند جان و خرد
دعوت جبهه ملی ایران به گردهمایی برای گرامیداشت شهدای سی ام تیر و تمامی شهیدان راه آزادی ایران

" ای مردم، من به جرات می گویم که استقلال ایران از دست رفته بود، ولی شما با رشادت خود آن را نگهداشتید ... ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این طور عزادار نمی دیدم ... "
دکتر محمد مصدق
سی ام تیرماه 1331

پنجاه و هفت سال پیش، که جنبش نوپای ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، بر آن بود ، تا در عرصه سیاست داخلی آزادی انتخابات و مطبوعات و استقرار حاکمیت ملی بر اساس قانون اساسی مشروطه را به منصه ظهور رساند و در پهنه سیاست خارجی، موازنه منفی و ملی شدن صنعت نفت را برای ملت ایران به ارمغان آورد، مانعی عمده بر سر راه بود، و آن اینکه، استبداد وقت می خواست تا با رویکردی انحصارگرایانه، قدرت مطلق را در دست داشته باشد و با تحریف و نقض قانون اساسی مشروطه که ثمره جان و اندیشه کوشندگان راستین راه آزادی بود، ابزار کارایی و مجال عملکرد دولت قانونی را محدود سازد، که استعفای اعتراض آمیز دکتر مصدق و جنبش اعتراض مدنی پس از، آن پیش بینی ها و معادله های تصاحب قدرت و تسلط بر قوه مجریه را بر هم ریخت .
دولت منتصب به دربار، در آغاز کوشید تا با تکیه بر نیروی قهریه تفنگ و سرنیزه، و ایراد خطابه های تهدیدآمیز و عوامفریب، مشروعیتی میان تهی را برای خویش فراهم آورد، غافل از آن که روح جمعی و خودآگاهی ملی، وجدان ملتی را به خروش آورد که ارزش های از جان گرانبهاتر خود، آزادی و منافع ملی را در خطر می دید . حضور صلح آمیز و اعتراض مدنی ایشان را حاکمیت استبدادی برنتابید و به خشونت و ددمنشی دست یازید و خون شمار زیادی از فرزندان پاک نهاد این مرز و بوم را بر سنگفرش های میدان بهارستان روان ساخت، اما در عزم راسخ ملت ایران خللی وارد نگردید و استبداد مطلقه را به عقب نشینی و تمکین وادار ساخت که به خواست مردم گردن نهد .
خون آن شهیدان سرفراز، زمان و مکان را درنوردیده است و در شریانهای تاریخ این کهن بوم بر ساری و جاری است . خون هایی که نهال های برومند دیگری را آبیاری ساخت و فرزندان سربلند دیگری را در سایه سار آنها پرورید، که حماسه های جاودانه دیگری را رقم زنند . حماسه 16 آذرماه 1332 ،حماسه نهضت مقاومت ملی، هشت سال دفاع میهنی، هجدهم تیرماه 1378 و ... تا حماسه های خونبار و سترگ خردادماه و تیرماه هشتادوهشت که هر یک چامه ای سرشار از افتخار و اندوه است .
اکنون ماییم و میراث آن جان باختگان آرمانخواه، که جهانی دیگر و ایرانی آزاد و آباد را می خواستند رقم زنند و در این امید جان گرامی به نثار آوردند. به یاد ایشان، به یاد شهیدان سی ام تیرماه، به یاد شهیدان راه آزادی و مردمسالاری و منافع ملی، و با درود به شهیدان پویش و خیزش آگاهانه و مدنی خرداد و تیرماه هشتادوهشت، گردهم می آییم و با نثار گل و ادای احترام بر مزار متبرکشان در ابن بابویه، نام و یاد و راهشان را گرامی میداریم .
آن عاشقان سرزه که با شب نزیستند رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیاط بود چون آذرخش در سخن خویش زیستند
مرغان پرگشوده توفان که روز مرگ دریا و موج و صخره برایشان گریستند

زمان : سه شنبه سی ام تیرماه - ساعت 17
مکان و محل حركت : میدان هفت تیر جنب مسجد امام جواد

Thursday 9 July 2009

بیانیه جبهه ملی ایران

بیانیه تحلیلی جبهه ملی ایران در خصوص وقایع اخیر
همصدا با اکثریت مردم ایران دولت برآمده از کودتا را به رسمیت نمی شناسیم
هم میهنان گرانقدر ر
چنانچه آگاهید در چهار سال گذشته جامعه ما به سبب سو تدبیر ، ضعف مدیریت و ناکارآمدی دولت وقت با نابسامانی های روز افزون در عرصه های اقتصادی – مالی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی از یک سو و امور خارجی از سوی دیگر دست به گریبان بوده است . افزون بر آن بحران اقتصادی جهان ، کاهش بهای بین المللی نفت و اثرات مخرب تحریم های اقتصادی و انزوای سیاسی خبر از وخامت هر چه بیشتر آینده کشور می داد . بدیهی است در چنین شرایطی مصالح و منافع ملی ایجاب می نمود که در وضع موجود و مدیریت جامعه تغییرات اساسی داده شود . بویژه پدیدار شدن فرصت های جدید در افق سیاست خارجی بیش از پیش تغییر وضع موجود را امری ضروری می ساخت . در این راستا آزاد اندیشان ، اصلاح طلبان ، ملی گرایان و فعالان سیاسی برآن شدند از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در پیش ، بعنوان فرصتی مناسب برای نیل به این مقصود بهره جویند . آنها با اینکه نسبت به رویه یکجانبه نگری ، جناح گرایی و اصولگرایی شورای نگهبان دغدغه اساسی داشته و نسبت به آزادی و سلامت انتخابات نیز تردیدهای جدی داشتند ، با این وجود مصمم شدند از نامزدهایی که برنامه انتخاباتی شان مبتنی بر انجام اصلاحات داخلی و تنش زدایی در سیاست خارجی بوده است حمایت همه جانبه نمایند و نیمی از شهروندان واجد شرایط را که تمایل برای شرکت در انتخابات نداشتند ، به حضور فعالانه در این آزمایش ملی و مردمی فراخواندند . در نتیجه موج گسترده ای از شهروندان به حمایت از هادیان و حامیان اصلاحات و تغییرات برآمدند . آنها با برگذاری نشستهای نقد و بررسی و راهپیمایهای آرام ، منظم و قانونمند قصد و نیت خود را برای تغییرات مسالمت آمیز به نمایش گذاشتند ، با اطمینان بر اینکه حضور پرشور و پرشمار خواستاران دگرگونی های صلح جویانه فرایند مورد نظر را در پی خواهد داشت .

دریغا که اطمینان و اعتماد راسخ آنها به ثمره مشارکت پر شور مردم ، نتایجی بس ناباورانه و بهت انگیز به بار آورد . زیرا حاکمیت بی پروا شعور مردم را نادیده انگاشته ، با برنامه ای کاملا از پیش تنظیم و مهندسی شده فرایند انتخابات را به سود نامزد مورد نظر خود مصادره نمود و برای آنکه راه هرگونه اعتراض بسته شود ساعاتی پیش از اعلام نتیجه انتخابات اقدام به دستگیری عده زیادی از کنشگران سیاسی فعال در انتخابات کرد . ولی این نیرنگ و فریبکاری آشکار حاکمیت ، مانع واکنش بحق ، قانونی و گسترده مردم نشد .

مردمی که چند ماه قبل در جریان انتخابات با رفتار آرام خود نمونه کاملی از مدنیت ، قانونمندی ، همدلی و اخلاق اجتماعی بود ، اینک با همان سکون ، قانونمندی و همدلی با انجام راهپیمایهای گسترده و میلیونی در مقام اعتراض به دسایس غیر اخلاقی و ضد مردمی حاکمیت برآمد و قویا خواهان رفع مظالم و اجحافات و اعاده حق و حقیقت پایمال شده خود گردیدند .

تاسف بار تر آنکه حاکمیت در قبال حرکت حق طلبانه و مسالمت آمیز معترضان با خشونت هرچه تمامتر در مقام سرکوبی آنها برآمد که منجر به شهادت ده ها تن از فرزندان برومند میهن و زخمی شدن صدها تن از هموطنان و بازداشت های فله ای هزاران تن از آنها شد . حتی حریم امن دانشگاه شکسته شد و شمار زیادی از دانشجویان به خاک و خون کشیده شدند . غافل از اینکه اعمال سیاست ارعاب ، ارهاب و خشونت مانع ادامه اعتراضات مدنی و مسالمت جویانه نشده و دامنه آن نه تنها به گوشه گوشه سرزمین ایران رسید ، بلکه بازتاب جهانی بس گسترده در پی داشته است که به گفته بسیاری از کارشناسان خارجی وجود دو فرهنگ کاملا متفاوت را به نمایش می گذارد .

بی شک رفتار نابخردانه حاکمیت و حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را نمی توان امری فراموش شده تلقی نمود . این رویداد نه تنها اثر منفی درازمدت خود را در نگرش مردم نسبت به حکومت باقی خواهد گذاشت ، بلکه در عین حال افشا کننده بسیاری از حقایق تلخ و پنهان کاری های نظام خودکامه وقت ، که بی تردید پیامد های نا مطلوب زیر را از جهات داخلی و خارجی در پی خواهد داشت .
از دیدگاه داخلی حوادث پیش آمده ، واقعیت های زیر را آشکار نمود ه است ت
1- شکاف و اختلاف میان هیئت حاکمه را عمیق تر از پیش ظاهر ساخت که بی تردید در آینده نزدیک گستردگی بیشتری پیدا خواهد کرد .
2- گسستی بس عظیم میان جامعه و حکومت پدیدار گردیده که جز با تغییر اساسی وضع موجود سامان نخواهد یافت . به دیگر سخن آنهایی که خواهان اصلاحات تدریجی در چارچوب قانون اساسی بودند به جرگه مدعیان تغییرات بنیانی از جمله جدایی دین از حکومت خواهند پیوست .
3- پوشش پیرامونی نظام که به ارزشهای انقلابی و اسلامی آراسته بوده است و در طول سی سال از آن بطور مستمر تغذیه اجتماعی و سیاسی می شده ، بیکباره در پرتو حوادث پیش آمده کنار زده می شود و ماهیت امنیتی – پلیسی متصف به ارزشهای واپس گرایانه دینی نمایان می گردد . به دیگر سخن مبانی جمهوریت در مسلخگاه استبداد امنیتی – دینی قربانی می شود .
4- حوادث مورد بحث نقش تعیین کننده سپاه پاسداران و استفاده ابزاری از بسیج را در جریان دگرگونیهای سیاسی داخلی را بیش از پیش مشخص نموده است . زیرا سپاه پاسداران به سبب در دست داشتن انحصارات عمده اقتصادی – تجاری و صدها پیمانکاری بزرگ قویا خواهان حفظ وضع موجود می باشد و در این رابطه از همکاری و همبستگی نزدیک جناح بنیادگرای مذهبی و نهادهای مربوط به آن چون هیئت موتلفه ، برخی تربیت شدگان مدرسه حقانی و پروردگان مکتب شیخ محمد تقی مصباح یزدی و ... بهره مند بوده است . چنانکه نقش تعیین کننده سپاه پاسداران در انتخابات پادگانی نهمین دوره ریاست جمهوری ، اینک بصورت جامعتری در انتخابات کودتایی دهمین دوره نمودار می گردد .
5- اعمال سیاست ارعاب ، اخافه و کشتار که همواره در این سه دهه وجود داشته ، نسبت به شرکت کنندگان معترض در راهپیمایهای آرام ، مسالمت آمیز و قانونمند نه تنها مبانی پیوند ، علقه و همبستگی میان مردم و حکومت را سست ساخته ، بلکه زمینه ساز گرایش نسل جوان به جنبش های افراط گرایانه خواهد شد .
6- بالاخره در اذهان اکثر مردم ایران مشروعیت دولت برخاسته از فرایند انتخابات از پیش مهندسی شده همچنان بعنوان سوال باقی خواهد ماند و اثرات منفی خود را در تعاملات آتی بین مردم و حکومت در پی خواهد داشت .
از منظر خارجی نیز حوادث ناشی از بحران انتخابات بازتابهای زیر را در پی خواهد داشت :
1- تصویر و تصور جهانی از انسجام و اعتبار نظام جمهوری اسلامی دچار خدشه شدید گردیده است و نوعی نگرش مائویستی بویژه از سوی جهان غرب نسبت به وضع سیاسی – اجتماعی موجود پدیدار شده است . بدین معنی که در یک طرف حاکمیت متصف به استبداد امنیتی – دینی قرار دارد و در طرف دیگر اکثریت شهروندان خواهان آزادی ، مردم سالاری ، حقوق بشر و حکومت قانون .
2- در رابطه با جایگاه و مقام و منزلت منطقه ای جمهوری اسلامی ، علائمی از بازنگری ذهنی از سوی کشورهای همسایه نمودار شده است .
3- فرصت هایی که در پرتو تحولات جهانی در سیاست خارجی به سود کشور برای حل و فصل مسائل و مشکلات مطروحه در افق پدیدار شده بود ، بعد از حوادث پیش آمده مورد بازنگری اساسی قرار خواهد گرفت . به این معنی که راهکار سخت افزاری مورد نظر برای گفتگوهای سازنده و ارائه مشوق های جدید جای خود را به اتخاذ تحریم های سنگینتر و نوعی از تهدیدهای سخت افزاری خواهد داد .
4- تردید درباره مبانی مشروعیت دولت زاییده انتخابات مغشوش و مورد مناقشه ، موقعیت دولت وقت را در ارتباطات و تعاملات بین المللی با مشکل و ضعف جدی روبرو خواهد ساخت . چنانکه در کنفرانس دول افریقایی در لیبی ، برخی از رهبران دولت های شرکت کننده مشارکت خود را منوط به عدم حضور رئیس جمهور ایران اعلام داشتند . بی شک این نوع برخوردها در آینده در مورد حضور رئیس جمهور در بسیاری از مجامع بین المللی تکرار خواهد شد .
5- بالاخره رابطه با کشورهای عضو اتحادیه اروپا به ویژه آمریکا نه تنها در عرصه هایی چون افغانستان و عراق که امکان نیل به نوعی تفاهم عملی به نظر می رسید و می توانست اثرگذار نسبی در رابطه با حل مسایل مشکل تر شود ، بعد از حوادث اخیر حصول این منظور بسیار ضعیف و در واقع بیرنگ شده است ، و در نتیجه مذاکرات در زمینه های مورد اختلاف با مشکلات جدی تر روبرو خواهد شد . همین وضع سبب می شود که جمهوری اسلامی در قبال تحریم ها ، تحمیلات و محدودیت های جدید بیش از پیش مجبور به وابستگی و باج دهی به روسیه و چین شود و بدین ترتیب آزادی عمل و قدرت مانور خود را در بهره گیری از فرصت های پیش آمده مانند امکان انتقال گاز ایران به اروپا و یا مشارکت در خط لوله باکو و ... را از دست بدهد .

با توجه به مطالب گفته شده در باره اثرهای زیانبار کودتای انتخاباتی و پیامدهای داخلی و خارجی آن ، جبهه ملی ایران بار دیگر اعلام می دارد ، تداوم ظلم و استبداد خشونت محور منافع ملی را به خطر می افکند و انحصارطلبی و خودکامگی حاکم ، کشور را به ورطه سراشیبی بحرانی برگشت ناپذیر می راند . در این میان تنها حاکمان نیستند که بنای سست حکومتشان برباد خواهد رفت بلکه فردفرد ایرانیان از این نابخردیها متضرر خواهند شد . بهمین جهت جبهه ملی ایران همصدا با اکثریت مردم ایران مشروعیت دولت برخاسته از انتخابات از قبل تنظیم و طراحی شده را برسمیت نشناخته ، آن را فاقد وجاهت قانونی می داند .

در خاتمه جبهه ملی ایران ضمن همدردی با خانواده جان باختگان راه آزادی و تمامی کسانی که در این مسیر دچار صدمات جسمی و روحی شده اند ، خواسته های زیر را عنوان میدارد :

- باید به جو نظامی ، امنیتی و پلیسی حاکم بر جامعه پایان داده شود
- باید هرچه سریعتر افرادی که به صرف اعتراض به حق تضییع شده آراشان بازداشت شده اند آزاد گردند .
- باید کسانی که با یورش به صحن مقدس دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویان اقدام به ضرب و شتم ، کشتار و تخریب نموده اند به جامعه معرفی و محاکمه و مجازات شوند .
- باید آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها صورت گیرد
- باید آزادی گردش اطلاعات رعایت گردیده و به مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی پایان داده شود. د .
جبهه ملی ایران
18/4/1388

Tuesday 7 July 2009

نامه برندگان جایزه صلح نوبل

نامه برندگان جایزه صلح نوبل به دبیر کل سازمان ملل درخواست فرستادن نماینده ویژه به ایراننامه برندگان جایزه صلح نوبل به دبیر کل سازمان ملل و درخواست فرستادن نماینده ویژه به ایراندبیرکل سازمان ملل جناب آقای بان کی مونما برندگان جایزه صلح نوبل به این وسیله نگرانی عمیق خود را از وضعیت مغشوش و خشونت‌آمیز ایران پس از انتخابات روز دوازدهم جون (بیست و دوم خرداد) اعلام می‌داریم. ما خشونت و سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز، افزایش محدودیت‌های آزادی‌های مدنی و به زندان افتادن عده زیادی از رهبران مدنی را محکوم می‌کنیم. ما از شما تقاضا داریم تا هر چه در توان دارید بکار بندید تا دولت ایران را از نقض شدید حقوق بشر منع کنید و خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی باشید. به علاوه، ما ازشما تقاضا داریم تا فرستاده مخصوصی را برای تحقیق درباره وضعیت فعلی منصوب کنید و در کمترین فرصت به ایران بفرستید. در روزهای پس از انتخابات، ملیون‌ها نفر در خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران به پیاده روی و تظاهرات غیر خشونت آمیز پرداخته اند. ولی پاسخ دولت ایران به این تظاهرات خشونت مفرط و دستگیری، کشتار و زخمی کردن معترضان، مسدود کردن رسانه‌ها و نقض حقوق بشر بوده است. شبه نظامیان دولتی تا آنجا پیش رفتند که به فعالان دانشجو در خوابگاه‌ها حمله‌ور شدند و حداقل پنج دانشجو را در تهران کشتند و بیش از سیصد نفر را زخمی کرده‌اند.ما بخصوص از شما تقاضا داریم تا با استفاده از مقام محترم خود آزادی تمامی زندانیان سیاسی، توقف سرکوب معترضان و احترام به حقوق بشر و آزادی‌های مدنی را خواستار شوید. و در پایان، ما بشدت نگران امنیت همکارمان دکتر شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل هستیم. خبرگزاری فارس و دیگر رسانه‌های تحت کنترل دولت نامه ناشناسی را چاپ کرده‌اند که در آن ظاهرا وکلا، بازماندگان جنگ و دیگر شخصیت‌های بر جسته ایرانی خواستار محاکمه خانم عبادی به اتهام نقض قوانین اسلامی و قانون اساسی شده اند.تمامی این اتهامات بی اساس می‌باشند و بهانه ای هستند از طرف حکومت برای دستگیری و زندانی کردن خانم عبادی بطور غیر قانونی. ما از شما تقاضا داریم به مقامات ایرانی هشدار دهید که بازداشت دکتر عبادی بدلیل فعالیت‌های انساندوستانه وی در حکم نقض آشکار منشور سازمان ملل درباره مدافعان حقوق بشر می‌باشد. ما از شما قویا تقاضا داریم تا از تمام توان خود استفاده کنید و از دولت ایران بخواهید که امنیت خانم عبادی و همکارانش را که برای پیشبرد حقوق بشر و عدالت بطرز خستگی ناپذیری تلاش می‌کنند تامین کند.پیشاپیش از توجه و پاسخ بموقع شما تشکر می‌کنیم، با احترام، بتی ویلیامزمی رید مگوایروانگر ماتاییریگوبرتا منچو تومجدی ویلیامزرییس جمهور کیم دای جونگلرد دیوید تریمبلآدولفو پرز اسکویولآرک بیشاپ دزموند توتوپروفسو الی ویزل

Thursday 2 July 2009

- بیانیه شورای جبهه ملی ایران

بیانیه شورای جبهه ملی ایران - تهران

در طول دو هفته ی گذشته پس از راه پیمایی ها و تظاهرات جمع بیشماری از معترضان به صحت برگزاری
انتخابات ، که با خشونت نیروی انتظامی و بسیج به خون کشیده شد ، شماری از فعالان سیاسی ، استادان ، روزنامه نگاران ، دانشجویان و دیگر اشخاص دستگیر و زندانی شدندکه بیشترین آنها هنوز در حبس به سر می برند . آنچه از اوضاع و احوال جاری بر می آید ، دستگیر شدگان جز مشارکت در تظاهرات حق طلبانه ی جریان انتخابات ، جرمی مرتکب نشده اند و ادامه ی بازداشتشان مجوز قانونی ندارد . ما ضمن اعتراض و محکوم کردن این اقدامات که مغایر بند هفتم و هشتم از اصل سوم و خلاف اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی است ، آزادی بازداشت شدگان از جمله آقای کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و آقای پیمان عارف عضو سازمان دانش آموختگان این جبهه را مجدانه از دستگاه حکومت خواستاریم . شورای مرکزی جبهه ملی ایران تهران -9 تیر 1388

Monday 15 June 2009

اطلاعیه حبهه ملی ایران - تهران

فریبکاری انتخاباتی علیه اراده ملت را محکوم می کنیم

جبهه ملی ایران بارها هشدار داده بود که در شرایط و با قانونهای حاکم بر جمهوری اسلامی نمی توان انتظار هیچگونه انتخابات آزاد و درستکارانه را داشت. انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ثابت کرد که نه تنها از جمهوری اسلامی نمی توان متوقع آزادمنشی و احترام به رای ملت بود، بلکه از چنین نظامی جز دروغ و فساد سیاسی بر نمی آید. تقلب فاحش در اعلام نتایج انتخابات دوره دهم، خیانت سازمان یافته در امانت نسبت به رای مردم، و فریبکاری و توهین به شخصیت فرد فرد ملت ایران، در واقع ماهییت جمهوری اسلامی را بیش از پیش به ایرانیان و جهانیان معرفی کرد.

جبهه ملی ایران تقلب از پیش برنامه ریزی شده در این انتخابات و معرفی شخصیتی که کمترین احترام را در میان رای دهندگان و نیز جامعه جهانی ندارد به عنوان رییس جمهوری منتخب، و سپس تنفیذ آن را بوسیله سرکوب خونین ملت بی دفاع توسط نیروهای انتظامی و امنیتی، یک کودتای سیاسی – نظامی تلقی می کند و عاملان آن را خائن به منافع و خواستهای ملت ایران می شناسد.

ما از ملت ایران می خواهیم که این بار سرسختانه برای احقاق حق خود بایستند و پایداری کنند، و با مبارزه ی مسالمت آمیز و مدنی به سردمداران حاکمیت جمهوری اسلامی بفهمانند که دوران دروغ و تزویر و فساد پایان یافته و پیمانه صبر مردم لبریز شده و اینک هنگام تسلیم در برابر اراده ملت است.

جبهه ملی ایران ضمن تقبیح زشت ترین و فریبکارانه ترین رفتار حکومتی نسبت به ملت بزرگ ایران، اعلام می کند که نتیجه اعلام شده انتخابات را به هیچ وجه نمی پذیرد. بنابراین، دولت آقای احمدی نژاد را از هر گونه مشروعیت و مقبولیت برخوردار نمی داند.

ما خواهان این هستیم که:

1- دولت هر گونه رفتار خشونت آمیز با مردم بی دفاع معترض، و ضرب و جرح و کشتار آنان، را بی درنگ متوقف کند.

2- ملت عزیر ایران تظاهرات و اعتراضات خود را بطور مسالمت آمیز و به دور از هر گونه احساسات و بی صبری برگزار نمایند و بهانه به دست مجریان خشونت ندهند.

3- در صورتیکه وزارت کشور رای های مردم را نابود یا دستکاری نکرده باشد، بازشماری آنها زیر نظارت نمایندگان همه نامزدها انجام گیرد.

4- در غیر این صورت، نتایج انتخابات ابطال و تجدید آن زیر نظارت نهادهای بین المللی ذیصلاح و نهادهای جهانی حقوق بشر انجام گیرد.

جبهه ملی ایران اعلام می کند که با تمام نیرو از حقوق و رای ملت ایران پشتیبانی خواهد کرد و از همه سازمانهای سیاسی ملی که پیشتر به دموکراسی و آزادی از طریق حاکمیت دل بسته بوده اند دعوت می کند که در یک همبستگی ملی با ما همداستان شوند.

جبهه ملی ایران
24 خرداد 1388