Thursday 20 May 2010

علی ضرّابی
یعقوب لیث صفاری

همانطور که نوشته اند یعقوب فرزند شخصی بود به نام لیث که پیشه رویگری ویا مسگری داشت (رویگران کسانی هستند که ظروف مسی کهنه را تعمیر وبا قلع پوششی برآن میدادند که حالت نوی میگرفت وآن ظرف مجدد قابل استفاده بود. این شغل هنوز در دهات وبخصوص درسیستان و بلوچستان رایج است) بود. یعقوب دو برادردیگر هم داشت به نام عمر وعلی. آن هرسه در دکه پدر مشغول کار بودند ودرآمد آنها بخوبی کفاف اداره زندگی آنها را می نمود ویعقوب که برادر بزرگتر بود مازاد درآمد خود را همراه برادرانش بی دریغ دراختیار دوستان جوانش که اغلب پس از پایان کاربا آنها می گذراند می گذاشت وبدین ترتیب او عده ای جوان همدل وهمفکر را دور خود جمع کرده بود وخودبخود او دررأس آنها قرار داشت. زمانیکه طاهرعبدالله حاکم خراسان صالح نصر را به فرمانداری سیستان مأمورکرد یعقوب وهمراهانش به ارتش دولت پیوستند ویعقوب تقریباً امور نظام سیستان وبلوچستان را دردست گرفت، وطاهرصالح را معزول ودیگری را به جای او منصوب کرد.
این فعل وانفعالات حکومتی یعقوب را قدرتمندتر کرد تا آنجا که اوخیلی زود توانست بیشتر حکمرانان خلیفه را ازخدمت معزول واعوان و انصار مورد اعتماد خود را به فرمانداری بلاد ایران گمارد وبه یکباره او تصمیم برانداختن حکومت اسلامی خلیفه مسلمین در بغداد گرفت.
شبی تصمیم خود را به سرکودکان نیروی خود درمیان گذاشت آنها که یعقوب را ازکودکی میشناختند و می دانستند او حرفی نسنجیده نمیزند. همه یک دل گفتند ما از کودکی با توبوده ایم واز همان ایام ترا سردارو سرور خود می دانستیم بدیهی است با قیام تو علیه ظلم وستم همراه خواهیم بود وبزودی او عزم بغداد کرد ونیروی عظیم وآراسته ای را فراهم واز نزدیکی های شیراز ، سفر تسخیربغداد را شروع کرد. خلیفه که از تصمیم یعقوب اطلاع حاصل کرده بود، برادرش را با حکم حکومت خراسان تا شیراز به انضمام هدایایی نزد یعقوب فرستاد ومتأسفانه یعقوب در جریان سفر مریض شده بود ودربستر بیماری برادر خلیفه و فرستادگان او را پذیرفت وتقاضای خلیفه در بستر بیماری به یعقوب ارائه شد . او همه سرکردگان نیروی خود را خواست وپس از خواندن نامه خلیفه برای سران نظامی، این نامه تاریخی را که هنوز در موزه بغداد بجاست به خلیفه نوشت.
ازیعقوب پسرلیث صفار به کسی که در بغداد مدعی خلافت مسلمین است. او بداند که حکومت بر استانهایی از کشور ما که سالهاست زیراستعمارشما درآمده خودبخود دراختیار ما است وشما نابجا خود را فرمانروای این بلاد می دانید. اینجا کشورمردان صالح وانسان دوست است اگرچند زمانی زیرستم شما ظالمان عرب درآمده. آن ایام هم سرآمده من هم اکنون مریض هستم اگر حالم خوب شد وسلامت خود را یافتم بین من وتو شمشیرقضاوت خواهد کرد وچنانچه پیروزشدم که مردم ایران زنجیری را که تو و گذشتگان تو بر گردن آنها بسته است باز نموده وبر گردن تو خواهند بست و اگر من پیروز نشوم به نان و پیازی که غذای همیشگی من بود قناعت خواهم کرد وانتظار پیروزی بر تو را خواهم داشت واگر شانس با تو بود و مرگ راه مرا سد کرد آنوقت ایرانیان دیگر این مهم را انجام خواهند داد تا آن زمان شانس با تو خواهد بود. این پاسخ را به وسیله فرستادگان خلیفه به همراه هدایایی ارسالی او پس فرستاد ولی یعقوب از این بیماری نجات پیدا نکرد وجهان را وداع گفت ولی پایه سوسیالیسم را که گرچه ایرانیان پاک نهاد همیشه پیرو آن بودند در ایران آبیاری کرد وپس ازاو هر دو برادران وی مدتی برایران حکومت کردند ولی تا زمان سامانیان که نمایندگان خلیفه بغداد را از کشور بیرون راندند وپس ازآنها که با تدبیر دانشمند بزرگ ایران، خواجه نصرالدین طوسی خلافت را از بن برچیدند. هنوز نمایندگان خلیفه مسلمین برایران حرکت هایی داشتند. یعقوب جوانی میهن دوست وخوش فکر و مردم پرست بود او زندگی خود را از زندگی دیگران بیشتردوست نداشت. می گویند زمانیکه او نوجوان و در کارگاه پدر مشغول خدمت بود، زنی ژنده پوش با کاسه مسی فرسوده به کارگاه لیث آمد ویعقوب نزد او رفت واز او پرسید چه می خواهی زن فقیرگفت این کاسه باید رویگری شود وبا این وضع، من نباید غذا داخل آن بریزم زیرا ممکن است فرزندانم مریض شوند ولی پولی ندارم که برای تعمیر آن بپردازم شاید هفته دیگربتوانم اجرت آنرا به تو بپردازم یعقوب از او پرسید شغل تو چیست؟ زن با خجالت گفت من کنار کوچه زندگی می کنم و مردم غذای اضافه خودشان را به من و فرزندانم می دهند. یعقوب کاسه مس را از او گرفت وبه برادرش داد و گفت آنرا تعمیرکن و خود بدون اجازه پدرسر صندوق درآمد روزانه کارگاه رفت و موجودی صندوق را برداشت وبه زن داد وبه او گفت مرا نزد فرزندانت ببر و زن وی را سر کوچه نزد بچه های خردسالش برد. یعقوب گفت خواهرتا فردا من برای تو خانه ای خواهم ساخت وتو ناراحت نباش و از او جدا شد ونزد دوستانش رفت وبه آنها گفت برخیزید وکاری در پیش داریم وآن اینکه برای زن فقیری خانه ای بسازیم و جوانان نزدیک همانجا که زن کنارکوچه نشسته بود ظرف دو روز با سنگ وگل وچوب برای او سرپناهی ساختند و یعقوب مبلقی مقرری برای او نیز ترتیب داد. می گویند قبر یعقوب در نزدیکی سرپناه همان زن فقیر ساخته شده است.

بمناسبت سالروز تولد مصدق بزرگ

بمناسبت سال روز تولد دکتر مصدق


عزيزِ سرزمينم ، تولّدت مبارك

تو باغ احمد آباد ، مهموني دادم امشب

شكوه سربلندي به سر نهادم امشب

هزار ماه غلتان از آسمان ستاندم

به سر درِ كوچه هاش ، خيابوناش نشاندم

گُلِ ستاره ها را دونه به دونه چيدم

چيدم و دونه دونه باز به نخ كشيدم

اينهمه آسمان را ، به ايووناش بردم

به نرده هاش بستم ، به خادمش سپردم

ـــــ

به آسمونا گفتم ، باغچه ها روُ آب بدن

درختا روُ بشورن ، گلاروُ آفتاب بدن

به كاكل قمريا ، گل وگياه بستم

قفلِ هر آن قفس را بريدم و شكستم

« درِ شكسته »‌ را هم ميان باغ بردم

گرد و غبارِ آن را با مژه هام ستردم

آن تنِ آهنين را به سينه‌ام فشردم

بوسه به زخمش زدم ، خروشمو نخوردم

كه زخمِ روزگاران به روزِ آن ستوران

هزار لعن و نفرين ، از رگ و ريشة جان

ـــــ

گلخونه ها رو بردم توي اتاقا كاشتم

يكي يه سروِ آزاد رو پله ها گذاشتم

به شاخة درختا ، بادكنك ها روُ بستم

به شوق و شورِ روزت كنارشون نشستم

سبز و سفيد و قرمز ، بيرق ايران شده

انگاري كه اين سه رنگ رنگِ دل و جان شده

ـــــ

نقل و نبات بردم به پيشگاهِ مهمان

نون و پنير و سبزي ، چاييِ خوبِ گيلان

كنارِ حوضِ آبي ، مهموناتوُ نشوندم

سازموُ كوك كردم ، ترانه هاموُ خوندم

ترانه هاي اون وقت ، زمونه‌اي كه بودي

سرود زندگي را ، كه آمدي سرودي

همان سرود ، امروز ، سرودِ هستيِ ماست

از آن سرود ، امشب ، سرور و غوغا بپاست

ـــــ

بزرگِ احمد آباد ، خيالت آسوده باد

به سال و ماه و روزت ، نرفته هيچي از ياد

به بچه ها هم امشب كه مانده بود يادم

يه بادكنك يه بيرق يه نونِ قندي دادم

يه كيكِ خونگي هم برات آوُرده بودند

تا برسم به دادَش گنجشكا خورده بودند

خوب شد پرنده ها هم به مهمونيت اومدن

قناريا ، قمريا ، خوندن و چهچه زدن

ـــــ

يكي دو روز جلوتر ، طلاهاموُ فروختم

براي سالروزت عباي ترمه دوختم

عباتو جاي دادم به روي خوابگاهت

پهلويِ چوبدستت كنارِ شب كلاهت

عزيزِ سرزمينم ،

تولدت مبارك

Monday 17 May 2010

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران

حکومت بر پایه خشونت و بی قانونی دوام ندارد


پنج جوان برومند ایرانی دیگر فدای خشونت و بی قانونی شدند. در امروز ایران، شاهد اعدام هایی هستیم که نه از سر تامین امنیت برای مردم و کشور بلکه برای ایجاد خفقان و ترس در دل مردم صورت می گیرد. این در حالی است که میدانیم خشونت بازدارنده خشونت متقابل نخواهد بود که آن را تشدید خواهد کرد.

در شرایطی که در برخی مناطق جهان روند همگرایی وحدت آفرین میان کشورهای متخاصم دیرینه در جریان است، و و کشورها اختلافات تاریخی، نژادی و دینی را پشت سر گذاشته راه همبستگی و یکپارچگی را برای آینده ای پربارتر و زیستی سرافرازتر در پیش گرفته اند؛ در نقاطی دیگر، مردمانی که در طی هزاران سال در پرتو فرهنگ مبتنی بر همزیستی و سازگاری و همکاری تاریخی مشترک را تجربه کرده اند، اینک به علت سوء تدبیر و سوء مدیریت و بداندیشی حاکمان وقت، به ویژه به علت تبعیض و برخوردهای گزینشی، اندیشه گسست در ذهن برخی از آنان بارور شده است. این پدیده در مناطق مرزی ما به کم کم پدیدار شده و با هر حرکت ضد ارزشی شدیدتر می شود.

شگفت آنکه هم میهنان کرد ما که گذشته از یگانگی و همگنی هزاران ساله در ایجاد امپراتوری این سرزمین و فرهنگ بی بدیل آن مشارکت و نقش ویژه داشته اند، بیش از دیگران هدف این تبعیض ها، خشونت ها و بی خردی ها قرار گرفته اند، و افسوس که در اثر ناتوانی و بی لیاقتی حاکمان وقت، شمار عظیمی از آنان از سرزمین مادری به دور افتاده اند.

این همبستگی و یگانگی تاریخی و فرهنگی هم میهنان کرد ایجاب می نمود که رفتار و موضعگیری و توجه دولتهای ایران با آنان بسیار متفاوت از رویه و روشهای دولتهای ترکیه و عراق و سوریه باشد. ما نه تنها باید هم میهنان کرد خود را پاره تن ملی خود بدانیم، بلکه همه کردان بیرون از ایران زمین را هم شهروندان ایران بشمار آوریم. ایران باید مانند آغوش مادر، پناهگاه امن همه کردان جهان باشد.

آلمان غربی پس از پایان دوران اشغال و کسب استقلال در سال 1955، نه تنها همه آلمانیان موجود را بلکه بیش از 13 میلیون آلمانی رانده شده از بالکان و آلمان خاوری را شهروند خود خواند و دروازه های کشور را به روی آلمانیانی که در زمان کاترین کبیر به روسیه کوچ داده شده بودند هم باز گذاشت. اکنون دولت ترکیه هم کمابیش همین رویه را نسبت به اقوام اورال آلتایی در پیش گرفته است و درب نهادهای آموزشی خود را همراه با امکانات و تسهیلاتی به روی آنان باز گذاشته است تا آنکارا در شرایط اضطراری قبله گاه آنان شود.

ما نه تنها برای کردان ایران تبار برونمرز تسهیلات، امکانات و جاذبه هایی ایجاد نکرده ایم، بلکه بوسیله پیمانهای امنیتی با برخی همسایگان مواضع مشترک علیه آنان اتخاذ کرده ایم. فراتر از آن، برخوردهای نسنجیده و گزینشی نسبت به شهروندان کرد ایرانی سبب شده که امروزه کردستان عراق به دلیل آزادیهای نسبی، مانند آزادی رسانه ها و فعالیت حزبهای سیاسی، جذابیت ویژه سیاسی و اجتماعی پیدا کند و پناهگاه فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری شود. غم انگیزتر اینکه، برخوردهای حقوقی و قضایی بیدادگرانه و غیر منصفانه مغایر با اصول مندرج در قانون اساسی، مانند برگزاری محاکمات در دادگاههای علنی با حضور هیئت منصفه و وکیلان مدافع از یکسو، و متعارض با تعهدات بین المللی ناشی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین از سوی دیگر، واکنش های معترضانه گسترده داخلی و خارجی را در پی داشته است.

جبهه ملی ایران با اعلام پایبندی و اعتقاد راسخ به آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، بار دیگر مجازات اعدام را قویا" مردود می شوارد و نسبت به رویه قضایی ناعادلانه و غیرمنصفانه درباره فعالان سیاسی، به ویژه هم میهنان کرد، را بشدت محکوم می نماید و همصدا با دیگر شهروندان آزادیخواه، خواستار پایان یافتن هر چه زودتر اینگونه رویه ها و اعمال غیرانسانی، غیرمنصفانه ناایرانی و مغایر با ارزشهای جهانشمول حقوق بشری می باشد، و هشدار می دهد که ادامه اینگونه رفتار واکنشهای بسیار ناخوشایند و خطرناکی را در برخی مناطق کشور در پی خواهد داشت.

جبهه ملی ایران

24 اردیبهشت 1389 خورشیدی

Sunday 9 May 2010

اعدامهای زندانیان سیاسی بویژه اعدام اخیر 5 نفر در تهرا ن محکوم است

اعدامهای ناگهانی زندانیان سیاسی نشانی از گسترش ترور حکومتی، کمپین بین المللی حقوق بشر
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای امروز گفت اعدام ناگهانی پنج زندانی سیاسی نماینگر سیاست دولت برای استفاده از ترور و خشونت حکومتی در قبال با چالشهای در پیش رو و ارعاب مخالفان می باشد.

کمپین شدیدا اعدام زندانیان سیاسی از جمله فرزاد کمانگر را محکوم کرد. کمانگرمعلم ۳۴ ساله کرد و فعال مدنی به اتهام محاربه در دادگاهی که فقط هفت دقیقه طول کشید و به گفته وکیلش هیچ شواهدی مبتنی به ارتکاب جرم محاربه ارائه نشد به اعدام محکوم شد. شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان هم امروز اعدام شدند.

ارون رودز، یکی از سخنگویان کمپین گفت: “دستگیری و محاکمه کمانگر ناعادلانه بود و این اعدامهای مخفیانه را فقط میتوان کشتار حکومتی تلقی کردو شاهد دیگری است از بی اعتنایی مطلق و اهانت جمهوری اسلامی به استانداردهای بین المللی حقوق بشر.”

بهرام خلیلیان، وکیل کمانگر به کمپین گفت که وی از خبر اعدامها شوکه است چرا که بدنبال پیگیری پرونده، مقامات قضایی مسئول صریحا به او گفته بودند که “مسئله حل شده” و اتهام عضویت کمانگردر گروه پ.ک.ک. منتفی است و خطر اعدام وجود ندارد.وی گفت: “فکر میکنم که در خواب هستم و هر آن بیدار میشوم و فرزاد زنده است. خبر اعدام برایم قابل باور نیست.”

خلیلیان همچنین در مورد تناقض اجرای حکم کمانگر با اظهارات مقامات قضایی در مورد منتفی شدن حکم گفت: ” نمیدانم چه نیرویی هست که بدون اعتنا به مقررات دست به چنین کارهایی میزند.”

شیرین علم هولی، زن ۲۸ ساله کرد، زندانی دیگری است که امروز اعدام شد. در نامه هایی که علم هولی از زندان اوین اخیرا نوشته بود وی اتهام محاربه را تکذیب کرده و گفته بود که وی در زیر شکنجه و فشارهای شدید برای اعترافات واهی در مقابل دوربین تلویزیون می باشد. خلیلیان که وکالت علم هولی را هم به همراه آقای شامی به عهده گرفته بود گفت که پس از تایید حکم در مرحله تجدید نظر به آیت الله خامنه ای نامه ای نوشته و درخواست بازبینی پرونده توسط قضات مستقل کرده بود.

حداقل شانزده زندانی کرد دیگر و یازده تن از معترضین به انتخابات که به مرگ محکوم شده اند در خطر اعدام قریب الوقوع بسر میبرند.

کمانگر پس از بازداشت در مرداد ۱۳۸۵ برای هفت ماه بدون ارتباط با دنیای خارج و دسترسی به وکیل یا خانواده خود زندانی و تحت شکنجه قرار گرفت. بنا به گفته وکیل وی هیچ شواهدی مبتنی به اتهام عضویت وی در کروه پ.ک.ک. که مبنای جرم محاربه بوده در پرونده وی وجود نداشته و در دادگاه هم ارائه نشده است. دادگاهی که وی را به اعدام محکوم کرد تنها هفت دقیقه بطول انجامید که سه دقیقه آن صرف خواندن کیفرخواست شد.

شانزده زندانی سیاسی کرد دیگر در خطر اعدام هستند: زینب جلیلیان، حبیب الله لطیفی، شیرکو معارفی، رستم ارکیا،حسین خضری، مصطفی سلیمی، انور رستمی، رشید اخکندی، محمد امین اگوشی، احمد پولادخانی، سید سمی حسینی، سید جمال محمدی، حسن طلعی،ایرج محمدی،محمد امین عبداللهی و قادر محمدزاده.
نه تن ازیازده تنی که در دادگاه های نمایشی بعد از انتخابات به اعدام محکوم شده اند: محمد امین ولیان، جعفر کاظمی،محمد علی آقایی، عبدالرضا قنبری، مطهره بهرامی، محسن دانشپور، احمد دانشپور، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی.


جبهه ملی ایران در خارج از کشور هر گونه اعدامی ی
بویژه اعدامهای زندانیان سیاسی اخیر در تهران را شدیدا
محکوم مینماید

Monday 3 May 2010

بیانیه جبهه ملی ایران در خارج درباره طرح تحریمها

بیانیه شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
پیرامون
طرح چهارمین د ور تحریمها در شورای امنیت

بحث تحریم سیاسی و اقتصادی ایران هم اکنون در محافل سیاسی داخل و خارج ایران جریان دارد.
کشور اسرائیل بیش از همه و کشورهای امریکا و اروپا همه بدنبال تحریم از طریق شورای امنیت
سازمان ملل هستند. در اروپا فرانسه و المان بیش از دیگر کشورهای اروپائی پیگیر تحریمها شده
و جمهوری اسلامی هم از پذیرفتن پیشنهاد توقف غنی سازی اورانیوم و تعویض اورانیوم غنی شده
خودداری میکند . بطور کلی باید گفت که بنظر نمیرسد این تحریمها به برکناری ویا تسلیم مقامات
جمهودی اسلامی به خواستهای منطقی مردم ایران و کشورهای بزرگ جهان منجر شود ولی اگر
با مبارزات وسیع توده های مردم ایران همراه شود بی اثرنخواهد بود. ما درسه تحریم شورای
امنیت سازمان ملل در گذشته دیده ایم که انها نه تنها چندان کارساز نبوده بلکه بضرر مردم ایران
نیزبوده است.
امروزه مرتب صحبت از تحریمهای شدید از جمله فروش بنزین به ایران و خرید نفت از ایران
وتحریم معاملات با بانکهای بزرگ ایران است که از هم اکنون برخی از این تحریمها شروع
شده است.
باین مناسبت احمدی نژاد به دوکشوردر افریقا و متکی وزیر امور خارجه به دو کشور دراروپا ،
که اعضای موقت شورای امنیت هستند ، جهت رای انها در شورا بنفع ایران، مسافرت کرده
اند. اما از این دیدارها ، نتیجه ای بدست نیاورده اند. از طرفی ترکیه و برزیل دو عضو دیگر
شورا به جمهوری اسلامی قول مساعد داده اند و چین و شوروی با توجه به ارتباطات تجارتی
که با ایران دارند سعی میکنند از شدت تحریمها بکاهند.
از سوی دیگر ، اشاراتی درسخنان باراک اوباما و اهود باراک در رابطه با حمله نظامی وحتی
اتمی در روزهای اخیر شنیده شده است ، اما مردم ایران و امریکا و نیز مقامات امریکائی خوب
میدانند که گزینه جنگ هیچگاه راه حل مشگل جمهوری اسلامی و برنامه های اتمی انها نیست
و برای ایالات متحده ، که سالهاست میلیاردها دلار هزینه جنگ در عراق و افعانستان را از
مالیات دهندگان امریکائی گرفته ، حمله به ایران میسر نیست.
جبهه ملی ایران در خارج از کشور بر این باور است که موثرترین وسیله برای عقب راندن
و در نهایت تسلیم شدن و کنار رفتن عوامل جمهوری اسلامی در برابر خواسته های منطقی و
انسانی مردم ایران و جهان ، مبارزات وسیع و بی امان قشرهای گوناگون جامعه ایرانی از
دانشگاهیان و معلمین گرفته تا کارگران و کشاورزان ، نظامیان و کارمندان ، بویژه زنان و
جوانان ایران در داخل و خارج از ایران است. ما با هر گونه حمله نظامی بایران و تحریمهائی
که مردم ایران را سخت تحت فشار گذارد ، در حالیکه به عوامل جمهوری اسلامی چندان
اسیبی نرسد، بشدت مخالفیم.

شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نهم اردیبهشت 1389 برابر با بیست و نهم اوریل 2010

Sunday 2 May 2010

بمناسبت روز کارگر

کارگران، کشاورزان و زحمتکشان متحد شوید

نثار گل بر گور جانباختگان كارگر از سوي مردم آزاديخواه + فرتورها:

كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها: به دنبال بيانيه كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها ,مردم و جوانان آزاديخواه در روز كارگر مزار شهداي كارگر را گلباران كردند. مردم و جوانان آزاديخواه ايران , در آستانه روز جهاني كارگر باحضور بر مزار شهداي كارگر كه در حوادث بعد از انتخابات و اعتراضات اخير جان خود را در راه آزادي ميهن از دست داده و به شهادت رسيدند و گلباران مزار آنها يادشان را گرامي داشته و به آنها اداي احترام كردند .

اهنگ ایران ما پاینده باد

پاینده ایران

ایران ما پاینده بادا

ملت ایران زمین زنده باد

فرهنگ ایرانی همیشه

بر همه ی جهان تابنده باد

دریای پارس تا دریای کاس

اروند، ارس، تا هیرمند و جاسک

زاگرس، دماوند، لوت، هرمزان

همه جا ایران، زیباترین در جهان

ایران!


آهنگ: مین باشیان

سراینده: کورش زعیم

بند 209 زندان اوین، سلول 117

8 شهریور 1388

بیانیه جبهه ملی ایران- تهران

بیانیه جبهه ملی ایران

به مناسبت روز جهانی کارگر

روز جهانی کارگر را به هم میهنان کارگر شادباش می گوییم، هرچند که روز کارگر در جمهوری اسلامی روز درد است، روز یادآوری هر آنچه بد است که بر سر کارگران زحمتکش و ستمدیده ما می آید. روز کارگر در ایران تنها روزی است که جمهوری اسلامی به یاد کارگران می افتد تا مانند همیشه وعده توخالی تحویلشان بدهد و آنان را که باور نمی کنند، کتک بزند، تهدید کند و به زندان بیاندازد.
روز جهانی کارگر روز همبستگي جهانی کارگران است، روزی که همه کارگران سر می افرازند که ما هستیم و باید به ما گوش فرا دهید. ما که نیروی پیشرانه تولید و توسعه صنعتی و کشاورزی هستیم، نباید در فقر و محرومیت بسر بریم. روز جهانی کارگر يادآور تلاش بخشی از جامعه است که همواره حقوقشان از سوی دولتها، قدرتمداران و سرمايه داران، به ویژه در کشورهای استبدادی که کارگران حق گردهمایی و سازماندهی و همبستگی ندارند، ناديده گرفته می شود.
ما به حاکمیت که با بی توجهی به نیازها و حقوق قانونی و جهانی کارگران، و نیز با نابود کردن صنعت و کشاورزی و جانشین کردن آن با واردات از کشورهای درجه سه، جامعه کارگری ما را به بیکاری و فقر و ناامیدی کشانده هشدار می دهیم که اگر کارگران برخیزند شما فرو خواهید خزید.
جبهه ملی ایران خواستار کمترین حقوق کارگران ایران به شرح زیر می باشد:
1- آزادی سازماندهی و همبستگی صنفی برابر با اصل 26 قانون اساسی.
2- آزادی گردهمایی، اعتصاب و اعتراض برابر با اصل 27 قانون اساسی.
3- آزادی بی قید و شرط کارگرانی که به جرم اعتراض و اعتصاب و تشکل زندانی شده اند. لغو مجازات اعدام و آزادی بی قید و شرط منصور اسانلو، ابراهیم مددی و علی نجاتی و دیگر فعالان کارگری.
4- برابری مرد و زن در محیط کار، برابری دستمزد و مزایا، وتوجه به حقوق و مزایای افزوده زنان باردار و شیرده، همانگونه در فرهنگ ایرانی هزاران سال به آن توجه می شده است.
5- ممنوعیت کار کودکان برابر با قوانین بین المللی و اجبار و تامین امکانات آموزش و تغذیه رایگان کودکان.
6- برخورداری کارگران و خانواده های آنان از حقوق بازنشستگی، تامین اجتماعی، بیمه های درمانی و بیکاری و فراهم آوری مشارکت کارگران در سود کارخانه ها، برابر با اصل 29 قانون اساسی و قوانین بین المللی.
7- جلوگیری از واردات بی رویه و نابودساز صنایع و کشاورزی کشور و، در نتیجه، افزایش بیکاری و فقر در جامعه.
جبهه ملی ایران
تهران - 11 اردیبهشت 1389 (1 مه 2010)