Friday 30 December 2011

جبهه پایداری و تیم احمدی نژاد

جبهۀ پایداری، تیم احمدی‌نژاد را برانداز معرفی کرد
نوشته: رضا ولی‌زاده
جبهۀ پایداری به وسیلۀ آن دسته از هواداران تیم احمدی‌نژاد رهبری می‌شود که خود را با عنوان جریان سوم تیر معرفی می‌کنند و به‌‌ همان گفتمان آغازینی که دولت احمدی‌نژاد در سال ١٣٨۴ از دل آن برآمد وفادارند.
آن‌ها معتقدند بعد‌ها تیم احمدی‌نژاد و مشایی از این گفتمان دچار انحراف شده و در مقابل آیت الله خامنه‌ای و انقلاب اسلامی ایستاده است.
جبهه پایداری در بیانیۀ خود از مردم خواسته تا جریان انحرافی یا‌‌ همان تیم احمدی‌نژاد و مشایی را طرد کنند و کسانی را برگزینند که در خط انقلاب و رهبری باشند.
در این بیانیه آمده است: «متاسفانه پدیده انحرافیِ جاگرفته در مرکزیت دولت، که هیچ پیشینه علمی قابل توجه در حوزه دین و هیچ اثر علمی منتشر شده در این مباحث ندارد، در باورهای برخی از اعضای دولت محترم نیز تاثیر گذار بوده به نحوی که مفاهیم توحیدی و فلسفه انتظار و مهدویت را با این دیدگاه تفسیر می‌کند.»

رضا علیجانی، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و فعال ملی مذهبی ساکن پاریس در گفت‌وگو با بخش فارسی رادیو بین‌المللی فرانسه دربارۀ ماهیت تقابل جبهۀ پایداری و تیم احمدی‌نژاد گفت: «نمی‌توان گفت تک تک افرادی که در این جبهه هستند دارای مواضع مشابهی در قبال احمدی‌نژاد هستند. جبهۀ پایداری می‌خواهد‌‌ همان نقشی را ایفا کند که تیم احمدی‌نژاد شش سال پیش ایفا کرد. این جبهه به وسیلۀ تیم بیت رهبری به نوعی بخش علنی و اجراییِ جریان امنیتی و نظامی حاکم در بیت رهبری اعلام موجودیت کردند و از تیم احمدی‌نژاد به عنوان یک نیروی اجرایی استفاده کردند. اما تیم احمدی‌نژاد بعد‌ها بلندپروازی‌ها و جاه طلبی‌هایی از خود نشان داد که نام آن را جریان انحرافی گذاشتند.»
علیجانی معتقد است: «این بیانیه اعلام یک تصمیم رسمی است که می‌خواهد بگوید عمر تاریخی حلقۀ احمدی‌نژاد تمام شده است و تیم بیت می‌خواهد از حلقه‌های دیگری استفاده کند و گفتمانی هم که در این بیانیه دیده می‌شود‌‌ همان گفتمان بیت رهبری و جریان امنیتی نظامی حاکم است که در سال ١٣٨۴ احمدی‌نژاد را بر سر کار آورد.»
این روزنامه نگار در پاسخ به این پرسش که بالاخره جریان وابسته به محمود احمدی‌نژاد با چه تابلو و عنوانی در رقابت انتخاباتی به صورت رسمی حضور خواهد یافت توضیح داد: «احمدی‌نژاد یک حلقه و باند است، نه یک جریان. این حلقه به وسیلۀ‌‌ همان جریانِ امنیتی نظامیِ ساخته شده در بیت رهبری به قدرت رسید و وقتی به درآمدهای هنگفت نفت دست پیدا کرد عدۀ زیادی از افراد فرصت طلب نیز به آن‌ها پیوستند؛ اما وقتی اختلاف میان رهبری و احمدی‌نژاد آشکار شد این افراد از احمدی‌نژاد جدا شدند و در صف بیت ایستادند و به جبهۀ پایداری پیوستند.»
علیجانی معتقد است هواداران و حلقۀ اصلی باند احمدی‌نژاد و مشایی اگرچه ضربه‌های مالی و امنیتی بسیاری از سوی بیت رهبری خورده‌اند و محدود شده‌اند اما همچنان در دل جبهۀ پایداری قرار است تلاش کنند تا بخشی از کرسی‌های مجلس را تصاحب کنند.

Thursday 29 December 2011

هفته زندانیان سیاسی

دهه يادبود و حمايـت از زندانيان
(20 تا 30 دی ماه 1390 – 10 تا 20 ژانويه 2012)
در اين روزهای سرد و شبهای طولانی زمستانی ، يـاد بـاد يـاد همه آنهايی که بخاطر دگر انديشی ( چه سياسی ، چه مذهبی و چه قومی ) و همه آنهايی که به جرمی واهی و يا به حکمی برآمده از دادگاه های ناعادلانه جمهوری اسلامی در سياه چالهای رژيم ولايت فقيهی در انتظار تلاش ما برای رهايی خود و ميهن خود از کابوس حکومت اسلامی هستند .
بر همگان آشکار است که همانطور که هيچ کدامين از انتخابات در اين رژيم منصفانه و آزاد نبوده اند ، هيچ کدامين از دادگاه ها و محاکمات انجام شده در جمهوری اسلامی از عدل و عدالت رنگ و بويی نداشته اند . نه تنها احکام قرون وسطايی ای همچون قصاص ، سنگسار ، قطع دست و پـا و اعدام در ملاء عام و غيره ... همگی محکوم و مغاير با اصول حقوق بشر هستند ، بلکه تمامی حبسهای انجام شده نيز بدون توجه به حقوق اوليه انسانی متهمين بوده و مردود هستند .
اين همه بر من و شمای ايرانی که دغدغه انسانيت و دغدغه ايران را داريم همواره روشن بوده و هست . امروز و در اين روزهای خطير وظيفه ماست که فشار بر ستم پيشه و مقابله با ستم را با نافرمانی و ضربه زنی بيشتر مضاعف کنيم .
بـيـاييـم و در دی مـاه ( از بيستم تا سی ام دی مـاه 1390 ) ياد هـمه قـربانيـان جـمهوری اسلامی و ياران دربند را گرامی بداريـم . در اين مدت تا آنجا که می توانيـم با يادآوری اسـامی زندانيـان بی گنـاه سـياسی و غير سياسی ، با افشای نام جلادان و شکنجه گران و وضعيت و مکان سياه چالهای آشکار و پنهان هم دلگرمی اين عزيزان را مـوجب شـويم که بداننـد که برای آزاديشان تلاش و روز شـماری می کـنيم و هـم آگاهی رسـانی لازم را بـرای جامـعه بين المللی و آنهايی که هنوز فريب اين رژيم را می خورند را کرده باشـيم . آنهايی که هنوز بر اين پندارند که در جمهوری اسلامی عدل و عدالت حکمرانی می کند !!! و هيچ بی بضاعتی و هيچ بی گناهی در رنج و درد نيست !!! اين جماعت معـدودند ولی بـخاطر در دسـت داشـتن اهـرمهای زر و زور ، وجودشان و باورشان تا به امروز کمک فراوانی به دوام جمهوری اسلامی کرده است .
از همه خانواده های زندانيان در ميهنمان ايران تقاضا داريم که در اين هفته تا آنجا که می توانند به ملاقات عزيزان خود بروند و بر ديگر هم ميهنان نيز وظيفه است که خانواده های زندانيان را دلگرمی ، همياری و همراهی نمايند .
افـشای ستم های رفته به هر وسـيله ممـکن وکمـک مالی و معنـوی به هر خانواده سـتمديده در جمهوری اسلامی ، ياری و خدمـت به خويش و به انسـانيت است . همگان می دانيم که متاسفانه ظلم اين رژيم هر کدامين از ما را می توانـد در بـر گيـرد . چه بسيار آنهايی که در کناری نشسته بودند و يا حتی با اين رژيم همراه بودند ولی امروز تيزی شـمشـير عـدل و عـدالت ولايـت فقيـه را می چشـند .
با برپايی پر شـکوه دهــه يادبود و ديـدار با زندانيـان در جمهوری اسـلامی ، ياد همه ياران از دسـت رفته و همه بيگناهان در بـند را گـرامی بـداريـم ، تـا باشــد که هيچ انسـانی به ناحق رنج نبـرد ، هيچ قلمی نشـکند و هيچ زبانی بريده نـشود .
جمعی از کنشگرايان مبارز و ميهن دوست

مقاله از اقای رضا تقی زاده - تحلیل گر سیاسی

قطر در راه سوئيس و اسرائيل؛ پاهای کوچک پاپوش های بزرگ
اعلام موافقت حامد کرزای، رييس جمهور افغانستان با گشايش دفتر نمايندگی رسمی طالبان در دوحه، عليرغم نارضايتی پيشين کابل با اين تصميم، تازه ترين پيروزی امير نشين کوچک قطر در عرصه مناسبات منطقه ای، بعد از کمک به ساقط ساختن رژيم ۴۲ ساله قذافی در طرابلس، محسوب ميشود.
دولت کابل ترجيح ميداد دفتر برون مرزی طالبان بجای دوحه، در رياض و يا آنکارا گشوده شود. با اين وجود قطر گوی رقابت را در ايفای نقش ميانجی فعال مابين دولت کرزای و طالبان، از عربستان و ترکيه ربود- چنانکه در ميزبانی بازی های نهايی جام جهانی ۲۰۲۲ نيز مدعيان بزرگ ديگر يعنی استراليا، ژاپن، کره جنوبی و آمريکا را پشت سر نهاده بود.
با عبور شگفت انگيز از موانع بلند برگزاری بزرگترين رويدادهای ورزشی جهان، و انتخاب شدن به ميزبانی بازی های پايانی فوتبال جام جهانی سال ۲۰۲۲، بلند پروازی های برون مرزی قطر در سال ۲۰۱۱ عرصه تحولات سياسی منطقه را پيش از پيش هدف قرار داد.
در جريان تحولات داخلی تونس در ابتدای سال ۲۰۱۱ ، که شکل گرفتن جنبش آزادی خواهی موسوم به بهار عرب را بدنبال داشت، شبکه تلويزيونی-خبری " الجزيره " بيش از رقيب مشهور آمريکايی خود " سی ان ان"، در صحنه حضور داشت.
شبکه تلويزيونی الجزيره که در سال ۱۹۹۶ ، يک سال پس از کودتای بدون خونريزی "حمد بن خليفه ال ثانی " عليه پدرش، و رسيدن به قدرت در دوحه تاسيس شد، در عصر قدرت رسانه ها و تغيير معيار های سنتی قدرت و نفوذ جهانی، به اهرم موثر سياست خارجی قطر تبديل گرديده، و به نسبت، از همان نفوذی برخوردار است که صدور اسلحه برای اتحاد شوروی طی سالهای جنگ سرد در بر داشت.
همکاری با ناتو در ليبی
نقطه اوج سياست خارجی عمل گرايانه و تهاجمی قطر طی سال ۲۰۱۱ ، قرار گرفتن فعال اين امير نشين کوچک در کنار ناتو و ايفای نقش فعال در ساقط ساختن حکومت معمر قذافی بود.
در جايی که خلاء حضور قدرتهای بزرگتر عربی نظير عربستان و مصر در منطقه، يا به دليل رعايت ملاحظات محافظه کاران در مناسبات خارجی و يا درگيری با بحران داخلی، کاملا محسوس بود، قطر تمامی اهرمهای سياست خارجی خود را برای ايفای نقشی قاطع در ليبی بکار گرفت. ناتو نيز با استفاده از حضور قطر به اقدامات براندازی خود در ليبی مشروعيت عربی داد.
حضور يافتن رهبران دولت منتخب شورای انتقالی ليبی در دوحه، بعد از بدست گرفتن قدرت در طرابلس، نشان داد که اهميت نقش قطر در براندازی رژيم قذافی با نقش آمريکا، بريتانيا و فرانسه در يک رديف قرار گرفته است.
مسابقه رهبران دولت تازه مصر نيز با نامزدهای برجسته جانشينی مبارک، مانند عمر موسی و البرادعی، در تحبيب و جلب نظر دولت قطر نشانه نفوذی است که اين امير نشين کوچک در تحولات منطقه ای کسب کرده است.
حضور در ساير نقاط بحران زده
اگرچه عربستان در جريان بحران داخلی بحرين نقشی فعال تر از قطر بر عهده داشت و در يمن نيز مديريت امضاء سند انتقال قدرت مهندسی شده از علی عبدالله صالح به مخالفان وی، به حساب جاری رياض واريز شد، در عين حال، قطر به دليل انعکاس غير جانبدارانه نا آرامی های منامه، و همچنين برخورد جدی و بدون گذشت با عبدالله صالح، به ترتيب از سوی اکثريت مردم بحرين و مخالفان دولت در يمن، با استقبال بيشتری روبرو گرديد.
طی بحران ده ماهه سياسی سوريه، قطر در کنار مخالفان و روياروی دولت بشار اسد قرار داشته است. گزارشهايی که بيشتر از سوی منابع خبری اسرائيلی تقويت ميشود، حاکی از کمک مالی قطر به شکل گرفتن يک نيروی مقاومت نظامی در سوريه مرکب از جنگ جويان سنی، و تجهيز اين نيرو در مرزهای مشترک آن کشور با ترکيه است.
قطر نخستين کشور عربی بود که سفير خود را بعد از پا گرفتن بحران سياسی سال جاری از دمشق فرا خواند و بعد از ادامه مقاومت عبدالله صالح در انتقال قدرت به مخالفان نيز، پشتيبانی خود را از سند شورای همکاری خليج فارس پس گرفت.
قطر، بر خلاف ساير کشور های عضو شورای همکاری خليج (فارس ) که در قبال جنبش بهار عرب، خود را در بهترين شرايط، تنها متعهد به سکوت نمودند، عملا در کنار مخالفان رژيم های اقتدار گرا و در کنار حاميان بهار عرب قرار گرفت.
سياست خارجی قطر که "الجزيره " يکی از نمادهای روشن آن محسوب می شود، تحولات منطقه ای را به مثابه فرصتها تازه برای داخل شدن قلمداد کرده و با استفاده از اهرمهای در اختيار خود سعی در بهره گرفتن از آنها با حد اکثر امکانات داشته است.
قطر باوجود داشتن مناسبات کاری مناسب با جمهوری اسلامی، با اسرائيل نيز دارای مناسبات متعارفی است. در عين حال دوحه از روابط کاری دوستانه ای با حزب الله لبنان و حمس در نوار غزه نيز برخوردار است.
محدوديتها
با وجود موفقيتهای خارق العاده در صحنه جهانی، اعم از ورزشی، سياسی، اقتصادی و يا امنيتی، قطر با محدوديتهايی نيز در تمام عرصه ها روبرو است. اين محدوديتها، ادامه پيروزی های استراتژيک گذشته و رسيدن دوحه به مرزهای تازه را احتمالا کند خواهد ساخت.
رقابت کشور های بزرگتر منطقه با افزايش نفوذ و جاه طلبی های قطر و بدگمانی نسبت به هدفهای نهايی آن از جمله اين بازدارنده ها است.
اظهارات حمد بن جاسم ال ثانی، نخست وزير قطر، که سند های تصويری آن چندی پيش منتشر شد، داير بر اين که : " ما در هر صورت رژيم سعودی را ساقط خواهيم کرد " ، در صورت صحت داشتن، نشانه اوج جاه طلبی رهبران اين امير نشين کوچک است.
جاسم، پيش از بحرانی شدن وضعيت ليبی، طی گفتگو با معمر قذافی نيز اظهار داشته بود " " قطر در حال ضربه زدن اقتصادی و سياسی به عربستان است."
رفتار های عملگرايانه قطر در عرصه سياست خارجی، عليرغم وجود تمامی محدوديتها، حاکی از اقبال قدرتهای خارجی از تولد اين شريک تازه محلی است. چنانکه بعد از گلايه ها و سختگيری های محافظه کارانه عربستان در برابر واشنگتن، دولت آمريکا فرماندهی نيروهای مسلح مستقر در منطقه و بخش بزرگی از پايگاه هوايی خود را از کشور سعودی به قطر منتقل ساخت.
قدرت سياسی و نظامی کنونی قطر در برابر عربستان، به گونه ای قابل مقايسه با بضاعت های ورزشی آن کشور در برابر بريتانيا است-تعداد کل جمعيت قطر ( حدود ۸۰۰.۰۰۰ نفر ) بمراتب کمتر شمار کسانی است که در آخر هر هفته در بريتانيا برای تماشای مسابقات فوتبال به استاديومها ميروند.
در عين حال، قطر موفق به کسب مقام ميزبانی بازی های نهايی جام جهانی شد، و بريتانيا از دست يافتن به اين توفيق بازماند.
بعد از تثبيت ابعاد بزرگ قدرت مالی کشور کوچکی مانند سوئيس در عرصه جهانی، و نمايش قدرت نظامی کوبنده اسرائيل در جمع کشور های پرجمعيت عرب، اينک کشور کوچک قطر با نديده گرفتن محدوديتهای قراردادی وسعت خاک و کمی جمعیت در راه عرضه نماد تازه قدرت است

Tuesday 27 December 2011

بیانیه از انجمن ایرانشناسی کهن دژ

وضعیت موجود - نگاه پیش رو
در طول ماه های گذشته و زمانی که اعضا انجمن ایران شناسی کهن دژ با گذشت سیزده سال از فعالیت های مدنی و فرهنگی خود در تدارک برنامه ریزی های بیشتر به منظور گسترش فعالیت های خویش بودند در کمال ناباوری شاهد ایجاد موانعی در راه تداوم این برنامه ها گردیدند که سرانجام منجر به تعلیق اجباری کنش های اجرایی این مجموعه گردید و در پی صدور بیانیه پیشین انجمن و تشریح وضعیت و موانع موجود در راه ادامه فعالیت های اجرایی انجمن ایران شناسی کهن دژ , بسیاری از فعالان مدنی و تشکل های غیردولتی بصورتی انفرادی و گاه دسته جمعی همچون - بیانیه 11 تشکل مدنی با سابقه در حوزه میراث فرهنگی کشور - با صدور پیامها و بیانیه ها و انتشار اخبار و گزارشات گوناگون به حمایت از گسترش فضای آزاد کنش های مدنی پرداخته و خواستار ایجاد شرایط لازم به منظور تداوم فعالیت های انجمن کهن دژ گردیدند در این میان بسیاری از رسانه ها نیز با وجود , گاه تفاوت نگاه و شیوه حرکت با این انجمن و یا هر یک از حمایت کنندگان , به باز انتشار این بیانیه ها و نظرات پرداخته و خبرها و تحلیل های گوناگونی را در جهت حمایت از فعالیت های مدنی و فرهنگی این مجموعه که به ویژه در جهت دفاع از میراث فرهنگی و محیط زیست ایران است ارائه دادند
که وظیفه خود می دانیم به نمایندگی از یاران کهن دژ از تلاش های تمامی فعالان مدنی و رسانه ای که یک بار دیگر نشان دادند , جامعه مدنی ایرانی همچنان با وجود تمامی اختلاف نظرها و دیدگاه های متفاوت و وجود موانع و چالشهای بسیار به حیات خود ادامه داده و پس از گذر از تندباد های بسیار دریافته است که حرکت مدنی تنها در سایه حضور تمامی نیرو ها و تفکرات می تواند به حیات و نو سازی هر چه بیشتر خود ادامه دهد و امروزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند بودن در کنار هم است
اما در پاسخ به تمامی این پیام ها و با در نظر گرفتن تمامی مشکلات پیش رو و موانع موجود یاران کهن دژ همچنان با یکدیگر در ادامه راه و رسالت خویش که همانا شناخت و معرفی هر چه بیشتر فرهنگ , تمدن و زیست بوم ایران و دفاع از بقا و تداوم این میراث های بی نظیر و تکرار نشدنی است هم پیمانند و اعلام می دارند که حیات کهن دژ برای ما نه دوام یک سازمان که بقا یک آرمان بوده و هست و خواهد بود و تحت هر شرایطی و به هر شکل ممکن نخواهیم گذاشت شعله تلاش ها در آخرین سازمان مدنی شناخته شده مدافع میراث فرهنگی در غرب و شمال غرب کشور خاموش گردد
فرزندان کهن دژ پیمان بسته اند که در هیچ شرایطی وظیفه خویش را در پاسبانی از میراث فرهنگی و محیط زیست ایران به فراموشی نسپارند و همچنان نیز با قلبی مملو از عشق به این کهن خاک بر عهد خویش پایبندند و همچون سخن پیشین خود اعلام میدارند که زین پس نیز در هر مکان و با هر امکانی که در اختیار داشته باشند , به صورت فردی و یا گروهی , از شناخت , پژوهش , معرفی و حفاظت از نمادهای درخشان حیات در این سرزمین فروگذار نخواهند کرد چرا که باور دارند توسعه , زمانی سود مند است که با حفظ ذخایر زیستی و بشری بوده و توسعه ای پایدار باشد
انجمن ایران شناسی کهن دژ به عنوان یک سازمان غیر دولتی مدنی و با پشت سر گذاشتن سیزده سال فعالیت , هر چند که امروز قادر به انجام کنش های اجرایی و برنامه های میدانی خویش نیست اما همچنان کمیته های پژوهشی و آموزشی خود را با عزمی بیشتر دنبال خواهند نمود و رسالت آگاهی بخشی خود را نیز با یاری گرفتن از اندک توان رسانه ای موجود همچون گذشته پی می گیرد
و به آنانی که پویش های مدنی این مجموعه را بر نمی تافتند می گوید که منشور کهن دژ آرمانی است که در قلب تک تک اعضا آن جای گرفته است و تمامی این یاران با صدایی رسا می گویند کهن دژ هرگز نخواهد مرد
هیات راهبری انجمن ایران شناسی کهن دژ
دی ماه 1390 خورشیدی

مقاله از حشمت حکمت

روشنفکران ایران و سقوط شوروی؛ فروپاشی یک رویا
قول معروفی از کارل پوپر فیلسوف ضد مارکسیست اطریشی‌الاصل انگلیسی (۱۹۹۴-۱۹۰۲) در کتاب «جامعه باز و دشمنانش» وجود دارد که عموما در دهه هفتاد شمسی ترجیع‌بند کلام برخی از روشنفکران ایرانی بود: هر تلاشی برای ساختن بهشت بر روی زمین، بدون استثنا چیزی جز جهنم برجا نمی‌گذارد.
منظور پوپر کنار گذاشتن اتوپیا و آرمان‌گرایی و روی آوردن به عقلانیت و واقع‌گرایی مورد تایید سرمایه‌درای در جهان معاصر بود. اما نقل چنین جمله‌ای از چه چیز ناشی می‌شد.
مواجه روشنفکران ایرانی با فروپاشی شوروی
۱. روشنفکرانی که با پیوستن به نیروهای کنار گذاشته لیبرال پس از انقلاب، راهی غیر از چپ را برگرفتند و با روشی واقعگرا آرمان‌گرایی را جهنم بشریت دانستند
۲. روشنفکرانی که بر مواضع چپگرایانه‌ای که اکنون از پس تجربه‌های عینی دستخوش تعدیل شده بود، تاکید کردند و مدل سوسیال دموکراسی را بهترین مورد برای حکومت در نظر گرفتند
۳.روشنفکرانی که عموما به حزب توده تعلق خاطر داشتند، فروپاشی شوروی را نه ضرورت تاریخی بلکه نتیجه یک عامل بیرونی و توطئه کشورهای سرمایه داری غرب می‌دانستند ومی دانند
سال ۱۹۹۱ انحلال کشور شوراها اعلام شد و این پایان کمونیسم شوروی بود. سابقه رابطه روشنفکران ایرانی با جریانات عدالت‌خواه و آزادی‌خواه در کشور همسایه، به دوره انقلاب مشروطیت برمی‌گردد و با پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ این رابطه نزدیک‌تر شد.
فارغ از وابستگی‌های معروف حزبی بین دو کشور، شوروی ماینده یک رویا بود. رویای تحقق جهانی سرشار از عدالت و آزادی که در آن همه مردم با هم برابر هستند و در آن هیچ طبقه ای وجود ندارد.
از این جهت حتی پس از شکل گیری دولت‌حزبی توتالیتر در شوروی و بر جا گذاشتن عواقب جبران‌ناپذیر تا زمان فروپاشی، این رویا به طور نمادین بر آن حمل می‌شد و درباره شوروی کم و بیش وجود داشت.
سنت روشنفکری در ایران که عموما چپگرا بود با وجود انتقادهایی که در دهه چهل و پنجاه به نظام کمونیستی شوروی وارد می‌کرد اما به طور ساختاری نمی‌توانست اشتراک در این رویا را نفی کند چون در غیر این صورت نمی توانست خود را چپ بداند و با چنین عنوانی خود را اتلاق کند.
بنابراین، شکست این رویا نمی‌توانست جامعه روشنفکری در نقاط دیگر جهان و خصوصا کشورهای در حال توسعه مانند ایران را تحت تاثیر خود قرار ندهد.
از آنجا که فضای حاکم پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، فضای چپ‌گرایی (اعم از دینی و غیردینی) در معنای حاکم شدن یک ایدئولوژی خاص و نه نقد قدرت، بود، روند حرکت دموکراتیک در جامعه را کند می‌‌کرد و حتی می‌توان گفت به دموکراتیزه کردن جامعه عملا توجه‌ای نشان داده نمی‌شد.
"سنت روشنفکری در ایران که عموما چپگرا بود با وجود انتقادهایی که در دهه چهل و پنجاه به نظام کمونیستی شوروی وارد می‌کرد اما به طور ساختاری نمی‌توانست اشتراک در این رویا را نفی کند چون در غیر این صورت نمی توانست خود را چپ بداند و با چنین عنوانی خود را اتلاق کند"
مهمترین ویژگی ای که بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بروز کرد، حاکمیت قدرت مطلق به عنوان یک ایدئولوژی بود. اما تمایل به دموکراتیک شدن نیروهای سیاسی و اجتماعی از دو واقعه ناشی می‌شد. یکی تجربه عینی و عملی این نیروها در جامعه و دیگری فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی
حسین بشریه استاد اخراجی علوم سیاسی دانشگاه تهران که اکنون در آمریکا قامت دارد و تدریس می کند، در کتاب «گذار به دموکراسی» از تمایل به روند دموکراتیک شدن در جوامع در دهه‌های اخیر یاد می‌کند و زمینه‌های سیاسی و اجتماعی فروپاشی رژیم‌های غیردموکراتیک را برمی‌شمارد.
او این دلایل را در چهار بحران به طور خلاصه چنین بیان می‌کند: بحران سلطه و استیلا و افزایش نارضایتی عمومی؛ بحران در ایدئولوژی مشروعیت‌بخشی که حاکمیت بر اقشار مختلف جامعه تحمیل می‌کند؛ بحران کارآمدی در روند بورکراسی که ساز و کار یک جامعه را پیش می برد؛ بحران در همبستگی طبقه حاکم و ناتوانی در تضمین منافع آن (گذار به دموکراسی، صفحات ۱-۶۰)
ین چهاربحران در دوره فروپاشی شوروی و اقمار آن قابل مشاهده بود. البته در ایران، تحلیل نیروهای مذهبی حاکم صرفا محدود به این می‌شد که دلیل اصلی فروپاشی شوروی ضدیت آن با دین بود حال آنکه فروپاشی بی‌ارتباط به محتوای ایدئولوژیک شوروی بود بلکه بیشتر به دلیل این بود که قدرت حاکم تبدیل به ایدئولوژی شد و این باعث شد که حکومتگران به هر طریقی اعمال و رفتار خود را توجیه کنند.
اما از سوی دیگر، روشنفکران ایرانی تنها نظاره‌گر این فروپاشی نبودند بلکه عملا خود پس از انقلاب بهمن ۵۷ و با مسلط شدن یک ایدئولوژی خاص از نوع دینی، تجربه‌ای را از سر می‌گذراندند و (هم اکنون در حال تجربه هستند) که روشنفکران دیگر در شوروی یا بلوک شرق سال ها پیش از سر گذراندند.
فارغ از محتوای ایدئولوژی‌های مسلط در تضاد با هم (یکی دینی و دیگری ضددینی) روش‌هایی که این ایدئولوژی‌ها در اعمال قدرت به کار می‌گیرند، کم و بیش مشابه است، بنابراین تجربه‌ عینی روشنفکران در این نوع کشورها نیز می‌تواند تشابهاتی باهم داشته باشد.
چهار دلیل فروپاشی شوروی به روایت حسین بشیریه
بحران سلطه و استیلا و افزایش نارضایتی عمومی؛ بحران در ایدئولوژی مشروعیت‌بخشی که حاکمیت بر اقشار مختلف جامعه تحمیل می‌کند؛ بحران کارآمدی در روند بورکراسی که ساز و کار یک جامعه را پیش می برد؛ بحران در همبستگی طبقه حاکم و ناتوانی در تضمین منافع آن
از این رو می‌توان سه نوع طرز برخورد روشنفکران ایرانی با نظام شوروی ذکر کرد که با فروپاشی آن، شیب تندتری گرفت و از آن تاثیر پذیرفت:
۱) روشنفکرانی که با پیوستن به نیروهای کنار گذاشته لیبرال پس از انقلاب، راهی غیر از چپ را برگرفتند یعنی همانطور که گفته شد، جمله معروف پوپر را به عنوان ترجیع‌بند خود انتخاب کردند.
آنها محدودیت‌های مدیریت و حکومت کردن در جهان امروز را متذکر شدند و با روشی واقعگرا و همراه با تعریفی از عقلانیت که سرمایه‌داری مدافع آن است، آرمان‌گرایی را جهنم بشریت دانستند.
این گروه از روشنفکران اعم از دینی و غیردینی تحت عناوینی چون لیبرال یا لیبرال دموکراسی جا گرفتند. در این مورد می‌توان به روشنفکری دینی (به طور مثال مهدی بازرگان و عبدالکریم سروش و حلقه کیان) و نیروهای لیبرال تکنوکرات (سیاستمدارانی همچون عطاالله مهاجرانی) اشاره کرد. اغلب روشنفکرانی که در این بخش رده بندی می شوند فروپاشی را نه شکست شوروی بلکه ورود نیروها به دنیای واقعی حکومت‌داری تلقی می‌کردند.
۲) روشنفکرانی که بر مواضع چپگرایانه‌ای که اکنون از پس تجربه‌های عینی دستخوش تعدیل شده بود، تاکید کردند.برخی از فعالان سیاسی ملی مذهبی (طیف نزدیک به عزت الله سحابی و حلقه مجله ایران فردا) آنها قدرت را به مثابه ایدئولوژی نقد کردند و مدل سوسیال دموکراسی را بهترین مورد برای حکومت در نظر گرفتند.
در این مورد می‌توان به عنوان نمونه به نیروهای ملی مذهبی و نیروهای چپ‌گرای جمهوری‌خواه هم اشاره کرد. برای آنها «فروپاشی شوروی ضرورتا به معنای شکست رویای کمونیستی [نبود] . . . بلکه فروپاشی یک نوع راه‌حل مارکسیستی بود؛ راه‌حل‌های دیگر همچنان به عنوان بدیلی برای سرمایه‌داری هستند.» (مقاله گذر ازکویر: روشنفکران ایران پس از انقلاب. از کتاب روشنفکران قرن بیستم: بررسی انتقادی. ویراست نگین نبوی. ص۱۲۸. انتشارات دانشگاه فلوریدا. ۲۰۰۳)
۳)روشنفکرانی که عموما به حزب توده تعلق خاطر داشتند، فروپاشی شوروی را نه ضرورت تاریخی بلکه نتیجه یک عامل بیرونی و توطئه کشورهای سرمایه داری غرب می‌دانستند و می دانند و هر گونه تغییر و اصلاح را انحراف از مسیر واقعی کمونیسم تصور می‌کردند. این افراد هیچگاه به انتقاد از ساز و کار عملکرد خود یا حزب مادر در شوروی نپرداختند.
بنابراین به اجمال می توان گفت که فروپاشی شوروی باعث شد که روشنفکران ایرانی، به دلیل بحران‌های موجود در ساختار ایدئولوژی، به انتقاد از خود شدت بخشند و خود را از سلطه ایدئولوژی برهانند و روند دموکراتیزه شدن جامعه را پیش بگیرند.
هر چند برای گروه اول شکست نمادین این رویا،‌ مسرت‌بخش است و برای غالب آنها راه سرمایه‌داری تنها راه و بهترین روش برای ورود به دموکراسی محسوب می شود، گروه دوم با وجود تلخکامی شکست در این رویا، اما همچنان در فکر بدیلی برای سرمایه‌داری است.
به همین دلیل می‌توان آنها را زمزمه‌کننده این جمله مارکس دانست که تاریخ چیزی نیست جز فعالیت انسان‌ها برای پیگیری مقاصد و اهداف خود.

Sunday 25 December 2011

احضار دو تن از جبهه ملی ایران به دادگاه

ندای آزادی : دو تن از کنشگران جبههء ملی ايران به وزارت اطلاعات فراخوانده شدند.
به گزارش منابع خبری ندای آزادی ، روز گذشته در طی تماسهای تلفنی با مهندس آرش رحمانی و دکتر علی حاج قاسمعلی، دو تن ديگر از اعضای جبهه ملی ايران برای امروز به وزارت اطلاعات احضار گرديدند.
فشارهای فزاينده بر اعضای جبهه ملی در شرايطی در حال تداوم است که کماکان دکتر علی رشيدی و مهندس حميدرضا خادم در بند ۳۵۰ اوين در زندان به سر ميبرند.
همچنين عضو ديگر جبهه ملی ايران عيسی خان حاتمی با حکم زندان مواجه بوده، يکی ديگر از اعضای برجسته اين تشکل مهندس کوروش زعيم در اسفندماه در دادگاه انقلاب محاکمه گرديده و پيمان عارف نيز به تازگی از زندان آزاد شده است.
گفتنی است در هفته های اخير چند تن ديگر از اعضای اين حزب باسابقه
دموکراسی خواه چون مهران بختياری، شرر تبريزی، محمد اويسی و عسل اسماعيل زاده نيز احضار و مورد بازجويی قرار گرفته اند.

Friday 23 December 2011

مقاله از اقای بهروز ممتاز

خروج نیروهای امریکائی از عراق و پیامدهای ان
بهروز ممتاز برگرفته از گفتاری در نشست مجازی حبهه ملی - پلتاک
نیروهای نظامی امریکا تا اخر سال 2011 از عراق خارج خواهند شد . انان در طول 9 سال جنگ ن4474 نفرکشته و 30 هزار زخمی داشتند . مخارج جنگ حدود یک هزار میلیارد دلار بوده است . ازعراقی ها نیز100
هزار کشته و هزاران نفر مجروح بر جای ماند . امریکا از عراق بیرون میاید بدون اینکه توازنی و تفاهمی بین کردها ، شیعیان و سنی ها برقرار شده باشد . اکنون رقابت بر سر اداره کشور در میان انان پدید امده است و از
کشورهای همسایه سعی دارند دامنه نفوذ خود را در عراق کسترش دهند ، بطوریکه جمهوری اسلامی
از نوری المالکی و عربستان سعودی از ایاد العلاوی رهبر ائتلاف العراقیه حمایت میکنند. گزارش شده که در دو روز گذشته رهبران ائتلاف العراقیه با دیوید پتریوس رئیس سیا ، بلافاصله پس از دیدار المالکی از کشور امریکا ، دیدار و گفتگو داشته است
از جانب دیگر، طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور ، متهم به طرح ترور المالکی و دیگر اعمال تروریستی گردیده و در یک دادگاه با حضور شاهدان و 5 قاضی حکم دستگیری اورا صادر و در تلویزیون بغداد نیز به نمایش گذارده اند . انگاه پلیس بغداد بدستور المالکی برای دستگیری او به فرودگاه رفتند ولی قبل از رسیدن پلیس بدانجا ، الهاشمی به شمال عراق نزد مسعود بارزانی ، رئیس دولت خود گردان کردستان ، رفته است . بارزانی هم از تحویل او به مقامات دولت عراق خودداری کرده است. ایاذ العلاوی ، نخست وزیر
سابق عراق نیز از الهاشمی دفاع نموده است . بدینترتیب اوضاع بسیار خطرناکی بر کشور سایه انداخته بظوریکه روز بعد در 12 نقطه بغداد بمب های متعدد منفجر و 65 گشته و 200 نفر زخمی بر جای گذاشته است . انچه را که میتوان از این حوادث نتیجه گرفت ، اوضاع نابسامان و اشفته ای است که بعد از خروج نیروهای امریکا از عراق در این کشور پدیدار گشته است . پیش بینی میشود این حوادث همچنان ادامه یافته و باید در انتظار حوادث بیشتری بود که در اثر خروج امریکائیها در عراق پیش اید باید اضافه کرد که مسائل اقتصادی در این حوادث بی تاثیر نیست چنانکه هم اکنون 27 شرکت امریکائی در عراق سرمایه گذاری کرده اند وبر تعداد انها نیز افزوده خواهد شد . شرکت نفتی توتال هم 35 در صد نفت عراق را استخراج و در اینده نزدیک به 2 ملیون بشکه در روز خواهد رساند . ایا تا چه حد وجود مخازن نفتی در این کشور باعث منازعات و کشت و کشتار مردم بیگناه خواهد شد . در اینده روشن تر
.خواهد شد

در گذشت احمد مهراد

درگذشت احمد مهراد از اعضای قديمی جبهه ملی ايران
با اندوه فراوان آگاهی يافتيم که دکتر احمد مهراد، استاد دانشگاه هانور آلمان، پس از يک دوره بيماریِ چندين ماهه در ‌تاريخ هفتم دسامبر ۲۰۱۱ در ۷۴ سالگی در بيمارستانی در شهر برلن بدرود زندگی گفته است.
زادگاه اين هم‌رزم کهن‌پای جبهه ملی بندر انزلی [بندر پهلوی] بود. او از سال‌های نوجوانی به سازمان جوانان حزب ايران و جبهه ملی پيوست. او چه در زمانی که در ايران بود و چه در همه‌یِ سال‌هايی که در آلمان و در شهر برلن بسر می‌برد، پيوسته در پيگيری راه مصدق و آزادی و سرفرازی ايران می‌کوشيد. از او نوشته‌ها و پژوهش‌هایِ بسياری در روشنگری و بررسی تاريخ بستگی‌های آلمان و ايران، برجای مانده است. ياد او همواره گرامی باد!


جبهه ملی ایران در خارج از کشور درگذشت احمد مهراد را به خاتواده ان مرحوم تسلیت میگوید

Wednesday 21 December 2011

مقاله از اقای رضا سیاوشی

بیگانگی ملی و خرد واژگونه سیاسی، در سیاست خارجی
مهمترین واقعیت در صورت مسئله پیش رو آنست که هنوز خامنه ای می تواند با
متوقف کردن غنی سازی، در یک چشم بهم زدن خطر جنگ را منتفی ، تحریم ها را
لغو ، و حتی روی آن جایزه هم بگیرد، همان جایزه هائی که از طرف سه وزیر
خارجه اروپائی – ترویکا - چند سال پیش به ایران در مقابل توقف یا حتی محدود
کردن غنی سازی پیشنهاد شد و علی لاریجانی با نادانی اعلام کرد می خواهند
جواهر را بگیرند و خروس قندی بدهند! علاوه بر لغو تحریم ها، این جایزه ها
طیف وسیعی از نیازهای ایران را می پوشاند، از تکنولوژی و سرمایه گذاری برای
بازسازی صنایع فرسوده نفت کشور ،که شیشه عمر خود این نظام هم به آن بستگی
دارد، تا اینترنت پر سرعت و بسیاری چیزهای دیگر فی مابین، که نیاز امروز
کشور ما است. اینکه علی لاریجانی همه این ها را خروس قندی و غنی سازی را
بالاترین جواهر می خواند، با هر معیاری شگفت انگیز است. هیچ کس نیست از این
رئیس مجلس بپرسید، چگونه است که این بالاترین جواهر را چرا هیچ کدام از
کشورهائی که با سرعت در حال پیشرفت هستنند، مانند کره جنوبی، تایوان، ترکیه
و مالزی، .... نمی خواهند، اما رژِیم هائی مانند کره شمالی و صدام حسین و
قذافی که کشورشان را به روز سیاه انداختند طلب میکنند. این بیگانگی ملی و
خرد واژگونه سیاسی است!؟

شب یلدا

یلدا نقطه تقابل و تعامل مهرکيشی و دین زرتشت
از چهار هزار سال پیش جشن شب یلدا با نام ها و عنوان های گوناگون در حوزه فرهنگی ایران برگزار می شود اما مناسبت ها مناسک و آیین ها در ادوارتاریخی ، مناطق جغرافیایی و نوع حاکمیت و باور مردمان متفاوت بوده است
ازهمین روی جشن ها را باید براساس دوره تاریخی و ظرف زماني مشخص بررسي کرد درغیراین صورت نتیجه قابل قبولی جز سردرگمی به دست نخواهد آمد
با ظهور زرتشت و فراگیری دین او که آیین مهرپرستی و دیگر آیین های بومی درایران را به حاشیه می راند , جشن ها نیز دچار تحول می شود اگرچه همه نشانه ها و مظاهر آیین های کهن از میان نمی رود و حتی بر دین جدید(زرتشت) تاثیر شگرفی می گذارد اما دگرگونی ها را نمی توان نادیده گرفت
یلدا نمونه به جای مانده از این مراسم است و آن را به نوعی نقطه تلاقی و برخورد فرهنگ مهرپرستی و زرتشتی می توان شمرد این نکته که زرتشت پس از ظهور , دیوان یا خدایان اساطیری ایرانیان را که از نظر او مظهر بدی بودند مردود شمرد و به کنار زد و یادآوری این باور که در دوره ای از تاریخ این سرزمین بلندترین شب سال (یلدا) که زمان تولد مهر به
شمار می آمد را نشانه سیاهی تاریکی و تباهی می دانسته اند و مهم تر اینکه ارتباط واژه های دیو و دی و هم ریشگی این دو واژه که یکی سمبل پلیدی و دیگری نشانه خرمی است می تواند نشانه این ارتباط باشد
دیو یا دئو (daeva) واژه اوستایی است به معنی خدا که همچنان در هند به همین معنا به کار می رود پس از غالب شدن فرهنگ زرتشتی در ایران به ویژه در دوره ساسانیان این واژه بار معنایی منفی پیدا کرد و به معنی خدای ظلم و پلیدی به کار گرفته شد این واژه با اندکی تفاوت تلفظ در فرانسه (dieu) و گاه در انگلیسی به کار می رود و نکته دیگر رابطه کلمه هاي دی و دیگان است دی اولین ماه فصل زمستان است در گاه شماری قديم سه روز از ماه با این نام
آمده است دی به آذر، دی به مهر، دی به دین که دیبگان و یا دیگان اول ، دوم و سوم گفته می شود و این سه روز متعلق به خدایگان و پادشاهان است و به نظر می رسد جشن ها و آیین های مذهبی در این سه روز برگزار مي شده است
گردیزی در زین الخبار می نویسد « این ماه دی به نزدیک مغان ماه خدای است و اول او را هم نام او خوانند و این روز را سخت مبارک دارند »
روز اول دی در گاه شماری کهن به نام هرمزد یا اهورامزدا است که آن را با عنوان خرم روز جشن می گرفتند ابوریحان دراثارالباقيه می نویسد:«دی ماه و آن را خورماه نیز می گویند نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هردو به نام خدایتعالی که هرمزد است نامیده شده یعنی پادشاهی حکیم و صاحب رايي آفریدگار در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پوشید و در پایان بر فرش های سپید می نشست و دربان ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدان هاست به کنار می راند و در امور دنیا فارغ البال نظر می نمود و هرکس نیازمند می شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا و شریف باشد یا وضیع , بدون هیچ حاجب دربانی نیز به دربار شاه می رفت و بدون هیچ مانعي با او گفتگو می کرد و دراین روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد و در یک سفره با ایشان غذا می خورد...)
به همین دلیل برخی ریشه این جشن را مذهبی و دینی دانسته اند و آغاز دی ماه را ابتدای سال مذهبی مهرپرستان ذکر کرده اند
همزمانی آغازسال مسيحي با این جشن نمی تواند بی ارتباط باشد چرا که مهرپرستی و میترایسم بیشترین تاثیر را برمسیحیت داشته و پژوهشگران در ارتباط با یلدا و تولد عیسی و مهر بسیار سخن گفته اند و به درستی نکات تاریکی آشکار نموده اند اما تاثیر و ارتباط آیین زرتشت از مهرپرستی مورد غفلت واقع شده و یا کمتر بدان پرداخته شده است از آنجا که مسیحیت آیین
فراگیر و رسمی است و ابزارها و امکانات حکومتی قرن ها در اختیار کلیسا بوده توانسته است این آیین را نوسازی کند و به عنوان تولد مسیح معرفی کند یلدا به مرور جنبه دینی را از دست داده و به صورت جشن مردمی و دهقانی درآمده است و درواقع این دهقانان و برزیگران بودند که یلدا را زنده نگه داشته اند
نکته دیگر جشن یلدا با دیگان و خورروز متفاوت است و مناسک و آیین هایی گوناگون از هم دارند برای پی بردن به ریشه جشن یلدا باید توجه داشت که در هیچ یک از آثار زرتشتی از این جشن یاد نشده است و مناسک برجای مانده مانند تقسیم خوراکی ها و... اغلب از آیین مهر گرفته شده است
بابک مغازه ای
فعال مدنی و دوستدار میراث فرهنگی و محیط زیست ایران
خبرنگار مستقل و راهنمای گردشگری در همدان

Tuesday 20 December 2011

تحریم نفت ایران

تحريم مستقيم نفت ايران، دستور کار مذاکرات رم؟
توسط رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
هدف از گردهمايی روز سه شنبه نمايندگان ۷ کشور بزرگ صنعتی و ۴ صادر کننده عمده نفت جهان در رم، يافتن راه کارهای مناسب در جهت تثبيت بازار نفت و تامين نيازهای ناشی از قطع تدريجی صادرات نفت خام ايران است. تحريم مستقيم صادرات نفت خام ايران، در صورت تحقق، بزرگ ترين گام اقتصادی است که بمنظور متوقف ساختن برنامه های اتمی جمهوری اسلامی برداشته خواهد شد.
به دليل موقعيت برجسته ايران در بازار های جهانی نفت و داشتن مقام دوم بعد از عربستان سعودی، در رديف صادر کنند گان اوپک، نه تنها مبادرت به تحريم مستقيم صادرات، که حتی بروز اخلال در روند توليد نفت ايران نيز ميتوانست تا چندی قبل بازار های جهانی نفت را بشدت مختل سازد.
اين موقعيت، بخصوص طی يک سال گذشته، به تدريج تغيير يافته چنانکه در وضعيت جاری نه تنها بحث پيرامون قطع مستقيم صادرات نفت خام ايران، که حتی مبادرت ( تدريجی ) به آن نيز بحران بزرگی در وضعيت اقتصادی جهان ايجاد نخواهد کرد.
گزارش روز يکشنبه نشريه معتبر آمريکايی وال استريت جورنال حاکی از پيشگامی و ابتکار واشنگتن در برگزاری ملاقات روز يکشنبه ۱۱ کشور صنعتی و نفتی در رم بمنظور فراهم ساختن زمينه مقابله با عوارض چنين تحريم است.
تحريم تدريجی
به دليل کاهش تدريجی توليد نفت خام ايران و ادامه روند مصرف داخلی، مطابق آمارهای رسمی اوپک، اينک صادرات نفت خام ايران به زير ۲ ميليون بشکه در روز کاهش يافته، و در اين مورد عراق بالاتر از ايران قرار گرفته است.
در تحولی نامتقارن با روند کاهش توليد و صادرات نفت خام ايران، صادر کنند گان جهانی نفت خام، ظرفيت اضافی توليد خود را افزايش داده اند. علاوه بر افزايش ظرفيت اضافی توليد از سوی عربستان، کشور های عراق و ليبی توليد و صادرات نفت خام خود را بالابرده اند. حمايت از توليد و رشد صادرات نفت خام هر دو کشور از استقبال و پشتيبانی سياسی غرب برخوردار است
با اين وجود حد اقل طی ماههای آينده، تحريم مستقيم نفت ايران به هيچ وجه مورد انتظار نيست.
به نظر می رسد آنچه در رم مورد بررسی قرار خواهد گرفت، زمينه سازی لازم برای قطع گام به گام صادرات نفت خام ايران، و جايگزينی تدريجی آن با ظرفيتهای ديگر توليد کنند گان نفت خام است.
کاهش "تدريجی " و غير مستقيم صادرات نفت خام ايران، بجای اعمال " تحريم مستقيم "، از يک سو تهران را از امکان مبادرت به هر نوع اقدام تلافی جويانه ( منجمله مسدود ساختن تنگه هرمز ) محروم ميسازد، و از سوی ديگر به خريداران سنتی نفت ايران فرصت ميدهد تا به تدريج نيازهای خود را از ساير منابع تامين کنند.
تطبيق وضعيت
بر طبق گزارشهای منابع نفتی ( منجمله بيزنس رکورد و رويترز ) در ماه اوت سال جاری عربستان سعودی ۳ ميليون بشکه نفت اضافی بمنظور جايگزين ساختن نفت ايران در اختيار هند قرار داده است. طی يک سال گذشته دريافت پول نفت صادراتی ايران به هند به دليل ( و يا به بهانه تحريمهای بانکی ) با مشکل روبرو بوده است.
بر طبق گزارشهای همان منابع، هند متعهد شده که تا يک ميليون بشکه نفت ديگر نيز در اختيار هند قرار دهد.
ميزان واردات روزانه نفت هند از ايران در حدود ۳۵۰.۰۰۰ بشکه است و پر کردن يک روزه اين ظرفيت بزرگ با نفت جايگزين، با يک بازدارنده فنی روبرو است.
نفت صادراتی ايران به هند، که پالايشگاههای خريدار نيز وضعيت خود را با آن تطبيق داده اند، از نوع سنگين ( آی پی ۲۸ ) و نفت عربستان از نوع سبک ( آی پی ۳۸ تا ۴۱ ) است.
عربستان برای پر کردن بازار نفت ايران در کوتاه مدت مجبور به مخلوط کردن نفت خام خود و افزايش غلظت آن است. پالايشگاههای هند نيز همزمان، مجبور به تغيير تدريجی وضعيت فنی خود و استفاده از نفت سبک بجای نفت سنگين صادراتی ايران خواهند بود. وضعيتی که برای چين و ژاپن و کره جنوبی نيز قابل تکرار است.
بر اساس گزارشهای منابع معتبر، در طرحی مشترک، عمليات سنگين سازی نفت عربستان را کمپانی "هندوستان پتروليوم " و شرکت نفت عربستان " آرامکو " عهده دار شده و نياز پالايش گاه " بهارات " هند را با ترکيبی از "نفت خام عرب سنگين "، متوسط و سبک تامين ميکنند.
محتوای اين گزارش مغاير با ابراز خوش بينی رستم قاسمی وزير نفت جمهوری اسلامی در حاشيه کنفرانس روز ۱۴ ماه مارس وزيران نفت اوپک در وين داير بر خودداری عربستان از پر کردن بازار های صادراتی ايران است.
علاوه بر عربستان، ديگر کشور های صادر کننده نفت خام منجمله انگولا، غنا، ليبی و عراق نيز بمنظور پر کردن تدريجی بازار های نفت خام ايران آمادگی های خود را افزايش داده اند.
تحريم بانک مرکزی
جلاس روز سه شنبه در رم، در عمل يک اجلاس کارشناسی است که در آن نمايندگان وزارت خارجه، نفت و امور بانکی کشور های شرکت کننده حضور مييابند.
تثبيت ميزان عرضه نفت به بازار و کنترل قيمتهای جهانی در وضعيت کاهش صادرات نفت ايران مهمترين موضوع بحثهای کارشناسی روز سه شنبه در روم بشمار ميرود.
با هدايت عربستان سعودی، و علی رغم ايستادگی بی نتيجه ايران در اجلاس روز چهارشنبه گذشته وزيران ۱۲ کشور عضو اوپک در وين، سازمان توليد کنند گان و صادر کنند گان نفت، سقف توليد رسمی خود را تا از ۲۸ و اندی ميليون بشکه در روز به ۳۰ ميليون بشکه افزايش داد. در گام بعد ( و بصورت غير رسمی ) انتظار ميرود سقف واقعی توليد نفت از سوی کشور های عضو اوپک به همين نسبت افزايش يابد.
اگر چه دولت ايران همچنان تاثير بحران مالی و اقتصادی ناشی از اعمال تحريمها را اندک معرفی ميکند، اما، ادامه يورش به صرافی ها و اشتهای رو به افزايش برای تبديل نقدينگی های کوچک و بزرگ به طلا و دلار، که به کاهش فاجعه بار ارزش پول ملی و رکورد زدن ارزش دلار انجاميده، حاکی است که عمق بحران مالی و اقتصادی کنونی را مردم کوچه و خيابان و واسطه های حرفه ای بهتر از کارشناسان رسمی جمهوری اسلامی درک ميکنند.

Monday 19 December 2011

گزارش جایزه به جشمت اله طبرزدی

حشمت الله طبرزدی برنده جایزه سالانه مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا
همزمان با روز جهانی حقوق بشر ، مراسم سالانه مرکز بین المللی حقوق بشر در ایران که در شهر تورنتو کانادا مستقر است، در روز یکشنبه 11 دسامبر با حضور و استقبال فعالان مدنی و اجتماعی در تورنتو برگزار شد و در طی آن مهندس حشمت الله طبرزدی به عنوان اولین بنرده سالانه این مرکز معرفی شد. پنج زندانی سیاسی دیگر نیز به عنوان برندگان جوایز مدافعان حقوق بشر در سال 2011 انتخاب شدند.
حسن زارع زاده اردشیر مدیر اجرایی مرکز بین المللی حقوق بشر در ابتدا با تشکر از حضار برای شرکت در مراسم سالانه مرکز بین المللی حقوق بشر گزارش کوتاهی از فعالیت های این مرکز در یکسال گذشته ارائه داد و گزارشی از نقض حقوق بشر در ایران را ارائه داد.
بر اساس رای هیئت داوران ICHR، حشمت الله طبرزدی به دلیل دو دهه فعالیت های انسان دوستانه در دفاع از حقوق مردم ایران به عنوان برنده جایزه سالانه مرکز بین المللی حقوق بشر انتخاب شد. همچنین رامین پرچمی در حوزه فعالان هنری، کوهیار گودرزی در حوزه مدافعان حقوق بشر، نسرین ستوده در حوزه زنان و نیز وکلای حقوق بشر، رضا شهابی در حوزه مدافعان حقوق کارگر، و مجید توکلی در حوزه دانشجویی برندگان جایزه حقوق بشری سال 2011 مرکز بین المللی حقوق بشر اعلام شدند.
مهرداد آرین نژاد مدیر جشنواره بین المللی تیرگان که در غیاب مهندس حشمت الله طبرزدی تندیس کریستال او را که نامش بر روی آن حک شده بود دریافت می کرد، در سخنانی گفت : امروز همگان طبرزدی را می شناسند و دریافت جایزه او در غیابش موجب افتخار من است. آرین نژاد در سخنانش تاکید کرد که امروز همه فعالان ایرانی لازم است تا بصورت مسالمت آمیز در کنار هم قرار بگیرند و از کوشش های یکدیگر حمایت کنند و یکصدا و متحد در راه آزادی کشور با گام های استوار و محکم قدم بردارند.
در این برنامه و در غیاب پنج منتخب ICHR که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می برند، برای جایزه مدافعان حقوق بشر، تعدادی از فعالان برجسته مدنی در تورنتو تندیس ویژه مدافعان حقوق بشر ICHR را دریافت کردند. تندیس ویژه آی سی اچ آر برای کوهیار گودرزی در غیاب او به حسن زرهی مدافع حقوق بشر و سردبیر نشریه شهروند اعطا شد. تندیس رامین پرچمی را سهیل پارسا نویسنده و کارگردان سرشناس تئاتر دریافت کرد. تندیس نسرین ستوده به خانم فرشته مولوی فعال حقوق بشر و نویسنده اعطا شد. تندیس رضا شهابی به مهدی کوهستانی عضو کنگره کار کانادا تحویل داده شد و سلمان سیما فعال و زندانی دانشجویی سابق در ایران تندیس ویژه مجید توکلی را دریافت کرد.
مراسم سالانه مرکز بین المللی حقوق بشر در ایران با سخنرانی تعدادی از فعالان حقوق بشری همراه بود. احمد باطبی و محمد مصطفائی دو فعال برجسته حقوق بشر و اعضای هیئت مدیره ICHR، مرتضی عبدالعلیان نماینده سازمان روزنامه نگاران کانادایی مدافع آزادی بیان و تنها ایرانی عضو هیئت مدیره این سازمان، آبری هریس نماینده سازمان عفو بین الملل، کاوه شهروز وکیل و نیز مشاور سابق حقوق بشر وزارت امور خارجه کانادا سخنرانی کردند.
محمد مصطفائی در سخنانش با اشاره به لایحه جدید قانون مجازات اسلامی گفت که قوانین سخت گیرانه ای برای متهمان سیاسی در راه است و حتی ممکن است بسیاری از زندانیان سیاس با احکام سنگین حبس و اعدام روبرو شوند. این وکیل حقوق بشری به کوشش برای احقاق حقوق مردم تاکید کرد.
احمد باطبی در سخنان خود به تجربیات زندان پرداخت و تاکید کرد که تلاش های ایرانیان در خارج در کاهش فشار بر زندانیان سیاسی تاثیر زیادی دارند.
آبری هریس از سازمان عفو بین الملل به موضوع اعدامها پرداخت و ضمن تاکید بر تلاش های سازمان عفو بین الملل به مسئله اعدام در ایران، گفت ایران از نظر تعداد اعدام در رده دوم قرار دارد ولی با در نظر گرفتن میزان جمعیت در رده اول را به خود اختصاص داده است. او گفت جمهوری اسلامی ایران در مواردی نیز به اعدامهای مخفیانه از جمله در زندان وکیل آباد مشهد دست زده است. آبری هریس همچنین ایران را بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان دانست.
کاوه شهروز نیز در سخنان خود به نقش مهم ایرانیان خارج از کشور تاکید کرد و گفت با توجه به تجربه اش در همکاری با وزارت خارجه کانادا و ارتباط با نهادهای بین المللی از نزدیک شاهد تاثیرگذاری نامه نگاری ها و مکاتبات هموطنان با مقامات سیاسی و نهادهای حقوق بشری بوده است. او اعمال فشارهای حقوق بشری بر جمهوری اسلامی از سوی کشورهای دیگر را در کاهش نقض حقوق بشر در ایران تاثیرگذار و مفید ارزیابی کرد.
در ادامه پیام دکتر رضا مریدی نماینده مجلس ایالت انتاریو و اقای پال دووار نماینده مجلس کانادا قرائت شد.
دکتر رضا مریدی در پیام خود گفت: از دوستان گرامی ام در مرکز بین المللی حقوق بشر که برای بهبود وضعیت هم میهنانمان در ایران و دفاع از زندانیان سیاسی تلاش می کنند و همچنین مشکلات غربت و سختی های ان را به جان می خرند تشکر می کنم و به نوبه خودم این کوشش ها را ارج می نهم. دکتر مریدی تاکید کرد که رساندن صدای مردم خوب ایران به گوش جهانیان یکی از مسووایت های ما ایرانیان خارج از کشور است. نماینده مردم شهر ریچموند هیل در مجلس ایالت انتاریو ابراز امیدواری کرد که تلاش های همه ایرانیان در احقاق حقوق مردم هرچه زودتر به سرانجام برسد و سرزمین عزیزمان ایران به زودی سرشار از نشاط و شادی گردد.
آقای پال دووار نماینده مجلس کانادا در پیام خود تاکید کرد که علارغم سرکوب شدید توسط جمهوری اسلامی اما جنبش مدنی ایران تداوم یافته و ما در کانادا مسئولیت داریم تا آن را مورد حمایت قرار دهیم. نماینده پارلمان کانادا در ادامه گفت ما باید مطمئن شویم که کانادا به بهشت امن برای افراد وابسته به جمهوری اسلامی مانند اقای خاوری تبدیل نشود.
همچنین همسر حمید قاسمی شال که در زندان اوین زیر حکم اعدام به سر می برد، در جایگاه قرار گرفت و گزارشی از آخرین وضعیت پرونده ارائه داد.
پس از پایان اعطای جوایز حقوق بشری، حاضران یک دقیقه به احترام همه اعدام شدگان و جانباختگان سه دهه گذشته در ایران در دفاع از حقوق مردم ایران ایستادند.
در حاشیه مراسم پتیشن هایی در حمایت از ضیا نبوی، کوهیار گودرزی، نسرین ستوده، سعید ملک پور، حمید قاسمی شال و سعید متین پور توسط حاضران امضا شد.
مرکز بین المللی حقوق بشر در نوامبر سال 2010 در تورنتوی کانادا توسط جمعی از مدافعان حقوق بشر ایرانی و غیرایرانی به صورت قانونی آغاز بکار کرده است و در حوزه های مختلف در سطح بین المللی مشغول فعالیت می باشد.

اطلاع رسانی در ارتباط با نقص حقوق بشر در ایران

دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱
حمید حمیدی
(ملاقات با احمد شهید و همکارانش)
در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۱ در دیداری یکساعته با آقای احمد شهید و همکارانشان دربروکسل،در ارتباط با موارد زیر( به مثابه نقض آشکار حقوق بشردر ایران که از سوی حکومت اسلامی اعمال میگردد)،به گفتگو و اطلاع رسانی پرداختم.
الف- نقض آشکار قانون توسط آقای خامنه ای در انتخابات دهم ریاست جمهوری
ب-بازداشت غیر قانونی دستگیر شدگان در پس از انتخابات
ج- گزارشی از وضعیت کیوان صمیمی،احمد زید آبدی،بهمن احمدی آموئی،عبدالله مومنی و فشارهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بر خانواده زندانیان و وضعیت ژیلا بنی یعغوب
ح-گزارشی از وضیعت فرشته شیرازی و دیگر زنان زندان
خ-ارائه مستنداتی در ارتباط با کشتار سال 1367 و ممانعت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای بازماندگان در ارتباط با حق یاد آوری این جانباختگان در 10 شهریور و آخرین جمعه هر سال.
چ-ارائه مستنداتی در ارتباط با قتل های زنجیره ای و ممانعت در برگزاری مراسم سالانه توسط برخی از این خانواده ها و مسکوت نهادن قتل پیروز دوانی توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی
د-گزارش پیشنهادی-انتقادی در ارتباط با گزارش اولیه آقای احمد شهید
الف-نقض آشکار قانون توسط آقای خامنه ای:
یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات از سوی وزارت کشور، آقای خامنه ای در پیام خود خطاب به مردم اعلام کرد:
«انتخابات ۲۲ خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازه‌ئی در سلسله‌ی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشاركت بیش‌از هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیست‌وچهار میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یك جشن واقعی است كه به حول و قوه‌ی الهی، خواهد توانست پیشرفت و اعتلای كشور و امنیت ملی و شور و نشاط پایدار را تضمین كند.»
او در ادامه این بیانیه افزود: «از وزارت كشور و شورای محترم نگهبان كه با اخلاص و امانتداری كامل به وظیفه‌ی خطیر خود صادقانه و سخت‌كوشانه عمل كردند....!»
بر اساس قانون انتخابات حکومت اسلامی،آقای خامنه ای مرتکب تخلف آشکار از قانون و باعث نقض حقوق دیگر کاندیداها شدند.
به موجب ماده 17 قانون انتخابات ریاست جمهوری وزارت كشور پس از وصول نظریه شورای نگهبان مبنی بر خاتمه انتخابات و امضای حكم ریاست جمهوری توسط مقام رهبری دستور امحای تعرفه و اوراق رأی را صادر خواهد نمود.
ماده 79 این قانون نیز مقرر می دارد که شورای نگهبان ظرف یك هفته و در صورت ضرورت حداكثر ده روز پس از دریافت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نظر قطعی خود را نسبت به انتخابات انجام شده به وزارت كشور اعلام و وزارت كشور از طریق رسانه های گروهی نتیجه نهایی را به اطلاع مردم خواهد رساند.
طبق ماده 80 قانون مذکور هیأت های اجرایی موظف اند از تاریخ اعلام نهایی صلاحیت داوطلبان تا دو روز پس از اعلام نتیجه اخذ رأی انتخابات ،شكایات واصله را بپذیرند و ظرف 24 ساعت در جلسه مشترك هیأت اجرایی و ناظرین شورای نگهبان در شهرستان مربوط به آنها رسیدگی نمایند و نتیجه را صورت جلسه نموده و به وزارت كشور اعلام دارند.
تبصره 1 ماده 80 این قانون نیز تصریح می کند؛ كسانی كه از نحوه برگزاری انتخابات شكایت داشته باشند ، می توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رأی شكایت مستند خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا نیز تسلیم دارند.
راساس ماده 83 قانون موصوف ،وزیر كشور پس از وصول اعتبارنامه از شورای نگهبان ، رئیس جمهور منتخب را به حضور رهبر یا شورای رهبری معرفی می نماید.
مستفاد از قانون یاد شده ،مادامیکه فرایند اشاره شده که حداقل یک هفته پس از اعلام نتیجه انتخابات از سوی وزارت کشور به طول می انجامد ،طی نشده و نظر شورای نگهبان مبنی بر تائید نتایج انتخابات و خاتمه آن به وزارت کشور واصل نگردیده ، هرگونه داوری در مورد صحت و سقم انتخابات و اطلاق رئیس جمهور منتخب به هر یک از داوطلبان ریاست جمهوری فاقد وجاهت قانونی است.
به بیان دیگر قبل از رسیدگی به اعتراضات و شکایات واصله در مهلت قانونی و تائید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان و اعلام وصول آن توسط وزارت کشور ،هرگونه اظهار نظر قطعی در مورد میزان مشارکت ،آرای داوطلبان و سلامت انتخابات از وجاهت لازم برخوردار نیست.واین در حالیست که آقای خامنه ای درست یکروز پس از برگزاری انتخابات تمامی این موارد را با پیام خود نقض نمودند.
ب-بازداشت های غیر قانونی:
با توجه به موارد مطروحه در قسمت الف،میتوان اینگونه استنتاج نمود که انتخابات دهم نیز از جمله انتخابات مهندسی شده بوده که با طراحی های لازم، منجر به بازداشت تعداد بیشماری از افراد در پس از انتخابات گردیده است.
ج- گزارشی از وضعیت کیوان صمیمی و....
کیوان صمیمی مدیر نشریه توقیف شده نامه و عضو شورای صلح و دانشجویان محروم از تحصیل
احمد زید آبادی،یکی از مسئولین دفتر ادوار تحکیم وحدت،روزنامه نگار و...
عبدالله مومنی از دانشجویان دفتر تحکیم وحدت و عضو ستاد حقوق شهروندی آقای کروبی
بهمن احمدی اموئی،روزنامه نگار و نویسنده
تمامی این افراد به اتهامات بی اساس بازداشت و بدون روند دادرسی عادلانه به احکام غیرعادلانه محکوم گردیدند.
علاوه بر رفتار ناشایست با این افراد از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی، در ملاقات های ادواری با خانواده هایشان،این افراد،بصورت ابزاری مورد استفاده نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفتند.(برآورده نمودن خواست بازجویان از کمترین شروط ملاقات با خانواده ها بود.)
هم چنین با بیان وضعیت ژیلا بنی یعغوب(همسر بهمن احمدی اموئی) مبنی بر ممنوع القلم نمودن وهم چنین محرومیت از فعالیت های های روزنامه نگاری و اجتماعی در ارتباط با آزار و اذیت ایشان در ملاقات های ادواری مطالبی مطرح گردید.
ح-گزارشی از وضیعت فرشته شیرازی و دیگر زنان زندان:
ارائه لیستی از زنان زندانی(در حوزه فعالین اجتماعی و زنان و زندانیان عقیده و بیان) و تاکید بر ناعادلانه بودن تمامی این احکام،به آخرین نمونه آن فرشته شیرازی اشاره گردید.او در شهریور سال 1380 به ستاد خبری وزارت اطلاعات در شهر آمل فراخوانده شد.وی در مصاحبه ای در همان زمان با تغییر و برابری چنین گفت:
"امروز برای سومین بار با تماس تلفنی از ستاد خبری برای بازجویی احضار شده ام و از من خواسته شده ساعت 10 صبح برای ادای پاره ای از توضیحات در مورد فعالیتم در کمپین یک میلیون امضا به ستاد خبری مراجعه کنم".
فرشته شیرازی که پیش از این در روزهای 21 و 22 مرداد نیز پس از تفتیش منزل و محل کارش در ستاد خبری مورد بازجویی قرار گرفته است در خصوص روند احضار و تفتیش منزل و محل کارش گفت: " روزچهارشنبه 21 مرداد، پنج مامور لباس شخصی به محل کارم که کارگاه خیاطی است مراجعه کردند. دخترم در را باز کرد و من مانتو تنم نبود. خواستم در را ببندم که یکی از ماموران پایش را لای در گذاشت و با زور به داخل آمدند. یک نفر از آنها حکمی را به من نشان داد که متوجه شدم با برگه ی دادستانی قصد بازرسی منزل را دارند اما هیچ کدام کارت شناسایی نشان ندادند. با این که حکم تفتیش منزل را داشتند محل کارم را هم مورد بازرسی قرار دادند و به همکارم که شدیدا ترسیده بود اجازه ندادند از روی صندلی تکان بخورد. بعد از مدتی گفتند باید به منزل برویم. دو مامور در محل کارم ماندند و من به همراه سه نفر دیگر به منزلم رفتیم. تمام کمدها و لوازم شخصی پسر و دخترم را نیز مورد بازرسی قرار دادند و در نهایت تعدادی دفترچه کمپین دستنوشته های شخصی، تعدادی سی دی و کیس کامپیوتر و دفتر تلفن منزل را به همراه بردند".
این فعال کمپین ادامه داد: "بعد از ضبط وسایل به محل کار برگشتیم و اصرار داشتند پشت برگه ای از من تعهد بگیرند که روز شنبه خود را به ستاد خبری معرفی کنم که به آنها گفتم تا نخوانم هیچ برگه ای را امضا نمی کنم. در نهایت یکی از ماموران که با لحن تند حرف می زد برگه ای را نشان داد که روی آن از اتهام مخالفت با نظام و نشر اکاذیب و ارتباط با سایت ها و رسانه های خارج از کشور از مواردی بود که قید شده بودند و برگه مهر دادستانی داشت. فردای همان روز تماس گرفتند که منتظر تماس آنها بمانم".
شیرازی در مورد محور سوالاتی که در طی دو روز بازجویی ها از او پرسیده شده و نیز برخورد ماموران در بازجویی هایش گفت: " یک هفته بعد از تفتیش منزل و محل کارم تماس دیگری گرفتند و به ستاد خبری احضارم کردند.
روزهای دوم و سوم شهریور بازجویی شدم. نکته ی جالب این بود که من با پسرم به ستاد خبری مراجعه کردم و تصور می کردم که او باید در اتاق دیگری منتظر بماند که بازجو گفت چه بهتر که پسرت همراهت هست وگرنه من مجبور می شدم از یکی از برادران بخواهم که اینجا بنشیند چون شما زن هستید نمی شود من تنهایی بازجویی کنم! به هر حال این بازجویی ها که در مورد کمپین و موضوعات دیگری مانند نوشته های وبلاگ خودم و دوستانم در آمل بود با در حضور پسرم ادامه پیدا کرد و با تهدیدهایی همراه بود که مرتبا تکرار می شد. در بسیاری از موارد پسرم هم مورد سوال قرار می گرفت و به او گفته می شد که مادرت دادگاهی می شود یا به فکر وکیل باشید و این فضا بسیار آزار دهنده بود. این برخوردها تا جایی پیش رفت که سوالاتی در مورد بهاییت از پسرم پرسیده شد که او می گوید در این لحظه های سخت و جاهایی که تهدید به بازداشت من می کردند قلبش به شدت می زد و پاهایش می لرزید".
فرشته شیرازی در انتها در حالی که از استرداد کیس کامپیوترش خبر داد گفت امروز سه شنبه 10 شهریور برای سومین بار او را به ستاد خبری احضار کرده اند: " از من خواسته شد که امروز سه شنبه دهم شهریور برای سومین بار به ستاد خبری بروم. اما باز هم با تماس تلفنی احضار شده ام و در مقابل مقاومت من برای این که ادامه ی این بازجویی ها بر چه اساسی است به من گفته شد ما به خاطر بیماری تان مراعات می کنیم وگرنه سوالات اصلی از شما هنوز مانده و در مورد کمپین قرار است شخص دیگری به طور مفصل از شما سوال کند".
فرشته شیرازی درحالی بازداشت گردید که دختر وی الهام محسنی دو روز قبل به خاطر شرکت در مراسم آب بازی در پارکی در آمل نیز بازداشت شده بود. ششم مهر ماه 1380 دادگاه فرشته شیرازی در دادگاه آمل برگزار شد. اقدام علیه امنیت ملی، نشراکاذیب، توهین به مسئولین از جمله اتهاماتی است که به او تفهیم شد که فرشته نیز اتهامات مذکور را نپذیرفت.
فرشته شیرازی، فعال حقوق زنان و مادر دو فرزند روز 12 شهریور بعد از اینکه به دفتر وزارت اطلاعات در آمل احضار شد دستگیر و به زندان آمل منتقل شد. دلیل اصلی دستگیری او تا کنون نیز نامعلوم است ولی گمان می رود به پرونده ای که دو سال قبل در رابطه با فعالیتهای حقوق زنانش و نوشته ها در بلاگش علیه او باز شد ارتباط داشته باشد.
دو سال پیش در 21 و 22 مرداد، فرشته شیرازی به دفتر وزارت اطلاعات در آمل احضار شد و درباره کارزار یک میلیون امضا، دوستانش در آمل، و همینطور نوشته هایش در رابطه با این کارزار در بلاگ شخصیش مورد بازجویی قرار گرفت.
از زمان بازداشت، وی تاکنون امکان ملاقات باپسرش را نداشته است. او به همراه حدود 90 زندانی زن دیگر در اتاقی 60 متری بسرمی برد. داشتن سابقه بیماری و تشنج، وضعیت نامناسب زندان و فشارهای روحی و روانی بر او ، خانواده و همراهان فرشته را در مورد سلامت او به شدت نگران کرده است.هم چنین یادآور شدم که برادر فرشته قربانی از جمله افرادیست که توسط حکومت اسلامی با محاکمات غیر عادلانه اعدام و در خاوران مدفون است.در پایان ضمن بیان بیماری فرشته و شرایط نامناسب زندان آمل،توجه آقای احمد شهید را به تمرکز بیشتر در خصوص زنان زندانی جلب نمودم.
خ- ارائه مستنداتی در ارتباط با کشتار سال 1367 و ممانعت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای بازماندگان.....
در این ارتباط یک نسخه از فیلم مستند نگاهی به کشتار تابستان 67(آنجا روزی باغ خواهد شد) که سالها پیش با امکانات بسیار ناچیز،آن جنایات را مورد برسی قرار داده بود به ایشان ارائه و با توجه به اینکه حق مراجعه بازماندگان در گلزار خاوران و سایر اماکنی که این جانباختگان در گورهای دسته جمعی در آن آرمیده اند،از حقوق اولیه تمامی بازماندگان به جهت مراسم بزرگداشت و یادبود آنها می باشد،نه تنها نادیده گرفته میشود،بلکه در سالهای اخیر مواردی از بازداشت و آزار و اذیت این خانواده ها را به همراه داشته است،اشاره گردید.در همین ارتباط اشاره نمودم که فرشته شیرازی نیز بارها از سوی ماموران امنیتی به دلیل مراجعه به گلزار خاوران،مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود واز مواردی که در وبلاگش نوشته بود،می توان به محدویت در برگزاری مراسم برای آن جانباختگان که برادر وی نیز از انها بود،اشاره نمود.
چ-ارائه مستنداتی در ارتباط با قتل های زنجیره ای و ممانعت در برگزاری مراسم سالانه.....
در این ارتباط نیز یک نسخه از فیلم قتل های زنجیره ای،که سالها پیش تهیه شده بود به ایشان ارائه و با توجه به مسدود نمودن پرونده از سوی دادگاه نظامی و تهدید وکلای برخی از خانواده های جانباختگان،سرکار خانم شیرین عبادی و دکتر ناصر زرافشان،به سکوت نیروهای قضائی در خصوص تقاضای خانواده پیروز دوانی،مبنی براعلام وضغیت او خواستارپاسخ صریح از سوی نیروهای قضائی در خصوص پیروز دوانی و گشایش مجدد این پرونده ها و بررسی عادلانه آن توسط وکلای بیطرف در جهت حقیقت یابی این چنایات گردیدم.
با توجه به اینکه دوره گزارشگری آقای احمد شهید،بعضی از موارد فوق را به لحاظ تقویمی در بر نمی گرفت؛با این حال ایشان با دقت از مطالب عنوان شده استقبال و متذکر گردید تمام تلاش خود را برای تهیه یک گزارش که در برگیرنده تمامی نقض حقوق ایرانیان در این دوره بوده،مبذول خواهد نمود و از همراهی تمامی تلاشگران در ارتباط با تهیه این گزارش سپاسگزاری نمود.
در خاتمه نیز موارد انتقادی نسبت به گزارش اولیه ایشان و پیشنهادات لازم در قالب یک گزارش جداگانه به ایشان ارائه گردید.

سپاه قدس محور سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی

کورش اعتمادی
19 دسامبر 2011
موضوع تا حدودی ناملموس بنظر میرسید وقتیکه در ماه مه 2008 در مقاله ای تحت عنوان ً بحران عراق و لبنان، آغاز کشمکش های درونی سپاه و یا مقدمه تفاهم با آمریکا ً اشاره کردم؛ ًرهبر ً بنا به صلاحدید خود مسئولیت اجرای سیاست خارجی نظام بویژه در حوزه خاورمیانه را به فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی، محول کرده است. ً دلیل این امر را روشهای خرابکارانه و سیاستِ ترور شبه نظامیان شیعه عراقی علیه نظامیان آمریکایی در عراق بود که توسط سپاه قدسِ آموزش دیده و فرمان میگرفتند. همچنین در این مقاله اشاره کرده بودم: ً سپاهِ قدس از سوی فرمانده خود، علی خامنه ای، مأموریت یافته بود در صورت بی نتیجه ماندن روش ترور و آشوبگری در عراق، هر زمان مصلحت ایجاب کرد برای حفظ موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه پیشنهاد مذاکره با آمریکائیان را در دستور کار قرار دهد.
هم ًرهبر ً و هم فرماندهِ سپاه قدس، قاسم سلیمانی، دریافته بودند در موضع ضعف میبایست روش های نظامیگری، ترور و دامن زدن به آشوب آفرینی در امور کشورهای منطقه را پیش گیرند و در لحظه ایکه وزنه سیاسی به سودِ نظام در منطقه سنگین شد، پیشنهاد مذاکره و باج خواهی را در دستور کار قرار دهند. و امروز پس از سه سال که از انتشار این مقاله میگذرد مشاهده میکنیم باز چرخشِ دستگاهِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی با توّجه به حوادث سیاسی اخیر در منطقه و جهان، به سمت یک سیاست نظامگیری پیش میرود که این در واقع بیانگر تضعیف دوبارهِ موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی در سطح جهان و منطقه میباشد. و طبیعی است جهت اینکه کفه ترازوی توازن قوا بسود جمهوری اسلامی سنگین تر شود، باز نیاز بکارگیری سیاست ترور و نظامیگری است تا با هماوردجویی ً قدرتمدارانه ً، کیسه باج خواهی را دوباره پیش روی غربیان پهن کرد. بارزترینِ این اقدامات در طی ماههای اخیر، طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن ویا سودای حمله نظامی به پایگاه نظامی ارتش آمریکا در خاک آلمان است که گفته میشود سپاه قدس بنا داشته تا این بزرگترین پایگاه نظامی ارتش آمریکا در برون مرز را موردِ حمله قرار دهد. همانطور که اشاره کردم انجام طرح ترور و یا هر اقدام نظامی از سوی سپاه قدس علیه غرب، بمنزله ضعفِ و کاهش نفوذ ِ سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه است که دامن زدن به آشوب گری صرفا ً به قصد مطرح شدن دوباره و نهایتا ً باج خواهی رژیم از جهان است. اجازه بدهید برای درک بیشترِ این فرمولِ گردن کشی و پیامدهای آن و نقش سپاه قدس در تعیین خطوط اصلی سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی بویژه در منطقه خاورمیانه، به ماه مه 2008 بازگردم و به رخدادی اشاره میکنم که امروز پیش در آمد پیشبرد روندِ معمولِ سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان محسوب میشوند.
در 8 ماه مه 2008 در مقاله ً بحران عراق و لبنان، آغاز کشمکش های درونی سپاه و یا مقدمه تفاهم با آمریکا ً نوشتم:
ً تقویتِ جبهه آشوبگری در عراق به فرماندهان سپاه پاسداران این امکان را میدهد که از خلال این بحران بتوانند برای بازگرداندن موقعیت تضعیف شده نظام، با آمریکائیان به گفتگو بنشینند و در پی آن به تفاهمی احتمالی با آمریکائیان در موردِ وضعیت بهم ریخته عراق دست یازند. اخیرا ً خبرنگار روزنامه ً کریستین ساینس مانیتور ً در ترکیه خبری را در رابطه با علت ملاقات قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با جلال طالبانی رئیس جمهور عراق منتشر کرده است. این روزنامه یاد آور میشود در این ملاقات قاسم سلیمانی به رئیس جمهور عراق قول میدهد که مانع فعالیت شورشیان عراقی علیه نیروهای آمریکا خواهد شد، اگر آمریکائیان در رابطه با مشکلات عراق تمایلی به مذاکره با وی را داشته باشند. این خبرگزاری در ادمه مینویسد: ً سردارقاسم سلیمانی در مذاکرات خود با رئیس جمهور عراق قصد دارد پیامی را از طرف سپاه قدس برای ژنرال پترئوس فرمانده نیروهای نظامی آمریکا درخاورمیانه ارسال دارد با این مضمون که سپاه قدس حوزه فعالیتش در عراق، غزه و لبنان را تغییر خواهد داد و اگر آمریکائیان تن به مذاکره با او بدهند. گفته میشود طالبانی و دیگر مقامات عراقی لحن گفتار سردار قاسم سلیمانی در این دیدار را بسیار متفاوت با گذشته ارزیابی کرده اند و به مقامات آمریکایی گفته اند که این لحن را جدی تلقی کنند و آنرا بررسی نمایند. در ادامه این مطلب همچنین آمده است: ًجبهه بحران لبنان و عراق میتواند مقدمه آغاز کشمکش های جدی باندهای حکومتی و صف آرائی دسته بندیهای درون سپاه پاسداران در مقابل یکدیگرباشد و یا مقدمه ای برای تفاهم بخشی از سپاه با آمریکائیان بحساب آید. اما همه ی این پیش بینی ها بستگی به توازن قوا در پیکره سیاسی و نظامی رژیم اسلامی در آینده دارد که کدام یک از باندهای درون حکومت در حوزه قدرت مسلط خواهد بود. حدس زده میشود تعلل آمریکائیان تا بامروز جهت یک مذاکره جدی با جمهوری اسلامی وجود همین چند دستگی سیاسی در کل ساختار حکومت است. آمریکائیان دقیقا ً نمیتوانند پیش بینی کنند در آینده کدام یک از گروه بندهای سیاسی و نظامی حرف نهایی و پایانی را در کل حاکمیت نظام اسلامی خواهند زد؛ باند علی خامنه ای و فرماندهان نسل دوم سپاه پاسداران و یا نسل نخست فرماندهان سپاه پاسداران برهبری محسن رضائی، شمخانی ...؟ اما آنچه که مسلم است جمهوری اسلامی برای گرفتن امتیاز از غرب بدین سادگی دست از آشوب آفرینی در خاورمیانه برنخواهد داشت و تا آنجا که برای تهران امکان پذیرباشد تلاش خواهد کرد با صرف میلیون ها دلار از ثروتهای ملی مردم ایران، خاورمیانه را درحالت بحران جنگی باقی نگهدارد. اما در رابطه با تداوم این بحران جنگی این سئوال مطرح است، آمریکائیان تا چه میزان در مقابل این نابسامانی سیاسی در خاورمیانه از خود بردباری نشان خواهند داد؟ ً ( بحران عراق و لبنان، آغاز کشمکش های درونی سپاه و یا مقدمه تفاهم با آمریکا،8 ماه مه 2008).
امّا از سویی دیگر دولت آمریکا این واقعیت را پذیرفته که نقش سپاه قدس و ًرهبرً ی در پیشبرد سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی بویژه در منطقه قطعی و تعیین کننده است. از همین رو مشاهده میکنیم در همان زمان نمایندگان وزرات امورخارجه آمریکا ترجیح میدهند برای حل برخی از معضلات سیاسی خود با نمایندگانِ سیاسی از سوی رژیم وارد مذاکره شوند که دست چین شده خود ًرهبر ً و نظامیان حکومت میباشند. در همین رابطه سایت ًتابناک ً که به محسن رضائی تعلق دارد، با زیرکی خاصی در 8 اکتبر 2009 ازملاقات خصوصی نماینده ارشد وزارت امور خارجه آمریکا، ویلیام برنز، با سعید جلیلی که در خلال کنفرانس 1+5 در ژنو در رابطه با آزادی چند شهروند آمریکایی که اسیر در زندانهای جمهوری اسلامی میباشند انجام میگیرد، مینویسد:
" ویلیام برنز، نماینده ارشد آمریکا در وزارت امور خارجه آمریکا که به شوالیه دیپلمات های آمریکایی معروف است، مدعی است که در مذاکرات 45 دقیقه ای خود با سعید جلیلی که در خلال مذاکرات 1+5 در ویلای ًبندرت ً در نزدیکی شهر ژنو در کشور سوئیس انجام شد، درباره رعایت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران سخن گفته است. آقای برنز همچنین میگوید که در مورد چند زندانی آمریکایی که شامل خبرنگاران آمریکایی میشود با سعید جلیلی مذاکره کرده و همچنین علاوه بر موضوعات هسته ای در زمینه های گوناگون دیگر نیز گفت و گو و تبادل نظر کرده اند. در ادامه همین گزارش سایت تابناک مینویسد: " منابع آمریکایی ادعا کرده اند که در مذاکرات جلیلی و ویلیام برنز، توافقات دیگری به جز موارد هسته ای بین دو طرف به عمل آمده است که هنوز از محتویات آن اطلاعی در دست نیست ( تابناک، 8 اکتبر 2009).
اینکه جزئیات توافقات اخیر بین نماینده دولت آقای باراک اوباما، ویلیام برنز، و نماینده دولت احمدی نژاد، سعید جلیلی، چه بوده، برای بسیاری نا روشن است. اما نتایج و یا توافقات پشت پرده این تماسها هرچه بود بسود جنبش رهائی بخش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی نبود، چرا که همزمان با آغاز این گفتگوها خبر میرسد که دولت آمریکا کمک های مالی خود به ًمرکز اسناد حقوق بشر ایران ً را قطع میکند که شاخص های اصلی فعالیت های این مرکز؛ ترویج حقوق بشر و حمایت از جامعه مدنی در خاور میانه بوده. لازم است متذکر شوم ًمرکز اسناد حقوق بشر ایران ً در اواخر سال 2004 میلادی در دوران ریاست جمهوری آقای بوش با کمک یک میلیون دلاری از سوی وزارت امور خارجه آمریکا در ًنیوهیون ً ایالت ًکاناتیکات ً آمریکا آغاز به کار کرد. در همین رابطه آقای ًایان کلی ً، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا درباره قطع کمک به ًمرکز اسناد حقوق بشر ایران ً اظهار بی اطلاعی میکند ولی در عین حال تأکید میکند که اولویت های دولت آمریکا در رابطه با حمایت از حقوق بشر و پیشرفت جامعه مدنی در خاورمیانه تغییری نکرده است. اما در همین رابطه آقای اخوان، استاد حقوق بین الملل در دانشگاه ًمک گیل ً کانادا و عضو هیات امنای این مرکز در مصاحبه ای با بی بی سی فارسی میگوید:



" در کل این خطر وجود دارد که دولت باراک اوباما برای رسیدن به اهدافش در مورد مناقشه اتمی با رژیم تهران، وضعیت حقوق بشر در این ایران را نادیده بگیرد ً.
علیرغم تمامی این تحولات امّا هنوز گزارش دقیقی از سرنوشت بودجه 75 میلیون دلاری دولت آقای بوش که با تصویب کنگره آمریکا در سال 2006 به مسئله ترویج دمکراسی در ایران اختصاص یافته بود، در دسترس نیست. برخی از تحلیل گران سیاسی معتقدند پیرامون اختلافات گذشته بین دو کشور، دیگر کمکهای دولت پیشین آمریکا که به امر پیشرفت دمکراسی در ایران در اختیار گروه ها و فعالین حقوق بشرایرانی قرار داده شده بود از میان برداشته خواهد شد و بطور یقین توجیه آقای اوباما در این مورد این خواهد بود که بودجه ای که برای پیشرفت ًدمکراسی ً در ایران اختصاص داده شده بود در قالب برنامه جدیدی، حمایت از دموکراسی در خاورمیانه در نظرگرفته خواهد شد. از سویی دیگر برخی از نمایندگان حزب دمکرات ابراز نارضایتی شدید نسبت به تعلل دولت آقای اوباما در رابطه با تصویب تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی کرده اند. در همان زمان میشنویم که ًجیمز اشتانبرگ ً معاون وزیر امور خارجه آمریکا خطاب به کمیسیون اقتصادی سنا اعلام میکند که دولت آقای اوباما در مورد تحریمهایی که سناتورها در نظر دارند، هنوز تصمیمی نگرفته است. در همین رابطه سناتورً رابرت مندز ً میگوید که دولت آقای اوباما هیچ برنامه زمان بندی شده ای را ارائه نمیدهد تا بدانیم تا چه زمانی باید انتظار کشید تا تحریمهای دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی اعمال شود.

Sunday 18 December 2011

احضار بانو دکتر اردلان

احضار بانو دكتر اردلان به وزارت اطلاعات
بانو دكتر مه لقا اردلان، استاد داتشگاه و مسئول سازمان استادان و پژوهشگران جبهه ملي ايران، روز شنبه 26 آذر 1390، به وزارت اطلاعات احضار و طي يك ساعت و نيم بازجويي به ايشان اخطار شد كه نه نشست هاي دوهفتگي سازمان استادان و پژوهشگران و نه جلسات تعاوني توكل، وابسته به جبهه ملي ايران، حق تشكيل ندارند. بانو اردلان همسر شادروان علي اردلان، يكي از رهبران برجسته جبهه ملي ايران و وزير دارايي دولت موقت بازرگان مي باشد.

Saturday 17 December 2011

مصاحبه با یک مهندس ایرانی

جزييات زمين‌گيركردن پهپاد آمريكايي در "كمين‌گاه الكترونيك" ايران،
يك روزنامه آمريكايي با ادعاي مصاحبه با يكي از مهندساني كه بر روي رمزگشايي هواپیا ی بدون سرنشین كار مي‌كند به نقل از وي نوشت كه مهندسان ایرانی از يك ضعف شناخته شده اين هواپيما استفاده كرده و آن را وادار به فرود آمدن در ايران كرده است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامه "كريستين ساينس‌مانيتور" به نقل از یک مهندس ایرانی افزود كه ايران با استفاده از ضعف هدايتي نيروي نظامي آمريكا، هواپيماي رادارگريز سيا را هدايت كرد تا صحيح و سالم در خاك ايران فرود آيد.
بر اساس اين گزارش، او گفت كه متخصصان جنگ‌افزارهاي الكترونيك ايران توانستند حلقه‌هاي ارتباطی هواپیمای بدون سر نشین را قطع كنند.
كريستين ساينس مانيتور افزود كه اين مهندس ايراني براي يكي از تيم‌هاي نظامي و غيرنظامي ايران كه در حال حاضر بر روي اين هواپيما كار مي‌كنند فعاليت مي‌كند و به دليل حفظ ايمني وي به نامش اشاره‌اي نمي‌شود.
بنابراين گزارش، متخصصان ايراني با استفاده از دانش گردآوري شده از هواپيماهاي بدون سرنشين ساقط شده پيشين آمريكايي و تكنيكي كه فرماندهان ايراني در سپتامبر مدعي شدند، مختصات جي‌.پي‌.اس هواپيما را دست‌كاري كردند تا هواپيما در ايران و در جايي فرود آيد كه فكر مي‌كرد آشيان خود در افغانستان است.
اين مهندس ايراني ضمن ارايه مفصل‌ترين شرح كه تاكنون درباره "كمين‌گاه الكترونيك" ايران براي هواپيماي فوق سري آمريكايي منتشر شده است گفت: سيستم هدايت جي‌.پي‌.اس نقطه ضعف (هواپيما) است.
وي افزود: با ايجاد اختلال در ارتباطات، پرنده وادار مي‌شود بر روي وضعيت خلبان خودكار قرار گيرد. همين جاست كه اين پرنده هوش خود را از دست مي‌دهد.
مهندس ياد شده گفت كه اين تكنيك "حقه" كه ايراني‌ها استفاده كردند، هواپيما را وا داشت با پاي خود در جايي فرود آيد كه ما مي‌خواستيم؛ بدون اين كه سيگنال‌ها و ارتباطات از راه دور مركز كنترل آمريكا رمزگشايي شود.
كريستين ساينس مانيتور ادامه داد: افشاگري‌ها درباره تبحر الكترونيك ظاهري ايران در حالي صورت مي‌گيرد كه آمريكا، اسراييل و برخي كشورهاي اروپايي ظاهرا به جنگي پنهان با ايران وارد شده‌اند كه شاهد ترور دانشمندان هسته‌يي ايران و ويروس كامپيوتري استاكس‌نت بوده است. اكنون اظهارات اين مهندس درباره چگونگي در اختيار گرفتن پيشرفته‌ترين هواپيماي مدرن بدون سرنشين آمريكايي نشان مي‌دهد كه تهران راهي را براي پاسخگويي به آن‌ها نشان داده است.
مهندس ياد شده گفت كه اين تكنيك‌ها با مهندسي معكوس چندين هواپيماي بدون سرنشين كم‌تر پيشرفته آمريكايي كه در سال‌هاي اخير به اسارت گرفته شده يا ساقط شده‌اند و با بهره گرفتن از ضعف و دست‌كاري سيگنال‌هاي جي‌.پي‌.اس به دست آمده است.
اظهارات كارشناسان نظامي غربي و تعدادي از گزارشات منتشره درباره دست‌كاري در جي‌.پي‌.اس نشان مي‌دهد كه سناريوي تشريح شده توسط اين مهندس ايراني ممكن است.
رابرت دنزمور ـ متخصص پيشين جنگ‌افزارهاي الكترونيك نيروهاي دريايي آمريكا گفت كه اين امر ممكن است.
مهندس ايراني ياد شده گفت كه پروژه نظارت بر هواپيماهاي بدون سرنشين در سال 2007 در ايران آغاز شد و در سال 2009 همان سالي كه RQ-170 براي اولين‌بار به افغانستان اعزام شد تسريع و علني شد.
او درباره تصاوير پخش شده از تلويزيون ايران كه اين هواپيما را نمايش مي‌داد گفت: اگر به مكاني كه ما آن را نشانديم و آشيانه اين پرنده نگاه كنيد هر دو ارتفاع مشابهي دارند.
وي افزود: مشكلي (حدود چند متر) درباره ارتفاع دقيق باعث شد شكم هواپيما در زمان فرود آسيب ببيند. به همين دليل در تصاوير پخش شده زير هواپيما پوشش داده شده بود.
اين مهندس ايراني گفت: ما همگي سر مست (شادي) هستيم.
او ادامه داد: آيا تا به حال يك لپ‌تاپ جديد داشته‌ايد؟ تصور كنيد اين هيجان چند برابر شده باشد.

حمید رضا خادم را ازاد کنید

به گزارش خبرنگار کلمه، حمیدرضا خادم فعال سیاسی و عضو جبهه ملی ایران که اکنون در بند ٣۵٠ زندان اوین بسر می برد دچار خون ریزی ریه و سرفه های ممتد عفونی و همچنین درد و التهاب کلیه شده است که در اثر شدت بیماری با کاهش وزن شدید مواجه شده است.
وی دو هفته اخیر بیماری اش را تنها با صرف دارو گذرانده و امکانات حداقلی بهداری اوین شرایط تشخیص و درمان وی را دشوار نموده است و اثری در کاهش ضعف و بیماری او نداشته است.
حمیدرضا خادم فعال سیاسی و کنشگر حقوق بشر و از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸که در شانزدهم آذر ۱۳۸۹ از سوی شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با تایید شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به چهار سال حبس تعزیری محکوم گردید.
بر اساس این گزارش، موارد اتهامی حمیدرضا خادم که ۲۱ مهرماه سال جاری خود را به زندان اوین برای سپری کردن دوران محکومیتش معرفی کرده بود، اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در قالب نگارش مقاله و مصاحبه با رسانه ها اعلام شده است.

Wednesday 14 December 2011

بیانیه با امضای 200شخصیت سیاسی و حقوق بشری

بیانیه بیش از 200 نفر از فعالان فرهنگی، سیاسی و حقوق بشری:

در حمایت از حقوق انسانی ساکنان اردوگاه اشرف
بنا به گزارش‌ها حدود 3400 نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اردوگاه اشرف در شمال بغداد در عراق در وضعیت خطیری قرار گرفته‌اند. دولت عراق، با استناد به حق حاکمیت ملی، خواهان آن است که ساکنان اردوگاه آن را ترک کنند و خود کنترل محل را به دست بگیرد، و برای این منظور ضرب الاجل 31 دسامبر 2011 (10 دی ماه 1390) را تعیین کرده است. اکثریت ساکنان اردوگاه از هیچ نوع روادید برای رفتن به کشور ثالثی برخوردار نیستند و کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان پذیرفته است که تقاضای آنان برای پناهندگی را مورد بررسی قرار دهد. ولی در این فاصله کوتاه امکان بررسی این تقاضاها و پیدا کردن کشورهایی که پناهندگان را بپذیرند وجود ندارد. این وضعیت بن بست خطرناکی را به وجود آورده است.
ساکنان اردوگاه اشرف نگران آن هستند که با انقضای ضرب الاجل یاد شده، دولت عراق در صدد برآید که با اعمال قهر اردوگاه را تصرف کند. آنان با توجه به روابط سیاسی بسیار نزدیک دولت عراق با حکومت ایران، به خصوص از این نگرانند که دولت عراق تعدادی از ساکنان را به حکومت ایران تحویل دهد که در این صورت آنان بدون تردید در معرض خطر جدی شکنجه و اعدام قرار خواهند گرفت. این نگرانی‌ها مسبوق به سابقه است: از سال 2009 که حفاظت از اردوگاه اشرف از سوی نیروهای آمریکایی به دولت عراق واگذار شد، در چند نوبت نیروهای عراقی تلاش کرده‌اند با کاربرد سلاح گرم به اردوگاه وارد شوند که با مقاومت ساکنان آن روبرو شده و ده‌ها نفر از آنان کشته و زخمی شده‌اند. هم اکنون نیز، بنا به گزارش‌ها، مقامات عراقی محدودیت‌هایی برای ورود مواد ضروری زندگی و از جمله دارو و لوازم پزشکی به اردوگاه ایجاد کرده‌اند که زندگی ساکنان آن را به خطر انداخته است.
ما امضاکنندگان زیر، صرف نظر از مواضع و عملکردهای سازمان مجاهدین خلق ایران و مرزبندی‌های مشخصی که با آن داریم، خواهان حل و فصل مشکل اردوگاه اشرف به صورت انسانی و مسالمت‌آمیز هستیم و نسبت به عواقب سوء و فاجعه‌بار کاربرد زور و هر اقدامی که سلامتی و حیات ساکنان اردوگاه را به خطر بیندازد هشدار می‌دهیم. ما معتقدیم که ساکنان اشرف باید از حقوق انسانی و بشری خود و از جمله حق پناهندگی برخوردار شوند و بتوانند هر چه زودتر به کشور دیگری سفر و در آن‌جا اقامت کنند.
ما از کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان می‌خواهیم که در رسیدگی به تقاضای پناهندگی ساکنان اردوگاه اشرف تسریع کند و برای سفر و اسکان آنان در کشورهای دیگر تسهیلات لازم را فراهم آورد.
ما از جامعه جهانی و به خصوص کشورهای دموکراتیک می‌خواهیم که برای دادن پناهندگی به ساکنان اشرف با کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان حد اکثر همکاری را به عمل آورند تا انتقال پناه‌جویان به آن کشورها در اسرع وقت انجام شود.
ما هم‌چنین با احترام به حق حاکمیت ملی عراق از دولت این کشور می‌خواهیم که
1 - ضرب الاجل 31 دسامبر را برای مدتی که روند رسیدگی به تقاضای پناهندگی ساکنان اردوگاه اشرف طول می‌کشد (به تشخیص کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان) تمدید کند؛
2 - تسهیلات لازم را برای کار کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان در رسیدگی به تقاضای پناهندگی ساکنان اردوگاه اشرف فراهم کند تا این روند هر چه زودتر به انجام برسد؛
3 - از کاربرد هرگونه خشونت برای ورود به اردوگاه اشرف اجتناب کند؛
4 - رسما تعهد کند که هیچ یک از ساکنان اردوگاه اشرف را در هیچ شرایطی به حکومت ایران تحویل نخواهد داد؛
5 - محدودیت‌های ورود مواد مورد نیاز زیستی و پزشکی و مزاحمت‌های صوتی ساکنان اردوگاه اشرف را فورا بر طرف کند.
به باور ما مسئولان سازمان مجاهدین خلق با پذیرش واقعیت ها و شرایط عراق پس از سقوط رژیم صدام حسین باید برای تسریع خروج اعضای خود از عراق و دریافت پناهندگی تلاشهای لازم را انجام دهند و در هر شرایطی حفظ جان و حقوق انسانی ساکنان اشرف را بر سرنوشت سازمان و مصلحت های سیاسی آن مقدم بدارند. ما امیدواریم مشکل ساکنان اردوگاه اشرف با همکاری دولت عراق، کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، و جامعه جهانی در اسرع وقت به صورت مسالمت‌آمیز حل و فصل شود و آنان بتوانند با استقرار در کشورهای دموکراتیک در باره آینده خود آزادانه تصمیم بگیرند
ابراهیم جهانگیری، کانادا
احمد باطبی، آمریکا
اردو ملكى، آلمان
اسد جلالی، بریتانیا
اصغر سرپا، آمریکا
اکبر اغراقی، اسپانیا
اکبر زرگر
اکرم موسوی، المان
الهه شکرایی، کانادا
امیر اعتدالی، آمریکا
امیر خدیر، کانادا
امیر هوشمند ممتاز، آمریکا
امیررضا امیربختیار، پاریس
انوشه مشعوف، کانادا
اوا سونی
آتوسا محبی، آمریکا
آذر فهیمی، کانادا
آزاد مرادیان، آمریکا
آزیتا رضوان، امریکا
آیدین حق دوست، سوئد
بابک تردست، المان
بهرام شفیعی، بریتانیا
بهروز ستوده، امریکا
بهزاد کریمی، هلند
بهزاد مهرانی، ترکیه
بهنام وفا سرشت، آلمان
بيژن کريمی، آمريکا
بیژن افتخاری، اتریش
بیژن پری زاده، آمریکا
پرنیا وفائی، کانادا
پروین طباطبائیان، کانادا
پروین قاسمی، آلمان
پیروز کریمی، استرالیا
تراب مستوفی، اتریش/ وین
تقی امجدی، آمریکا
تقی مختار، آمریکا
جلال الدّین مظهری ملکشاه، آلمان
جهانشاه جاوید، آمریکا
حبیب لواسانی، ایران
حجت نارنجی، سوئد
حسن درويش پور، آلمان
حسن زهتاب، سوئد
حسن کلانتری، آمریکا
حسن ماسالی، آلمان - آمریکا
حسن نايب هاشم، اتریش
حسین باقر زاده، بریتانیا
حسین علوی، آلمان
حمید رضا عسگری نژاد، امریکا
حمید شیرازی، کانادا
حمید کوثری، آمریکا
خسرو بندری، امریکا
داریوش مجلسی، هلند
داریوش مرادی، آلمان
داریوش معرفت، آمریکا
داود آزادفر، فرانسه
داوود نواپیان، سوئد
درنا بندری، آمریکا
دنیا اکبری، ترکیه
راضیه (پری) نشاط، ترکیه
رامین پرهام، اروپا
رحیم شامبیاتی، آمریکا
رشید اسماعیلی، ایران
رضا پیرزاده، آمریکا
رضا ترابی، هلند
رضا چرندابی، آلمان
رضا سعیدانی آبادانی، ایران
رضا قاضی نوری
رضا گوهرزاد، آمریکا
رضا مبین، ترکیه
رضوان مقدم
روبرتو گودوی، کانادا
روحی شفیعی، بریتانیا
روشنک آسترکی، مالزی
زهره خیام، آمریکا
زهره صادقی، کانادا
ساسان دهقان، آمریکا
سجادی، آلمان
سعید پیوندی، فرانسه
سعید رهنما، کانادا
سمیرا حقی، آمریکا
سهراب بهداد، ایالات متحد امریکا
سیاوش بابایی، هلند
سیاوش صفوی، ترکیه
سیاوش عبقری، آمریکا
سیاوش فرجی، سوئد
سیما ایزد، آلمان
سینا حشمتی، آلمان
شروین نکوئی، هلند
شعله آتش، آمریکا
شهاب فیضی، سوئد
شهران آزاد
شهروز اسدی
شهریار سنگری، فرانسه
شهلا باور، آمریکا
شهلا بهاردوست، آلمان
شهلا عبقری، آمریکا
شیرزاد راستان، آمریکا
شیوا نوجو
صلاح عباسی، سوئد
صمد دژبان ، آلمان
طاهره دزفولي، آمریکا
عباس خرسندی، عراق
عباس سایه، آمریکا
عزیز منجمی، امریکا
عفت ماهباز، لندن انگلیس
علی افشاری، آمریکا
علی اكبر مهدی، آمریکا
علی بکائی، آلمان
علی پورنقوی، هلند
علی تقی پور، مالزی
علی جمشیدی، سوئد
علی حسینی، سوئد
علی دشتی، دانمارک
علی رضا نیک منش، آمریکا
علی شاکری، آمریکا
علی طاهری، آمریکا
علی عبدی، امریکا
علی محمدی، ایران
علیرضا محسنی، هلند
علیرضا وکیلی، کانادا
غلام عباسی، امریکا
فتحیه زرکش ، انگلستان
فرامرز رفیعی، آمریکا
فرح نصیری، هلند
فرحناز نیاکان، استرالیا
فرزاد سلطانزاده نادری، سوئد
فرناز آبادانی، آمریکا
فرهاد فرهانی، آمریکا
فرهاد نعمانی، ،فرانسه
فروزان خرمیان، امریکا
فریبا داودی مهاجر، امریکا - واشنکتن
فریبا معتمدی، هلند
فرید اشکان، آمریکا
فریدون احمدی، آلمان
فرین نسیم، کانادا
فيروز محمودي، ايران
کارین فرند، آلمان
کاظم علمداری، آمریکا
کامران مهرپور، امریکا
کریم شامبیاتی، آلمان
کریم شاهی، آمریکا
کمیل نورانی فرد، عراق
کورش عرفانی ، آمریکا
کی سحر، آمریکا
گودرز اقتداری، ایالات متحده امریکا
ليلا بوريا ، ایران
لیلا پارسی، امارات متحده عرب
لیلا سیف اللهی، ترکیه
ماشاالله سلیمی، آلمان
متین سـال مه، نروژ
مجتبی محمدی، سویس
مجید عبدالرحیم پور، آلمان
محسن سازگارا، آمریکا
محسن نژاد، آمریکا
محمد برقعی، امریکا
محمد تاج‌دولتی، کانادا
محمد حسن، ایران
محمد صالح شبلی، آلمان
محمد فراهانی، آمریکا
محمدرضا شکوهی فرد، فرانسه
محمدرضا نیکفر، آلمان
محمود رفیع، برلن - آلمان
مراد خورشیدی، سوئد
مرتضی انوری، آمریکا
مریم افشاری، سوئد
مریم اهری، آمریکا
مریم مقدم ، ترکیه
مریم نوری
مزدک عبدی پور، آلمان
مسعود شب افروز، آمریکا
مسعود مناف، سوئد
مصطفی مرید، آلمان
منوچهر حیدری، سوئد
منوچهر شفائی، آلمان
منوچهر مقصودنیا، آلمان
منیر مظلومی، آلمان
مهدی امینی، آمریکا
مهدی جامی، هلند
مهدی حبیبی، ایران
مهدی مجتهدپور، آلمان
مهدی یوسفی، آمریکا
مهران میرفخرائی، ایتالیا
مهرداد درویش پور، سوئد
مهرداد عمادی، بریتانیا
مهرداد لوائی، هلند
مهناز کردجازی، سوئد
میثاق پارسا، آمریکا
میر حمید سالک، آمریکا
ناهید فرشی، آلمان
نبیل حقیقی، ایران
نگین سپهری، ایران
نوروز اقلیمی، ایران
نوید محبی، ترکیه
نیره توحیدی، آمریکا
نیما مشعوف، کانادا
هادی یوسفی، دانمارک
هایده مغیثی، كانادا
همت آزاده، آلمان
همن سیدی، بریتانیا
هومن سلطانی، بریتانیا
وحید آزاد، ایران
یوسف توسلی، آمریکا
یوسف عزیزی بنی طرف، انگلستان

Monday 12 December 2011

مقاله از اقای تقی روزبه

جنبش وال استریت وشعاراشغال کنگره!
گامی تازه
فشارپلیس آمریکا به جنبش وال استریت درسراسرآمریکا ودرایالت ها وشهرهای مختلف آن گسترش بی سابقه ای یافته است. حمله به اماکن وکمپ های اشغال شده وسایرنقاط تجمع ،جمع آوری چادرها، دستگیری های گسترده صدها نفری وبکارگیری خشونت ومجروح ومصدوم ساختن معترضان، بخشی ازاین تهاجمات پلیس به شمارمی رود. فیلم پاشیدن خونسردانه اسپری به چشمان دانشجویان متحصن که سبب خشم میلیونها بیننده شد،تنها گوشه ای ازخشونت های بکاررفته است.
درچنین شرایطی جنبش اشغال وال استریت درگامی جدید باشعار اشغال وبازپس گیری کنگره آمریکا درشهرواشنگتن گام تازه ای را درتعمیق مبارزات خویش برداشته است.تمرکزاصلی جنبش در ادامه تاکتیک جدید خود،متوجه ساختمان ها واماکن استراتژیکی در حد فاصل ساختمان کاخ سفید وکنگره است که مرکزلابی گری ورایزنی های سیاسی طبقه سیاسی حاکمه است.
باین ترتیب اگراشغال وال استریت نماد آماج قراردادن وجوه اقتصادی طبقه حاکم بورژوازی ودررأس آن سرمایه مالی وبورس بازبوده است،شعاراشغال کنگره وتمرکزدرمنطقه اقامت کارگزاران سیاسی سرمایه نشان دهنده هدف گرفتن وجه سیاسی نظام مسلط است که درکل تصویرجامع تری ازکلیت مبارزه سیاسی واقتصادی ورابطه جداناپذیر پیکره اقتصادی وسیاسی طبقه حاکم و نفوذ بلامنازع وال استریت وسرمایه مالی برقدرت ودستگاه سیاسی است.بی شک درهیچ مبارزه طبقاتی واقعی عرصه اقتصادی وسیاسی نمی تواند ازهم جدا باشد. ازقضا یکی ازویژگی های جنبش های جدید،پایان دادن به گسست وافسانه جدائی بین مبارزه برای مطالبات معیشتی-اقتصادی ازمبارزه سیاسی است. گسستی که از ِقبل آن سرمایه داری توانسته است مبارزات منفرد وغیرسیاسی مانده طبقه کارگر را به باتلاق رفرمیسم روانه سازد.درشرایطی که کل زندگی وهمه حوزه های اجتماعی مورد تاخت وتازسودجوئی قرارگرفته وبه کالاتبدیل شده است،پایان دادن به این نوع دوگانگی ها ازشروط اساسی جنبش های ضدسرمایه داری است.
یکی دیگرازمهمترین دست آوردهای این جنبش دربرگزاری تجمعات اخیرخود در واشنگتن، جلب حمایت اتحادیه بین المللی کارگران بخش خدمات عمومی است که ازبزرگترین اتحادیه های ایالات متحده محسوب می شود .قبلا نیزشاهد پیوند این جنبش با برخی اتحادیه های های مزدوحقوق بگیران اوکلند ویا بعضا درنیویورک بوده ایم که درمجموع نشاندهنده گام مثبتی است که در جهت پیوند بخشهای مختلف طبقه بزرگ استثمارشونده وجنبش های مختلف ودرراستای تحقق شعار99 درصدی ها دربرابریک درصدی ها است.بهرحال بدون پیوند بخش های مختلف جنبش مزدوحقوق بگیران اعم ازبیکاران وکم کاران وحتی بی خانمان ها وطردشدگان با کارگران شاغل دربخش های گوناگون وهم چنین باجنبش زنان ودانشجویان وروشنفکران مترقی وجوانان، امکان شکل گیری یک جنبش گسترده توده ای که قادربه تحمیل مطالبات خود به بورژوازی وتداوم راه پیمائی خود برای ایجاد جهانی دیگر باشد،ممکن نیست.
ازهمین روبسیاری بر ضرورت پیوند خیابان با کارخانه ها وادارات، وبی خانمان ها وطردشدگان جامعه و یا بردن آن به درون خانه های مردم ویافتن راه کارهای مؤثروابتکاری برای سراسری کردن مجامع و فضا مکان های اشغال شده-هم نفوذ افقی هم عمقی- تأکید می کنند.چرا که بدون توجه به آن بیم مصادره ویافرسوده و زمین گیرشدن جنبش -تاکتیک های اصلی بورژوازی برای ازکارانداختن آن- وجود دارد.
ازسوی دیگر علیرغم گسترش سرکوب وفشار باتوجه به تشدید روزافزون بحران اقتصادی درچهارگوشه جهان وازجمله درخود آمریکا وسیاست های راست روانه بخش نیرومندی ازطبقه سیاسی حاکم بویژه جمهوری خواهان ومسأله رقابت های انتخاباتی پیشارو،بعید است آنگونه که رسانه های انحصاری سرمایه داران تبلیغ وادعامی کنند جنبش فروکش کند وافت وخیزهای مقطعی ناشی ازسرکوب را نمی توان نشانه ای برصحت آن دانست. اینها درواقع بخشی ازجنگ روانی-تبلیغاتی بورژوازی وقدرت های حاکم باهدف دلسرد ونا امیدکردن مردم است.
اعتراض کنندگان در شهرواشنگتن، پایتخت سیاسی آمریکا،ازتاکتیک های گوناگونی ازتحصن درمقابل منطقه چمن جلوی کنگره،تاتحصن وتجمع دفترسخنگوی کنگره ویا دفتررهبراقلیت کنگره وتا مسدودکردن رفت وآمد درتقاطع های این محدوده حساس واشنگتن استفاده می کنند.دربرخی نقاط هم صحبت ازتاکتیک اعتصاب سراسری است که درصورت فراهم شدن زمینه وقوع و فراگیرشدن آن بی تردید گام مهمی برای اعمال فشاربه طبقه حاکم وتوده ای شدن دامنه جنبش خواهد بود.
شعارهائی چون اشغال وال استریت واشغال کنگره و یا خانه مردم را پس بگیرید واشغال اماکن دیگر وبرپائی مجامع عمومی خود درتمامی عرصه های زندگی، اصلی ترین تاکتیکی است که جنبش ضدسرمایه داری برای درهم شکستن تهاجم بورژوازی به زندگی ومعیشت مردم وازجمله سیاست های موسوم به ریاضت اقتصادی و گشودن راه پیشروی خود به سوی اهداف بالاتربکارمی گیرد.این تاکتیک چیزی جز بازپس گیری فضا-مکان های بی شماری نیست که سرمایه باشغال خود درآورده است.هدف اصلی تغییراین یا آن سیاست نیست بلکه تغییرکل سیاست ها وکل مناسبات اجتماعی ولاجرم همانطورکه شعارآن داده می شود ویران کردن لانه بورژوازی ودشمنان مردم زحمتکش است. بااین همه باید تأکید کرد که بجزجهت گیری های کلی هیچ چیز چه اهداف شفاف وروشن وچه تاکتیک وچگونگی پیشروی ازقبل تعیین شده نیست.بلکه همه آنها درمتن حرکت وتوسط تغییردهندگان جهان ومحک زدن آنها درعمل پرورده وهمه گیرمی شود.مهم آنست که دردل بحران بزرگ سرمایه علاوه برسویه سرمایه که همیشه فعال وهمه کاره بوده است،سویه دیگری نیزفعال شده ودارد به میدان می آید.دردل این گونه جنبش هاست که تسویه با تجارب ناموفق قرن گذشته،آزمون راه های نو برای پیشروی ودرهم شکستن شماری ازکلیشه های جان سخت، صورت می گیرد.جنبش های رهائی بخش همیشه با بن بست شکنی ها وارائه افق های نووغافگیرکننده همراه هستند.
بی تردید جنبش ها ومردم درحین مبارزه برای تغییرشرایط است که ره صدساله می پیمایند وقادربه خوددگرگونی وکسب آگاهی وعزمی می شوند که درشرایط سکون وبی حرکتی دست یابی به آنها ناممکن است. درشرایط سکون این بورژوازی است که بطوریک جانبه به بازتولید عناصروعوامل چرخه حیاتی خود وحل بحران بسود خویش می پردازد، ولی با به صحنه آمدن انسان خواهان تغییروخواهان جهانی دیگرومعترض به استثماروتباهی انسانها،چرخه این بازتولید دچاروقفه وگسست شده وبحران حاکم می تواند درراستای شکوفائی او حل وفصل شود. آن چه را که امروزآغازشده است تنها باید نقطه شروع یک راه پیمائی بزرگ وطولانی دانست که ولو آنکه با افت وخیزهمراه باشد، متوقف نخواهد شد ودرجریان حرکت وتجارب خویش تعمیق بیشتری خواهد یافت. مردم درحین حرکت می آموزند، خود وشرایط حاکم برخود را دگرگون می کنند و دارای افق ها وامیدهای جدید می شوند.

Saturday 10 December 2011

مقاله از اقای عباس خرسندی

نفرت انگیزتر از جنگ چیست؟
همانطوریکه در مقالات متعدد و مصاحبه هایم ذکر نموده ام جنبش سیاسی مدنی مردم ایران بسیار متفاوت از جنبشهای موجود در منطقه است و برای رسیدن به دموکراسی و آزادی نیاز به جنبش اصیلی داریم که دارای پتانسیل موجود در خود هست و این دلیلی خواهد بود براینکه تهاجمات نظامی بر علیه کشور ما ضرورت خود را از دست بدهد. اگر کسی با استدلاتی کم بها به نتیجه تهاجم نظامی میرسد این نظر فردی است و منطقی برای تعیین یک استراتزی بین المللی نیست. از سوی دیگر سیاستهای بین المللی به هیچ وجه قائل به اتخاذ مواضع از سوی فرد و یا گروه خاصی از اپوزیسیون ضعیف ایرانی نیست که بر آن اساس سیاست خود را تعیین نماید مگر اینکه با یک اپوزیسیون متحد روبرو شده باشد که بر سر مشترکات ملی به تفاهم رسیده باشند.
به این ترتیب نظر خود را مبنی بر اتحاد و همبستگی اعلام می دارم و از همه ایرانیان از هر طیفی که مفهوم دموکراسی را بر اساس حفظ منافع ملی کشور در ک نمایند و از جنبش دموکراسی خواهی در ایران بدور از هر گونه جنگ طلبی و یا تهاجم نظامی دفاع نمایند حمایت می کنم. بدین وسیله از همه هموطنام در جبهه های مختلف سیاسی می خواهم که برای نجات و حفظ کشور از اولین و ساده ترین اصل بقای کشور یعنی اتحاد و
همبستگی حمایت نمایند
از آنجاییکه تبادل برخی بیانیه ها از هرسو اهداف غیر معین وگاها ضدیت با منافع ملی کشورمان را پیگیری می نمایند لازم میدانم از تایید برخی بیانیه هایی که بجز از آزادی بیان راپیگیری می نمایند اعلام برائت نموده و خود را در صفی قرار دهم که بجز از حفظ کشور از تهاجم بیگانگان به مقصود دیگری نمی اندیشند. امید بر این است که مبارزات مردم ایران به تاسی از مبارزات جنبش مشروطه خواهان در مقابل استبداد، مقاومت خستگی ناپذیر دکتر مصدق در مقابل تجاوز بیگانگان بر ثروت ملت ایران سرلوحه مبارزات مردم برای حفظ کشور قرار بگیرد. هر کسی که امروز در مقابل جنگ مقاومت نماید پاسخی برای فردای خود به نسل دیگر خواهد داشت که شرم سارانه نباشد.

Thursday 8 December 2011

قصه ای پر غصه

- نرسي قربان - تحلیل گر نفت و گاز
امير قطر هفته گذشته طرح 19ميليارددلاري‌ای را افتتاح كرد كه قرار بود 11 سال پيش در ايران اجرا شود. 11 سال پيش، شركت نفتي شل به مقامات ايراني پيشنهاد داد كه مجتمع تبديل گاز به فرآورده‌هاي نفتي موسوم به (GTL) را بسازد. شل مصمم بود كه اين طرح را در ايران اجرا كند. مذاكرات با بخش خصوصي، شركت ملي پتروشيمي، شركت ملي نفت و شركت ملي گاز ايران پيگيري شد. در مرحله نخست بخش خصوصي ايران كنار گذاشته شد و شركت شل قراردادي را با شركت ملي پتروشيمي براي احداث يك واحد 70هزار بشكه در روز GTL امضا كرد. اين دو شركت حدود 30ميليون دلار را كه احتمالا نيمي از آن از طرف ايران پرداخت شد، براي مطالعات و بررسي‌هاي اوليه هزينه كردند. ولي پس از دو سال فعاليت در اين طرح موافقت‌هاي لازم براي قيمت گاز و نحوه تخصيص اين گاز به طرح با شركت ملي نفت و ساير ارگان‌هاي ذي‌ربط به بن‌بست خورد و در سال 2005 قرارداد فسخ شد. شركت شل مذاكرات خود را با قطر از 2004 ميلادي شروع كرد و در سال 2006 قرارداد براي احداث مجتمع GTL مرواريد با قطر را به امضا‌ رساند و پنج‌سال بعد يعني هفته گذشته با 19ميليارددلار سرمايه‌گذاري در اين اميرنشين، بزرگ‌ترين مجتمع صنعتي منطقه شكل گرفت. علاوه بر آنكه اين سرمايه‌گذاري قرار بود و مي‌توانست در ايران انجام پذيرد و آنكه ايران قرار بود به بزرگ‌ترين مجتمع GTL جهان دست‌يابد و با توليد 140هزار بشكه فرآورده‌هاي نفتي با بهترين كيفيت از گاز طبيعي حدود 300هزار بشكه نفت اضافي براي صادرات داشته باشد، وجود اين مجتمع در ميدان مشترك در قطر امكان بهره‌برداري بيشتر و بهتر را به اين اميرنشين كوچك از حوزه مشترك گاز مي‌دهد.
مجتمع تبديل گاز به فرآورده‌هاي نفتي شل در قطر را به نام طرح GTL مرواريد (Pearl GTL Project) بزرگ‌ترين پالايشگاه از نوع خود در جهان است و با افتتاح آن توليد فرآورده‌هاي نفتي از گاز در قطر به حدود 175هزاربشكه در روز مي‌رسد و اين كشور را به رده بزرگ‌ترين توليد‌كننده GTL در دنيا ارتقا مي‌دهد. اين طرح به صورت مشاركت بين شركت بين‌‌المللي شل و شركت نفت قطر با به‌كارگيري جديدترين و بهترين تكنولوژي و مهندسي روز در جهان ساخته شده است و راهي براي قطر است كه ارزش افزوده قابل ملاحظه‌اي را از توليد گاز خود به دست آورد. آقاي Peter Voser بالاترين مدير شركت شل در اين مراسم اعلام كرد، افتتاح اين مجموعه، يكي از بزرگ‌ترين موفقيت‌هاي شركتش بوده است و مديون همكاري‌هاي شركت نفت قطر و شل است كه پس از پنج‌سال به نتيجه رسيده است. توسعه تكنولوژي تبديل گاز به فرآورده‌هاي نفتي 35 سال است كه در شركت شل دنبال مي‌شود و موفقيت اين طرح نتيجه اين زحمات است. طرح GTL مرواريد به صورت بالادستي و پايين‌دستي اجرا شده است. به اين معني كه 66/1 ميليارد فوت مكعب (حدود 47ميليون مترمكعب) گاز توسط شل از حوزه گازي گنبد شمالي كه با پارس جنوبي حوزه مشتركي را تشكيل مي‌دهد، توليد و پس از پالايش كامل گاز متان براي مصرف در اين مجتمع به‌كار گرفته و 140هزار بشكه در روز گازوييل، نفتا، نفت سفيد، پارافين و روغن پايه توليد مي‌شود. 120هزار بشكه در روز هم ميعانات گازي (LPG و كاندنسيت) و اتان از اين عمليات به دست مي‌آيد.
اولين محموله‌هاي گازوييل اين مجتمع در ماه ژوئن 2011 به بازارهاي جهاني فرستاده شد. 52هزار كارگر و كارمند از 60 كشور جهان در اين طرح كه پنج‌سال طول كشيد به‌كار گرفته شد و 500ميليون ساعت كار براي طراحي و ساخت اين مجموعه كه بزرگ‌ترين پالايشگاه جهان است صرف شده است. تمام سرمايه حدود 19ميليارد دلاري اين طرح توسط شل تامين شده است. اين مجتمع در محلي به مساحت 250‌هكتار احداث شد. ارزش فروش مايعات گازي و فرآورده‌هاي نفتي اين مجتمع در سال حدود 11ميليارد دلار است و در‌آمد آن، حدود 3/7ميليارد دلار برآورد شده است. گاز مورد نياز بدون هزينه به اين پالايشگاه داده مي‌شود ولي در منافع طرح شريك است. درآمد اين كشور به ازاي توليد يك‌متر‌مكعب حدود 30 سنت به ازاي هر مترمكعب گاز خواهد بود بدون آنكه اين كشور يك دلار هم سرمايه‌گذاري مستقيم در اين طرح كرده باشد. مسوولان وزارت نفت، شركت ملي نفت ايران و شركت ملي پتروشيمي در سال‌هاي 1379 تا 1384 حتما دلايل و مستنداتي داشته‌اند كه اجازه دادند اين سرمايه‌گذاري عظيم به عوض ايران در قطر انجام پذيرد

Tuesday 6 December 2011

بیانیه مشترک بمناسبت سالروز حقوق بشر

دهم دسامبر2011، شست و سومین سالروز حقوق بشر
شست وسه سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، اعلاميه جهانی حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضای كشورهای عضو، از جمله ايران، رسيد.
ماده نخست اين اعلاميه، كه پايه های انسانی آن در ايران پیشینه ژرف فرهنگی وتاريخی دارد و با روح منشور کوروش بزرگ همخوان است، چنين ميگويد:« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ ارزش و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .» جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ، شاهنشاه ایران، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین لوحه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.

شایسته است که سالگرد این روز جهانی را به همگان شادباش گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورند.
بررسی سی و دو سال گذشته نشان میدهد که مردم ایران، در زیر آزار و شکنجه حکومتگران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت واپسگرایی، نادانی و فساد رژیم جمهوری اسلامی، میلیونها نفر در فقرو سختی بسر میبرند. با اینهمه، مردم ایران بگونه خستگی ناپذیر با این رژیم و قوانین وحشیانه آن، مبارزه میکنند. ایرانیان بارها نشان داده اند که، تا برکناری جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران از پای نخواهند نشست. ولی در پاسخ فریادهای آزادیخواهانه مردم ایران در برابر دیکتاتوری حکومتی، رژیم جمهوری اسلامی اقدام به کشتار جوانان بیگناه، آزار و زندانی کردن زنان و مردان شجاع، آزار جنسی وهتک حرمت و شکنجه در زندان و سنگسار و بریدن دست و پا و انگشتان مینماید. گزارشهای سازمانهای بین المللی حقوق بشر و خبری حاکی از آنست که، تنها در این سال، تعداد اعدام شدگان شناخته شده، پیرو اتهام های دروغین در دادگاهای بدون صلاحیت، به بیش از چهار سد و پنجاه نفر میرسد و نیز این گزارشها نشان میدهند که تعدادی دیگر بگونه پنهانی اعدام شده اند.
اکنون نقض حقوق بشر در ایران در گزارش اخیر نماینده سازمان ملل متحد به مجمع عمومی گنجانده شده است. این گزارش پس از سالها مماشات تنظیم شد. ما از کشورهای عضو سازمان ملل متحد خواستاریم که هر چه زودتر بدلیل نقض حقوق بشر در ایران جمهوری اسلامی را محگوم کنند.
مردم ایران خواهان دوستی و همکاری با جهان آزاد هستند و سیاستهای تروریستی وحادثه جویانه رژیم جمهوری اسلامی را نمیپذیرند و این رژیم جمهوری اسلامی است که از آغاز، با بکار بردن سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی در کشورهای دیگر، که از فرهنگ مردم ایران بدور است، ایران و ایرانیان را در جایگاه نا هنجاری قرارداده است.
مردم مبارز ایران نیاز به پشتیبانی (نه جنگ) جهان آزاد دارند. ما از کشورهای آزاد جهان و سازمانهای بین المللی میخواهیم که نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق زنان و مردان در ایران را، چه بدست مجریان و چه در مورد دستور دهندگان یا تصویب کنندگان، از دید قانونی، جنایت علیه بشریت قلمداد کنند و همچنان که با پشتیبانی همگانی باعث آزادی لهستان و آفریقای جنوبی و سایرکشورها شدند، از مردم مبارز ایران پشتیبانی راستین و موثربنمایند و آنانرا یاری دهند تا این رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارند و پایه صلح و آرامش را در منطقه بر پا ساخته و به گسترش منافع مادی و معنوی دراز مدت مردم ایران و جامعه جهانی یاری رسانند.
جبهه همآهنگ مبارزان ایران
شامل سازمانهای زیربه ترتیب الفبا:
اتحادیه دموکراتیک ایران
انجمن ایرانی برای آزادی ، صلح وعدالت
انجمن فرهنگ ایران زمین
بنیاد نیکوکاری نوروز
پیمان برای دموکراسی
جبهه ملی خارج از کشور
سازمان جوانان هوادار مشروطه پادشاهی
شورای اتحاد و همبستگی
کنگره همبستگی ایرانیان
گروه رایزنی برای اتحاد
همیاری زنان ایران

بیانیه دفتر تحکیم وحدت

ساعتی نیست که گفتگوهایمان خالی از اخباری چون حبس، شکنجه، بازداشت، سرکوب و حتی اعدام هموطنانمان باشد. توقیف و فیلترینگ مطبوعات، سایت ها و وبلاگ های مستقل و منتقد و در محبس انداختن نخبگان سیاسی-فکری جامعه، خواب راحت را از چشمانمان گرفته است. با آنکه به تجربه دیده ایم و شنیده ایم و می دانیم که این رفتارها در جمهوری اسلامی بی سابقه نیست و به نوعی ذاتی این حکومت شده است، اما شدت بی سابقه ی آن در این برهه از زمان و پس از انتخابات متقلبانه ی خرداد ١٣٨٨، هم باعث حیرت از این همه ددمنشی و هم موجد نفرت هرچه بیشتر از این حکومت گشته است و البته هزینه هایی بس سنگین برای خود حکومت و وجاهت شخص رهبری در پی داشته است.
در ادامه ی چنین بی خردی هایی ست که حکومت، فشار همیشگی خود بر جنبش همیشه بیدار دانشجویی نیز دوچندان کرده و با تأکید بر همان رویه پیشین اجرای احکام زندان بی سابقه برای فعالان دانشجویی، به زعم خود قصد خط و نشان کشیدن برای این تاریخ سازان را دارد. احکام ظالمانه‏ و طویل‏ المدت زندان برای فعالین شاخص دانشجویی همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مجید توکلی، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، مجید دری و و ده‏ ها دانشجوی زندانی دیگر که در بند استبداد دینی گرفتار آمده ‏اند، نشان از عمق کینه ی نظام ستمگر از جریان زنده و بالنده ی دانشجویی ست که در سخت ترین شرایط هم، خواب خوش سرکوبگران را آشفته می ساخت و می سازد.
اگر عصاره و برآیند فکری و نخبگی یک جامعه را در قشر پیشرو و آگاه دانشجو تعریف کنیم و خصایص این قشر را محور بحث خود قرار دهیم، خواهیم دید که آزادی را در کنار آبادی جستجو می کنند و اصل خدشه ناپذیر عدالت را سرلوحه ی کنش های انتقادی خود قرار می دهتد و البته که عدالت را در عدالت اقتصادی خلاصه نکرده و صدالبته که عدالت اقتصادی را هم مترادف با صدقه پراکنی و گداپروری نمی دانند. آزادیخواهی، عدالت طلبی و توسعه گرا بودن دانشجویان تحول خواه ایرانی سابقه ای بس درخشان دارد و در حرکت ها، اعتراضات و ادوار مختلف خود را نشان داده است و تاریخ این مرز و بوم را مفتخر به فخر مبارزات ضد استبدادی کرده است که این استبداد است که هم آزادی را سلب می کتد، هم توسعه را به تعویق می اندازد و هم منافع شخصی را بر عدل ورزی ارجح می داند. پس باید که درود فرستاد بر پایداری چنین دانشجویانی که با تمام تضییق ها و تحدید ها، با شجره ی خبیثه ای به نام استبداد و به طور خاص با دستگاه مخوف امنیتی اش چنین مبارزه و مقابله کرده است. با این وصف و با این سابقه باز هم این پرسش در ذهن آدمی نقش می بندد که عقلانیت و دور اندیشی در سیستم جمهوری اسلامی چه نقشی بازی می کند که رای و نظر چنین دانشجویانی با چنین پیشینه ی درخشانی را به هیچ گرفته و آن گاه انتظار دارند که آب از آب تکان نخورد؟!
در این روزهای سخت، که فعالیت دانشجویی هزینه های بسیار بر دوش دانشجویان تحمیل کرده و بسیاری از آنان را با تهدید تعلیق و محرومیت از تحصیل و زندان رو به رو می سازد، بایسته است که فعالان دانشجویی با تغییر رویکرد اعتراضات از مسائل صرفا سیاسی به مسائل صنفی و دانشگاهی، به زنده نگاهداشت اصل اعتراض در سطح دانشگاه اهتمام داشته باشند و این مهم می تواند با تغییر رویکرد اعتراضات و کنترل هزینه ی فعالیت تحقق پذیرد. در واقع، در این برهه از زمان و با توجه به مختصات خاص سیاسی – امنیتی حاکم بر فضای دانشگاه ها، به جاست که از پتانسیل سرفصل های غیر سیاسی کنشگری در دانشگاه ها، بهره ی لازم گرفته شود. از جمله ی این سرفصل ها می توان به موضوعاتی مانند مسائل صنفی، علمی، ادبی، ورزشی اشاره کرد که می توانند کانون هایی برای فعالیت جمعی دانشجویان بوده و اصل همبستگی را تقویت کنند. همبستگی ای که می تواند در بزنگاه های تاریخی، از عوامل بسیار موثر ظفر های احتمالی بوده و به جبهه ی نیروهای دموکراسی خواه در تقابل با حاکمیت نالایق و ستمگر، یاری برساند.

در کنار این مهم، شایسته است خود دانشجویان دانشگاه های مختلف از ارتباط گیری با یکدیگر غافل نبوده و دامنه ی این روابط را به حوزه های غیرسیاسی مانند برگزاری اردوهای مشترک تفریحی خارج از بستر دانشگاه نیز تعمیم دهند. در کنار لزوم ارتباط مستمر و مداوم و نه لزوما سیاسی، بین خود دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور، ضروری به نظر می رسد که با توجه به خروج جمع قابل توجهی از فعالان دانشجویی از کشور، تعریف نوینی از رابطه ی دانشجویان داخل و خارج داده شود و تجربیات دانشجویان خارج از کشور در کنار آزادی عمل آنان در ابعاد رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری، با تجارب عملی دانشجویان داخل ممزوج شده و این دو دسته بتوانند، به صورتبندی نوینی از فعالیت دانشجویی، ظهور و بروز ببخشند.
با لحاظ کردن این هوشمندی هاست که جنبش دانشجویی می تواند باردیگر نقش حساس و غیرقابل انکار خود را به درستی ایفا کند. در واقع جنبش دانشجویی بایستی مقتضیات شرایط جدید فعالیت را درک کرده و با تحلیل دقیق مختصات سیاسی-امنیتی این دوره، فعالیت های خود را سامان و سازمان دهد تا بار دیگر نشان دهد، جنبش دانشجویی که در دهه‌های اخیر همواره در میان دیگر جنبش‌های اجتماعی ایران پیشرو و گفتمان‌ساز بوده است اکنون نیز می تواند و باید به عنوان یکی از بازیگران اصلی، نقش خود را در جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران که امروز در جنبش سبز ظهور و بروز دارد، بازی کند و البته نبایستی فراموش کند که در عین تعامل با دیگر گروه ها و جنبش های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، هویت مشخص و مستقل خود را در دل جنبش کلان دموکراسی خواهی داشته باشد.
تاریخ گواه صادقی ست بر فراز و نشیب حرکات استبداد ستیزانه که در نهایت به پیروزی و کامیابی رسیده و شاهد روشنی ست بر این مدعا که چگونه مرام استبدادی، در مقام ناپایداری قرار داشته است. پس نباید این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان را دوره ای پایدار و ماندنی انگاشته و با تاثیر پذیری از فضای یاس انگیز حاکم بر کشور، منفعل شده و از مبارزه با استبداد دست بشوییم. از این شایسته است که شور و شوق ایران فردا و میهنی سربلند را در خود تجدید کرده و فراموش نکنیم که نشاط از مقوّمات و مقدّمات کنشگری ست. از داغ و درفش سرکوبگران خانمان سوز نهراسیم، امید به ایرانی آباد و آزاد را در خودمان تزریق کنیم و بر آن باشیم ققنوسی که از خاکستر خویش بر می خیزد، داغ آتشی جانسوز را بر خود خریده است.
دفتر تحکیم وحدت ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای اهورایی و روز دانشجو، در نظر دارد که روزهای ۱۶ تا ۲۳ آذر را هفته ی دانشجو اعلام نموده و بر یادآوری حقوق حقه ی دانشجویان در این مدت تاکید موکد ورزد. در این هفته نیز شایسته است که یاد و نام دانشجویان زندانی بیش از پیش سرلوحه قرار گرفته و بر کسب آزادی های سلب شده ی سیاسی و دانشگاهی تاکید بیشتری شود. همچنین مصادف شدن روز دانشجو با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی نه تنها یادآور یاد کشته شدگان عاشورای سال ۸۸ و همه درگذشتگان راه آزادی پس از انتخابات است، که فرصتی مغتنم برای دانشجویان است تا از این برهه زمانی جهت زنده نگاه داشتن آن ایام و سیاه روزی ظالمان در طول تاریخ اصرار ورزیده و بیش از گذشته بر راه حق خواهی بپویند.
اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید اصرار ورزیده و در این مسیر هر آنچه که در توان دارد به عرصه خواهد آورد تا این بار بساط استبداد برای همیشه از این سرزمین برچیده شود که فراموش نمی کنیم، دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.
اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور دفتر تحکیم وحدت آذرماه ۱۳۹

Monday 5 December 2011

احضاریه

احضار كورش زعيم به دادگاه انقلاب
طي احضاريه شماره 88/14953/ط د، بتاريخ 27/7/1390، كه در تاريخ 25/8/90،
به وكيلان مدافع ابلاغ شده، كورش زعيم،‌عضو شوراي مركزي جبهه ملي ايران،
بايد در ساعت 9 بامداد روز سه شنبه 16 اسفند 1390، براي محاكمه در شعبه
14 دادگاه انقلاب اسلامي حاضر شود.
دفتر مردمداري
جبهه ملي ايران

Sunday 4 December 2011

تحریم نفت ایران باعث افزایش قیمت ان نخواهد شد

نوشتۀ ناصر اعتمادی
در ملاقات میان رییس جمهوری آمریکا و نمایندگان اتحادیه اروپا که دوشنبه در واشنگتن برگزار شد، آمریکا و اروپا با انتشار بیانیه ای بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران با یکدیگر به توافق رسیدند. این توافق همزمان بود با حمله به سفارتخانه انگلستان در تهران که تعطیلی و خروج کارکنان آن از ایران را در پی داشت.
فردا قرار است وزرای امور خارجۀ اتحادیه اروپا در بروکسل بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران به تصمیم گیری نهایی کنند. انگلستان از دیروز سه شنبه به ایران هشدار داد که باید در انتظار نتایج سنگینی بعد از حمله به سفارتخانه اش در تهران باشد. دولت فرانسه خواستار اتخاذ موضعی واحد از سوی اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران شده است.
امروز آلن ژوپه وزیر امور خارجۀ فرانسه خواستار اعمال تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی ایران شد و از کشورهای اروپایی خواست که دارایی های بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را مسدود کنند و در عین حال از خرید نفت خام این کشور نیز خوددارری ورزند.
پیشتر در اقدامی هماهنگ دولت های انگلستان، آمریکا و کانادا با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی و معرفی آن به عنوان یکی از مراکز مهم پولشویی در جهان عملاً فروش نفت خام ایران را با مشکلات بزرگ روبرو کرده اند.
به نظر می رسد که به غیر از توافق صورت گرفته با آمریکا، حمله به سفارتخانۀ انگلستان در تهران راهی جز تحریم بانک مرکزی و در نتیجه تحریم نفت خام ایران پیش روی اروپا باقی نگذاشته است.
با این تحریم فشارهای حقیقتاً سنگینی بر اقتصاد ایران و مهمترین منبع درآمد این کشور، صادرات نفت، وارد خواهد آمد، بی آنکه این اقدام لزوماً به صعود بهای نفت در بازارهای جهانی منجر شود. دلایل برای عدم افزایش بهای نفت در صوت تحریم نفت خام ایران کم نیست :
بر اساس آخرین آمارها ایران روزانه حدود 3 میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید می کند که حدود 40 درصد آن تنها به مصرف داخلی می رسد. به دیگر کلام، صادرات نفت ایران هم اکنون به حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش یافته، در حالی که این کشور 35 سال پیش فقط حدود 5 میلیون و 300 هزار بشکه نفت در روز صادر می کرد. افت چشم گیر ظرفیت تولید نفت ایران که بعضاً نتیجۀ تحریم های بین المللی است اینبار همزمان است با کاهش تقاضای جهانی نفت که در نهایت حاصل کُند شدن آهنگ رشد اقتصادی در آمریکا و اروپا.
مارک کیرک، سناتور پرنفوذ آمریکایی که لایحه ای را برای تحریم بانک مرکزی ایران تسلیم سنای آمریکا کرده به نقل از مقامات عربستان سعودی گفته است که این کشور آمادۀ افزایش تولید نفت خود است درصورتی که آمریکا نفت خام ایران را تحریم کند.
در حالی که ظرفیت تولید نفت ایران با صعود انقلاب اسلامی حدود 40 درصد کاهش یافته، دولت عربستان موفق شده طی همین مدت ظرفیت تولید نفت خود را با 50 درصد افزایش از 8 میلیون بشکه به 12 میلیون بشکه در روز برساند و هم اکنون نیز روزانه 9 میلیون و 800 هزار بشکه نفت تولید کند. افزایش ظرفیت تولید نفت در منطقه، به استثنای البته ایران، شامل کلیه کشورهای نفت خیر منطقه از جمله کویت و عراق نیز می شود.
به این ترتیب، نه فقط دولت عربستان – بدون حتا محاسبۀ دیگر کشورهای تولیدکنندۀ نفت در منطقه – قادر است به تنهایی سهم نفت ایران را در بازار جهانی جبران کند، بلکه نیز تحریم نفت ایران ای بسا بتواند به تثبیت یا حتا کاهش نسبی بهای آن در بازار جهانی نیز منجر شود و این در نهایت به سود دولت آمریکا تمام خواهد شد. نباید از یاد برد که لیبی نیز رفته رفته در حال بازیافتن جای خود در بازار نفت است.
در واقع، تحریم بانک مرکزی ایران چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم خودبخود هم از خریداران نفت ایران خواهد کاست و هم این کشور را بیش از پیش مجبور خواهد کرد که برای تأمین نیاز خود به ارز نفت خود را به قیمت های بسیار رقابتی یا در واقع ارزان قیمت به خریداران عرضه کرده و یا حتا همانند صدام حسین در آخرین دورۀ حکومتش آن را در ازای دریافت وجه نقد در بازار سیاه عرضه کند.
تا همینجا دولت اسلامی ایران ناچار است به دلیل تحریم نظام بانکی این کشور به واسطۀ بانک های خارجی مبالغ مربوط به نفت صادراتی خود را دریافت کند و به این منظور کمیسیون های هنگفتی نیز بپردازد.
برای نمونه، هند که بعد از چین دومین خریدار عمدۀ نفت ایران به شمار می رود در ازای یک سال نفت مجانی که از این کشور وارد کرد، در نهایت، به گفتۀ دیوان محاسبات ایران، تنها 3 میلیارد دلار به این کشور داد که کمتر از 30 درصد متوسط ارزش نفت سالانه ایست که هند معمولاً از ایران خریداری می کرده است.
بعید نیست که این کاهش چشمگیر در مبالغ نفت صادراتی از یک سو نتیجۀ نفت ارزان قیمتی باشد که ایران در اختیار هند گذارده و از سوی دیگر ثمرۀ کمیسیون های هنگفتی باشد که این کشور بابت دریافت مبالغ نفت صادراتی اش به بانک های خارجی پرداخته است.
پیش از این هند اعلام کرده بود که قصد دارد از این پس به واسطۀ بانک مرکزی روسیه مبالغ نفت وارداتی از ایران را به این کشور بپردازد. اما، با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی این قبیل تمهیدات در بهترین حالت تنها بر مبلغ کمیسیون هایی می افزاید که دولت ایران باید هر بار به بانک های واسطه بپردازد.
اما، حتا این دست تمهیدات باعث نشده که خریدار عمده ای همچون هند در پی جایگزین کردن نفت ایران توسط تولیدکنندگانی نظیر عربستان نباشد.
کشوری که از تحریم بانک مرکزی و صنعت نفت ایران برای دوره ای بیشترین سود را خواهد برد، چین به عنوان اولین خریدار اصلی نفت جمهوری اسلامی است که به دلیل تحریم های بین المللی نفت این کشور را به ارزانترین قیمت ممکن خریداری خواهد کرد. دولت آمریکا حاضر است که بر این امتیاز که به معنای حراج نفت ایران است برای مدتی چشم ببندد مشروط به اینکه نتیجۀ نهایی آن به سود کاهش بهای نفت در بازار جهانی باشد و مشروط به اینکه چین همانند گذشته با قطعنامه های آتی شورای امنیت علیه ایران موافقت کند.