Saturday 31 March 2012

افزایش شانس مذاکرات اتمی در دیدار اردغان و خامنه ای

از رضا تقی زاده - تحلیل گر سیاسی
علی رغم سکوت خبری تهران پيرامون جزئيات ديدار روز پنجشنبه رجب طيب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، که پشت درهای بسته برگزار شد، انتقال «پيام شفاهی» رييس جمهوری آمريکا به رهبر جمهوری اسلامی، پيرامون مذاکرات آينده اتمی با گروه ۱+۵ که قرار است روز ۱۳ ماه آوريل آينده برگزار شود، توسط نخست وزير ترکيه بسيار محتمل بنظر ميرسد.
اردوغان طی گفتگوی خبری کوتاه خود در تهران از پاسخ گفتن مستقيم به پرسش در مورد پيام رييس جمهور آمريکا اجتناب ورزيد.
بنا بر گزارش های تکذيب نشده، اوباما طی يک سال گذشته، علاوه بر پيام های نوروزی برای مردم ايران، دو پيام جداگانه نيز که گفته ميشود رييس جمهوری عراق و مسئولان پادشاهی عمان حامل آنها بوده اند، برای رهبر جمهوری اسلامی ارسال داشته است.
در حاشيه ديدار های دو جانبه هفته جاری مابين رهبران شرکت کننده در کنفرانس امنيت اتمی سئول، اوباما از دميتری مدوديف، رييس جمهوری کنونی روسيه هم خواسته بود که پيام شخصی او را به پوتين، رييس منتخب آن کشور برساند و از وی بخواهد تا برگزاری انتخابات آينده رييس جمهوری آمريکا ( در ماه نوامبر) ، در مورد نصب سپر موشکی اروپا به او فرصت بدهد.
نخست وزير ترکيه که در کنفرانس سئول حضور داشت، مانند مدودوف ديداری نسبتا طولانی با رييس جمهور آمريکا برگزار کرد و سفر رسمی دو روزه اردوغان به تهران بعد از پايان کنفرانس سئول صورت گرفت.
در برنامه از پيش انتشار يافته ديدار اردوغان و هيات همراه او از تهران، ملاقات و مذاکره نخست وزير ترکيه با رهبر جمهوری اسلامی مورد اشاره قرار نگرفته بود. برنامه ديدار روز اول اردوغان که شامل ديدار با محمود احمدی نژاد بود نيز تغيير يافت و اين ديدار به روز دوم اقامت او در تهران منتقل شد.
از اين لحاظ تغيير برنامه از پيش تنظيم شده نخست وزير ترکيه در تهران بمنظور ديدار وی با آيت الله خامنه ای و بحث پيرامون مذاکرات اتمی، و مطلع ساختن رهبر جمهوری اسلامی از نقطه نظر های آمريکا را ميتوان کاملا متصور دانست.
نخست وزير ترکيه، بر خلاف پاره ای از رهبران کشور های کوچکتر منطقه، مشهور به استحکام رای سياسی و دارای شخصيتی جدی است. ديدار دو جانبه روز پنجشنبه وی با رهبر جمهوری اسلامی نيز که در آن غيبت محمود احمدی نژاد کاملا محسوس بود، بخاطر مبادله تعارفات ديپلماتيک و گرفتن عکس رسمی صورت نگرفته و هدفهای بسيار مهمتری را دنبال ميکرد.
نياز به تعامل
پرونده اتمی ايران يکی از پيچيده ترين موضوع های سياسی دو دهه اخير جهان بشمار ميرود و طی ۶ سال گذشته پيچيدگی موضوع افزايش يافته و شانس رسيدن به توافق پيرامون آن از راه مذاکره مابين ايران و جامعه جهانی به صورت مستمر کاهش يافته است.
دو گزينه اعمال فشار های فزاينده سياسی و اقتصادی، و يا رسيدن به توافق از راه انجام مذاکره، ( اعم از ميانجيگری ها و يا مذاکرات مستقيم ايران با جامعه اروپا و گروه ۱+۵ ) طی فرصت های متعدد در گذشته به شکست منجر شده است.
همزمان، ايران حرکت به سمت کسب ظرفيت تبديل شدن به يک قدرت نظامی
اتمی را ادامه داده و در اين راه به نتايج ملموس دست يافته است.
بی نتيجه ماندن دو گزينه آزموده شده، اينک دو گزينه متفاوت را در مقابل جامعه جهانی قرار داده که تن دادن به هريک دارای هزينه های غير قابل پيشبينی است: پذيرفتن ايران به عنوان عضو تازه باشگاه دارندگان بمب اتمی و يا مبادرت به جنگ برای متوقف کردن ايران پيش از دست يافتن به اين ظرفيت.
هزينه های قرار گرفتن در برابر هريک از اين دو گزينه، تنها متوجه يک سوی اختلاف نيست و بی ترديد جمهور اسلامی نيز در صورت ادامه بی اعتنايی به خواسته های جامعه جهانی، با مخاطراتی روبرو خواهد بود، که علاوه بر تخريب زير ساختهای داخلی، حتی احتمال تغيير در نظام سياسی حاکم بر ايران نيز ميتواند در شمول آن قرار گيرد.
اين نکته ای است که احتمالا طی گفتگو های دو جانبه اردوغان و خامنه ای مورد تاکيد قرار گرفته و رهبر جمهوری اسلامی از سوی نخست وزير ترکيه به تعامل در جريان گفتگو های ۱۳ آوريل ايران با گروه ۱+۵ تشويق شده است.
پرهيز از جنگ، باز گشت به ميز مذاکره و افزايش دادن شانس موفقيت گفتگو های آينده با ايران از راه تعامل، سياستی است که دولت کنونی آمريکا در جهت مصالح خود و همسو با منافع و امنيت منطقه ميبيند.
گزارش به کنگره آمريکا
همزمان با گفتگو های جدی اردوغان با خامنه ای در تهران، انتشار فراز هايی از يک گزارش تحقيقی تازه پيرامون برنامه های اتمی ايران که برای کنگره آمريکا تهيه شده، توسط بلومبرگ، تا حدودی زيادی کفه جنگ عليه ايران را سبکتر ساخته است.
در اين گزارش که انتشار گزينه ای آن به نوبه خود امتياز محسوسی است به جمهوری اسلامی و اقدامی در جهت کاهش تنش با ايران پيش از انجام گفتگو های آينده، اشاره شده که حمله نظامی عليه ايران برنامه اتمی آن کشور را متوقف نخواهد ساخت و در عمل فاصله ايران با بمب اتمی را کمتر خواهد ساخت.
در گزارش ياد شده پراکندگی کارگاه های ساخت قطعات و مونتاژ سانتريفيوژ ها در ايران به عنوان مانع از ميان بردن آنها با توسل به حمله نظامی مورد اشاره قرار گرفته که يک واقعيت غير قابل انکار است.
در بخش ديگری از اين گزارش آمده است که مردم آمريکا به گزارش های سازمانهای اطلاعاتی خود پيرامون برنامه های اتمی ايران باور دارند.
در گزارش اول که سال ۲۰۰۷ انتشار يافت گفته شده بود که ايران از سال ۲۰۰۳ پيگيری برنامه نظامی اتمی را متوقف ساخته. در گزارش دوم که در دولت اوباما تهيه شد گفته شده که ايران هنوز تصميم به ساخت بمب اتمی نگرفته است.
با اين ترتيب، گزارش ياد شده از راه کاهش دادن مزايای جنگ عليه ايران، و تاکيد بر خطرات مبادرت به آن، منجمله کوتاه ساختن فاصله ايران با بمب اتمی تا حد شش ماه، عملا در جهت کاهش تنش در مقابل ايران قرار گرفته است.
بر اين اساس در صورت ارزيابی واقعگرايانه تهران از مخاطرات ادامه وضع موجود، آمريکا مايل است آمادگی خود را برای دست يافتن به تعامل با جمهوری اسلامی و رسيدن به توافق در مذاکرات دو هفته آينده، اعلام دارد.
گفتگو های اردوغان با رهبران جمهوری اسلامی، انتقال پيام احتمالی رييس جمهور آمريکا برای تهران، و انتشار فراز هايی از گزارش محرمانه ۵۲ صفحه ای که برای کنگره آمريکا تهيه شده، مجموعه تلاش هايی است در جهت تقويت شانس يافتن راه حل مسالمت آميز برای پرونده پيچيده اتمی ايران، و پرهيز از قرار گرفتن در برابر دو گزينه پر هزينه : پذيرفتن ايران اتمی و يا مبادرت به جنگ با تصور پيشگيری از آن

Friday 30 March 2012

تاکید پنج قدرت بزرگ بر گفتگو به عنوان تنها راه حل بحران ایران

پنج قدرت اقتصادی نوظهور موسوم به گروه بریکس روز پنج‌شنبه در پایان اجلاس یک‌روزه خود در بیانیه‌ای مشترک با تاکید بر «گفت‌وگو» به عنوان تنها راه حل بحران در ایران و سوریه نسبت به هر گونه اقدام نظامی علیه این دو کشور هشدار دادند.
گروه موسوم به بریکس متشکل از پنج کشور روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی ساعاتی پیشتر در پیش‌نویس قطعنامه پایانی خود نیز بر راه حل دیپلماتیک برای رفع بحران اتمی جمهوری اسلامی تاکید کرده بود.
گروه بریکس همچنین از طرح صلح سوریه که کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب، پیشنهاد کرده است اعلام حمایت کرد.
ین پنج قدرت اقتصادی نوظهور در چهارمین اجلاس سران خود که روز پنج‌شنبه به کارش پایان داد همچنین حق جمهوری اسلامی ایران را برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی به رسمیت شناخته و بر آن تاکید کردند.
مانموهان سینگ، نخست وزیر هند و میزبان این اجلاس که در دهلی نو برگزار شد، در بیانیه پایانی این اجلاس گفت: «توافق کردیم که راه حل پایدار برای بحران ایران و سوریه تنها از راه دیالوگ و گفت‌وگو دست‌یافتنی است.»
کشورهای عضو گروه بریکس، جز روسیه، همگی از بزرگ‌ترین مشتریان نفت خام ایران هستند و به همین دلیل با تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده علیه ایران همواره مخالفت کرده یا در برابر عملی کردن آنها مقاومت کرده‌اند.
ین پنج قدرت اقتصادی همچنین علیه هر گونه اقدام نظامی غرب یا اسرائیل برای پایان دادن به بحران در سوریه و ایران و «عواقب فاجعه‌بار» این حمله هشدار دادند.
از نزدیک به سه ماه پیش شایعه احتمال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران با هدف درهم کوبیدن آنها و به تعویق انداختن دستیابی تهران به بمب اتمی مطرح شده است، شایعه‌ای که مقامات اسرائیل خود به آن دامن زده‌اند.
ایالات متحده و متحدانش، به‌ویژه اسرائیل، سوء‌ظن دارند که جمهوری اسلامی به دنبال ساخت تسلیحات اتمی است، اتهامی که همواره از سوی مقامات در تهران رد و تکذیب شده است.
اما بخش اعظم بیانیه پایانی اجلاس بریکس در پایتخت هند به مسائل مالی و اقتصادی جهانی اختصاص داشت و کشورهای عضو گروه از طرح خود برای تاسیس اولین نهاد مشترک خود یعنی یک بانک توسعه خبر دادند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این «بانک بریکس» که هنوز در مراحل اولیه طراحی و برنامه‌ریزی است قرار است این پنج قدرت نوظهور اقتصادی را به یکدیگر نزدیک‌تر کرده و در آینده رقیب بانک جهانی یا بانک توسعه آسیا باشد

Monday 26 March 2012

موز فروشی که کشورش را متحول کرد

دركشوري با مساحت 320000 كيلومتر مربع وجمعيتي بالغ بر 27 ميليون نفر واقع در
جنوب غرب آسياكه شغل اكثر مردمانش كشاورزي در مزارع موز، اناناس وكائوچو ويا
صيد ماهي بوده وتا قبل از سال 1981 اكثرا
" در روستاها وجنگلها ودر پائينترين سطح امكانات زندگي ميكردند و درآمدسرانه
هر نفر كمتر از 100 دلار بود ومناقشات وجنگهاي مذهبي ناشي از وجود 18 دين
ومذهب ونژاد كشوررا بشدت نا امن نموده بود خداوند شخصي را بعنوان هديه برايشان
فرستاد كه كسي نبود به جز mahadir bin mohamat ,يا همان مهاتير محمد كه تمام
دنيا اورا با اين نام ميشناسند وبه او احترام ميگذارند .
مهاتير كوچكترين عضو خانواده 11 نفره اي بود كه شغل معلمي پدرش تكافوي برآوردن
آرزوي پسرش مهاتير جهت خريدن دوچرخه براي رفت وآمد به دبيرستان را نميكرد
بنابراين مهاتير جهت برآورده نمودن آرزويش شروع به فروختن موز در خيابان بعد
از اتمام اوقات مدرسه نمود. مهاتير پس ازاتمام دبيرستان وارد دانشگاه پزشكي
كشور همسايه سنگاپور شده وهمزمان مسئوليت اتحاديه دانشجويان مسلمان آن دانشگاه
را برعهده گرفت . سال 1953 پس از فارغ التحصيلي به كشورش بازگشت وبعنوان پزشك
جراح به استخدام نيروهاي انگليسي كه كشورش را اشغال كرده بودند درآمد ، پس از
خروج نيروهاي انگليسي ودر سال 1957 با افتتاح مطبي شروع به طبابت نموده ونيمي
از وقتش را صرف معالجه رايگان افراد فقير نمود
. در سال 1964 به مدت 5 سال بعنوان نماينده در مجلس ملي فعاليت نمود ودر سال
1970 كتاب معروف خود بنام"" آينده اقتصادي مالزي "" را به رشته تحرير درآورد
كه همين كتاب بعدها پايه واساس تفكرات آن مرد جهت تحول اقتصادي كشورش گرديد .
بهرحال مهاتير در سال 1974 بعنوان سناتور وارد مجلس سناودر سال 1975 بعنوان
وزير آموزش وپرورش وسپس نيابت نخست وزير وبالاخره در سال 1981 به سمت نخست
وزيري نائل گرديد. تكرار ميكنم سال 1981 يعني سال شروع انقلاب اقتصادي يك جراح
در مالزي!!
ولي پرسش اساسي اين است كه آن جراح ماليزيايي چه كاري انجام داد ؟!!!
نخست
: نقشه آينده مالزي را ترسيم نمود و اولويتها ، اهداف ونتايجي را كه ميبايست
در طي مدت 10 سال وبعد 20 سال ونهايتا تا سال 2020 به آنها دست يابند را مشخص
نمود .
دوم : تصميم گرفت كه آموزش همگاني وتحقيقات علمي اولين اولويت ودرراس برنامه
ها قرار گيرند ، بنحوي كه بيشترين ميزان بودجه واعتبار رابراي آموزش همگاني
وكسب مهارتهاي فني- ريشه كني بي سوادي واز همه مهمتر آموزش زبان انگليسي
وتحقيقات علمي اختصاص داد. مهاتير در همان سالها هزاران نفر از دانشجويان را
با پرداخت بورسيه به بهترين دانشگاههاي جهان اعزام نمود.
سوم : استراتژي وبرنامه هاي خودرا بصورت كاملا شفاف و با صداقت با مردم كشورش
در ميان گذاشت ،آنان را بانظام مالياتي جديد كه مسيركشور را بسوي انقلاب
اقتصادي هموار ميكرد آشنا نمود واز همه مهمتر از مردم دست ياري طلبيد . مردم
نيز چون اورا صادق ديدند باورش كردند وهمراه ودنباله رو گرديدند بنابراين در
اولين سال اقدام به كاشت يك ميليون اصله درخت روغني نمودند كه همين امر طي
تنها دو سال مالزي را بعنوان بزرگترين و اولين كشور توليد كننده وصادر كننده
روغن درختي به دنيا معرفي نمود .
مهاتير تصميم گرفت صنعت جهانگردي مالزي را طي 10 سال به درآمد 20 ميليارد
دلاري در عوض درآمد 900 ميليوني سال 81 برساند اين درحاليست كه درآمد حال
وحاضر مالزي از صنعت جهانگردي 34 ميليارد ميباشد وي براي رسيدن به اين هدف
پادگا نهاي نظامي ژاپني را كه از سالهاي جنگ جهاني دوم در كشور مالزي باقي
مانده بودند را به مناطق جهانگردي شامل انواع بازيهاي تفريحي ، ورزشي و فرهنگي
تبديل نمود تا مالزي مركزي جهاني براي برگزاري مسابقات بين المللي اتومبيل
راني ، اسب سواري و بازيهاي آبي تبديل گردد او همچنين كولالامپور را مقر اصلي
كنفدراسيون فوتبال آسيا قرارداد .مالزي در سال 1996 با رشدي معادل 46% نسبت به
سالهاي قبل از آن در زمينه صنعت برق والكترونيك خودرا بعنوان يكي از صادر
كنندگان لوازم برقي والكترونيكي به دنيا معرفي نمايد.مهاتير محمد با وضع
قوانين شفاف و ضوابط مشخص درهاي اقتصادي كشور را بسوي سرمايه گزاران خارجي
گشود وبا تاسيس شركت عظيم پتروناس در برجهاي دوقلوي كولالامپوربازار بورسي با
يك ميليون دلار معامله در روز پايه ريزي نمود.
تاسيس بزرگترين دانشگاه اسلامي دنيا گامي ديگر جهت جذب نخبگان علمي داخلي
وخارجي از تمام نقاط دنيا علي الخصوص كشورهاي اسلامي بود وي توانست با تاسيس
پايتخت اداري جديد بنام پاتوراجايا با دو ميليون نفر جمعيت در كنار پايتخت
تجاري ( كولالامپور ) هم از نظر سياحتي و هم تقسيم كار و با تاسيس دو فرودگاه
جديد ومدرن ودهها جاده واتوبان سريع السير رفت وآمد جهانگردان وسرمايه گزاراني
كه از كشورهاي چين- هند وحاشيه خليج فارس وباقي نقاط دنيا با آن كشور سفر
ميكردند را تسهيل بخشيد.
بطور خلاصه بايد گفت حاج مهاتير محمد طي مدت 21 سال يعني از سال 1981 تا 2003
موفق گرديد كشوري فقير با درآمد سرانه 100 دلار را به كشوري توسعه يافته با
درآمد سرانه 1600 دلار در سال و ميزان سرمايه گذاري را از 3 ميليارد به 98
ميليارد دلار وميزان صادرات رابه رقم قابل توجه 200 ميليارد دلار برساند . *مهاتير
محمد در سال 2003 با اراده شخصي تصميم به كناره گيري از قدرت وسپردن زمام امور
كشور به نيروهاي جوان وتازه نفس گرفت . عليرغم درخواست مردم كشورش مبني بر
ماندن بر مسند قدرت ،او تصميم خودرا گرفته بودوبدون اينكه بخواهدفردي از افراد
خانواده اش را به قدرت برساند ويا حكومت را موروثي كند بطور كلي از دنياي
سياست كناره گيري نمود تا جانشينان او بتوانند آرزوي طراحي شده او بنام مالزي
بيست.... بيست .... يا مالزي در 2020 را كه در آن مالزي بعنوان چهارمين قدرت
اقتصادي آسيا پس از ژاپن– چين – وكره تبديل گردد را به واقعيت تبديل
نمايند *.مهاتير
در نهضت اقتصادي خويش هيچگاه منتظر كمكهاي آمريكا وكشورهاي اروپائي نماند بلكه
توكل او ابتدا بر قدرت لايزال الهي سپس بر اراده وپشتكار خود واز همه مهمتر
عزم واراده وحمايت مردم كشورش قرار داشت .
اينچنين بود كه يك موز فروش ويا بعبارتي پزشك جراح توانست با مهارت وعشق عميق
به كشور ومردمش وپشتكار عالي مالزي را از يك موش به يك ببر آسيائي تبديل نمايد
برگرفته از سايت :
arab-management

Saturday 24 March 2012

چرا " انتخابات ازاد " در جمهوری لسلامی امری است ناممکن - از کوروش اعتمادی

قریب به 26 سال زندگی در یکی از پیشرفته ترین دمکراسیهای جهان، اندوخته و تجارب سیاسی گرانقدری را برایم در پی داشته است. نخست آنکه از همهء مشاهداتم در طی این دوران آموختم که ویژگیهای یک نظام سیاسی دمکراتیک چیست و چه تفاوتهای اساسی با ساختارهای نظامهای سیاسی بسته و سرکوبگر دارد. با توّجه به همهء این تجارب و آموخته ها، این پرسش همیشه مطرح است که چگونه ممکن است عده ای در جبهه اپوزیسیون با وجودِ همهء دستاوردهای ارزشمند بشری در حوزهء سیاست، همچنان در حاکمیتِ بغایت بسته وغیردمکراتیک جمهوری اسلامی مطالبات سیاسی را پی میجویند که تحقق آنها صرفا ً در یک دمکراسی مدرن و پیشرفته امکان پذیر است! بواقع گاه انسان حیران میماند که این دسته ازکنشگران سیاسی تا چه میزان و در چه سطحی از روابط سیاسی یک نظام دمکراتیک مطلع هستند که طی سالهای متمادی همچنان تلاش میورزند در بین جامعهء شهروندی ایران شعارهای را تبلیغ کنند که تحقق آنها در جمهوری توتالیتر مذهبی حاکم بر ایران امری ناممکن و بدرو از دسترس میباشند؛ از جمله شعار «انتخابات آزاد». در واقع میبایست قدری نامنصف بود که 33 سال سرکوب و جنایت علیه بشریت در جمهوری اسلامی را نادیده گرفت، خم به ابرو نیاورد و همچنان لجوجانه مُبلغِ این تفکر بود که تعامل با جمهوری اسلامی و یا ایجاد ابزارهای فشار از بیرون، رژیم را واخواهد داشت تا به یکی ازپایه ای ترین اصولِ دمکراسی که انتخابات آزاد است، احترام بگذارد و به انجام آن در جامعه گردن نهد! آنهم انتخاباتی جهت تغییر قانون اساسی و یا تعدیل قدرت ولی فقیه رژیم، بعنوان بالاترین مرجع تصمیم گیری سیاسی و مذهبی در کل نظام! و چه تأسف بار است وقتیکه عده ای دیگر استدلال میکنند؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی از ظرفیت هایی برخوردار است که اگر بدرستی رعایت و اجراء گردد، این امکان فراهم خواهد شد تا برخی از خواستهای دمکراتیک مردم از جمله برگزاری «انتخابات آزاد» تحقق یابد! این دسته از کنشگران سیاسی آنقدرغرق در این اندیشه غیر واقع بینانه خود هستند که بدون هر گونه تعمق جدی مطرح میکنند؛ ممکن است روزی مسئولین و یا حتی فرماندهان نظامی و امنیتی این حکومت بدین باور برسند که برگزاری « انتخابات آزاد» تنها راه برون رفت از بن بست سیاسی کنونی است و میبایست از این طرح استقبال و در اجرای آن کوشش کرد. و شگفتا که این دسته از فعالین سیاسی باورمند به « انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی هرگز نخواسته اند به شروط واقعی برگزاری یک انتخابات آزاد اشاراتی جدی داشته باشند و در نوشتار و گفتار خود حداقل دفاعی منطقی از این شعار سیاسی کنند. غیر مسئولانه هر انتقاد و نقدی را بی پاسخ میگذارند و صرفا ً به دادن صد بارهِ شعار اکتفا میکنند.
امّا اجازه بدهید جهت بررسی درستی و یا نادرستی تحقق شعار« انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی، همراه با شما گذری داشته باشیم به روابط سیاسی که پایه گذار شروط تحقق انتخابات آزاد به معنای واقعی در جامعه است. یقینا ً این کنکاش و قیاس این مسئولیت را پیش روی آن کسانی قرار میدهد که معتقدند تحقق شعار « انتخابات آزاد» در همین جمهوری اسلامی امکان پذیر است! بهررو این مسئولیت بعهده آنها و مبتکران شعار « انتخابات آزاد» در همین جمهوری مذهبی است که کمی جسارت بخرج دهند، از پس پرده بیرون آیند و برای مردم توضیح دهند که چرا و بر پایه چه استدلالهایی « انتخابات آزاد» در چارچوب این نظام مذهبی را قابل تحقق میدانند.
زمینه های مادی برگزاری یک انتخابات آزاد
نخستین شرط برگزاری هر انتخابات آزاد، آزادیهای سیاسی و مدنی گسترده ای است که میبایست بدون هیچ پیش شرطی از سوی دولت بر پایه یک قانون اساسی دمکراتیک و مدّون شده ای برای همهء گرایشهای سیاسی در جامعه تضمین و فراهم گردد. پیش شرطهای دیگر برای انجام یک انتخابات بواقع آزاد عبارتند از؛ تضمین آزادی فعالیت و تبلغات برای احزاب سیاسی با گرایشهای سیاسی کاملا ً متفاوت، آزادی کامل مطبوعات متعلق به همهء گرایشهای سیاسی و اپوزیسیون، آزادی کاملِ فعالیت و تبلیغات برای همهء نهادها و تشکل های مدنی و صنفی وابسته به هر قشر و گروه اجتماعی، فراهم آوردن امکان تبلیغات آزادانه سیاسی از رسانه های عمومی برای همهء گروه بندیهای سیاسی و تضمین امنیت حقوقی برای مخالفین سیاسی و رسانه های عمومی مستقل که قادر باشند تخلفات انتخابات و حکومتگران را بطور گسترده منعکس و به نقد کشند. در واقع این پیش شرطهای اولیه ای است که هر نظام سیاسی دمکراتیکی میبایست آنها را رعایت کند تا امکان برگزاری یک انتخابات آزاد ممکن گردد. با برشمردن همین شروط جهت برگزاری یک انتخابات آزاد این پرسش مطرح است که تحقق کدامیک از این اصول در جمهوری اسلامی ممکن است که ابراز میدارید؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی به لحاظ حقوقی دارای ظرفیت های سیاسی است که اگر بدرستی و کامل رعایت شوند برگزاری «انتخابات آزاد» در آن دور از ذهن نیست؟
***
حدود یک دهه است بطور مستمر شعار «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی تحت عناوین گوناگون در دوره های معینی از سوی برخی کنشگران سیاسی مطرح شده است و همزمان تلاش میشود به افکار عمومی تفهیم گردد که قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای پتانسیل هایی است که تحت شرایط ویژه ای امکان برگزاری « انتخابات آزاد» در این جمهوری مذهبی ممکن است! بگذریم که تا به امروز در این خصوص در هیچ رسانه عمومی استدلالِ قابل قبولی ارائه داده نشده است که چگونه ممکن است در این جمهوری مذهبی، روزی انتخاباتی برگزار شود که مردم رأی به نفی موجودیت حکومت دهند؟! اینکه گفته میشود « انتخابات آزاد» صرفا ً شعاری است که میتوان با طرح مکرر آن جمهوری اسلامی را به لحاظ سیاسی و ناباوری اش به آزدیهای دمکراتیک بی اعتبار کرد، هیچ استدلال و منطق قابل قبولی نیست. صرف مطرح کردن شعاری بدون هیچگونه تضمین اجرایی، جزء توهم پراکنی در جامعه چیز دیگری نیست. واقعیت های دردناک امروز جامعه ما پس از گذشتِ 33 سال از عمر این حکومت، بیانگر یک حقیقت بیش نیست که کوچکترین امید به آزادی در این جمهوری نا ممکن است. طرح هر شعار و مطالبه سیاسی که با ماهیت واقعی نظام در تضاد باشد و کمترین شانسی برای تحقق آن وجود نداشته باشد، صرفا ً عامل تشویش و گمراه ساختن اذهان عمومی نسبت به ماهیت حکومت است. بویژه آنکه در این بین پای شعاری بمیان کشیده میشود که اساس و محتوی آن با ماهیت و موجودیت حکومت در تعارض میباشد.
بی گمان یکی از علتهای عمومی نشدنِ شعار «انتخابات آزاد» در دوران سیادت جمهوری اسلامی، غیر واقعی و موهوم بودن آن است . یقینا ً امروز بسیاری به این امر واقف هستند که در ماهیت این جمهوری مذهبی نیست که بخواهد گامی هر چند ناچیز در تضمین حداقل آزادیهای سیاسی در کشور بردارد. بگذارید در همین خصوص قدری با یکدیگر بی پرده صحبت کنیم که ماندگار شدن شعار ناموفقِ «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی تا به امروز بدین خاطر بوده است که طراحان اصلی آن چهره های پنهان و امّا شناخته شده صحنه سیاست ایران هستند که دستی بالا و نفوذی گسترده در رأسِ هرم قدرت این رژیم دارند. شعار « انتخابات آزاد» با این کیفیت ماحصل جنگ قدرت ما بین جناحهای اصلی رژیم و چماقِ جناحی از حاکمیت علیه جناحی دیگر است. منتها این چماق در طی همهء این سالها در اختیار بخشی از «اپوزیسیون» در برون مرز قرار داده شده است که جُورکش جنگ یک جناح علیه جناح دیگر در این حکومت باشند. بواقع من و شما هم قربانیان این زورمدارانِ نامرئی تشنه قدرت هستیم که هر گاه اراده کنند ما را بمیدان گسیل خواهند کرد تا حامی یک جناح علیه جناح دیگر در جنگ قدرت ما بین آنها شویم. منتها دستِ آخر بهره نصیب آنهایی خواهد شد که مستقیما ً در تقسیم قدرت سهم بالایی دارند.
شعار «انتخابات آزاد » در این جمهوری مذهبی، شعار کهنه شده ای است، نه ابتکاری در آن است و نه نوآوری. شعارِ منسوخ شده ای است که آدمی را تا مرزِ بی اعتباری همین رژیم پایین خواهد کشید. برای رسیدن به آزادی واقعی و انتخابات آزاد میبایست از این رژیم عبور کرد. بدون نفی این حاکمیت مذهبی و هر نظام سیاسی ایدئولوژیک، دست یافتن به آزادی ناممکن است. جمهوری اسلامی از همان آغازِ تولّد نامبارک اش بر این سرزمین، رژیمی غیرضروری و نامتناسب با واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی جهان بود. جمهوری اسلامی با همهء مظاهر و اثرات سیاسی وفرهنگی اش میبایست بر پهنه این سرزمین محو گردد تا مقدمات مادی آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن ممکن گردد
24 مارس 2012

نوروز در زندان - شعر از اردشیر لطفعلیان

نوروز می آید
از دشت های سرد و خاموش زمستانی
بگذشته و سر می کشد هر کوی و برزن را
هم بزم شادی را و هم کانون شیون را
هم جمع آزادان
هم کنج زندان را
هم این و هم آن را

نوروز می آید و باری دیگر آنان را
آن سربداران را و ان خیل شجاعان را
پشت حصار تنگ زندان پای در زنجیر می یابد

آنان چرا آنجا گرفتارند؟
آنان مگر آیا گنهکارند؟
آلوده اند ایا به خونی دست؟
بربوده اند آیا زخوانی آب و نانی را؟
دزدیده اند آیا سرایی را دکانی را؟
پس جرم آنان چیست؟
آنکس که پاسخ داد خواهد کیست؟

اینک بیا بشنو
آن مرد زندانبان برایت پاسخ آماده ای دارد
آن قاضی دژخیم
آری جواب ساده ای دارد:
اینان؟ بلی اینان بزهکارند
اینان گناهی سخت نابخشودنی دارند
زیرا به لب آورده می آورند آن واژه ای را که نباید گفت
زیرا هماره جاری و ساری است
آن واژۀ ممنوع بر نوک قلمها، برزبانهاشان
آن واژۀ ممنوع: آزادی

بگذار تا ما سال را با یاد ان آزادگان پای در زنجیر
با یاد آن پیکار جویان بزرگ راه آزادی کنیم آغاز
شکرانۀ آزادی خود این زمان، اینجا
نورورز را با یاد مردان و زنان درگوشۀ زندان کنیم آغاز
بگذار تا ما نیز
یکبارهم در راه آزادی به پاخیزیم
بگذار تا با جور و با بیداد بستیزیم
تا بذر آزادی در آن سامان بروید، بارور گردد
تا باغ آزادی شکوفا، پرثمر گردد
آنگه به دلها شادی و امید چون پیغام نوروزی
در مر گ شب، با پرتو خورشید بر گردد
بگذار ...

نوروز 1391- واشنگتن

Wednesday 21 March 2012

کاهش شدید واردات نفت از ایران

هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، روز سه شنبه اعلام کرد که در راستای اعمال تحريم بر صنعت نفت ايران، ۱۱ کشور، واردات نفت خود از ايران را به شدت کاهش داده اند.
هيلاری کلينتون نام اين کشورها را بلژيک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، يونان، ايتاليا، ژاپن، هلند، لهستان، اسپانيا و بريتانيا اعلام کرد.
او در بيانيه ای در همين رابطه گفت که اين کشورها با سختی‌هايی برای کاهش واردات نفت روبرو بوده اند، اما با اين اقدام، تعهد بين المللی خود را نسبت به مسئله ايران نشان دادند.
در اين بيانيه همچنين آمده است: «اقدام کشور ژاپن در کاهش چشمگير ميزان خريد نفت خام از ايران با در نظر گرفتن چالش های بخش انرژی و ديگر مسائلی که اين کشور در سال گذشته با آن روبرو بوده از اهميت به سزا و ويژه ای برخوردار است. ما اقدامات همه اين کشورها را می ستاييم و از ديگر کشورهايی که از ايران نفت وارد می کنند می خواهيم از رفتار آنها پيروی کنند.»
خانم کلينتون افزود «در گزارش خود به کنگره ايالات متحده آمريکا اظهار خواهم داشت که مؤسسات مالی مستقر در اين کشورها به مدت ۱۸۰ روز، قابل تمديد از زمان ارائه اين گزارش، از تحريم معاف هستند.»
به گزارش آسوشيتد پرس، ۱۲ کشور ديگر هستند که هنوز از ايران نفت می خرند ولی در فهرست معافيت های آمريکا قرار نگرفته اند. در ميان اين کشورها می توان به چين، هند و آفريقای جنوبی اشاره کرد.
در همين حال، «تيموتی گايتنر»، وزير خزانه داری ايالات متحده، روز سه شنبه اعلام کرد دولت آمريکا در تلاش خود برای بازداشتن حکومت ايران از دستيابی به تسليحات هسته ای، به تازگی قول همراهی برخی شرکای بزرگ تجاری ايران را دريافت کرده است.
به گزارش رويترز، آقای گايتنر که در برابر کميته خدمات مالی سنای آمريکا گزارش ارائه می داد، اعلام کرد: «ما در حال بررسی روش هايی هستيم که بتوانيم از آن طريق فشار بيشتری بر ايران وارد کنيم. هم اکنون پيشرفت های اساسی در اين زمينه را شاهد هستيم و اميدواريم که بتوانيم در نهايت موفق شويم بر محاسبات رژيم ايران در پيگيری ساخت تسليحات هسته ای تأثير بگذاريم.»
عربستان سعودی، بزرگترين صادر کننده نفت جهان، اعلام کرده که هرگونه نياز فوری ناشی از تحريم نفت ايران را تأمين خواهد کرد. تيموتی گايتنر اين حرکت سعودی ها را «پيامی بسيار سازنده» توصيف کرده است.
آمريکا در سال گذشته شمسی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران را هم مورد تحريم قرار داد. همچنين آمريکا و اتحاديه اروپا قطع ايران از شبکه سوييفت را دنبال می کردند که از اين هفته به اجرا درآمده است.
معافيت از تحريم های ياد شده مرتبط با تحريم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران از سوی آمريکا است. باراک اوباما سال گذشته قانون تحريم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران را امضا کرد که به موجب آن هر نهاد مالی و تجاری که با بانک مرکزی رابطه داشته باشد، از سوی آمريکا مجازات می شود.

Sunday 18 March 2012

بهاران خجسته باد - نوروزتان پیروز - از حمید حمیدی

ای نوبهار خندان، از لامکان رسیدی
چیزی به یار مانی، از یار ما چه دیدی؟
خندان و تازه رویی، سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی؟ یا رنگ از او خریدی؟
ای فصل خوش چو جانی، وز دیده ها نهانی
اندر اثر پدیدی، در ذات ناپدیدی
ای گل، چرا نخندی؟ کز هجر باز رستی
ای ابر چون نگریی؟ کز یار خود بریدی
ای گل، چمن بیارا، می خند آشکارا
زیرا سه ماه پنهان، در خاری دویدی
ای باغ، خوش بپرور این نورسیدگان را
کاحوال آمدن شان از رعد می شنیدی
ای باد، شاخه ها را در رقص اندر آور
بریاد آن که روزی، بر وصل می وزیدی
بنگر بدین درختان، چون جمع نیک بختان
شادند؛ ای بنفشه، از غم چرا خمیدی؟
سوسن به غنچه گوید: «هر چند بسته چشمی،
چشمت گشاده گردد، کز بخت در مزیدی.

«مولانا جلال الدین محمد بلخی»

بهار فصل رویش ناگزیزدانه،فصل کوچ پرستوها،فصل سر بر آوردن گلها و شکوفه ها،فصل رقص طبعیت و فصل بیداری طبعیت در راه است.

گیرم که می زنید،گیرم که می برید
یا رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟

نوروز که مژده ی بهار را به مردم میرساند، پایان فصل سرد را به آدمیان آواز می کند. فصل سردی که جان ها را به لب می رساند ومحرومان را تا مرزهای مرگ می راند. بدین سان است که بهار با هوای مطبوع و رویش علف و سبزه از خاک، خوشی بی مانندی در قلب مردم ما می آفریند. نوروز نوید فصلی می دهد که دیگر سرما دست کم تا سالی دیگر از خود قربانی بجای نخواهد گذاشت. هر چند هیولای جنگ بهار نمی شناسد و هنوزهم مردمان را به کام آتش می سوزاند
بهارخانوم،موهایش را همچون بید مجنون شانه زده رها نموده ،از کوهها و دشتها گذر می کند،کوچ پرستوهائی را می بیند که به آشیانه هاشان باز می گردند،شکوفه ها را می بیند که به او لبخند می زنند و آب های روانی را که به سوی او سرریز میشوند.
بهار جانم از دیدن تمامی اینها شاد میشود ولی هنوزغمی دارد.شرمسار کودکانی است که زمستان در خیابانها از آنان جان گرفت.آیا کودکان کار هم جشن نوروزو بهار دارند؟ آیا آنان نیز، در این شروع نو، رویاهای کودکیشان را لمس می کنند؟ آیا آنان، که زیر پایشان انبوده نفت و گاز و منابع طبیعی است، بروی زمین، نشسته بر خاک، با دستانی کوچک اما پینه بسته، فردایی در سر می پرورانند؟ بهارخانوم، شرمسار مادرانی است که ناچارند،جشن آغاز آن را برمزارعزیزانشان به مویه بنشینند.شرمسار کسانی است که دیدن بهار را از آنان دریغ کرده اند و باید در پشت میله ها و سلول های کوچک،آغازش را خبر دار شوند.
بهارجانم می آید تاشکوفه ها شکفته شوند.بهار جان می آید تا زندگی را پیغام دهد.بهار جانم می آید تا دلها آرام گیرند تا از رنج و غم و غصه خبری نباشد.اگر چه با مادران داغدار همدردم،اگر چه با کودکان کار همراهم،واگر چه یاد یارانمان که در زندانند همواره با من است.ولی عظمت و شکوه بهاررا نمی توانم پنهان کنم.به آغازش سلامی دوباره خواهم داد وبا تمامی شرمساریهایش ،شروعش را خجسته میدارم.بهاران بر همگان خجسته باد.
حمید حمیدی

پیام تبریک ادیب برومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران

به نام خداوند جان وخرد
يکی از تقارن های مهم تاريخ کشور ما همزمان شدن جشن ملی کردن صنعت نفت در روز ۲۹ اسفندماه سال ۱۳۲۹ با عيد باستانی و خجسته ايران در نخستين روز فروردين ماه، يعنی نوروز جمشيدی است. به اين جهت عرض شادباش ما به يکديگر از بابت دو جشن خواهد بود. پس اين جانب مراتب تبريک و تهنيت خود را در سال نو به پيشگاه هم ميهنان گرامی تقديم ميدارم و سرافرازی و شادروزی آنان را در پناه آزادی و امن و امان و رهايی از گرفتاريهای گوناگون از درگاه خداوند بزرگ درخواست می کنم.
درضمن به روح پاک دکترمحمد مصدق که پيشنهاد جبهه ملی ايران را درلزوم ملی شدن صنعت نفت وجهه ی همت خود قرارداد و برای ريشه کن کردن سياست استعماری وبازپس گرفتن حقوق ازدست رفته ی ملت ايستادگی کرد وبه منظوررهايی دولت ايران ازبی نوايی و فقر اقتصادی و سرازيرکردن ميلياردها دلار پس از آن به خزانه ی کشور پافشاری نشان داد ازصميم قلب درود می فرستم .
جای کمال تاسف است که به رغم رسم معمول درهمه جا که حق خدمتگزاران به کشور را بايد پاس داشت، درکشورباستانی ايران حکومت های بعد از مصدق از ثمرات کوشش ها و از خودگذشتگی های او برخوردار شدند ولی قدراو را نشناختند.
تهران – بيست وهشتم اسفندماه ۱۳۹۰
ادیـب بـرومـنـد

گرانی سرسام اور در ایران ، در استانه فرا رسیدن نوروز

رادیو فردا: فریدون خاوند، تحلیلگر اقتصادی رادیو فردا و استاد اقتصاد در پاریس می گوید «سقوط پول ملی ايران که خودش هم معلول و هم عامل ايجاد و شدت بخشيدن به جهش تورم است، در فضای فعلی سياست و اقتصاد کشور، می تواند ادامه پيدا کند.»
آقای خاوند در مورد آمار رسمی در مورد شاخص های اقتصاد کلان ایران به رادیو فردا می گوید: می دانيد که دستيابی به آمار رسمی در مورد شاخص های اقتصاد کلان ايران مثل نرخ رشد، نرخ تورم يا نرخ بيکاری کار آسانی نيست و آشفتگی آماری يکی از مهمترين خصوصيات اطلاع رسانی اقتصادی در ايران است.
مرکز آمار ايران به تازگی در گزارش خودش به شورای عالی کار، نرخ تورم کشور را در فاصله بهمن ۸۹ تا بهمن ۹۰، چيزی حدود ۲۶.۵ درصد گزارش داده است.
اين رقم نشان دهنده افزايش شديد نرخ تورم در ايران است. مرکز پژوهش های مجلس در تازه ترين گزارشش می گويد که نرخ تورم کل کشور که در سال ۸۹ بالای ۱۵ درصد بوده است، در سال ۱۳۹۰ می تواند به بالای ۳۰ درصد برسد.
اين نرخ تورم کلی است که بر اساس يک سبد مرکب از ۳۵۹ قلم کالا محاسبه می شود. اگر فقط قرار باشد افزايش قيمت اقلام خوراکی آنهم در آستانه نوروز را در نظر بگيريم، نرخ تورم برای اين کالاها به احتمال فراوان بالای ۵۰ درصد نوسان دارد.
چه عواملی از ديد کارشناسان جمهوری اسلامی به جهش قيمت ها در ايران دامن می زند؟
در اين مورد باز هم اجازه بدهيد از مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نقل قول کنم که در آخرين گزارشش برای توضيح جهش قيمت ها بر عواملی مثل افزايش کسری بودجه دولت، بالا رفتن ابعاد مداخله دولت در چهارچوب قانون هدفمند کردن يارانه ها، زياد شدن برنامه های لحظه ای ، شدت گرفتن تحريم ها، کاهش درآمدهای نفتی، بالا رفتن نرخ ارز و چند عامل ديگر تاکيد می کند.
در مجموع، مخلوطی از مديريت نادرست و همين طور هم فشارهای خارجی، جهش تورم را که يکی از مهمترين آفت های اقتصادی ايران در سه دهه گذشته بوده است را سخت تر کرده است.
اين فشارهای تورمی، طبعا، بيشتر از همه بر اقشار کم درآمد جامعه ايران تاثير می گذارد. با اين حساب چه چشم اندازی از نظر تورمی برای سال آينده خورشيدی می شود ترسيم کرد؟
با توجه به سياست های جاری دولت و آن چيزی که در فضای بين المللی جمهوری اسلامی می گذرد، هيچ دليلی وجود ندارد که در سال ۱۳۹۱ جهش تورمی متوقف شود.
بر پايه بودجه ای که دولت احمدی نژاد به مجلس ارائه کرده است، بر پايه بررسی تمام مراجع کارشناسی جمهوری اسلامی به دليل موهوم بودن بخش مهمی از درآمدهايش، با کسری شديد بودجه روبروست.
ما هم به خوبی می دانيم که کسری بودجه يکی از سرچشمه ای اصلی تورم است.
افزايش حجم نقدينگی در سطحی بالای ۴۰ درصد کاملا امکان پذير است که همين هم می تواند به تورم دامن بزند.
سقوط پول ملی ايران که خودش هم معلول و هم عامل ايجاد و شدت بخشيدن به جهش تورم است، در فضای فعلی سياست و اقتصاد کشور، می تواند ادامه پيدا کند.
به خصوص به اين دليل که بخش مهمی ازتحريم های خارجی قرار است طی ماه های آينده به اجرا گذاشته شود.
مجموعه اين عوامل متاسفانه سال آينده به تورم دامن خواهد زد.
ای کاش می توانستيم در اين روزها با نزديک شدن به نوروز ، پيش بينی خوشبينانه تری را به شنوندگان عرضه کنيم ولی متاسفانه با توجه به واقعيات موجود ، اين کار امکان پذير نيست.

Saturday 17 March 2012

شادباش بمناسبت نوروز باستانی و سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران

بزرگترین هدیه نوروزی دکترمحمد مصدق به ملت ایران ملی شدن صنعت نفت ایران
است .ما فرارسیدن سال نو و سالروز ملی شدن صنعت ایران را به هموطنان
تبریک میگوییم

جبهه ملی ایران در خارج از کشور

Friday 16 March 2012

ایا اقای اوباما دوباره رئیس جمهور امریکا میشود

فريدون مجلسی
به نظر من آقای اوباما در انتخابات آینده ریاست جمهوری ایالات متحد برای بار دوم انتخاب خواهد شد!
اولاَ در آمریكا رؤسای جمهور معمولاَ‌ در دور دوم نیز انتخاب می شوند و عدم انتخاب آنان امری استثنایی است.
ثانیاً اوباما میان رأی دهندگان آمریكایی از محبوبیت بیشتری نسبت به اغلب رؤسای جمهور پیشین برخوردار بوده و هنوز هم برخوردار است.
ثالثاً اوباما در دور نخست در شرایطی به ریاست جمهوری انتخاب شد كه امریكا در دوره ركود اقتصادی بزرگی به سر می برد. اینكه آن بحران بیشتر حاصل تأثیر عملكرد دورانی اقتصاد آزاد بوده است یا بی كفایتی های جرج بوش پسر كه ترازنامه و خزانه پُر و پیمانی را از كلینتون به ارث برد و خزانه ای تهی و بدهكار به ارث گذاشت، و یا رخدادهای سیاسی و عملیات تروریستی خصوصاً ویرانی برج های تجارت جهانی و دو جنگ دامنه دار متعاقب آن در افغانستان و عراق به آن دامن زده بود، قابل بحث است. اما دلیل آن بحران هرچه بود شرایطی پدید آورد كه به هر حال به حساب جرج بوش و شركای بنیادگرا و محافظه كار او گذاشته شد،‌ و موجب شكست قاطع آن حزب شد، كه كاندیای قابل عرضه ای هم نداشت. «تغییر» شعار اوباما بود، ‌اما در جوامع متكی به آراء مردم بی آنكه الزاماًَ نیازی به ضعفِ عملكرد دولت انتخابی باشد، ‌از روز بعد از انتخابات حركت پس زدن و رفتار منتقدانه آغاز می شود و تا تغییر واقعی ادامه می آید. پیروزی اوباما در شرایطی بود كه توانست اكثریت هر دو مجلس كنگره آمریكا را نیز به دست آورد. اما عملكرد مداوم مكانیسم تغییر طلبی موجب شد پس از دوسال اكثریت را در مجلس نمایندگان از دست بدهد. جمهوری خواهان این پیروزی را به حساب افول اوباما گذاشتند. ضمن آنكه در كنگره با برنامه های اجتماعی او مخالفت كردند. بحران حاد به ارث رسیده از دولت بوش را نیز علناً ‌در نوشتارها و گفتارهای خود ناشی از عملكرد اوباما اعلام می كنند! اما ركود اقتصادی و افزایش بیكاری در آستانه سال 2012 واكنش های رادیكال جدیدی به صورت اشغال وال استریت و حركات ضد سرمایه داری در نیویورك و بسیای از شهرهای عمده آمریكایی پدید آورد كه در شعارها خود را نماینده 99 درصد مردم می داند. البته حركتی 99 درصدی وجود ندارد! در كشوری مانند آمریكا اگر 9 درصد از جمعیت به طور منسجم خواهان تحولی جدی باشند با گرد آمدن در حزبی می توانند حكومت را در اختیار بگیرند، 99 درصد كه جای خود دارد! اما به هر حال این نهضت جدید نشان دهنده تحولی رو به افزایش در آمریكا و حتی دیگر جوامع غربی است كه آنان را به فكر مقابله و اقداماتی اصلاح گرانه وا داشته است. به این ترتیب اوضاع آن چنان كه محافظه كاران آمریكایی می پندارند به سود آنان پیش نمی رود.
در دوران حاكمیت كمونیسم در شوروی پیشین، اصلاحاتی اجتماعی در ایالات متحده و كشورهای غربی انجام می شد، كه جذابیت های سوسیالیسم و موجبات تأثیر گذاری شوروی را خنثی كند. پس از سقوط شوروی آن حمایت ها و برنامه ها از بین رفت، و در غرب نوعی بی پناهی اجتماعی جای آن را گرفت،‌ كه اكنون به صورت تظاهرات و ضدیت با سرمایه داری خود نمایی می كند . ممكن است این حركات مدافع اوباما نباشند، اما در جامعه سیاسی آمریكا كه انتخاب نهایتاً‌ به دو گزینه محدود می شود،‌ تأثیر گذاری های این جنبش قطعاً به سود محافظه كاران و حزب جمهوری خواه نیست، بلكه اینان هدف اصلی انتقادات هستند و در برابر آن قرار دارند! و در نتیجه این اعتراضات موجب تقویت موضع اوباما نیز خواهد شد كه اصلاحات اجتماعی او با مخالفت و كارشكنی محافظه كاران مواجه شده و این گونه نارضایی ها را تشدید كرده است!
اما اینكه اینكه بقای اوباما در آمریكا موجب تحرك سوسیالیستی در جامعه آمریكا شود فرضی است كه نه خود اوباما به دنبال آن است،‌ نه حامیان لیبرال و اصلاح طلب او،‌ و نه حتی چند درصد متظاهران رنگارنگ خیابانی،‌غالباً‌بدون هیچ گونه وجه تشابهی كه بتوان به آن نام حركتی مشابه و منسجم داد، كه نام خود را ضد سرمایه داری گذاشته اند. در شعارهای سیاسی گاهی برخی واژه ها از معنای واقعی خود دور می شوند و تبلیغات آنها را دارای بارهای افراطی و حتی دشنام آمیز می كند! مثلاً‌كمونیست ها در بازی با كلمات نخست واژه سرمایه داری را تبدیل به نوعی دشنام كردند، كه با تأثیر گذاری در ادبیان سیاسی ایران صفت تكمیلی زالو صفت نیز تكلیف آن را یكسره كرد! و سپس دموكراسی و لیبرالیسم را معادل سرمایه داری گرفتند،‌ به این ترتیب وقتی در وال استریت شعاری ضد سرمایه داری داده می شود، ‌در تفسیرهای خبری بعضی كشورها آن را معادل دشمنی با دموكراسی و نشانه ای بر فروپاشی آینده آن تلقی می كنند!
در آمریكا نیز واژه سوسیالیسم از زمان خصومت ورزی با شوروی رنگ نوعی دشنام سیاسی و ناموسی و نشانه ای بر بی وطنی خیانت به خود گرفت،‌ و اكنون محافظه كاران آمریكایی، كه اصلاح طلبی و تغییرات اجتماعی اوباما را بر نمی تابند،‌ برای ترساندن مردم به او انگ وحشتناك سوسیالیسم می زنند. وگرنه جامعه آمریكایی از آغاز با فرهنگی بر مبنای اصلت فرد یا فردگرایی نضج گرفت، و نهادهای مدنی آن نیز كه از عناصر اصلی انسجام آن هستند نیز اغلب از گرد هم آیی گروه های مشترك المنافع بر مبنای تقویت مواضع فردگرایانه آنان تشكیل شده اند. البته همین اجتماعات فردگرایانه به نوع دیگری آثار اجتماعی بسیار گسترده و جالبی نیز بر جای نهاده است،‌ اما ژرفای این فرهنگ و عملكرد موفق آن چنان است كه فرصت خودنمایی به سیاست های برنامه ریزی شده تر و متمركز تر سوسیالیستی نمی دهد،‌ هرچند به توسعه و تقویت خدمات اجتماعی و بازگرداندن آن گونه سازمان های بهداشتی و بیمه و بازنشستگی و مسكن و پیری و از كار افتادگی و غیره كمك خواهد كرد،‌ و در آینده، برای حفظ ثبات و عدالت اجتماعی بیشتر به این سمت گرایش خواهد یافت.
آنچه تا اینجا گفته شد نگاه به مسئله از زاویه و دیگاه اقتصادی بود. اما قضیه بعد دیگری هم دارد. آمریكا مانند پرانتزی بزرگ است كه دو طرف آن پرانتز یعنی سواحل دو اقیانوس در شرق و غرب را جامعه مدنی تر، فرهیخته تر، و دموكرات تر آن شكور تشكیل می دهد. مهد تاریخ و تحولات دیرین سیاسی،‌تمركز برجسته ترین دانشگاه های آن كشور و بلكه تمام جهان، مركز انتشارات كتاب و روزنامه و مجله،‌تأتر وسینمیا و هنر و روشنفكری و علم و فرهنگ،‌و میانه پرانتز آمریكای روستایی است. مركز هامبرگر و كلیساها و نژادپرستی ها و ناسیونالیسمی حاد هرچند سطحی،‌ كه به صورت نصب پرچم بر سردر منزل و موتور سواری های جمعی و كو كلاس كلان و از این نوع حرف ها بروز می كند. آقای بوش تجلی اراده درون پرانتز و اوباما تجلی اراده پرانتز فرهنگی آمریكاست! بوش پسر در انتخابت دور نخست در شرایطی قابل بحث كه كار آن به دادگاه هم كشیده شد به دار و دسته ای كه خود را نو اصولگرایان می نامیدند، با پیوندی اعتقادی میان مسیحیت و صهیونیسم (!) بر مسند ریاست جمهوری آمریكا تكیه زد. سخنان و منش و رفتارش،‌ حتی طرز راه رفتن جاهل مآبانه اش، از همان آغاز مایه نگرانی و دلسری بود. وقتی روی كار آمد بسیاری از قطب های تنش آفرین جهان در شرایط آشتی و تفاهم بودند. مردم كره جنوبی به دیدار خویشاوندان شمالی می رفتند، سخن از تعطیل فعالیت های هسته ای و حتی تخریب نیروگاه قدیمی و خطر آفرین بود، سخن از سرمایه گذاریهای مشترك ملت از هم جدامانده بود، كه ادامه آن تا این زمان می توانست اوضاع آن منطقه را بكلی دگرگون كرده باشد. در فلسطین نیز گفتگوها در مرحله جبران خسارات و التیام زخمها و پیایان دادن به تجاورات اسرائیل بود. كه بوش ناگهان شرورانه محور شرارتی آفرید، شعار فاشیستی «هركس با ما نیست برماست!» را سر داد، بی آنكه حتی متوجه قبح این سخن سخیف باشد. دشمنی ها را تشدید كرد، ‌و كشور خودش را در معرض فجیع ترین جنایات تروریستی قرار داد، و زمانی كه كاخ سفید را ترك می كرد كشورش درگیر جنگ در چند جبهه و غرق در ركوداقتصادی و بحران بیكاری و بانكی و مسائل دیگر، ‌و جهان دچار آشوب های بیشتر بود! گرچه بوش توانست با سوار شدن بر احساسات تحریك شده ملتی درگیر جنگ برای بار دوم انتخاب شود، اما شكست های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی او چنان ضربه ای به حزب جمهوری خواه و محافظه كاران آمریكا زد زد كه اصلاً نامز قابل رقابتی برای مقابله با اوباما بر جای نگذاشت. خانم جوانی هم كه با خیال خام جذب آراء به عنوان نامزد معاونت ریاست جمهور و رفیق راه انتخاب شد چنان عامی و مبتذل بود كه كمكی نكرد و می توان گفت «كز قضا سركنگبین صفرا فزود!» تأثیر منفی آن تیم شكست خورده و تی پارتی كودكانه متعاقب آن چنان نومید كننده بود كه محافظه كاران در دور دوم انتخابات اوباما نیز نتوانسته اند رقیب موجهی برای مقابله با او بیابند. و به كسانی مانند گینگریج متوسل شدند كه پیشتر از مقام ریاست مجلس نمایندگان با ورشكستگی كنار رفته بود! به این ترتیب اوباما فقط به امتیازات خود متكی نیست. روی ضعف محافظه كاران نیز می تواند حساب كند.

قطع خدمات بانکی سوییفت به بانکهای ایران

انجمن ارتباطات جهانی بین بانکی (سوییفت) اعلام کرد که از روز شنبه،‌۱۷ مارس خدمات‌رسانی به بانک‌های ایرانی را متوقف خواهد کرد. وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا از این تصمیم استقبال کرده است.
به گزارش دویچه وله، طبق اعلام سوییفت (انجمن ارتباطات جهانی مالی بین بانکی) از روز شنبه (۲۷ اسفند / ۱۷ مارس) بانک‌های ایرانی از خدمات این انجمن محروم خواهند بود. محروم شدن بانک‌های ایرانی از سوییفت (SWIFT) موجب خواهد شد نقل و انتقال رسمی پول میان بانک‌های بین‌المللی و ایرانی تقریبا غیرممکن شود. این تصمیم بر صنعت نفت ایران نیز بی‌تاثیر نخواهد بود و پرداخت پول توسط خریداران نفت ایران را با دشواری بیشتری همراه خواهد کرد.
بر این اساس شهروندان ایرانی نیز دیگر امکان ارسال وجه به ایران یا دریافت پول از درون کشور را نخواهند داشت. این مساله می‌تواند برای کسانی که در خارج از ایران کار می‌کنند و پول برای خانواده‌های خود می‌فرستند مشکل‌ساز باشد.
همچنین دانشجویانی که برای ادامه زندگی در خارج از ایران وابسته به کمک‌های خانواده خود هستند از دریافت پول از طریق بانک‌ها محروم می‌شوند.
در همین حال بر اساس قوانین آمریکا و اتحادیه اروپا مبادلات محصولاتی نظیر دارو شامل تحریم‌ها نمی‌شود و اما تشخیص نوع مبادلات مالی برای سوییفت دشوار خواهد بود.
استقبال خزانه‌داری آمریکا از تصمیم سوییفت
پس از اعلام عدم ارائه خدمات سوییفت به بانک‌های ایران، وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا روز پنجشنبه (۱۵ مارس / ۲۵ اسفند) از این تصمیم استقبال کرد.
دیوید کوهن٬ معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا، در امور جرایم مالی و تروریسم در بیانیه‌ای با ستایش از اقدام اتحادیه اروپا تصریح کرد: «ایالات متحده آمریکا از این تحریم که به باور ما بانک مرکزی ایران را هم در بر می‌گیرد، استقبال می‌کند.»
این بیانیه با اشاره به اینکه این تصمیم انزوای بیشتر ایران را در پی خواهد داشت، می‌افزاید: «آمریکا به همکاری نزدیک با جامعه جهانی و خصوصا اتحادیه اروپا برای تشدید فشار‌ها بر ایران ادامه خواهد داد.»
پیش‌تر در تاریخ ۱۵ فوریه (۲۶ بهمن) دولت ایالات متحده آمریکا از اتحادیه اروپا و سیستم جهانی بانکداری الکترونیکی ‌خواسته بود تا بانک‌های ایران را از شبکه انتقال پول خارج کنند. این اقدام گامی دیگر در تلاش ‌غرب برای فشار به ایران ارزیابی شده بود تا گسترش فعالیت‌های هسته‌ای این کشور را با دشواری همراه کند.
دیوید کوهن در ماه فوریه به بروکسل سفر کرد تا درباره تحریم‌ ایران توسط سوییفت مذاکره کند. یکی از مسئولان وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا به رویترز گفته بود: «کوهن درباره خدماتی که سوییفت برای بانک‌های ایران فراهم می‌آورد صحبت کرد و از اتحادیه اروپا خواست تا سریعاً درباره این موضوع اقدام کند.»
سوییفت چیست؟
سوییفت (SWIFT) انجمن ارتباطات جهانی مالی بین بانکی (The Society For Worldwide Interbank Financial Telecommunication) است. این انجمن تعاونی غیرانتفاعی در سال ۱۹۷۳ میلادی توسط ۲۳۹ بانک از پانزده کشور اروپایی و آمریکای شمالی در یک دفتر ۴۰ متر مربعی در شهر بروکسل، پایتخت بلژیک‌، راه‌اندازی شد. هدف این انجمن جایگزینی یک روش استاندارد شده جهانی و مطمئن به جای روش‌های ارتباطی کاغذی یا از طریق تلکس بود.
بر اساس اطلاعات منتشر شده در وب سایت رسمی این انجمن، درحال حاضر بیش از ۹۰۰۰ موسسه مالی در ۲۰۹ کشور جهان عضو آن هستند. سوییفت بخش عمده‌ای از پرداخت‌های مالی بین کشور‌ها را از طریق مبادله روزانه ۱۸ میلیون پیام پرداخت بین بانک‌ها و دیگر موسسات مالی تسهیل می‌کند.
سوییفت طبق قوانین کشور بلژیک عمل می‌کند و در هر کشوری دارای یک نقطه دسترسی (SAP) به آن است که توسط این موسسه کنترل می‌شود. در ایران این نقطه تماس در بانک مرکزی قرار دارد.
در حال حاضر بانک‌های ایران با اتصال به نقطه تماس (SAP) در بانک مرکزی، از طریق سیستم ماهواره‌ای پیام‌های مربوط به مبادلات مالی خود را برای بانک‌های مورد نظر ارسال یا از آن بانک‌ها و موسسات مالی دریافت می‌کنند؛ ارتباطی که گفته می‌شود از روز شنبه ۲۷قطع خواهد شد.

Monday 12 March 2012

جلسه محاکمه مهندس کورش زعیم

جلسه محاکمه مهندس کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران چهارشنبه
17 اسفند در شعبه 12 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی قمی برگزار
گردید.
در این پرونده که حاصل تجمیع پرونده های حاصل از 3 بازداشت این فعال ملی
در سالهای 85،88 و 89 میباشد، وی متهم است بخ تبلیغ علیه نظام از طریق
بیانیه ها، مقالات و مصاحبه های گوناگون و نیز اجتماع و تبانی به قصد
اقدام علیه امنیت کشور و عضویت در جبهه ملی ایران.
در جلسه محاکمه پس از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان ، کوروش زعیم
به همراه وکیلش سید محمدعلی دادخواه به دفاع پرداخته و نهایتا جهت اخذ
دفاع آخر دادخواه خواهان فرصت یک هفته ای جهت تقدیم لایحه گردید که مورد
موافقت قاضی شعبه 12 قرار گرفت. رای پس از اخذ لایحه صادر خواهد شد

Thursday 8 March 2012

سیمین دانشور داستان نویس و مترجم معروف درگذشت

خانم دانشور با تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، در رشته ادبیات فارسی دکترا گرفت، چند سالی به تحصیل در دانشگاه های آمریکا در رشته های زیبایی شناسی و نمایشنامه نویسی پرداخت و پس از بازگشت به ایران، در هنرستان هنرهای زیبا و دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد.
"آتش خاموش" نخستین اثر داستانی او بود که در سال ۱۳۲۷ منتشر کرد. سیمین دانشور در همان سال با جلال آل احمد، نویسنده و مترجم ایرانی، آشنا شد و این آشنایی به ازدواج انجامید.
سووشون (انتشارات خوارزمی، چاپ تیر ۱۳۴۸) معروف ترین رمان اوست که در سال درگذشت جلال آل احمد، منتشر شد. این رمان به هفده زبان ترجمه شده است.
"شهری چون بهشت"، "به کی سلام کنم"، "جزیره سرگردانی"، "ساربان سرگردان" و مجموعه مقالات "شناخت و تحسین هنر" از دیگر آثار اوست.
سیمین دانشور همچنین با ترجمه آثاری از برنارد شاو (سرباز شکلاتی)، آنتوان چخوف (دشمنان)، آلن پیتون (بنال وطن)، ناتانیل هاثورن (داغ ننگ) و غیره در معرفی نویسندگان برجسته جهانی به مخاطبان فارسی زبان نقش موثری داشت.
سیمین دانشور عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود.

جبهه ملی ایران در خارج از کشور، در گذشت این بانوی گرامی را به بارماندگان او و همه
نویسندگان و ازاد زنان و ازاد مردان ایران تسلیت میگوید

Wednesday 7 March 2012

وحدت عمل - مقاله از بیژن جانفشان

اندیشه وران و کنشگران جریان ناسیونالیسم ایران در کلیت آن تا کنون برای کسب پشتیبانی عمومی و به نحو فزاینده ای برای موجودیت خود مبارزه نموده اند . تمام تلاش این جریان بر این بوده که در فراخوان برای تغییرات بنیادین با حفظ و صیانت از یکپارچگی سرزمینی برای تشکیل حاکمیت ملی پیشگام باشند در عین حال گروههای منقسم از آن کلیت حاضر به پذیرش سیادت یک گروه و نحله دیگر بر خود به دلیل سرشت ملی و مستقل نبوده اند.
تحلیل رفتار شناسی احزاب و گروههای ملی در مواجه با یکدیگر پیچیدگی همراه با سنجیدگی زیادی را می طلبد . این برخورد شکلی نه از تعارضات ایدئولوژیکی بن مایه گرفته است و نه از ساختارهای حزبی و جبهه ای پایوری یافته است بلکه صرفا منویات فردی ومحفوظات شخصی در سیستم مدیریتی و یا کادرها عرصه ی بروز یافته است. شاهدیم که خاطره گرایان با حس نوستالژیک بسیار قوی در دوسویه ی جریان ملی شدن صنعت نفت از بیش از نیم قرن پیش تا کنون بر سر منازعه ناتمام حق خواهی یکجانبه و کین خواهی یکطرفه بر طبل افتراق می کوبند در این میانه رگه های شدید انگاره های مذهبی نظیر قضیه فدک در قالب قرن بیستمی چون 28 امرداد کسوتی دیگر پوشیده است که هر از چند گاه آن زخم کهنه دهان باز میکند و به نحوی از انحا به تکرار مکررات می پردازد و در گاه آتش بس یک یا چند طرفه وبلاگی بی نام و یا نامدار از طرف دستگاه تفرقه انتریک شده و با به میان کشیدن موضوعی نا مرتبط با چاشنی فحاشی و توهین به بزرگان ملی ایران که تشکیلات مربوطه خود را پیرو و وامدار نام شهیر آن گرامی می دانند برآتش اختلافات می دمد.
می توان خصلتهای مشترکِ گروههای ایرانخواه را بطور بسیار فشرده چنین عنوان کرد:
حزب پان ایرانیست در پاسخ به ضرورت تاریخ به وجود آمده است پیداش این گروه ریشه در مقاومت در برابر اشغالگران داشته و در جریان روزمره و از تولید بازمانده اپوزانی که نه جایگاه خود را می شناسند و نه وظیفه تاریخیشان را و با انتظار نابجایی که از حزب پان ایرانیست دارند خواستار آنند که در محدوده ارتفاع آن ها پرواز کند ولی غافل از این که حزب پان ایرانیست خود را از ارتفاع مدعیان روزمره و زمینگیر شده برکشیده و گستره نگاه به فلات ایران را ژرف تر و هم بسیار وسیع تر از دیگران رسانده است.
جبهه ملی ایران یک واقعیت تاریخی و یک پویش امروزی درفراز پیمایی سپهر سیاسی ایران است پیدایش جبهه ملی ریشه در مقاومت در برابر استعمارگران داشته و خصلت متکثر آن به مامن امنی برای نسلهای متمادی فعالین سیاسی تبدیل گشته است جبهه ملی با عنایت بر خط اعتدال بر سَبیل صداقت پیش رفته و از این طریق برداشتی فاخر از اندیشه ملی گرایی ایران را به جامعه سیاسی عرضه داشته است.
اما مولفه های وحدت میان جبهه ملی ایران و حزب پان ایرانیست محورهای آزادیخواهانه می باشد که سرچشمه آن از اصول بنیادین هر دوی تشکیلات است ، اصولی نظیر :
1. مقاومت در برابر استعمار و استبداد
2. حفظ کیان ملی ویکپارچگی سرزمینی
3. حاکمیت ملت
4. سکولاریسم
با توجه به چهار رکن فوق و با عنایت به صفات مشترک بیان شده وحدت در عمل میان این دو گروه سیاسی و باسابقه درخشان می بایست مورد توجه ویژه قرار گیرد شاید عدم انطباق در حوزه نظر امری طبیعی در عالم سیاست باشد اما وحدت در عمل با احترام به استقلال تشکیلاتی وبه لحاظ محتوایی قابلیت اجرا و به نوعی ضرورت زمانه ما می باشد. بدون دچار شدن به توهم خوشبینی این امر امکان پذیر است صِرف اظهار نظر محترمانه اشخاص حقیقی که به صفت شخصی ابراز نظر کارشناسی در خصوص موارد حساسیت برانگیز مینمایند که این امر با رعایت اصل آزادی بیان می تواند بحث و تبادل نظری زنده و پرباری را در پی داشته باشد و بدون اینکه عاملی شود بر قطب بندی یک طیف همسو . در این حالت این ستیزه جویی بی مورد بر سر مسایلی که مدعیان آن هیچ نقشی دربه وجود آمدنش نداشته اند لاینحل باقی نمی ماند واز این طریق نقشی ویرانگر نخواهد پذیرفت.
تنظیم مناسبات میان تشکیلاتی در اقدامی متقابل می تواند به ایجاد فضای مفاهمه محور منجر شود و از کدورتهای کهنه، دسته کم در میان کنشگران جوان این دو تشکیلات بکاهد و با این رویه سیاستی را که مناسب با وحدت عمل است را مشخص و اعمال نماید .
مقدمتا پیشنهاد می شود در این راستا چونان احزاب حرفه ای و مترقی چند عملِ مَنشی انجام پذیرد:
الف- تعیین نماینده رسمی در جلسات عمومی و مرکزی طرفین.
ب- تنهامطالب ارگان رسمی تشکیلات ملاک تعیین رویکرد قرار گیرد.
ج- دعوت از مسوولین و رهبران طرفین در مناسبتهای تشکیلاتی .
در حقیقت هر چقدر که مراوده صمیمانه و دیدار چهره به چهره بیشتر شود بار سوء تفاهم های ایجادی و یا واکنش های تند و عجولانه کم اثرتر خواهد گردید و با وحدت عمل که تعیین و بسط مصادیقش خود شرح دیگری می طلبد به یک منطق مشترک و جهتی همسو در صفی واحد به سمت برقراری آزادی ملی و عدالت اجتماعی برسیم.

Monday 5 March 2012

محاکمه کورش زعیم در دادگاه انقلاب

طی احضاریه شماره 88/14953/ط د، بتاریخ 27/7/1390، كه در تاریخ 25/8/90، به وكیلان مدافع ابلاغ شد، كورش زعیم،‌ عضو شورای مركزی جبهه ملی ایران، در ساعت 9 بامداد روز سه شنبه 16 اسفند 1390، برای محاكمه در دادگاه انقلاب اسلامی حاضر خواهد شد. اتهامات كورش زعیم كه در سه پرونده 1385، 1388 و 1389 تجمیع شده، فعالیت قانونی علیه بی قانونی بر پایه اصل های 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28، 30، 32، 37، 38 و 39، قانون اساسی جمهوری اسلامی می باشد.
وكیلان مدافع كورش زعیم آقایان دكتر محمدعلی دادخواه، وحید مژگانی و بانو گیتی پورفاضل خواهند بود.
دفتر مردمداری جبهه ملی ایران

تهران – 15 اسپند 1390

Sunday 4 March 2012

هشدار اوباما به رهبران ایران

هشدار اوباما به رهبران ایران: برای توسل به زور درنگ نخواهم کرد
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به رهبران ایران هشدار داده است که برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته ای، در مورد توسل به زور تردید نخواهد کرد.به گزارش بی بی سی، رئیس جمهوری آمریکا ضمن سخنانی در اجلاس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک، همچنین گفت که اسرائیل همیشه این حق را دارد که در مورد تدابیر امنیتی خود راسا تصمیم بگیرد.پیشتر شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل در این جلسه گفته بود که ایران برای تمام جهان خطرناک است.آقای اوباما در سخنان امروز خود گفت: “در چند هفته گذشته لفاظی در مورد جنگ تنها قیمت نفت را بالا برده و فقط به سود دولت ایران تمام شده است، زیرا آنها برای تامین بودجه برنامه اتمی خود به درآمد نفت متکی هستند.”
او با تأکید بر ضرورت تأمین امنیت اسرائیل، آمریکا و صلح و امنیت جهان، گفت: “حالا وقت این رجز خوانی ها نیست.”
آقای اوباما گفت که باید فرصت داد تا فشارهایی که علیه حکومت ایران اعمال می شود اثر کند
او افزود: “حالا وقت آن است که به نصیحت ماندگار تدی روزولت (رئیس جمهوری پیشین آمریکا) توجه کنیم که می گفت ملایم حرف بزن، ولی چماقی بزرگ همراه داشته باش.”
رئیس جمهوری آمریکا همچنین با اشاره به زمزمه هایی که اخیرا در مورد احتمال تن دادن آمریکا به اتمی شدن ایران و مسلح کردن کشورهای همسایه برای ایجاد توازن قوا مطرح شده است، گفت: “رهبران ایران باید بدانند که من چنین سیاستی ندارم. سیاست من جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزار اتمی است. همانگونه که بارها در خلال ریاست جمهوری ام تصریح کرده ام هر گاه برای دفاع از آمریکا و منافعش ضروری بدانم، برای توسل به زور درنگ نخواهم کرد.”

حدود دو هفته پیش بیش از ۳۰ سناتور آمریکایی قطعنامه ای را پیشنهاد دادند که در صورت دستیابی ایران به توانایی تولید سلاح اتمی، رئیس جمهوری آمریکا را از اتخاذ سیاست مهار ( ایجاد توازن قوا با مسلح کردن همسایگان) منع میکند

Friday 2 March 2012

پی امدهای نمایش انتخاباتی رژیم

تقی روزبه
به احتمال زیاد فردا رژیم اسلامی سوت وکورترین انتخابات تمامی سه دهه عمر ننگین خود را برگزار خواهد کرد."انتخاباتی" که شاید رژیم برای اولین بار تمامی هم وغم خود را برای خاموش نگهداشتن تنورآن بکاربرده وکوشیده که هیچ گونه رنگ وجلای واقعی نداشته باشد.چراکه خامنه ای وهمکاسه های او درعیان وخلوت باین باوررسیده اند که با انتخابات دیگرهرگز نباید بازی کرد.چراکه ممکن است دردستمان منفجرشود واین بار کل خرمن هستمی امان را خاکسترکند. گرچه انتخابات کنونی نمایشی ترین وبی محتواترین انتخابات رژیم است، اما این به معنی فقدان اهمیت آن ویا نادیده گرفتن پی آمدهای آن نیست. برعکس درفضای ملتهب کنونی وصف آرائی های موجود حتی برگزارنکردن "انتخابات" دارای پی آمدهای اجتناب ناپذیری بویژه درعرصه رقابت باندهای درونی قدرت ودامنه مانوررژیم است. برخی ویژگی وپی آمدهای مهم این نمایش انتخابی را می توان به شرح زیربرشمرد:
الف-قبل ازهمه خود رژیم بادوقطبی کردن فضای انتخاباتی ناخواسته آن را به یک رفراندوم بین شرکت و تحریم تبدیل کرده است و بهمین دلیل نمایش روزجمعه بیش ازهر"انتخاباتی" درجمهوری اسلامی بویژه درکلان شهرها حکم رفراندوم را پیداکرده است که به اندازه ای که بتواند نمودوجلوه های عینی ومشهودپیداکند بهمان اندازه کارسازخواهد بود. دوران انتخابات به معنای تاکنونی خود یعنی رقابت های درونی حاکمیت برای تقسیم قدرت و تخصیص سهم هرکدام به پایان خود رسیده است وحرف نهائی را میزان زوروقدرت می زند.
ب- ازهم اکنون معلوم است که هرگونه رقم سازی وادعاهای تبلیغاتی وشوهای تلویزیونی که رژیم بخواهد ازطریق جعل وبازی با ارقام وتصاویرتعدادشرکت کنندگان را به بیش از50% وحتی اگربتواند به بیش ازمیانگین سالهای گذشته ارتقاء دهد،هیچ خریدار وگوش شنوائی ندارد وحتی بسیاری ازعناصر درونی خود رژیم هم آن را جدی نمی گیرند.ارسال کسانی چون قالی باف درآخرین روزها به صدا وسیما وعجزواستغاثه وی ازمردم مبنی بربخشیدن خطاها وقول عدم تکرارآنها و استناد وی به حساس بودن اوضاع جهانی وتلاشی که امثال وی بکارگرفته اند که باصطلاح باگروگذاشتن اندک آبروی نداشته مردم را به صندوق انتخاباتی که فقط جنبه تکلیفی وشرعی پیداکرده است بکشاند،نمونه گویائی ازخوردن کفگیربه تک دیگ است.هم چنانکه سوت وکوربودن تجمعات بی رمق نمایشات پیش انتخاباتی نیزبیان دیگری ازانزوای تقریبا مطلق رژیم درکلان شهرها است. آشی را که خامنه ای پخته است،بیش ازآن سردوبی مزه است که کسی بخواهدآن را دردهانش مزمزه کند.
ج-برای نمایش رقابت انتخاباتی درشرایطی که بسیاری از رقبای جدی ازجرگه رقابت حذف شده اند،دوجفت مدعی اصول گرا مجبورشده اند که نقش رقیب را دربرابرهم بازی کنند.وهمین مساله خود بستروزمینه تکه تکه شدن بیش ازپیش باندهای درونی حاکمیت وتشدید دعوا برسرتصاحب هرچه بیشتری ازکیک قدرت را فراهم می کند.دراین میان بویژه برکشیدن باند بدنام و امنیتی وافراطی جبهه پایداری ازطریق بیت رهبری وسپاه برای تصاحب بیشترهرچه بیشتری ازسهم قدرت یکی ازنتایج نمایش انتخاباتی پیش روست.دربطن این گونه کشمکش ها است که جناح جبهه متحد اصول گرایان ازسوی این باند متهم به سکوت وهمراهی ویابرخوردضعیف ومتزلزل با فتنه گران شده است.البته دراین میان تلاش گسترده و متقابل جبهه متحد اصول گرایان برای متهم کردن جریان رقیب به دفاع از باند "منحرفان دردولت" بدلیل حمایت ضمنی بیت رهبری وسپاه ازجهبه پایداری عملا ناکام مانده وموجب تشتت درمیان صفوف خودشان شده است.ودراین میان شماری ازاصول گرایان ازتبدیل شدن مهدوی کنی، که گفته می شود مدتی است بدلیل نارضایتی ازرونداوضاع ازایفاء نقش ریش سفیدی اصول گرایان هم کناره گرفته است، به ناطق نوری دوم نسبت به وی هشدارداده اند.بهرحال باشکست تلاش های جبهه متحداصول گرایان برای کشاندن جبهه پایداری به زیرپرچم خود، شکل گیری صف آرائی جدید،ازجمله باندی مرکب ازبیت رهبری،سپاه وجبهه پایداری دربرابرجبهه متحد موسوم به اصولگرایان درفضای پس ازانتخاباتی ودعوای بین آنهابویژه دردوره فترتی که درپی انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی وبه عنوان دوره پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد ورقابت فشرده برای پرکردن آن توسط دوطیف اصلی مزبور،اجتناب ناپذیراست.بااین همه جبهه متحداصول گرایان بدلیل داشتن پایگاه وسیعی درروحانیت ومداحان وبازاروبخش مهمی ازتریبونهای نمازجمعه ومساجد وبرخی قوا چون مجلس ویاقوه قضائیه ...همواره واجداهمیت است وچه بسا برای مقابله با رقیب وایجاد بالانس قدرت دردوربعدی به ائتلاف ضمنی باکسانی چون رفسنجانی ونوه خمینی وبرخی اصلاح طلبان شاخصی چون محمد خاتمی که البته زیرفشارهای بیشتری ازسوی حریف قرارخواهند گرفت،کشانده شوند.
بنظرمی رسد باتوجه به تشدید فشارهای بین المللی وتشدید بحران های اقتصادی ومالی ،باریک ترشدن پایگاه اجتماعی طبقه حاکم سیاسی وتشدیدکشمکش های دوره تازه ،بویژه تشدید فرایند فروریزی حامیان رژیم ازیکسو، و گسترش انزوای رژیم درمیان مردم وقاطبه تحریم کنندگان ازدیگرسو، حکومت اسلامی را درکل بیش ازپیش زیرفشاربرده وازقدرت مانورش کاسته وتعادل وی را بطورمستمر برهم بریزد. بافرادستی باندهای حارتروکم انعطاف تر وکم مایه تربه لحاظ سیاسی وپایگاه اجتماعی،درمجموع شکنندگی رژیم افزایش پیدا کرده وبا بهم خوردن تعادل معمولش،فرصت هائی برای پیشروی مردم وفعالان ومدافعان دموکراسی و آزادی وعدالت اجتماعی فراهم می گردد.
2012-03-01 11-12-1390

بیانیه اعضای شورای مرکزی و هموندان جبهه ملی ایران - تهران

بنام خداوند جان وخرد
چهاردهم اسفند ماه 90 مصادف با چهل وپنجمین سالگرد درگذشت بزرگ مرد تاریخ وبنیانگذار جبهه ملی ایران ، دکترمحمدمصدق است . او تمام عمرپربار واثر گذارش رادر راه آزادی واستقلال این سرزمین صرف نمود . او درطول زندگی پرافتخارش ودر راه تحقق آمال واندیشه های ملی و میهنی اش ، بارها خود و خانواده اش را در معرض خطر ونابودی قرار داد ولی هیچگاه از راه آزادیخواهی و استقلال طلبی باز نایستاد . او که پس از کودتای ننگین وبیگانه ساخته 28 مرداد 32 تا پایان عمر خود را در زندان بسربرد، در روز14 اسفند 1345 چشم ازجهان فروبست. او نه تنها نمونه ای از آزادگی و وطن دوستی برای همه ایرانیان بلکه رهبری ضداستبداد و ضداستعمار برای همه ملل مشرق زمین بود . ما سالروز درگذشت این ابرمردتاریخ میهنمان را گرامی میداریم وبه روان پاک وتابناکش درود میفرستیم .
تهران – 14 اسفند 1390
ادیب برومند - مهندس عباس امیرانتظام – بانو فرشیدافشار – دکترلقااردلان –دکترهرمیداس باوند –دکترعلی رشیدی- دکترخسروسعیدی- حسین شاه حسینی – مهندس حسین عزت زاده –سرلشکربازنشسته ناصرفربد- اصغرفنی پور- دکترمهدی مویدزاده –منوچهرملک قاسمی – دکترحسین مـوسـویان
بیانیه

انتخابات مجلس نهم و نتیجه ان

حسنعلی نوری، جانشین رئیس ستاد انتخابات ایران می گوید که رأی گیری امروز در 46 هزار و 924 شعبه (بیش از 26 هزار و 200 شعبه شهری و بیش از 20 هزار و 600 شعبه روستایی) انجام می شود

حال اگر ساعت شروع رای گیری را 8 صبح و ساعت پایان را بر اساس ساعت اعلام شده 18:00(یعنی 6 بعدازظهر)منظور کنیم.در مجموع زمان کل رای گیری 10 ساعت خواهد بود.

پیشتر اعلام شده بود تعداد واجدین شرایط در انتخابات 48 میلیون نفر می باشند.

با محاسبه ای که انجام دادم ،با احتساب 3 دقیقه زمان برای هر رای دهنده،به نظر می رسد میزان مشارکت بیشتر از 20% نخواهد بود.

حمید حمیدی

Thursday 1 March 2012

جمهوری اسلامی یک قدرت خطرناک است یا یک رژیم ناتوان و نا امید

نوشته بهروز ممتاز - برگرفته از نشریات امریکا
اسرائیلی ها فکر میکنند که اگر جمهوری اسلامی به بمب اتمی رسترسی پیدا کند ، به اسرائیل حمله میکند و در نتیجه یک حکومت و رژیم خطرناکی است . از انجا که جمهوری اسلامی به اعمال تروریستی دست میزند و یا غرب را تهدید به بستن تنگه هرمز میکند و با توجه به سخنان مکرر احمدی نژاد و دیگر مسئولان حکومتی ، اسرائیلی ها احساس خطر میکنند و موضوع حمله نظامی به ایران را پیش میکشند . اما بنظر میرسد که جمهوری اسلامی بیش از انکه خطرناک باشد ، نا امید و ناتوان است بهمین جهت دست به اعمال تروریستی نافرجام در تایلند و نقاط دیگر جهان میزند وبا بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی در داخل ایران دست بگریبان است . اختلافات بین باندهای مافیائی درون حاکمیت روز بروز در حال افزایش بوده و موقعیت ااحمدی نژاد توسط طرفداران خامنه ای بسیار ضعیف شده است . تعدادی از نزدیکان او در انتخابات مجلس نهم یا رد صلاحیت شده و یا در انتخابات شرکت نمیکنند.
موضوع دیگر مواضع و سیاستهای دولت اوباما در برابر جمهوری اسلامی است . اوباما در ابتدا پیشنهاد مذاکره با جمهوری اسلامی را مطرح کرد اما موفقیتی بدست نیاورد سپس به اروپائیان و چین و روسیه روی اورد و به تحریم های شدید متوسل شد. هم اکنون جمهوری اسلامی در جهان منزوی شده و روز بروز از دوستان او کاسته میشود . مشکل دیگر این رژیم انست که بسیاری از امور اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و حتی اجتماعی در دست پاسداران و یا در کنترل انهاست و بنظر میرسد که خامنه ای هم در اخیار انها باشد.
بعد از مرگ خمینی و جانشینی خامنه ای ، او دو راه را میتوانست اختیار کند . یکی رژیم و حکومتی شبیه چین بود که رفسنجانی انرا میخواست ، باینمعنی که اقتصاد ایران تقویت شود و با غرب رابطه برقرار نموده ، قدرت اصلی هم در دست دولت باشد. دیگری شبیه حکومت گذشته پاکستان که به تهیه بمب اتمی بپردازد و غرب را مرتبا تهدید نماید تا در نتیجه غربیها با انها
مذاکرد کنند . خامنه ای راه دوم را انتخاب کرد که مطابق نظر سرداران سپاه هم بود اما اکنون اوباما و غرب اعلام کرده اند اجازه نخواهند داد جمهوری اسلامی دارای بمب اتمی شود.