Thursday 31 May 2012

هشدار درباره فشارهای روانی بر زندانیان سیاسی

به نام خدا جناب آقای محسنی اژه‌ای دادستان محترم کل کشور با سلام مرگ ناباورانه منصور رادپور همبندی چهل و چند ساله مان به علت سکته مغزی حادثه تقریبا پیش بینی شده ای بود که زندانیان بند سیاسی رجایی شهر و خانواده هایشان بارها شفاها و کتبا هشدار احتمال وقوع آنرا به دلیل مشاهده انباشته شدن فشارهای روانی بر زندانیان سیاسی به مدیران زندان، دادستان تهران و مسوولان ذیربط امنیتی داده بودند. یکسال و نیم پیش در زندان رجایی شهر زندانیان سیاسی به همراه تعدادی زندانی دیگر (مجموعا ۶۰ نفر) به راهرویی ۴۰ متری که در دوطرف آن مجموعا ۳۲ سلول ۲ در ۳ بدون درب وجود دارد منتقل شدیم و تلفن ها نیز قطع شد … قبل از این انتقال، ارتباط روزانه تلفنی با اعضای خانواده و گاهی فامیل می توانست به تخلیه فشار های روانی و عصبی زندانی بیانجامد کما اینکه این امکان برای زندانیان عادی همچنان برقرار است. در پیگیری های متعددی که به منظور رفع این محدودیت (و یا به تعبیری شکنجه روانی ما و خانواده هایمان) انجام شده است، و پاسخ ها به طور ضمنی و بعضا صریح اینطور بوده که یکی دو نفر از تلفن برای قرائت بیانیه و انتقال مطالب سیاسی استفاده کرده اند. از آقایان مسوولان ذیربط باید پرسید که بر فرض صحت این ادعا؛ ۱- آیا پس از قطع شدن تلفن درج بیانیه ها و مطالب زندانیان سیاسی در سایتها و رسانه ها بیشتر نشده است؟ ۲- آیا به کمک شنود تلفن های زندان، بهتر نمی توانید به کارهای مورد نظرتان بپردازید؟ ۳- آیا در نظام قضاوت شما جایز است به خاطر یکی دو نفر، افراد دیگر و حتی خانواده ها و فرزندانشان مجازات شوند ؟ … و سوالات و نکته های دیگر. آقای محسنی اژه ای، طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانواده هایمان می گذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرص های اعصاب و روان شده‌اند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است. متاسفانه همبند متوفای ما نیز احتمالا در استمرار مصرف نامناسب این قرص‌ها بوده که بنابر تشخیص پزشکی قانونی دچار سکته مغزی شد. منصور رادپور سال ۸۹ و در بند ۳ بدون مشکل و بسیار سرحال بود، سرآشپزی ماهر برای بند سیاسی بود، کشتی گیر ورزیده ای بود،… و همه اینها در حالی بود که هر روز با عزیزانش ارتباط تلفنی داشت. آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟ و آیا هشدار هایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشار های روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است و آیا حوادثی از این دست در راه نیستند؟ در خاتمه ضمن انتظار رفع عاجل این فشار روانی از سوی آن مقام مسوول به بازماندگان آن همبند از دست رفته، دختر جوان، پسر نوجوان، دو فرزند شهیدی که آن مرحوم سرپرستیشان را بر عهده گرفته بود و بویژه مادر گرامی این چهار عزیز ادای احترام داریم. مسعود باستانی رسول بداغی کیوان صمیمی حشمت الله طبرزدی ۸ خرداد ۹۱ زندان رجایی شهر

Tuesday 29 May 2012

ایا توافق جمهوری اسلامی با امریکا و غرب بر سر مساله انرژی اتمی امکان دارد ؟

جمهوری اسلامی در اثر شکستهای پیاپی در همه سطوح اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی در گذشته ، نهایتا سعی میکند در سیاستهای خارجی خود در قبال کشورهای بزرگ ( 5+1 ) تعییراتی بعمل اورد . برخورد نمایندگان جمهوری اسلامی با نمایندگان اژانس انرژی اتمی و غربی ها با برخوردهای انان در گذشته نه چندان دور کمی متفاوت شده استو میتوان گفت که توعی تسلیم در برابر فشارهای کشورهای غربی است . سیاستهای کشورهای غربی و در راس انها کشور امریکا بر محور تدریجی افزودن به تحریمهای خرید نفت و گاز ایران و بانکهای گوناگون از جمله بانک مرکزی ایران است . حوادث سوریه و شکستهای مکرر بشار اسد ، هم پیمان جمهوری اسلامی هم ضربه سنگین دیگری به سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی در سال گذشته بوده است . اکنون سوالی که مطرح میشود این است که ایا جمهوری اسلامی اگرتوافقی با کشورهای غربی بعمل اورد پس از مختصر گشایشی در امور خود مانند کم شدن اهنگ تشدید تحریمها دوباره به مواضع قبلی بر خواهد گشت ؟ با شناختی که سیاستمداران جهان بتدریج از رفتار و کردار سردمداران جمهوری اسلامی پیدا کرده اند ، بنظر نمیرسد باسانی انان ایران را رها کنند و مصوبات انها در مجالس و اتحادیه اروپا تغییر کرده تحریمها را بردارند. لذا همچنان دراثر ندانم کاری و تعصبات قرون وسطائی و خیانتها در حق ایرانیان ازادیخواه ، فشارهای بین المللی و کشورهای بزرک جهان بر ایران ادامه خواهد یافت و مردم همچنان در تنگدستی و بیکاری و گرانی ، با وجود ان همه ذخائر و نیروهای جوان با استعداد، محتاج و در مانده و گریزان از وطن خواهند بود. از طرفی دیگر، رژیم هم روزانه در جنگ و جدال با دولتهای گوناگون و در داخل با عوامل خودی و غیر خودی و مردم عصبانی و ناراضی در گیر است. در این شرایط ، نیروهای مبارز ، روشنفکر و تحصیل کرده ایران در داخل و خارج باید همت کنند و مبارزات خود را منظم و متشکل و هر چه بیشتر، در همه لایه های اجتماع ، افزایش دهند . جنهه ملی ایران در خارج از کشور وظیفه خود را در این برهه از زمان فراموش نخواهد کرد و بیش از پیش بر ان پافشاری مینماید شورای جبهه ملی ایران در خارج از کشور سوم خرداد 1391برابر با 23 مه 2012

Monday 28 May 2012

شش مدیربلند پایه دولتی در پرونده اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی

این درحالیست که کماکان از احضار و بازداشت برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وابستگان آنها، که در جریان این فساد بزرگ نقش و مداخله داشته اند، خبری منتشر نشده است. به گزارش عصر ایران، هفته نامه پنجره در شماره این هفته خود گزارشی از حضور مسئولان در پرونده این فساد بانکی ارائه کرده و در آن، علاوه بر بهبهانی وزیر راه سابق و معاونان او وهمچنین رئیس سابق سازمان خصوصی سازی، به نام شش مقام دولتی اشاره کرده و ارتباط آن ها با پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی را توضیح داده است. این نشریه البته هنگام معرفی محمد جهرمی سمت او به عنوان معاون اجرایی شورای نگهبان را ذکر نکرده است. ۱- حمید پورمحمدی گل سفیدی - معاون امور بانکی و بیمه وزیر اقتصاد از سال ۸۳ تا ۸۸ - از سال ۸۷ با حفظ سمت به عنوان مشاور عالی طهماسب مظاهری (رئیس وقت بانک مرکزی) - قائم مقام بانک مرکزی بعد از روی کار آمدن بهمنی به عنوان رئیس بانک مرکزی - بازداشت در اواخر مهر ماه و آزادی به قید وثیقه در تاریخ ۲۹ آذر ماه ۹۰ ۲- محمد جهرمی - وزیر کار و امور اجتماعی دولت نهم و متولی اجرای طرح بنگاه های زود بازده - مدیرعامل بانک صادرات به عنوان بانک صادر کننده ال سی ها در فساد سه هزار میلیاردی - محسنی اژه ای در اواسط اسفند ماه سال گذشته گفت: جهرمی حتما در دادگاه حاضر و محاکمه خواهد شد. ۳- قدرت الله شریفی - مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره بانک مسکن از فروردین ۸۹ تا آبان ۹۰ - نایب رئیس هیئت مدیره بانک صادرات پیش از انتقال به بانک مسکن - مدیریت شعب بانک صادرات در استان گیلان - عضو کمیته عالی اعتبارات - در آذر ماه ۸۹ به عنوان “قهرمان صنعت” توسط وزارت صنایع انتخاب می شود و جایزه خود را از دست محرابیان، وزیر صنایع وقت دریافت می کند. - پس از فرار خاوری شایع شد که وی مدیر عامل بانک ملی خواهد شد، اما چند ماه بعد (آبان ۹۰) به عنوان متهم بازداشت شد. ۴- خدامراد احمدی - معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در زمان دستگیری ( ۱۹ دی ماه ۹۰) - رئیس هیئت عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی (ایمیدرو) از شهریور ماه ۹۰ تا هنگام بازداشت - از جمله افراد حلقه “دانشگاه علم و صنعت” که در دولت نهم توسط احمدی نژاد به عنوان معاون وزیر رفاه معرفی شده بود. - در دادگاه، اتهام او در یافت رشوه ۹۰۰ میلیون تومانی و مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور عنوان شد. - او در دادگاه برای دفاع از خود گفت: سال تولید ملی را به همه تولید کنندگان تبریک می گویم و این اطمینان را می دهم که عامدا خیانتی به نظام نکرده ام و لحظه ای در خدمت رسانی تعلل نداشته ام. تکذیب می کنم که صراحتا دریافت مبلغ ۹۰۰ میلیون تومان را به گردن گرفته ام. ۵- علی اکبر محرابیان - وزیر صنایع دولت دهم که پس از ادغام وزارت صنایع با وزارت بازرگانی، به عنوان مشاور احمدی نژاد منصوب شد. - پای محرابیان زمانی به پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی باز شد که خدامراد احمدی به عنوان معاون وزیر صنایع، در اعترافات خود گفت: آقای وزیر به من دستور داد ظرف مدت ۱۰ روز مجوز ارائه زمین به گروه آریا صادر شود. ۶- اسفندیار رحیم مشایی - شهریور ماه ۹۰ تصویر یک توصیه نامه در فضای اینترنتی منتشر شد که زیر آن امضای مشایی بود و محتوایش هم دستور به بهبهانی وزیر راه برای واگذاری سهام شرکت ملی فولاد خوزستان بدون مزایده به شرکت خط و ابنیه فنی (از گروه آریا) بود. - مدیر عامل شرکت تراورس در جلسه هفتم دادگاه ازجلسه با مشایی و مه آفرید خسروی در طبقه هفتم هتل لاله و همین طور در نهاد ریاست جمهوری خبر داد. - جهرمی مدیرعامل سابق بانک صادرات از وجود نام خواهر زاده مشایی به اتهام گرفتن رشوه، در پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی خبر داد

Thursday 24 May 2012

نشست بعدی ایران و 1+5 در مسکو

کاترین اشتون در پایان مذاکرات بغداد اعلام کرد مذاکرات بعدی در روزهای 18 و 19 ژوئن آینده (29 و 30 خرداد 91) در شهر مسکو پایتخت روسیه برگزار خواهد شد. مذاکرات ایران و گروه 1+5 پس از دو روز در بغداد امروز پنجشنبه به پایان رسید. به گزارش بی بی سی، اشتون در این کنفرانس مطبوعاتی در بغداد گفت: از ایران انتظار داریم قدم های مشخص در مورد ایجاد اعتماد بردارد. هر دو طرف مایل به پیشرفت گفتگو هستیم گرچه تفاوت های بنیادین داریم به همین دلیل مذاکرات را ادامه خواهیم داد. وی افزود: بر حل سریع نگرانی هایی که درباره ماهیت برنامه هسته ای ایران داریم مصمم هستیم. برای اجرای کامل مصوبات شورای امنیت و شورای حکام درباره مسئله هسته ای ایران تاکید داریم. اظهارات جلیلی سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست هیئت ایرانی در مذاکرات بغداد پس از آشتون در کنفرانس خبری حاضر شد و اظهار داشت: گفتگوها مفصل و طولانی بود اما ناتمام ماند. وی گفت که ایران در بسته پیشنهادی خود در بخش موضوعات غیر هسته‌ای، مسئله بحرین را مطرح کرد و گروه 5+1 نیز موضوعات "دزدی دریایی و امنیت آبراه های دریایی و مبارزه با مواد مخدر را مطرح کردند. جلیلی افزود: در مدت باقی مانده تا نشست مسکو، کارشناسان دو طرف با یکدیگر دیدار و مذاکره خواهند کرد تا زمینه را برای مذاکرات جدید آماده خواهند کرد. وی ادامه داد: در این مذاکرات ایده ها و موضوعات متنوعی مطرح شد و مورد بحث و بررسی قرار گرفت و همین موضوع، عامل طولانی شدن مذاکرات بود. ما هم اکنون نیز آمادگی خود را برای ادامه مذاکرات در روز جمعه نیز اعلام کرده بودیم. ما محدودیتی برای مذاکره و گفتگو نداریم. جلیلی گفت که ایران بر داشتن چرخه سوخت هسته ای پافشاری دارد.

Wednesday 23 May 2012

گزارش فیگارو از صف آرائی تازه منطقه

اتحاد شیوخ خلیج فارس علیه ایران سران سنی کشورهای خلیج فارس در نشست روز دوشنبه در ریاض پروژه برقراری یک اتحاد سیاسی در منطقه را بررسی کردند. این اتحاد در برابر ایران و هم کیشان شیعه اش در منطقه ایجاد خواهد شد. این اقدامی است که ازسوی سران شش امیرنشین سنی خلیج فارس آغاز شده. آنها روز دوشنبه در ریاض پایتخت عربستان گردهم آمدند تا این پروژه سیاسی را بررسی کنند. البته ایده این پروژه جدید نیست و در ماه دسامبر به طور رسمی ازسوی ملک عبدالله پادشاه عربستان مطرح شد تا منطقه تحت نفوذش را از تهدید ایران دور نگاه دارد. تنها امیرنشین خلیج فارس با اکثریت شیعه، بحرین است. از یک سال پیش تاکنون شاهد خیزش طرفداران علی در این کشور هستیم که خواهان یک وضعیت سیاسی بهتر، ایجاد شغل های دولتی برای همه، و توقف تبعیض ها برای دسترسی به مسکن اند. خلیفه بن سلمان آل خلیفه، نخست وزیر بحرین که به عنوان یکی از شخصیت های نزدیک به حکومت سعودی محسوب می شود، دراین خصوص گفت: "گزینه اتحاد یک فوریت است." ازنظر بحرین، این اتحاد دارای مزایای بسیاری است و می تواند ویژگی جمعیتی این کشور را مرتفع سازد و همچنین موجب تقویت سپر تدافعی ای شود که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس سال گذشته در زمان بحران با شیعیان این کشور به کار بردند. در حدود هزار مبارز که اکثراً اهل عربستان سعودی اند، از آن تاریخ در بحرین بسر می برند تا در کنار عوامل امنیتی که به نظر بسیاری از ناظران ناکارآمدند، حضور داشته باشند. این اتحاد جدا از ابعاد سیاسی باید دارای ابعاد امنیتی و نظامی مهمی نیز باشد. به گفته نخست وزیر بحرین، این ائتلاف باید منجر به ایجاد "یک ساختار متحد برای تضمین امور تدافعی" شود. پیامد قابل پیش بینی چنین اظهارنظری این بود که شیعیان آن را دسیسه خواندند. شیخ علی سلمان، رهبر گروه اصلی اپوزیسیون شیعه، خواستار آن شده که این پروژه ابتدا در نزد مردم به رفراندوم گذاشته شود. با این اقدام، انتفاضه ای که در این جزیره در جریان است، باز هم راسخ تر خواهد شد و افراط گرایان شیعه نیز دلیل موجهی برای تشدید مبارزات خود علیه پادشاهی سنی که با هرگونه سازش مخالف است خواهند یافت. در ایران نیز اکثریت اعضای مجلس این اقدام را "محکوم" کرده اند. نمایندگان ایرانی هشدار دادند: "سران عربستان و بحرین باید بدانند که این مسأله موجب اتحاد بیشتر مردم بحرین در برابر نیروهای اشغالگر خواهد شد و بحران بحرین به عربستان نیز منتقل خواهد شد و منطقه را به سوی ناامنی سوق خواهد داد." آنها همچنین به خطر دیگری که ازطریق این پروژه ایجاد می شود اشاره کردند: ۱۵ درصد جمعیت شیعه عربستان که در مناطق نفتی مقابل بحرین مستقر هستند نیز به نوبه خود شورش خواهند کرد. تهدیدی که باید جدی گرفته شود: از یک سال پیش تاکنون به طور مرتب رویدادهایی میان تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی به وقوع پیوسته. ریاض نیز به مانند منامه، جمهوری اسلامی را به تحریک شیعیان سعودی متهم می کند. اتحادی که به وقوع نخواهد پیوست این اتحاد درنهایت می تواند منجر به تشدید جنگ سردی شود که سعودی ها و ایرانی ها مدت هاست در خلیج فارس به راه انداخته اند. ایالات متحده به عنوان تضمین کننده امنیت پادشاهی های نفت خیز، با چنین پروژه ای مخالفت نخواهد کرد. ازطرف دیگر، عمان که مواضع اش از لحاظ تاریخی از بقیه امیرنشینان خلیج فارس کمتر ضدایرانی است، و کویت که مواضع میانه رویی دارد و به سواحل ایران نیز بسیار نزدیک است، محتاط تر عمل می کنند. ازسوی دیگر، قطر در این ماجرا صبر پیشه کرده: اگر تمامی اعضای شورای همکاری خلیج فارس این پروژه را بپذیرند، دوحه نیز با آنان همقدم خواهد شد. خلاصه می توان گفت که پروژه ایجاد اتحاد میان کشورهای خلیج فارس هنوز فاصله زیادی تا تحقق دارد. گروه های مختلف لیبرال در انجمن های مدنی خلیج فارس، از ریاض و منامه خواسته اند که "این پروژه نامناسب را مورد بررسی مجدد قرار دهند". فراموش نکنیم که شورای همکاری خلیج فارس نیز ۳۱ سال پس از تأسیس اش هنوز نتوانسته یک انسجام اقتصادی میان اعضایش برقرار سازد.

Tuesday 22 May 2012

مقاله از اشکان رضوی - بمناسبت سوم خرداد سالروز ازاد سازی خرمشهر

"آمده بودند تا بمانند اما با داغ ننگ ابدی گریختند" در سال 1359 متجاوزین تا دندان مسلح بعثی عراق اوضاع نابسانان میهن را که ناشی از انقلاب سال 57 بود ، غنیمت شمرده و سردار پوشالی قادسیه که خود را در رادی گشاد فرماندهی تازیان می دید به خیال واهی گشور گشایی و اشغال پاره ای از خاک میهن هجومی نا جوانمرادانه رابه ایران آغاز می کند. مردم بی دفاع خرمشهر با دستان خالی در برابر این یورش وحشیانه تازیان حماسه های عظیمی را در این نبرد نا برابر خلق می کنند آنچنان که دشمن را هفته ها جوانان و زنان و مردان از جان گذشته خرمشهر در نهایت توانمندی نظامی زمینگیر می نمایند. خانه ها که تا دیروز ماءوای آرامش و آسایش خانواده ها بود مبدل به سنگرهای دفاع از خانه بزرگتر یعنی میهن می گردد. و هر کسی که توانایی ایستادن بر روی پا ها ی خویش را داشت وظیفه میهنی خود می داند که به دفاع از خاکش به پا خیزد. دشمن ددخو تر از آن است که بخواهد بین نظامی و غیر نظامی تمایزی قائل شود. بیمارستان ها و مدارس و کودکستان ها یکی پس از دیگری آماج آتشباری هواپیما ها و توپ خانه قرار می گیرد تا آخرین مقاومت ها ی مدافعین شهر درهم شکسته شود. تو گویی که ایرانیان یک بار دیگر تجربه حمله اسلاف وحشی تازیان را تجربه می کنند. دشمن در چندین جبهه با کمک دلارهای نفتی شیخک ها ی عرب و حمایتهای تسلیحاتی و لجستیکی همه جانبه قدرت های جهانی و عدم انسجام نیروی نظامی ایران در اندیشه پیشروی تا پایتخت ایران است. اما تو گویی که همه تحلیل های کارشناسان و مشاوران نظامی اش نادرست بوده ومقاومت دلیرانه مدافعین خرمشهر تمام رشته ها را پنبه می کند.اینک ارتش پنجم زرهی جهان در برابر مدافعین بی تجربه خرمشهر عرصه را بر دشمن تنگ کرده و همه امیدهای آنان به ناامیدی مبدل گشته است.و این است خروش ناسیو نالیسم ایرانی که هزاران بابک و مازیار و آریو برزن دیگر را در تاریخ جهان مدرن تداعی می کند و جهانی را به شگفتی وا می دارد. اما با همه جانفشانی ها سر انجام تراژدی بزرگ رقم می خورد و خرمشهر شهر آزادگان بعد از بیش از یک ماه پایمردی زنان و مردانش سر انجام در 4 آبان ماه به صورت کامل به اشغال دشمن اهریمن سر شت در می آید. دشمن وحشی با اشغال خرمشهر در اوج غرورو نخوت دروغین و ددگونه ی سربازانش، به تاراج خانه و کاشانه ساکنین خرمشهر و گمرک این بندر دست زده و با صدهها تن مواد منفجره حتا به خانه های نیمه ویران مردمان این شهر نیز رحم نکرد. چه بسیار زنان و دختران و پیران این شهر به دست متجاوزین اسیر گشته و کشتار شدند و در گورهای دسته جمعی آرام گرفتند. اما سقوط خرمشهر پایان این تراژدی نبود . سقوط پاره تن میهن سقوط شرف و آزادگی و میهن پرستی نبود.و این سر آغاز آفریدن حماسه های یک ملت سر بلند برای ثبت در تاریخ بود. فرزندان میهن بعد از یک سال و نیم پایداری در برابر دشمنی که مورد حمایت مالی و انسانی و اطلاعاتی همه کشورهای عربی و غربی بود در بامدادان 10 اردیبهشت 1361 برگ زرینی دیگر در کارنامه درخشان ایرانیان به ثبت رساندند. دشمن سر مست ازپیروزی که تلاش داشت تا ازاشغال خرمشهر به عنوان برگ برنده پای میز مذاکره دیپلماتیک بهره برداری کند به ناگه در بهتی نا باورانه فرو رفت. فرزندان ایران زمین بار دیگر در تاریخ نظامی جهان شگفتی ساز شدند. نبردی جانکاه و نفسگیر برای باز پس گیری خاک اشغال شده میهن آغاز می شود.و پس از چندی دشمن زبون و متجاوز با متحمل شدن خساراتی به میزان فقط 19 هزار اسیر جنگی و بیش از 16 هزار کشته و مجروح و از دست دادن ادوات نظامی بیشمار تن به شکستی خفت بار می دهد که بی گمان شکستی با این ابعاد را حتا در نبردهای جنگ جهانی دوم نیز نمی توان سراغ گرفت.( میزان خسارت دشمن: لشگر 3 زرهی و لشگرهای 11 و 15 پیاده: 80 درصد. لشگرهای 9 و 10 زرهی: 50 درصد. لشگر 7 پیاده: 40 درصد.لشگر 5 مكانیزه و لشگرهای 6 و 12 زرهی: 20 درصد.تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی: 100 درصد.تیپ 109 پیاده: 60 درصد.تیپ های 601، 602، 416، 419 پیاده: 50 درصد. تیپ های 31، 32 و 33 نیروهای مخصوص به میزان زیاد.) صدام حسین سردار دروغین و پوشالی اینک تلاش می نماید تا زبونی این شکست که داغ ننگش بر پیشانی همه تازیان ابدی شده را،به ضرب تبلیغات گسترده کارتلهای رسانه ای دشمنان ایران خنثی نماید.و در رسانه های رژیم بعثی این شکست تحقرآمیز را عقب نشینی سریع و تاکتیکی و بازگشت به مرزهای بین المللی مطرح می نمایند درصورتی که آن گجستگ بعد از اشغال خرمشهر گفته بود که سرزمین عربی معمره رااز فارس های مجوس باز ستانده اند و آمده اندتا بمانند. اودریک اقدام تبلیغاتی به ژنرال ها و فرماندهان شکست خورده خود برای سر پوشگذاری این شکست حتا نشان "رافدین "و نشان شجاعت و لیاقت اعطا می نماید. تا التیامی باشد برای سر خوردگی اعراب و سربازانشان. تلكس بین المللی خبرگزاری عراق، عصر روز چهارم خرداد ۱۳۶۱ به شکل غیر واقعی گزارشی سرتا سر دروغ راازسوی رادیو صوت الجماهیر بغداد به اطلاع افكار عمومی عراق می رساند: "یك سخنگوی ارتش عراق اعلام كرده است كه نیروهای پیروزمند قادسیه صدام پس از آن كه تمامی حمله های قوای دشمن منحوس و نژادپرست فارس را در مناطق الخفاجیه (سوسنگرد) و الاهواز با اقتدار كامل دفع كردند... صبح روز ۲۴/۵/۱۹۸۲ (۳/۳/۱۳۶۱) در یك جابه جایی تحسین برانگیز، عقب نشینی تاكتیكی، خود را از جبهه معمره با موفقیت كامل انجام داده اند. خبرگزاری آمریكایی، یونایتدپرس ،در ساعت بیست وچهار و بیست ودو دقیقه همان روز، در گزارش ارسالی خود از بیروت، سربازان عراقی را در حال فرار توصیف كرده و نوشت: ... سربازان در حال فرار عراق، سرگرم گریختن از خرمشهر و مناطق اشغالی هستند . رادیو دولتی صدای امریكا پس از پنج شبانه روز سكوت و خود داری ازانعكاس خبر آزادی خرمشهر توسط نیروهای ایران، سرانجام در گزارش ویژه "هشتم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ خود می گوید:" با وجود مشكلات تداركاتی، ناآرامی های ناشی از انقلاب و كاهش تدریجی قدرت عملیات نیروهای هوایی ایران، ماشین نظامی ایران به گونه ای اعجاب آور عمل كرد. رسانه های غربی نیز تا آن زمان در کنار پروپاگاندای اعراب و بر علیه ایران حضوری فعال داشتند در نهایت شگفتی و پس از چندی سکوت ناچار به پذیرفتن این شکست عراق می شوند.تا آنجا که این پیروزی سربازان ایران زمین را به لحاظ نظامی اعجاب آور توصیف می نمایند. آری فرزندان میهن جهانی را به شگفتی وا داشتند و جهانی در برابر اراده پولادین شان در دفاع از مام میهن سر تعظیم فرو آورد. خرمشهر این پاره تن میهن با از جانگذشتگی ها و جانبازی های افسانه گونه فرزندانش از چنگال دشمن نا پاک تازی رهایی یافت و به آغوش میهن بازگشت.و یک بار دیگر ایرانیان درسی فراموش نشدنی به دشمنان خود دادند. اینگونه بود که سوم خرداد سال 1361 روزی جاودانه در تاریخ این مرز و بوم شد تا انیران آزمندی که چشم طمع به این نیا خاک اهورایی را دارند آگاه باشند و بدانند ،اگرچه ایرانی صلح طلب است اما در برابر اندیشه های تجاوز کارانه به سر زمینش سکوت نخواهد نمود و با همه هستی خود در برابر دشمن به پا خواهد خواست. درود بر روان پاک همه جانباختگان میهن درود بر جانبازان راه آزادی میهن پاینده ایران

Saturday 19 May 2012

گرانی 145 درصدی سوخت در فاز دوم هدفمندی

محمدحسین ادیب در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس اظهارداشت: براساس قانون هدفمند کردن یارانه، یارانه انرژی باید طی 3سال حذف می شد، اما براساس مصوبه جدید مجلس مشروط بر اینکه قیمت نفت به حدود 80 دلار کاهش یابد، در عمل یارانه ها طی دوسال حذف می شود. اما از منظر قانونی نظر به اینکه همچنان قیمت نفت در بازارهای جهانی بالای 100 دلار است، تخلفی از قانون هدفمند کردن به لحاظ زمان حذف یارانه ها صورت نگرفته است. وی در خصوص سرعت بیشتر کاهش یارانه گفت: تا زمانی که قانون هدفمند کردن یارانه در دستور کار قرار داد، انتظارات تورمی در جامعه بسیار بالاست و طولانی شدن زمان اجرای آن به تشدید انتظارات تورمی می انجامد. • هر اندازه زمان اجرای کاهش یارانه طولانی تر، ظهور آثار مثبت دیرتر این اقتصاددان اضافه کرد: یکی از عوامل اصلی تورم سنگین سال 90، تشدید انتظارات تورمی همزمان با اجرای هدفمند کردن یارانه بود. در عین حال در همه دنیا اینگونه بوده که آثار منفی حذف یارانه ها در ابتدا ظاهر می شود و آثار مثبت آن در مرحله دوم. هر اندازه زمان اجرای پروسه کاهش یارانه طولانی تر باشد، آثار مثبت دیرتر ظاهر می شود. به هر سو، از سال 1368 تاکنون پروسه کاهش یارانه انرژی در دستور کار قرار گرفته و هر زمان به دلیلی بعد از برداشتن چند گام، نیمه کاره رها شده است. • طولانی شدن زمان اجرای کاهش یارانه، افزایش نرخ ارز را در پی دارد عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان گفت: اجرای شوک درمانی حذف یارانه ها واجد و حاوی آثار ضد تورمی گسترده ای است. مهمترین راهکار برای مهار تورم در ایران در اصطلاح اقتصاد کلان، سرکوب انتظارات تورمی است. طولانی شدن زمان اجرا به افزایش نرخ ارز می انجامد. • تفاوت درآمد ناشی از فروش حاملهای انرژی با درآمد سازمان هدفمند کردن یارانه ادیب در خصوص اجرای فاز 2 هدفمندی یارانه اظهارداشت: درآمد سازمان هدفمندکردن یارانه در سال 90 حدود 21هزار میلیارد تومان بوده و مجلس در بودجه سال 91 مصوب کرده است که درآمد سازمان هدفمند کردن از محل فروش حاملهای انرژی به 66هزار میلیارد تومان افزایش یابد. وی افزود: درآمد ناشی از فروش حاملهای انرژی با درآمد سازمان هدفمند کردن یارانه متفاوت است. به گزارش وزارت اقتصاد و دارایی حدود یک سوم درآمد فروش حاملهای انرژی به این شرکتها واگذار می شود. به عبارت دیگر درآمد ناشی از فروش حاملهای انرژی 31هزار میلیارد تومان است که دو سوم آن به سازمان هدفمند کردن یارانه پرداخت می شود. • یارانه بیشتری حذف می شود این اقتصاددان اضافه کرد: مصوبه مجلس ناظر به افزایش 21هزار میلیارد تومان درآمد سازمان هدفمند کردن یارانه به 66هزار میلیارد تومان است و نه اینکه افزایش 31 هزار میلیارد تومان به 66 هزار میلیارد تومان. به عبارت صریحتر، یارانه انرژی بیشتری حذف می شود. ادیب در ادامه گفت: مصوبه مجلس ناظر به سال 1391 است و حدود 2ماه از سال سپری شده است. لذا 66 هزار میلیارد تومان باید در طی 10 ماه حاصل شود. به عبارت صریحتر، یارانه بیشتری حذف خواهد شد. • حذف همه یارانه انرژی با مصوبه مجلس وی افزود: تحصیل 45هزار میلیارد تومان درآمد به معنای افزایش نرخ موثر حاملهای انرژی به میزان 145 درصد است که البته باید طی 12ماه حاصل شود. اما کسب آن طی 10 ماه به منزله افزایش بیش از 145درصد است و افزایش بیش از 145درصدی قیمتهای حامل انرژی به کاهش قابل ملاحظه مصرف منجر می شود. اگر کاهش مصرف حداقل 30درصد باشد، هدفگذاری تحصیل 45 هزار میلیارد تومان درآمد طی 10ماه از 70 درصد مصرف سال گذشته است که در این حالت اگر قیمت نفت به حدود 80 دلار کاهش یابد، در واقع همه یارانه انرژی با مصوبه مجلس حذف می شود. ادیب گفت: ادعای دولت در خصوص کسب 130 هزار میلیارد تومان درآمد برای سازمان هدفمند کردن یارانه به سبب عدم اشراف مجلس به ارقام مربوط به محاسبه یارانه ها غیرواقعی بوده است. به زبان دیگر، کاهش قیمت نفت به 80 دلار و کاهش 30 درصدی مصرف و کسب 66 هزار میلیارد تومان درآمد برای سازمان هدفمند کردن یارانه، به منزله حذف کامل یارانه ها خواهد بود. وی افزود: مجلس به دلیل عدم اشراف کارشناسی به کل یارانه ها دارای این تصور شده که در واقع با این مصوبه همچنان یک دوم یارانه ها باقی مانده است. • اثبات ادعا ادیب در برابر این سئوال که شما ادعای خود را چگونه اثبات می کنید و میزان یارانه به دقت چه میزان است؟ اظهارداشت: روزانه 59 میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف می شود که 45 میلیون لیتر آن سهمیه ای و 15 میلیون و 400 هزار لیتر آن آزاد است که نزدیک به 5 میلیون لیتر آن وارداتی است. روزانه 3 و نیم میلیون لیتر در روز در کشور سوخت جت مصرف می شود و تولید نفت سفید 14 میلیون و 780 هزار لیتر، صادرات 400 هزار لیتر و مصرف داخلی 13 میلیون و 400 هزار لیتر است. وی در مورد نفت کوره گفت: روزانه 76 میلیون و 500 هزار لیتر نفت کوره تولید می شود که صادرات 31 میلیون لیتر ، بانکرینگ (سوخت رسانی به کشتی ها) 6میلیون لیتر ، نیروگاهها 28 میلیون و 600 هزار لیتر و سایر مصارف 10 میلیون و 900 هزار لیتر است. ادیب در خصوص گازوئیل اظهارداشت: روزانه 95 میلیون و 900 هزار لیتر گازوئیل تولید می شود که 2 میلیون و 400 هزار لیتر آن صادر، 10 میلیون لیتر در بخش کشاورزی، 3 میلیون لیتر در صنعت، 32 میلیون لیتر به وسایل نقلیه، 19 میلیون لیتر به نیروگاهها و 29 میلیون لیتر به صورت آزاد فروخته می شود. وی در خصوص خوراک نفتی افزود: روزانه 14 میلیون لیتر خوراک نفتی توزیع می شود که درآمد آن به سازمان هدفمند کردن یارانه پرداخت نمی شود. اما روزانه 9 میلیون و 200 هزار لیتر گاز مایع تولید می شود که در کنار 2میلیون لیتر واردات حدود 11 میلیون لیتر مصرف داخلی را تأمین می کند. ادیب افزود: روزانه 274 میلیون لیتر نفت خام تحویل پالایشگاهها می شود که 43 میلیون و 400هزار لیتر آن صادر و 231 میلیون لیتر آن در داخل مصرف می شود و البته روزانه 6میلیون و 900 هزار لیتر نیز واردات فرآورده های نفتی وجود دارد. وی اضافه کرد: اختلاف آماری کوچکی که بین ارقام وجود دارد به سبب هدر رفتن انرژی در پالایشگاه و هدر رفت انرژی از پالایشگاهها تا مکانهای مصرف و مربوط به گرد کردن ارقام است. ادیب در ادامه گفت: بابت بنزین سهمیه ای به ازای یک لیتر 400 تومان، سالانه 6هزار و 570 میلیارد تومان، بنزین آزاد به ازای یک لیتر 700 تومان 2هزار و 682 میلیارد تومان، سوخت جت به ازای یک لیتر 400 تومان 511 میلیارد تومان، نفت سفید به ازای یک لیتر 100 تومان 482 میلیارد تومان، نفت کوره بدون احتساب نیروگاهها به ازای یک لیتر 200 تومان 766 میلیارد تومان، نفت کوره نیروگاهها به ازای یک لیتر 80 تومان 615 میلیارد تومان، گازوئیل بدون احتساب نیروگاهها به صورت آزاد به ازای یک لیتر 350 تومان 3هزار و 704 میلیارد تومان ، گازوئیل 150 تومانی 2هزار و 480 میلیارد تومان، گازوئیل نیروگاهها به ازای یک لیتر 80 تومان 552 میلیارد تومان و مجموعاً 20هزار و 41 میلیارد تومان از محل فروش فرآورده های نفتی در داخل درآمد ایجاد می شود. وی در خصوص درآمد فروش گاز در کشور گفت: نیروگاهها سالانه 44 و نیم میلیارد متر مکعب گاز مصرف می کند که به ازای یک متر مکعب 80 تومان 3560 میلیارد تومان برای شرکت ملی گاز درامد ایجاد می شود. صنایع عمده نیز به ازای 26 میلیارد و 900 میلیون لیتر و یک متر مکعب 70 تومان 1883 میلیارد تومان درآمد ایجاد می شود. مصارف گاز خانگی، تجاری و صنعتی غیرعمده نیز، سالانه نزدیک به 79 میلیارد متر مکعب است که به ازای یک متر مکعب 70تومان 5هزار و 558 میلیارد تومان درآمد ایجاد می کند و در مجموعه 150 میلیارد متر مکعب، گاز در کشور مصرف می شود که 11هزار میلیارد تومان درآمد فروش آن است. وی اضافه کرد: در مجموع بابت فروش فرآورده های نفتی 20هزار و 41 میلیارد تومان، فروش گاز 11 هزار میلیارد تومان و مجموعاً 31 هزار و 41 میلیارد تومان از محل فروش حاملهای انرژی درآمد ایجاد می شود. حدود یک سوم آن و یا 10هزار و 243 میلیارد تومان به شرکتهای حاملهای انرژی پرداخت می شود و 21 هزار میلیارد تومان آن به سازمان هدفمند کردن یارانه پرداخت می شود. • میزان صحت محاسبات این اقتصاددان در خصوص میزان صحت این محاسبات گفت: آمار فوق با گزارش عملکرد سازمان هدفمند کردن یارانه که به وسیله مجلس اخیرا منتشر شده فقط یکهزار و 419 میلیارد تومان اختلاف دارد که قسمت عمده آن به عدم تحقق مطالبات سازمان هدفمند کردن یارانه از جمله 400 میلیارد تومان بدهی معوق ایرلاینها مربوط می شود. براساس گزارش مجلس 47.9 درصد از یارانه پرداختی از محل حاملهای انرژی ،22.7 درصد از محل بودجه عمومی ، 11 درصد از محل نفت خام و میعانات گازی و 17.6 درصد از محل منابع بانک مرکزی تأمین می شود. ادیب گفت: در واقع محاسبه درآمد سازمان هدفمند کردن یارانه براساس گزارش مجلس با میزان مصرف بسیار به هم نزدیک بوده و اختلاف قابل اغماض است. • منابع مورد استفاده برای محاسبه وی در مورد منابع مورد استفاده برای محاسبه تولید و فروش حاملهای انرژی گفت: منابع این مطالعه مصاحبه های مطبوعاتی مدیر برنامه ریزی و مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی، معاون امور حقوقی و مجلس وزیر نفت، توضیحات موجود در سایت شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی و مدیرعامل شرکت ملی گاز است.

Friday 18 May 2012

قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا علیه حکومت ایران

رادیو فردا: ۴۰۱ نماینده مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه ۲۸ اردیبشهت با تصویب قطعنامه‌ای ضمن هشدار در خصوص خطر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای از باراک اوباما، رییس جمهوری این کشور خواسته اند تا فشار های اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران را افزایش دهد. ۱۱ نماینده مجلس نمایندگان آمریکا به این قطعنامه رای مخالف دادند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، در این قطعنامه نمایندگان کنگره هشدار داده‌اند که زمان برای جلوگیری از دستیابی ایران به ظرفیت و توان تولید سلاح هسته ای «محدود» است، و خواستار «تداوم و افزایش فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک» علیه جمهوری اسلامی شده‌اند. این قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا همچنین «هرگونه سیاستی که متکی بر تلاش برای مهار ایرانی که دارای ظرفیت و توان سلاح هسته ای باشد» را رد کرده اند. به گزارش رویترز، شماری از سناتورهای جمهوریخواه و دمکرات مخالف راهبرد «مهار» در قبال ایران در صورت دستیابی این کشور به سلاح هسته‌ای هستند. راهبرد و استراتژی «مهار» محور اصلی سیاست آمریکا دوران جنگ سرد برای جلوگیری از نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بود. به گزارش خبرگزاری فرانسه، قطعنامه مجلس نمایندگان خواستار تعلیق کامل غنی سازی اوارانیوم شده است و تصریح کرده است که تهران می بایست با آژانس بین المللی انرژی اتمی به طورکامل همکاری کند. این مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا همچنین خواستار دستیابی به توافقی دائمی شده است که براساس آن بتوان با به گونه ای اثبات پذیر، اطمینان حاصل کرد که برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز است. در این قطعنامه تصریح شده است جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای برای منافع ملی آمریکا «حیاتی» است. رز لنتینن، نماینده جمهوریخواه و رییس کمیته سیاست خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، در این زمینه گفته است: ما باید حکومت ایران را وادار کنیم که به گونه قابل اثبات برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند، برنامه توسعه سلاح های نامتعارف و موشک های بالیستیک را رها کرده و از حمایت از گروهای خشونت طلب افراطی دست بردارد. به گزارش رویترز، مخالفان قطعنامه روز پنجشنبه مجلس نمایندگان آمریکا می‌گویند، طرح رز لنتینن با تاکید بر این نکته که سیاست مهار ایران دارای ظرفیت و یا توان هسته‌ای به اندازه کافی خوب نیست، احتمال جنگ با ایران را افزایش می‌دهد. دنیس کوسنیج، نماینده دمکرات، در خصوص این طرح پیشتر گفته بود: «ما به اندازه کافی جنگ نداشته‌ایم؟» وی اضافه کرده بود: «در زمانی که آمریکا پس از سال‌ها موفق شده است که با ایران گفت‌و‌گوی مستقیم داشته باشد، اکنون حیاتی است که بیش از هر زمانی کنگره از مذاکرات حمایت کند.» این در حالی است که هوارد برمن، نماینده دمکرات، در واکنش به این انتقادات می‌گوید: قطعنامه غیر الزام آور مجلس نمایندگان تنها قاطعیت برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را نشان می‌دهد. هوارد برمن گفته است: «هیچ راهی وجود ندارد که از این (قطعنامه مجلس نمایندگان) بتوان مجوزی برای استفاده از نیروی نظامی را تفسیر کرد.» این مصوبه مورد حمایت گروه قدرتمند کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک، است. آیپک بزرگ ترین لابی طرفدار اسرائیل در آمریکاست. درهمین زمینه، شورای ملی ایرانیان آمریکا، نایاک، نیز از نمایندگان آمجلس نمایندگان آمریکا خواسته بود به این قطعنامه رای نه بدهند، چرا که این طرح می تواند زمینه جنگ با ایران را فراهم کند. کشورهای غربی و اسرائیل می گویند، ایران در پوشش فعالیت‌های هسته‌ای خود برای تولید انرژی درصدد دستیابی به تکنولوژی لازم برای ساخت سلاح هسته ای است. در مقابل ایران می گوید، برنامه هسته ایش کاملا صلح آمیز است .

Thursday 17 May 2012

. تفاوت فرهنگی و فجایع ناشی از آن - مقاله از حسین باقر زاده

هفته گذشته محاکمه جنایی پر سر و صدایی در بریتانیا به انجام رسید و ۹ مرد به جرم اغفال چندین دختر نوجوان و سوء استفاده جنسی و تجاوز به آن‌ها به زندان‌های طولانی از ۴ سال تا ۱۹ سال محکوم شدند. آن چه که این محاکمه را پر سر و صدا کرد، ترکیب قومی/مذهبی محکومان بود: هشت تن از آنان از اصلیت پاکستانی بودند و یک نفر پناه‌جوی افغانی. گفته شده که این جمع همراه با مردان دیگری از همین قومیت‌ها که جمعا بیش از ۵۰ تن می‌شدند برای چند سال دختران نوجوان بی‌سرپرست ۱۳ ساله به بالا را در منطقه‌ای در شمال غرب انگلیس اغفال می‌کردند و برای بهره‌برداری جنسی به یکدیگر پاس می‌دادند. پس از پایان محاکمه ۹ نفر یاد شده، پلیس افراد دیگری را که گفته شده متعلق به این باند بودند دستگیر کرده و تحقیقات در مورد آنان ادامه دارد. این خبر واکنش‌های شدیدی را در جامعه بریتانیا به دنبال آورد. گروه‌های افراطی راست و نژادگرا به تبلیغات علیه جامعه پاکستانی پرداختند و این شبکه را نمونه‌ای از برخورد پاکستانی‌ها با دختران سفیدپوست خردسال بومی بریتانیا برشمردند. در مقابل، کسانی که سعی می‌کردند از برخورد نژادی احتراز کنند به دنبال این مسئله بودند که این پدیده چرا غالبا در میان مردان پاکستانی رواج دارد. به گفته یک مشاور دولت بریتانیا در عین این که غالب جرایم بدرفتاری و سوء استفاده از کودکان به وسیله مردان سفید پوست صورت می‌گیرد، مرتکبان این نحوه از جرم یعنی اغفال دختران نوجوان غالبا مردان پاکستانی هستند. اظهارات قاضی دادگاه نیز برای بسیاری تکان دهنده بود. او خطاب به محکومان گفت که شما به دلیل این که این دختران نوجوان از «جامعه یا مذهب» شما نبودند آنان را در معرض تجاوز قرار می‌دادید؛ شما طوری با این دختران رفتار می‌کردید که گویی آن‌ها بی‌ارزشند و هیچ حیثیتی ندارند. گرچه برخی این سخنان را نژادگرایانه تلقی کردند و یا به محکوم کردن تبلیغات نژادگرایانه گروه‌های افراطی راست بسنده کردند، بسیاری از رهبران و روشنفکران جوامع پاکستانی و مسلمان بریتانیا این امر را به عنوان یک واقعیت پذیرفتند و به جستجو در باره علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی آن پرداختند. گفتگو در باره تفاوت‌های فرهنگی مهاجران آسیایی/آفریقایی با مردم بومی بریتانیا یکی از تابوهای سخت این جامعه است. بسیاری بر این تصورند که هرگونه بحث و گفتگویی در این باره خوراک تبلیغاتی برای نژادگرایان این کشور فراهم می‌آورد و به تنش‌های قومی و مذهبی دامن می‌زند. نژادگرایی در این جامعه ریشه‌های تاریخی و فرهنگی عمیقی دارد و سال‌ها مبارزه با آن نتوانسته است آثار آن را از جامعه پاک کند. بسیاری از نهادهای دولتی یا مدنی برای این که به نژادگرایی متهم نشوند از ورود به مقوله تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی احتراز می‌کنند. در مقابل، جامعه برای توجیه این تفاوت‌ها، مفهوم «چند فرهنگی» را آفریده و در سایه آن سعی کرده است که تفاوت‌های فرهنگی گاه متضاد با یکدیگر را در کنار هم تحمل کند. این تفاوت‌ها تا آن جا که با هم متضاد نباشند و یکدیگر را نفی نکنند مسئله‌ای ایجاد نمی‌کند. مسیحیان می‌توانند کریسمس را جشن بگیرند، ایرانیان نوروز را و بسیاری از مسلمانان عید فطر و قربان را - و برخی هر دو یا هر سه این‌ها را. ولی اگر در فرهنگ یکی، دیگری نجس تلقی شود و حیثیت انسانی او سلب گردد، چگونه می‌توان انتظار داشت که این دو در صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی کنند؟ همین طور، دو فرهنگ که یکی برابرحقوقی انسان‌ها از جمله مرد و زن را به رسمیت می‌شناسد و دیگری به شدت مردسالار که زن را از مقوله مایملک و متعلقات مرد بر می‌شمارد چگونه می‌توانند در یک جامعه حضور داشته باشند و برخورد ایجاد نکنند؟ واقع این است که تجربه جامعه «چند فرهنگی» در غرب اگر شکست نخورده باشد دست کم می‌توان گفت که به مشکلات اجتماعی زیادی دامن زده است. این مشکلات نه فقط جامعه میزبان و بلکه خود جامعه مهاجر را نیز تحت تأثیر قرار داده است. مثلا جامعه پاکستانی بریتانیا یکی از فقیرترین جوامع این کشور را تشکیل می‌دهد. این امر به دلایل نژادی و یا حتا فرهنگ عام آسیایی نیست، چرا که هندیان که با آنان ریشه‌های فرهنگی و نژادی عمیق مشترکی دارند از موفق‌ترین جوامع بریتانیا بشمار می‌روند. بنا بر این، تفاوت عمده در فقر و غنا بین این دو جامعه را تنها باید در عامل افتراق آنان یعنی عنصر مذهبی دانست که به رشد جامعه هندی و عقب‌ماندگی جامعه پاکستانی در بریتانیا منجر شده است. (همین مقایسه را می‌توان در مورد درجه رشد این دو کشور در آسیا انجام داد، ولی چون عوامل سیاسی و اجتماعی دیگری در آن‌جا دخیل بوده است مقایسه دقیق نخواهد بود. در بریتانیا، اما، این دو جامعه در محیطی یکسان زندگی می‌کنند و از شرایط سیاسی و اجتماعی یکسانی برخوردارند.) دلایل این امر را می‌توان عملا هم در تفاوت نحوه زندگی این جوامع دید. یک هندی، مثلا، وقتی مغازه‌ای باز می‌کند اعضای خانواده‌اش از زن و مرد در اداره آن شرکت می‌کنند. در یک مغازه پاکستانی، اما، معمولا فقط افراد ذکور خانواده دیده می‌شوند، و زنان و دختران هم‌چنان در پستو می‌مانند که به کار خانه بپردازند. نتیجه کار معلوم است: کاسب هندی رشد می‌کند و کار او توسعه می‌یابد و مغازه‌دار پاکستانی درجا می‌زند. وقتی عنصر مذهبی فرهنگ یک مهاجر مسلمان دست و پای خود او را در غرب می‌بندد و او را به پایین می‌راند، تأثیر آن بر دیگران و به خصوص جامعه میزبان نمی‌تواند سالم و سازنده باشد، و بلکه می‌تواند فاجعه آفرین باشد. این حد از «تفاوت فرهنگی» در واقع می‌تواند به حاملان یک فرهنگ جواز جرم و جنایت بدهد. آنچه که در پرونده فوق در بریتانیا اتفاق افتاد با آنچه که در برزیل به دست دیپلمات جمهوری اسلامی صورت گرفت، هر دو از فرهنگ مردانه‌ای بر می‌خیزد که نه فقط زن خودی را شیئ جنسی می‌شمارد که باید او را تحت کنترل داشت و بلکه به زن ناخودی (نامسلمان) به چشم طعمه‌ای نگاه می‌کند که می‌توان آن را تصاحب و تصرف کرد و مورد تجاوز قرار داد. در این فرهنگ، پسر خانواده حق دارد به هر نوع فعالیت جنسی بپردازد، ولی رابطه جنسی دختر ممکن است به بهای جان او یا دیگری به نام حفظ ناموس تمام شود. در این فرهنگ، هم‌چنین برای تمتع جنسی مردان از اطفال (به خصوص اگر نامسلمان باشند) محذور چندانی در کار نیست. وقتی بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خمینی تمتع جنسی از دختر شیرخوار (خودی) را مجاز می‌شمارد، از دیپلمات رژیم او در برزیل یا مرد مهاجری که از روستاهای کشمیر به شمال غرب انگلیس نقل مکان کرده است در رفتار با دختران نابالغ ناخودی چه انتظاری می‌توان داشت؟ فرهنگ اسلامی که بسیاری از مهاجران مسلمان به غرب با خود حمل کرده‌اند با محتوایی زن‌ذلیل و زن‌ستیز و جواز بی‌بند و باری جنسی برای مردان، چالش بزرگی برای ارزش‌های برابری‌طلبانه رایج در غرب ایجاد کرده است. تحمل این فرهنگ تحت عنوان جامعه «چند فرهنگی» تنها به تصادم فرهنگی و نابرابری انسانی و فجایع ناشی از آن منجر می‌شود. چند فرهنگی وقتی مثبت و سازنده است که فرهنگ‌های موجود در ان ارزش‌های اولیه برابری و آزادی انسانی را به رسمیت بشناسند و متقابلاً به یکدیگر احترام بگذارند. اگر عنصری از یک فرهنگ این ارزش‌ها را نقض کند نباید آن را تحمل کرد. مبارزه با عناصر ضد انسانی فرهنگ‌ها بخشی از تلاشی است که باید برای نزدیکی فرهنگ‌های جهانی به یکدیگر صورت بگیرد تا جامعه بشری به تدریج از مرده‌ریگ‌های فرهنگ‌های مردسالارانه رهایی یابد و چند فرهنگی شکلی انسانی و سازنده به خود بگیرد.

چانه‌‌زنی ایران برای پارچین، خطر فرصت‌سوزی در بغداد - مقاله از رضا تقی زاده - تحلیل گر سیاسی

موضوع صدور اجازه بازدید فوری نمایندگان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از پارچین، پیش از اعلام جدول زمانی گفت‌وگوهای بعدی در تهران پیرامون فعالیت‌های مشکوک اتمی و رفع ابهام‌ها، مانع از دست یافتن به توافق روشن در مذاکرات دو روزه اتمی در وین شد. روز دوشنبه، ۲۱ ماه مه، آخرین فرصت ایران برای نجات مذاکرات مهم‌تر اتمی در بغداد خواهد بود. در پایان گفت‌وگو‌های دو روزه وین بین هرمن ناکارتس، معاون مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، و علی‌اصغر سلطانیه، سفیر جمهوری اسلامی در آژانس، بیانیه مشترکی انتشار نیافت و دو طرف تنها به اعلام توافق برای تجدید دیدار در روز دوشنبه ۲۱ مه بسنده کردند. با این وجود متن پیش‌نویس مذاکرات بی‌نتیجه مانده ماه فوریه نمایندگان آژانس در تهران که غیر رسمی انتشار یافته، و همچنین نامه رسمی سلطانیه به خالد رحمان، سفیر دائمی مصر در آژانس و رئیس گروه کشور‌های غیرمتعهد، به تاریخ ۲۹ فوریه، و پیوست‌های آن، موضوع مذاکرات بی‌نتیجه مانده نیمه ماه فوریه در تهران را که اینک در وین در دست پیگیری است، روشن می‌سازد. در این دور تازه از مذاکرات، بازدید از پارچین به صورت بازدارنده‌ای جدی، تاکنون مانع از حصول توافق پیرامون قبول یک مدالیته تازه بین ایران و آژانس به منظور پاسخ‌گویی به پرسش‌های آژانس شده است. بی‌نتیجه ماندن مذاکرات دوشنبه آینده در وین، علی‌رغم آمادگی جامعه جهانی برای رسیدن به توافق‌های قابل ملاحظه با ایران، گفت‌وگوهای تهران و نمایندگان گروه ۱+۵ را که قرار است دو روز بعد در بغداد صورت گیرد در خطر قرار خواهد داد. در اولین گام، انتظار می‌رود جامعه اروپا موافقت خود را با ادامه صدور بیمه‌نامه از سوی مراکز بیمه در لندن، برای محموله‌های نفتی ایران که راهی مقصد‌های غیر اروپایی می‌شوند، از ابتدای ماه ژوئیه و حداقل به مدت ۶ ماه بعد از آن اعلام دارد. تصمیم به منع صدور بیمه‌نامه برای محموله‌های نفتی ایران از ابتدای ماه ژوئیه آینده، که مقصد‌های غیر اروپایی را نیز در برمی‌گیرد، تاکنون به کاهش پیشگیرانه خرید نفت ایران توسط چند کشور آسیایی منجر شده، و لغو این تصمیم می‌تواند ثبات نسبی را به بازار صادرات نفت خام ایران بازگرداند. مشکل پارچین یک اختلاف عمده ایران و آژانس پیرامون بازدید فوری از پارچین و کسب اطلاعات دقیق در مورد کار‌شناسان خارجی و داخلی شاغل در برنامه‌های اتمی ایران، پیش از توافق بر سر جدول زمان‌بندی (مدالیته) برای رفع ابهام‌هاست. اختلاف دیگر آژانس با ایران در مورد تداوم پرسش‌ها در آینده، و بازگشت به پرسش‌های پیشین، در صورت بروز ابهام‌های تازه است. ایران علاقه‌مند است صدور اجازه بازدید از پارچین را در گرو توافق پیرامون مدالیته بعدی نگاه داشته و بعد از پاسخ‌گویی به ابهام‌ها، پرونده سوال یا ابهام مربوط (من‌جمله فعالیت در پارچین یا هر مرکز بازدید شده دیگر را) برای همیشه مختومه اعلام کند. یک استدلال روشن در جهت رد خواسته ایران، بر پایه کارکرد مقطعی مدالیته‌ای قرار دارد که پیشتر و در زمان اشتغال علی لاریجانی در منصب دبیری شورای امنیت جمهوری اسلامی به موقع اجرا گذاشته شد. شکل گرفتن ابهام‌های تازه ناشی از انجام آزمایش‌های تازه در مقاطع بعدی نشان داد که انجام بازرسی از مراکز پیشتر بازرسی شده نظامی – اتمی ایران، من‌جمله پارچین در آینده ضروری خواهد بود. موضوع دیگر مربوط به بازدید از پارچین است که شواهد موجود از نصب یک محفظه انفجاری برای آزمون شلیک نوترونی در آن حکایت دارد. این مرکز در سال ۲۰۰۵ دو بار توسط نمایندگان آژانس مورد بازدید قرار گرفته، و اینک در نتیجه دست یافتن به اطلاعات تازه، آژانس تجدید بازدید از آن و نمونه‌برداری از خاک در داخل محوطه مشکوک را بار دیگر ضروری می‌بیند. نتایج پاکسازی یکی از نگرانی‌های ایران در مورد بازدید احتمالی ماموران آژانس از پارچین، کشف ذرات اتمی، و اثبات مبادرت به شلیک اتمی در محفظه انفجاری است. گفته می‌شود که ایران از مدتی قبل مشغول خاک‌برداری، شستشو و پاکسازی در پارچین به منظور آماده ساختن آن برای بازدید احتمالی آینده است. علی‌اصغر سلطانیه اعلام کرده است که «بازدید از پارچین موضوع مهمی نیست، ولی می‌باید در قالب یک توافق جامع (مدالیته) صورت گیرد». دیوید آلبرایت نیز که پرونده اتمی ایران را از نزدیک تعقیب می‌کند اخیرا در سایت خبری مرکز بین‌المللی تحقیقات استراتژیکی (آی اس‌ای اس) مدعی شده که آثار آلودگی اتمی در پارچین را می‌توان با توسل به «خاک‌برداری و شستشوی محل و پاکسازی کامل» از میان برد. با این وجود، پارچین هم‌چنان می‌تواند به عنوان مدرک اثبات فعالیت‌های نظامی ایران برای دست یافتن به بمب اتمی مورد استفاده قرار گیرد. کار‌شناسان معتبر با سابقه فعالیت بیشتر از آقای آلبرایت در مراکز اتمی، مانند رابرت کلی، بازرس سابق آژانس و عضو پیشین برنامه تولید بمب اتمی آمریکا در «لیورمور» و «لس‌آلاموس» در جهت عکس ادعای آقای آلبرایت، طی گفت‌وگویی با موسسه خدمات خبری (آی پی اس) تائید می‌کند که زدودن آثار مبادرت به شلیک نوترونی امکان‌پذیر نیست. ایران پیشتر در تهران و محل شرکت موسوم به «کالای الکترونیک» به خاک‌برداری به منظور پاکسازی آلودگی‌های اتمی ناشی از استفاده از سانتریفیوژهای پی ۱ مبادرت نموده بود. با این وجود ماموران آژانس آلودگی‌ها را ثبت کردند و ایران متعاقباً مدعی شد که آلودگی ناشی از کارکرد قبلی سانتریفیوژ‌های دست دوم وارداتی در پاکستان بوده است. در مورد آلودگی‌های اتمی در منطقه شیان لویزان نیز با وجود خاک‌برداری با حجم بالا، این آلودگی‌ها کشف شد و ایران طی مدالیته پیشین در مورد این مرکز تحقیقاتی پاسخ‌هایی در اختیار ماموران آژانس قرار داد. ایران حتی در صورت خاک‌برداری، شستشو و پاکسازی محل نیز قادر به محو کامل ذرات باقی‌مانده پس از مبادرت به شلیک احتمالی نوترونی نخواهد بود. از این لحاظ ایران در صورت انجام آزمایش شلیک نوترونی در لویزان، ناگزیر از ارائه دلایلی است که در ‌‌نهایت می‌باید به قبول ترک فعالیت‌های مشابه در آینده و دادن اجازه نظارت آژانس بر این تعهد بینجامد. ایران تا روز دوشنبه فرصت خواهد داشت که با قبول صدور اجازه بازدید از پارچین، مذاکرات جاری اتمی با آژانس را به نتایج اولیه رسانده، و از این راه مسیر رسیدن به توافق‌های مهم‌تر دو روز بعد آن با گروه ۱+۵ در بغداد را هموار سازد. در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات با آژانس در وین، ایران فرصت استفاده به‌موقع از سنگین‌تر شدن نسبی کفه به نفع خود در درون گروه ۱+۵ را که بعد از تغییر رئیس جمهور فرانسه و به قدرت رسیدن اولاند شکل گرفته، از دست خواهد داد. در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین، جو مذاکرات در بغداد ملتهب خواهد شد. --------------------------------------------------------------------------------

Wednesday 16 May 2012

29 اسفند سالروز تولد دکتر مصدق

به نام خداوند جان وخرد روز بیست ونهم اردیبهشت سالروز ولادت آزاده مرد وطنخواه و مردم دوست ، دکترمحمد مصدق است . مردی گرانقدر وسبکتاز که در پهنه پیکار با دشمنان وطن و جان سپاری در راه پاسداری از حقوق اقتصادی وسیاسی مردم کشورش از پا ننشست. وبرآشفته ازین بود که سرنوشت میهنش بازیچه ی آزمندیهای یک کشورخارجی ست. این آن کسی ست که وقتی در کشور دشمنانش تنی چند از برگزیدگان روشن اندیش ، برای تشخیص یکی از موثرترین مردان تاریخ ایران پرسش همگانی می کنند نام او را در ردیف فردوسی ، کورش ، سعدی ، حافظ و ابن سینا قرار می دهند وفرمایش حضرت علی علیه السلام را فریادمی آورند که فرمود « فضل آنست که دشمنان بر آن گواهی کنند.» باری قطع نظر از هر نقل ونقدی با درک عظمت این مرد بزرگ جای آن دارد که زادروز اورا گرامی بداریم وبه روان پا کش درود بفرستیم. تهران – 28 اردیبهشت ماه 1391 ادیـب بــرومــنــد

تمدید مذاکرات ایران و آژانس: سه روز سرنوشت ساز

مذاکرات دو روزه در وین بر سر برنامه هسته ای ایران اکنون پایان یافته و قرار است ادامه مذاکرات در روز دوشنبه آینده صورت گیرد. این تمدید گفتگوها از پیش تعیین نشده بود و در نوع خود جالب و مهم است. گفت و گوهای دو روزه در وین در حالی به اتمام رسید که دو طرف ظاهرا نتوانستند در این مدت به توافقی نهایی بر سر چارچوب و شیوه دسترسی آژانس بین المللی انرژی هسته ای به اطلاعات،‌ افراد، اسناد و سایتهای مورد درخواست آژانس دست یابند. در همین حال، ادامه مذاکرات در روز دوشنبه آینده هم می تواند نشان دهنده این باشد که عزم کافی بین دو طرف، بویژه ایران، برای رسیدن به نوعی توافق محسوس است. علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس گفت و گوهای دو روز گذشته را مثبت ارزیابی کرد. او صبح دیروز در ابتدای دومین روز مذاکرات با بازرس ارشد آژانس گفته بود که مذاکرات در مسیر خوبی پیش می روند. وی در پایان مذاکرات دو روزه باری دیگر با لحنی شاداب مذاکرات را مثمرثمر خواند و گفت که در فضایی سازنده انجام شده اند. در مقابل، هرمان ناکارتس، بازرس ارشد آژانس که در سفرهای گذشته اش در ابتدای سال جاری، با رد درخواست هایش برای بازدید از سایت نظامی پارچین مواجه شده بود، مذاکرات را در حالی مثبت توصیف کرد که به گفته وی مبادله نظرات به خوبی بین طرفین صورت گرفته است. آقای ناکارتس باری دیگر تاکید کرد که مذاکرات بر سر حل مسایل با تمرکز روی رفع نگرانی از جنبه نظامی برنامه هسته ای ایران است. او برخلاف آقای سلطانیه صورتی جدی و خشک داشت. برخی ناظران حاضر در محل یک علت این امر را پیچیدگی مذاکرات و علت دیگرش را در این نکته می دانستند که عکس های دانشمندان ترور شده ایرانی در محل حضور دوربین های خبری قرار داده شده بود. با همه اینها، ادامه مذاکرات در روز دوشنبه آینده نشان می دهد که رسیدن به توافق با دشواریهای خاص خود همراه است. با آنکه مشخص نیست که درخواست های آژانس از ایران دقیقا چه مواردی هستند و چه جزییاتی را شامل می شوند، پیداست که فشارها بر ایران برای ایجاد امکان دسترسی بازرسان آژانس بویژه به سایت نظامی پارچین افزایش زیادی یافته است. ایران از یک سو میل ندارد که در مقابل چنین فشارهایی بیش از حد تسلیم بنظر برسد و از دیگر سو نگران است که شکست مذاکرات در وین بر مذاکرات حساسی اثر بگذارد که قرار است روز ۲۳ می جاری در بغداد انجام شوند. مذاکرات بغداد یک ماه پس از مذاکرات استانبول برگزار می شوند. مذاکرات استانبول از سوی همه طرفها یعنی ایران و گروه پنج بعلاوه یک مثبت و سازنده توصیف شد، مذاکراتی که پس از پانزده ماه بن بست و تعطیلی مذاکرات صورت گرفت. از این رو، مذاکراتی که روز دوشنبه قرار است در وین از سر گرفته شود برای مذاکرات بغداد تعیین کننده است و نفس تمدید این گفتگوها می تواند نشان دهد که دولت ایران متوجه این حساسیت هست. این که نتیجه نهایی روز دوشنبه آینده بدست می آید یا این که گفتگو ها باز هم به سه شنبه خواهند کشید، مشخص نیست اما یک نکته مسلم است: منحنی مذاکره، درخواست، شرط و چانه زنی به نقطه ای سرنوشت ساز رسیده است و از دل روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه پیش رو تحولی بزرگ متولد خواهد شد.

Monday 14 May 2012

تیم ملی کشتی آزاد ایران، قهرمان جهان شد

تیم ملی کشتی آزاد ایران که با شکست دادن آمریکا به فینال چهلمین دوره رقابتهای جام جهانی راه یافته بود، با پیروزی بر تیم آذربایجان که میزبان این رقابت ها بود، برای پنجمین بار عنوان قهرمانی مسابقات جهانی کشتی را به خود اختصاص داد. به گزارش خبرگزاری ها، رقابتهای جام جهانی کشتی آزاد که به میزبانی باکو در جریان بود، عصر امروز یکشنبه با قهرمانی تیم ملی کشتی آزاد ایران به پایان رسید و تیم کشورمان با پیروزی ۴ بر ۳ در برابر آذربایجان برای پنجمین بار قهرمان مسابقات جام جهانی شد. در فینال چهلمین دوره مسابقات کشتی جام جهانی حسن رحیمی (۵۵ کیلوگرم)، مهدی تقوی (۶۰ کیلوگرم)، صادق گودرزی (۷۴ کیلوگرم) و رضا یزدانی (۹۶ کیلوگرم) مقابل حریفان به برتری رسیدند و مسعود اسماعیل‌پور(۶۰ کیلوگرم) ، احسان لشگری (۸۴ کیلوگرم) و کمیل قاسمی(۱۲۰ کیلوگرم) نتیجه را واگذار کردند. تیم ملی کشتی ایران در شرایطی برابر آذربایجان به پیروزی رسید و قهرمان شد که در دوره گذشته آذری ها در تهران ایران را شکست دادند و قهرمان شدند. این موضوع باعث شد که پیروزی و قهرمانی امسال ایران به نوعی انتقام گیری نسبت به شکست گذشته تعبیر شود. بر اساس گزارش ها، ایران علاوه بر امتیاز میزبانی حریف، با مشکلاتی در داوری نیز روبه‌رو بود اما این موضوع مانع از قهرمانی تیم کشورمان نشد. آمریکا نیز در این مسابقات با شکست روسیه در مقام سوم ایستاد.

Sunday 13 May 2012

سخنرانی دکتر باوند ، سخنگوی جبهه ملی ایران ، در نشست روز ملی خلیج فارس

در این مقطع زمانی به نظر می رسد بیش از همیشه لازم است که درباره مبانی و اصالت حاکمیت خود بر جزایر ایرانی و به خصوص در مورد جزایر خلیج فارس که در گرانیگاه امنیتی و سیاسی، استراتژیک و اقتصادی ایران قرار گرفته صحبت کنیم. در پهنه آبی که بیش از 50 مایل آن به عنوان منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره ایران به شمار می رود، سی و سه جزیره وجود دارد. شکی نیست که هم و غم ایران همواره بر این بوده که یک نوع همکاری منطقه‌ای بین کشورهای ساحلی خلیج فارس به وجود آید. در همین راستا پیش از انقلاب اسلامی تفاهم‌نامه سال 1971 میان ایران و امارات متحده عربی منعقد شده تا بدین شکل ایران بتواند موافقت آنها را برای همکاری منطقه‌ای جلب کند؛ یعنی رفع نگرانی های شیوخ به دلیل خروج انگلستان از شرق سوئز از جمله خلیج فارس و جلب موافقت آن ها برای همکاری منطقه ای در زمینه تامین امنیت منطقه. در بند آخر قطعنامه 598 نیز تاکید بر همکاری منطقه‌ای صرفا به دلیل پیشنهاد نماینده‌ ایران در شورای امنیت گنجانده شده است. عقل سلیم اقتضا می کند که به دلیل هم جواری جغرافیایی، کشورها در همکاری و دوستی با یکدیگر بکوشند. اما واقعیت غیر از این است. بقا و موجودیت شیوخ خلیج فارس که امروزه تحت پرچم امارات متحده عربی گرد هم جمع شده اند، در گرو حمایت انگلیس بوده است. انگلیس بر اساس منافع مستعمراتی خود تصمیم گرفت که شیوخ شارجه را زیر یک پرچم قرار دهد و پس از پیدایش نفت در سال 1908 در خلیج فارس، اهمیت این منطقه برای بریتانیا دوچندان شد. در هر حال اگر حمایت انگلستان نبود، این جزایر در طیف جاذبه امنیتی و سیاسی ایران و یا عثمانی قرار می گرفتند. بنابراین این شیوخ بقای خود را مدیون انگلستان می دانند. وقتی انگلستان در 1868 اعلام کرد که به دلیل مشکلات مالی قصد خروج از شرق سوئز را دارد، همه آن ها اعلام کردند که حاضرند تمام هزینه های ادامه حضور بریتانیا را تامین کنند و بریتانیا خارج نشود. آن ها بقای خود را در وجود یک قدرت فرامنطقه ای تشخیص داده بودند و در همین راستا هم گام برداشتند. امروز هم که بریتانیا به شکل دیگری در این منطقه حضور دارد، آن ها از مسئله حضور امریکا در منطقه استقبال می کنند نکته مهمی که لازم است به آن اشاره کنم این است که نظام بین المللی بر دو بنیان استوار است. اول بنیاد حقوقی است که در آن اصل برابری حاکمیت کشورها مطرح می شود و بر اساس آن هر کشوری در مجامع بین المللی دارای یک حق رای است. دوم بنیاد ژئوپلیتیک و سلسله مراتب قدرت است. بنابراین نظم و نسق جهانی عمدتا بر اساس مصالح و منافع قدرت های بزرگ تعیین و تنظیم می شود. لذا در این تعاملات فیمابین در نظام بین المللی، کشورها سعی دارند تا آن جا که ممکن است خط مشی هایی را اتخاذ کنند که با قدرت های بزرگ منطقه سازگار باشد. جزایر سه‌گانه تنب کوچک، بزرگ و ابوموسی جزو تمامیت ارضی ایران بوده است. لازم است این جا به نظری که سر اریک بکت، حقوقدان انگلیسی نسبت به رفع ادعا مطرح کرده است اشاره کنم. او دو نکته را ذکر می کند؛ اول این که اگر این ادعا درست باشد، می باید شیخ قاسمی در تمام تعهداتی که جنوب در قبال انگلستان عهده دار شده حضور داشته باشد، در صورتی که در هیچ یک از این ها نیست. دوم این که دو بار این حاکم تغییر کرد، اگر این ادعا درست بود، باید اداره این جزایر با تغییر حاکم به او برگردد؛ در صورتی که این اتفاق نیز نیفتاده است. بنابراین، جزایر سه گانه ایرانی است. تفاهم‌نامه 1971 ایران با شیخ شارجه همانند الگوی منطقه‌ی بی‌طرف میان کویت و عربستان بود. بر اساس این تفاهم‌نامه، امنیت جزیره به طور تمام و کمال در صلاحیت ایران است و جزو تمامیت ارضی این کشور محسوب می‌شود. ایران نیز امتیازاتی قائل بوده و آن را رعایت می‌کند . ایران همواره آمادگی خود را برای گفت‌وگو و مذاکره درباره‌ جزایر سه‌گانه اعلام کرده و برای حل هرگونه مساله‌ای حاضر است مذاکره کند. اما در مورد نکته ای که اخیرا پیش آمده باید گفت که هر گاه شرایطی پیش می آید که احتمال نوعی گفتگو و تعامل میان ایران و قدرت های ذی نفع و ذی مدخل در منطقه پیش می آید، کشورهای عربی شدیدا خواهان نزدیکی به ایران می شوند و هر گاه که بحران تشدید می شود و آن ها فضا را این گونه تشخیص می دهد که ممکن است ایران در تنگناهای سیاسی باشد، آن ها نیز بر فشار های خود می افزایند. بنابراین به نظر می رسد که ایران باید ابتدا مسائل خود را با قدرت های بزرگ حل کند. اما درباره‌ جزایر سه‌گانه می‌بایست بر اساس مصالح ایران، نه بر اساس منافع ارزشی حرکت کرده و میان منافع ایران و منافع ارزشی توازنی ایجاد کند و بر اساس تشخیص واقعیت‌های روز، از تنگناها و بن‌بست‌هایی که با آن روبه‌روست با دید خردمندانه سعی کند مسائل را با حسن نیت و اراده‌ تمام حل کند

نامه ۱۲۶ روزنامه نگار به روسای قوای قضائيه و مقننه

روسای قوای قضاييه و مقننه جمهوری اسلامی ما روزنامه نگاران ايرانی با يادآوری مسئوليت قانونی شما، از يک سو در برابر ملت ايران و از سوی ديگر در برابر فرشته چشم بسته عدالت، بر خود واجب و لازم می دانيم از شما بپرسيم: اگر متهم اول پرونده کهريزک که به گفته بالاترين مقام جمهوری اسلامی، آبروی نظام را در خطر قرار داده، مستحق ارتقا مقام [بخوانيم دهن کجی به قوای مقننه و قضاييه کشور] است، با کدام استدلال کاريکاتوريستی تنها به جرم کشيدن چند خط بر روی کاغذ، بايد محکوم به تحمل ۲۵ ضربه شلاق شود؟ اگر فعاليت متهمان و مجرمان اصلی پرونده های اختلاس ميلياردی،«اقدام عليه امنيت ملی»و «تشويش اذهان عمومی»تلقی نمی شود و آنان حق دارند آزادانه به فعاليت و زندگی های اشرافی خود ادامه دهند، دستگيری مهسا امر آبادی و رضا انصاری راد و ديگر روزنامه نگاران ايرانی تنها به جرم نوشتن، براساس کدام قانون عرفی و شرعی صورت ميگيرد و فعاليت حرفه ای آنها اقدام عليه امنيت ملی تلقی می شود؟ با کدام استدلال سوال ساده سعيد شمس، خبرنگارهفته نامه آسمان، می تواند مبنای فحاشی و توهين باشد و صدايی از مجلسيان برنيايد؟ مهسا امرآبادی در شرايطی رندانی می شودکه همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی، از دو سال و نيم پيش در زندان رجايی شهر زندانی است و حتی يک روز نيز به مرخصی نيامده. آيا اين عدالت اسلامی است که يک زوج روزنامه نگار تنها به جرم نوشتن، يکی در زندان رجايی شهر و ديگری در زندان اوين زندانی باشند؟ تصوير جمهوری اسلامی به عنوان «بزرگترين زندان روزنامه نگاران» در گزارش های مراجع بين المللی، شما را نمی آزارد؟ رواست که قانون گذار باشيد و جامه قضا بر تن داشته باشيد اما حتی بر قانونی که خود نوشته و قضايی که خود مجری آن هستيد،چشم فروبنديد؟ ما روزنامه‌نگاران امضا کننده اين نامه، رييس قوه قضائيه‌ای که در نخستين روز کاری خود عنوان کرده است “هيچ‌کس نبايد جرات کند و به خود حق دهد که خلاف قانون حکم کند و حقوق شهروندان را تضييع نمايد و من در اين راستا نسبت به احدی گذشت نخواهم کرد” و رييس مجلسی که بنا بر سوگند نمايندگی خود متعهد به حفظ حقوق ملت و آزادی مردم است را خطاب قرار داده‌ايم. ما خواستار آزادی روزنامه نگاران دربنديم. ما خواستار توقف حرکت شلاق ايم، ما خواستار پايان نهادن بر همه بی قانونی ها، بی عدالتی ها و بی حرمتی ها به اهل قلم هستيم، ما خواستار اجرای قانون ايم… ما خواستار حرمت قلم ايم و از شما به عنوان دو متولی دو قوه از قوای سه‌گانه جمهوری اسلامی ايران انتظار داريم در اين حيطه، قدرتی برای عمل و عزمی برای اعمال قانون و اجرای عدالت داشته باشيد. اسامی امضا کنندگان: بهروز صمدبيگی- مهرداد ابوالقاسمی- بهداد بردبار- آسيه امينی- کامبيز توانا- شهرام رفيع زاده- مرتضی کاظميان- مليحه محمدی- شهرزاد همتی- سحر بياتی- رضا حاجی حسينی- سيد سراج الدين ميردامادی- مريم جعفری- حميد مافی- نگين بهکام- مژگان مدرس علوم- حنيف مزروعی- اميد ايران‌مهر- احمد جلالی فراهانی- مرتضی ناعمه- نازنين کاظمی- ميترا شجاعی- ساجده عرب سرخی- جواد منتظری- ريحانه طباطبايی- ارشاد عليجانی- ليدا اياز- دلبر توکلی- سولماز ايکدر- رضا صديق- فرهمند عليپور- حسين علوی- نعيمه دوستدار- آرش بهمنی- سعيد شمس- مانا نيستانی- آرش حسينی پژوه- مسيح علی نژاد- علی خردپير- اميد کشتکار- آيدا قجر- محمدرضا يزدان پناه- مولود حاجی زاده- پژمان موسوی- اردوان روزبه- فرنوش تهرانی- احسان محرابی- مينو بديعی- ليلا ملک محمدی- احمد رافت- سعيده امين- بيژن صف سری- سعيده خدابخش- علی بزرگيان- مجتبی نجفی- احسان مازندرانی- محمد رهبر – ارشاد عليجانی- سعيد شمس- محمد آقازاده- فرنوش تهرانی- حنيف شعاعی- مهرداد عمادی- عليرضا خامسيان- ساسان آقايی- مهدی تاجيک- فريد حائری نژاد- سامان رسول پور- رضا رفيعی- ژيلا بنی يعقوب- حميد جعفری- طاهره رياحی- حميد مافی- رضا غيبی- علی دهقان- صبا آذرپيک- مريم شبانی- امير متقی- نزهت اميرآباديان- مسعود بهنود- جواد حيدريان- پوريا عالمی- کاوه قريشی- نفيسه مطلق- آرزو ديلمقانی- محمدحسين نجاتی- روزبه ميرابراهيمی- محمد تنگستانی- ترانه بنی يعقوب- مجيد آل ابراهيم- بی تا بختياری- مازيار خسروی- سونيتا سراب پور- محبوبه حسين زاده- پويان فخرايی- ميلاد بهشتی- مهرداد ابوالقاسمی- همايون خيری- افشين اميرشاهی- سروش فرهاديان- رضا شجاعيان- مينو مومنی- رضا خانکی- عبدالرضا تاجيک- محسن احمدی- رضا حقيقت نژاد- علی رضوی- غزل حضرتی- حسين نورانی نژاد- بابک ذاکری- مهراوه خوارزمی- نيوشا صارمی- پرستو سرمدی- فيروزه رمضان زاده- نرگس رسولی- عليرضا لطيفيان- حسن محمدی- علی رستگار- بنيامين صدر- شاهين نوربخش- ماهرخ غلامحسين پور- احسان قلمچی- رضا گنجی- نيما راد- نوشابه اميری- فرشته قاضی

Saturday 12 May 2012

کنکاشی پیرامونِ « کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف» /کوروش اعتمادی

امّا دغدغه خاطرِ بسیاری در این بین، بیشتر تشتت در بین نیروهای انحلال طلب است که علیرغم ارائه طرحهای بیشمار تا به امروز هنوز این نیروها نتوانسته اند بر معضل پراکندگی خود فائق آیند. * بیگمان بحث پیرامون نوع حکومتِ ایران (جمهوری و یا پادشاهی) و ساختار نظام سیاسی غیرمتمرکز (فدرالیسم) دواصلِ موردِ اختلافِ نیروهای جمهوریخواه و پادشاهی خواه میباشند، اگر چه میدانیم این نیروها در رابطه با غیرایدئولوژیک (سکولاریسم) و دمکراتیک بودنِ حکومت آینده ایران، و حفظ تمامیت ارضی کشور دارای اتفاق نظرهای همانندی میباشند. * امّا آنچه را که در رابطه با رفع هر گونه سوءتفاهم در این خصوص میشود مطرح کرد این است که با پذیرش اصل «استقرار حاکمیت ملی»، هرگونه سوءظن نسبت به دیگر خواستهای سیاسی دو طرف برطرف خواهد شد و گفتمان پیرامون محتوی و ساختار حکومت آینده ایران در فضایی آکنده از اعتمادِ دوجانبه پیش خواهد رفت. کوروش اعتمادی 12 ماه مه 2012 koroush_etemadi@hotmail.com بر پایه ضرورتهای امروزِ جامعهء سیاسی ایران، قصد دارم این نوشته را اختصاص بدهم به نقد و بررسی نقطه نظرات اخیرآقای اسماعیل نوری علا، در خصوص موانع بهم پیوستگی و خاستگاهِ سیاسی گروه های انحلال طلب درجبهه اپوزیسیون که در آخرین مقالات ایشان تحت عناوین «کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف» و «حاکمیت ملت و معمای نوع حکومت»، بازتابی نسبتا ًروشن و مثبت داشت. به گمانم اهمیتِ دیگرِ دو مقاله اخیر ایشان طرح اشتراک های سیاسی است که در صورتِ پذیرش آنها از سوی گروه های مختلف سیاسی، این امکان فراهم خواهد آمد که اتحّادی فرا ایدئولوژیک و گروهی در بین بخشی از نیروهای انحلال طلب شکل گیرد. برپایه چنین تفکری است که آقای اسماعیل نوری علا از همهء نیروهای انحلال طلب، سکولار و دمکرات (اعم از جمهوریخواه، پادشاهی خواه، فدرالیست و عدم تمرکز خواه) دعوت بعمل میاورند که حولِ خواست معین سیاسی، «استقرار حاکمیت ملی»، گردهم آیند تا با یکدیگر به گفتگو بنشینند و در زیر چتر این شعار ملی و در راستای درک نقطه نظرات سیاسی همدیگر، شرایط یک ائتلاف گسترده ملی را پایه ریزند. از دیگر نکات برجسته نوشتارهای اخیر ایشان، رد هرگونه امید به اصلاح پذیر بودنِ حکومت اسلامی در دادن امتیازات سیاسی به جامعهء شهروندی و یا جامعهء سیاسی ایرانی است تا شرایطی قابل تحمل تری برای حضورِ نیروهای مخالف و یا منتقدین به حکومت در صحنه سیاست کشور پدید آید. در همین رابطه ایشان بصراحت انتقادِ جدی خود را متوّجه برخی از نیروهای سیاسی میکنند که در تلاش میباشند با توّسل جستن به یک سری شعارهای دمکراسیخواهانه و درخواستهای «اصلاح گرایانه» از رژیم، شرایط سیاسی موجود در ایران را حفظ کرده و همچنان با اتلاف وقت بیشتر با رژیم به چانه زنی مشغول باشند. در همین رابطه آقای نوری علا مینوسند:« مهمترین پیوند نظری این گروه همان تعبیر خاص اصلاح طلبی از مفهوم «انتخابات آزاد» است که بر اساس اصل «پرهیز از براندازی» (پس، مخالفت با انحلا طلبی) و، در عین حال، «همکاری با اصلاح طلبان دیگر» برای تحقق روند موسوم به «گذار مسالمت آمیز» به یک «جمهوری متشکل از اصلاح طلبان» ساخته شده است». روشن است وجه تمایزِ اپوزیسیون انحلال طلب و «اصلاح طلبان» در صحنه سیاست، بزعم ایشان، همان «ابقاء و اصلاح قانون اساسی حکومت اسلامی» از سوی مدعیان «اصلاح طلب» و «لغو کامل این قانون» از سوی انحلال طلبان میباشد. بعبارتی دیگر تشکل های گوناگون هوادار «اصلاحات» حفظ قانون اساسی و «اصلاح» رژیم اسلامی را مدّ نظر دارند و استراتژی آنها ماندگاری این حکومت اسلامی است، در صورتیکه انحلال طلبان خواستار انحلال کامل جمهوری اسلامی میباشند که بطور یقین این امر پس از لغو و ابطال قانون اساسی کنونی جمهوری اسلامی میسر است. پس متوّجه میشویم در شرایط کنونی دو نیرو و دو تفکر معین ترکیب بند گرایشهای گوناگون درون اپوزیسیون و نیروهای منتقد به جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. از یک سو طیف های متنوع «اصلاح طلبان» حکومتی قرار گرفته اند که در تلاش میباشند با حفظ رژیم اسلامی و طرح مطالبات سیاسی معین، بحساب خود رژیم را وادارند تا تن به برخی از خواستهای «اصلاح طلبانه» آنها بدهند و در سویی دیگر نیروهای سیاسی متعلق به نحله های فکری گوناگون میباشند که تحقق هیچگونه اصلاحات در نظام حکومت ایران را باورنداشته و خواهان انحلال کامل حکومت اسلامی میباشند تا مطالبات سیاسی مردم برآورده شوند. امّا دغدغه خاطرِ بسیاری در این بین، بیشتر تشتت در بین نیروهای انحلال طلب است که علیرغم ارائه طرحهای بیشمار تا به امروز هنوز این نیروها نتوانسته اند بر معضل پراکندگی خود فائق آیند. بی گمان یکی از راه های برون رفت از این بن بستِ تَلاشی، طرح و ارائه اصول مشترک سیاسی است که بر آن اساس این امکان فراهم آید تا انسجام پایداری در بین آنها شکل گیرد. آن اصول مشترک سیاسی که امروزهم در آخرین نوشته های آقای نوری علا بازتاب داشته است، عبارتند از؛ حاکمیت یک نظام سیاسی عرفی (سکولاریسم) و دمکراتیک، حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران و تدوین قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر میباشند. همانطور که آقای نوری علا در مقاله اخیر خود تحت عنوان «کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف» مطرح میکنند، تأکید دارند که در بین نیروهای انحلال طلب، اعم از جمهوریخواه و پادشاهی خواه، یک چند اختلاف نظر سیاسی وجود دارد که تا بامروز مانع نزدیکی و اتحّاد آنها در ایجادِ یک نهادِ اپوزیسیونال مشترک شده است. بزعم ایشان این دو جریان سیاسی انحلال طلب در بسیاری از عرصه های سیاسی همانند یکدیگر اندیشیده و باورمند به اصولِ پایه ای دمکراسی مدرن میباشند؛ از جمله منشور جهانی حقوق بشر بعنوان مبنای تدوین قانون اساسی آینده ایران، سکولاریسم، دمکراسی و حفظ تمامیت ارضی کشور. بیگمان بحث پیرامون نوع حکومتِ ایران (جمهوری و یا پادشاهی) و ساختار نظام سیاسی غیرمتمرکز (فدرالیسم) دواصلِ موردِ اختلافِ نیروهای جمهوریخواه و پادشاهی خواه میباشند، اگر چه میدانیم این نیروها در رابطه با غیرایدئولوژیک (سکولاریسم) و دمکراتیک بودنِ حکومت آینده ایران، و حفظ تمامیت ارضی کشور دارای اتفاق نظرهای همانندی میباشند. از سویی دیگر میدانیم در خصوص بحث پیرامون غیر متمرکز بودن نظامِ حکومت آینده ایران یک عدم تفاهم و بخشا ً سوءتفاهم بزرگ در بین نیروهای جمهوریخواه و پادشاهی خواه وجود دارد. بویژه آنکه برخی از نیروهای طرفدار نظام پادشاهی معتقدند اساسا ً ورود به مبحثِ حکومت غیرمتمرکز (فدرالیسم) در این شرایط نادرست بوده، چرا که پرداختن به آن منجر به رشد اندیشه جدایی طلبانه در درون جامعه خواهد شد. امّا آنچه را که در رابطه با رفع هر گونه سوءتفاهم در این خصوص میشود مطرح کرد این است که با پذیرش اصل «استقرار حاکمیت ملی»، هرگونه سوء ظن نسبت به دیگرخواستهای سیاسی دو طرف برطرف خواهد شد و گفتمان پیرامون محتوی و ساختار حکومت آینده ایران در فضایی آکنده از اعتمادِ دوجانبه پیش خواهد رفت. یقینا ً نیروهای جبهه انحلال طلب علیرغم همهء تفاوتهای سیاسی و نظری که در طول همهء این سالها با یکدیگر داشته اند، میتوانند پس از پذیرش کامل اصل «استقرار حاکمیت ملی» جهت تفاهم بیشتر بر سر دیگر اصول سیاسی مشترک با یکدیگر وارد گفتگو شوند. از جمله موارد دیگر اختلاف نظر مابین جمهوریخواهان انحلال طلب و طرفداران نظام پادشاهی مسئله نوع حکومت آینده ایران میباشد که بنظر میرسد تا بامروز علیرغم همهء گفتارها و نوشتارها در این خصوص، معضل بطور مبهمی بقوت خود باقی است. در گذشته در مواردی معین به این موضوع اشاره شده است و آنچه که در رابطه با ساختار حکومت آینده ایران مهّم میباشد، در درجه نخست محتوی حکومت است و نه فرم آن. بارها در نوشتارهای متعددی تأکید شده پس از فروپاشی این حکومتِ مذهبی، محتوی حکومت آینده ایران از اهمیت نخست برخوردار خواهد بود و نه فرم و ظاهر آن. فرم و روبنای حکومت هر آنچه که باشد، چه جمهوری و چه یک پادشاهی پارلمانی، هر دو تابعی خواهند بود از محتوی و زیربنای حکومت. یقینا ً برای ساختن ایرانی مدرن و دمکراتیک ما نه در پی برمسند نشاندن پادشاهی سُلطه گرهستیم و نه در پی انتخاب رئیس جمهور قدر قدرتمند. آنکس که بر کرسی مدیریت سیاسی کشور چه بصورت رسمی وچه سمبلیک برنشانده میشود، کاملا ً تابع قوانین و تصمیمات مجلس قانونگذار خواهد بود که در هر دوره معینی از سوی مردم در همایشی از انتخابات آزاد برگزیده میشود. پس چه هراسی است که در این غوغاسالاری بی ثمر بطور مستمر اصرار ورزیم که اصل نظام مبتنی بر پادشاهی پارلمانی، غیر دمکراتیک بوده و استبداد سیاسی بازتولید چنین فرماسیون سیاسی است. در صورتیکه تجربه امروز جوامع بشری در رابطه با فرم نظامهای پادشاهی در دمکراسیهای مدرن امروز جهان، واقعیت دیگری را بازتاب میدهند که تحقق دمکراسی و آزادیهای مدنی در قالب یک نظام پادشاهی پارلمانی امکان پذیر است. بطور یقین برای ساختن ایرانی مدرن و دمکراتیک در درجه اول ما نیازمند سامان بخشیدن و برپا کردن انستیتوهای مدرن و دمکراتیک سیاسی و مدنی میباشیم که قادر باشند در فضایی باز و دمکراتیک با رأی و انتخاب آزادانه مردم اداره امور کشور را بعهده گیرند. در چنین نظام سیاسی، پارلمان (مجلس) محل قانونگذاری و بالاترین مرجع تصمیم گیری سیاسی در کشور میباشد و شاه و رئیس جمهور تابعی از تصمیمات این مرکز قدرت در کشور خواهند بود. همهء این مباحث بدین معنا است در شرایط کنونی همهء ما آگاه هستیم که قرار است برای آینده سیاسی کشورمان چه گامهایی را در راه برپا ساختن نظامی دمکراتیک برداریم. آنچه که در پایان این نوشته قصد بازگو کردنِ دوبارهِ آنرا دارم، مسئله پذیرش این اصل مهم سیاسی در رابطه با شروطِ پیوندِ همکاریهای سیاسی مابین جمهوریخواهان و پادشاهی خواهان انحلال طلب است که با باورمندی عمیق به بنیادهای دمکراسی مدرن، بعنوان زیربنای حکومت آینده، امکان یک بهم پیوستگی ملی در مقابلِ «اصلاح طلبان» هوادار رژیم اسلامی را ممکن سازند. اصول این اتحّاد ملی همان محتوی و بنیادهای دمکراسی مدرن است و نه فرم نظام. و همانگونه که اشاره شد شکل نظام چه پادشاهی باشد و چه جمهوری چندان اهمیتی نخواهد داشت چرا که مدیران سیاسی هر دو نظام حکومتی تابعی از زیربنا و دیگر نهادهای قانونگذار در کشور میباشند.

Friday 11 May 2012

" چاوش خوان " و اوای مرگ جمهوری اسلامی - از تقی روزبه

چاووش خوان، وآوای مرگ جمهوری اسلامی! تقی روزبه اگرکسی می خواهد طنین آوای مرگ جمهوری اسلامی را ازمنظر پوزیسیون نظام هم بشنود،آوائی که ازدیربازتوسط اپوزیسیون ساختارشکن نظام سرداده می شده است، کلیپ کوتاه نوری زاد باشاه بیت "ما آدم کشته ایم،ما آدم کشته ایم"*، نمونه بارزی از آن است. این کلیب فریاد فریب خوردگی مردی است که با عشق وایمان به نظام اسلامی شروع کرد و تمامی توانانی وخلاقیتش را درخدمت آن بکار گرفت،اما جزفساد وانحطاط روزافزون چیزی ندید و نیافت.هرچه دوید ودوید،هرچه نصیحت کرد وهشدارداد وهرچه خود را به آب وآتش زد وازرهبری تامراجع وتا"سپاهیان شرافتمند" رامورد خطاب وعتاب قرارداد،بیشتردریافت که درب ناشنوایان را می کوبد.فهمید که جزبدنبال سراب وسایه ای گریزان روان نیست. اوکه دراین سیروسلوک و گشت وگذارطولانی ازجبهه تامعاشرت با سپاهیان واطلاعاتی ها وهمکاری باتلویزیون ورسانه ها را آزمود، سرانجام بامشاهده جنایت هائی چون کهریزک ومشاهده گوشه ای ازعملکرد ددمنشانه رژیم در پشت حصاربازداشتگاه ها وآگاه شدن ازبرخی آدم کشی های رژیم(ازجمله اعتراف مأموراطلاعاتی همکارش درحوزه فیلم،پیرامون چگونگی بریدن سر شاپور بختیار)،اکنون مدتی است که "هوائی شده" وهم چون چاووش خوان ها،فریاد "انقلابی که بدان خیانت شد" را سرداده است. گواینکه مرگ این شبه ستاره ای که او ازآن سخن می گوید،سه دهه پیش درهمان شب زایش خود اتفاق افتاد واوبا فاصله ای چندین دهه آن را دریافت کرده است. با این همه،ازآن جهت اهمیت دارد که بطورروشن گوشه ای ازفرایند فروپاشی بقایای پایگاه حمایتی رژیم را درمعرض دیدعموم قرار می دهد. درهرحقیقت جمهوری اسلامی با شاخص های اصلی زمانه ما وعلائم حیات یک نظام ازمدتها پیش مرده است ،منتها مرده ای که دفن کننده ندارد وظاهرا تا بطورکامل نگندد وفسادش تنفس را برهمگان غیرقابل تحمل نکند و مشام همه را نیازارد،اراده معطوف به دفنش فراهم نمی شود. حتی اگر نه ازمنظرنابهنگامی تاریخی،بلکه ازمنظرتجربی وباصطلاح پراگماتیستی هم به واقعیت حکومت اسلامی بنگریم، به مثابه یک نظام وسیستمی که خواه ناخواه تولد وجوانی ومیانه سالی ومرگ دارد،اکنون دیگردیری است با استناد به شاخص های عینی و قابل رؤیت، وارد فازانحطاط وگندیدگی کامل خود شده است.تمامی علائم بارز گندیدگی هم چون،خشکیدن پایگاه مردمی وقرارگرفتن نهاد های نظامی و ارگانهای سرکوب به مثابه تکیه گاه اصلی رژیم، فربه گی در بارولایت فقیه وولایت مطلقه که جزاقتدارکامل خود را برسمیت نمی شناسد،خوره خود خوری وشکافهای بی پایان درونی، اقتصادرانتی وغیرمولد، زیر زمینی ،ورشکسته وتا ُبن استخوان فاسد، ،افزایش هولناک شکاف های طبقاتی، میلیتاریزم ودخیل بستن به حبل المتین اقتدار هسته ای باهزینه های ده ها میلیاردی ، مالیخولیای تولیدعلوم اسلامی ودهها نشانه بارزدیگر، همه وهمه بیانگرگندیدگی تمام عیارجمهوری اسلامی است. اگرمسامحتا برای برآمد هرحکومتی انجام یک رسالت ووظیفه تاریخی را قائل باشیم،رسالتی که می آید تا آن را تحقق بخشد،این وظیفه-گیرم بطور وارونه و به شکل طنزتاریخی - برای جمهوری اسلامی چیزی جزدین زدائی-درمعنای روبیدن اسلام سیاسی ومدعی تصرف قدرت ونجات بشر-نبوده است!. این واقعیت درترنم چاووش خوان مرگ جمهوری اسلامی این گونه بیان می شود: " ما بايد قبول کنيم که شکست خورده‌ايم؛ و برای اينکه اين تتمه به گرايش ديني، باقی بماند، بايد بپذيريم که گزينه‌ای هستيم در کنار ساير گزينه‌ها. بايد ما مردم را باور کنيم و گرايشات فکری و اعتقادی آنها را به رسميت بشناسيم. بايد در کنار ساير نحله‌های فکری و اعتقادی و گرايشات سياسی قرار بگيريم و يکی از آنها بشويم" مدت‌هاست که فصل ورشکستگی ما فرا رسيده و فصل خداحافظی ما؛خداحافظ آرزوهای به خاک افتاده انقلاب! ما نشان داديم که دينداران و روحانيان، اگر بر مسند قدرت بنشينند، مي‌توانند دروغ بگويند؛ مي‌توانند ظلم کنند؛ مي‌توانندغارت کنند؛ مي‌توانند آدم بکشند. ما دروغ گفتيم؛ ما فريب داديم؛ ما برای حفظ قدرت، چه شررها کرده‌ايم! ما غارت کرديم! ما آدم کشتيم! ما آدم کشته‌ايم! " ***** گرچه گندیدگی یک نظام حکومتی،عینا معادل گندیدگی جامعه نیست،اما درعین حال این هم واقعیتی است که اگررابطه یک عضوگندیده ومرده، ازاندام زنده جامعه قطع نشود،کل اندام هیچگاه روی آسایش وراحتی به خود نخواهد دید.این آن پیامی است که شنیدن آوای مرگ جمهوری اسلامی با خود همراه دارد،برای دفن مرده ای که دفنش به تأخیرافتاده باید شتاب بیشتری کرد!. 2012-05-11 21-02-1391 http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/ *- کلیپ نوری زاد: http://www.youtube.com/watch?v=3wIcG-zH83w&feature=player_embedded

بیاد مرحوم مهندس احمد زیرک زاده - ازامیر رضا امیر بختیار

مهندس احمد زيرك زاده در پانزده اسفند ماه يك هزار و دويست هشتاد و شش خورشيدي در تهران ديده به جهان گشود. وی فرزند حاج ميرزا زيرك معلم فرزندان خوانين بختياري بود كه به زبان فرانسه تسلط داشته و كتابهايي نيز از اين زبان به فارسي ترجمه كرده بود. پس از گذراندن دوره ي تحصيلات ابتدايي درشهركرد و اصفهان او از دبيرستان دارالفنون فارغ التحصيل شد و پس از شركت در آزمون وزارت جنگ و كسب معدل لازم براي ادامه تحصيل در مهندسي دريايي به فرانسه رفته و پس از گذراندن مدارج تحصيلي از دانشگاه پليتكنيك پاريس با كسب نمرات عالي فارغ التحصيل شده و براي ارائه خدمات به ايران بازگشت و در سال يك هزار و سيصد و بيست و يك در دانشكده فني دانشگاه تهران مشغول به تدريس شد. احمد زيرك زاده در سال هزارو سيصد و بيست و دو در اعتصاب مهندسين كه فارغ التحصيلان دانشگاه هاي عالي دراعتراض به بدي شرايط كار و كمي در آمد داشتند از رهبران و مجريان آن بوده كه درنوع خود در ايران بي سابقه بوده و «بخشي از همين اعتصاب كنندگان بعدها پايه هاي حزب ايران را تشكيل دادند» اين اعتصاب در نهايت با دخالت مستقيم محمدرضا شاه و ديدار و در خواست وي از نمايندگان اعتصاب كنندگان پايان يافت. اما او كه پس از تحقيقات و تلاش هاي فراوان در راه تحقق دمكراسي، عدالت اجتماعي و حاكميت ملي به اين نتيجه رسيده بود كه دمكراسي بدون حزب همان استبداد است و براي رسيدن به جامعه دمكراتيك نياز به تشكيل حزب است به همراه بيست و پنچ تن از ياران خود به كه عبارت بودند از «مهندس غلامعلي فريور، دكتر عبدالله معظمي، دكتر حميد زنگنه، دكتر معاون، حسين صدر، مهندس ناصر معتمد، مهندس عباس گزيده پور، مهندس عليقلي بياني، مهندس امير پاپور، مهندس محسن عطايي، دكتر شمس الدين جزايري، مرتضي مصور رحماني، مهندس نظام الدين موحد، حسين مكي، رحيم عطايي، مهندس مظفر عطايي زاده، دكتر محسن نصر، خان بابا ايرواني، دكتر كمال جناب، دكتر نعمت الهي و مهندس احمد زنگنه» حزب ايران را با مرام: 1- از لحاظ سياسي: حفظ استقلال كامل كشور و پشتيباني از اصول دمكراسي 2- از لحاظ اقتصادي: استقرار عدالت اجتماع و كوشش در جهت بهبود وضع مادي از راه توسعه كشاورزي، صنعت و بهره برداري از جميع منابع مملكت 3- از لحاظ اجتماعي: تهذيب اخلاق و تعميم فرهنگ و تامين بهداشت عمومي بنيانگذاري كردند و پس از چند ماه فعاليت و مبارزه مستمر حزب ملي ديگري كه تحت عنوان ميهن پرستان به رهبري دكتر كريم سنجابي و چند تن ديگر فعاليت مي كردند و داراي شعباتي در شهرستان ها بودند به حزب ايران پيوستند. از ديگر افراد سرشناسي كه بعدها به حزب پيوستند ميتوان اللهيار صالح و دكتر شاپور بختيار را نام برد. پس از تاسيس حزب ايران مهندس زيرك زاده تمامي تلاش خود ار در غالب تشكيلات و برنامه هاي حزبي براي پيشبرد اهداف ملي حزب با سردبيري روزنامه هاي جبهه آزادي ارگان مركزي حزب و شفق ارگان موقت كه پس تعطيل كردن جبهه آزادي منتشر شد و سخنراني ها و روشنگري هايي كه در كلوب هاي حزب و مراسم هاي مختلف ايراد مي كرد به كار برد. سپس درسال 28 پس از انتخاب مجلس شانزدهم كه با دخالت گسترده از سوي دولت همراه بود و با اعتراض و تحسن روشنفكران به اين عمل همراه بود و دكتر محمد مصدق رهبري مخالفان را بر عهده داشت حزب ايران نقش گسترده اي را ايفا كرده و در اين تحصن دكتر سنجابي، مهندس زيرك زاده و ... از سوي حزب ايران در كنار ساير مبارزان در تحصن دربار، كه موجبات تشكيل جبهه ملي ايران را در 28 آبان فراهم كرد حضور چشم گيري داشتند به نحوي كه پس از تشكيل جبهه ملي مهندس زيرك زاده از سوي هسته مركزي جبهه ملي به عنوان اولين دبير انتخاب شدند و همواره از پشتيبانيهاي خود از مهندس حسيبي (عضو ديگر شوراي مركزي حزب ايران) در جمع آوري اسناد نفت و همكاري با ديگر اعضاي نهضت ملي ايران و روشن كردن افكار عمومي نقش به سزايي را در ملي شدن صنعت نفت ايران ايفا كردند و پس از تشكيل دولت ملي دكتر مصدق با قبول مسئوليت، از سوي پيشواي نهضت ملي ايران به معاونت كل وزارت فرهنگ و هنر منصوب شدند و همچنين در دوره هفدهم مجلس شوراي ملي كه درسال 1330 برگزار شد به نمايندگي مردم تهران انتخاب شد و با عضويت در فراكسيون نهضت ملي ايران به خدمت پرداخت و در 24 تير 1322 به خواست دكتر مصدق استعفا داده و به همراه ساير نمايندگان ملي راه را براي برگزاري رفراندم انحلال مجلس گشودند. مهندس زيرك زاده در جريان كودتاي نافرجام 25 مرداد 1332 به همراه مهندس جهانگير حق شناس وزير راه و دكتر حسين فاطمي وزير خارجه كابينه دكتر مصدق بازداشت شده و پس از شكست كودتا آزاد شدند و در جريان ميتينگ 27 مرداد كه پس از شكست كودتاي 25 مرداد در ميدان بهارستان برگزار شد به همراه دكتر شايگان، دكتر فاطمي و مهندس رضوي جزء سخنرانان اصلي بودند. وي كه در روز 28 مرداد و در زمان كودتا در منزل دكتر مصدق بودند با وجود درخواست هاي مكرر دكتر مصدق براي ترك ايشان و نجات جانشان تا پايان در كنار دكتر مصدق ماند و به همراه ايشان از راه مخفي از خانه خارج شدند و مهندس زيرك زاده كه در هنگام خروج از خانه زخمي شده بود براي اينكه براي ديگر همرهان خود مشكل ساز نشود راه خود را از آنها جدا كرده و دو سال و دو ماه پس از كودتا به دلايل خطراتي كه جان وي را به سبب فعاليت هاي عمده تهديد مي كرد تا آرام شدن اوضاع در مخفي گاه گزراند و در سال 42 خود را معرفي و مدتي را در لشكر دو زرهي بازداشت بود سپس آزاد شد، همچنين وي در 30 تير سال 40 و بهمن 41 به همراه ساير رهبران حزب ايران و جبهه ملي ايران بازداشت و راهي زندان شد. مهندس زيرك زاده با وجود تحصيلات عالي و توانايي هاي فراوان به علت مبارزات سياسي مورد غضب رژيم قرار داشت براي گزران زندگي اقدام به راه اندازي آهنگري كوچكي كرده و از اين طريق امرار معاش كرده وي در سال هاي پاياني زندگي به نگارش كتاب پرسشهاي بي پاسخ در سال هاي استثنايي پرداخت كه حاوي مطالبي ارزشمند پيرامون نهضت ملي ايران است و در سوم شهريور 1372 درسن 86 سالگي در تهران درگذشت و تنها دارايي خود را كه خانه اي در تهران بود طبق وصيت خود به بنيادي تحت نام خود براي بالا بردن سطح علم جوانان ايران واگذار كرده كه اين بنياد هم اكنون فعال بوده و مراكز علمي چندي را درنقاط مختلف كشور تاسيس كرده است. جاويد باد ايران

Thursday 10 May 2012

کشف ذخایر عظیم نفت در دریای‌خزر

مهر به گزارش خبرنگار مهر، با تکمیل بخشی از مطالعات اکتشافی در میدان گازی سردار جنگل در آب‌های عمیق دریای خزر، شرکت ملی نفت ایران موفق به کشف ذخایر عظیم نفت خام در این منطقه شده است. بر این اساس پیش بینی می‌شود همزمان با یکصدمین سفر استانی هیات دولت به استان خراسان رضوی جزئیات کشف ذخایر عظیم و جدید نفتی ایران در دریای خزر توسط رستم قاسمی وزیر نفت اعلام شود. این در حالی است که آذر ماه سال گذشته با گذشت یک دهه از آغاز ساخت فعالیت‎های اکتشافی ایران و ساخت سکوی نیمه شناور امیرکبیر، ایران در آبهای عمیق دریای خزر یک مخزن با ذخیره ۵۰ تریلیون فوت مکعبی گاز طبیعی کشف کرد. بر اساس اعلام مسئولان شرکت ملی نفت ایران، میدان تازه اکتشاف شده گاز طبیعی در آب‌های حاکمیتی ایران در دریای خزر قرار گرفته است و با هیچ یک از کشورهای همسایه مشترک نیست. شرکت ملی نفت ایران برای کشف این ذخیره جدید هیدروکربوری تاکنون هفت حلقه چاه اکتشافی در آبهای عمیق دریای خزر حفاری کرده است که در ‌‌نهایت هشتمین چاه اکتشافی در این حوزه دریایی به کشف یک میدان عظیم گازی ختم شده است. با دستور رستم قاسمی وزیر نفت به منظور بررسی بیشتر و تکمیل مطالعات اکتشافی میدان تازه اکتشاف شده گاز طبیعی قرار است با تکمیل چاه اکتشافی یک حلقه چاه توصیفی در این میدان گازی کشف شود. در حال حاضر میزان ذخایر گاز طبیعی کشف شده در بلوک ۶ اکتشافی در دریای خزر به طور کامل نهایی نشده است اما مطالعات اولیه نشان می‌دهد که این میدان گاز طبیعی علاوه بر ذخایر گاز و می‌عانات گازی دارای ذخایر قابل توجه نفت خام است. به طوری‌که در این بلوک اکتشافی حدود ۸ تا ۱۰ میلیارد بشکه ذخایر نفت خام وجود دارد که با توجه به ادامه فعالیت‌های اکتشافی در مورد حجم دقیق ذخایر نفت این بلوک در شرایط فعلی نمی‌توان اظهار نظر کار‌شناسی انجام داد. در همین حال رستم قاسمی وزیر نفت سال گذشته در نامه‌ای ضمن تشکر از دست‌اندرکاران شرکت نفت‌ خزر، میدان جدید گازی کشف شده در دریای خزر را نام گذاری کرده است. در این نامه رستم قاسمی وزیر نفت خطاب به احمد قلعه ‌بانی معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران ضمن تقدیر و تشکر از کلیه دست‌اندرکاران شرکت نفت‌خزر، تاکید کرده بود به این ترتیب میدان کشف‌شده گازی به نام «سردار جنگل» میرزا کوچک خان نام‌ گذاری می‌شود. اخبار تکمیلی کشف این میدان عظیم نفتی به زودی توسط وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران اعلام خواهد شد

خبرسازی «خبرگزاری فارس» علیه شاهین نجفی

خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس و برخی رسانه‌های افراطی مشابه فارس ادعا کرده‌اند که آیت‌الله صافی درباره شاهین نجفی به دلیل خواندن یک آهنگ رپ حکم ارتداد صادر کرده است. «فارس» نوشته که یکی از مراجع تقلید شیعه در قم در پاسخ به مقلدان خود یادآوری کرده که اگر شخص یا اشخاصی به امامان شیعه توهین کرده باشند «مرتد» محسوب می‌شوند. در حالی که چنین حکمی در مورد شاهین نجفی سایت آیت‌الله صافی وجود ندارد. استفتایی هم که از وی درباره امام هادی شده، مربوط به سه هفته قبل و قبل از انتشار آهنگ شاهین نجفی بوده است. حکم آیت‌الله صافی در مورد افرادی است که بنا به ادعای استفتاء کننده در صفحه‌ای در فیس بوک «از طریق طراحی جوک، کشیدن کاریکاتور، فحاشی و دروغ بستن به امام هادی» به امام نقی توهین کرده‌اند.

Saturday 5 May 2012

۱۹۶ نماینده مجلس هشتم به مجلس جدید راه نیافتند

با اعلام نتایج انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تهران، به طور کامل ترکیب این دوره از مجلس مشخص شد. ۱۶۹ نماینده جدید به مجلس شورای اسلامی راه یافتند. از سوی دیگر ۱۹۶ نمایده مجلس هشتم از حضور در مجلس جدید بازماندند. در میان این نمایندگان، چهره‌های شاخص هم دیده می‌شود. پیروزی نسبی جبهه متحد اصولگرایان نتایج آرا نشان‌دهنده آن است که جبهه متحد اصولگرایی موفق شده است که در مجلس نهم، برتری نسبیداشته باشد. احسان مهرابی خبرنگار پیشین پارلمانی مقیم ترکیه، درباره ترکیب کلی نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در گفت‌و‌گو با رادیو فردا اظهار داشت: «هر چند جبهه متحد اصولگرایی توانسته است پیروزی نسبی در انتخابات به دست بیاورد، اما جبهه پایداری هم موفق شده است چهره‌های شاخص خود را وارد مسجد کند. از لحاظ سیاسی می‌توان گفت در غیاب اصلاح طلبان که از انتخابات مجلس حذف شدند، هر دو جریان جبهه متحد اصولگرایی و جبهه پایداری، چهره‌های خود را در مجلس دارند و می‌توانند موثر باشند.» او با تاکید بر اینکه درباره میزان تاثیر گذاری طیف‌های مختلف اصولگرای حاضر در مجلس شورای اسلامی، گفت که با توجه به حضور چهره‌های مستقل و تازه وارد، برای سخن گفتن در این باره، باید اندکی تامل کرد اما در عین حال خاطر نشان کرد: «آرایش سیاسی مجلس نهم، همچون مجلس هشتم خواهد بود و تفاوت چندانی را شاهد نخواهیم بود. کماکان می‌توان گفت بخشی از اصولگرایان سنتی اکثریت را در دست دارند.» این انتخابات در غیاب جریان‌های عمده اصلاح طلب برگزار شد و رقابت اصلی میان «جبهه متحد اصولگرایی» و «جبهه پایداری» دو جریان اصولگرا بود. نمایندگان جدید و بازماندگان از سوی دیگر ۱۶۹ تن از نامزدهای پیروز در انتخابات، برای نخستین بار است که به مجلس شورای اسلامی راه می‌یابند. در مقابل، ۱۹۶ نمایده مجلس هشتم، از راهیابی به مجلس نهم باز ماندند. به گزارش ایسنا، شماری از نمایندگان، از چهره‌های شاخص در عرصه سیاسی ایران هستند. شماری از این نمایندگان عبارتند از: «اسدالله بادامچیان، زهره الهیان، پرویز سروری، حسین فدایی، حسن غفوری‌فرد، علی عباسپور و ولی اسماعیلی» که از اعضای موثر در فراکسیون اصولگرایان به شمار می‌آمدند. مصطفی کواکبیان، داریوش قنبری، قدرت‌الله علیخانی و محمدرضا خباز هم از چهره‌های تاثیر گذار در فراکسیون اقلیت مجلس هشتم هستند که از راهیابی به مجلس نهم باز ماندند. درباره شکست برخی از چهره‌های برجسته جناح اصولگرا در انتخابات، احسان مهرابی می‌گوید: «این نشان می‌دهد با وجود اینکه آرای اصولگرایان سازماندهی شده است، احزاب اصولگرا در مقابل نهادهای دیگری همچون مساجد و بسیج، جایگاهی ندارند.» چهره‌هایی خارج ازفهرست‌های اصلی در این میان، برخی از چهره‌ها که در هیچکدام از فهرست شاخص اصولگرایان نبودند، به مجلس شورای اسلامی رای آوردند. در تهران، علیرضا محجوب رئیس خانه کارگر و علی مطهری نماینده برجسته اصولگرا، دو نماینده‌ای هستند که خارج از فهرست جبهه متحد اصولگرایی و جبهه پایداری، به مجلس راه یافتند. احسان مهرابی درباره دلایل رای آوردن این دو چهره سیاسی به رادیو فردا گفت: «درباره آقای محجوب، خانه کارگر و حزب اسلامی کار، در هر انتخاباتی، آرای پایه خود را دارند، به ویژه در نقاط حاشیه‌ای تهران همچون اسلامشهر. مشارکت هم در تهران هم باعث شده این آرا برای آقای محجوب چاره ساز شود به وجود اینکه در فهرست‌های اصولگرایان نبود.» او همچنین علی مطهری را چهره‌ای شناخته شده برای اصولگرایان به ویژه اصولگرایان سنتی دانست و اظهار داشت: «آقای مطهری هم با وجود اینکه در هیچکدام از فهرست‌های اصولگرایان نبود، رایی بالا‌تر از آرای پایه جریان‌های اصولگرا کسب کند. به هر حال او به واسطه پدرش هم که شده، و به دلیل فعالیت‌هایی که در چند سال گذشته در مجلس داشت چهره شناخته شده‌ای است. از سوی دیگر انتقادهایی که از به طور مستقیم به جریان‌هایی همچون جریان آقای مشایی دارد، باعث شد در میان اصولگرایان سنتی هم جایگاه خود را حفظ کند.»

Friday 4 May 2012

بخشی از اسناد و مدارک اسامه بن لادن منتشر شد

بی بی سی : هفده سند از مجموعه اسنادی که در حمله نیروهای ویژه آمریکا به خانه‌ محل سکونت اسامه بن لادن، رهبر شبکه القاعده به دست آمده بود، در اختیار عموم قرار داده شده است.در حمله به محل سکونت اسامه بن لادن در ابیت‌آباد در پاکستان نزدیک به شش هزار سند به دست نیروهای آمریکایی افتاد.اسامه بن لادن سال پیش در جریان عملیات کماندوهای آمریکایی در ابیت‌آباد در خارج از اسلام آباد، پایتخت پاکستان کشته شد.باراک اوباما، مرگ بن لادن را 'روز خوبی برای آمریکا' دانسته و گفته بود جهان بدون او امن تر و بهتر است. ناراحتی از ایران در این مدارک و اسناد در باره تغییر نام القاعده و لزوم تمرکز بر حمله به آمریکا بحث شده است. کارشناسانی که در انتشار این اسناد و مدارک دخیل بودند می‌گویند این مدارک نشان می‌دهند که بن لادن برای کنترل گروه‌های سرکش جهادی، تقلا می‌کرد و از دست آنها عاجز شده بود. مدارک منتشر شده از سپتامبر ۲۰۰۶ تا آوریل ۲۰۱۱ را در بر می‌گیرند و شامل نامه‌هایی از سایر سران القاعده نیز هست این مدارک توسط بخش تحقیقاتی آکادمی نظامی وست پوینت ارتش آمریکا منتشر شده است.در آنها نوشته شده که بن لادن از حملات به مسلمانان ناراضی بود و از گروه‌هایی که دست به این کار می‌زدند خواسته بود تا اهداف آمریکایی را هدف قرار دهند.در این نامه‌ها به این اشاره شده که بن لادن نسبت به دور شدن مسلمانان از ایدئولوژی جهاد، نگران بود و در نامه‌ای به تاریخ سال ۲۰۱۰، نوشت: "باید دور تازه‌ای برای تصحیح اشتباهاتی که مرتکب شده‌ایم، آغاز شود."او نوشت: "با این کار و با کمک خدا، اطمینان بخش بزرگی از افرادی که اعتمادشان را به ما از دست داده‌اند، باز به دست خواهیم آورد."فرانک گاردنر، خبرنگار امور امنیتی بی بی سی می‌گوید این اسناد و مدارک را باید در چارچوب خاص خود مورد مطالعه قرار داد.او می‌گوید آمریکا می‌خواهد بن لادن را نیرویی شکست خورده و ناکام در عوض نیرویی که نباید آن را انکار کرد، معرفی کند.فرانک گاردنر می‌افزاید که باید به یاد داشت که رهبر القاعده کماکان برای بسیاری یک چهره نمادین به شمار می‌رود، چون برای مدتهای طولانی توانست از دست آمریکایی‌ها بگریزد.مدارک منتشر شده از سپتامبر ۲۰۰۶ تا آوریل ۲۰۱۱ را در بر می‌گیرند و شامل نامه‌هایی از سایر سران القاعده نیز هست.برخی از این اسناد و مدارک، حاکی از رابطه متشنج القاعده و ایران است.برخی نامه‌های به دست آمده از محل سکونت رهبر القاعده نشان می‌دهد که این گروه از نحوه آزادی بازداشتی‌های این گروه، منجمله خانواده بن لادن توسط ایران عصبانی بوده و ناراحتی و تکدر خود را از این مساله که "ایرانی‌ها نمی‌خواهند نشان دهند که در حال مذاکره با ما یا پاسخ به فشارهای وارده از جانب ما هستند"، ابراز کرده بود.اسناد منتشر شده، همچنین نشان‌دهنده حمایت دولت و یا ارتش پاکستان از بن لادن نیست. در این نامه‌ها به "برادران مورد وثوق پاکستانی" اشاره شده اما طبق این نامه‌ها، بن لادن نسبت به سازمان اطلاعات پاکستان نگران بوده است.او به اعضای خانواده خود که به پاکستان سفر می‌کردند، گفته بود که مطمئن شوند که هیچ فردی آنها را تعقیب نمی‌کند.این برای آن بود که او اطمینان خاطر حاصل کند روسای محلی سازمان‌های اطلاعاتی برای ردگیری او، آنها را دنبال نمی‌کنند.آدم یحیی غدن، مشاور متولد کالیفرنیای اسامه بن لادن به او توصیه کرده بود که از گروه القاعده عراق به دلیل ناکامی‌های ن فاصله بگیرد.زیردستان او در مقطعی تهدید کردند که علیه رهبری طالبان پاکستان دست به اقداماتی بزنند. دلیل این کار، " اشتباهات شرم‌آور" آنها از جمله حملات بی‌هدف و کورکورانه آنها علیه مسلمانان بود.بن لادن نامه شدیداللحنی به القاعده در شبه جزیره عربستان نوشت و از آنها خواست تا حملات خود را به عوض دولت یمن یا نیروهای امنیتی، متوجه آمریکا کنند. رهبر القاعده بر این باور بود که این شبکه، نفع اندکی از همپیمانی با گروه افراطی شباب در سومالی می‌برد که به نظر او، از نظر سازمان‌دهی در وضعیت خوبی نبود.برخی دیگر از این اسناد و مدارک نشان می‌دهد که او به پیکارجویان تحت کنترل خود دستور داده بود تا فرصت‌های مناسب برای ترور باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از طریق هدف قرار دادن هواپیمایش و ژنرال دیوید پترئوس را در حین دیدارهایشان از پاکستان و افغانستان بررسی کنند.او در این مدارک هشدار داده که جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا را هدف قرار ندهند، چون "بایدن برای سمت ریاست جمهوری آماده نیست و این، آمریکا را به سوی یک بحران هدایت می‌کند." در نامه‌ای به تاریخ آوریل ۲۰۱۱، اسامه بن لادن در مورد بهار عربی بحث کرده و آن را "رویدادی سهمگین" برای مسلمانان خوانده و ابراز امیدواری کرده بود که آنها از طریق رسانه‌ها و راهنمایی‌ها، بتوانند بر سیل اتفاقات اثر بگذارند.نامه‌های رد و بدل شده رهبران القاعده نشان می‌دهد که حلقه درونی و نزدیک بن لادن به دقت رسانه‌های آمریکایی را مطالعه می‌کردند.

Wednesday 2 May 2012

درخواست نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران از

علی سعیدی، نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از محمود احمدی نژاد، رئیس‌جمهور ایران خواسته است که در یک سال باقی مانده از دوران ریاست جمهوری‌اش، "حریم مجلس را حفظ کند." آقای سعیدی از مجلس هم خواسته "شرایط اجرایی کشور را درک کند" و تأکید کرده است: "اختلاف‌ها اگر به تعارض و تقابل کشیده شود، خلاف مصالح نظام و نظر مقام معظم رهبری است مطالب مرتبطاتهامات متقابل سران قوای سه گانه ایران بر سر پرونده های مفاسد مالیدخالت های آیت الله خامنه ای در اختلافات مجلس و دولتدعوت از رئیس جمهوری ایران برای ارائه توضیحات در مجلسموضوعات مرتبطسیاست ایران، مجلس ایران در روزهای اخیر، اختلافات میان محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران و علی لاریجانی، رئیس مجلس بر سر نحوه نظارت بر فعالیت های دولت بروز کرد و دو طرف در یک نشست عمومی، انتقادات صریحی علیه یکدیگر مطرح کردند. محمود احمدی‌نژاد روز یکشنبه دهم اردیبهشت در جریان اجلاس ارتقای سلامت اداری گفته بود که در جریان نظارت بر عملکرد قوای سه گانه "مجلس نباید پای خود را فرا‌تر از قانون بگذارد." "دولت ایران اخیرا بخشنامه‌ای را به همه دستگاه‌های اجرایی ابلاغ کرد که در آن مکاتبات مجلس با دستگاه‌های اجرایی در خصوص لغو برخی مصوبات مربوط به دولت خلاف صریح قانون اساسی خوانده شده بود" رئیس جمهور ایران گفته بود که معنای نظارت، کمک به قوه مجریه در اجرای طرح ها و انجام فعالیت های جاری در کشور است. آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی خود گفته بود که بعضی نمایندگان مجلس "پیمانکاران" را تهدید می کنند که در صورت تن ندادن به خواسته های آنها "وزیر استیضاح می کنند." پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد، علی لاریجانی رئیس مجلس ایران در نطق جداگانه ای در همان اجلاس، در اعتراض به انتصاب های جنجال برانگیز اخیر در دولت، با اشاره به "یکی از افرادی که مناقشات هم اطرافش زیاد است" گفت که این شخص "نقل زبانش این است که قانون چند من است؟" رئیس مجلس ایران بدون توضیح بیشتر گفته بود "این فرد به درد مدیریت نمی خورد. باید فاتحه او را خواند. باید او را در میدان تره‌بار ببندند تا با باسکول کار کند وقتی متوجه این موضوع نیست." یک روز پس از این، دولت ایران بخشنامه ای را به همه دستگاه‌های اجرایی ابلاغ کرد که در آن مکاتبات مجلس با دستگاه‌های اجرایی در خصوص لغو برخی مصوبات مربوط به دولت، خلاف قانون اساسی خوانده شده بود. انتقادات علنی ماه های اخیر رئیس‌مجلس و رئیس‌جمهور ایران از یکدیگر کم سابقه توصیف شده است محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی اخیرا انتقادات صریحی علیه یکدیگر مطرح کرده اند نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته است که "اختلافات ضایعات و عوارضی دارد و موجب دلسردی می‌شود." محمود احمدی نژاد از یک سال پیش که در پی اختلاف با رهبر ایران بر سر ابقای وزیر اطلاعات با قهر ۱۱ روزه، این موضوع را علنی کرد و بر سر محل کار خود حاضر نشد، بخش وسیعی از پشتیبانان خود را در میان هوداران آیت الله علی خامنه ای از دست داد. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس، پیشتر با انتقاد از سیاست های آقای احمدی نژاد، او را دعوت به شکیبایی کردند و از او خواستند شرایط را برای به پایان بردن دوران ریاست جمهوری اش در مدت قانونی تغییر ندهد. اشاره منتقدان به در سال های نخست استقرار جمهوری اسلامی است که ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران با رای مجلس مبنی بر "عدم کفایت سیاسی" از کار برکنار شد. دوره چهار ساله دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، مرداد سال ۱۳۹۲ به پایان می رسد.