Friday 29 April 2011

تسیلیت

منوچهر سخایی هنرمند و مبارز ایران، در روز ۲۸ آوريل ۲۰۱۱ برابر با 8 ارديبهشت 1390 در76سالگی و در لوس انجلس - امریکا درگذشت . روحش شاد

جبهه ملی ایران در خارج از کشور، فقدان این هنرمند و مبارز راه ازادی را به
بازماندگان و همه دوستداران و ازادیخواهان ایران تسلیت میگوید

اعلامیه جبهه ملی ابران - تهران

استقرار حاکمیت ملی هدف جبهه ملی ایران است

جبهه ملی ایران دوازده اردیبهشت روز معلم را گرامی میدارد

دوازده اردیبهشت پنجاهمین سالروز مبارزات درخشان زنان و مردان معلم راکه برای کسب حقوق پایمال شده خود از ایثار جان نیز کوتاهی نکردند گرامی میداریم .ارج مینهیم به معلمانی که در راستای رشد شخصیت شاگردان خود درهای فردا را برروی نسل آینده میگشایندنسلی که میخواهد زندگی مستقل و آزادی داشته باشد. آموزگاران آگاه وخردمند رسالت توانمند ساختن ذهن و روان نسل های آینده را در تلاشها و برنامه های خویش دارند . برنامه های نوین آموزش و پرورش با شناخت و آگاهی چنان معلمانی که تحولات وتطورات دودهه اخیر را درک کرده اند حاصل میشود.مدارس ما معلمانی میخواهد که رنگ ونقش براندیشه های فرسوده وپی شکسته نزنند بلکه راههایی نوین بیابندکه جوانان ایران،آینده ای روشن ودرخشان داشته باشند . معلمان یکی از گروههای آگاه جامعه برای تامین عدالت اجتماعی میباشند که در گذ شته و حا ل رودر روی بی عدالتی ها واستبداد ایستاده اند وبرای دستیابی به دموکراسی وعدالت اجتماعی لحظه ای درنگ نکرده اند . درتاریخ مبارزات آزادیخواهی وحق طلبی ملت ایران در یکصد سال اخیر ،دوازده اردیبهشت سال هزاروسیصدو چهل شکوهی ویژه دارد.دراین روز معلمان ایران دربرابردیکتاتوری حاکم که میخواست بادرهم کوبیدن جنبش معلمان حقوق آنان را نا دیده بگیرد وپایمال کند تسلیم نشد ند ،قهرمانانه مقاومت کردند وحکومت را به عقب نشینی واداشتند. یادآوری 12 اردیبهشت 1340تا کنون نیرو بخش حرکت های معلمان وجنبش های آنان در پنجاه سال گذشته بوده است . اینروز چون مشعلی فروزان درهمه فراز ونشیب ها روشنی بخش نسل های بعدی معلمان بوده ومیباشد .در 12اردیبهشت معلمان موفق شدند در راه کسب حقوق صنفی خویش گامی به پیش بردارند وبندهایی چند ازپیکرآزادیهای دربند شده ملت ایران بگشایند. هرچند امروز حاکمان جمهوری اسلامی هیچگونه درخواست صنفی معلمان را برنمی تابند ، و مجوز برای فعالیت کانونهای صنفی مستقل معلمان صادر نمی کنند و با هر اجتماع جهت بیان خواسته های معلمین ، این قشر تحت ستم بشدت مقابله میکنند، اما جنبش معلمان برای احقاق حقوق ازدست رفته وبهره بردن از حقوقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر برای آنان معین شده همچنان برپا و در مبارزه است بر قدرت نشستگان هرگونه فریاد و حتی ناله ی برآمده از سینه های رنجدیده معلمین را خفه میکنند . و در زندانهای سراسر کشورمعلمان معترض به وضع بد اقتصادی وجو حاکم در مدرسه ها روزگار به سختی میگذرانند لیکن آنان آرام نگرفته اند .معلمین معترض میدانند درمحیطی که آزادیهای فردی و اجتماعی پایمال میشود نمیتوان شاگردان آگاه و پویا برای فردای کشور تحویل جامعه داد. مدارس کشور چون پادگانهای نظامی اداره میشود و روحیه سلطه خواهی و نظامی گری حاکم بر مدرسه ها، شاگردان سلطه پذیرتحویل جامعه میدهد و چنین شاگردانیکه مسئولین مدرسه ازآنان اطاعت بی چون چرا میخواهند نمیتوانند آن نسل جدیدی باشند که باید راه پیشرفت وسعادت مردم ایران را در جهان امروز مهیا سازند. ولی به خاطر داشته باشیم که با انقلاب تکنولوژی ورسانه ها در جها ن نمیتوان نسل جوان را درمحدوده اندیشه های ویژه ای نگاهداشت ،اما وقتی اندیشه در بند باشد پیشرفت وترقی به کندی حاصل میشود ،مردم ایران آموزش و پرورشی پویا میخواهند نه ایستا ،که باقی ماندن در اندیشه های کهن همان محصوربودن دردیوارهای قرون وسطایی است . برای رسیدن به فردای بهتری که درآن آزادیهای فردی واجتماعی تامین شود، معلم آزاداندیش شاگردانی با انگیزه آزادی طلبی وآشنا با پیشرفت های علمی امروز به جامعه تحویل میدهد شاگردانی که بتوانند سدهایی را که در برابرشان می نهند درهم شکنند و امیدوارانه به زندگی سعادتمند روی آورند.
جبهه ملی ایران روز معلم را گرامی میدارد وبه همه معلمین آزاده میهنمان درود میفرستد.ما خواستار آزادی کلیه زندانیان عقیدتی و سیا سی هستیم. ما بر خواسته های حقه معلمان تاکید میکنیم و میخواهیم که معلمین آزاده در بند هر چه زودتر آزاد شوند .
تهران – جبهه ملی ایران

Wednesday 27 April 2011

اعلامیه جبهه ملی ابران - تهران

استقرار حاکمیت ملی هدف جبهه ملی ایران است

اول ماه مه روز جهانی کارگر گرامی باد

ازآغاز قرن هیجدهم وبدنبال انقلاب صنعتی که در اروپا وسپس در آمریکا روی داد ، کارخانجات وکارگاه های تولیدی بزرگ یکی پس از دیگری پا به منصه ظهور گذاشتند وقشری جدید از مردمی که بادریافت دستمزد در این محیط های جدید کار مشغول به کار شده بودند به نام قشر کارگر تشکیل گردید . پیش از آن زحمتکشان بیشتر در روی مزارع کشاورزی و دربخش دامپروری و یا در کارگاه های کوچک ومبتدی به کار گرفته میشدند . کار گران از همان نخست در مورد ساعات کار روزانه و میزان دستمزد با صاحبان کارخانه و کارفرمایان کشمکش داشته وبرای احقاق حقوق خود ، درجدل ومناقشه بودند . واز همان وقت اعتراضات و اعتصابات کارگری بیشتر برسر همین موارد براه افتاد . در روز اول ماه مه سال 1886 شورش اعتراضی و اعتصاب کارگران آمریکائی در شهر شیکاگو برای کاهش ساعات کار روزانه به هشت ساعت ، اتفاق افتاد ودر روز چهارم اعتصاب پلیس بر روی کارگران اعتصابی آتش گشود که درنتیجه تعدادی از کارگران کشته و مجروح شدند . تعداد کشته شدگان هیچگاه معلوم نگردید . ولی پس از این واقعه دلخراش پنج نفر از رهبران کارگران هم محاکمه وبه اعدام محکوم شدند واین حکم در مورد چهارنفر از آنان اجراء شد . زیرا که نفر پنجم قبل از اجرای حکم خودکشی نمود. واز آن پس روز اول ماه مه مطابق با یازدهم اردیبهشت به عنوان روز جهانی کارگر شناخته شده و درتاریخ ثبت گردید .
اگر افزایش تولید در جوامع بشری موجب شکوفائی اقتصادی وپیشرفت در تمام زمینه های اجتماعیست ، این جوامع پیشرفت و اعتلای خودرا مدیون کار کارگران به عنوان یکی از عوامل اصلی ومهم تولید میباشند . و به همین دلیل است که این قشر زحمتکش باید مورد تکریم قرارگرفته وازلحاظ میزان دستمزد ، میزان ساعات کار ، سلامت محیط کار، تامین مسکن و درمان وآموزش وتامین اجتماعی مورد حمایت قرار بگیرند .
در میهن ما متاسفانه به این نیازهای اولیه کارگران توجه نشده ونمیشود . طبق گزارشات منتشر شده در بسیاری از کارخانجات ماه هاست که پرداخت حقوق کارگران به تعویق افتاده است . در برخی موارد از استخدام رسمی آنان سر باز میزنند . درمواردی اخراج عده ای از کارگران بعلت کاهش فعالیت کارخانه ها ویاتعطیلی آنها صورت میگیرد وبسیاری از کارگران در شرایطی سخت وزیر خط فقر زندگی میکنند و لذا اعتراضات واعتصابات کارگری در بسیاری از کارخانجات و کارگاه ها به چشم میخورد. در همین یکی دوماهه اخیر اعتصاب در مجتمع پتروشیمی بندر امام ، کارخانه کاغذ سازی پارس در هفت تپه ، کارخانه پتروشیمی تبریز، لاستیک البرز تهران ، نساجی مازندران ، لوله سازی خوزستان در اهواز ، پالایشگاه وشهرداری آبادان ، کیان تایر و بسیاری از جاهای دیگر روی داده است . کارگران میزان افزایش حقوق خودرا در سال 90 ناچیز دانسته ومتناسب با میزان تورم وفزایش قیمت ها نمیدانند . نمایندگان کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران که جز احقاق حقوق صنفی خود گناهی ندارند مدتهاست که در زندان بسر میبرند و به محکومیت های سنگین وغیر قابل توجیه محکوم شده اند .
جبهه ملی ایران روز جهانی کارگر را به کارگران شریف وزحمتکش کشور تبریک گفته وخواهان رسیدگی به وضعیت معیشتی آنان وتامین نیازهای اولیه کارگران عزیز وامکان تشکیل اتحا دیه های صنفی برای آنان میباشد .

تهران – جبهه ملی ایران
یازده اردیبهشت ماه 1390

Tuesday 26 April 2011

مقاله از اقای کورش اعتمادی

سکولاریسم، ًحکومتِ آلترناتیوً فرقه گرایان نیست

صرف باورمندی به سکولاریسم،هیچ دلیلِ روشن و منطقی دال بر دمکراسیخواهی و آزادمنشی نیست. در طی همین ادوار اخیر درجهانِ سیاست وقتی بسیاری از حکومتها با عنوانهای پُرطمطراقی چون ًمردمی ً، ًمُدرن ً و عرفیگرا بر سرکار آمدن، جهت حفظ و توجیه موجودیت خویش نخست عَلَم مخالفت و ستیز با نهاد دین و قلمروِ دخالت دین در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم را برافراشتن. این سر ناسازگاری گاه به مراحلی منتهی میشد که مراکز دین تخریب و یا به تعطیلی کامل کشیده میشدند. توجیه این رفتار سرکوبگرایانه، بسط و توسعه ًمدنیت ً و ًمدرنیت ً معنا میشد که در غایت به سرکوب همهء آزادیهای مدنی و اجتماعی منجر میشد. در همین دوران اخیرهم در جوامعی معین که ارزشها و معیارهای دین ریشه عمیق در باور و رفتار مردم دارد، حکومتهایی با ادعای عرفیگرایی پا به عرصه وجود گذاشتند و اداره امور را در اختیارگرفتند که گویی صرفا ً برای برانداختن بنیاد دین سامان یافته بودند. نمونه این نوع حکومتها را میتوان برخی جمهوری های گوناگون در خاورمیانه برشمرد که بخشا ً بر پایه روابطه عشیره ای و قومی شکل گرفتند که با براه انداختن دشمنیهای دینی در بین گروه بندیهای اجتماعی مختلف، برای ماندن به قلع و قمع باورمندان به مذاهب دیگرمتّوسل جُستند. توجیه ظاهری این سرکوبگریهای خونین و یا ادعای دین ستیزی این حکومتها با دین و ارزشهای دین همان باورمندی آنها به ً سکولاریسم ً و بنیادگذاری یک جامعه ًعرفی ً بوده است. پس در مییابیم صرف ادعا داشتن به مقوله سکولاریسم و تأکید مکرر برپایی یک نظام حکومتی با محتوی سکولاریسم، بمعنای اعتقاد راسخ ما به دمکراسی و قواعد دمکراسی نمیباشد.

سکولاریسم نه نظام حکومتی است و نه ًحکومت آلترناتیو ً که برخی با کج فهمی های خود از این مقوله و با بهره جستن از ساده اندیشی بخشی از افکار عمومی تلاش میورزند چنین مفهوم غلط و غیر علمی از این مقوله را ارائه دهند. آنچه که بیشتر از مفهوم سکولاریسم برپایه دانش و تجربیات عملی بشریت امروز استنتاج میشود این است؛ سکولاریسم پیشتر توجیه گر رابطه دین با حکومت است که مبتنی است بر جدایی کامل دین از حکومت که پیوندی عمیق و مستحکم با قواعد دمکراسی در یک جامعه آزاد دارد. این درواقع آن درکِ امروزی و مُدرن از سکولاریسم است که بسیار از فلاسفه مغرب زمین چنین برداشتی از موضوع سکولاریسم دارند و تلاش میشود بر همین مبنا مفهوم سکولاریسم مورد محّک و ارزیابی قرار گیرد. در همین رابطه قصد دارم جهت روشن ترشدن هرچه بیشتر مفهوم واقعی سکولاریسم به برخی از گفتارهای آقای ًکلن هُرس ً اشاره داشته باشم که ایشان به صراحت سکولاریسم را همان دمکراسی و دمکراسی را همان سکولاریسم بر میشمرند و معنا میکنند. بعبارتی دیگر سکولاریسم باور داشتن به حق دخالتگری همگان در سرنوشت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود میباشد، و نفی هرگونه حقوق ویژه برای فرد و گروهی خاص است که میپندارند محور جهان هستند و در تمامی عرصه های زندگی بشری از امتیازات معینی میبایست برخوردار باشند. یقینا ً این امتیازخواهی گروه های معین بویژه در حوزه سیاست نفی کامل سکولاریسم و قواعد بازی دمکراسی است. درهمین خصوص اجازه بدهید باز به بخشی دیگر از گفتار آقای ًکلن هُرس ً در رابطه با موضوع سکولاریسم بازگردم که در یگانگی و همگرایی سکولاریسم با دمکراسی تأکید بسیار دارند. بزعم آقای ً کِلن هُرسً سکولاریسم فرمی از زندگی اجتماعی و حاکمیت دولتی است که مبتنی است بر اصل جدائی دولت از کلیسا که نهاد دولت تضمین گر آزادی بیان و اندیشه برای فرد و گروههای اجتماعی است. آقای ًکلن هُرس ً معتقد است برای دست یافتن بدین خواستهای اجتماعی، دولتِ سکولار موظف است تحقق آزادی بیان و اندیشه را همزمان با سکولاریزه کردنِ ساختار حکومت در جامعه تأمین و تضمین کند. پس در مییابیم نقش دولت در رسیدن به آزادی، استقرار دموکراسی و تحقق سکولاریسم در جامعه بسیار برجسته و تعیین کننده میباشد. امّا آنچه که در گفتار آقای ًکلن هُرس ً پیش از هرچیز میبایست مورد توجّه قرارگیرد، مسئله چگونه متحقق شدن سکولاریسم است که در نوشته ایشان جایگاهی خاص دارد. در همین رابطه آقای ًکلن هُرس ً به مسئله پروسه سکولاریزه شدن جامعه آنهم بر پایه تضمین آزادی و امنیت اجتماعی برای همه ی گروه های اجتماعی در اجرای آیین های مذهبی و عقیدتی خود تأکید دارند. آقای ًکلن هُرسً در ادامه همین گفتار اشاره میکنند سکولاریسم صرفا ً بمعنای آزادی مذاهب نیست بلکه سکولاریسم بمعنای آزادی انسان از سُلطه دین و خدا است.

آقای ًکلن هُرس ً در بخشی دیگر از گفتار خود اشاره میکنند؛ سکولاریسم زمانی تحقق مییابد که آزادی اندیشه و برابری حقوق همه ی باورمندان به مذاهب و عقاید سیاسی در جامعه به واقعیت مبدل شود. آقای ًکلن هُرس ً باور دارند در هر اجتماع بزرگ مذاهب گوناگون میتوانند بطور صلح آمیزدر کنار یکدیگر، و نه با کینه و عداوت نسبت به یکدیگر، زندگی متمدنانه و مسالمت جویانه ای داشته باشند. با کلامی دیگر سکولاریسم یعنی حقوق برابر برای همه ی باورهای دینی و سیاسی در مقابل قانون و قدرت حاکمه و همزیستی صلح آمیز آنها در کنار یکدیگر در جامعه میباشند. این بدین معنا است در یک جامعه سکولار هر عقیده دینی آزاد است بی آنکه از سویی مورد تعدی قرار گیرد. از این رو اقای ًکلن هُرس ً اشاره میکنند سکولاریسم خود به مذهبی تبدیل میشود که فرد، کلیسا و جامعه بطور همه جانبه موضوعِ چند فرهنگی و چندگانگی در اجتماع را تأیید کرده و بر آن صحّه میگذارند. بعبارتی دیگر سکولاریسم یعنی تعامل و تأیید چندگانگی در دین و تعاریف چندگانه از خدا که هراجتماع انسانی نمیابیست صرفا ً از مفهوم خود از خدا و یا دکترین دینی خود به دفاع برخیزد و دیگری را نفی کند. آقای ًکلن هُرس ً اشاره میکنند پروسه سکولاریزه شدن یک جامعه زمانی آغاز میشود که دولت سکولار چندگانگی در مذهب و چندگانگی از مفهوم خدا در جامعه را تأیید کند. او معتقد است در یک جامعه مدرن و سکولار مذاهب در موقعیتی برابر در مقابل هم قرار میگیرند و بصورت دوجانبه حقوق یکدیگر را محترم بر میشمارند. بر پایه نقطه نظرات آقای ًکلن هُرس ً پروسه سکولاریزه شدن در جوامع غرب زمانی آغاز شد که پرنسیپ های دمکراسی مدرن قانونمند و مستقرشدند و نخستین دولتهای سکولار شکل گرفتند. با توجه به این تعاریف درمیابیم که سکولاریسم سیاسی صرفا ً به مفهوم جدائی دین از حکومت نیست، بلکه سکولاریسم پروسه ای است عملی که همزمان با دخالت های مؤثر دولت، بنیادهای دمکراسی مدرن در همه ی ابعاد آن در جامعه تحقق مییابد تا زمینه های رشد پلورالیسم فکری و سیاسی تحقق مادی گیرد.
در واقع اصل جدائی دین از حکومت وجه بارز سکولاریسم است که مبتنی است بر حقّ آزادی بیان، اندیشه و فعالیت برای همهء گروه بندیهای سیاسی، دینی و فرهنگی که تحمیل و اجبار هیچ باور دینی و ایدئولوژیکی چه از سوی دولت و چه از سوی تشکل های سیاسی را نمی پذیرد. قانون اساسی هر کشور منشور اداره امور سیاسی جامعه است که بر خواست و ارادهِ همگانی استوار است که قدرتمند و قانونمند حضور مداخله جویانه هر دین و آیین سیاسی که منافع گروه خاصی را تأمین میکند مانع میشود. سکولاریسم سیاسی متکی بر قانون اساسی است که نفع همهء طبقات اجتماعی و همهء آیین های دینی و سیاسی را در نظر میگیرد که تحت هیچ شرایطی نه دین خاصی برسمیت شناخته میشود و نه امتیاز ویژه ای برای پیروان دین و آیین سیاسی معینی در نظر گرفته میشود.
سکولاریسم سخت در ستیز با اندیشه فرقه گرایی است که چندگانگی دراجتماع، سیاست، فرهنگ و مذهب را نادیده می انگارد و حضور دراجتماع بزرگ را مترداف با مرگ خود برمیشمرد. همگرایی آشکار با همهء تنوعهای دین و آیین های سیاسی که پایبند به حقوق برابر انسان در مقابل قانون و اجتماع میباشند از وجوه بارز هر سامانه سکولار است. سکولارهای دمکرات به نظم اجتماعی بزرگتر، بزرگتر از آن خانه کوچکی که در آن اسیر افتاده اند میاندیشند. تنوع فکر، هم پیمانی و همزیستی در ساختارهای متنوع اجتماعی بر پایه علایق مشترک، پیش شرط نخستِ بنیاد جامعه مُدرنی است که اصل را در گریز از سکتاریسم و فرقه گرایی میداند.

استهکلم 26 آپریل 2011

مقاله از اقای علی ضرابی

مواد مخدر بزرگ‌ترين دشمن شناخته شده نوع بشر

در قرني كه ما زندگي مي‌كنيم پيشرفت و تمدن انسان به حدي سرعت داشته كه قابل مقايسه با تمام پيشرفتي كه او در طول تاريخ جهان كرده نيست و مي‌توانيم تصور كنيم كه مثلاً بشر در ادوار گذشته تاريخ با سرعت سي مايل راه تمدن و پيشرفت را پيموده و در قرن فعلي اين حركت از سرعت صوت هم گذشته و ما هر آن شاهد دست‌آوردهاي جديد هستيم حتي سرعت به طوري است كه دست‌آوردهاي تمدن را احساس نمي‌كنيم و فقط در جريان زندگي روزانه آن را مي‌بينيم و با لبخندي از آن مي‌گذريم. بديهي است هميشه هم آثار تمدن به نفع بشر نبوده و گاهي انسان در راه حركت تمدن و آزمايش آن به مواد و مواردي برخورد كرده كه ضمن بهره‌برداري از آن به نفع خود زيان‌هاي هنگفتي هم براي او به بار آورده مثل ساخت سلاح‌هاي جنگي و بمب‌هاي مخرب و خيلي چيزهاي ديگر كه بر اثر پيشرفت به آن دست يافته. آشنا شدن انسان با ترياك و فرآورده‌هاي آن انسان در ابتداي آشنايي با گياه خشخاش كه ترياك از آن به دست مي‌آمد سخت خوشحال شد زيرا مقدار بسيار كم مصرف آن موجب تسكين دردهاي مختلفي مي‌شد و انسان با تغييرات شيميايي كوچكي توانست از آن مورفين تايتالول، كودئين سودئين را بسازد كه تا هم‌اكنون جز داروجات درجه يك تسكين‌دهنده هستند و بعدها يعني در قرن اخير انسانه نوجو و جست‌وجوگر در راه آزمايشات خود با ترياك ماده مخدر و كشنده يعني هروئين را كشف كرد.
هروئين گرد سفيد رنگي از مشتقات مرفين كه از مرفين و كوكائين قوي‌تر و كشنده‌تر است و آن را بود مي‌كنند و از راه بيني و مخاط بيني جذب مي‌شود و اثر آني شديد و تخديدي در مصرف‌كننده توليد مي‌كند و اين بلاي خانمان‌سوز فعلاً بزرگ‌ترين و قدرتمندترين دشمن انسان شمرده مي‌شود و انسان سازنده اين بلاي مخوف حالا متوجه اشتباه خود شده براي از بين بردن و جنگيدن با آن مبارزه بزرگي را به راه انداخته و طرق زيادي را در راه مبارزه با آن آزمايش مي‌كند كه قوانين بسيار شديد مبارزه با معامله‌گران و مصرف‌كنندگان آن وضع شده يكي از آن حبس طويل‌المدهًْ و حتي اعدام است ـ‌ براي روشن شدن خوانندگان گرامي لازم است مختصري از تاريخ اپيوم بگوييم (البته اين اطلاعات كوچك نويسنده است چنانچه اطلاعات بيش‌تر و صحيح‌تري را بخواهيد بايد از مراجع وسيع‌تر به دست بياوريد) گويا بذر اپيوم را از چين به هندوستان و سپس از طريق هند به افغانستان و ايران و به مرور در سراسر خاورميانه پخش شده.
كشت خشخاش كه عمده‌ترين محصول آن ترياك مي‌باشد بيش از صد و بيست سال در خاور دور و نزديك و ميانه معمول بود ولي بيش‌تر از منافع طبي و مالي كه انسان مي‌كرد زيان اعتياد به آن بود كه نصيب بشر شده كه در آن كشت خشخاش معمول بود متوجه زيان آن شدند و همچنين كشورهايي كه در آن خشت خشخاش معمول بود تصميم به منع كشت آن گرفتند و نيز كشورهاي بزرگ هم (مثل امريكا) آنان را تشويق به ترك كشت خشخاش نمودند به طوري كه ظرف 40 سال ديگر در دنيا به غير از افغانستان كشور ديگري خاورميانه نبود كه رسماً به كشت خشخاش بپردازد و متأسفانه افغانستان به جهت درگيري‌هاي سياسي 40 ساله اخير و اين‌كه اين كشور فقير فاقد منابع زيرزميني و يا كشاورزي مهمي مي‌باشد نتوانسته جلو كشت اين محصول مرگ‌بار را بگيرد ـ من در دادگاهي شاهد بودم و متوجه شدم كه متأسفانه اين كشور فعلاً منبع اين سم مهلك شده است و متوجه در اين دادگاه روشن شد كه كشور امريكا براي مبارزه اين بلاي عظيم مجبور شده در 55 كشور دنيا مأموراني براي مبارزه بگمارد و همه ساله هزينه‌هاي گزافي متأسفانه براي امر مبارزه از سوي كشورهاي مختلف پرداخت مي‌گردد كه بازده آن چندان هم جالب نيست و مردم امريكا معتقد هستند در امر مبارزه بايد طرق مؤثرتري را پيدا كرد. من معتقدم براي مبارزه با قاچاقچيان و جريان ضدفرهنگي مواد مخدر در جامعه و به‌خصوص در جامعه پيشرفته امريكا بايد مبارزه با هدايت و روشنگري و ارشاد فرهنگي همراه باشد و با دام‌گذاري و طرق مخفيانه به دام انداختن قاچاقچيان نتيجه مطلوب حاصل نمي‌شود فقط قيمت آن براي خريدار فقير بالاتر مي‌رود در ايران همسايه افغانستان متدهاي بسيار سختي براي قاچاقچيان مواد مخدر تصويب شده و جرم يك قاچاقچي مواد مخدر مرگ است و با وصف اين كم‌تر توفيقي در مبارزه حاصل آنان نشده در سال گذشته طبق آماري كه خواندم 881 نفر از مأموران مبارزه با مواد مخدر در جريان زد و خورد با قاچاقچيان از نيروي انتظامي ايران كشته شده‌اند در صورتي كه تصور نمي‌كنم حتي 81 مرتبه ميتينگ و يا جلسات راهنمايي براي مطلع ساختن مردم از خطرات مواد مخدر تشكيل شده باشد.
ما در بخش بعدي سعي خواهم كرد طرقي را از مبارزه با مواد مخدر در اختيار خوانندگان قرار ‌دهيم كه شايد براي مردم جالب و خدمت بزرگي به جامعه باشد.

سر مقاله از اخرین شماره پیام جبهه ملی ایران در تهران - شماره 183

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 183 به تاریخ 4/2/90

قیام آزادیخواهانه وضد دیکتاتوری ملت سوریه

امواج بلند اقیانوس متلاطم خیزش های آزادیخواهانه ملت ها در کشورهای خاورمیانه و قیام علیه حکومت های استبدادی وحکام دیکتاتور سرانجام سوریه راهم درهم نوردید . کشوری که سالهاست درآن از آزادیهای سیاسی مثل آزادی احزاب واجتماعات و آزادی انتخابات خبری نیست و سالهاست که حکومت در اختیار تنها حزب مجاز یعنی حزب بعث است . ودرحقیقت به نام « جمهوری » یک حکومت مادام العمر وموروثی با خشونت تمام در این کشور مستقراست . سوریه کشوری است با تمدن وفرهنگ درخشان با بیش از پنج هزار سال تاریخ که در قلب خاورمیانه و تقریبا درمحل تلاقی سه قاره آسیا ، اروپا وآفریقا قرار گرفته است . وپایتخت آن دمشق که همان شام قبلی است به عنوان نخستین پایتخت جهان شناخته میشود . خاک سوریه بین کشورهای ترکیه ، عراق ، اردن ، اسرائیل ولبنان وبخشی از آن هم درکنار دریای مدیترانه واقع شده است . سوریه 185180 کیلومتر مربع مساحت دارد که بخش کوچکی از آن که اهمیت استراتژیک ویژه ای دارد یعنی بلندیهای جولان ازسال 1967 تحت اشغال اسرائیل میباشد . سوریه حدود بیست ویک میلیون نفر جمعیت دارد که 74 درصد آنان مسلمان سنی ، 13 درصد علوی وشیعه ، 10 درصد مسیحی و 3 درصد دروزی میباشند . اقتصاد سوریه بر پایه کشاورزی ، صنایع ،تجارت ، توریسم ومقداری هم فروش نفت بنا نهاده شده است . حاکمیت در سوریه در طول تاریخ تحولات بسیاری راپشت سرگذاشته وچندین بارتوسط قدرت های مختلف منطقه دست به دست گشته است . پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی سوریه هم مثل بسیاری از کشورهای خاورمیانه به صورت کشوری پادشاهی ازدل امپراطوری تجزیه شده عثمانی بیرون آمدوپس ازآن سالها تحت استعمارو قیمومت فرانسه قرار داشت . درسال 1946 سوریه استقلال یافته ونظام آن جمهوری شد ودرهمین سال حزب بعث با ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی همراه با سوسیالیسم توسط میشل عفلق و صلاح الدین بیطاربنیان گذاری شد . با تاسیس حزب بعث حافظ اسد 16 ساله به این حزب پیوست وپس از 24 سال یعنی درسال 1970به مقام رهبری حزب تکیه زد . سپهبد حافظ اسد رهبر حزب بعث درسال 1971 با یک کودتای نظامی حکومت سوریه را دراختیارگرفت وسپس درانتخاباتی که او تنها نامزد آن بودبا 2 / 99 درصد آراء ریاست جمهوری سوریه را بدست آورد وپس ازآن هم بابرگزاری چهار بار انتخابات فرمایشی دیگر و هردفعه با کسب نزدیک به صد در صد آراء به ریاست جمهوری خود تداوم بخشید . وبمدت سی سال رئیس جمهور مادام العمر سوریه گردید . حافظ اسد ازهمان ابتدا با بهره گیری از مقررات وضعیت فوق العاده ، با ممنوعیت فعالیت احزاب وبرگزاری اجتماعات و ممانعت از انتشار مطبوعات آزاد دیکتاتوری سنگین و جامعه ای بسته ومختنق وحاکمیتی شبه استالینیستی را به کشور سوریه تحمیل نمود . ازنظر سیاست خارجی ، بندبازی سیاسی وجلب حمایت مالی وسیاسی بعضی ازکشورهای منطقه به بهانه مبارزه با اسرائیل و همچنین برقراری پیوند قوی با اتحاد جماهیر شوروی سابق را وجهه همت خود قرارداد واز نظر سیاست داخلی اعمال وضعیت فوق العاده وپایمال کردن آزادی های ملت سوریه و سرکوب وحشیانه مخالفان و استفاده از داغ ودرفش را شیوه حکومت خود نمود. او درسال 1982 برای سرکوب اعتراضات وشورش مردم شهر «حماه» با بمباران هوائی و استفاده از آتش توپخانه این شهر را درهم کوبید وبیش از ده هزار نفر راکشت . این شبیه همان حرکتی است که چند هفته پیش ، سرهنگ معمر قذافی دربرخی از شهرهای لیبی انجام داد که مورد اعتراض جامعه جهانی وسازمان ملل متحد قرارگرفت وقطعنامه پرواز ممنوع برای دولت قذافی صادر گردید درحالیکه حافظ اسد بدون اعتراضات جهانی چشم گیر و قطعنامه سازمان ملل ، 29سال قبل همین جنایات را در ابعادی بسیار گسترده تر مرتکب شد. او در برخورد بیرحمانه با مخالفان خود درنک نمیکرد وحتی برادرش « رفعت اسد » را که اورا در رسیدن به قدرت بسیار حمایت کرده بود برای همیشه از خاک سوریه اخراج نمود. او نه تنها آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی انتخابات رابدست فراموشی سپرده بود بلکه به مردم سوریه حتی اجازه استفاده از تلفن موبایل رانیز نمیداد . ازطرف حافظ اسد حرکات سیاسی متناقض بسیار دیده میشد. او ازیک طرف برطبق اصول اعتقادی حزب بعث طرفدار ناسیونالیسم عربی ونوعی پان عربیسم بود وازطرف دیگر دیدیم که قبل از ریاست جمهوری خود در سال 1961 همراه با چندنفر افسر سوری کودتائی را ساماندهی کرد که جمهوری متحد عربی نو پا را که از اتحاد مصر وسوریه وبه همت «جمال عبدالناصر» تشکیل یافته بود از هم گسیخت . حافظ اسد از یک سو خودرا در صف نخست مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم قلمداد میکرد واز سوی دیگر اسلام گرایان سوریه و مخالف با اسرائیل را تحت سبعانه ترین سرکوب ها قرار میداد که این سرکوب ها تا هم اکنون هم ادامه دارد . با درگذشت ناگهانی حافظ اسد در ژوئن سال 2000 پسرش بشار اسد جانشین او و رئیس جمهور سوریه گردید ولی کارنامه حکومت حدود یازده ساله او تفاوت چندانی رابا حکومت پدرش نشان نمیدهد . بازهم بند بازی درسیاست خارجی وسرکیسه کردن کشورهای منطقه و بهره گیری از سرکوب واختناق در داخل . درسال 2004 در تظاهرات وشورشی که بدنبال یک مسابقه فوتبال در شهر «قامشلی » روی داد نیروهای سرکوب گر بشاراسد بیش از30 نفر راکشته وصدها نفررا مجروح کردند وتعداد زیادی رانیز بازداشت وروانه زندان ها نمودند . درهفته های اخیر وبدنبال جنبش های آزادیخواهانه درکشورهای تونس ، مصر، یمن وبحرین درسوریه نیز اعتراضات وقیام های مردمی علیه حکومت حزب بعث وخاندان اسد نمایان شده است. این تحرکات ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه که ازشهرهای « درعا » ، «دمشق »، «لاذقیه »، «بانیاس » و«حمص » آغاز شد اکنون به سرتاسر سوریه وحتی به روستاها گسترش یافته است. اعتراضات به حکومت خودکامه سوریه قبلا در روزهای جمعه صورت میگرفت ولی به تدریج اعتراضات وتظاهرات ضد دولتی به امری روزانه تبدیل شده است . طی این اعتراضات وتظاهرات آزادیخواهانه وضد دیکتاتوری تاهنگام رقم خوردن این سطور بیش از سیصد نفر کشته وصدها نفرزخمی وهزاران نفر بازداشت شده اند . تظاهر کنندگان مجسمه های حافظ اسد را سرنگون وعکس های بشاراسد رابه آتش میکشند وفریاد « آزادی ، آزادی » سر میدهند.
«بان کی مون » دبیرکل سازمان ملل متحد با محکوم کردن خشونت ها علیه مردم معترض سوریه خواستار انجام تحقیق در مورد قتل های اتفاق افتاده گردیده است . «مارتین نسیرکی » سخنگوی دبیر کل سازمان ملل نیز گفت که باید تحقیقاتی شفاف درمورد این قتل ها صورت بگیرد واشخاص مسئول این قتل ها باید با پیگرد قانونی مواجه شوند .
نخست وزیر ترکیه میگوید که بشاراسد رانصیحت کرده که هرچه زود تر اصلاحاتی قابل لمس را برای آرام کردن مردم سوریه بعمل آورد . مقامات مهم سیاسی آمریکا وکشورهای اروپائی همگی بامحکوم کردن خشونت وسرکوب درسوریه خواستار رعایت حقوق بشر وتن دادن حکومت سوریه به حقوق سیاسی مردم این کشور شده اند. دراین میان دولت بشاراسد ظاهرا اصلاحاتی را آغاز کرده است. اسد دولت «ناجی عطری» را برکنار و«عادل سفر» را مامور تشکیل دولت جدید نمود. اودستورداد کازینوی تازه ای را که در حومه دمشق افتتاح شده بود تعطیل کنند . او دستور داد به کردهای شمال سوریه که فاقد تابعیت سوریه بودند ، تابعیت سوری داده شود . اودستور داد تعدادی از کردها را که به جرم برگزاری مراسم نوروز زندانی شده بودند و همچنین تعدادی از زندانیان تظاهرات اخیر را آزاد نمایند. اوگفت که آزادی مطبوعات را میپذیرد . بشاراسد در روز پنجشنبه اول اردیبهشت ما ه جاری لایحه لغو وضعیت فوق العاده را که مورد درخواست معترضان بود امضاء کرد ولی روز بعد یعنی روز جمعه دوم اردیبهشت باز هم تظاهرات اعتراضی صدهاهزارنفری مردم ادامه یافت وبازهم حدود یکصد نفر دیگر از مردم توسط نیروهای سرکوب گر حکومت کشته شدند. و این روزبنام جمعه بزرگ یاجمعه خونین نام گرفت . درروز شنبه سوم اردیبهشت در جریان تشییع جنازه کشته شدگان روز جمعه خونین بازهم 9 نفردیگر در شهرهای مختلف سوریه کشته وده هانفرمجروح شدند.اکنون اینطور به نظر میرسد که دیگر برای انجام این اقدامات اصلاحی و این وعده و وعید های فریبنده خیلی دیر شده باشد .آتش بغض ونفرت مردم از سرکوب ها وفسادها واز حکومت به ظاهر جمهوری ولی دراصل حکومت مادام العمر وموروثی خاندان اسد واز این همه خشونت وکشتار های اخیر ودروغ گوئی های بعد ازآن ، آنچنان مشتعل شد ه که با این اصلاحات سطحی و این وعده ها خاموش شدنی نیست . دیکتاتورهائی مثل بشاراسد وعلی عبداله صالح ومعمر قذافی وآل خلیفه سرنوشتی غیراز سرنوشت «بن علی» و «مبارک» نخواهند داشت .

Monday 25 April 2011

بیانیه بمناسبت بزرگداشت اول ماه مه ، روز جهانی کارگر

در آستانه فرا رسیدن( سد و بیست و یکمین سال ) اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم. برپائی و بزرگداشت این روز در سراسر جهان نماد و سمبل مبارزات کارگران در راستای رفاه و صلح در جهان است. متاسفانه کارگران تحت ستم ایران مانند بسیاری از کارگران جهان از حق برخورداری گردهمائی و بیان اعتراضات و خواست های خود در این روز تاریخی محروم میباشند. كشور ما ايران از معدود كشورهائي است كه 11 ارديبهشت ( اول ماه مه ) روز جهاني كارگر ، تعطيل رسمي نيست و اين خواست بايد عملي شود.
هموطنان گرامی ! در شرایطی ما به استقبال روز اول ماه مه روز جهانی کارگر میرویم که فعالان جنبش کارگری و سندیکائی ایران از جمله بهنام ابراهیم زاده، منصور اسانلو، ابراهیم اسماعیلی، رضا رخشان، رضا شهابی، غلامرضا غلامحسینی، ابراهیم مددی ... در اسارت رژیم اسلامی بسر میبرند. از زمان به قدرت رسیدن حاکمیت ایرانی ستیز جمهوری اسلامی وضعيت کار ومعیشت کارگران و زحمتکشان ایران همواره رو به وخامت بوده است. سیاست های نادرست اقتصادی- سیاسی ، ضعف مدیریت و ندانم کاری مسئولین، چپاول و غارت ثروت ملی ، ریخت و پاش درآمد ملی جهت حمایت از جنبش های تروریستی و ارتجاعی ، گرانی و تورم فزاينده کالا ، واردات بی رویه وضربه زدن به اقتصاد ملی ، عدم امنیت شغلی...وضع ناهنجاری بوجود آورده است که تنها با تغییر بنیادین در سیستم سیاسی و اجرایی کشور و استقرار دمکراسی و حاکمیت ملی می توان راه برون رفتی بر آن متصور شد.
اکنون با اجرائی کردن سیستم یارانه ها و توسعه تکدی پروری در سطح کشور ، زحمتکشان و حقوق بگیران ایران با افزايش بیشتر فشارهای ناشی از تورم روبرو و فاصله درآمد کارگران و زحمتکشان با هزينه و تامين سطح زندگی بیشتر شده است. حکومت اسلامی از آنجا که اصولا اعتقادی به بهبود وضع کارگران نداشته و ندارد ، سرسختانه در مقابل خواسته های طبيعی و برحق کارگران از جمله ایجاد تشکل های صنفی و فعالیت های سندیکایی آزاد و مستقل، داشتن مطبوعات کارگری ...ایستادگی می کند.
جبهه ملي ايران ـ آلمان ضمن بزرگداشت اين روز تاريخي كه سمبل مبارزات كارگران جهت دنیائی بهتر در جهان است ، به كارگران جهان و خصوصا كارگران و زحمتکشان کشورمان تبريك و تهنیت می گويد و از کارگران کشورمان دعوت می کند که در کنار مبارزات بر حق صنفی و معیشتی خود ، به جنبش بزرگ و سراسری ملت ایران بپیوندند. باشد که همراهی شما کارگران و زحمتکشان با زنان ، جوانان و دانشجویان، معلمان، اقلیت های قومی و مذهبی و دیگر اقشار جامعه ، ملت ما را در رسیدن به آرمانهای تاریخی خود که همانا کسب آزادی ، واستقرار دموکراسی و حاکمیت ملی در چارچوب سرزمینی ایران است؛ رهنمون سازند. در خاتمه ما ضمن پشتیبانی از آزادی بی قید و شرط فعالین اسیرجنبش کارگری و سندیکائی ایران ، خواستار آزادی تمامی فعالین سیاسی - عقیدتی ایران و از جمله همراهان سرشناس و استوار جنبش سبز ایران( آقایان کروبی و موسوی) میباشیم.
پاینده ایران
جبهه ملي ايران ـ آلمان
دوشنبه پنجم اردیبهشت 1390 ( 25 آوریل 2011)

Thursday 21 April 2011

در باره بحرین

اعتراض دولت دکتر مصدق به دولت انگلستان درباره بحرين

وزارت امور خارجه ايران (دولت دكتر مصدق) طي يادداشتي به دولت انگلستان اعتراض نمود وتاكيد كرد كه امضاي هرگونه قرارداد انگلستان با شیخی در بحرین پذیرفته نیست.
در اين يادداشت آمده بود كه دولت انگلستان طبق اسناد موجود از زمان شاه عباس به بعد، بارها پذيرفته است كه مجمع الجزاير بحرين گوشه اي از قلمرو ايران است. بنابراين، نبايد با متمردين اين جزاير قرار داد امضاء مي كرد. دولت انگلستان با اين عمل غير قابل قبول، تعهدات خود و موازين بين المللي را نقض كرده و شئون و حيثيت خود را ناديده گرفته است.
نسخه اي از اين يادداشت به سفارت انگلستان در تهران تسليم شده بود.
سه دهه بعد، يكي از موارد جرم امير عباس هويدا كه در بهار سال 1358 به حکم قاضي شرع دادگاه انقلاب اعدام شد؛ گذشتن از حقوق ايران در قبال بحرين بود كه وي در زمان نخست وزيري اش در مجلس حاضر شده بود و بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، از آن صرف نظر كرده بود.

Monday 18 April 2011

حوادث شهر اهواز و نامه شیرین عبادی

نامه شيرين عبادی به کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل: به درگيری های شهر اهواز رسيدگی کنيد
سرکار خانم پيلای
کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد

روز ۱۶ آوريل ۲۰۱۱ تعدادی از ايرانيان عرب زبان و سنی مذهب استان خوزستان، در شهر اهواز – واقع در جنوب ايران – تظاهرات مسالمت آميزی مبنی بر اعتراض به وضعيت نامطلوب و تبعيض آميز خود بر پا داشتند که متاسفانه با خشونت زياد از طرف نيروهای حکومتی سرکوب شدند و پس از آن درگيری های کوچک و پراکنده نيز تا چند روز ادامه داشته است . در جريان اين حوادث بيش از۱۲ نفر کشته ، حدود ۲۰ نفر زخمی و بيش از دهها تن نيز دستگير شده اند.

از بازداشت شدگان تا کنون هيچ اطلاعی در دست نيست و مامورين امنيتی خانواده و بستگان کشته شدگان را با تهديد مجبور به سکوت کرده و چند نفر از آنان را که با رسانه های عرب زبان مصاحبه نموده اند دستگير کرده اند.
نظر به اهميت جغرافيايی استان خوزستان و باعنايت به اينکه ايرانيان عرب زبان ساکن در آن منطقه ، طی ۳۲ سال حکومت جمهوری اسلامی ايران از تبعيض های ناروا رنج برده و در شرايط نا مساعدی به سر می برند ، لذا احتمال يک نا آرامی گسترده در اين قسمت از ايران وجود دارد . بنا بر اين خواهشمندم از کليه امکانات قانونی برای آزادی بدون قيد و شرط افرادی که در جريان حوادث اخير در خوزستان دستگير شده اند استفاده کنيد تا از وقوع نا آرامی های بيشتر جلوگيری شود و ضمنا دستور فرماييد اين گزارش در پرونده نقض حقوق بشر دولت جمهوری اسلامی ايران درج تا پس از تعيين گزارشگر ويژه به نظر ايشان برسد.

با تقديم احترام
شيرين عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل ۲۰۰۳
۲۹ فروردين ۱۳۹۰ برابر با ۱۸ آوريل ۲۰۱۱

Thursday 14 April 2011

بازداشت غلامرضا ناصر

غلامرضا ناصر از اعضای حزب پان ایرانیست در اهواز بازداشت شد

خبرگزاری حقوق بشر ایران - رهانا

ماموران امنیتی خوزستان که اقدام به بازداشت غلامرضا ناصر کردند علت بازداشت وی را بیان نکردند اما احتمال می رود قصد برگزاری جشن چهارشنبه سوری و فضای امنیتی اهواز از دلیل دستگیری وی باشد.
به گزارش «رهانا» سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» خانواده آقای ناصر تاکنون و پس از سپری شدن چند ساعت از دستگیری از محل نگهداری ایشان اطلاعی ندارند.
غلامرضا ناصر از کسبه خوشنام محله سپیدار اهواز است که سالهای پیش به دلیل برگزاری گسترده جشنهای ملی چهارشنبه سوری و سده و مهرگان و سخنرانی و انتقاد شدید از مخالفین برگزاری این جشن‌ها از سوی امام جماعت مسجد محل تهدید شده بود.
پیشتر نیز به دلیل برگزاری جشن چهارشنبه سوری در اهواز به اداره اطلاعات احضار شده و در دادگاه انقلاب اهواز برای وی پرونده ای تشکیل شده بود.
سال گذشته نیز ماموران امنیتی از برگزاری جشن جلوگیری نموده و اظهار کردند در صورت برگزاری ایشان و همه شرکت کنندگان را بازداشت خواهند کرد.

Tuesday 12 April 2011

جلسه دید و بازدید

جلسه دید وبازدید نوروزی سران جبهه ملی ایران

عصر روز یکشنبه 21/1/90 ساعت 6 بعد از ظهر حدود 90 نفراز اعضای شورای مرکزی ومسئولین سازمانها وبرخی از اعضای کمیته های تشکیلاتی جبهه ملی درمنزل آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران تجمع نموده و مراسم دید وبازدید سال جدید را بعمل آوردند. دراین مراسم سروده هائی میهنی توسط شاعران حاضر درمجلس قرائت گردید وسخنانی پیرامون جشن نوروز وتمدن وفرهنگ ملت ایران توسط چند نفر ازشرکت کنندگان بیان گردید . در پایان آخرین اعلامیه جبهه ملی ایران که در مورد روز ملی شدن نفت صادر شده بود قرائت شد که با کف زدن های ممتد حضار مورد تایید واستقبال قرار گرفت .
تهران – روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران
23/ 1 / 1390

Monday 11 April 2011

پیام

پیام دهم کمپین به یاران و مبارزان درون مرز

با اعتراضات و اعتصابات در یکان های اقتصادی و آموزشی، از زندانیان سیاسی پشتیبانی کنید

پیش به سوی تدارک اعتصاب عمومی

بیانیه ی گروهی از زندانیان سیاسی را هر چه بیشتر در کارخانه ها و دیگر یکان های اقتصادی و آموزشی بازتاب دهید

متن بیانیه

ما زندانيان زندان رجايی شهر در اعتراض به احضارها
بازداشتها، تهديدات و فشارهای وارد بر خانواده های زندانيان صنفی،سياسی و حقوق بشری و فشارها و محدوديتهای
غير قانونی و غير انسانی تحميل شده بر صدها زندانی سياسی و غيرسياسی در همبستگی با خانم محتشمی پور و همگام
با ساير کنشگران صنفی،سياسی،حقوق بشری و تمامی انسانهای آزاده و شجاعی که در داخل و خارج کشور به اين
طريق از ايشان اعلام حمايت مينمايند همراهی کرده و از روز يکشنبه تا زمان تغيير رفتار کارگزاران امنيتی و
قضايی با زندانيان و خانواده های آنها دست به اعتصاب غذا خواهيم زد.

اين بيانيه به امضای منصور اسانلو، رسول بداقی، عيسی سحر خيز، حشمت طبرزدی، مهدی محموديان، کيوان
صميمی، رضا رفيعی، جعفر اقدمی، علی عجمی، مجيد توکلی، بهروز جاويد و برخی ديگر از زندانيان زندان رجايی
شهر رسيده است

Friday 8 April 2011

محکومیت حمله به مجاهدین

.در زير اطلاعيه کشتار نيروهای مجاهدين خلق را قوياً محکوم می کنيم!

ما، حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، سرکوب وحشيانه و جنايتکارانه نيروهای سازمان مجاهدين خلق توسط نيروهای نظامی عراقی به شدت محکوم می کنيم.
اين کشتار در حالی صورت می گيرد که:
1) نيروهای مجاهدين عليرغم بر تن داشتن يونيفورم، از سال 2003 که توسط نيروهای اشغالگر به رهبری آمريکا خلع سلاح شدند، نيروی غيرنظامی محسوب می شوند و، با توجه به جميع جوانب، تحت حمايت کنوانسيون های ژنو هستند.
2) با توجه به نوع سرکوب صورت گرفته (که از تفصيل آن در اينجا صرف نظر می شود)، يورش و کشتار وحشيانه ارتش عراق که علی الاصول به دستور مسئولين دولتی عراق و به احتمال قريب به يقين به درخواست حکومت جمهوری اسلامی ايران صورت گرفته، از مصاديق بارز و مسلم دو جرم "جنايت عليه بشريت" و "نسل کشی" است.
ضرورت دارد کليه آزادي خواهان و نهادهای حقوق بشری، نهادهای ملی عراق و جامعه بين المللی به طور اعم نسبت به اين جنايات که آثار بين المللی دارد با قاطعيت و به سرعت عکس العمل نشان دهد و به هيچ روی به محکوميت لفظی بسنده نکنند.
ما، حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، با يادآوری وظايف و مسئوليت های بين المللی آمريکا به عنوان نيروی اشغالگر که طبق موازين بين المللی مسئوليت حفاظت از کليه غيرنظاميان سرزمين تحت اشغال را برعهده دارد، مصرانه می خواهيم نسبت به اين جنايات حسب وظيفه خود اقدام عاجل به عمل آورد و از هيچ اقدامی از جمله طرح درخواست برای تشکيل ديوان کيفری خاص توسط شورای امنيت سازمان ملل متحد فروگذار نکند. ضعف عمل نهادهای بين المللی در تلاش برای مجازات جنايتکاران و تروريست های دولتی در کشورهائی مانند ايران و عراق بدون شک موجب جری شدن و رشد سرطانی آنان خواهد شد. ريشه سرطان را بخشکانيم!
با احترام
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
نوزدهم فروردين ماه 1390

عفو بین الملل خواستار ازادی حشمت اله طبرزدی شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - در پی تأیید حکم سنگین هشت سال زندان حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران در دادگاه تجدید نظر، سازمان عفو بین‌الملل با انتشار مطلبی خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط آقای طبرزدی شد و به مقامات جمهوری اسلامی یادآوری کرد که به عنوان عضوی از میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت این کشور موظف به حمایت از حقوق مربوط به آزادی بیان و تشکل می‌باشد .
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در مطلبی که سازمان عفو بین‌الملل روز گذشته و برای اقدام فوری منتشر کرده است، آمده است : این سازمان با ابراز نگرانی از وضعیت بد نگهداری مهندس طبرزدی، خواستار برخورد با عوامل ضرب و شتم و تهدید آقای طبرزدی در ایام بازداشت خود شده است .
حشمت الله طبرزدی 53 ساله، روزنامه نگار و دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران، یکی از احزاب مخالف در ایران می‌باشد که درخواست تجدید نظرش برای لغو حکم ۹ سال زندانش ناموفق بود . آقای طبرزدی در ششم دی ماه ۱۳۸۸ در خانه‌اش در تهران توسط چهار تن که مدعی بودند از طرف دفتر دادستان می‌باشند و با یک حکم نامعتبر بازداشت شد . وی پس از بازداشت و پیش از انتقال به زندان شهید کچویی کرج در اردیبهشت ۱۳۸۹، در زندان اوین تهران نگهداری می‌شد . وی سپس در دوازدهم خردادماه همان سال به زندان رجایی شهر که معروف به شرایط بد نگهداری می‌باشد منتقل گردید . وی در جلسه محاکمه‌اش گفت که «در طول دوران بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تهدید به تجاوز شده و شدیدا برای اعتراف به دریافت پول از بیگانگان تحت فشار قرار داشته است .»
به باور این سازمان «آقای طبرزدی زندانی عقیدتی‌ای است که تنها به خاطر فعالیت‌های مسالمت آمیزش برای آزادی بیان زندانی می‌باشد و می‌بایستی فوری و بدون هیچ قید و شرطی آزاد شود »
محمد، پسر آقای طبرزدی همچنین در خصوص وضعیت زندان محل نگهداری پدرش گفته بود : «بندی که پدرم [در آن] است پنجره‌اش شيشه ندارد و آن‌ها در هوای سرد زمستان روز و شب در آن بند به سر می‌بردند . به بیماری‌های زندانيان رسيدگی نمی‌شود... . غذای زندان سالم نيست... . و همه این‌ها در وضعيت جسمی‌شان تأثیر گذار است . هر چقدر هم آن‌ها روحیه‌شان را حفظ کنند باز هم اين شرايط سخت آن‌ها را به مرور ضعيف می‌کند .»
حشمت الله طبرزدی سخنگوی «شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران»، نخست در مهر ماه سال گذشته به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، توهین به رهبر جمهوری اسلامی، توهین به ریاست جمهوری و اخلال در نظم عمومی» به ۹ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد . در دادگاه تجدیدنظر و پس از برائت از اتهام «اخلال در نظم عمومی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» این حکم به ۸ سال زندان کاهش یافته و محکومیت شلاق لغو گردید . همچنین وی به مدت ۱۰ سال از شرکت در هرگونه فعالیت اجتماعی محروم است که مربوط به محکومیت پیشین آقای طبرزدی می‌باشد .
این سازمان از همگان خواست تا با ارسال نامه به دفاتر رئیس دادگستری استان تهران، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی و همچنین نمایندگی‌های دیپلماتیک ایران در خارج از کشور موارد زیر را یادآور شوند :
•فراخواندن مقامات جمهوری اسلامی به آزادی فوری و بدون قید و شرط حشمت الله طبرزدی .
•فراخواندن مقامات جمهوری اسلامی به تحقیق در مورد گزارش‌های ضرب و شتم و تهدید آقای طبرزدی و سپردن مسئول این برخوردها به چنگال عدالت .
•ابراز نگرانی نسبت به گزارش های دریافتی در مورد وضعیت بد نگهداری آقای طبرزدی که می‌بایستی مطابق با استانداردهای بین‌المللی، به عنوان حداقل قوانین استاندارد برای رفتار با زندانیان باشد .
•یادآوری این نکته به مقامات جمهوری اسلامی، که به عنوان عضوی از میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت این کشور موظف به حمایت از حقوق مربوط به آزادی بیان و تشکل می‌باشد .

Wednesday 6 April 2011

تشکر از وزارت امور خارجه سوئد

آقای کارل بیلدت وزیر امور خارجه سوئد!

سال ۱۳۸۹در تقویم ایرانی (۲۰۱۰) سال سیاهی برای جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران بود. خشونت رژیم جمهوری اسلامی در این سال شدت یافت و بسیاری از کنشگران حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، وکلا، روزنامه نگاران، دانشجویان، نمایندگان اتحادیه‌های کارگری، سیاستمداران و دیگران تنها بدلیل عقایدشان زندانی شدند. گزارشات زیادی در مورد شکنجه در این زندان‌ها منتشر شد و تعداد اعدام‌ها در کشور به طرز چشمگیری افزایش یافت. رژیم این سیاست ویرانگر را با بازداشت خانگی غیر قانونی کاندیداهای پیشین انتخابات ریاست جمهوری ایران، آقای میرحسین موسوی وآقای مهدی کروبی کامل کرد.
برگزاری مراسم نوروز امسال برای بسیاری از ایرانیان سوئد و جهان با توجه به این شرایط بسیار دشوار بود. تصمیم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، تنها چند روز پس از نوروز، همچون نوری بود که در این تاریکی درخشید. بسیاری از ایرانیان دمکرات احساس کردند که در مبارزه‌شان برای برقراری دمکراسی در ایران تنها نیستند. تصویب این قطعنامه نشان داد که جامعه بین المللی سر آن ندارد که انسان‌های شجاعی را که برای برقراری دمکراسی در ایران مبارزه می‌کنند تنها بگذارد.
تصویب قطعنامه بنظر ما هدیه نوروزی با ارزشی ست به ما. به همین دلیل ما ایرانیان سوئد که برای احترام به حقوق بشر و برقراری دموکراسی در ایران تلاش می‌کنیم مایلیم از ابتکار وزارت امور خارجه سوئد که به پذیرش تعیین گزارشگر ویژه ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل انجامید تشکر کنیم. ابتکار سوئد که با پشتیبانی قاطع بسیاری از کشور‌ها و بسیاری از کنشگران حقوق بشر در جهان مواجه شد نشان می‌دهد که سوئد می‌تواند نقش مهمی در مسائل پیرامون دموکراسی در ایران ایفا کند. ما از ابتکارات مشابه استقبال می‌کنیم و از آن‌ها حمایت می‌کنیم. بویژه فکر می‌کنیم تلاش برای آزادی آقای میرحسین موسوی و آقای مهدی کروبی که در بازداشت خانگی بسر می‌برند وهمچنین دیگر زندانیان سیاسی ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.
با سپاسی دوباره بخاطر کار درخشانتان برای تصویب قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل!
نوروزتان پیروز!
نوروز ۱۳۹۰
اتحادیه سراسری ایرانیان سوئد
کانون پژوهش فرهنگ ایران گوتنبرگ
انجمن دفاع از حقوق بشر و دمکراسی درایران، گوتنبرگ
شبکه فرهنگی ایرانیان ساکن اروپا
حامیان جنبش سبز ایران -استکهلم

Saturday 2 April 2011

نامه سپاس به پرزیدنت اوباما

پرزيدنت براك اوباما
كاخ سپيد
واشنگتن، دي سي، ايلات متحده امريكا

عالیجناب

پيام نوروزي شما به مردم ايران، يك نسيم هواي تازه از سوي دولت امريكا، و ظاهرا نقطه عطفي در سياست ترديدانگيز ايالات متحده درباره ايران بود. مردم ايران كه از پيام هاي گذشته شما خطاب به جمهوري اسلامي ايران نگران و ناراحت شده بودند، اين نگراني را در تظاهرات اعتراض آميز خود در سال 1388، خطاب به شما ابراز كردند كه: "اوباما، يا با آنها يا با ما".
خوشبختانه، پيام نوروزي امسال شما خطاب به مردم ايران و براي اطمينان دادن بود كه دولت امريكا كناري نخواهد ايستاد تا جمهوري اسلامي شهروندان معترض خود را زنداني، شكنجه يا اعدام كند.
نام بردن شماري از زندانيان وجدان كه در ميان آنان نسرين ستوده هموند همبستگي براي دموكراسي و حقوق بشر در ايران، تشكيلاتي كه در ايران از دستكم 25 سازمان سياسي، حقوق بشري، كارگري و فعالان اجتماعي تشكيل شده، مي باشد، موجب سپاسگزاري اعضاي اين سازمان است و بدينوسيله امتنان خود را از اين يادآوري ابراز مي نماييم.
خواهشمند است سپاسگزاري اين سازمان را بپذيريد به اين اميد كه شايد از اين پس بتوانيم روي پشتيباني شما از مبارزه مردم ايران براي دستيابي به دموكراسي و حقوق بشر حساب كنيم.

با گراميداشت،
دفتر اروپايي
همبستگي براي دموكراسي و حقوق بشر در ايران

نوشته علی ضرابی

مصدق و سوسیالیزم

مقاله نویسنده ارجمند روزبه کلانتری را خواندم و بخش هایی از مقاله ایشان مورد تأیید من نیز هست و قبول دارم که نوشته ایشان از انسجام کامل هم برخوردارمیباشد مطلب نشان میدهد که ایشان کوله بار؟ طیف چپ را بدوش دارند. من هم یک سویالیست هستم و سوسیالیست خیلی قدیمی و کاملاً معتقد به اصول آن با اینکه اهل تظاهرنیستم، نمیدانم چرا اینجا دلم می خواهد عرض کنم من هم جزء هشتاد نفری هستم که بیانیه صلح استکهلم را درآن زمان یعنی تقریباً شصت سال پیش امضا کرده ام و آنرا با بصیرت کامل در سنین جوانی امضا کردم وهمیشه معتقد به آن بوده ام به این جهت که معتقدم سیستمی از سوسیالیست بهتر نمی تواند پیدا شود یا لااقل تاکنون. خودنمایی من ازاین نظر است که جناب کلانتری بدانند که یک طرفدار یقه پاره کن زنده یاد دکترمصدق نیستم وآنچه می نویسم روی عشق به دکتر مصدق نیست ولی دیوار را یک طرفه رنگ نمی کنم. من هم مثل آقای کلانتری معتقدم طبقه کارگر و زحمت کش جامعه در جهان تا کنون نتوانسته حقوق خود را بگیرد ومتأسفانه نمی تواند هم وما به امید آنروزی هستیم که قدرت سوسیالیزم به حدی برسد که بتواند بساط سرمایه را بر هم چیند و سرمایه را ملی کند که این اتفاق خواهد افتاد وبه قول فرزانه از دست رفته اخوان ثالث :
عاقبت کار جهان طور دگر خواهد شد زبرزیر یقین زیر و زبر خواهد شد
این شب تیره اگر روز قیامت باشد آخرالامر به هرحال سحر خواهد شد
در این زمان هم همیشه حرف آخر را طبقه کارگر زده است نمونه آن.
انقلاب فرانسه، انقلاب کبیر اکتبر، انقلاب از دست رفته ایران حرکت های موفقیت آمیز در آفریقا و خاورمیانه همه دال بر آنست که گذشته برانیکه قدرت طبقه کارگربه نمایش گذاشته شده تأثیر بخش هم بوده واین تأثیر بخشی است که همه ما چشم به آن دوخته ایم. کارگر همیشه پیروز بوده اگر در مواردی هم این پیروزی به تأخیر افتاده به جهت فشار سرمایه و وسیله دست نشاندگان سرمایه یعنی پادشاهان ویا رئیس جمهوری هائیکه که رمق ملت ها را کشیده اند وملت ها را رعیت و نوکر و مزدوربه حساب آورده اند.
در ایران هم متأسفانه همیشه چنین کسانی سرکاربوده اند از صدر تا ساقه ولی بعدازشهریور 1320 که رضاشاه از ایران اخراج شد مردم تا حدودی بپا خواستند اما از آنجا که ما درچهره تاریخمان طعم آزادی را ندچشیده بودیم واز سویی دو کشوری که همواره در ایران گماشتگانی به نام شاه داشتند فوراً دست به کار شدند وهریک به نوع دیگر زنجیر استعمار جدیدی برای مردم ما ساختند. انگلیس ها وسیله قوام السلطنه حزب دموکرات را برپا کردند و روسهای استالینی حزب توده را حزبی که نام توده و سوسیالیزم را به سیاهی ثوق داد و متأسفانه آنچه لنین دوست داشت انجام شود وبرنامه ای برداشته شده از مانیفست کارل ماکس که واقعاً اگر صحیح انجام میشد موجب نجات بشر فراهم ساخته بود به اصطلاح فاتحه خواند و بهشتی که لنین درصدد ساختن آن بود این مرد خودخواه و خونجوار به جهنم تبدیل کرد و در ایران هم عده از حول حلیم در دیگ افتادند وبا شعارهای مسخره و عوام پسند موجب گمراهی عده ای را فراهم کرد و امریکا که در این جریانات تصمیم انگلیس شده بود دم دستگاه غلام یحیی و پیشه وری را جمع جور کرد و عده ای از آنها به زیر زمین و عده ای هم به دربار ارباب استالین گریختند ومردم آزاده ایران بخصوص کارگران هم مبارزه را ادامه میداند و دکتر مصدق که به جرم آزادی خواهی در قفس پهلوی بود آزاد و وارد مبارزه شد وبا شناختی که ملت از او داشتند با فشار به شاه و حرکت های ضد استعماری همان مجلس ساخته شده وسیله شاه را مجبور کردند مصدق را به نخست وزیری انتخاب کنند وبرای نجات ایران مصدق این پست را قبول کرد و همانطور که شما مرقوم داشته اید اولین کاری که کر اعلام داشت مردم و مطبوعات آزاد هستند و مطبوعات مجازند حتی در مورد خود من هرچه بخواهند بنویسند و اطمینان داشته باشند که من شکایتی از آنها نخواهم کرد و در حکومت کوتاه او مجلس هفدهم با وکلای خیلی بهتر از دست نشاندگان شاه شروع بکار کرد متأسفانه چون ما طعم آزادی را نچشیده بودیم هرچه خواستیم کردیم روزنامه چگنسر کاریکارتوری از مصدق را بدون شلوار در حالیکه به سردر مجلس نشسته و بول از او خارج میشود نشان میداد م

من در یادداشت های آقای خازنی رئیس
دفتر مصدق خواندم که نوشته بود این عکس را به مصدق نشان دادم او خندید و گفت: هیچ عیبی ندارد هرکس این عکس را ببیند خودش قضاوت خواهدکرد. شما ناراحت نباشید مردمی که هزارسیصد سال است نتوانسته اند دم بزنند حال که آزاد شده اند حق دارند به نحوی بغض خودرا خالی کنند.
میدانم که شما هم قبول دارید که او مرد ملی وطن پرست بود. او بخلاف گذشتگانش یک سوسیالیست به تمام معنی بود دکتر مصدق در امر ملی شدن صنعت نفت به نمایندگی همه ملت ایران قانون ملی شدن صنعت نفترا در مجلس شورای ملی به هر نحو که بود به تصویب رسانید و نطق او در دادگاه لاهه واقعاً موجی را فراهم کرد که ملل دیگر نیز هوس سر بلند کردن در مقابل انگلیس ها را کردند. مصر با کپی از کار مصدق کانال سوئیز را ملی کرد واین عمل نشان داد که کفتار پیر را هم میشود با حرف حساب به زانو در آورد. مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت قانون یعنی کسر ده درصد از حق مالک برای آبادانی دهات را به تصویب رسانید و اول از همه آنرا در ملک موروثی خودش انجام داد.
ما باید کارنامه همین دو سال دولت مصدق را بخوانیم انوقت بگوییم هرکس در آن زمان حاکم میشد میتوانست چنین خدماتی را انجام دهد. شاید اینطور باشد ولی هرکس خادم ملت نمی شد. ما مثل مصدق نداشتیم اگر میداشتیم او هم مصدق میشد. آیا قوام السطنه یا حکیم المک یا حسین علاء ویا ساعد مراغه ای می توانستند مصدق باشند. بدیهی است اگر می خواستند البته که مصدق بودند ولی آنها سر سپرده و نوکر انگلیس و روسیه و سومی هم که تازه پا به عرصه وجود گذاشته بود یعنی امریکا بودند.
جناب کلانتری خیلی از جوانها ندانسته و ناشناخته سوار اسب چوبی استالین آدم خوار شدند، و چیزی از کمونیست و سوسیالیست نمیدانستند. متأسفانه ما از آنجا که راهی برای شناخت سوسیالیزم نداشیتم آب را از کوزه شکسته استالین می خوردیم، ای کاش ما بجای عده زیادی که کمونیسم استالینی چکی و بدون مزمزه کردن آن قبول کردند. صد نفراحسان طبری یا دکتر تقی ارانی ویا انورخامه ای ویا دکترتقی ارانی ویا نوشین میداشتیم در آن صورت راحت از جهنم استالین خارج میشدیم و آسان راهی بهشت لنین میشدیم، ولی صد افسوس.....