Wednesday 29 December 2010

تظاهرات

فراخوان
در اعتراض به اعدامهای اخیر و اعتراض به حکم اعدام حبیب لطیفی
روزپنجشنبه30 دسامبر
ساعت 14 تا 15
مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی در مونیخ

اطلاعیه

جمهوری اسلامی جنایت دیگری آفریدماشین جنایت و آدمکشی رژیم جمهوری اسلامی مدام در حرکت است و جنایت میآفریند. سه شنبه29.12.2010 در زندان اوین دو عزیز دیگر را اعدام کردند و کارنامۀ ننگینشان را سنگین تر کردند. برای از کار انداختن این ماشین باید رژیم منفور جمهوری اسلامی را به زیر کشید.
در اعتراض به اعدامهای اخیر و اعتراض به حکم اعدام حبیب لط...یفی ما ایرانیان آزادیخواه مونیخ روزپنجشنبه30 دسامبر ساعت 14 مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی در مونیخ تجمع میکنیم.
ما خواهان لغو مجازات اعدام و لغو کلیۀ احکام اعدام هستیم.
حکم اعدام حبیب لطیفی باید لغو شود. و اعضای خانواده لطیفی و سایر دستگیرشدگان سنندج و کلیه زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط آزاد شوند.

همۀ شما را فرا میخوانیم که در این اعتراض با ما همراه شوید.

کانون ایرانیان آزادیخواه مونیخ
http://iraniyanemunich.blogspot.com/

Monday 27 December 2010

مغاله ای از مهدی خزعلی

گرمابه جمهوری اسلامی ! - وب سایت اختصاصی دکتر مهدی خزعلی‎

حکایت حکومت و دولت درجمهوری اسلامی مَثَل گرمابه است، و پست ومقام و مسئولیت، لُنگ این گرمابه، این لنگ ساعتی در اختیارتوست و بعد از تو دیگری بر کمر می بندد، اگر آنرا در حمام از تو بستانند، مکشوف العوره خواهی شد، باید دستی در پیش و دستی در پس بگیری و از حمام بدر شوی، ممکن است کودکان خیره سری هم در حمام باشند و تو را بدون لنگ ببینند و هو کنند - که همیشه هستند - انگار برای این کار زاده شده اند و حقوق می گیرند!
این پست و مقام ستارالعیوب است، تا می‌توانید به هر حیله و ترفند، این لنگِ پست و مقام و مسئولیت را نگه دارید، اگر لازم شد مدح و ثنایی بگویید، دستی ببوسید، یا در جایی شتر دیدید، ندیدید! الاهم و فی الاهم کنید، شما که آبرویتان را مفت بدست نیاورده اید، لنگ را بچسبید! تا بر دولت و وزارت و وکالت تکیه زده اید عیبتان مستور و پرونده ها مختومه است! وای به روزی که لنگ از شما بستانند، همان چاکران و نوکران و دستبوسان آستان، شما را هو می کنند! از گذشته عبرت بگیرید، شما نیز گذشته‌ی آیندگانید! این شتری است که در خانه همه می خوابد!
دولت اول: یادش بخیر، در خیابان ها فریاد می زدیم: " بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران" چه شد؟ بی آبرویش کردند، مجلس ختمی هم نمی توان برایش گرفت، به جرم عضویت در حزب او زندان های طویل المدت می برند!
دولت دوم: ابوالحسن بنی صدر را می گویم، آخوندزاده بود، پدرش عالم اول همدان بود، امام به پدرش علاقه‌مند بود، بیش از یازده میلیون رای داشت، چه شد؟ با چهره گریم شده از کشور گریخت! لنگش را که گرفتند، دیگر در ملاء عام نتوانست ظاهر شود!
دولت سوم : دولت شهید رجایی، کمتر از یک ماه دوام داشت، شانس آورد که با لنگ در حمام شهید شد، اگر زنده می ماند، لنگش می ستاندند و مثل بقیه می شد، پس بیایید - به قول شهید باکری- دعا کنیم که شهید شویم، ظاهراً مسئول خوب در جمهوری اسلامی، شهید است!
دولت چهارم : مهندس موسوی، او که از سران فتنه است و افراطی های جناح راست برای اعدام او عجله دارند، در خیابان‌ها و در تظاهرات دولتی هم به او ناسزا می گویند، در کنار نماز عبادی سیاسی جمعه هم عکس او و دیگر سران فتنه را در آتش منتشر می کنند! یکی او را انگلیسی و دیگری او را عامل موساد می‌نامد!
دولت پنجم : آیت الله هاشمی رفسنجانی، او را که ریشه فتنه می خوانند و احمدی نژاد و مشایی و فاطی رجبی و ... او را مفصل هو کرده اند، شعارهای 9 دی را فراموش نکرده ایم: " تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته " و شعار علیه فرزندانش!
دولت ششم : حجةالاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، او هم که در آتش سران فتنه می سوزد و عده ای معتقدند باید او را اعدام کرد یا دست و پایش را از خلاف برید!
دولت هفتم : هنوز لنگ بر کمر دارد، گاهی لنگ بالا می رود و کسانی هو می کنند، مثل ماجرای مشایی و رحیمی و کردان و فقیه و یک میلیارد دلار و ....! وای به روزی که لنگ از او بستانند ! آن وقت است که دیگر نمی‌توان با رانت لنگ از محاکمه فرار کرد!
پس ای دولتمردان؛ علیکم باللنگ، اوصیکم باللنگ، استعینوا باللنگ، اگر می توانید با خود لنگی به همراه بیاورید، هرچند حمامی اجازه خروج لنگ از حمام را نخواهد داد!
جمعه 26 آذر 1389 / مهدی خزعلی

Wednesday 22 December 2010

گزینه ای از مقاله حسین باقرزاده

ترور کور و انتقام کور

ترور جنایت‌بار هفته گذشته و انتقام کوری که رژیم از زندانیان بلوچ گرفت تنها حلقه‌هایی از دور خشونتی هستند که در سه دهه گذشته در صحنه سیاسی ایران پیدا شده است. این حلقه‌ها علایم نگران‌کننده‌ای را نیز به همراه دارند. برای اولین بار در خشونت‌های ایران، عامل مذهب به صوت برجسته‌ای نمایان شده است. جندالله پس از اعدام ریگی به قرائت سلفی از اسلام روی آورده و قتل شیعیان را مجاز می‌شمارد - چیزی که برای توجیه ترور کور ضرورت دارد.

Monday 20 December 2010

دستگیری دکتر رئیس دانا

دستگیری دکتر رئیس دانا پس از اعتراض شدید به طرح حذف یارانه ها

بنا بر یک گزارش دریافتی ساعت يک بعد از نيمه شب، 28 آذر، ماموران امنیتی جمهوری اسلامی طی یورشی به منزل دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و فعال اجتماعی، وی را دستگير نموده و به مکان نامعلومی منتقل کردند. تا اين لحظه علت دستگيری وی مشخص نشده است.
دکتر ریس دانا دیشب در مصاحبه با بی بی سی فارسی این طرح را به ضرر طبقه محروم و متوسط دانسته و گفته بود جامعه باید واکنش نشان دهد.
او که از منتقدین جدی این طرح از ابتدای مطرح شدن آن بود, بارها و در مصاحبه های مختلف این طرح راضد مردمی و در خدمت منافع حکومت و ثروتمندان وابسته دانسته بود.از جمله چندی پیش در مصاحبه ای گفته بود:
من می‌دانم که (دولت) چند هدف دارد. یکی این‌که بگذارد این پرداخت‌های نقدی تبخیر شود در زیر تابش تورم و به تدریج از بین برود. بعد هم گروه‌های خودی را تشخیص بدهد و بیاورد این نقدینه‌ها را بگذارد در کف دستشان و از طرف دیگر هم از شر هزینه‌های بودجه خلاص شود و بتواند بودجه را به سمت خریدهای تسلیحاتی یا خریدهای دیگری که دارد، هدایت کند.

اطلاعیه کانون نویسندگان ایران

اطلاعیه کانون نویسندگان ایران (در تبعید)

درباره دستگیری فریبرز رئیس دانا

فریبرز رئیس دانا، عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و استاد اقتصاد، در اولین ساعت روز یک شنبه ٢٨ آذرماه در خانه¬اش مورد هجوم ماموران امنیتی رژیم قرار گرفت و بازداشت شد. در این هجوم، ماموران امنیتی تمامی وسائل ارتباطی رئیس دانا (به ویژه کامپیوتر دستی و سی ¬دی های حاوی نوشته های او را با خود بردند.) دستگیری رئیس دانا در پی یک گفتگوی تلویزیونی و انتقاد از«هدفمند کردن کردن یارانه ها» صورت گرفت که احمدی نژاد ساعاتی پیش از آن، آغاز آن را اعلام کرده بود.
رئیس دانا در این اظهار نظر گفت؛ «... من می‌دانم که (دولت) چند هدف دارد. یکی این‌که بگذارد این پرداخت‌های نقدی تبخیر شود و در زیر تابش تورم و به تدریج از بین برود. بعد هم گروه‌های خودی را تشخیص بدهد و بیاورد این نقدینه‌ها را بگذارد در کف دست‌شان و از طرف دیگر هم از شر هزینه‌های بودجه خلاص شود و بتواند بودجه را به سمت خریدهای تسلیحاتی یا خریدهای دیگری که دارد، هدایت کند.» او همچنین گفت که «دولت‌های قبلی هم سعی داشتند که یارانه‌ها را حذف کنند، اما هیچ‌کدام مثل محمود احمدی‌نژاد حمایت ارتش و سپاه و نیروهای نظامی را نداشتند.»
دستگیری فریبرز رئیس دانا، نمونه بارز دیگری از هجوم به کسانی ست که بخواهند در مورد این سیاست احمدی نژاد به انتقاد بپردازند. چرا که درجریان اجرای طرح «هدفمندسازی یارانه‌ها»، فرمانده نیروی انتظامی و دیگر مسئولان دولتی بارها گفته بودند که با «فتنه‌گران اقتصادی» برخورد خواهد شد. وزیر اطلاعات نیز، هفته اول مهر ماه در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی حاضر شد و در جمع اعضای این کمیسیون اعلام کرد که «جریان فتنه» در ایجاد اخلال در اجرای «هدفمند کردن یارانه‌‌ها» نقش دارد. حیدر مصلحی در کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرده بود که «سرنخ‌هایی در داخل و خارج کشور مبنی بر ایجاد اخلال درهدفمند کردن یارانه‌ها وجود دارد و نشان می‌دهد که جریان فتنه قصد دارد تا مردم از اجرای این قانون بترساند.»
سیاست دولت احمدی نژاد، در درجه اول هجوم همه جانبه به فعالین سیاسی و اجتماعی منتقد سیاست های دولتی ست. در ماه های گذشته نیز اقداماتی برای سرکوب کسانی صورت گرفته است که به بی حقوقی عمومی انتقاد دارند. این هجوم به شکل دستگیری جمع وسیعی از دانشجویان، وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران، فعالین جنبش زنان و فعالین کارگری ست که به شرایط بسیار دشوار کنونی زندگی در جمهوری اسلامی و اجرای طرح «هدفمند کردن یارانه ها» اعتراض دارند. در این رابطه به ویژه دستگیری وکلای دانشجویان و کارگران زندانی و فعالین جنبش زنان جلوه بسیار روشنی به خود گرفته است که از جمله آن ها می توان به دستگیری نسرین ستوده، همسر رضا خندان (از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران) و وکیل کارگران زندانی اشاره کرد. بنا به قطعنامه خبرنگاران بدون مرز، امسال جمهوری اسلامی به عنوان بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان مطرح شده است.
علی رغم این تهدیدها، سیل اعتراض به سیاست «هدفمند کردن یارانه ها» در تمام گستره جامعه جریان دارد و همین امروز خبر رسیده است که رانندگان کامیون در بسیاری از شهرهای ایران جاده ها را در اعتراض به گران شدن بنزین بسته اند. با اعلام خبر دستگیری فریبرز رئیس دانا، بی درنگ یک حرکت دفاعی برای آزادی وی در پاریس تشکیل شده است که نمایندگانی از برخی از احزاب کارگری اروپا، جمعی از استادان دانشگاه و فعالین سیاسی در آن شرکت دارند. ناصر زرافشان نیز که خود عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران است، وکالت رئیس دانا را به عهده گرفته. زرافشان، پیش از این نیز وکیل پرونده قتل مختاری و پوینده بود که به همین خاطر پنج سال زندانی شد.
کانون نویسندگان ایران در تبعید، بنا بر منشورآزادی خواهانه خود در دفاع از آزادی اندیشه و بیان، دستگیری فریبرز رئیس دانا، دانشجویان، فعالین جنبش کارگری، فعالین جنبش زنان وکلای آنان و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان را به شدت محکوم می کند و این اقدام تبه کارانه رژیم جمهوری اسلامی را گامی دیگر در راستای ایجاد خفقان هرچه وسیع¬تر و از بین بردن حق دفاع از خود می شناسد کانون نویسندگان ایران در تبعید خواستار آزادی هرچه سریع تر همه زندانیان سیاسی ست و می کوشد در راستای افشای جنایت های رژیم جمهوری اسلامی با تمام توان خود حرکت کند.

کانون نویسندگان ایران در تبعید
٢ شنبه ١٩ دسامبر

بیانیه برای ازادی تسرین ستوده

نسرین ستوده را آزاد کنید
بنیاد عبدالرحمن برومند همصدا با فعالان حقوق زنان ایران خواستار آزادی بدون قید و شرط نسرین ستوده است

بیانیۀ شمارۀ یک
مردم آزاده جهان!
جان نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشری و فعال حقوق زنان ایران در خطر است. نسرین ستوده از 13 شهریور به علت فعالیت های حقوق بشری خود دستگیر شده و بیش از 103 روز است که در زندان به سر می برد. دادستان، این وکیل شجاع را به تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی متهم کرده است. با پایان یافتن تحقیقات مقدماتی و نیز ختم دادرسی، طبق قوانین ایران، حداکثر طی یک هفته می بایستی نسبت به اتهام ایشان اظهار نظر شود.

همچنین طبق مقررات ایران، پس از شروع محاکمه نگهداری زندانی در سلول انفرادی ممنوع است. امّا خانم ستوده از نخستین روز بازداشت تاکنون یعنی بیش از صدوسه روز، در سلول انفرادی به سر برده و به درخواستهای مکرر او و وکلایش برای آزادی به قید وثیقه توجهی نشده است و در نتیجه خانم ستوده به اجبار در اعتراض به عدم رعایت قوانین از تاریخ 13 آذر، دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
اما متأسفانه نه تنها به درخواستهای قانونی وی ترتیب اثر داده نشده است، بلکه اتهامات جدیدی نیز همچون عدم رعایت حجاب اسلامی نیز از سوی مقامهای قضایی متهم شده است.

ما امضاء کنندگن این بیانیه، جمعی از فعالان حقوق زنان که از سالها قبل، افتخار همکاری با این وکیل شجاع را داشته یا از موکلان ایشان بوده ایم، به خاطر همدردی با وی و اعتراض به تضییع حقوق قانونی اش، از تاریخ دوشنبه 20 دسامبر در مقابل در ورودی سازمان ملل متحد در شهر ژنو آغاز به تحصن می کنیم.
ما از کلیۀ آزاد اندیشان جهان، فعالان حقوق زن و از اعضای خانوادۀ جهانی حقوق بشر درخواست داریم در همبستگی با این حرکت خواهران شان برای آزادی هرچه سریعتر نسرین ستوده به ما ملحق شوند و به هر شیوه ممکن، از پیوستن به تحصن گرفته تا ارسال ایمیل و نامه اعتراضی به دولت ایران، یا تجمع در مقابل سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف یا به هر شیوه ممکن دیگری، ما را یاری کنند تا صدای حق طلبی همکار در بندمان را به گوش جهانیان برسانیم.

امضا کنندگان: شیرین عبادی، خدیجه مقدم، منصوره شجاعی، پروین اردلان، شادی صدر، آسیه امینی، محبوبه عباسقلی زاده.

تهدید پیمان عارف توسط یک فرد امنیتی

اذر 1389

صبح امروز فردی که خود را مامور امنیتی معرفی نموده و از شماره ای نامعلوم تماس میگرفت، طی تماسی تلفنی با پیمان عارف روزنامه نگارو فعال دانشجویی و از زندانیان سیاسی انتخابات ریاست جمهوری که چند ماهی است جهت مداوا در خارج از زندان به سر میبرد، در مورد فعالیتهای جبهه ملی ایران و بویژه سازمان دانش آموختگان جبهه ملی به وی هشدار داده ،تهدید به بازگرداندن او به زندان و" تحمیل هزینه سنگین" به وی و سایر اعضای جبهه ملی نمود.
مامور امنیتی فوق با طرح این ادعا که جلسات جبهه ملی محل حضور عناصری خارج از جبهه ملی و وابسته به منافقین گردیده است، خواهان تعطیلی جلسات سازمان دانش آموختگان جبهه ملی گردید که عارف نیز در پاسخ با رد ادعای مامور امنیتی گفت: از زمان شادروان ورجاوند سنت این سازمان این بوده است که درش به روی همه گشوده باشد و اگر هم فردی خارج از هویت جبهه ملی بدان رفت و آمد داشت ،خود جبهه ملی دارای چنان سطحی از توانمندی و سابقه است که خود تشخیص داده با مکانیسمهای خود آن مسئله را حل کند و نیازی به تذکرات نیروهای امنیتی ندارد.
در نهایت تماس گیرنده با تهدید به حمله به منزل مهندس کوروش زعیم (محل برگزاری جلسات ادواری سازمان دانش آموختگان) گفت: ما فعلا با احترام به شما تذکر دادیم و نظرمان را به شما ابلاغ کردیم ولی دفعه بعد عمل خواهیم کرد.

Saturday 18 December 2010

دفاعیه بی سابقه محمد رضا پور شجری

دفاعیه محمد رضا پورشجری در دادگاه: در مورد توهین به مقام معظم رهبری باید عرض کنم من شخصا جایگاهی به این نام نمی شناسم

گزارشی از دادگاه وبلاگ نویس زندانی محمد رضا پورشجری که مقاله های خود را با نام سیامک مهر انتشار می داد جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار داده شده است. او دادگاه را به محاکمه این رژیم تبدیل نمود.لازم به یاد آوری است آقای پورشجری در 21 شهریور ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شد و به بند سپاه شکنجه گاه وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل شد. متن دفاعیه محمد رضا پورشجری :
20 آذر 89 بدون اطلاع قبلی اولین جلسه به اصطلاح دادگاه رسیدگی به اتهامات من در شعبۀ 2 دادسرای انقلاب کرج برگزار شد که به همه چیز شباهت دارد به غیر از دادگاه. واژۀ داد در فرهنگ ایران از ارجمندی بسیاری برخوردار است معنای ژرف آن با آنچه در نظام استبداد اینجا به عدالت ترجمه شده هرگز برابر این دادگاه جایگاهی که در آن مدیریت جامعه به داد مردم می رسد و حقوق آزادیهای طبیعی مردم را که از سوی قدرت مداران مورد تجاوز و تضیع قرار گرفته اعاده می کند.
اما در جمهوری اسلامی دادگاه بویژه وقتی که به جرائم سیاسی و عقیدتی رسیدگی می کند ابزار سرکوب مخالفان و معترضان به وضع موجود است و نهادی است که گویا به جهت حفظ قدرت و انحصارات گروه اقلیت حاکم بنا شده است.
امروز به 2 اتهام من رسیدگی می شد توهین به مقام معظم رهبری و ارتباط با سایتهای ضد انقلاب . در ابتدا عرض کردم که در دورۀ 37 سالۀ پهلوی دوم و در دورۀ 32 سال حکومت استبداد دینی هرگز هیچ دادگاه و محکمۀ که صلاحیت داشته و شایسته بوده باشد به اتهاماتی از جمله اتهامات سیاسی و وجدانی و عقیدتی رسیدگی نکرده است و من این جلسه را به عنوان دادگاه به رسمیت نمی شناسم زیرا که از حداقل وجاهت قانونی برخورد دار است،هیئت منصفه حضور ندارند ،من وکیل ندارم و نمایندگان رسانه ها نیز غایب هستند.
اما بدلیل اینکه من هر از فرصتی جهت راز بیان اندیشه ها و آراء خود استفاده می برم از این موقعیت ناخواسته نیز بهره می جویم و علیرغم بی اعتبار دانستن این مجلس به عنوان دادگاه از نوشتارهای خود دفاع می کنم.
در مورد توهین به مقام معظم رهبری باید عرض کنم من شخصی ،شیخی ،جایگاهی به این نام نمی شناسم. اگر منظور فرد خودکامه و ستمگر و دیکتاتوری است که برای حفظ قدرت انحصارات خود با زور و قهر و خشونت حکومت می کند و مخالفان و معترضان خود را در زندانها با شکنجه به قتل می رساند و در بیابانها به گلوله می بندد از حق طبیعی هر شهروندی از ایشان به دشنام یعنی به نام بد یاد کنند.
در مورد اتهام ارتباط با سایتهای مجازی ضد انقلاب عرض کردم طبق ماده 19 اعلامیۀ حقوق بشر هر قانون اساسی و موضوعی باید قطعا با روح و متن آن هماهنگ بوده باشد و هر گز روح و مبنای آن را نقض نکرده و اعتبار خود را از آن کسب کند کسب اطلاعات و آگاهی از هر منبع و مرجعی انتشار اطلاعات و اندیشه ها بدون استثناء در امور مسلم بشر شناخته شده و ... جهت تبادل افکار حق خود می دانم که با هر فرد و گروه و نحوۀ فکری ارتباط داشته باشم و بر اساس حق آزادی بیان که مادر آزادیها است و هیچ فرد و مقام و قدرتی نمی تواند این حق را از من سلب نماید.
حرفهای آخر:
پس در خارج از موضوع دادگاه بطور دوستانه برای حضار عرض کردم که من محصول جمهوری اسلامی هستم ،من ساخت حکومت اسلامی ام ،رژیم استبداد دینی خود مسئول تولید آدم های با اندیشه های مثل من است .همانطوری که این رژیم 7 میلیون معتاد،بیش از 3 میلین مواد فروش ،چند میلیون زن خیابانی تولید کرده است به همان نسبت نیز چند میلیون کفر گو متنفر از تمامی عربده های اسلام حاکمان ستمگر تولید کرده است.پیش از تسلط ضد انقلاب در سال 57 اگر مجموع نوشتها و کتب انتقادی و ضد اسلامی را جمع آوری می کردیم یک جعبه کوچک را پر نمی ساخت اما اکنون یک کتابخانه عمومی هم گنجایش کتابها و مقالات و پژوهشهای انتقادی و اسلام ستیز را ندارد .
سیامک مهر، محمد رضا پور شجری سابق
آذر 89
زندان رجائی شهر

Tuesday 14 December 2010

بمناسبت شصت و دومین سال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر

دهم دسامبر2010،
شست و دومین سالروز حقوق بشر

شست ودو سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، اعلاميه جهانی حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضای كشورهای عضو، از جمله ايران، رسيد.
ماده نخست اين اعلاميه، كه پايه های انسانی آن در ايران سابقه ژرف فرهنگی وتاريخی دارد و با روح منشور کوروش کبیر همخوان است، چنين ميگويد:« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .» جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ، شاهنشاه ایران، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین لوحه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.
تاریخ تمدن بشر گواهی میدهد که استقرار دموکراسی و حکومتهای قانونی که پایه حقوق بشری داشته باشند پیشرفتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را بدنبال آورده و رفاه ملی را تضمین نموده است. شایسته است که سالگرد این روز جهانی را بهمگان شادباش گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورند.

بررسی سی و یک سال گذشته نشان میدهد که مردم ایران، در زیر ضرب و شتم حکومتگران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت واپسگرایی، نادانی و فساد رژیم جمهوری اسلامی، اکثریت در فقرو فلاکت بسر میبرند. با اینهمه، مردم ایران بگونه خستگی ناپذیر با این رژیم و قوانین وحشیانه آن ، مبارزه میکنند. ایرانیان نشان دادند که، تا برکناری جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران از پای نخواهند ایستاد. ولی در پاسخ فریادهای آزادیخواهانه مردم ایران در برابر دیکتاتوری حکومتی، رژیم جمهوری اسلامی اقدام به کشتار جوانان بیگناه، ضرب و شتم و زندانی کردن زنان و مردان شجاع، تجاوز وهتک حرمت و شکنجه در زندان و سنگسار و بریدن دست و پا و انگشتان مینماید.
اکنون برای جهانیان روشن شده است که مردم ایران خواهان دوستی و همکاری با جهان آزاد هستند و سیاستهای تروریستی وحادثه جویانه رژیم جمهوری اسلامی را نمیپذیرند و این رژیم جمهوری اسلامی است که از آغاز، با بکار بردن سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی در کشورهای دیگر، که از فرهنگ مردم ایران بدور است، ایران و ایرانیان را در جایگاه نا هنجاری قرارداده است.
اکنون مردم مبارز ایران نیاز به پشتیبانی جهان آزاد دارند. ما از کشورهای آزاد جهان میخواهیم که، همچنان که با پشتیبانی همگانی باعث آزادی لهستان و آفریقای جنوبی شدند، و مانند حمایتهای کشورهای دیگر که به پایه گذاری دموکراسی در آمریکا کمک کرد، از مردم مبارز ایران پشتیبانی راستین و موثربنمایند و آنانرا یاری دهند تا این رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارند. یک ایران آزاد، پیشرفته و مسئول، بر پایه سوابق تاریخی و با نیروی توانمند مردم، بخوبی میتواند صلح و آرامش را در منطقه بر قرار ساخته و به گسترش منافع مادی و معنوی دراز مدت جامعه جهانی یاری رساند.
در این زمان شایسته است که از کشورها یی که، پس از سی و یک سال، در سازمان ملل متحد رای به محکومیت جمهوری اسلامی برای نقض سیستماتیک و وحشیانه حقوق ملت ایران دادند و آنانی که از ارسال وسایل سرکوب مردم و اسلحه به این رژیم خونخوار خودداری میکنند، سپاسگذاری نمود. مردم ایران این گونه اعمال انسانی را هرگز فراموش نخواهد کرد.

سازمانهای تهیه کننده آگاهینامه بترتیب الفبا:
انجمن فرهنگ ایران زمین - نیویورک، دفترهای برونمرزی حزب پان ایرانیست، جبهه ملی خارج از کشور، جبهه ملی دفتر شمال کالیفرنیا، حزب مشروطه ایران ، سازمان جوانان خواهان شاهنشاهی ایران، کنگره همبستگی ایرانیان، گروه رایزنی برای اتحاد، همیاری زنان ایرانی

Monday 13 December 2010

مقاله از اقای علی ضرابی

صداهایی که بگوش کسی نمی رسد

علی ضرابی

چندی قبل شنیده شد که در مواردی رئیس جمهور و همینطور وزیر خارجه آمریکا در محافلی که سران اعراب در آن حضور داشتند خلیج پارس را خلیج خوانده اند. من هم مثل خیلی از هم وطنان سخت به این موضوع معترض شدم . من و البته دیگران هم به ایشان در باب این اشتباه نامه هایی نوشتیم و تذکر دادیم که نمی شود رئیس جمهور و یا وزیر امور خارجه آمریکا نام خلیج پارس را ندانند نامی که هر کودک دبستانی آن را می داند .
در این مورد آن طور که لازم بود به اطلاع ایشان رساندم که شما اگر با دولت ایران در وضع غیر عادی هستید و دل خوشی از زمامداران آن ندارید. ملت ایران بیش از سی سال است که معتقد است سیستم فاشیست مذهبی که هم اکنون به عنف کشور ما را تصرف کرده و در این مدت که به ملت ما با حکومت جابر جمهوری اسلامی در داخل و خارج در جنگ هست و صدها جوان خود را دراین راه از دست داده و دقیقه ای نیست که از ستیز با آن فارغ باشد. در پاسخ من دفتر ایشان مرقوم داشته اند متاسفانه در حال حاضر ما درگیر وضع اقتصادی کشور هستیم و نیز نشت کردن نفت در مکزیک نیز برای دولت ایجاد ناراحتی هایی را کرده که اجباراً پاسخ شما را به وقت مناسبی موکول می کنم .
شاید تا حدودی هم درست بود و ما نیز معتقد شدیم که دیگر چنین اشتباهی در دستگاه های دولتی آمریکا پیش نخواهد آمد.
ولی با تعجب چند روز پیش اطلاع حاصل شد که وزرات دریاداری آمریکا به یگان های خود دستور داده که از این به بعد به جای نام خلیج پارس از نام مجحول خلیج عربی استفاده کنند. امری که هیچ ایرانی آن را باور نداشت و هنوز هم باور نمی کند که زمامداران بزرگترین کشور جهان دچار چنین اشتباه بزرگی بشوند. مگر آقای اوباما و مشاورین ایشان تصور می کنند که ملت ایران احمدی نژاد و خامنه ای و مشتی آخوند واپسگرا هستند و خلیج فارس پشت قباله همسران اینان هست؟ آیا زعمای آمریکا فکر می کنند عوض نمودن نام یک کشور و یا یک مثلاً اقیانوس یا خلیج مکزیک نام یک کوچه هست و یا نام شماره یک منزل و یا رنگ اتومبیل هست که می شود شهردار بیاید و اهالی محل هم جمع شوند و بغیر آن را اعلام کنند؟ و با رفراندوم محلی اگر توانستند شماره فلان منزل را تغییر بدهند؟ شما اختلاف با غارتگران ایران دارید که مسلم است ملت ایران پشتیبان شما است و با شما همگام و همراه می باشد همینطور که تاکنون با آنان جنگید و خون جوانان خود را در این راه بهاء پرداخته و از پا نیایستاده و با شما همراه است. چگونه یک سازمان دولتی که حقوق از ملت آمریکا می گیرد و می داند که این حقوق از تاکی ملت آمریکا است و ملت آمریکا که من و بیش از یک میلیون ایرانی آمریکایی بخشی از این ملت آیا مثلاً احمدی نژاد میتواند دستور دهد که از این پس به کشور آمریکا بگوئید کشور احمدی نژاد مسلماً او چنین غلطی نمی کند. باید سردمداران جوان آمریکا بدانند و قطعاً می دانند که نام خلیج پارس از هزاران سال پیش خلیج پارس بوده یعنی از زمانی که پارس ها و مادها در آنجا سکنی گزیدند به این آبراه هم خلیج پارس می گفتند. حال آقای اوباما به خاطر یک مشت عربی که خریدار اسلحه آمریکا هستند و با نفت برای آنها فرهنگی ساخته؟ توجه ندارند که ملت ایران گهواره چپان تمدن بشری بوده. هنوز سازمان ملل متحد منشور و یا فرمان حقوق بشر داریوش و کورش کبیر را سر لوحه کار خود قرار داده وهنوز واژگانی بهتر از آنچه او برای ما گذارده پیدا نکرده اند کاش کورش سر از خاک بیرون بیاورد و ببیند بسر زمین پهناوری که او برای ما گذارد چگونه طعمه لاشخورهای زمین خوار شد به نحوی که فرزندان او صاحب یک سوم کشوری که او برای ما گذارد هستند زیرا مردمی پیدا شده اند که زمانی خوراک آنها شیر شتر و سوسمار بود و اینان بغداد و تیسفون بابل و بحرین و تمام آن ایالت ایران را بلعیده اند و هم اکنون چشم طمع حتی به نام خلیج پارس دوخته اند .
آقای اوبــاما فـرض کنید شما و بانوی اول آمریکا با دو فرزند خود سر میز نهار نشسته اید و نماینده سازمان دریاداری نامه ای را نشان می دهد و دست خود را در نقشه روی خلیج پارس می گذارد و بدون توجه به آنچه در نقشه نوشته شده در تلویزیون می گوید خلیج عربی. آیا فرزندان شما نمی گویند بابا چرا اینها به خلیج پارس می گویند خلیج عربی؟ جنابعالی چه جوابی برای فرزندان خود دارید؟ آقای اوباما شما فکر می کنید در انتخابات آینده آیا آرای یک و نیم میلیون ایرانی آمریکایی در انتخاب شما تاثیر گذار نیست؟ شما دیدید که گوگل و ناشیونال جغرافی که با گرفتن میلیون ها دلار از شیوخ عرب به چنین شوخی ننگ باری دست زدند و ظرف چند هفته طوماری با بیش از یک میلیون معترض دریافت داشتند و اجباراً از ملت ایران عذر خواهی کردند؟ جناب رئیس جمهور، اقلیت آمریکایی های ایرانی با اقلیت های دیگر خیلی فرق می کنند اینان هم اکنون در ردیف زبده مردم آمریکا هستند. بزرگترین سازمان اقتصادی آمریکا یا می شود گفت دنیا روی شاخ آمریکایی های ایرانی می گردد، کالسکه های فرود آمده در کره مریخ تحت فرماندهی دانشمندان ایرانی است، از نظر اقتصادی دیگر جای بحث نیست جناب اوباما همه ایرانیان آمریکایی و هفتاد و پنج میلیون ایرانی مقیم ایران که در انتخاب شما هورا کشیدند از ریاست جمهور جوان و پر دانش خود می خواهند از این پس توجه بیشتری در امور بشود که خدای نکرده کارهایی بشود که باطناً خود شما هم دوست نداشته اید.

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران

ییانیه جبهه ملی ایران به مناسبت روز جهانی حقوق بشر

سالروز اعلامیه جهانی حقوق بشر خجسته باد!

در سیر تاریخ تمدن بشر، پدیداری ارزشهای جهان شمول نه تنها نقطه عطفی در تاریخ تعاملات جوامع بشری ایجاد کرده بلکه پیشرفت مترقیانه تمدن بشری نیز به شمار رفته است. در این راستا، اعلامیه جهانی حقوق بشر زمینه ساز تحولاتی شگرف در عرصه های گوناگون جامعه بین المللی شده است. آموزه های فلسفی و نظری حقوق بشر ریشه در حوزه گسترده ای از فرهنگها دارد، و هرچند از دید تاریخی بنیانگذار قانونهای کشوری مبتنی بر حقوق بشر ایرانیان باستان بوده اند، ولی هر جامعه به نوبه خود در مقاطعی از تاریخ سهمی در اثرگذاری بر این آموزه های اجتماعی داشته است. مفهوم امروزی حقوق بشر در دوران نوزایی و روشنگری اروپا پدیدار شد. دیدگاههای اندیشمندان سده هیجدهم، بر اعلامیه استقلال و منشور حقوق شهروندی امریکا، و بهمین ترتیب بر اعلامیه حقوق بشر و شهروندی انقلاب فرانسه و سرانجام بر اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل تاثیرگذار بوده است. این اعلامیه ها بنیاد اجرایی و عملی به رسمیت شناختن و رعایت حقوق بشر را در نظام بین الملل بنا نهادند. اعلامیه جهانی حقوق بشر که ما امروز سالروز آن را گرامی می داریم، نقطه آغازین تدوین وتصویب میثاق های حقوق بشری و پیش بینی سازوکارهایی به منظورایجاد تعهد دولتها نسبت به حقوق بشر گردید. از هنگام تصویب این اعلامیه تا کنون گامهای بلند و رسایی در راه دستیابی به حقوق شهروندی و آزادیهای بنیادین انسان برداشته شده است. اصول مندرج در این اعلامیه اثر ویژه ای نیز در راستای زمینه سازی و تسریع پایان یافتن استعمار ملتها توسط کشورهای قدرتمند و زیاده خواه داشته است.
از سوی دیگر، اعلامیه جهانی حقوق بشر محور بسیاری از تحولات جهانی در عرصه هایی چون حقوق بشر توسعه، حقوق بشر محیط زیست و، فراتر از همه، حقوق انسان دوستانه در منازعات بین المللی بوده است. امروزه پیوندی ناگسستنی میان حقوق بشر، توسعه پایدار و صلح جهانی به وجود آمده و شورای امنیت سازمان ملل متحد در پرتو اصول و اهداف منشور موفق شده در پرتو قانون های جهانی حقوق بشری صلاحیتهای نوینی مانند دخالتهای انسان دوستانه در رابطه با نقض فاحش حقوق بشر و همچنین صلاحیت شبه قضایی بوسیله دادگاههای ویژه، دادگاههای پیوندی یا مختلط و سرانجام ایجاد دیوان کیفری بین المللی، مسئولان و آمران ناقض فاحش حقوق بشر را تحت پیگرد، محاکمه و مجازات قرار دهد.
در شرایطی که حقوق بشر در بسیاری از زمینه های زندگی جوامع انسانی اثرگذار بوده و رهگشای بسیاری از مسائل و دشواری ها، بویژه در جوامع سنتی شده است، در برخی جوامع استبداد زده مانند ایران، حاکمان سیاسی و مسئولان اجرایی و قضایی، حقوق بشر را در دایره حاکمیت سیاسی تعریف می کنند و برای توجیه رفتار خشونتبار و غیرانسانی خود، در برابر رشد گسترده و سریع حقوق بشر در دیگر مناطق جهان، در توجیه رفتار ضد حقوق بشری خود بهانه های نسبیت فرهنگی و دوگانگی غرب در برخورد با حقوق بشر را عنوان می کنند یا به بهانه حفظ امنیت ملی به آسانی اصول حقوق بشری مردم خود را زیر پا می گذارند.
در این شرایط، بخشی از توده های ناآگاه با روحیه استبدادزده در جو اختناق سیاسی و تفتیش عقاید، برای گذران زندگی و تامین معاش، ناچار فرهنگ چاپلوسی عبودیت گونه با نگاه از پایین به بالا و رفتار رعیت گونه همراه با اطاعت محض را پیشه می کنند و زمینه های تحول در حقوق بشر و مردم سالاری را با انسداد مواجه می سازند.
افزون بر آن، در این جوامع استبدادزده، تعارضهای فکری و نظری نخبگان دگراندیش دغدغه های علمی را در میدان معاش و مقام تضعیف می کنند و در نتیجه اندیشه و کنشگری حقوق بشری در این جوامع به کمترین اندازه می رسد. در صورتیکه سرشت جهانشمولی حقوق بشر و آزادیهای بنیادین انکارناپذیر انسانی، با همه جوامع جهانی وابستگی متقابل و ارتباط تنگاتنگ دارد و یک جامعه نمی تواند برای طولانی مدت خود را از مسیر تحول حقوق بشری جهانی جدا نگه دارد. دولتها وظیفه دارند که صرفنظر از پیشینه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی مورد سلیقه خود، و صرفنظر از نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آنها، به تقویت و حمایت از حقوق بشر و همه آزادیهای بنیادین بپردازند، زیرا در غیر اینصورت دیر یا زود مقهور جریان شتابان و مسلط این ارزشهای جهانشمول خواهند شد.

جبهه ملی ایران
تهران - 19 آذر 1389 (10 دسامبر 2010)

زندان برای یونس رستمی

شش ماه زندان برای یونس رستمی، جبهه ملی آبدانان

امروز 20 آذر 1389، حکم شش ماه زندان تعزیری برای یونس رستمی، شاخه آبدانان (ایلام) جبهه ملی ایران، ابلاغ شد. در متن رای دادگاه که نگاره آن پیوست است، جرم آقای رستمی عضویت در سازمانها، احزاب و جمعیتهای سیاسی و فعالیت تبلیغی به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ... فعالیت برای جبهه ملی، شرکت در کنگره و ملاقات با سران جبهه و نهضت آزادی که علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت تبلیغی می نمایند...
جبهه ملی ایران حمله سیستماتیک و بی امان به جوانان فعال جبهه ملی ایران را تقبیح و محکوم می کند.

دفتر مردمداری جبهه ملی ایران
تهران – 20 آذر 1389

Wednesday 8 December 2010

هدیه دانشجویان

هدیه‌ی ویژه‌ی روز دانشجو به فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران

: جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در روز 16 آذر و به مناسبت روز دانشجو، در

اقدامی ابتکاری هدایایی تأمل‌برانگیز را به دفتر رئیس دانشگاه تهران ارسال کردند. این

هدایا شامل تابلویی از عکسهای حمله به دانشگاه تهران و کوی دانشگاه در خرداد 1388 و

تجمع های دانشجویی در ایام پس از انتخابات است، که در ذیل آن از فرهاد رهبر پرسیده شده

است: "جناب آقای رهبر! در برابر حرمت‌شکنی کوی و دانشگاه چه کردید؟
"

Monday 6 December 2010

روز دانشجو و دفتر تحکیم وحدت

تا نابودی تمام آثار دیکتاتوری و استبداد، ایستاده‌ایم

بیانیه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت: دفتر تحکیم وحدت ضمن تبریک روز دانشجو به کلیه دانشگاهیان عزیز، همبستگی دوباره خود را با کلیه دانشجویان دربند اعلام می دارد و خواستار آزادی تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی می باشد و اعلام می کند که هرگز از آرمان های بلند ملت ایران، برای دستیابی به دموکراسی و نابودی تمام آثار دیکتاتوری و استبداد در کشور، دست نخواهد کشید.

۱۵ آذر ۱۳۸۹

در آستانه ۱۶ آذر، «شورای تهران» دفتر تحکیم وحدت که یکی از ارکان مهم این بزرگترین اتحادیه دانشجویی است، با انتشار بیانیه ای از عموم دانشجویان برای برگزاری هر چه با شکوه تر این مراسم دعوت کرد.
دفتر تحکیم وحدت با اشاره به سابقه ۱۶ آذر و تداوم فعالیت های آزادیخواهانه جنبش دانشجویی ایران در طول بیش از نیم قرن اخیر، از فضای امنیتی حاکم بر کشور و در پی آن بازداشت گسترده فعالین سیاسی و دانشجویی انتقاد کرده است.

دفتر تحکیم وحدت به هزینه‌های فراوان وارد شده بر جامعه دانشگاهی اشاره و از رسانه ها به دلیل کم توجهی به هزینه های بسیار بر دانشجویان و جنبش دانشجویی، انتقاد کرده است. در این بیانیه همچنین به برگزاری نشست اخیر دفتر تحکیم وحدت و تحرک انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های سراسر کشور در آستانه ۱۶ آذر امسال و تداوم حیات این تشکل دانشجویی پرداخته شده است.
این اتحادیه دانشجویی همچنین خفقان موجود در کشور، سرکوب اعتراضات مردمی، شکنجه فعالین سیاسی و دانشجویی، ادامه بازداشت دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی و همچنین ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آیت الله منتظری را محکوم کرده است. دفتر تحکیم وحدت در ادامه از اوج گیری ناامنی در کشور و وقوع حوادثی همچون گسترده‌تر شدن جرائم و جنایات اجتماعی، بمب گذاری و ترور ابراز نگرانی کرده و از نهادهای مسئول برگزاری نظم و امنیت در کشور به شدت انتقاد کرده است.
در قسمت دیگری از این بیانیه، دفتر تحکیم وحدت در آستانه ۱۶ آذر حمایت قاطع خود از آقایان کروبی و موسوی را در مقابل کارزارهای بدون پشتوانه اقتدارگرایان بر علیه ایشان که به نام دانشجویان انجام میگیرد، اعلام کرده است.

Sunday 5 December 2010

دیدار فرزند طبرزدی با سید محمد خاتمی

فرزند طبرزدی در دیدار با خاتمی: به يورش به خانه مان اشاره نميكنم چرا كه ۱۶ سال است به ما يورش ميبرند
دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۰۲:۳۶

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات در دیدار با سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق جمهوری اسلامی، مواردی از نمونه های نقض آشکار قانون در برخورد با آنها و تضییع حقوق زندانیان را بازگو کرده و خواستار پیگیری شدند.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در این دیدار که روز سه شنبه گذشته ۹ آذر ماه در دفتر سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی و رئیس مرکز گفت‌و‌گوی تمدن ها صورت گرفت، خانواده های زندانیان سیاسی از جمله خانواده نوری زاد، مومنی، محتشمی پور، ميردامادی، طبرزدی و كيانوش راد، هر یک به اختصار در مورد وضعیت عزیزان دربند خود صحبت کردند. در اين ديدار كه فرزندان حشمت الله طبرزدی دبيركل جبهه دمكراتيك ايران هم حضور داشتند به مسايلی چند از انچه در 16 سال اخير بر انها گذشته است اشاره كردند. انها به نحوه حبس و دادگاه غيرقانونی و غیرانسانی، و تبعید مهندس طبرزدی به زندان رجايی شهر اشاره داشتند.
حسین طبرزدی، دانشجو و پسر حشمت الله طبرزدی، در بخشي از صحبت های خود گفت كه ما به نحوه يورش به منزلمان اشاره نميكنيم چرا كه ۱۶ سال است كه به منزل ما يورش ميبرند و اين اصلاموضوع تازه اي نيست. فشار به خانواده، شكنجه زنداني موضوع تازه اي نيست و در تمام ۱۶ سال بر ما و مهندس حشمت الله طبرزدی چنين گذشته است. در این دیدار تعدادی از خانواده هیا زندانیان سیاسی به یورش ماموران امنیتی به منازلشان شدیدا اعتراض کرده اند.

فرزندان طبرزدی در صحبت های خود نحوه برگزاری دادگاه و روند دادرسی را مورد اعتراض قرار داده و اقدامات قوه قضائیه را نادرست دانستند. آنها همچنين به امكانات ضعيف بهداشتی و آسايشی در زندان رجايی شهر اشاره كردند. حشمت الله طبرزدي سخنگوي شوراي همبستگي براي دمكراسي و حقوق بشر در ايران چندی پيش به تحمل ۹ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در دادگاه بدوی محكوم شد و در انتظار دادگاه تجدید نظر در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد.

Friday 3 December 2010

جبهه ملی و 16 اذر

شانزده آذر1332 نشان ازفریاد نسل جوان علیه استبداد دارد

ازادی اصل مقدسی است که بدون آن راه بر ترقی وپیشرفت وسعادت ملت ها بسته است . ملت ایران در یکصد سال اخیر پیوسته با مبارزات خویش برای دستیابی به آزادی و دموکراسی درتلاش بوده و برای این حرکت هزینه های بسیار داده است . با تاسیس دانشگاه در ایران ، دانشجویان پیشگامان مطالبات حقوق مدنی و دموکراسی بوده و برای کسب آزادی های فردی واجتماعی ملت ایران از هیچ کوششی فرو گذار نکرده اند . نقش موثر دانشجویان در نهضت ملی شدن صنعت نفت از جلوه های درخشان و فراموش نشدنی مبارزات دانشجوئی ایران است .
دستگاه های اطلاعاتی بیگانه و عوامل داخلی آنها زمانی را جهت اجرای کودتای ننگین 28 مرداد 1332 برای ساقط کردن دولت ملی دکتر محمد مصدق رهبرجبهه ملی ایران انتخاب کردند که دانشگاه هادر تعطیلات تابستانی باشند زیرا از مقاومت دانشجویان درمقابل کودتا بیمناک بودند . درآن زمان درتهران سال 1332 فقط دو مرکز دانشجوئی یعنی دانشگاه تهران و دانشسرایعالی فعال بودند. با گشایش آنها در اول مهر ماه از همان نخستین روزها مبارزه دانشجویان با اعتراض و تحصن و تظاهرات علیه حکومت کودتا آغاز گردید. دانشجویان چون بازاریان و دیگر گروههای اجتماعی در نهضت مقاومت ملی گرد آمده و هماهنگ علیه حکومت کودتا به صحنه مبارزه وارد شدند . ازوقایعی که شعله های خشم مردم را برانگیخت ، محاکمه دکتر مصدق در دادکاه نظامی بود . سخنان و رفتار دادستان نظامی با دکترمصدق بر تنفر مردم به ویژه دانشجویان از حاکمان افزود و مدت کوتاهی پس از شروع دادگاه ، روز چهاردهم آذر 32 روزنامه ها خبر دادند که رابطه سیاسی با دولت انگلیس که توسط دولت ملی قطع شده بود مجددا بر قرار شده وسفیر انگلیس به تهران میاید. تجدید روابط بادولت استعماری انگلیس دست آوردهای نهضت ملی را به نابودی تهدید میکرد .
دانشجویان روز پانزدهم آذر را روز اعتصاب واعتراض به محاکمه دکترمصدق و تجدید رابطه با انگلیس اعلام کردند و تظاهرات باشکوهی دردانشگاه تهران به ویژه در دانشکده فنی ودانشکده علوم با شعار «مصدق پیروز است » وشعارهای تند دیگری علیه تجدید رابطه با دولت انگلیس سر دادند . در روز پانزدهم تظاهرات به آرامی پایان یافت و دانشجویان اعلام کردند که از روز شانزدهم به کلاسهای درس میروند . روز شانزدهم آذر دانشجویان در کلاسهای درس بودند که حدود ساعت 10 صبح یک گروه از کماندو های ورزیده و مجهز به مسلسل های سبک وارد دانشگاه تهران شده به سوی دانشکده فنی رفتند . وقتی به رئیس دانشکده اطلاع داده شد که کماندو های مسلح در حال ورود به دانشکده هستند او دستور داد تا زنگ تعطیل شدن کلاسها بصدا درآیدتا دانشجویان از دانشکده خارج شده مورد هجوم قرارنگیرند.اما با خروج اولین دانشجویان از کلاسها مامورین مسلح به روی آنان آتش گشودند و سه دانشجوی دانشکده فنی ، احمد قندچی ، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا درخون خود غلطیدند وچند دانشجوی دیگرمجروح و30 دانشجو بازداشت شدند . حاکمیت تصور کرده بود که با بخون کشیدن دانشجویان جنبش آزادیخواهانه ملت ایران خاموش میشود درحالیکه تا امروز می بینیم که درهمه سالهای گذشته ،درهمه نسلهائی که
پای بدانشگاه نهادند عشق به آزادی ویاد آن شهیدان جاودانه مانده است .
هم اکنون دهها دانشجوی آزادیخواه درزندان های جمهوری اسلامی هزینه آزاداندیشی و میهن دوستی خودرا باشجاعت می پردازند و به مبارزه برای سعادت ملت ایران که سر آغازش تامین آزادی های فردی واجتماعیست افتخار میکنند . شانزدهم آذر روز دانشجوست،روزی که دانشجویان آزاده برای هدف خویش ازدادن خون دریغ نکردند .
جبهه ملی ایران 16 آذررا که روز نمادین فریاد دانشجویان علیه استبداد است گرامی میدارد
جبهه ملی ایران به همه شهدای دانشجو درود می فرستد .
جبهه ملی ایران خواستار آزادی دانشجویان زندانی ، این برگزیده ترین فرزندان ملت است .
دانشگاه باید استقلال داشته باشد واخراج بدون دلیل موجه و زندانی کردن دانشجویان محکوم است وآمران
ومجریان اینگونه اعمال باید پاسخگوی اقدامات خویش باشند .
تهران- جبهه ملی ایران
13/9/1389

Thursday 2 December 2010

بیانیه کانون نویسندگان ایران - تهران

به مناسبت دوازدهمين سالگرد قتل محمد مختاري و محمدجعفر پوينده

آن شب كه شهر را از تابوت بيرون كشيدند
گودال دسته‌جمعي ما را ستاره‌ها نشان كردند

مردم آزاده!
دوازدهمين سالگرد قتل تبهكارانه‌ي زنده‌يادانِ عرصه‌ي انديشه و بيان، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده، فرا مي‌رسد اما نه‌تنها هنوز آمران و عاملان واقعي اين جنايات هولناك را معرفي نكرده‌اند بلكه كماكان سكوت تنها پاسخ به خانواده‌هاي قربانيان و مردم ايران است.
اكنون همگان مي‌دانند كه قتل‌هاي سياسي سال 77 موسوم به قتل‌هاي زنجيره‌ئي جرياني براي حذف فيزيكي دگرانديشان و آزادي‌خواهان بود. اين جنايت با قتل ددمنشانه‌ي فعالان سياسي داريوش فروهر و پروانه‌ اسكندري آغاز شد و با ربودن و خفه كردن دو يار سربلندِ كانون نويسندگان ايران، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده، به اوج رسيد و براي جانيان آدمكش چيزي جز نفرت و خشم مردم ايران و جهانيان در پي نداشت. چنان‌كه از آغاز انتظار مي‌رفت اين قتل‌ها سراسر ايران را به لرزه درآورد، پرده از بسياري از مرگ‌هاي مشكوك ديگر برگرفت، روزنامه‌نگاران و نويسندگان و مورخان و فعالان اجتماعي و سياسي را به بازنگري در تاريخ قتل‌ها و سركوب‌هاي دو دهه‌ي پيش از آن واداشت، و دانش‌جويان و فرهيختگان را به داد‌خواهي طلبيد. هنگامي كه پرده اندكي كنار رفت آشكار شد كه عاملان خون‌آشام در گذشته‌ي نه‌چندان دور از ريختن خون ده‌ها آزادي‌خواه ديگر هم‌چون زنده‌يادان احمد ميرعلايي، غفار حسيني، حميد حاجي‌زاده، پيروز دواني، مجيد شريف و . . . هراسي به دل راه نداده بودند. اما طي سال‌هايي كه از اين جنايت مي‌گذرد نه‌تنها ابتدايي‌ترين خواسته‌هاي انساني ناديده گرفته شد، بلكه با سركوب و دستگيري و حبس و سانسور فضايي سربي بر جامعه حاكم كردند و گوي سبقت را از خودكامگان قرون‌وسطايي ربودند. اكنون اعمال زور و سركوب شيوه‌ي رايج در چهارگوشه‌ي كشور است. يورش به خانه‌ها،‌ دستگيري‌هاي گسترده،‌ دادگاه‌هاي عدالت‌ستيز و محكوميت‌هاي طولاني ابعادي وسيع مي‌يابد. بسياري از منتقدان اجتماعي بدون ارايه‌ي كوچك‌ترين مدركي در زندان‌ها به سر مي‌برند و كار به جايي رسيده است كه وكلاي مدافع حقوق زندانيان سياسي نيز دستگير و زنداني مي‌شوند.
ولي افزون بر آن‌چه گذشت، پديده‌ي قتل‌هاي زنجيره‌ئي حديث ديگري نيز دارد كه از لزوم عزم و اراده‌ي نيرومندترِ آزادي‌خواهان براي ريشه‌كني آن حكايت مي‌كند. در آغاز تصور مي‌شد طنابي كه سركوب‌گران آدمكش به گردن مختاري و پوينده انداختند به دست و پاي خودشان پيچيده است و چندي نمي‌گذرد كه آمران و عاملان اين قتل‌ها به سزاي عمل ننگين خود مي‌رسند. چنين نشد. از يك سو، سعيد امامي را از ميان بردند، و با صدور قرار موقوفيِ تعقيب و بدين‌سان حذف همه‌ي اقارير او از پرونده، رابطه‌ي بالا و پايين در آمريت و اجراي اين قتل‌ها يك‌سره گسسته شد. سپس پرونده را از طول و عرض و ارتفاع مثله كردند و سرانجام مشتي عوامل اجراييِ خرده‌پا را به محاكمه‌اي كشيدند كه جريان دادرسي آن ماهرانه از پيش تعيين شده بود. و سرانجام ناصر زرافشان، يكي از وكلاي خانواده‌هاي قربانيان، محاكمه و به "جرم" دفاع از موكلان خود به پنج سال زندان محكوم شد. اما، از سوي ديگر- و اين همان حديثي است كه بايد بازگفته شود و مورد تأكيد قرار گيرد- در فضاي فروكشِ سريع اعتراض و التهاب مردم و بر بستر جبن و ناتوانيِ به‌اصطلاح اصلاح‌طلباني كه نخست براي جراحي اين "غده‌ي سرطاني" عزم جزم كرده بودند اما در نهايت عقب نشستند، آمران و عاملان قتل‌هاي زنجيره‌ئي طنابي را كه موقتاً به دست و پايشان پيچيده بود باز كردند و دست‌به‌كار تدارك توطئه‌هاي تازه بر ضد آزادي‌خواهان شدند، كه كشتار سال گذشته‌ي جوانان در كهريزك از آن جمله است. راه افتادن چندباره‌ي ماشين قتل‌هاي زنجيره‌ئي و تكرار چرخه‌ي كشتار آزادي‌خواهان اين حقيقت را يادآوري مي‌كند كه بهاي آزادي در اين سرزمين هم‌چنان سنگين است و زدودن ننگ آزادي‌كُشي از جامعه‌ي ما عزم و اراده‌ي به‌مراتب نيرومندترِ مردم آزادي‌خواه را مي‌طلبد.
كانون نويسندگان ايران، ضمن گرامي‌داشت ياد محمد مختاري و محمدجعفر پوينده و اعتراض به محروميت خود از برگزاري مراسم بزرگ‌داشت براي اين دو عزيز، هم‌چون گذشته خواهان معرفي و محاكمه‌ي آمران و عاملان قتل‌هاي زنجيره‌ئي،‌ آزادي همه‌ي زندانيان سياسي، و حذف سانسور از تمامي زمينه‌هاي اجتماعي و فرهنگي و تأمين آزادي انديشه و بيان براي همگان است
کانون نویسندگان ایران
11 آذر 1389

Wednesday 1 December 2010

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران

دکتر ابراهیم یزدی وسایر زندانیان سیاسی را آزاد کنید

در ایران سالهاست آزادیهای فردی و اجتماعی پایمال شده و هجوم ماموران امنیتی به هر جمع و در هر مکان ناقض فاحش حقوق بشر است .
در هفته های گذشته آقای دکتر ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران درحالیکه برای شرکت در مجلس ترحیمی به شهر اصفهان رفته بودند،پس از پایان مجلس ختم ورفتن به منزل مسکونی توسط ماموران امنیتی که به خانه مذکور هجوم میبرند به اتهام واهی برگزاری نماز جماعت بدون مجوز بازداشت میشوند و چند نفر دیگر از همراهان ایشان هم که همگی از چهره های معتبر سیاسی هستند توسط ماموران زندانی میشوند. فردای آن روز همراهان ایشان آزاد ولی آقای دکتر یزدی را درحالیکه از بیماری های مهم ومتعدد رنج میبرند ودرآستانه هشتاد سالگی قرار دارند به زندان اوین انتقال میدهند که تا کنون هم در زندان اوین هستند .
جبهه ملی ایران به بازداشت غیر قانونی آقای دکتریزدی به شدت اعتراض دارد و حمله به اجتماعات و دستگیری افراد را نقض حقوق انسانی ملت ایران می داند.
ما خواستار آزادی فوری آقای دکتر ابراهیم یزدی و همه زندانیان عقیدتی وسیاسی هستیم.

تهران - جبهه ملی ایران
10/9/

بیانیه حزب ملت ایران

دوازدهمین سالگرد شهادت رهبران حزب ملت ایران داریوش فروهر و پروانه فروهر

هم میهنان: دوازده سال از خاموش ساختن دو عاشق میهن, دو پاکباخته ی راه آزادی, استقلال و عدالت خواهی و راه سرافرازی ایران, دو سردار آزاده نهضت ملی, دو رهرو مصدق بزرگ , داریوش فروهر و پروانه فروهر گذشت. دلاورانی که وجودشان سرشار از صداقت و عشق به مردمسالاری بود در خانه امنشان با دشنه و کارد دژخیمان به شهادت رسیدند. ولی همچنان آگاهی بایسته در مورد این جنایت جانسوز به ملت ایران داده نشد و جنایت آفرینان همچنان در پس پرده ابهام پنهانند.
هم میهنان: در شبیخون یکم آذرماه 1377 رهبران حزب ما را که بیش از 50 سال برای استقلال و آزادی و اجرای عدالت تلاش می کردند از ملت گرفتند اما یاد و خاطره شان با نام ایران در دلهای مردم جای گرفت و در فریاد آزادی در جهان انسانها همواره جاوید خواهد ماند.

حزب ملت ایران: در آغاز دوازدهیمن سال شهادت عزیزان ملت و رهبران خود هم چنان چون گذشته داد خواهی خود را اعلام داشته و خو استارتشکیل دادگاه علنی و محاکمه تمام افرادی است که در پروژه قتل ها ی سیاسی دگر اندیشان شرکت داشتند. به امید آن روز

یاد و خاطره تمامی جانباختگان راه استقلال, آزادی و عدالت در ایران گرامی باد.
برچیدن زندان سیاسی خواست ملت ایران است.
درود بر روان پاک داریوش و پروانه فروهر, شهیدان راه آزادی و مردمسالاری

حزب ملت ایران

یکم آذرماه 1389 خورشیدی

نامه نهضت مقاومت ملی ایران به اوباما

عالیجناب باراک اوباما ریاست جمهور ایالات متحده آمریکا !

در اخبار رادیو فردا بتاریخ بیست و هشتم نوامبر سال جاری آمده است که: «وب ـ سایت رسمی نیروی دریائی ایالات متحده آمریکا از پرسنل و افسران خود خواسته است تا به جای استفاده از نام خلیج فارس از اصطلاح خلیج عربی استفاده کنند.
با توجه به اینکه سابقه ی نام گذاری خلیج فارس بر این تنگه ی آبی به قرن دوّم میلادی بر می گردد و بعلاوه در کلیه ی نقشه های جغرافیائی دارای اعتبار جهانی که از قرن پانزدهم میلادی تا کنون بجا مانده تنها از خلیج فارس ذکر شده است، در چند دهه ی اخیر این خلیج تاریخی با کوشش ها ی تبلیغاتی دایر بر تغییر نام معتبر « خلیج فارس» به اسم جعلی و مغایر واقعیت «خلیج عربی» روبرو بوده است. خوشبختانه تاکنون هیچکدام از این کوشش ها که هربار با هدف تهدید منافع وسیادت ملی ملت و تمامیت ارضی ایران انجام می گرفته، موفق نبوده است.
درست به همین علت جای حیرت و تأسف است که نیروی دریائی ایالات متحده که حضرتعالی فرماندهی عالی آن را عهده دار هستید دست به چنین اقدامی زده است.
عالیجناب! ملت شریف، آزاده و صلح دوست ایران که درطول سه دهه ی اخیر، بالاجبار موجودیّت جمهوری اسلامی را متحمّل است، با آگاهی از مواضع رسمی دوستانه شما نسبت به خود، متقابلاً دست دوستی بسوی ملت آمریکا دراز می کند. ملت ایران که همه روزه زیر ضربه های جانفرسای حاصل از سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار دارد، از عمل حیرت انگیز و خلاف واقعیت تاریخی نظیر آنچه که در وب ـ سایت نیروی دریائی ایالات متحده انعکاس یافته است رنج می برد و آن را نشانه ی سر شکستگی و منافی منافع ملی خود میداند و حذف فوری اصطلاح جعلی «خلیج عربی » در وب ـ سایت را از مقامات مسئول انتظار دارد.

با تجدید مراتب احترام
ایران هرگز نخواهد مرد

نهضت مقاومت ملی ایران
بیست و هشتم نوامبر دوهزاروده