Sunday 29 July 2012

سلیمی‌نمین: وضعیت کشور غیرقابل تحمل است

مدیر مسوول اسبق روزنامه کیهان هوایی و یکی از اصول‌گرایان تندرو با «غیرقابل تحمل خواندن» وضعیت کشور؛ به انتقاد از دولت دهم پرداخت و گفت احمدی‌نژاد به سادگی از قدرت کنار نمی‌رود. به گزارش عصر ایران عباس سلیمی‌ نمین٬ رییس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتگویی تفصیلی با این سایت وضعیت کشور را «غیرقابل تحمل» خوانده است. وی همچنین گفته است که محمود احمدی‌نژاد قصد دارد پس از پایان دولت دهم همچنان در قدرت باقی بماند. نمین اما پیش‌بینی کرده است که تیم دولت در رسیدن به هدف خود که همان ماندن در قدرت پس از پایان دوره‌ی ریاست جمهوری است، ناکام خواهد ماند. آقای سلیمی در پایان هم دولت احمدی‌نژاد را «دولتی مغرور» خوانده که به انتقاد‌ها بی‌توجهی می‌کند. وی در این خصوص گفته است احمدی‌نژاد در حال حاضر منتقدان فراوانی دارد که بسیاری از آنها زمانی حامی وی بوده‌اند؛ اما اکنون منتقد او هستند. گفتنی است پیشتر نیز برخی از چهره‌های سیاسی گفته بودند که احمدی‌نژاد به سادگی از قدرت کنار نمی‌رود. برای نمونه مهدی خرعلی قبلا گفته بود که احمدی‌نژاد به دلیل بدست آوردن اسناد محرمانه از فساد مقامات ارشد جمهوری اسلامی، از این اسناد برای ماندن در قدرت استفاده می‌کند.

Saturday 28 July 2012

مصاحبه با محسن رضائی در رابطه با احتمال حمله امریکا به ایران

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده پیشین سپاه پاسداران می‌گوید تلاش برای سرنگونی دولت سوریه مقدمه ‌منازعه با ایران است و آمریکا نیز توان حمله به ایران را دارد. محسن رضایی در برنامه «راز» شبکه چهارم، تحلیل خود را از اوضاع منطقه و ایران ارائه داد و تصریح کرد آمریکا توان حمله به ایران را دارد. محسن رضایی در پاسخ به سئوال مجری برنامه که گفت حتی «منابع غربی» می‌گویند آمریکا نمی‌‌تواند به ایران حمله کند، اظهار داشت: «قبول ندارم که آمریکا نمی‌تواند به ما حمله کند، این ما هستیم که نمی‌گذاریم حمله کند. یعنی تا ما غفلت کنیم آنها حمله خواهند کرد کما اینکه زمان بوش سه بار هواپیماها را آوردند روی باند برای حمله اما هوشیاری و آزمایش موشک‌های ایران و افشاگری‌هایی که بعد از حمله آمریکا به عراق صورت گرفت از عواملی بود که مانع حمله آنها شد. لذا حفظ بازدارندگی به صورت مستمر در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار واجب و مهم است.» به گزارش سایت محسن رضایی، وی به ویژه در این برنامه تلویزیونی، به بازسازی اقتصادی کشور تاکید کرده و گفته است با برنامه «دوران صلح» نمی‌توان بر مشکلات کنونی فائق آمد. فرمانده پیشین سپاه پاسداران همچنین از این امر انتقاد کرده که چرا ایران به بشار اسد درباره اجرای اصلاحات در این کشور فشار نیاورده است. محسن رضایی تاکید کرد که باید رابطه ایران و آمریکا و مذاکرات هسته‌ای «آسیب‌شناسی» شود تا برای برون‌رفت از شرایط کنونی چاره‌اندیشی شود. وی همچنین تصریح کرده که علی‌رغم وفاداری به «نظام» و «رهبری» منتقد وضع موجود است. دبیر مجمع تشخیص سوریه را مقدمه‌ای برای برخورد با ایران دانست و گفت: «آنها می‌دانند تا سوریه و حزب‌الله لبنان باشند، حمله به ایران دشوار است چون ما دست بلندی در مرزهای مدیترانه داریم اینها می‌خواهند سوریه سقوط کند و حزب‌الله ضعیف شود تا موشک‌هایی که از ۷۰ کیلومتری می‌تواند اسرائیل را بزند را مهار کنند و سپس عراق را مهار کنند و بعد از آن ایران را هم تحت تأثیر قرار دهند منتها قبل از این مراحل برای تضعیف ایران تحریم‌های اقتصادی را شروع کرده‌اند.» محسن رضایی تصریح کرد: «آنها امروز با دو فلش سوریه و تحریم‌ها به سمت ما فشار می‌آورند و این می‌تواند مقدمات یک منازعه باشد در عین حال می‌تواند سکویی برای جهش ما باشد.» وی افزود: «نباید تحریم‌ها صورت می‌گرفت. تحریم‌ها ظالمانه است ولی حالا باید با آن مبارزه کنیم و در این مبارزه هم پیروز شویم.» محسن رضایی سپس به قطع شدن روابط ایران و آمریکا پرداخت و گفت: «قطع رابطه سیاسی از طرف آمریکا بود تا آبان ۱۳۵۸ سفارت آمریکا در ایران برقرار بود، و رفت و آمدهایی صورت می‌گرفت. در خاطرات برژنسکی آمده که در مذاکرات او با دکتر یزدی در الجزایر، برژنسکی می‌گوید ما حاضریم اموال شما را بدهیم اما دکتر یزدی می‌گفت نه شما شاه را تحویل دهید.» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «از ابتدای انقلاب تاکنون باید دیپلماسی خود را آسیب‌شناسی کنیم مثل این که در سه دوره مذاکره به سرپرستی آقایان روحانی، لاریجانی و جلیلی با غرب آسیب‌ها کدام بوده است؟ آیا نمی‌شد فاصله روسیه و چین با آمریکا را بیشتر کرد؟ یا نمی‌شد فرصت‌های بیشتری ایجاد کرد؟ ... باید قویترین تیم سیاست خارجی را برای آن شکل دهیم که دائم رصد کرده و فکر بدهد و این تیم باید خود به اندازه یک وزارت خارجه باشد.» وی ضمن اشاره به کمبود برخی کالاهایی چون مرغ آن را به بی‌برنامگی مسئولان نسبت داد و گفت: «مدیریت و برنامه‌های اقتصادی در شرایط تحریم با شرایط معمولی متفاوت است. اقتصاد در شرایط صلح و همان رویه در شرایط تحریم کارایی نخواهد داشت. ما نیازمند مدیریتی برای عبور موفق‌آمیز از تحریم‌ها هستیم.» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پشتوانه قدرت را مردم دانست و گفت اگر «مردم نباشند قدرت فرو می‌ریزد.» محسن رضایی از اصلا‌ح‌طلبان نیز انتقاد کرد که چرا در دوران هشت‌ ساله خود به عربستان و سوریه درباره باز کردن فضا در این کشورها فشار نیاوردند. فرمانده پیشین سپاه گفت: «ظلم‌ستیزی و مقابله آقای اسد با اسرائیل بسیار خوب است ولی مثلاً سال‌ها پیش باید به آقای اسد می‌گفتیم که اصلاحات را آغاز کن. سوریه شریک استراتژیک ماست و حمایت ما از سوریه به جا و با معناست منتها نباید در صدور همه ارزش‌های انقلاب اهمال شود.» به تازگی حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز، با اشاره به تهدید ایران به بستن تنگه هرمز گفته بود که چنین تهدیدی هزینه دارد و در صورت عملی شدن آن، ایران به درگیری نظامی کشیده خواهد شد. حسین علایی همچنین گفته است که بهتر است ایران به باز بودن هرمز تاکید کند که متحمل تبلیغات منفی در این زمینه نشود

Friday 27 July 2012

دستور ویژه احمدی‌نژاد برای ذخیره‌سازی کالاهای اساسی

حسن رادمهر معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران روز جمعه ششم مردادماه، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته است که با دستور ویژه رئیس جمهور و تاکید وزیر صنعت، معدن و تجارت، ذخیره‌سازی استراتژیک کالاهای اساسی حداقل معادل سه ماه نیاز کشور، در دستور کار قرار گرفته است. وی با اشاره به اینکه طی هفته‌های گذشته با دستور اکید رئیس‌جمهور و وزیر صنعت، معدن و تجارت قرار بر این شد که بخش اعظم «کسری نیاز کشور» به کالاهای اساسی تامین شود، در ادامه گفته است که، موضوع ذخیره‌سازی استراتژیک، حداقل معادل سه ماه نیاز کشور، در دستور کار قرار گرفته است که شامل گندم، کنجاله، نهاده‌های دامی، روغن خام، شکر خام، برنج است. دستور آقای احمدی‌نژاد مبنی بر واردات و ذخیره سازی غلات در حالی است که بر اساس گزارش ۱۹ آوریل سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، فائو، انتظار می‌رود که تولید گندم ایران در سال ۲۰۱۲ نسبت به سال ۲۰۱۰ به میزان یک و نیم میلیون تن کاهش یابد و ایران در سال جاری میلادی، مجموعا ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تن غلات شامل گندم، ذرت و برنج از کشورهای خارجی وارد کند. بنا بر گزارش ماه ژوئن خبرگزاری رویترز، ایران در نیمه اول سال جاری میلادی ۳ میلیون تن گندم وارد کرده است و برای نیمه دوم سال نیز در تلاش است که ۲ میلیون تن گندم دیگر وارد کند. این درحالی است که آقای احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۷ قول داده بود که به زودی کشور در زمینه تولید غلات به خودکفایی کامل برسد. اما گزارش اخیر فائو می‌گوید که تولید غلات در ایران شامل ذرت، جو، گندم و غیره از سال ۲۰۰۷ تاکنون افزایش بسیار جزیی (مجموعا حدود ۳۸۰ هزار تن) داشته است، در حالی که طی این دوره به خاطر افزایش مصرف، واردات غلات ایران از ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تن به ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تن رسیده است. در مورد کنجاله که خوراک اصلی مصرفی در مرغداری‌های ایران است، اخیرا گزارش‌هایی از «کمبود شدید» این نهاده در رسانه‌های ایران منتشر شد. خبرگزاری مهر، ۱۶ تیرماه با استناد به گفته‌های یک فعال صنعت مرغداری با اشاره به کمبود خوراک مصرفی مرغداری‌ها، گزارش داد که شرکت مادر تخصصی پشتیبانی امور دام تا حالا هیچ نهاده (خوراک کنجاله و سویا) قابل محاسبه‌ای را توزیع نکرده است. به گفته این فعال صنعت مرغداری «حدود پنج ماه است کمبود شدیدی در زمینه تامین این نهاده‌ها در کشور وجود دارد و حتی با کیلویی ۱۸۰۰ تومان نیز نمی‌توان سویا را تهیه کرد ... موضوعی که باعث شده است مرغداری‌ها با ظرفیتی بسیار کمتر از ظرفیت واقعی فعالیت کنند و قیمت مرغ به شدت افزایش یابد». اخیرا قیمت مرغ در ایران به کیلویی بالای ۸۰۰۰ تومان سعود کرده است. در همین زمینه، خبرگزاری رویترز اسفندماه سال گذشته گزارش داد که پنج کشتی حامل غله برای ایران در پی تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا و توقف معاملات پولی و بانکی، از تخلیه بار در ایران بازمانده و راهی کشورهایی دیگر شدند. به گزارش رویترز، در طی سه هفته دست‌کم ۱۰ کشتی حامل غله در خارج از بندر امام خمینی در ایران معطل ماندند و به دلیل اینکه پول آنها هنوز به دست صاحبان کالا نرسیده، دستور تخلیه بار آنها صادر نشد و در نهایت به پنج کشتی دستور داده شد راهی مقاصد جدید شوند و از نزدیک بندر امام خمینی در ایران، به طرف قطر، امارات متحده عربی و سنگاپور به راه افتادند. منشا مشکلات؛ تحریم یا سوء مدیریت جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی با موضوع بررسی گرانی‌ها در کشور، چهارشنبه ۴ مرداد با حضور رستم قاسمی وزیر نفت، صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی، مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت، سید شمس الدین حسینی وزیر امور اقتصاد و دارایی و محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی و عده‌ای دیگر از مسئولان مرتبط حوزه اقتصادی کشور برگزار شد. پیشتر مسئولان رده بالای دولتی و حکومتی از بی‌تاثیر بودن تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران خبرداده و حتی تحریم‌ها را «مفید و فرصتی برای خودکفایی کشور» خوانده بودند. این در حالی است که بعد از جلسه غیرعلنی دولت و مجلس، به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، لطف الله فروزنده معاون پارلمانی رییس جمهور اعلام کرد که «بخش اعظم موانع و مشکلات در مسائل اقتصادی مربوط به تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی استکبار است که در این راستا ان‌شاءالله مجلس و دولت و همچنین ملت شریف ایران با مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح عبور خواهند کرد.» اظهارات فروزنده درباره «تحریم‌های استکبار» به عنوان منشا گرانی‌ها در حالی است که به گزارش روز چهارشنبه خبرگزاری فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس ایران با اشاره به اجلاس دولت و مجلسی‌ها درباره گرانی‌ها گفته است که در این جلسه طولانی پنج ساعته، موضوعات حساسی که اکنون با آن مواجهیم مانند گندم، مرغ، وضعیت صنعت و شرایط کشاورزان و دامداران، با حضور مسئولان دولتی مطرح شد و درباره این مسائل به صورت مبسوط صحبت کردیم. رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به تحریم‌ها علیه ایران، نقش آن را عامل اصلی در گرانی‌ها ندانست و تصریح کرد: باید ساز و کار مدیریتی کشور برای رفع این موضوع اصلاح شود. به گزارش خبرگزاری مهر آقای لاریجانی هفته پیش نیز در مورد گرانی‌ها گفته بود: «گرانی موجود در کشور یک اشکالاتی دارد و ما نباید با مردم چند پهلو صحبت کنیم و اگر اقتصاد کشور حساب و کتاب داشت وضع امروز گرانی کشور این‌گونه نبود که این امر نشان‌دهنده ضعف مدیریت اقتصادی کشور است.»

Wednesday 25 July 2012

بیانیه با امضاهای جمعی از فرهیختگان ایران

اِعمال محدودیت برای هم‌فرهنگانِ افغانستانی را محکوم می‌کنیم چندگاهی است خبرهایی ناخوشایند درباره‌ی اعمال محدودیت‌های تازه برای پناهندگان افغانستانی از زبان برخی مقام‌های دولتی شنیده و یا صدور بخش‌نامه‌هایی در این زمینه مشاهده می‌شود. نقطه‌ی آغاز چنین برخوردی را می‌توان جلوگيري از ورود اتباع افغانستان به پارك كوهستاني صفه در اصفهان، هم‌زمان با سیزده به‌درِ سال جاری، دانست. شاید بتوان برای تلاش نیروی انتظامی جهت حفظ آسایش خانواده‌های حاضر در پارک یادشده اعتبار قائل بود ولی نمی‌توان به کم‌آگاهی‌شان خرده نگرفت که این موضوع قومیتی نیست و چنین برخوردی در شأن فرهنگ ایرانی نمی‌باشد و اگر تردیدی نسبت به توان‌مندی نیروهای انتظامی در برقراری امنیت وجود داشت باز هم نمی‌بایست انگشت را روی ملیت یا قومیتی خاص بگذارند. چنین دستوری جز ناآگاهی ملی مقام‌های محلی و ناآشنایی‌شان با تاریخ و فرهنگ ایران نمی‌تواند دلیل دیگری داشته باشد. هم‌چنان که مدت‌ها بعد استانداری مازندران با نیت حفظ امنیت شغلی کارگران روزمزد محلی، که اوج فعالیت‌های کاری‌شان (شالیکاری) فقط در دوره‌ای خاص در سال است، باز ناآگاهانه همان اشتباه را تکرار کرده و از ملیتی خاص نام برد؛ آن هم مردمانی هم‌تبار و پناه‌جو، که حتا در هنگام سختیِ جنگ تحمیلی ذره‌ای از یاری کردن به آنها دریغ نورزیدیم، به‌طوری که شخصیت‌ها و محافل مستقل افغانستان همواره از رفتار ایرانی‌ها با فراتر از سه میلیون پناهنده‌ی افغانی به ایران قدردانی کرده‌اند. چنین برخوردهایی نه تنها در تضاد با روحیه و فرهنگ ایرانی ــ که همیشه مهربانانه از میهمان پذیرایی کرده ــ است؛ و نیز نه تنها عدم شناخت مسؤولان از تاریخ ایران را ــ با وجود سر دادن شعارهای ملی‌گرایانه ــ می‌رساند که نمی‌دانند تیره‌های گوناگونِ ایرانی، از جمله چند تیره‌ای که در کشور افغانستان ساکن‌اند در کنار بسیاری تیره‌های دیگر، از نگاه تاریخ بلندِ ایران‌زمین تنها کوتاه‌زمانی است که میان‌شان توسط استعمار انگلیس و با یاری امپراتوری روسیه دیوارِ جدایی مرزهای سیاسی کشیده شده و در واقع فرزندانِ یک تاریخ و فرهنگ‌اند؛ بلکه بهانه‌های چندی را به دست ناآگاهان، ایران‌ستیزان و غرض‌ورزان می‌دهد که ما را قیاس به نفس کرده و نژادپرست بخوانند، و حتی برخی بازیچه‌ی دست آنان شده و کار را به اختلاف‌اندازی‌های نژادی و تباری بکشانند. از این‌رو، ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن برخوردهای دولتی از این دست، خواهان برچیده شدن محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها برای هم‌فرهنگان افغانستانی هستیم و به‌ویژه خواهان آن هستیم که مسؤولان مملکتی، ضمن آشنایی با تاریخ ایران، دقایق سیاست را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند؛ هم‌چنین، با توجه به ريشه‌هاي فرهنگي و تاريخي و زباني و حتي ديني مشترك بين دو ملت ايران و افغانستان، از دولت خواستاريم تا شرايطي را فراهم كند كه آن دسته از افغانی‌هاي مقيم ايران كه از راه قانوني وارد كشور شده و اقامت گزيده‌اند از حقوق قانونی نیز برخوردار شوند و به ويژه شرايط ويژه‌اي را براي آموزش كودكان آنها و شناخت بيشتر از مشتركات فرهنگي‌مان فراهم آورند تا در آينده كه شرايط بازگشت آنها به افغانستان فراهم شد اين نسلِ نوخواسته به عنوان سفيران فرهنگي، نقش مهمي در استحكام‌بخشيِ آن اشتراكات ايفا نمايند؛ ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن اِعمال خشونتی که در شهر یزد رخ داد، هر چند قلباً بر این باوریم که چنین عملی مردمی نبوده و از سوی گروه‌هایی خاص هدایت می‌شده است، ضمنِ درخواستِ پی‌گیری وضع آسیب‌دیدگان، به‌ویژه از ایرانیان عزیز و میهن‌دوست خواهانیم که مسؤولانه و هوشیارانه با چنین رویدادها و خبرسازی‌هایی برخورد کنند و نگذارند اخبار بر روی فرهنگ غنی مدارای ایرانی تأثیر بگذارد؛ ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن عملکرد خبرگزاری‌هایی که تعمداً موضوع برخوردهای نادرست و ناآگاهانه و شاید سیاسیِ دولت را به پای ملت ایران گزارش می‌نمایند به‌ویژه از ایرانیان شاغل در چنان خبرگزاری‌هایی خواهانیم که منافع درازمدت ملی و ایرانیت خود را از نظر دور ندارند و مانع خبرسازی‌های جعلی و غرض‌ورزانه شوند؛ ـ و ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن بهره‌برداری‌های سیاسی از چنین کاستی‌های دولتی در ایران به‌ویژه از سوی برخی دولت‌مندان کشور همسایه و هم‌فرهنگ، افغانستان، از آنان خواهانیم که اختلاف‌های مقطعی و سیاسی خود را به عرصه‌ی فرهنگ نکشانند چرا که در درازمدت ما هستیم که در کنار یکدیگر خواهیم بود و آینده‌ی مشترک‌مان را، در کنار دیگر خویشاوندان تباری، خواهیم ساخت. امضاکنندگان بیانیه (بدون ترتیب الفبایی): شاهین سپنتا، محمدتقی عطایی، مرتضی ثاقب‌فر، میلاد دهقان، ابراهیم عبدالله‌زاده، علیرضا افشاری، علیرضا هادیان، شروین وکیلی، امیر رزاقی، محسن قاسمی‌شاد، وحید شریعت‌زاده، مجتبی نوایی، احسان عسکریان، مینا حسنی، کاوه مرادی، مهدی پورنامدار، الهه معروضي، رحمت‌الله سلیمانی فارسانی، سیاوش آریا، حمیدرضا افشاری، سیدمالک حسینی، حسین زندی، حامد کاظم‌زاده، زاگرس زند، مسعود آجیلیان، فرناز خطیبی، مهرنوش نجفی‌راغب، میثم موحدفرد، حمیدرضا مسیبیان، احمد ابوحمزه، حامد بصارتی، بابک مغازه‌ای، رضا سلیمان‌نوری، فرشید فرجی، هما ارژنگی، تیرداد بنک‌دار، سیدحسین مجتهدی، محمد رضایی، کورش زعیم، بهنام آریان‌فرید، ابوالقاسم غلامحیدر، فرهاد باغبانی، علیرضا بوربور، بیژن جان‌فشان، فرامرز خوشاب، شاهین آریامنش، علیرضا روحانی، شهرام زارع، حسین عزت‌زاده، مهرداد سیدعسگری، مهدی زاهدنژاد، آرش کیخسروی، ارشیا لشگری، شرر کنور تبریزی، احمد عبدالحسینیان، مجتبی موسوی، روزبه پارساپور، مسعود رضایی، مسعود لقمان، بابک علیخانی، ساسان خسروانی، ساناز افتخارزاده، مجتبی گهستونی، فرهاد رهبری، آرش رحمانی، علیرضا زیاری، ایمان حجتی، وحید سلیمانی، حجت کلاشی، هومن اسکندری، اوژن اسکندری، کسرا علاسوند، رضا کرمانی، حسین شهریاری، شاهین پهنادایان، کیوان اماموردی، نجمه منوچهری

Tuesday 24 July 2012

سخنرانی در هامبورگ

هامبورگ: سخنرانی درباره نهضت ملی ايران، با شرکت جسن بهگر، منصور بيات زاده، پرويز داورپناه، منچهر صالحی و جهانگير گلزار، اول سپتامبر به مناسبت یکصد و سی اُمین سال زادروز دکتر محمد مصدق، «هواداران نهضت ملی ایران» از هموطنان گرامی دعوت می نمایند در جلسه ای که دربارۀ: « ارزش های سياسی – اجتماعی نهضت ملی ایران کدامند؟» و «آیا در دوران جهانی شدن آن ارزش ها همچنان به اعتبار خود باقی هستند یانه؟ » آقایان حسن بهگر دکتر منصور بیات زاده دکتر پرویز داورپناه مهندس منوچهر صالحی جهانگیر گلزار سخنرانی خواهند کرد، شرکت نمایند

Monday 23 July 2012

احتمال از دست رفتن سه قرارداد بزرگ گازی ایران

حدود دو هفته پیش شرکت صادرات گاز ایران منحل شد. این اقدام که انتقادهای شدیدی را به دنبال داشت، ممکن است به از دست رفتن چند قرارداد بزرگ گازی بیانجامد. به‌ویژه قراردادهائی که شرکت ‌صادرات طرف آن‌ها بود. دويچه وله ـ کشورهای عضو اتحادیه اروپا از ابتدای ماه ژوئیه معامله‌های نفتی خود با جمهوری اسلامی را متوقف، و بیمه‌ی نفت‌کش‌های حامل نفت ایران را ممنوع کردند. با این اقدام، که دو روز پس از تشدید تحریم‌های مالی و بانکی آمریکا به اجرا گذاشته شد، بخشی از بازارها و درآمدهای ارزی ایران از دست رفت. ظاهرا برخی از سیاست‌های دولت در حوزه‌ی نفت و گاز نیز نقش مهمی در از دست رفتن مشتریان سابق و احتمالی، و کاهش درآمدهای ارزی داشته است. ضربه‌ای سنگین‌تر از تحریم‌ها مجمع عمومی شرکت ملی نفت اواسط تیرماه سال جاری انحلال شرکت صادرات گاز ایران را رسما به تصویب رساند. هیات مدیره این شرکت ۲۴ تیرماه با صدور مصوبه‌ای اعلام کرد از این پس فعالیت‌های صادرات گاز را از مسیر خط لوله به مدیریت بازرگانی شرکت گاز، و صادرات LNG را به امور بین‌الملل شرکت نفت واگذار می‌کند. برخی از کارشناسان همان زمان پیش‌بینی کردند که این تغییر و تحولات، به ویژه در شرایط بحرانی کنونی، می‌تواند پی‌آمدهای ناخوشایندی داشته باشد. نصرت‌الله سیفی، مدیر عامل سابق شرکت ملی صادرات گاز این تصمیم را خلق‌الساعه خواند و به خبرگزاری مهر گفت: «در شرایط فعلی برای صادرات گاز به دلیل تحریم‌های غیر قانونی غرب به اندازه کافی مشکلات وجود دارد اما به نظر می‌رسد که انحلال شرکت صادرات گاز ضربه‌ای به مراتب سهمگین‌تر از تحریم بر تجارت گاز کشور وارد کند.» "خودتحریمی گازی" و قراردادهای بلاتکلیف نصرالله سیفی پیش‌بینی کرده بود، این تصمیم ضمن ایجاد موازی‌کاری در این بخش "قطعا منجر به سردرگمی در بین خریداران خارجی گاز ایران خواهد شد." او با اشاره به قراردادهایی که میان شرکت صادرات گاز با کشورهایی چون سوئیس و پاکستان امضاء شده، گفته بود که با انحلال این شرکت مشخص نیست که تکلیف این قراردادها چه خواهد شد. خبرگزاری مهر در گزارشی که دوم مرداد منتشر شد احتمال می‌دهد، برخی از معامله‌های گازی مهم ایران با شریکانش، از جمله شرکت SAGE هند و شرکت ای.جی.ال سوئیس با مشکل روبرو شود. شرکت هندی، پس از دو دهه مذاکره برای دریافت گاز ایران از طریق یک خط لوله دریایی، در آستانه‌ی بستن قرارداد نهایی این پروژه با شرکت صادرات گاز ایران بوده است. بنابر این گزارش "سوبود کومارجان" مدیر شرکت هندی یادشده گلایه می‌کند که ایران تا کنون این شرکت را رسما در جریان انحلال شرکت صادرات گاز که طرف قرارداد SAGE است قرار نداده. خبرگزاری مهر تغییرات مدیریتی جدید را "خودتحریمی جدید در صنعت گاز" توصیف کرده است. سهم یک درصدی ایران از تجارت جهانی گاز موضوع انحلال شرکت صادرات گاز در مجلس شورای اسلامی نیز با اعتراض‌هایی روبرو شده است. حبیب آقاجری، عضو کمیسیون انرژی مجلس می‌گوید انحلال این شرکت نباید منجر به سردرگمی مشتریان خارجی گاز ایران شود. سایت خبری مجلس ۳۰ تیر از قول آقاجری نوشت، کمیسیون انرژی این تصمیم را بررسی خواهد کرد و چرایی اتخاذ آن را از مسئولان وزارت نفت خواهد پرسید. در روزهای گذشته خبرهایی نیز در مورد کاهش خرید گاز ایران توسط ترکیه و احتمال لغو قرارداد معاوضه (سوآپ) گاز با جمهوری آذربایجان منتشر شده است. ایران دارنده دومین ذاخئر گاز جهان است اما به گفته‌ی معاون مدیر عامل شركت ملی گاز، سهمش در تجارت جهانی این فرآورده یک درصد بیشتر نیست.

Saturday 21 July 2012

تهران و دمشق، نگران دیدار اردوغان با پوتین مقاله از رضا تقی زاده

توسط رضا تقی زاده (تحلیلگر مسائل ایران) دیدار روز چهارشنبه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، از مسکو فرصتی است برای نزدیک ساختن مواضع روسیه و غرب پیرامون وضعیت بحرانی سوریه و دست یافتن به توافق ضمنی در مورد نحوه کنار گذاشتن رژیم اسد در دمشق. ایستادگی سیاسی روسیه در کنار رژیم اسد و کمک‌های نظامی این کشور به دولت حاکم در دمشق روند تحولات داخلی سوریه را که از یک سال و نیم پیش آغاز شده کند ساخته است. نحوه برکناری معمر قذافی از قدرت در لیبی، روسیه را نسبت به هدف‌های نهایی غرب در سوریه مشکوک ساخته است. از این جهت کرملین ایستادگی در کنار رژیم اسد و دفاع از آخرین متحد خاورمیانه‌ای خود را اقدامی در برابر گسترش دامنه نفوذ غرب در صحنه بین‌المللی تلقی می‌کند. علی‌رغم تغییر وضعیت اقتصادی و نظامی روسیه بعد از سقوط امپراتوری اتحاد شوروی سابق، مسکو همچنان طالب نفوذ در عرصه جهانی است و خود را درگیر نبرد قدرت با غرب می‌بیند. از نگاه کرملین ایستادگی در کنار رژیم اسد فرصتی است برای ادامه حضور در صحنه جهانی از راه آویخته ماندن به اهرم‌های رنگ‌باخته‌ای که اتحاد شوروی در گذشته در اختیار داشت. از نگاه غرب، تغییر رژیم سیاسی حاکم بر سوریه علاوه بر ادامه تحولات سیاسی گسترده‌تری که طی دو سال گذشته از تونس آغاز و تا مصر ادامه یافته است، هدف تضعیف سیاسی روسیه را نیز که با استفاده از کارت عضویت دائم در شورای امنیت مزاحم شکل گرفتن نظم تازه در منطقه است تامین خواهد کرد. نارضایتی غرب ادامه وضع موجود در سوریه که تاکنون به از دست رفتن جان بیش از ۱۶ هزار نفر انجامیده، علاوه بر تحمیل تلفات انسانی بیشتر و افزایش میزان تخریب در زیرساخت‌های شهری، مداخله مستقیم نظامی کشورهای همسایه، من‌جمله ترکیه و اسرائیل را به منظور پایان دادن به مخاطرات امنیتی در مرزهای خود، اجتناب‌ناپذیر خواهد ساخت. در این میان در صورتی که روسیه راه تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت علیه حکومت اسد را سد نمی‌ساخت، فشار‌های جهانی تاکنون موازنه قدرت را در سوریه به نحو چشمگیری به نفع مخالفان اسد تغییر داده بود. در تازه‌ترین واکنش به مواضع روسیه در قبال بحران سوریه، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، اظهارداشت: «متحدان اسد هزینه پشتیبانی از او را پرداخت می‌کنند.» احمد داووداوغلو، وزیر خارجه ترکیه، نیز که در سفر روز چهارشنبه اردوغان به روسیه نخست وزیر ترکیه را همراهی می‌کند، طی اظهارات مشابهی خاطرنشان ساخت: «کشورهای حامی رژیم اسد باید منزوی شوند.» رهبران کرملین شاید بر اساس این جمع‌بندی که با پایان یافتن وضعیت انتقالی در سوریه، طرح برخورد با ایران و احتمالا حرکت غرب در جهت تغییر رژیم تهران وارد مرحله تازه‌ای خواهد شد، ایستادگی در کنار رژیم اسد، حتی در قالب یک جنگ تاخیری، را در جهت مصالح راهبردی روسیه می‌بینند. پیشنهاد دعوت از ایران پیشنهاد روسیه (و کوفی عنان) مبنی بر دعوت از ایران برای پیوستن به کشورهای عضو دائمی شورای امنیت، اتحادیه عرب، جامعه اروپا، ترکیه، قطر، عراق، و کویت برای پایان دادن به بحران سوریه، و همزمان، اعلام آمادگی تهران برای گفت‌وگو با مخالفان اسد نه نشانه انعطاف‌پذیر‌تر شدن روسیه و جمهوری اسلامی در قبال تغییرات سیاسی سوریه، که تاکتیکی شناخته‌شده برای ادامه جنگ تاخیری با مخالفان اسد است. مسکو به خوبی واقف است که پیشنهاد دعوت از تهران برای پیوستن به جمع کشور‌های گروه تماس فاقد هر گونه شانس واقع‌گرایانه است. تهران نیز انتظار ندارد که دعوت از مخالفان اسد برای گفت‌وگو را هیچ یک از جناح‌های مخالف رژیم کنونی حاکم بر سوریه جدی تلقی کرده و بپذیرند. پادرمیانی اردوغان از زمان آغاز بحران داخلی در سوریه، ترکیه نسبت به هر کشور دیگر منطقه نقش فعال‌تری در قبال تحولات مربوط داشته است. در حال حاضر بیش از ۴۰ هزار سوری پناهنده در خاک ترکیه به سر می‌برند. شورشیان مسلح پ‌ک‌ک، با استفاده از وضعیت موجود، در درون مرزهای سوریه مستقر شده و مشابه پناه گرفتن کردهای متحد پ‌ک‌ک در مناطق کردنشین عراق، تحرکاتی را علیه ارتش ترکیه در نقاط نزدیک به پناهجویان آغاز کرده‌اند. ساقط شدن یک فروند هواپیمای فانتوم اف ۴ ترکیه در آب‌های مدیترانه در ۲۲ ژوئن سال جاری توسط سوریه، ملاحظات امنیتی آنکارا در قبال بحران جاری در مرزهای آن کشور را بیش از پیش گسترش داده است. طی سفر دو روزه به روسیه، نخست وزیر ترکیه ضمن تاکید بر اهمیت همکاری‌های دوجانبه مسکو و آنکارا، ضرورت گسترش دادن این مناسبات و کسب اطلاعات پیرامون هواپیمای ساقط شده خود در آب‌های مدیترانه، مسئله سوریه و راه حل‌های پایان دادن به بحران آن کشور را با پوتین رئیس جمهور و مدودف نخست وزیر روسیه در میان خواهد گذاشت. نگرانی‌های تهران و دمشق انتظار می‌رود که اردوغان در دیدار با پوتین نگرانی‌های امنیتی ترکیه و اجتناب‌ناپذیر بودن حذف اسد از هر نوع راه حل بحران سیاسی سوریه را با وی در میان بگذارد. نکته دیگری که انتظار می‌رود اردوغان طی دیدار با پوتین مطرح سازد، نقش بازدارنده تهران در جهت پایان دادن به بحران سوریه، و عدم امکان دعوت از جمهوری اسلامی برای قرار گرفتن در کنار کشورهای عضو گروه تماس است. قانع ساختن مسکو به تعلیق ارسال تسلیحات روسی به مقصد سوریه، توافق بر سر نحوه عبور از دوران انتقالی در سوریه، قانع ساختن اسد در جهت اجرای تعهدات مندرج در طرح شش‌ماده‌ای عنان، تدوین دستور کار تازه‌ای برای اجلاس بعدی گروه تماس در ژنو (یا مسکو) از جمله مسائلی است که طی دیدار اردوغان و پوتین می‌توانند مطرح شوند. تهران نگران است که مذاکرات ترکیه و روسیه به دور زدن ایران در فعل و انفعالات مربوط به سوریه منتهی شود. اسد نگران است که روسیه با میانجی‌گری ترکیه به همراهی با غرب رضایت داده و در ‌‌نهایت کنار نهادن وی را به عنوان راه حل بحران سوریه بپذیرد. --------------------------------------------------------------------------------

Thursday 19 July 2012

بیانیه شش نفر از شخصیت ها و فعالان ملی - مذهبی؛ درسی از نهضت ملی ایران برای حل معضل هسته ای

درسی از نهضت ملی ایران برای حل معضل هسته ای (به مناسبت سالروز قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱) به نام خدا این ایام مصادف است با شصتمین سالروز قیام تاریخی و ملی سی ام تیر ماه ۱۳۳۱، که به منظور تثبیت حق حاکمیت ملت ایران بر همه شئون کشور صورت گرفت و با پیروزی ملت ایران در شورای امنیت و دیوان بین اللملی لاهه تکمیل گردید. یاد آوری این واقعه تاریخی به ما فرصت می دهد تا با الهام از آن تجربه گرانقدر و پیروزمند راهی برای عبور از دشواری های کنونی به ویژه در مسئله هسته ای که با تشدید بحران ها و نتیجه نرسیدن مذاکرات اخیر در نشست مسکو وارد مرحله پیچیده تری گردیده است در برابر مردم و مدیران مسئول نظام مطرح نمائیم. مذاکرات جاری در ادامه فرآیندی است که از حدود ده سال قبل بین ایران و غرب شروع شده و اگرچه فراز و نشیب هایی داشته است ولی رویکرد آن «تقابلی» بوده نه «تعاملی» و ظاهرا نه تنها عدم اعتماد جهانی نسبت به سیاست های هسته ای ایران رفع نشده بلکه به عکس موجبات تشدید تحریم های گسترده فراهم گردیده است. تحریم هایی که روز به روز بر وخامت شرایط زیست و معیشت مردم ایران می افزاید و در نهایت این ملت ایران است که از این تحریم ها متضررشده و دودش به چشم شان می رود . همان طور که بنیه اقتصادی کشور نیز دچار خسارتهای فراوان می گردد. باید پرسید ریشه و منشا این بی اعتمادی در کجاست؟ در حالی که همگان حق ایران برای داشتن تکنولوژی هسته ای صلح آمیز را پذیرفته اند و ایران هم متقابلا علاوه بر تاکیدات صریح صلح آمیز بودن اهداف فعالیتهای هسته ای، نظارت دائمی آژانس بین المللی را پذیرفته است و طی سالهای اخیر دولت های وقت ایران هم سعی کرده اند به انحاء مختلف قدرتهای غربی و افکار عمومی جامعه جهانی را قانع کنند که فعالیتهای هسته ای ایران مطلقا صلح آمیز است، اما این کوشش ها به نتیجه نرسیده و تهدیدها برطرف نگردیده و اعتمادسازی میسر نشده است و مذاکراتی که اکنون در کشورهای گوناگون بیگانه جریان دارد آن طور که شواهد نشان می دهد به نتیجه نخواهد رسید و تحریم ها به صورت گسترده تری ادامه خواهد یافت. مگر آن که دولت ایران بدون قید و شرط به خواسته های قدرت های بزرگ گردن نهد، تازه درآن صورت هم چنانکه دست کم در دو مورد شاهد بودیم، این امر منجر به خاتمه دشواری ها نگردیده و پی آمدهای سخت تر و ویرانگری در پی خواهد داشت. بر این اساس آیا زمان آن نرسیده است که با ریشه یابی و پی بردن به منشا بی اعتمادی؛ به راه حل بنیادی زدودن تردیدها و گرفتن عذر و بهانه های حقیقی یا واهی و ساختگی پرداخت؟ به باور ما امضاء کنندگان چاره منطقی و دنیا پسند برای جلب اعتماد جامعه جهانی در گرو اعتمادسازی در سیاست داخلی حکومت است. شواهد فراوان از گذشته تا امروز چه در تجربه ملی کردن صنعت نفت به رهبری شادروان دکتر محمد مصدق و چه درحکومت های دموکراتیکی مثل ژاپن یا هند که آزادانه به فعالیت های هسته ای اشتغال دارند نشان می دهد مبنای اعتماد عمومی در داخل و خارج به اقدامات دولت ها، وجود ساز و کارهای دموکراتیک در نظام تصمیم گیری و شفافیت سیاستها در پرتو نظارت مستقیم و مستمر مردم بر عملکردهای حاکمیت است. تردیدی نیست که اساس این اعتماد سازی برداشتن کلیه موانع در برابر نظارت موثر مردم بر تصمیمات و اقدامات حکومت است که در حال حاضر از طریق تامین آزادی مطبوعات و احزاب مستقل و سازمانها و نهادهای مدنی، تشکیل مجلس و قوه تقنینی برآمده از انتخابات آزاد و سالم و بالاخره آزادی های سیاسی؛ قابل حصول است. اقداماتی که علاوه بر رفع هر نوع تردید و سوء ظن از اذهان عمومی در داخل و خارج، تقویت و تحکیم همبستگی ملی را نیز در پی دارد. در شرایطی که همه اقدامات دولت زیر نظر مستقیم و مستمر ملت قرار گرفته و نهاد قدرت قادر به پنهان کردن چیزی از مردم خود نباشد، دولتهای بیگانه هم نمی توانند عذر و بهانه ای برای ایجاد تردید و سوءظن به منظور اعمال فشار و تشدید تحریم های گسترده بیاورند. چنانکه در جریان ملی کردن نفت که تصمیمی برآمده از حق ملت ایران بود، دولت استعماری انگلیس آن روز این تصمیم را نپذیرفت و شکایت به دیوان اداری لاهه و شورای امنیت برد و دولت ایران را متهم به اقدامات بر ضد امنیت و صلح جهانی نمود. آن چه موجب شکست آن دولت در مقابل ملت ایران در مجامع بین المللی گردید همان شفافیت نظام تصمیم گیری در نحوه اداره دولت و وجود نهادهای ملی و مردمی ناظر بر اقدامات حکومت بود. این واقعیت باعث جلب اعتماد جهانی گردید و در نتیجه به جای حمایت از انگلستان جانب ملت و دولت ایران را گرفتند. در این نکته تریدی نیست که گشودن گره معضلات کنونی به نحوی که فشار تحریم های همه جانبه سیاسی و اقتصادی از ملت ایران برداشته شود و رابطه ایران با جامعه جهانی صلح آمیز شده و بر اساس اعتماد و احترام متقابل استوار گردد، بی آنکه کمترین خدشه ای به حق حاکمیت مردم ایران وارد شود و یا استقلال و تمامیت ارضی میهن مان در مخاطره قرار گیرد؛ نیازمند تقویت همبستگی ملی است و این نیز میسر نمی شود مگر آن که با سازو کارهای قانونی و دومکراتیک به مردم ایران حق مشارکت و نظارت در کلیه امور داده شود. در این صورت است که وحدت ملی تامین می شود و در پرتو آن وحدت و همبستگی، همه دست در دست هم به توسعه همه جانبه کشور همت گماشته و در برابر زیاده طلبی هر قدرت خارجی ایستادگی نشان خواهند داد. ۱۳۹۱/۴/۲۹ احمد صدر حاج سیدجوادی- حسین شاه حسینی-حبیب الله پیمان- محمد بسته نگار- اعظم طالقانی- نظام الدین قهاری

اعلامیه ادیب برومند رئیس شورای جبهه ملی ایران - تهران

سی ام تیرماه ١٣٣١ به نام خداوندجان وخرد هموطنان ارجمند، هرچندممکن است چندصباحی غصب قدرت، برحق وحقوق انبوه مردم چیره گردد اما چه کسی درخاطره ی تاریخ زورمندانی را سراغ داردکه برای مدتی دراز توانسته باشندبا بکارگیری زور، سلطه ی خود را دوام بخشندو باسمند استکبار درمیدان خودکامگی ترکتازی کنند. آنچه درگردش روزگار مهر اثبات خورده آن است که خداوند پشتیبان جماعت است وآنانکه به نیروی خود می نازند وبر خیل جماعت می تازند از آزمون های تاریخ درس عبرت نیاموخته اند. روزسی ام تیرماه 1331 یکی از روزهای عبرت خیزتاریخ معاصراست که خواست جماعت بر قدرت پادشاهی پیروزمیگردد وبانگ رعدآسای خلایق صدای توپ وتفنگ رابه خاموشی می کشاند. ملت ایران در روزسی ام تیرنشان داد که مردمی که با عزم متین واراده ای آهنین برای پاس عقیده ی خود و وفاداری نسبت به رهبرمحبوب خویش «مصدق» و با فراخوانی فراکسیون جبهه ملی ایران درمجلس ، به خیابان ها ومیدان بهارستان می آیند دربرابر گلوله های سرهنگان شاه سینه سپرمی کنند وازکشته شدن باک ندارند. اینان همان جانبازانی هستندکه درحال جان باختن باخون خودبر روی زمین می نویسند «یا مرگ یامصدق» ومسلم است چنان خونی که باچنین ایمانی بر در ودیوار نقش بندد هرگزسترده نخواهد شد. آن روز نه تنها تهران چندین شهید داد که تمامی کشوردر توفان پرجوش وخروشی بی سابقه قرار گرفت وبرخی ازشهرها نیز چندین زخمی وبعضی کشته دادند چنان که اگرشاه درعزل نخست وزیرمستکبر خود تاخیر کرده بودانقلابی تمام عیار ، کشوررا دربر می گرفت . جای شگفتی ست که سیاستمداری کهن سال چون«احمدقوام» که چندین بارشاه را آزموده بود درآن روزهای حادثه خیز فرمان نخست وزیری را با شوق وذوق می پذیرد وباصدور اعلامیه ی خشونت باری برخلاف سیاست ، مصدق را درعین اقرار به پایداری اش بی تدبیر میخواند ومخالفان خود را به برپائی دادگاههای انقلابی تهدید میکندولی چون پس ازاعلامیه ی خودبه کاخ رئیس الوزرائی میرود ومتکبرانه برمسندخودتکیه می زندوبیخبرانه غوغای مردم وصدای رگبارتیر وفریادهای مرگ برقوام رامیشنود ناچارمیشود خودرا لعنت کندودشنام دهد که برای چندمین باررودست شاه را خورده است. آنگاه در می یابد که بی تدبیر خود اوست نه مصدق . واما شاه، شبانگاه درحال اضطراب مصدق رااحضار میکند وبا دست لرزان آستینش راگرفته پای میز خود می برد ومی پرسدمن چکنم وبرای من چه میشود؟ مصدق برای دلداری اوموضوع سوگند خود به قانون اساسی را عنوان می کندوازترسش می کاهد . باری جبهه ملی ایران باخلوص قلب به روان پاک شهیدان سی ام تیر درود می فرستد وبه خودکامگان حاکم جهان پیام میدهد که حلقه های فشاررانسبت به ملت خود هر روز سست ترکنند وبترسنداز روزهایی مانندروز سی ام تیرکه درسال 1331 درکشورما رخ داد. آزاده از گــــذ شت زمـــا ن یـــافت اعتـبـار زآن پـــیـــشتر ، ادیـــب کـه او را زمـــان گذشت ادیب بـــرومند- رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران تهران – 29 تیرماه 1391

Monday 16 July 2012

محمد نوری زاد - نوشته ای زیبا و انسانی

فردا، که زیاد دور نیست، مردان و زنان رنجیده و قهرکرده و رفته ی ما، به سرزمین مان بازخواهند گشت. و ما، درمعابرشهر، به یمن ورودشان پایکوبی خواهیم کرد. به شوق تماشای روی گل شان، طاق نصرت خواهیم بست. و دسته گل هایی از غرور، به گردنشان خواهیم انداخت. و التماسشان خواهیم کرد که اگر می توانند، ما را ببخشایند، واگر آتشفشان نفرتشان راهی به بخشایش ندارد، برای فرو نشاندن آن، به صورت ما سیلی بزنند، و به صورت های سیلی خورده ی ما آب دهان بیاندازند.شعله های سرکش نفرتشان که فرو نشست، برفرش قرمز دل های ما پای بگذارند، و مام بی تاب وطن خویش را درآغوش کشند. >در فردایی که زیاد دور نیست، کمونیست های سرزمینمان، کرسی تدریس خواهند داشت. باهم، دربهترین نقطه ی تهران، برای سنی های سرزمین مان، مسجد خواهیم ساخت. رو سری های اجباری را از سر بانوان مان برخواهیم داشت. به حجاب بانوان باحجابمان ، بیش ازپیش احترام خواهیم گذارد. واز مردان و بانوان مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشتی ، بخاطر تلخ نوشی های این سالهای پس از انقلاب، پوزش خواهیم خواست. >فردا که زیاد دور نیست، درقم، و درهرکجا، برای دراویش مان، خانقاههایی مفصل خواهیم ساخت. و پریشان موی و پیاده پای، به هرکجای کشورمان خواهیم رفت، و از بهاییان سرزمین مان، بخاطر سالها آسیب و در بدری و ظلم، دلجویی خواهیم کرد، و درپرداخت خسارت مالی و جانی به هرآن کس که از ما و پدرانمان آسیب دیده، شتاب خواهیم کرد. >درهمین نزدیکی ها، پیش پای نخبگان و برجستگان مطرود سرزمین خویش برزمین خواهیم نشست. و برای چرخش چرخ نخبگی درسرزمین مان، دست به دامانشان خواهیم شد. و شایستگان آنها را به پذیرش مسئولیت های حساس کشورمان ترغیب خواهیم کرد. >دریک اجتماع شور انگیز و میلیونی، مقصران و خطاکاران خویش را، دست بسته، به پیشگاه مردممان خواهیم آورد تا با آنان، هرآنچه خود صلاح می دانند، همان کنند. و مردمان ما، در آن روز، آنقدر از میوه های درخت فهم تناول کرده اند که میوه ی تلخ ” تقاص”را دور بیاندازند. >در روزی که زیاد دور نیست، آبروی رفته ی ایران و ایرانیان را درهمه جای جهان، ترمیم خواهیم کرد. و به همگان نشان خواهیم داد که ایران و ایرانی، جز به افراختن پرچم پاکی و درستکاری و فهم، به چیزی دیگر چشم ندارند. به همه ی جهانیان نشان خواهیم داد که درنگاه فهم ما، مردمان بی گناه اسراییل، و شیعیان جنوب لبنان، یکسان اند. > .....دستگاه قضایی خود را با عدل و انصاف و درستی، آشتی خواهیم داد. و اگر مردم بخواهند، عمله های جور را به عملگی در پشت دیوارهای اعتماد مخدوش شده ی مردمانمان، به اردوهای کار اجباری خواهیم فرستاد. >آزادگی از دست رفته را، وفهم را، و انصاف و رشد را، به منبرها و تریبون های مذهبی مان باز خواهیم آورد. >و سرآخر، به سخنان اسلامی که حیثیتش در این سرزمین به تاراج رفته است، گوش خواهیم سپرد. و به او قول خواهیم داد حساب او را با حساب اسلامی که این روزها از دهان بی سوادان و پرخاشگرانی چون جنتی و صدیقی و سید احمد خاتمی و علم الهدی عربده می کشد و نفرت می پراکند، جدا سازیم. >عجب روز مبارکی است آن روز. روزی که خدای خوب ما، درست پا به پای خود ما، برای بارش برکات آن بی تاب است. بی تاب به هم پیوستن فهم ها و عشق ها و درایت های ما. روزی که زیاد دورنیست. روزی که درهمین نزدیکی هاست.

ایران هسته‌ای 'برای غرب بهتر است'

) آقای والتز در مقاله خود که مطلب اصلی شماره اخیر فارین‌افرز (شماره ژوئن و اوت) است، استدلال کرده که باید به ایران اجازه داد به دانش فنی لازم برای تولید سلاح هسته ای برسد. او می گوید که ایجاد تعادل در موازنه قدرت به منطقه خاورمیانه ثبات خواهد آورد. بسیاری از سیاستگذاران آمریکایی و اروپایی معتقدند که دستیابی ایران به سلاح هسته ای بدترین گزینه برای غرب خواهد بود؛ و این در واقع همان چیزی است که دولت اسرائیل هم مدام تکرار می کند؛ اما آقای والتز می گوید که هسته ای شدن ایران "احتمالا بهترین گزینه خواهد بود، گزینه ای که بیشتر از هر گزینه دیگر می تواند ثبات را به خاور میانه بازگرداند." او می گوید که "خطر هسته ای شدن ایران بیش از اندازه بزرگنمایی شده است" و اگر رهبران آن کشور به سلاح هسته ای دست یابند به دلیل نگرانی از شروع یک درگیری هسته ای، رفتار معقول تری از خود نشان خواهند داد. آقای والتز با مثال زدن از دو کشور همسایه و متخاصم هند و پاکستان می نویسد که آن دو کشور از زمان تاسیس پاکستان پس از پایان جنگ جهانی دوم تا زمان دستیابی به سلاحهای هسته ای سه بار وارد جنگ شده اند، اما از زمان هسته ای شدن خویشتنداری بیشتری در روابط با هم نشان داده اند. "خطر هسته ای شدن ایران بیش از اندازه بزرگنمایی شده است." کنت والتز او این ادعا که دستیابی ایران به سلاح هسته ای سبب آغاز یک مسابقه تسلیحاتی در میان کشورهای عربی منطقه خواهد شد را نیز رد کرده و برای تثبیت استدلال خود از هسته ای شدن اسرائیل در دهه ۱۹۶۰ میلادی مثال زده است. آقای والتز گفته است که هر چند اسرائیل و بسیاری از دولتهای عربی در آن دوره در حال جنگ بوده اند، واقعیت این است که هسته ای شدن اسرائیل سبب افزایش تنشها در منطقه نشد. آخرین جنگ بزرگ اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ صورت گرفت، زمانی که اسرائیل قدرتی هسته ای تلقی می شد. کنت والتز که ۸۹ سال سن دارد و "مهمترین نظریه پرداز روابط بین الملل در طول ۵۰ سال گذشته" توصیف شده است، پیشتر به رادیو دولتی آمریکا (PBS) گفته بود که از زمان پایان جنگ جهانی دوم (۶۷ سال پیش) "دولتهای دارای سلاح هسته ای هرگز به منافع حیاتی دولت هسته ای دیگری حمله نکرده اند." او گفت که گذر قریب به ۷۰ سال بدون بروز جنگی عمده در میان قدرتهای بزرگ در طول تاریخ کاملا بدون سابقه بوده است. "ایران می گوید که برنامه تحقیقات هسته ای آن کشور صرفا برای تولید برق، تامین رادیوایزوتوپهای دارویی و کاربردهای علمی است" تنها تفاوت تاریخی دهه های اخیر وجود سلاحهای هسته ای بوده است، که به گفته آقای والتز "صلح آور" بوده اند "هر چند که به نظر می رسد مردم حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند." دولت ایران می گوید که برنامه تحقیقات هسته ای آن کشور صرفا برای تولید برق، تامین رادیوایزوتوپهای دارویی و کاربردهای علمی است. اما دولتهای غربی اصرار دارند که هدف نهایی ایران ساختن بمب اتمی است. قریب به ده سال بازرسی مستمر ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی از مراکز اتمی ایران به همراه نصب دوربین و سنجش تشعشعات هسته ای در این مراکز، تا کنون نشانه ای از انحراف ایران از تعهدات بین المللی خود به دست نداده است. با این حال آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که ایران اجازه دسترسی بازرسان بین المللی به مکان هایی (عمدتا در تأسیسات نظامی) و افراد مشخصی که مورد ظن هستند را نمی دهد و بنابراین نمی توان صلح آمیز بودن فعالیت های اتمی ایران را تأیید کرد.

Friday 13 July 2012

طرح وزارت نفت برای استفاده از ذخایر ارزی بانک مرکزی

شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۱ دویچه وله به دلیل قدیمی و فرسوده بودن چاه‌ها و تجهیزات هزینه استخراج نفت در ایران مدام افزایش می‌یابد. وزیر نفت قصد دارد برای جبران کمبود سرمایه‌گذاری خارجی از ذخایر ارزی بانک مرکزی در این بخش استفاده کند. اغلب چاه‌های نفت ایران نیمه‌ی دوم عمر خود را می‌گذرانند و هزینه‌ی تولید و نگهداری آن‌ها مدام افزایش می‌یابد. احمد قلعه‌بایی، مدیرعامل شرکت ملی نفت سال گذشته صنعت نفت ایران را به گاو شیرده‌ای تشبیه کرد که اکنون پوست و استخوان شده و رسیدگی و نگهداری می‌خواهد. مطابق قانون برنامه پنجم توسعه میزان تولید نفت باید تا سال ۱۳۹۴ به ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه در روز برسد. وزیر نفت، رستم قاسمی می‌گوید برای دست یافتن به این هدف باید سالانه ۵۰ میلیارد دلار در این بخش سرمایه‌گذاری شود. بنابر تازه‌ترین گزارش اوپک میزان تولید نفت ایران به کمتر از سه میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. اعتراف به عقب‌ماندگی صنعت نفت وزیر نفت اعتراف می‌کند «صنعت نفت ایران در سه زمینه کیفیت، زمان و نگهداشت توسعه و تولید با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد.» به گزارش خبرگزاری ایسنا او در کنفرانس راهکارهای تحول نظام توسعه و بهره‌برداری در بخش بالادستی نفت و گاز که از روز چهارشنبه، ۲۱ تیرماه آغاز شده گفت، این وزارت‌خانه برای سرعت بخشیدن به توسعه صنایع نفت و گاز طرحی تهیه کرده که باید در دولت و مجلس به تصویب برسد. خبرگزاری ایسنا روز جمعه ۲۳ تیر از قول قاسمی نوشت، یکی از محورهای اصلی این طرح استفاده از ذخایر ارزی بانک مرکزی برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت است. این اقدام برای جبران سرمایه‌گذاری‌های خارجی صورت می‌گیرد که به دلیل تشدید تحریم‌ها ایران از آن بی‌نصیب مانده است. به گفته‌ی رستم قاسمی «بانک مرکزی ذخایر ارزی خوبی دارد که این ذخایر در خارج از کشور سرمایه‌گذاری می‌شود اما توانستیم مسئولان بانک مرکزی را قانع کنیم که به جای سرمایه‌گذاری در خارج از کشور این سرمایه‌ها وارد توسعه صنعت نفت کشور شوند.» نیاز به نیمی از درآمدهای نفتی جمهوری اسلامی برای حفظ سطح تولید کنونی نفت نیز بی‌نیاز از سرمایه گذاری‌های خارجی نیست. میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز در این حوزه بیش از نیمی از کل درآمد سالانه‌ی ایران از فروش نفت و گاز و محصولات پتروشیمی است. ۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌ی مورد نیاز سالانه که وزیر نفت به آن اشاره می‌کند باید از نخستین سال برنامه پنجم توسعه (سال ۱۳۹۰) سرمایه‌گذاری می‌شد که نشد. با توجه به کسری سرمایه‌گذاری لازم در سال‌های گذشته و سرمایه‌ی مورد نیاز در سال جاری استفاده از منابع ارزی بانک مرکزی راه حل دراز مدتی برای جبران عقب افتادگی‌های موجود در بخش فرادستی صنایع نفت و گاز نخواهد بود. وزیر نفت می‌گوید: «از نظر اقتصادی نگهداشت توسعه و تولید، بهره‌وری و راندمان در صنعت نفت خیلی پایین است و باید از عقلای صنعت نفت یاری بطلبیم تا بلکه فاصله موجود بین صنعت ایران با دنیا کمتر شود.» افزایش چشمگیر هزینه استخراج نفت سخنان وزیر نفت در حالی ابراز می‌شود که بهره‌وری خیلی پایین صنعت نفت هر سال کمتر نیز شده است. حیدر بهمنی، مدیرعامل شرکت ملی حفاری ایران، ۳۰ آذر ۱۳۹۰ مدعی شد: «هزینه تولید هر بشکه نفت در کشور سه دلار و در مقایسه با سایر کشور‌ها بسیار کم است.» این ادعا‌‌ همان زمان با واکنش احمد قلعه‌بانی روبرو شد: «نمی‌توانیم بگوئیم هزینه تولید ما کمتر از سایر کشور‌ها است.» در کشورهایی چون قطر و عربستان سعودی که از فناوری روز در صنایع نفت و گاز خود استفاده می‌کنند هزینه استخراج هر بشکه نفت کمتر از دو دلار است. اگر ادعای هزینه‌ی سه دلاری استخراج هر بشکه نفت در سال ۹۰ درست هم باشد این رقم در کمتر از یک سال بیش از دو برابر شده است. غلامرضا منوچهری نایب رئیس کنفرانس یاد شده در مراسم گشایش این همایش گفت «هزینه‌های تولید نفت که امروز نزدیک به ۷ دلار به ازای هر بشکه است، تا چند سال دیگر در برخی میادین به ۳۰ دلار می‌رسد.» احتمال کاهش ۳۰ درصدی صادرات نفت برخی از کار‌شناسان معتقدند هزینه‌ی ۷ دلار برای تولید هر بشکه نفت مخارج مستقیم استخراج است و زیان‌های ناشی از غفلت‌های گذشته در آن محاسبه نشده است. عدم سرمایه‌گذاری به موقع در نگهداشت و حفاظت از چاه‌های قدیمی نفت و گاز در مواردی ایجاب می‌کند که برای تعمیر و احیای چاه‌ها، استخراج به کلی متوقف شود. این اقدام به معنای از دست رفتن بخشی از درآمدهای نفتی است و باید در برآورد هزینه‌ی عمومی تولید محاسبه شود. احمد قلعه‌بانی چندی پیش در کنفرانس انرژی مسکو اعلام کرد، ایران» به خاطر تعمیرات در مخازن و میادین «ممکن است از میانه‌ی تیرماه صادرات نفت خود را ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش دهد. ناظران این کاهش را بی‌ارتباط با آغاز توقف کامل خرید نفت ایران از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا که از ابتدای ماه ژوئیه، ۱۱ تیرماه به اجرا گذاشته شده نمی‌دانند. راه دیگری که رستم قاسمی برای جبران کمبود سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز پیشنهاد می‌کند اختصاص ۲۵ درصد از درآمدهای نفتی و ۷۵ درصد از محل فروش می‌عانات گازی به وزارت نفت است. او می‌گوید این طرح محتاج موافقت مجلس است که زمینه‌ی آن فراهم شده است

شکست دیپلماسی اتمی ایران، هزینه ادامۀ مذاکرات بی هدف - مقاله از رضا تقی زاده

اعلام تاریخ سوم مرداد برای ادامه مذاکرات اتمی در استانبول در سطح کارشناسی، یکماه پس از بی‌نتیجه ماندن دور پیشین مذاکرات مشابه، نشانه عدم تغییر در مواضع دو سوی مذاکره و در نتیجه ادامه وضع موجود به زیان ایران است. انتظار نباید داشت که پیگیری سیاست‌های کهنه تهران طی مذاکرات با جامعه اروپا به نرم‌تر شدن مواضع غرب در برابر جمهوری اسلامی منجر شود. طرح راهبردی ایران طی مذاکرات بی نتیجه نیمه ماه آوریل سال جاری در استانبول رسیدن به یک توافق جامع با غرب را هدف قرار داده بود که به رسمیت شناختن آنچه ایران «حق قانونی» خود برای ادامه غنی‌سازی اورانیوم معرفی می‌کند نیز بخشی از آن محسوب می‌شد. مواضع ایران در مذاکرات اخیر استانبول مشابه مواضع ایران طی مذاکرات شکست خورده دسامبر 2010 ژنو بود که در آن علاوه بر اصرار بر ادامه مجاز غنی سازی اورانیوم، و مواردی بی‌ارتباط با مذاکرات اتمی- منجمله مشارکت در مدیریت جهانی و خلع سلاح عمومی، پرهیز از دیدار و گفتگوی مستقیم با نماینده آمریکا نیز لحاظ شده بود. تعدیل شکل، حفظ محتوا در مذاکرات استانبول اگرچه نحوه عرضه خواسته‌های ایران تغییر کرده و متن مرتبط با آن از شش صفحه به یک صفحه کاهش یافته بود، پنج محور مورد نظر ایران که گفتگوهای هسته‌ای تنها بخشی از آن بود بدون تغییر محتوایی، بر اساس بسته معروف تهران تنظیم شده بود. در ژنو هیأت آمریکایی را ویلیام برنز هدایت میکرد که سعید جلیلی از دیدار دوجانبه با او در حاشیه مذاکرات پرهیز کرد. در استانبول خانم وندی شرمن ریاست هیأت آمریکایی را بر عهده داشت که آقای جلیلی در ادامه سیاست «پرهیز گفتگوی دو جانبه با آمریکا»، از دیدار با او نیز خودداری نمود. از این لحاظ استراتژی ایران در رابطه با مذاکرات اتمی با گروه 1+5 از زمان انجام گفتگوهای اکتبر سال 2009 وین تا دسامبر 2010 ژنو و آوریل 2012 استانبول بی تغییر باقی مانده و همچنان «قانونی ساختن حق غنی سازی اورانیوم» و لغو تحریم‌ها را به عنوان اهداف اصلی دنبال کرده است. علیرغم اشراف کامل بر نفوذ تعیین کننده آمریکا در تعیین تکلیف مذاکرات ایران با گروه 1+5 و محدود بودن نقش روسیه و چین به موارد اطلاع‌رسانی و مشورتی، سیاست ایران مبنی بر «عدم مذاکره مستقیم با آمریکا» نیز همچنان بدون تغییر باقی مانده است. در این شرایط نتایجی که جمهوری اسلامی از اجرای «سیاست ادامه گفتگوها» در فاصله اکتبر 2009 تا ژوئن سال جاری بدست آورده تنها به عملیاتی کردن سایت غنی سازی "فردو" و ذخیره‌سازی 160 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با غلظت 20 درصد محدود مانده که ظاهرا دولت تهران آماده واگذاری هر دو «تحت شرایط خاص» شده است. عقب نشینی محدود با ضعیف تر شدن وضعیت ایران در نتیجه تأثیرگذاری فزاینده تحریم‌های یک جانبه آمریکا و اروپا طی دو سال گذشته، بخصوص شش ماه اخیر، ایران اینک قصد دارد از سایت "فردو" و 160 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شدۀ خود به عنوان دو خاکریز تاکتیکی استفاده به عمل آورده و در صورت حصول توافق بر سر خواسته های عمده تر (ادامه غنی سازی و لغو تحریم‌ها) آن دو را واگذار کند. بی شک آمریکا و جامعه جهانی که رسیدن به وضع موجود را از چند سال پیش طراحی و از سه سال پیش تاکنون طرح‌های مرتبط با آن را اجرایی ساخته اند، به‌هیچ وجه آماده پرداخت ماهانه 3.5 میلیارد دلار کمک مالی به ایران در قبال عقب‌نشینی جمهوری اسلامی از دو خاکریز کم اهمیت "فردو" و 160 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی‌شده نیستند. ارزش تجاری این دو خاکریز- که ایران غیرمستقیم برای عقب‌نشینی از آنها تحت شرایط خاص اعلام آمادگی کرده و روز دوشنبه وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز بار دیگر آنرا تلویحاً مورد اشاره قرار داد- یعنی بهای 160 کیلوگرم اورانیوم با غلظت 20 درصد و هزینه احداث و تجهیز سایت "فردو" را به ترتیب می‌توان به 2 میلیون دلار و کمتر از 50 میلیون دلار ارزیابی کرد. مفهوم لغو تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اروپا در مقابل واگذاری این دو خاکریز، تجدید ظرفیت صادرات نفت ایران از حداکثر 1.1 میلیون بشکه در روز برای ماه جاری، به 2.2 میلیون صادرات در ماه مشابه سال گذشته است. ارزش تجاری این معامله با محاسبه قیمت روز نفت در بازار های جهانی ماهانه 3.5 میلیارد است! طرح آمریکا هدف دیپلماسی آمریکا و استراتژی اتخاذ شده بمنظور مقابله با برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی، تضعیف تدریجی ایران و محروم ساختن گام به گام دولت تهران از درآمد‌های ناشی از صادرات نفت است. ایران در فاصله یک سال گذشته 50 در صد از درآمدهای ارزی خود را از دست داده است. به این ترتیب آمریکا طی یک سال گذشته، بدون تحمل هزینه‌های خاص، عملاً به 50 درصد از هدف‌های تعیین شده خود در برابر ایران دست یافته است. ادامه این وضعیت، در صورت پیگیری سیاست‌های مشابه از سوی آمریکا و غرب، میتواند با سرعتی حتی بیشتر از یک سال گذشته، هدف محروم ساختن بیشتر ایران از درآمد های نفتی را محقق سازد. از این لحاظ ابتکار عمل در مذاکرات اتمی از اختیار جمهوری اسلامی خارج شده و همزمان با افزایش آسیب پذیری‌های اقتصادی ایران، تعادل قدرت در میز مذاکرات به نفع آمریکا کاملاً تغییر کرده است. بدیهی است که آمریکا در برابر تعطیل "فردو" و واگذاری 160 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی قانع به لغو تحریم‌ها و اعادۀ ماهانه 3.5 میلیارد دلار درآمدهای ارزی جمهوری اسلامی نخواهد شد. قصد نهایی آمریکا، خنثی ساختن کامل خطر تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی است و این هدف در جریان مذاکرات کارشناسی همچنان تعقیب خواهد شد. تغییر سیاست در حالی که شرایط درونی و بیرونی ایران با سرعت در حال تحول است، جمهوری اسلامی بدون ملاحظۀ این تغییرات، همچنان بر تکرار شعارها و تأمین خواسته‌هایی اصرار می‌ورزد که بر اساس معادلات شش سال پیش شکل داده بود. به دلیل تغییر محسوس وضعیت، مصلحت جمهوری اسلامی و منافع مردم ایران (تا حدودی که سرنوشت رژیم به موضوع امنیت ملی کشور گره خورده) در فروخوردن غرور کاذب از سوی حاکمیت سیاسی تهران، قبول زیان های گذشته و جاری اقتصادی و پذیرفتن خواسته‌های اولیۀ جامعه جهانی در قبال گرفتن چند امتیاز کوچک است که بمنظور کمک به حفظ وجهه به آنها پیشنهاد شده است. در صورت رضایت دادن جمهوری اسلامی به ادامه مذاکرات اتمی (که به شدت مورد حمایت آمریکا قرار دارد) و در عین حال اصرار ورزیدن به مجموعه خواسته‌های گذشته در دور بعدی مذاکرات کارشناسی، تنها سرعت فقر اقتصادی کشور افزایش یافته و شرایط دست کشیدن اجتناب ناپذیر از برنامه‌های مشکوک اتمی دشوارتر از پیش خواهد شد. دیپلماسی اتمی جمهوری اسلامی شکست خورده و در صورت ادامه تعلل در تعیین هدف‌های تازه و پیش گرفتن حرکتی نو در مسیری متفاوت، هزینه‌های قبول شکست در آینده سنگین‌تر از امروز خواهد شد.

دیوید آلبرایت: حمله سایبری به ایران می‌تواند منجر به انفجار شود

مدیر "مؤسسه علم و امنیت بین‌المللی" در آمریکا به همراه شماری از کارشناسان می‌گوید "جنگ سایبری آمریکا" علیه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی تازه آغاز شده است و در ادامه می‌تواند ابعاد گسترده‌تری پیدا کند و به انفجار در مراکز هسته‌ای ایران منجر شود. راديو فردا ـ به گزارش روز جمعه، ۲۳ تیرماه خبرگزاری فرانسه، دیوید آلبرایت، مدیر و بنیانگذار «موسسه علوم و امنیت بین‌الملل» در واشینگتن، گفته است که برنامه هسته‌ای ایران در مقابل حملات دیجیتال «آن‌گونه که باید محافظت شده نیست» و ایران به احتمال زیاد برای مقابله با نرم‌افزارهای آلوده‌ای که غنی‌سازی اورانیوم این کشور را هدف قرار داده‌اند، با مشکلات زیادی روبه‌رو است. وی با اشاره به حمله بدافزار «استاکس‌نت» به مرکز غنی‌سازی نطنز، افزود که حمله سایبری بعدی احتمالا می‌تواند «خشن‌تر» باشد و «انفجارهایی» را به همراه داشته باشد. خبرگزاری فرانسه گزارش کرده است که بدافزار استاکس‌نت که کامپیوترهای مرکز غنی‌سازی نطنز را هدف قرار داده بود، موجب شد تا چرخش سانتریفیوژهای این مرکز از کنترل خارج شود و این در حالی بود که این کرم رایانه‌ای، به مسئولان این مرکز پیامی را مبنی بر عادی بودن شرایط سانتریفیوژها ارسال می‌کرد. خبرگزاری فرانسه می‌افزاید، زمانی که در سال ۲۰۱۰، ایران از آلوده شدن کامپیوترهای این مرکز به بدافزار استاکس‌نت آگاهی پیدا کرد، «دست‌کم هزار سانتریفیوژ» این مرکز به دلیل آسیب‌‌دیدگی باید متوقف می‌شدند. روزنامه آمریکایی نیویورک‌ تایمز در خردادماه بر اساس به گفته خودش اظهارات مقام‌های پیشین و فعلی در دولت‌های آمریکا و اسرائیل و دولت‌های اروپایی، حمله سایبری استاکس‌نت را به آمریکا نسبت داد و خبرگزاری فرانسه نیز می‌گوید بر پایه گزارش‌ها «آمریکا و اسرائیل» پشت این حمله سایبری قرار داشته‌اند. حال کارشناسان از دوام این حملات سایبری سخن به میان آورده‌اند. دیوید لیندال، محقق در «آژانس تحقیقاتی دفاع سوئد»، می‌گوید امکان آن وجود دارد که تیمی به ایران فرستاده شود تا با ایجاد تغییر در سیستم کامپیوتری مراکز هسته‌ای ایران، این مراکز را آسیب‌پذیر کند و پس از آن به مراکز هسته‌ای در ایران حمله سایبری ترتیب داده شود. به گفته آقای لیندال، موج جدید حملات سایبری می‌تواند همچنین شامل جاسازی سخت‌افزاری آلوده در فعالیت‌های صنعتی این مراکز باشد. وی توضیح داده است که قطعات سخت‌افزاری آلوده را می‌توان از طریق جاسوس یا یکی از کارمندان مراکز هسته‌ای ایران که حاضر به همکاری شده است، جاسازی کرد یا حتی می‌توان با استفاده از نرم‌افزارهایی غنی‌سازی اورانیوم و دیگر فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تحت نظر قرار داد. جیمز لوئیس، از اعضای ارشد «مرکز تحقیقات استراتژیک و بین‌المللی» در واشینگتن، نیز می‌گوید مزیتی که حملات سایبری دارند این است که بانیان آن می‌توانند دست داشتن در حمله سایبری را انکار کنند. استاکس‌نت: بدافزاری با نقش مخرب و هدف مشخص در همین زمینه، شان مک‌گرک، که پیشتر در حوزه امنیت سایبری در «وزارت میهن» آمریکا کار می‌کرد، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری فرانسه، استاکس‌نت را طرحی موفق خوانده و گفته است، آن‌چه استاکس‌نت را ویژه می‌‌کند، این است که استاکس‌نت، بدافزاری بود که از بعد «ایجاد اختلال» فراتر رفت و نقش «مخرب» داشت. دیوید لیندال نیز در این خصوص گفته است که استاکس‌نت برخلاف بدافزارهای پیش از خود یک هدف مشخص را مورد حمله قرار می‌داد و حوزه‌های دیگر را دست‌نخورده باقی می‌گذاشت. این محقق «آژانس تحقیقاتی دفاع سوئد» توضیح داده است: «تقریبا تمام حملات سایبری تمامی بخش‌های یک حوزه را مورد حمله قرار می‌دهند، اما استاکس‌نت گلوله‌ای بود که نام شخصی که باید هدف قرار می‌گرفت، بر روی آن نوشته شده بود.» جیمز لوئیس می‌گوید تنها محاسبه اشتباهی که در حمله سایبری استاکس‌نت صورت گرفت، این بود که نقش روسیه در مقابله با این بدافزار مد نظر قرار نگرفته بود. برخی کارشناسان امنیت سایبری می‌گویند ایران برای مقابله با ویروس استاکس‌نت از روسیه کمک گرفته است. آقای لوئیس که پیشتر نیز مقام‌های ارشدی را در وزارتخانه‌های کشور و تجارت آمریکا عهده‌دار بوده معتقد است که ایرانی‌ها به تنهایی هیچ‌گاه نمی‌توانستند از پس این حمله سایبری برآیند. به گفته تحلیل‌گران، حمله سایبری استاکس‌نت برنامه‌ هسته‌ای ایران را «دست‌کم یک سال» عقب انداخت.

Thursday 12 July 2012

پنتاگون: توان موشکی ایران افزایش یافته است

جمعه ۲۳ تير ۱۳۹۱ دویچه وله وزارت دفاع آمریکا می‌گوید که ایران با افزایش دقت و قدرت تخریب موشک‌های خود بر توان دفاعی خود افزوده است. این پیشرفت می‌تواند برای توان پدافندی کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس و کشتیرانی در آب‌های آن به یک تهدید بدل شود. تازه‌ترین گزارش وزارت دفاع ایالات متحده (پنتاگون) به کنگره آمریکا حاکی از آن است که ایران به بهبود و پیشبرد دقت و قدرت تخریب موشک‌های دوربرد و کوتاه‌برد خود ادامه می‌دهد. در این گزارش به ویژه به تلاش‌های ایران برای طراحی سلاحی جهت هدف‌گیری ناوهای جنگی اشاره شده است. بنا بر گزارش پنتاگون، بهبود دقت و افزایش قدرت تخریبی موشک‌های ایران که جدیدا صورت گرفته و نیز تعبیه یک کلاهک با سوخت جامد بر برخی از این موشک‌ها توان ویرانگری آن‌ها را در یک منطقه گسترده افزایش داده و به این ترتیب قدرت مرگبار و اثربخشی سیستم‌های موجود این کشور تقویت شده است. قابلیت هدفگیری اسرائیل و کشورهای شرق اروپا گزارش پنتاگون در ادامه می‌گوید که ایران در زمینه دفاع از خود به قدرت قابل اعتنایی رسیده است. این کشور به توسعه موشک‌های بالستیک خود با بردی که قابلیت رسیدن به دشمنان منطقه‌ای مانند اسرائیل و کشورهای شرق اروپا را دارد، دست یافته است. افزایش برد موشک شهاب ۳ و موشک‌های بالستیکی که برد متوسط آن‌ها ۲ هزار کیلومتر است از جمله مولفه‌های بهبود دفاعی ایران است. در ادامه گزارش پنتاگون آمده است: «ایران مانند چین درحال توسعه و تجهیز موشک‌های کوتاه برد به سیستم ردیاب (جستجوگر) است. این سیستم موشک‌ها را قادر می‌کند تا هویت کشتی‌ها را مشخص کرده و در جریان جنگ آن‌ها را مورد تهدید قرار دهند.» آنتونی کوردسمن، کار‌شناس مسائل تسلیحاتی در مرکز استراتژیک و مطالعات بین‌الملل در واشنگتن در باره گزارش پنتاگون به خبرگزاری بلومبرگ گفته است: «این گزارش روشن می‌کند که ایران بطور فعالانه موشک‌های بالستیک می‌ان‌برد جدید با سوخت جامد مستقر کرده و در مورد موشک شهاب ۳ نیز دقت و قدرت حمل بار اضافی آن را تقویت کرده است.» وی با استناد به مفاد گزارش می‌افزاید که ایران به دنبال تقویت توان ضدموشکی خود علیه آمریکا و سیستم‌های دفاعی شورای همکاری خلیج فارس و مطرح کردن یک تهدید بالقوه جدید علیه کشتیرانی در این خلیج است.

Tuesday 10 July 2012

مجلس مصر با وجود مخالفت نظامیان تشکیل جلسه داد

مجلس مصر با وجود تذکر دادگاه قانون اساسی و هشدار شورای عالی نظامی در خصوص عدم تشکیل مجلس، تشکیل جلسه داده است. بی بی سی ـ پیشتر شورای نظامی مصر در بیانیه ای گفته بود که برخلاف دستور محمد مرسی، رئیس جمهور مصر برای بازگشایی مجلس، حکم انحلال این مجلس همچنان لازم الاجراست. شورای نظامی مصر ماه گذشته در پی دستور دادگاه قانون اساسی، مجلس را منحل کرد. بسیاری بیانیه شورای نظامی مصر را هشداری به محمد مرسی، رئیس جمهور مصر که حدود یک هفته پیش سوگند خورد، می دانند. رئیس مجلس بنا بر دستور آقای مرسی اعلام کرد که روز سه شنبه مجلس مصر جلسه خواهد داشت. آقای مرسی روز یکشنبه، هشتم ژوئیه طی فرمانی خواهان بازگشایی مجلس شد و دستور داد که مجلس تا انتخابات بعدی و تشکیل مجلس جدید به کار خود ادامه دهد. معترضان به تصمیم ارتش مصر در خصوص ادامه انحلال مجلس در میدان تحریر در قاهره تجمع کرده اند. اخوان المسلمین که با در اختیار داشتن ۴۶ درصد از کرسی ها دارای اکثریت در مجلس مصر است اعلام کرده که در حمایت از تصمیم رئیس جمهور در "تظاهرات میلیونی" حضور خواهد داشت. شورای نظامی مصر در بیانیه خود گفته است که مطمئن است "همه نهادهای قانونی" به قانون و قانون اساسی احترام خواهند گذاشت. اما در مقابل اخوان المسلمین می گوید که این ارتش است که در پی انحلال مجلس با افرایش قدرت خود به قانون احترام نمی گذارد. ماه گذشته دادگاه قانون اساسی استفاده از دو سیستم رای گیری مختلف در انتخابات را خلاف قانون اساسی دانست و دستور به انحلال مجلس داد که این حکم توسط ارتش اجرا شد. جان لاین، خبرنگار بی بی سی در قاهره می گوید که به نظر می رسد صلح سیاسی میان جناح های مختلف رو به پایان است. روز گذشته (دوشنبه) دادگاه عالی قانون اساسی مصر حکم خود را لازم الاجرا دانست و فرمان محمد مرسی برای تشکیل مجلس را رد کرد. با وجود اینکه رابطه میان رئیس جمهور و نظامیان تنش آلود به نظر می رسد، اما روز دوشنبه محمد مرسی و حسین طنطاوی رئیس شورای عالی نظامی در کنار هم در مراسمی نظامی دیده شدند. با آنکه شورای عالی نظامی که در پی سقوط رژیم حسنی مبارک اداره مصر را بر عهده داشت، رسما قدرت را به آقای مرسی تحویل داد، اما نظامیان پیش از آن و با پایان انتخابات، اختیارات عمده‌ای برای خود قائل شدند که با آغاز ریاست‌جمهوری آقای مرسی این اختیارات کاهش نیافته است.

Monday 9 July 2012

حکم اعدام پنج تن ديگر از فعالان عرب صادر شد

محمدعلی عموری فعال فرهنگی و سردبير نشريه دانشجويی "التراث" در دانشگاه صنعتی اصفهان، هاشم شعبانی دبير دبيرستان‌های شهر خلفيه، هادی راشدی و برادران مختار و جابر آلبوشوکه، از جوانان فعال در زمينه حقوق بشر و امور مدنی در شهر رامشير به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شده و حکم آن‌ها ابلاغ شده است. پنج تن از جوانان فعال در زمينه حقوق بشر و امور مدنی در شهر رامشير به اعدام محکوم شدند. به گزارش خانواده های آنان و ديگر فعالان مدنی از اهواز دادگاه انقلاب اين شهر مهندس محمد علی عموری فعال فرهنگی و سردبير نشريه دانشجويی" التراث" در دانشگاه صنعتی اصفهان ،هاشم شعبانی دبير دبيرستان های شهر خلفيه ، مهندس هادی راشدی وبرادران مختار و جابر آلبوشوکه به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شده وحکم آنها ابلاغ شده است. عبدالرحمن عساکره دبير شيمی و مدير دبيرستان در شهر رامشير نيز به ۲۰ سال زندان محکوم شد. چندی پيش نيز ۴ تن از فعالان مدنی عرب در اهواز به دار آويخته شدند. سه تن از اعدام شدگان ۱۸ جون ۲۰۱۲ بنامهای طه،عباس وعبدالرحمن برادر بودند. نفر چهارم اعدام شده علی شريفی نام داشت. سازمان های حقوق بشری چون ديده‌بان حقوق بشر و عفو بين‌الملل، پارلمان اروپا، دولت آلمان، پارلمان بريتانيا و دفتر نخست وزير اين کشور و وزارت خارجه اجرای حکم اعدام اين چهار فعال سياسی عرب را محکوم کردند.

Saturday 7 July 2012

روزنامه واشنگتن پست در گزارشی از تحقیقات وزارت دارایی ایالات متحده درباره رایزنی های اخیر شخصیت های سیاسی در این کشور برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق خبر داده است.

روزنامه واشنگتن پست در گزارشی از تحقیقات وزارت دارایی ایالات متحده درباره رایزنی های اخیر شخصیت های سیاسی در این کشور برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق خبر داده است. به نوشته این روزنامه، حامیان مجاهدین خلق در یک سال گذشته در دیدار با مقام های ارشد دولت باراک اوباما و وزارت امور خارجه از آنها خواسته اند نسبت به حذف نام این گروه از فهرست سازمان های تروریستی دولت آمریکا اقدام کنند. مطالب مرتبطوزارت خارجه آمریکا به عدم همکاری سازمان مجاهدین خلق اعتراض کردچهار ماه تا حذف یا ابقاء مجاهدین خلق در فهرست تروریستیآمریکا پناهندگی تعدادی از اعضای مجاهدین خلق را می‌پذیردموضوعات مرتبطمسائل امنیتی ایران علاوه بر این، ده ها شخصیت سیاسی از دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در گردهمایی های مختلف در حمایت از سازمان مجاهدین خلق سخنرانی کرده اند. بر اساس گزارش واشنگتن پست، ده ها هزار دلار به عنوان حق سخنرانی به این افراد پرداخت شده و وزارت دارایی ایالات متحده در حال بررسی احتمال نقض قوانین ضدتروریستی آمریکاست. از سوی دیگر، رایزنی شخصیت های سیاسی در آمریکا به نیابت از سازمان های خارجی به دریافت مجوز لابی گری نیاز دارد که به نوشته واشنگتن پست مدافعان سازمان مجاهدین خلق به عنوان لابی گر شناخته نمی شوند و ممکن است از این بابت دچار تخلف شده باشند. حامیان آمریکایی سازمان مجاهدین خلق خود را لابی گر نمی دانند و می گویند به سیاستگزاری دولت ایالات متحده کمک می کنند. نام بعضی از شاخص ترین چهره های سیاسی آمریکا در بین حامیان این سازمان دیده می شود. افرادی مانند جیمز جونز، مشاور پیشین امنیت ملی باراک اوباما، رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک، ادوارد رندل، فرماندار پیشین پنسیلوانیا، نیوت گینگریچ از روسای سابق مجلس نمایندگان آمریکا، هاوارد دین رئیس سابق حزب دموکرات و جان بولتون از سفرای پیشین ایالات متحده در سازمان ملل متحد از حامیان مجاهدین خلق هستند و در برنامه های آنها سخنرانی کرده اند. بعضی از این افراد، از جمله آقای گینگریچ که از رقبای اصلی میت رامنی برای کسب نامزدی حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری بود، به تازگی برای سخنرانی در جمع اعضای مجاهدین خلق به پاریس سفر کرده بودند. به گزارش واشنگتن پست، در گذشته بعضی از این افراد دریافت حق سخنرانی های کلان را از حامیان مجاهدین خلق برای حضور در برنامه هایشان تایید کرده اند. ارقام منتشر شده بین ۱۰ هزار تا ۴۰ هزار دلار متغیر است. آقای رندل دریافت ۱۵۰ هزار دلار را به عنوان حق سخنرانی تایید کرده است. شاهین قبادی، از سخنگویان این سازمان پرداخت پول و به کارگیری لابی گران در آمریکا را رد کرده است. به گفته او، وزارت امور خارجه آمریکا از بعضی از شخصیت های سیاسی خواسته است تا به دلایل انسان دوستانه در جریان وقایع مربوط به اردوگاه اشرف در عراق مداخله کنند. وزارت امور خارجه آمریکا به دستور یک دادگاه فدرال در حال بررسی ماهیت سازمان مجاهدین خلق و امکان خروج نام این سازمان از فهرست گروه های تروریستی است. هیلاری کلینتون، همکاری این سازمان در تخلیه اردوگاه اشرف و انتقال اعضای آن به اردوگاه حریه را در این تصمیم گیری مهم دانسته است. به گزارش واشنگتن پست، حدود نیمی از ساکنان اردوگاه اشرف به محل جدید منتقل شده اند ولی عملیات انتقال حدود ۱۲۰۰ نفر از آنها به خاطر شکایت مسوولان این سازمان از برخورد دولت عراق با مشکل مواجه شده است.

Thursday 5 July 2012

ویروسی که برژینسکی آفرید: "عرب های افغان " - مقاله از علی قادری

سالها پس از پایان جنگ سرد، خبرنگار روزنامه نول ابزرواتور از زبیگنیو برژینسکی - که از وی به عنوان خالق پروژه "عرب های افغان" یاد می شود - پرسید که آیا با مرور وقایع گذشته، پشیمان نیست از این که از رشد بنیادگرائی اسلامی حمایت کرده و به تامین سلاح و آموزش برای تروریست های آینده پرداخته است؟ برژینسکی جواب داد: باید دید در تاریخ جهان اهمیت چه چیزی بیشتر است؟ طالبان یا سقوط امپراتوری شوروی؟ به جنب و جوش در آمدن مسلمانان، یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟ البته برای آنهایی که عادت کرده اند که هزینه سیاست های خود را از جیب دیگران بپردازند خطر ممکن است هر پنجاه سال یک بار اتفاق بیفتد اما برای مردمی که در این منطقه زندگی می کنند هزینه های گزاف این سیاست ها به طور روزانه حساب می شود. در کمتر از نیم قرن، خاورمیانه دو بار قبض سنگین کشمکش در اروپا را پرداخت کرده است: نخست اشغال فلسطین و تشکیل دولت اسراییل که خون بهای قربانیان یهودی در جریان جنگ دوم جهانی بود و دوم به راه اندازی پروژه جهادی "عرب های افغان" که هدف نهایی آن فروپاشیدن سلطه روس ها در شرق و مرکز اروپا بود. ویروسی که برژینسکی از کاشتن آن به عنوان یکی از افتخارات دوران مسئولیت خود به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید از آن یاد می کرد، پس از برداشت محصول فروپاشی امپراتوری شوروی در اروپا به سرعت تبدیل به یک بیماری کشنده شد. ملا عمر رهبر طالبان، ایمن الظواهری و اسامه بن لادن رهبران القاعده اولین نسخه های این ویروس بودند. کافی است جنایت طالبان را در دره بامیان واقع در منطقه هزاره جات افغانستان به یاد بیاورید، تا به طبیعت خطرناک این نسخه از ویروس بنیادگرایی پی ببرید. دیری نگذشت که ویروس برژینسکی جان شهروندان این کشور را نیز گرفت، تاریخ یک بار دیگر تکرار شد و این بار ارتش امریکا بود که به جای ارتش سرخ برای مبارزه با دشمنی خودساخته وارد افغانستان می شد. طرح مبارزه با تروریسم با شعار معروف "هر که با ما نیست بر ما است" نسخه های جدیدی از ویروس بنیادگرایی را خلق کرد. این نسخه ها پس از تهاجم نظامی ارتش امریکا به عراق با نام جهاد علیه اشغالگران و کافران وارد این کشور شدند و ده ها هزار تن از شهروندان بیگناه عراقی را روانه گورستان کردند. نسخه های جدید ویروس بنیادگرایی بسیار خطرناک تر از نسخه های سابق بود. کافی است نسخه ابومصعب زرقاوی این ویروس را با نسخه ایمن ظواهری آن مقایسه کنید، آن زمان متوجه خواهید شد که این ویروس پس از ورود به عراق تا چه اندازه جهش یافته و کشنده تر شد. البته باید اعتراف کرد پروژه مجاهدین عرب از بسترهای فکری بهره جست که در تاریخ اسلام ریشه عمیقی داشت. در این تاریخ افرادی مانند ابن تیمیه وجود دارند که کفر شیعیان را بزرگ تر و خطرناک تر از کافران مسیحی و یهودی توصیف و همه آنها محکوم به مرگ کرده اند! مگر الگوی فکری افرادی مانند زرقاوی فقهایی غیر از الفاریابی هستند که "هیچ شیعه ای را ندیده بود جز اینکه کافر باشد!" آیا این همان صدایی نیست که از فقهای وهابی عربستان شنیده می شود: کشتن شیعیان، مسیحیان و یا علویان را مباح اعلام می گردد و مجاهدینی که در این راه به افتخار شهادت نائل می شوند در بهشت با رسول الله همنشین می گردند! جالب اینجاست که این مجاهدین فی سبیل الله تا کنون حتی یک سنگ نیز به دیوار سفارت اسراییل در اردن یا مصر نزده اند که این امر نشان دهنده هدایت آنها از طریق سازمان های اطلاعاتی کشورهایی است که نظام سیاسی حاکم بر آنها به امنیت رژیم صهیونیستی متعهد هستند. هر ویروسی ، برای ادامه زندگی ، شرایط محیطی مناسب خود را می طلبد و فضای مناسب برای زیست ویروس تکفیری ها ، فضای جنگ و به قول خودشان "جهاد" است. بر اساس گزارشات متعددی که اخیرا در روزنامه های غربی و عربی منتشر شده است، سوریه تبدیل به مقصد اصلی القاعده و جریانات تکفیری گشته است. در حال حاضر صدها مجاهد عرب از ملیت ها گوناگون مانند عربستان، عراق، لیبی، یمن، سودان، الجزایر به همراه تعداد زیادی از اتباع عرب برخی از کشورهای اروپایی از طریق ترکیه و لبنان وارد سوریه شده اند تا با سلاح هایی که توسط عربستان و قطر تهیه و توسط سازمان اطلاعات ترکیه(میت) توزیع و آموزش داده می شود با ارتش سوریه بجنگند. از نظر انها ،اجر مبارزه با حکومت علوی سوریه ، حورالعین های بهشتی است. بی گمان آنچه مسلم است این که حکومت اسد هرگز به عنوان یک حکومت دموکراتیک شناخته نمی شود و سوری ها نیز مطالبات اصلاح طلبانه متعدد و بحقی دارند ، اما واقعیت ماجرا این است که در میانه شکاف بین منتقدان و حکومت دمشق ، سلفی ها وارد میدان شده اند و بازی را به دست گرفته اند. فرض کنیم دهها گروه مسلحی که اغلب آنها مانند گردان فاروق دارای گرایشات سلفی هستند به همراه مجاهدین عربی که وارد سوریه شده اند بتوانند نظام حاکم بر این کشور را ساقط کنند، چه اتفاقی می افتد؟ آیا با توجه به طبیعت طایفه ای و مذهبی متکثری که در سوریه وجود دارد از گزند آسیب های حتمی این گروه ها در امان خواهند ماند؟ این نگرانی گروه های اپوزیسیون حکومت دمشق و مخالفان اصلاح طلب اسد نیز هست که می ترسند از چاله اسد به در آیند به چاه سلفی ها بیفتند. به عنوان مثال در چند روز گذشته بیش از 12 هزار مسیحی از ترس تهدیدات گروه های مسلح از شهرک القصیر در نزدیکی حمص فرار کرده اند که به گزارش خبرگزاری رسمی واتیکان حامیان نظام کنونی هستند. با توجه تجربه حمله به کلیساهای مسیحیان در عراق توسط القاعده که در سوریه نیز تکرار شده است، آنها می گویند چه تضمینی وجود دارد که اقلیت های مذهبی که از نگاه این گروه ها همگی کافر و خونشان مباح است پس از سقوط فرضی نظام در امان بمانند. البته نگرانی از رشد گروه های تکفیری به معنای این نیست که مطالبات حقیقی مردم سوریه فراموش شود. اما واقعیت این است که در حال حاضر وضعیت سوریه به سمتی رفته که اکثریت شهروندان این کشور بیش از آنکه به مطالباتشان فکر کنند نگران جان خویش هستند. به خاطر همین نگرانی است که بسیاری از مردم در مناطقی که دارای شرایط بحرانی است ترجیح می دهند که یا در خانه بمانند و یا به مناطق امن تر پناه ببرند. آنها غمگنانه به این می اندیشند که حرکت اصلاح طلبانه شان ، توسط سلفی ها مصادره شده و رنگ خون و خشونت به خود گرفته است. واقعیت این است که ویروس بنیادگرایی به هر محیطی که وارد می شود خیلی زود با شرایط آن محیط وفق پیدا می کند. اگر در یمن این ویروس با توجه به بافت قبیله ای این کشور رشد کرده است در عراق، بر مبنای ویژگی های مذهبی جهش یافته و در صورتی که بتواند در سوریه ریشه بدواند بر اساس بافت متعدد طایفه ای این کشور جهش مضاعف پیدا خواهد کرد. در رابطه با مسئولیت شرعی مجاهدین نیز جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد چرا که همیشه در لابلای رساله های فقهای تکفیری، احکامی پیدا می شود که با شرایط متنوع محیطی مطابقت پیدا کند و همه تروریست ها را به بهشت بفرستد! متاسفانه تاریخ تکرار تجربیاتی است که هیچگاه از آنها عبرت گرفته نمی شود.

Wednesday 4 July 2012

پیام ادیب برومند شاعر ملی و رئیس شورای جبهه ملی بمناسبت درگذشت دکتر دبیری

دریغ و اندوه بی‌کران، از درگذشت دکتر پرویز دبیری خبریافتم؛ در حیرتم که که چگونه این خبر را باور کنم و اگر باور کردم چه‌گونه تحمل نمایم. مدت 65 سال دوستی و هم اندیشگی و در گرفتاری‌ها و افت و خیزها همگام و همراه بودن را چه‌طور می‌توان از یادبرد و در بستر افسوس و آتس حسرت ننالید و نسوخت؟ باری در مرگ این رادمرد دانش و سیاست، نه تنها من سوگوارم که هریک از شناسمندان این شخص میهن دوست و آزدی‌خواه اشک اندوه به دامن دارند. با این مختصر، دم فرو بسته، مراتب تسلیت خود را به خانم ارجمند و فرزندان عزیز آن روانشاد و جامعه علم و فرهنگ تسلیت می گویم و از این که به علت ضعف مزاج از آمدن به اصفهان و شرکت در مراسم سوگواری معذورم، اظهار شرمساری می‌نمایم. خدایش بیامرزد و رحمت کناد.

جبهه ملی ایران در خارج از کشور درگذشت دکتر پرویز دبیری عضو شورای جبهه ملی در اصفهان را به بازماندگان و همه مبارزان راه ازادی تسلیت میگوید

دکتر پرویز دبیری، چهره نامدار علمی و فرهنگی اصفهان امروز 13 تیرماه در سن 91 سالگی پس از پشت سر گذاشتن یک دوره بیماری زونا و چند ماه بستری شدن در بیمارستان الزهرا در اصفهان درگذشت. دکتر پرویز دبیری، یکی از چهره های نامدار دانش پزشکی جهان و از دانشمندان اندیشه ورز ایرانی است که در سال ۱۳۷۵ ( 1996 میلادی ) به عنوان یکی از پانصد دانشمند برتر جهان شناخته شد. وی در دوم اسفند ماه سال 1300 در تهران دیده به گیتی گشود. اصلیت او از فراهان و از بازماندگان قائم مقام فراهانی است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دانشکده پزشکی را در تهران گذراند و درجه دکترای پزشکی را در سال 1325 خورشیدی به دست آورد و چند سال دستیار بخش های بیولوژی و پاتولوژی دانشگاه تهران بود. او پس از خدمت نظام وظیفه در سال 1330 به عنوان دانشیار در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و به اصفهان آمد. وی نقش موثری در راه‌اندازی دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان داشت و پس از شروع کار در دانشگاه اصفهان علاوه بر رشته اختصاصی پاتولوی، رشته های بیولوژی و بافت شناسی و جنین شناسی و آناتومی مقایسه ای را نیز در دانشکده پزشکی تدریس نمود و در سال 1334 به سمت استاد پاتولوژی و مدیریت گروه پاتولوژی ارتقاء یافت. بنیان گذاری آزمایشگاه های بافت شناسی و پاتولوژی در بخش پاتولوژی و سپس بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه اصفهان و ایجاد موزه پاتولوژی در بخش آسیب شناسی دانشگاه اصفهان و تربیت دستیاران آسیب شناسی از تلاش های ارزنده دکتر پرویز دبیری است. دکتر دبیری به مدت یک سال در بخش پاتولوژی دانشکده ویرجینیا ( MCV ) آمریکا به مطالعه پرداخت و موفق به دریافت بورس مطالعاتی شش ماهه سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) برای دانشگاه هاروارد آمریکا و ( AFIP ) واشنگتن شد. او از طرف سازمان بهداشت جهانی به بازرسی موسسات بزرگ پاتولوژی کشورهای اسکاندیناوی ( سوئد، نروژ، دانمارک )، انگلستان و سوئیس مبادرت ورزید. دکتر دبیری در سال 1359 از دانشکده پزشکی اصفهان بازنشسته شد ولی در سال 1365 از طرف دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد نجف آباد برای اداره بخش پاتولوژی و تدریس در آن دانشکده دعوت شد و در آنجا نیز دروس جنین شناسی و بافت شناسی و پاتولوژی را تدریس نموده و آزمایشگاه های بافت شناسی و پاتولوژی را بنیان نهاده است. دکتر دبیری، در روز پزشک سال 1380 به پیشنهاد انجمن پاتولوژیست های ایران از طرف سازمان نظام پزشکی ایران به عنوان « پاتولوژیست نمونه » برگزیده شد. همچنین در آبان ماه سال 1380 از طرف فرهنگستان علوم پزشکی ایران مقام عضویت افتخاری فرهنگستان به وی تقدیم شد. دکتر پرویز دبیری در سال 1996 میلادی به عنوان یکی از پانصد دانشمند برتر جهان شناخته شده است و نام او به عنوان چهل و نهمین چهره در کتاب « FIVE HUNDRED LEADERS OF INFLUENCE » ثبت شده است. از دکتر پرویز دبیری آثار متعددی در زمینه دانش پاتولوژی برجای مانده که از این میان کتاب «تومورهای مثانه» در سال 1379 به عنوان « کتاب سال ایران» برگزیده شده است. دکتر پرویز دبیری یکسال پیش از درگذشتش در سال 1390 به عنوان پزشک نمونه کشوری از بین متخصصان پاتولوژی برگزیده شد. دکتر پرویز دبیری از دوران جوانی برای مبارزه در راه آرمان‌های ملی به جبهه ملی ایران پیوست و به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی ایران برگزیده شد و از پیشگامان جبهه ملی ایران در اصفهان بود. اگرچه زادگاه دکتر دبیری تهران بود اما تلاش‌ها و خدمات علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی او طی سال های تدریس در دانشگاه پزشکی اصفهان و زندگی در میان مردم این شهر باعث شده است که همواره نزد مردم اصفهان از بیشترین محبوبیت برخوردار باشد و با افتخار او را از مشاهیر بزرگ اصفهانی بدانند. پیکر دکتر پرویز دبیری فردا 8 صبح 14 تیرماه از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به سمت خانه‌اش در خیابان چهارباغ بالا کوی کاویان تشییع و در قطعه 3 بلوک 14 باغ رضوان به خاک سپرده خواهد شد. مراسم ختم دکتر دبیری صبح جمعه 16 تیرماه در مسجد باب الرحمه واقع در دروازه دولت اصفهان برگزار خواهد شد.

نبرد برای خواست های اجتمائی پيغام تاج زاده از زندان

پيغام مصطفي تاج زاده ازندان اوين براي "رادان"، در مورد جمع آوري كراوات!... _______________ به نقل از فخرالسادات محتشمي پور، همسر مصطفی تاج زاده : به آقای رادان سلام برسان و بگو برادر من شما صبح که از خواب بیدار می شوی یک نگاه به نوک پا تا فرق سر بیندازی می فهمی غربی بودن یعنی چه! از کفش و جوراب و شلوار و پیراهن و لباس زیر و کاپشن و یونیفرم و کمربند و اسلحه و آرایش مو و ریشت غربی است. کلاه و عینک آفتابی و طبی ات غربی است. دست به جیب ببر و کیفت را نگاه کن که غربی است و محتویات داخل آن از اسکناس و کارت اعتباری و کارت ملی و شناسنامه عکس های پرسنلی و ... همه غربی است. این سلسه مراتب نظامی و ارتشی و اصل ارتش حرفه ای هم غربی است. عنوان پلیس و خود اتوموبیل و سایر مرکب های پلیس هم غربی است به اضافه همه آلات و ابزار سرکوب اجتماعات مردمی. حقوق ثابت و مزایا و بیمه و بازنشستگی هم غربی است. قانون اساسی را هم که خبر داری غربی است! تفکیک قوا نیز غربی است و این رسانه ملی که با آن مصاحبه می کنی و مطبوعات و اساسا خود مصاحبه و اطلاع رسانی و بخشی از ادبیات و اصطلاحاتی که در آن استفاده می کنی هم غربی است. حالا شما با این شکل و شمایل و آرایش و پیرایش تماما غربی که در مقایسه با تصاویر اجدادمان در دوره مشروطه تغییراتش معلوم می شود گیر داده ای به کراوات به جای حل همه مشکلات ریز و درشت مردم آن هم در بیمارستان ها که محل تلاقی بزرگترین گرفتاری های مردم است؟!( شاهد مثال را از دو بیمارستان سینا و فارابی که اخیرا برای اقدامات تشخیصی و درمانی به آن اعزام شده بودند، آوردند) بس است این همه سطحی نگری سردار! راستی انگار از رده های نظامی فقط این سردار غربی نیست چرا که در برخی کشورهای غربی دیگر دارها را برچیده و خون ها را شسته اند! برادر من اسلام آمد که بند رقیت را از گردن بشر پاره کند نه این که این یک وجب پارچه را پاره کند و چیز دیگر جایش بگذارد! قرار بود ما از بندگی غیرخدا درآییم. از جور ادیان(تحریف شده) به عدل اسلام برسیم نه این که بعد از کره شمالی و سوریه نظامی ترین و فاشیستی ترین حکومت شویم.

Monday 2 July 2012

اختلاف نظر بر سر مفاد بیانیه ژنو درباره سوریه

آینده بشار اسد رئیس جمهور سوریه و بیانیه پایانی نشست گروه تماس در ژنو، به مساله مورد اختلاف میان قدرت‌های بزرگ تبدیل شده است. در حالی که برخی از قدرت‌های جهانی می‌گویند برپایه این بیانیه که دعوت به تشکیل دولت انتقالی در سوریه کرده، بشار اسد باید از قدرت کنار برود، برخی دیگر تاکید می‌کنند که این بیانیه هیچ سخنی در این باره به میان نیاورده و نباید طرحی از خارج بر سوری‌ها تحمیل شود در همین حال معترضان نسبت به نتایج نشست ژنو ابراز تردید کرده و آن را شکست خورده دانستند. وزیران امور خارجه آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین، پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به علاوه ترکیه، قطر و کویت در نشست ژنو حضور داشتند. بان گی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب و رابرت مود رئیس ناظران سازمان ملل در سوریه، و کا‌ترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی دیگر شخصیت‌های حاضر در نشست ژنو بودند. بیانیه پایانی این نشست دعوت به تشکیل دولت انتقالی در سوریه و پایبندی طرف‌های درگیر به طرح صلح کوفی عنان کرده است. اختلاف قدرت‌های جهانی لوران فبیوس وزیر امور خارجه فرانسه یکشنبه گفت که بیانیه پایانی نشت ژنو به صورت تلویحی از ضرورت کناره گیری بشار اسد از قدرت سخن گفته است. به گزارش خبرگزاری رویترز، هنگامی که از فبیوس درباره موضع متفاوت روسیه و چین درباره آینده اسد پرسیده شد گفت: «حتی اگر بر خلاف این نظر را مطرح کنند، اما متن بیانیه که از بر برپایی دولت انتفالی با اختیارات کامل سخن گفته است، به این معنی است که بشار اسد در آن حضور نخواهد داشت چرا که شخصیت‌های مورد توافق همه در عضو این دولت خواهند بود.» فبیوس که شبکه تلویزیونی ت. اف۱ گفت‌و‌گو می‌کرد افزود: «مخالفان هیچگاه با حضور بشار اسد در دولت انتقالی موافقت نخواهند کرد و این به معنی ضرورت کناره گیری او از قدرت است.» سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه شنبه پس از نشست ژنو به خبرنگاران گفته بود که بیانیه نشست ژنو به هیچ وجه بر ضرورت کناره گیری بشار اسد اشاره‌ای ندارد زیرا هیچ پیش شرطی در خصوص کنار گذاشتن هیچ گروهی از دولت وحدت ملی پیشنهادی، وجود ندارد. وزیر امور خارجه فرانسه افزود که هفته آینده نشستی در پاریس با حضور بیش از صد شخصیت با هدف تشکیل «جبهه‌ای واحد» از همه طیف‌های اپوزیسیون برای کمک به اجرای طرح کوفی عنان برگزار خوهد شد. این نشست در ادامه سلسله نشست‌های «دوستان مردم سوریه» برگزار می‌شود. روسیه و چین با شرکت در این نشست موافقت نکرده‌اند. فرانسه درکنار کشورهای غربی و برخی از کشورهای عربی، از ماه‌ها پیش در تلاشند تا فشار را بر نظام بشار اسد افزایش دهند. این کشور‌ها سعی دارند با روسیه که همچنان از نظام بشار اسد حمایت می‌کند، به راه حلی میانه به منظور صدور قطعنامه‌ای با شدت بیشتر در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سیر در راه تحول سیاسی در سوریه، دست یابند. روسیه و چین تا کنون دو قطعنامه محکومیت نظام بشار اسد را که کشورهای غربی پیش نویس آن را به شورای امنیت ارائه داده‌اند، وتو کرده‌اند. وزیر امور خارجه فرانسه در ادامه مصاحبه خود گفت: «چنانچه تصمیم‌هایی که در ژنو گرفتیم کافی نباشد، خواستار پناه بردن به فصل هفتم منشور سازمان ملل خواهیم شد.» اپوزیسیون: بیانیه ژنو مبهم است بسمه القضمانی سخنگوی شورای ملی سوریه که از طیف‌های گسترده‌ای از اپوزیسیون این کشور تشکیل شده، بیانیه پایانی نشست ژنور را با وجود «داشتن نقاط مثبت»، «بسیار مبهم» توصیف کرد. القضمانی در مصاحبه تلفنی با خبرگزاری فرانسه گفت: «به نظر می‌رسد نکات مثبتی در بیانیه نشست ژنو وجود داشته باشد اما این بیانیه همچنان بسیار مبهم است.» او تاکید کرد که این بیانیه هیچ ضمانت اجرایی ندارد و ابزارهایی برای اجرای آن هم پیش بینی نشده است. در همین حال برهان غلیون رئیس پیشین شورای ملی سوریه، نشست ژنو را «مسخره» توصیف کرد که به گفته او در آن اعضای شورای امنیت «به خواسته‌های روسیه تن دادند و از وظیفه خود در مقابل مردم سوریه عدول کرده و آنها در برابر جلاد تنها گداشتند.» اتحادیه کمیته‌های محلی هماهنگی اعتراض‌ها در سوریه هم نسشت ژنو را «حلقه‌ای جدید از زنجیره شکست‌های بین المللی» توصیف کرد. این اتحادیه، بیانیه نشست ژنو را متناسب با خواست رهبران روسیه و فرصتی برای ادامه کشتار توسط نظام سوریه توصیف کرده است. در تحولات میدانی، دیده‌بان حقوق بشر سوریه از ادامه درگیری‌ها در این کشور میان نیروهای دولتی و مخالفان خبر داده است. عمده این درگیری‌ها در حومه دمشق روی داده است.

Sunday 1 July 2012

چرا جمهوری اسلامی به حصر خانگی موسوی و کروبی پایان نمی‌دهد " مقاله از حمید رضائی

در موقعیت‌های بسیاری ذهن یک فعال یا علاقه‌مند به مسائل سیاسی به سمت ارزیابی شیوه اندیشیدن و مکانیسم تصمیم گیری در جمهوری اسلامی ایران معطوف می‌شود. بررسی‌های فردی و گروهی‌ای که معمولاً از اینجا شروع می‌شود که در یک مورد خاص یا به صورت عام، جمهوری اسلامی «چرا اینگونه رفتار می‌کند/نمی کند؟» و گاهی اوقات به این قضاوت ختم می‌شود که: جمهوری اسلامی گاهی (اگر نگوئیم اغلب) بر خلاف مصالح و منافع خود رفتار می‌کند! به عنوان مثال: چرا جمهوری اسلامی مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی را در حبس خانگی نگاه داشته است و به جای نمایش گاه‌گاه آنان در عکس‌های دیدار با اعضای خانواده شان آنها را آزاد نمی‌کند؟ این پرسش از این نظر مطرح است که به نظر می‌رسد یکی از بهترین راه‌‌های فرار سیستم جمهوری اسلامی از فشار بی‌امانی که بعد از اعتراضات به نتیجه انتخابات ۸۸ بر آن وارد شده است، آزادی موسوی و کروبی باشد. تقلب آری، پیروزی قطعی خیر وقتی انتخابت ریاست جمهوری برگزار شد، حتی در اوج بحث تقلب در انتخابات هم طرفداران معقول این دو کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌توانستند ادعا کنند که آنها پیروز انتخابات بوده‌اند. البته طرفداران شیخ مهدی کروبی از همان ابتدا اعلام کردند که برای پیروزی در انتخابات نیامده‌اند و طردشدگان حکومت و بیرون گذاشته‌شدگان از حیطه دغدغه‌های موسوی را حمایت می‌کردند تا از انتخابات به عنوان یک مبارزه اجتماعی استفاده کنند. اما طرفداران آقای موسوی پیشاپیش و با قطعیت از پیروزی او در انتخابات صحبت می‌کردند و حتی خود آقای موسوی نیز سخنرانی ویدئویی به مناسبت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تهیه کرده بود. بحث تقلب مطرح بود و الگوهای آماری، علم ریاضیات، دانش احتمالات و مشاهدات مستقیم و تجربه تاریخی همه در تایید یک تقلب حکومتی در انتخابات و از لزوم کشیده شدن انتخابات به دور دوم حکایت می‌کرد. (لینک ۱-۲) در ایران جمعیت روستایی همچنان ۴۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهد. رأی دادن در این روستاها کم و بیش زیر نفوذ بزرگ طایفه یا خانواده قرار دارد. نمایندگان مجلس اغلب از طریق رایزنی و توافقات محلی رأی روستاها را پشت کاندیدای مورد نظر خود می‌برند. اولویت اصلی در روستاها مسائل کشاورزی و به دلیل شیوه درآمد کشاورزی (شش ماه کار و زحمت و در پایان فروش محصول و نیاز به مدیریت منابع مالی تا برداشت سال بعد) از هر نوع پرداخت نقدی استقبال می‌کنند. حکومت مدتهاست از طریق تعاونی ها، ادارات جهاد سابق، مبلغان مذهبی، در دست داشتن سیستم توزیع نیازهای کشاورزی، خرید تضمینی محصول، بیمه روستائیان، فعالیت‌های عمرانی و مسائل دیگر روی این قشر کار می‌کند. در مقابل اصلاح طلبان که بدنه اصلی حامی موسوی بودند برنامه‌ای برای روستائیان نداشته و تمام توان خود را در زمانی که قدرت را در دست داشتند و بعد از آن، روی طبقه متوسط شهری مترکز کرده بودند. سیستم گاهی اوقات خوب بازی می‌کند، اما مسئله این است که همیشه از قافله عقب است و واکنش‌هایش هم‌خوانی زمانی با کنش‌های بیرونی ندارد. به همین دلیل اغلب راهکارهایش به جای حل کردن مشکل، کار را خراب‌تر می‌کند. در شهرها نیز احمدی نژاد برای خود رأی دست و پا کرده بود و در میان طبقات پایین جامعه پیروز مناظره‌های تلویزیونی محسوب می‌شد. احمدی نژاد هوشمندانه دوباره به هاشمی رفسنجانی حمله کرد و سعی کرد فضای مناظره تلویزیونی را به سمت افشاگری علیه فساد حکومتی بکشاند و در این امر بسیار موفق‌تر از موسوی و کروبی عمل کرد. از آنجا که هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان دو نامزد در انتخابات ریاست جمهوری داشتند عملا رأی این دو اردوگاه با تقسیم درونی مواجه شده بود. بنابراین شکی در این باقی نیست که نتایج اعلام شده همراه با تقلبی مفتضحانه بود اما در صورت کشیده شدن انتخابات به دور دوم احتمال پیروزی احمدی نژاد دور از ذهن نبود. حکومت می‌توانست از میان موسوی و احمدی نژاد دست به انتخاب یکی از گزینه‌ها بزند. به جز این برتری که وزارت کشور دولت محمود احمدی نژاد برگزار کننده انتخابات بود، مابقی شرایط سیاسی کشور برای هر دو کاندیدا کم‌وبیش نزدیک به یکدیگر بود. انتخابات ریاست جمهوری به دلیل وجود نهاد شورای نگهبان بیش از آنکه انتخاب مردم باشد انتخاب نظام و رهبری از بین گزینه‌هایی است که خود به آنها اجازه ورود به عرصه انتخابات را می‌دهند. هر دو گزینه موسوی و احمدی نژاد برای نظام و رهبری فایده‌ها و هزینه‌های مخصوص به خود را داشتند (لینک ۳) اما در کل خطر ایدئولوژیکی از سوی آنها متوجه جایگاه ولایت فقیه نبود. اولی رابطه خود را با رهبر انقلاب پدر و فرزندی می‌دانست. (لینک ۴) و دومی با شعار بازگشت به دوران طلایی امام و اجرای بدون تنازل قانونی اساسی وارد عرصه انتخابات شد. (لینک۵) همانطور که همه می‌دانند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به محکم‌ترین شکل ممکن مدافع قدرت ولایت فقیه است. احمدی نژاد از طریق پرداختن به مطالبات اقتصادی و توزیع مبالغی با عنوان سهام عدالت و غیره رأی اکثریت طبقات پائین و روستائیان کشور را پشت سر خود داشت. (لینک ۶-۷-۸) در مقابل رأی طبقه متوسط شهری که جامعه هدف اصلاح طلبان محسوب می‌شدند پشت سر آقای موسوی بود. (لینک ۹) سران سپاه و قوه قضائیه طرفدار حامی احمدی نژاد بودند و قسمتی از بدنه این نهاد‌ها طرفدار آقای موسوی بود. هر دو در لایه‌های مختلف مذهبیون جامعه دارای نفوذ بودند. شرایط به گونه‌ای بود که جمهوری اسلامی می‌توانست در یک حالت برد-برد انتخاب کند که احمدی نژاد را برای چهار سال دیگر نگه دارد یا از شر او راحت شود. جمهوری اسلامی احمدی نژاد را "انتخاب" کرد اما از فردای روز اعلام پیروزی‌اش از یک انتخاب برای سیستم، تبدیل به یک "جبر" شد. (لینک۱۰) او وقتی دید در قسمتی از روند ۳۳ ساله «وضعیت خطیر فعلی» − به نام «فتنه» − در موقعیتی قرار گرفته است که هرگونه انتقاد از او مستقیماً نقد به نظام و رهبری تلقی می‌شود و حتی رقبای اصولگرای او بنا به حمایت صریح رهبر نظام از شخص او و دولتش سکوت پیشه کرده‌اند و در غالب دفاع از نظام و رهبری در برابر فتنه "اجباراً" پشت سر او قرار گرفته‌اند چنان به یکه تازی مشغول شد که هزینه‌های سرسام آور داخلی و خارجی آن برای سیستم غیر قابل پرداخت شد. مردم معترض را خس و خاشاک نامید و ادعا کرد: «حمایت رهبری، از آرای او کاسته است»، یعنی تلویحا اعلام کرد که این او نیست که به ترک رهبری بسته شده است بلکه این رهبری است که به ترک او بسته شده است و به او وابسته است. وقتی چاکران و بندگان برای اخذ خبرهای شهر امین پادشاه باشند تا اولین گلوله توپ به باروی شهر اصابت نکرده باشد همواره خبر این است که «سر سلطان به سلامت باد. شهر در امن و امان است». نباید فراموش کرد که دروغگو خود اولین کسی است که دروغ‌های خودش را باور می‌کند و با دروغ‌هایش زندگی می‌کند. بعد از فروپاشیدن اصلاح‌طلبان کم کم خودی‌های سیستم برای رقابت یا احمدی نژاد به میدان آمدند و در فراز و فرودهایی او را به شدت زیر ضرب گرفتند (لینک ۱۱) اما متوجه شدند که رئیس جمهور منتخب رهبر خوب فهمیده است که صورت حساب‌هایش مستقیم برای رهبری فرستاده می‌شود و از هیچ خرج کردنی از کیسه رهبری ابایی ندارد. به همین دلیل چاره‌ای نداشتند جز آنکه «صبر و مدارا کنند تا مدت قانونی دولت احمدی‌نژاد با همه مسائلی که دارد به پایان برسد و ان شاالله این دولت نیمه کاره نماند.» (لینک ۱۲ و ۱۳) در کل همه چیز به انتخابات ریاست جمهوری آینده موکول شد. اکنون سیستم نه تنها بسیاری از معتقدان خود را از دست داده است که امید به اصلاح خود را هم در دل معتقدان به اصلاحش به ناامیدی تبدیل کرده است. نظام جمهوری اسلامی با یک اجماع بی‌سابقه جهانی بر سر یک رشته تحریم‌های اقتصادی − که هر لحظه شدیدتر می‌شود − عملاً در مرز فروپاشی اقتصادی قرار گرفته است. (لینک ۲۵ -۲۶ ) این فروپاشی اقتصادی خود به دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با یک فروپاشی اجتماعی همراه شده است. خطر حمله نظامی آمریکا و ناتو بیخ گوش جمهوری اسلامی است و رژیم سوریه به عنوان متحد استراتژیک این سیستم −که پل ارتباطی و حیاتی بین ایران و دیگر متحدان منطقه‌ای است − در لبه پرتگاه سرنگونی قرار دارد. جمهوری اسلامی می‌خواهد بر سر مسئله هسته‌ای دست به یک توافق آبرومند بزند و در عوض کنار گذاشتن غنی‌سازی اورانیوم اندکی از این فشار‌ها بکاهد اما قدرت‌های غربی تازه مزه تحت فشار گذاشتن جدی جمهوری اسلامی زیر زبانشان رفته است و می‌خواهند بر شدت فشار اقتصادی خود بیافزایند. کار به جایی رسیده است که مسئله انتخاب مهره‌های جایگزین حکومت فعلی جدی گرفته شده است. گروهای سیاسی و دولتهای غربی نشست می‌گذارند و رایزنی می‌کنند. نیروهای اپوزیسیون ایران در این زمینه وارد رقابت با یکدیگر شده‌اند و کم کم جنگ رسانه‌ای رقبا پیرامون این موضوع بالا گرفته است. آش آنقدر شور شده است که عده‌ای به سبک بست‌نشینی‌ در سفارت انگلیس (لینک ۲۷) برای رئیس جمهور آمریکا نامه می‌نوسند و تقاضای دخالت بشر دوستانه می‌کنند و پسر دیکتاتور سابق ایران جلو افتاده است و به دلیل تراکم برنامه مصاحبه‌ها و دیدارها وقت سر خاراندن ندارد. یک روز می‌گوید که با نمره‌ای بین شش تا هفت (از ۱۰) سوسیال دموکرات است و روز دیگر می‌گوید قانوناً شاه ایران است و حتی اگر لازم باشد نلسون ماندلا و مهاتما گاندی ایران هم می‌شود! (لینک ۱۴ و ۱۵) در شرایطی که رابطه رئیس جمهور با رهبر، رابطه پدر و فرزندی است، دولتش بهترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی (لینک ۱۶ و ۱۷) و رهبر سیستم با چشمان گریان، اندک آبرویش را کف دست علیل اش گرفته است و به پای این رئیس جمهور و دولت گذاشته است، نماینده سیاسی سیستم (یعنی احمدی نژاد) در چه حد و حدودی می‌تواند به غرب روی خوش نشان دهد و زانو بزند؟ نخواهد یا نخواهند که زانو بزند یا وارد رابطه با «دشمن» شود (لینک ۱۸) با بقای در خطر قرار گرفته‌شان چه کنند؟ آزادی کروبی و موسوی برای سیستم چه فوایدی دارد؟ حال حساب کنید که موسوی و کروبی به جای منتشر شدن عکس‌هایشان در سفر شمال یا منزل شخصی (عکس‌ها با یک جستجو ساده در اینترنت قابل دسترسی هستند.)، خودشان در جامعه ظاهر شود. آزاد شوند و یا کانا‌لهای ارتباطی کنترل شده − اما مداومی − برای آنها در نظر بگیرند. طبیعتاً سازی که با زندانی شدن آنها کوک شده است ناکوک می‌شود. دیکتاتوری از وضعیت قرمز وارد وضعیت نارنجی می‌شود. بی شک موسوی و کروبی هر دو با حمله نظامی به ایران مخالف هستند و یکی از محورهای فعالیت و توصیه هایشان هم همین خواهد بود. بسیاری از کسانی که در خارج ایران خود را نماینده یا رهبر جنبش سبز معرفی کرده‌اند می‌سوزند و سوخت می‌شوند. بساط رایزنی‌های به سبک "لوی جرگه" برای انتخاب کرزایی برای ایران به هم می‌خورد. جمهوری اسلامی دوباره می‌تواند بخشی از نیروهای مخالف خود را از مرزهای سرنگونی طلبی به اصلاح طلبی بکشاند. شاید سیستم بتواند در یک جدال سیاسی، درون اردوگاه خودی‌ها جایگزینی برای احمدی نژاد انتخاب کند و "مثلا" قالیباف، لاریجانی، رحیم صفوی، جلیلی یا هر کس دیگر را جایگزین او کند، اما باید بخشی از جامعه را همچنان بیرون قلمرو حکومت نگاه دارد و این به صلاح حکومت نیست چرا که بخش اعظم مشکلات داخلی و بین المللی‌اش به دلیل (یا به بهانه) همین بخش از جامعه به وجود آمده است. این بخش یا باید وارد گفتمان اصلاح طلبی درون ساختاری بشود و یا در بدترین حالت مجدداً تبدیل به آرای خاموش گردد. (لینک ۱۹ -۲۰ -۲۱ -۲۲) شاید جمهوری اسلامی روزی دست به این کار بزند اما با شناختی که از این سیستم وجود دارد، آزادی کروبی و موسوی کمی دور از ذهن است، چرا که تجربه نشان داده است جمهوری اسلامی حتی اگر روزی چنین کاری کند آنقدر دیر خواهد بود که دیگر اثری در معادلات نخواهد داشت. این سیستم گاهی اوقات خوب بازی می‌کند، اما مسئله این است که همیشه از قافله عقب است و واکنش‌هایش هم‌خوانی زمانی با کنش‌های بیرونی ندارد. به همین دلیل اغلب راهکارهایش به جای حل کردن مشکل، کار را خراب‌تر می‌کند. این سیستم عوام‌گرا و نخبه‌آزار است، قرائتی مبتذل از یک ایدئولوژی ارتجاعی دارد، فرصت سوز و صُلب است. چنان خواست‌ها و انرژی مردم را با خفقان سرکوب و فشرده کرده است که با اندک گشایشی در وضعیت احتمال «انبساط کنترل نشده» آن دور از تصور نیست. این سیستم محدود به مانور در سطح است و در ریشه هایش به شدت دیر جنب است. سالها سانسور و خودسانسوری مردم ایران را از دست‌یابی به اطلاعات محروم کرده است و اپوزیسیون برآمده از آن را ریاکار و پراعوجاج بار آورده است. در کنار آن خود سیستم هم به عنوان سانسور کننده، هر لحظه بیشتر در جزمیات خویش فرو رفته است. کسی که مورد سانسور قرار گرفته است برای شکستن آن دست و پا می‌زند اما سیستمی که سانسور می‌کند دست به ایجاد بستر غیر واقعی برای اطلاعات و آگاهی سانسورچیان خود می‌زند. تاریخ نشان داده است وقتی چاکران و بندگان برای اخذ خبرهای شهر امین پادشاه باشند تا اولین گلوله توپ به باروی شهر اصابت نکرده باشد همواره خبر این است که «سر سلطان به سلامت باد. شهر در امن و امان است». نباید فراموش کرد که دروغگو خود اولین کسی است که دروغ‌های خودش را باور می‌کند و با دروغ‌هایش زندگی می‌کند. سیستم می‌خواهد قدرت‌اش افزایش یابد ولی چون از علم، نخبگان، تخصص، نیروهای اجتماعی و دستاوردهای تکامل جوامع انسانی دیگر در هراس است و آنها را دشمن خود می‌پندارد این کار را با ضعیف کردن مردم انجام می‌دهد. نتیجه این می‌شود که ظاهراً روز به روز نسبت به مردم قوی تر می‌شود اما واقعیت این است که حکومت در حال تحلیل رفتن است و این احساس قدرت در برقراری یک نسبت با مردمی که روز به روز ضعیف می‌شوند حاصل شده است. عاقبت آنچه سخت و استوار تصور می‌شود دود می‌شود و به هوا می‌رود. سیستم می‌خواهد قدرت‌اش افزایش یابد ولی چون از علم، نخبگان، تخصص، نیروهای اجتماعی و دستاوردهای تکامل جوامع انسانی دیگر در هراس است و آنها را دشمن خود می‌پندارد این کار را با ضعیف کردن مردم انجام می‌دهد. نتیجه این می‌شود که ظاهراً روز به روز نسبت به مردم قوی تر می‌شود اما واقعیت این است که حکومت در حال تحلیل رفتن است و این احساس قدرت در برقراری یک نسبت با مردمی که روز به روز ضعیف می‌شوند حاصل شده است. عاقبت آنچه سخت و استوار تصور می‌شود دود می‌شود و به هوا می‌رود. این سیستم بر مبنای تمرکز قدرت پیش می‌رود، بنابراین حتی برای شکار کردن حاضر نیست کمی از این قدرت را به عنوان طعمه، دانه بپاشد. کاسه‌ای که روزی خان نعمت مهره‌ها و جریانات زیادتری بود اکنون هم کوچکتر شده است و هم از محتویاتش کاسته شده است. ضمن اینکه اندک دست‌های برخوردار از آن روز به روز زیاده خواه‌تر شده‌اند و حریصانه دست هر شریک تازه‌ای را پس می‌زنند. بورژاوزی نظامی ایران در اجرای سیاست‌های تعدیل ساختاری شتاب می‌کند تا در نتیجه آن تبدیل به اقلیت قانونی و انحصاری دارنده منافع اقتصادی در ایران باشند. (لینک ۲۳ -۲۴) اسلام سیاسی به عنوان روبنای سیاسی یک زیربنای اقتصادی نئولیبرالی تنها با کنار گذاشتن عقلانیت و پرسشگری در حال مقاومت در برابر تغییر است. همین عامل در حال ضعیف کردن خود سیستم جمهوری اسلامی است. (لینک ۲۸) دین نمی‌تواند سوال را تحمل کند. سوالات پر شماری که امروزه رواست در برابر دین قرار داد اکثرا سوالاتی هستند که خود دین طراحی کرده، و در حالی که جواب آنها را تدارک دیده است اجازه طرح آنها را صادر کرده است. جز این باشد، سوال پرسیده شده یک تحمیل بیرونی است. یک سوال طراحی و پیش‌بینی نشده نه تنها تقویت کننده دین نیست که تخریب کننده آن است و این نوع سوالات محصول یا به وجود آورنده نوعی رنسانس است که پایه‌های دین و نفوذ و قدرت آن را می‌لرزاند. جمهوری اسلامی نمی‌تواند به علم و به تخصص بها و زمینه بروز بدهد. این سیستم یک سیستم کوتوله پروری است که همیشه دیر از شرایط زمانی و مکانی آگاه می‌شود. این سیستم بسته است و هر روز خودش را کوچکتر می‌کند. در سیستم‌های حکومتی بسته و فرد سالار ترس حاکم از توطئه اطرافیان سبب می‌شود که زیر دستان و اهل خانواده قدرت به حرم پروردگی و عیاشی عادت داده شوند و عمداً از تربیت سیاسی و اجتماعی دور نگاه داشته شوند. مشهور است که روزی به شاه سلطان حسین گفتند محمود افغان کرمان را گرفته است. گفت: اشکالی ندارد، پایتخت و حرم‌سرایش مرا بس! ارجاع‌ها‌: ● لینک ۱-۲ ● لینک ۳ ● لینک ۴ ● لینک ۵ ● لینک ۶-۷-۸ ● لینک ۷ ● لینک ۸ ● لینک ۹ ● لینک ۱۰ ● لینک ۱۱ ● لینک ۱۲ ● لینک۱۳ ● لینک ۱۴ ● لینک ۱۵ ● لینک ۱۶ ● لینک ۱۷ ● لینک ۱۸ ● لینک ۱۹ ● لینک ۲۰ ● لینک ۲۱ ● لینک۲۲ ● لینک ۲۳ ● لینک ۲۴ ● لینک ۲۵ ● لینک ۲۶ ● لینک ۲۷ ● لینک ۲۸

تجربه دمکراسی پايه در مصر، الگوی ترکيه و نظارت ارتش - مقاله از رضا تقی راده

با معرفی محمد مرسی نامزد اخوان المسلمين به عنوان برنده انتخابات رييس جمهوری، دوران دمکراسی پايه در مصر با هدايت فرماندهان نظامی و استفاده از الگوی ارتش ترکيه آغاز شد. پيش از معرفی تاخيری مرسی، شورای فرماندهان نظامی مصر مجلس انتخابی را که در آن اسلام گرايان اکثريت يافته بودند منحل ساخت و از راه تغيير قانون اساسی موقت، اختيارات رييس جمهور را کاهش و اختيارات خود را افزايش داد. بدنبال شکل گرفتن موج آزادی خواهی ۱۶ ماه اخير در شمال آفريقا و بخشی از خاورميانه عربی، انتظار ميرفت شکل سياسی کنونی ترکيه که توسط يک دولت اسلام گرای متمايل به غرب و طرفدار سرمايه و اقتصاد آزاد اداره ميشود در شکل دادن به ساختار سياسی تونس، ليبی و مصر و همچنين سوريه، بعد از تغيير حکومت اسد، مورد استفاده قرار گيرد. خودداری فرماندهان ارتش مصر از واگذاری کامل و بدون نظارت قدرت سياسی به صندوقهای رای و نمايندگان انتخابی مردم نشان داد که دمکراسی تازه متولد شده آن کشور پيش از تاثير گرفتن از الگوی دولت و احزاب ترکيه تا مدتی غير قابل پيشبينی در مسير رشد تدريجی و مسير های از پيش تعيين شده باقی خواهد ماند. دمکراسی در ترکيه و يونان ترکيه مدرن بعد از جنگهای استقلال در سال ۱۹۲۳ به عنوان جانشين حکومت عثمانی متولد شد و مصطفی کمال اتاتورک ( پدر ترکها؛ عنوانی که پارلمان ترکيه در سال ۱۹۳۴ به وی داد) قدرت را به عنوان رييس جمهور در آن کشور بدست گرفت. هدف اوليه مصطفی کمال و «ترکهای جوان» ، نوسازی ترکيه، گذر از شرايط فقر و رسيدن به دوران ثبات و تداوم در کشور بود. در آغاز راه دمکراسی در حيات سياسی دولت جوان ترکيه اهميت چندان نداشت. تنها بعد از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵ ترکيه با عبور از دوران يک حزبی به دوران چند حزبی وارد شد. اگرچه در آن مرحله نيز ارتش ترکيه همچنان در کنترل قدرت سياسی کشور باقی ماند. در کنار ترکيه کشور، يونان نيز با برخورداری از «دکترين ترومن» و استفاده از کمکهای مشابه اقتصادی و نظامی آمريکا حيات بعد از جنگ خود را آغاز کرد. يونان مانند ترکيه در جنگ کره شرکت جست و در سال ۱۹۵۲ به پيمان دفاعی ناتو پيوست. حرکت يونان به سوی دمکراسی و حکومت انتخابی، با وجود تجربه قبلی حکومت نظاميان در سال ۱۹۳۶ ، با ترکيه متفاوت بود. عليرغم تفاوتهای ساختاری با ترکيه، يونان نيز به لطف «حکومت سرهنگها» که در سال ۱۹۶۷ پادشاهی مشروطه و دولت انتخابی را با توسل به کودتا در آن کشور تعطيل و تا سال ۱۹۷۴ قدرت حکومت را در آن کشور حفظ کردند، محروم از دمکراسی سياسی بود. ترکيه در سالهای ۱۰۶۰، ۱۹۷۱ ، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۷ کودتای نظاميان و برکناری دولتهای انتخابی را تجربه کرد. بر خلاف کودتا در کشور های عربی، نظاميان ترکيه نيازی به ارسال تانک و توپ به خيابان نداشتند. در صورتی که فرماندهان ارتش با عملکرد دولت منتخب روی موافق نداشتند، از راه صدور بيانيه ز رييس دولت خواستار تغيير روش و يا برکناری آن ميشدند، چنانکه در سال ۱۹۹۷ در مورد دولت انتخابی اسلام گرای نجم الدين اربکان عمل کردند. تنها بعد از استعفای چهار فرمانده ارشد ارتش ترکيه، و متعاقب ۹۰ سال حرکت آرام در مسير تکامل دولت حزبی، سال گذشته برای اولين بار کنترل سياستمداران انتخابی آن کشور بر نظاميان کامل شد. دمکراسی نوع روسی فرايند ورود تدريجی کشورهای فاقد تجربه دمکراسی مدرن به مرحله ابتدايی تشکيل دولت انتخابی را ،عليرغم برگزاری انتخابات ، بعد از سقوط اتحاد شوروی مردم روسيه نيز شاهد بوده اند. دمکراسی روسيه با هدايت بوريس يلتسين که پيش از کنار رفتن پوتين را به جانشينی خود برگزيد بود به يک حکومت اقتدار گرای مرکزی و فاقد قدرت تحمل مخالفان تبديل شده است. امروز ترکيه از نظر اقتصادی دارای قدرت چشمگيری است و دولت آن کشور در مسير توسعه آزادی های انفرادی قرار دارد. با اين وجود از نظر آزادی بيان، بر اساس رتبه بندی آزادی مطبوعات که از سوی موسسه گزارشگران بدون مرز انتشار يافته در مقام ۱۴۲ و پائين تر از روسيه پوتين (در مقام ۱۳۳ ) دنيا قرار دارد. در دمکراسی های ترکيه و روسيه، مرحله اقتدار نظاميان پشت سر نهاده شده ولی حکومت ليبرال نيز هنوز دور از دسترس مردم است. در يونان دمکراسی با عبور از مرحله قراردادی ليبراليسم، دوران بعد از تامين آزادی های فردی، آزادی نظر، آزادی مذهب، برابری زن و مرد ... را تجربه ميکند. بهای تجربه اين دوران، توسعه توقعات جمعی و وارد شدن به دايره فقر به دليل کم کاری،اعتصابها و داشتن دولت بی ثبات و افکار عمومی گرا است. در ترکيه، و اينک مصر، تونس، ليبی، باريکه غزه، حکومتهای سياسی با برخورداری از رای دمکراتيک مردم و کسب اکثريت، باورهای مذهبی و حکومت الهی را پيش از آزادی های مطلق سياسی اجتماعی و اجتماعی قرار ميدهند. در تجربه نوع مصر، مشابه آنچه پيشتر در ترکيه آزموده شده، ارتش خود را عامل حفظ تعادل در حرکت حکومت ميبيند. قبول قيموميت ارتش شايد در صورت عدم مداخله ارتش، اخوان المسلمين مصر بعد از در دست گرفتن مجلس و قدرت اجرايی دولت، به دمکراسی تا آنجا احترام ميگذاشت که راه حکومت الهی هموار، و تثبيت قدرت خدا بر حدود آزادی های فردی محقق شود. پيش از برگزاری انتخابات رييس جمهوری در مصر، خريت الشاطر، مرد قدرتمند اخوان المسليمن، که خود نامزد اصلی اين منصب بود، هدف دولت آينده را «تجديد اسلام در شکل فراگير آن، و اسلامی کردن زندگی» معرفی کرده بود. بعد از سلب صلاحيت از وی برای نامزدی، به دليل داشتن سابقه زندان که در نتيجه راه را برای معرفی چهره کم جاذبه تری مانند محمد مرسی و انتخاب شدن وی هموار ساخت، خريت الشاطر اظهار داشت : «مسير حرکت مصر از راه تغييرات تدريجی است. اين مرحله ممکن است سه، چهار يا پنج سال به درازا بکشد. از ما انتظار خشونت و در گيری با ارتش را نبايد داشت. شيوه ما برای تغيير، صلح آميز و بر اساس روشهای سياسی است. ما با نظاميان راه گفتمان را انتخاب کرديم و اين راه را ادامه خواهيم داد.» اخوان المسلمين که در سال ۱۹۲۸ تاسيس و از سال ۱۹۴۰ به دليل ممنوعيت فعاليت، زير زمينی شد ظاهرا وضعيت کنونی مصر و ادامه حضور نظاميان در قدرت را به آغاز يک درگيری تمام عيار و از دست رفتن يک فرصت تازه برای تغييرات تدريجی در جامعه ترجيح داده است.