نفرت انگیزتر از جنگ چیست؟
همانطوریکه در مقالات متعدد و مصاحبه هایم ذکر نموده ام جنبش سیاسی مدنی مردم ایران بسیار متفاوت از جنبشهای موجود در منطقه است و برای رسیدن به دموکراسی و آزادی نیاز به جنبش اصیلی داریم که دارای پتانسیل موجود در خود هست و این دلیلی خواهد بود براینکه تهاجمات نظامی بر علیه کشور ما ضرورت خود را از دست بدهد. اگر کسی با استدلاتی کم بها به نتیجه تهاجم نظامی میرسد این نظر فردی است و منطقی برای تعیین یک استراتزی بین المللی نیست. از سوی دیگر سیاستهای بین المللی به هیچ وجه قائل به اتخاذ مواضع از سوی فرد و یا گروه خاصی از اپوزیسیون ضعیف ایرانی نیست که بر آن اساس سیاست خود را تعیین نماید مگر اینکه با یک اپوزیسیون متحد روبرو شده باشد که بر سر مشترکات ملی به تفاهم رسیده باشند.
به این ترتیب نظر خود را مبنی بر اتحاد و همبستگی اعلام می دارم و از همه ایرانیان از هر طیفی که مفهوم دموکراسی را بر اساس حفظ منافع ملی کشور در ک نمایند و از جنبش دموکراسی خواهی در ایران بدور از هر گونه جنگ طلبی و یا تهاجم نظامی دفاع نمایند حمایت می کنم. بدین وسیله از همه هموطنام در جبهه های مختلف سیاسی می خواهم که برای نجات و حفظ کشور از اولین و ساده ترین اصل بقای کشور یعنی اتحاد و
همبستگی حمایت نمایند
از آنجاییکه تبادل برخی بیانیه ها از هرسو اهداف غیر معین وگاها ضدیت با منافع ملی کشورمان را پیگیری می نمایند لازم میدانم از تایید برخی بیانیه هایی که بجز از آزادی بیان راپیگیری می نمایند اعلام برائت نموده و خود را در صفی قرار دهم که بجز از حفظ کشور از تهاجم بیگانگان به مقصود دیگری نمی اندیشند. امید بر این است که مبارزات مردم ایران به تاسی از مبارزات جنبش مشروطه خواهان در مقابل استبداد، مقاومت خستگی ناپذیر دکتر مصدق در مقابل تجاوز بیگانگان بر ثروت ملت ایران سرلوحه مبارزات مردم برای حفظ کشور قرار بگیرد. هر کسی که امروز در مقابل جنگ مقاومت نماید پاسخی برای فردای خود به نسل دیگر خواهد داشت که شرم سارانه نباشد.
Saturday, 10 December 2011
Thursday, 8 December 2011
قصه ای پر غصه
- نرسي قربان - تحلیل گر نفت و گاز
امير قطر هفته گذشته طرح 19ميليارددلاريای را افتتاح كرد كه قرار بود 11 سال پيش در ايران اجرا شود. 11 سال پيش، شركت نفتي شل به مقامات ايراني پيشنهاد داد كه مجتمع تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي موسوم به (GTL) را بسازد. شل مصمم بود كه اين طرح را در ايران اجرا كند. مذاكرات با بخش خصوصي، شركت ملي پتروشيمي، شركت ملي نفت و شركت ملي گاز ايران پيگيري شد. در مرحله نخست بخش خصوصي ايران كنار گذاشته شد و شركت شل قراردادي را با شركت ملي پتروشيمي براي احداث يك واحد 70هزار بشكه در روز GTL امضا كرد. اين دو شركت حدود 30ميليون دلار را كه احتمالا نيمي از آن از طرف ايران پرداخت شد، براي مطالعات و بررسيهاي اوليه هزينه كردند. ولي پس از دو سال فعاليت در اين طرح موافقتهاي لازم براي قيمت گاز و نحوه تخصيص اين گاز به طرح با شركت ملي نفت و ساير ارگانهاي ذيربط به بنبست خورد و در سال 2005 قرارداد فسخ شد. شركت شل مذاكرات خود را با قطر از 2004 ميلادي شروع كرد و در سال 2006 قرارداد براي احداث مجتمع GTL مرواريد با قطر را به امضا رساند و پنجسال بعد يعني هفته گذشته با 19ميليارددلار سرمايهگذاري در اين اميرنشين، بزرگترين مجتمع صنعتي منطقه شكل گرفت. علاوه بر آنكه اين سرمايهگذاري قرار بود و ميتوانست در ايران انجام پذيرد و آنكه ايران قرار بود به بزرگترين مجتمع GTL جهان دستيابد و با توليد 140هزار بشكه فرآوردههاي نفتي با بهترين كيفيت از گاز طبيعي حدود 300هزار بشكه نفت اضافي براي صادرات داشته باشد، وجود اين مجتمع در ميدان مشترك در قطر امكان بهرهبرداري بيشتر و بهتر را به اين اميرنشين كوچك از حوزه مشترك گاز ميدهد.
مجتمع تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي شل در قطر را به نام طرح GTL مرواريد (Pearl GTL Project) بزرگترين پالايشگاه از نوع خود در جهان است و با افتتاح آن توليد فرآوردههاي نفتي از گاز در قطر به حدود 175هزاربشكه در روز ميرسد و اين كشور را به رده بزرگترين توليدكننده GTL در دنيا ارتقا ميدهد. اين طرح به صورت مشاركت بين شركت بينالمللي شل و شركت نفت قطر با بهكارگيري جديدترين و بهترين تكنولوژي و مهندسي روز در جهان ساخته شده است و راهي براي قطر است كه ارزش افزوده قابل ملاحظهاي را از توليد گاز خود به دست آورد. آقاي Peter Voser بالاترين مدير شركت شل در اين مراسم اعلام كرد، افتتاح اين مجموعه، يكي از بزرگترين موفقيتهاي شركتش بوده است و مديون همكاريهاي شركت نفت قطر و شل است كه پس از پنجسال به نتيجه رسيده است. توسعه تكنولوژي تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي 35 سال است كه در شركت شل دنبال ميشود و موفقيت اين طرح نتيجه اين زحمات است. طرح GTL مرواريد به صورت بالادستي و پاييندستي اجرا شده است. به اين معني كه 66/1 ميليارد فوت مكعب (حدود 47ميليون مترمكعب) گاز توسط شل از حوزه گازي گنبد شمالي كه با پارس جنوبي حوزه مشتركي را تشكيل ميدهد، توليد و پس از پالايش كامل گاز متان براي مصرف در اين مجتمع بهكار گرفته و 140هزار بشكه در روز گازوييل، نفتا، نفت سفيد، پارافين و روغن پايه توليد ميشود. 120هزار بشكه در روز هم ميعانات گازي (LPG و كاندنسيت) و اتان از اين عمليات به دست ميآيد.
اولين محمولههاي گازوييل اين مجتمع در ماه ژوئن 2011 به بازارهاي جهاني فرستاده شد. 52هزار كارگر و كارمند از 60 كشور جهان در اين طرح كه پنجسال طول كشيد بهكار گرفته شد و 500ميليون ساعت كار براي طراحي و ساخت اين مجموعه كه بزرگترين پالايشگاه جهان است صرف شده است. تمام سرمايه حدود 19ميليارد دلاري اين طرح توسط شل تامين شده است. اين مجتمع در محلي به مساحت 250هكتار احداث شد. ارزش فروش مايعات گازي و فرآوردههاي نفتي اين مجتمع در سال حدود 11ميليارد دلار است و درآمد آن، حدود 3/7ميليارد دلار برآورد شده است. گاز مورد نياز بدون هزينه به اين پالايشگاه داده ميشود ولي در منافع طرح شريك است. درآمد اين كشور به ازاي توليد يكمترمكعب حدود 30 سنت به ازاي هر مترمكعب گاز خواهد بود بدون آنكه اين كشور يك دلار هم سرمايهگذاري مستقيم در اين طرح كرده باشد. مسوولان وزارت نفت، شركت ملي نفت ايران و شركت ملي پتروشيمي در سالهاي 1379 تا 1384 حتما دلايل و مستنداتي داشتهاند كه اجازه دادند اين سرمايهگذاري عظيم به عوض ايران در قطر انجام پذيرد
امير قطر هفته گذشته طرح 19ميليارددلاريای را افتتاح كرد كه قرار بود 11 سال پيش در ايران اجرا شود. 11 سال پيش، شركت نفتي شل به مقامات ايراني پيشنهاد داد كه مجتمع تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي موسوم به (GTL) را بسازد. شل مصمم بود كه اين طرح را در ايران اجرا كند. مذاكرات با بخش خصوصي، شركت ملي پتروشيمي، شركت ملي نفت و شركت ملي گاز ايران پيگيري شد. در مرحله نخست بخش خصوصي ايران كنار گذاشته شد و شركت شل قراردادي را با شركت ملي پتروشيمي براي احداث يك واحد 70هزار بشكه در روز GTL امضا كرد. اين دو شركت حدود 30ميليون دلار را كه احتمالا نيمي از آن از طرف ايران پرداخت شد، براي مطالعات و بررسيهاي اوليه هزينه كردند. ولي پس از دو سال فعاليت در اين طرح موافقتهاي لازم براي قيمت گاز و نحوه تخصيص اين گاز به طرح با شركت ملي نفت و ساير ارگانهاي ذيربط به بنبست خورد و در سال 2005 قرارداد فسخ شد. شركت شل مذاكرات خود را با قطر از 2004 ميلادي شروع كرد و در سال 2006 قرارداد براي احداث مجتمع GTL مرواريد با قطر را به امضا رساند و پنجسال بعد يعني هفته گذشته با 19ميليارددلار سرمايهگذاري در اين اميرنشين، بزرگترين مجتمع صنعتي منطقه شكل گرفت. علاوه بر آنكه اين سرمايهگذاري قرار بود و ميتوانست در ايران انجام پذيرد و آنكه ايران قرار بود به بزرگترين مجتمع GTL جهان دستيابد و با توليد 140هزار بشكه فرآوردههاي نفتي با بهترين كيفيت از گاز طبيعي حدود 300هزار بشكه نفت اضافي براي صادرات داشته باشد، وجود اين مجتمع در ميدان مشترك در قطر امكان بهرهبرداري بيشتر و بهتر را به اين اميرنشين كوچك از حوزه مشترك گاز ميدهد.
مجتمع تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي شل در قطر را به نام طرح GTL مرواريد (Pearl GTL Project) بزرگترين پالايشگاه از نوع خود در جهان است و با افتتاح آن توليد فرآوردههاي نفتي از گاز در قطر به حدود 175هزاربشكه در روز ميرسد و اين كشور را به رده بزرگترين توليدكننده GTL در دنيا ارتقا ميدهد. اين طرح به صورت مشاركت بين شركت بينالمللي شل و شركت نفت قطر با بهكارگيري جديدترين و بهترين تكنولوژي و مهندسي روز در جهان ساخته شده است و راهي براي قطر است كه ارزش افزوده قابل ملاحظهاي را از توليد گاز خود به دست آورد. آقاي Peter Voser بالاترين مدير شركت شل در اين مراسم اعلام كرد، افتتاح اين مجموعه، يكي از بزرگترين موفقيتهاي شركتش بوده است و مديون همكاريهاي شركت نفت قطر و شل است كه پس از پنجسال به نتيجه رسيده است. توسعه تكنولوژي تبديل گاز به فرآوردههاي نفتي 35 سال است كه در شركت شل دنبال ميشود و موفقيت اين طرح نتيجه اين زحمات است. طرح GTL مرواريد به صورت بالادستي و پاييندستي اجرا شده است. به اين معني كه 66/1 ميليارد فوت مكعب (حدود 47ميليون مترمكعب) گاز توسط شل از حوزه گازي گنبد شمالي كه با پارس جنوبي حوزه مشتركي را تشكيل ميدهد، توليد و پس از پالايش كامل گاز متان براي مصرف در اين مجتمع بهكار گرفته و 140هزار بشكه در روز گازوييل، نفتا، نفت سفيد، پارافين و روغن پايه توليد ميشود. 120هزار بشكه در روز هم ميعانات گازي (LPG و كاندنسيت) و اتان از اين عمليات به دست ميآيد.
اولين محمولههاي گازوييل اين مجتمع در ماه ژوئن 2011 به بازارهاي جهاني فرستاده شد. 52هزار كارگر و كارمند از 60 كشور جهان در اين طرح كه پنجسال طول كشيد بهكار گرفته شد و 500ميليون ساعت كار براي طراحي و ساخت اين مجموعه كه بزرگترين پالايشگاه جهان است صرف شده است. تمام سرمايه حدود 19ميليارد دلاري اين طرح توسط شل تامين شده است. اين مجتمع در محلي به مساحت 250هكتار احداث شد. ارزش فروش مايعات گازي و فرآوردههاي نفتي اين مجتمع در سال حدود 11ميليارد دلار است و درآمد آن، حدود 3/7ميليارد دلار برآورد شده است. گاز مورد نياز بدون هزينه به اين پالايشگاه داده ميشود ولي در منافع طرح شريك است. درآمد اين كشور به ازاي توليد يكمترمكعب حدود 30 سنت به ازاي هر مترمكعب گاز خواهد بود بدون آنكه اين كشور يك دلار هم سرمايهگذاري مستقيم در اين طرح كرده باشد. مسوولان وزارت نفت، شركت ملي نفت ايران و شركت ملي پتروشيمي در سالهاي 1379 تا 1384 حتما دلايل و مستنداتي داشتهاند كه اجازه دادند اين سرمايهگذاري عظيم به عوض ايران در قطر انجام پذيرد
Tuesday, 6 December 2011
بیانیه مشترک بمناسبت سالروز حقوق بشر
دهم دسامبر2011، شست و سومین سالروز حقوق بشر
شست وسه سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، اعلاميه جهانی حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضای كشورهای عضو، از جمله ايران، رسيد.
ماده نخست اين اعلاميه، كه پايه های انسانی آن در ايران پیشینه ژرف فرهنگی وتاريخی دارد و با روح منشور کوروش بزرگ همخوان است، چنين ميگويد:« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ ارزش و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .» جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ، شاهنشاه ایران، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین لوحه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.
شایسته است که سالگرد این روز جهانی را به همگان شادباش گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورند.
بررسی سی و دو سال گذشته نشان میدهد که مردم ایران، در زیر آزار و شکنجه حکومتگران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت واپسگرایی، نادانی و فساد رژیم جمهوری اسلامی، میلیونها نفر در فقرو سختی بسر میبرند. با اینهمه، مردم ایران بگونه خستگی ناپذیر با این رژیم و قوانین وحشیانه آن، مبارزه میکنند. ایرانیان بارها نشان داده اند که، تا برکناری جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران از پای نخواهند نشست. ولی در پاسخ فریادهای آزادیخواهانه مردم ایران در برابر دیکتاتوری حکومتی، رژیم جمهوری اسلامی اقدام به کشتار جوانان بیگناه، آزار و زندانی کردن زنان و مردان شجاع، آزار جنسی وهتک حرمت و شکنجه در زندان و سنگسار و بریدن دست و پا و انگشتان مینماید. گزارشهای سازمانهای بین المللی حقوق بشر و خبری حاکی از آنست که، تنها در این سال، تعداد اعدام شدگان شناخته شده، پیرو اتهام های دروغین در دادگاهای بدون صلاحیت، به بیش از چهار سد و پنجاه نفر میرسد و نیز این گزارشها نشان میدهند که تعدادی دیگر بگونه پنهانی اعدام شده اند.
اکنون نقض حقوق بشر در ایران در گزارش اخیر نماینده سازمان ملل متحد به مجمع عمومی گنجانده شده است. این گزارش پس از سالها مماشات تنظیم شد. ما از کشورهای عضو سازمان ملل متحد خواستاریم که هر چه زودتر بدلیل نقض حقوق بشر در ایران جمهوری اسلامی را محگوم کنند.
مردم ایران خواهان دوستی و همکاری با جهان آزاد هستند و سیاستهای تروریستی وحادثه جویانه رژیم جمهوری اسلامی را نمیپذیرند و این رژیم جمهوری اسلامی است که از آغاز، با بکار بردن سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی در کشورهای دیگر، که از فرهنگ مردم ایران بدور است، ایران و ایرانیان را در جایگاه نا هنجاری قرارداده است.
مردم مبارز ایران نیاز به پشتیبانی (نه جنگ) جهان آزاد دارند. ما از کشورهای آزاد جهان و سازمانهای بین المللی میخواهیم که نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق زنان و مردان در ایران را، چه بدست مجریان و چه در مورد دستور دهندگان یا تصویب کنندگان، از دید قانونی، جنایت علیه بشریت قلمداد کنند و همچنان که با پشتیبانی همگانی باعث آزادی لهستان و آفریقای جنوبی و سایرکشورها شدند، از مردم مبارز ایران پشتیبانی راستین و موثربنمایند و آنانرا یاری دهند تا این رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارند و پایه صلح و آرامش را در منطقه بر پا ساخته و به گسترش منافع مادی و معنوی دراز مدت مردم ایران و جامعه جهانی یاری رسانند.
جبهه همآهنگ مبارزان ایران
شامل سازمانهای زیربه ترتیب الفبا:
اتحادیه دموکراتیک ایران
انجمن ایرانی برای آزادی ، صلح وعدالت
انجمن فرهنگ ایران زمین
بنیاد نیکوکاری نوروز
پیمان برای دموکراسی
جبهه ملی خارج از کشور
سازمان جوانان هوادار مشروطه پادشاهی
شورای اتحاد و همبستگی
کنگره همبستگی ایرانیان
گروه رایزنی برای اتحاد
همیاری زنان ایران
شست وسه سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، اعلاميه جهانی حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضای كشورهای عضو، از جمله ايران، رسيد.
ماده نخست اين اعلاميه، كه پايه های انسانی آن در ايران پیشینه ژرف فرهنگی وتاريخی دارد و با روح منشور کوروش بزرگ همخوان است، چنين ميگويد:« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ ارزش و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادری رفتار كنند .» جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ، شاهنشاه ایران، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین لوحه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.
شایسته است که سالگرد این روز جهانی را به همگان شادباش گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورند.
بررسی سی و دو سال گذشته نشان میدهد که مردم ایران، در زیر آزار و شکنجه حکومتگران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت واپسگرایی، نادانی و فساد رژیم جمهوری اسلامی، میلیونها نفر در فقرو سختی بسر میبرند. با اینهمه، مردم ایران بگونه خستگی ناپذیر با این رژیم و قوانین وحشیانه آن، مبارزه میکنند. ایرانیان بارها نشان داده اند که، تا برکناری جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران از پای نخواهند نشست. ولی در پاسخ فریادهای آزادیخواهانه مردم ایران در برابر دیکتاتوری حکومتی، رژیم جمهوری اسلامی اقدام به کشتار جوانان بیگناه، آزار و زندانی کردن زنان و مردان شجاع، آزار جنسی وهتک حرمت و شکنجه در زندان و سنگسار و بریدن دست و پا و انگشتان مینماید. گزارشهای سازمانهای بین المللی حقوق بشر و خبری حاکی از آنست که، تنها در این سال، تعداد اعدام شدگان شناخته شده، پیرو اتهام های دروغین در دادگاهای بدون صلاحیت، به بیش از چهار سد و پنجاه نفر میرسد و نیز این گزارشها نشان میدهند که تعدادی دیگر بگونه پنهانی اعدام شده اند.
اکنون نقض حقوق بشر در ایران در گزارش اخیر نماینده سازمان ملل متحد به مجمع عمومی گنجانده شده است. این گزارش پس از سالها مماشات تنظیم شد. ما از کشورهای عضو سازمان ملل متحد خواستاریم که هر چه زودتر بدلیل نقض حقوق بشر در ایران جمهوری اسلامی را محگوم کنند.
مردم ایران خواهان دوستی و همکاری با جهان آزاد هستند و سیاستهای تروریستی وحادثه جویانه رژیم جمهوری اسلامی را نمیپذیرند و این رژیم جمهوری اسلامی است که از آغاز، با بکار بردن سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی در کشورهای دیگر، که از فرهنگ مردم ایران بدور است، ایران و ایرانیان را در جایگاه نا هنجاری قرارداده است.
مردم مبارز ایران نیاز به پشتیبانی (نه جنگ) جهان آزاد دارند. ما از کشورهای آزاد جهان و سازمانهای بین المللی میخواهیم که نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق زنان و مردان در ایران را، چه بدست مجریان و چه در مورد دستور دهندگان یا تصویب کنندگان، از دید قانونی، جنایت علیه بشریت قلمداد کنند و همچنان که با پشتیبانی همگانی باعث آزادی لهستان و آفریقای جنوبی و سایرکشورها شدند، از مردم مبارز ایران پشتیبانی راستین و موثربنمایند و آنانرا یاری دهند تا این رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارند و پایه صلح و آرامش را در منطقه بر پا ساخته و به گسترش منافع مادی و معنوی دراز مدت مردم ایران و جامعه جهانی یاری رسانند.
جبهه همآهنگ مبارزان ایران
شامل سازمانهای زیربه ترتیب الفبا:
اتحادیه دموکراتیک ایران
انجمن ایرانی برای آزادی ، صلح وعدالت
انجمن فرهنگ ایران زمین
بنیاد نیکوکاری نوروز
پیمان برای دموکراسی
جبهه ملی خارج از کشور
سازمان جوانان هوادار مشروطه پادشاهی
شورای اتحاد و همبستگی
کنگره همبستگی ایرانیان
گروه رایزنی برای اتحاد
همیاری زنان ایران
بیانیه دفتر تحکیم وحدت
ساعتی نیست که گفتگوهایمان خالی از اخباری چون حبس، شکنجه، بازداشت، سرکوب و حتی اعدام هموطنانمان باشد. توقیف و فیلترینگ مطبوعات، سایت ها و وبلاگ های مستقل و منتقد و در محبس انداختن نخبگان سیاسی-فکری جامعه، خواب راحت را از چشمانمان گرفته است. با آنکه به تجربه دیده ایم و شنیده ایم و می دانیم که این رفتارها در جمهوری اسلامی بی سابقه نیست و به نوعی ذاتی این حکومت شده است، اما شدت بی سابقه ی آن در این برهه از زمان و پس از انتخابات متقلبانه ی خرداد ١٣٨٨، هم باعث حیرت از این همه ددمنشی و هم موجد نفرت هرچه بیشتر از این حکومت گشته است و البته هزینه هایی بس سنگین برای خود حکومت و وجاهت شخص رهبری در پی داشته است.
در ادامه ی چنین بی خردی هایی ست که حکومت، فشار همیشگی خود بر جنبش همیشه بیدار دانشجویی نیز دوچندان کرده و با تأکید بر همان رویه پیشین اجرای احکام زندان بی سابقه برای فعالان دانشجویی، به زعم خود قصد خط و نشان کشیدن برای این تاریخ سازان را دارد. احکام ظالمانه و طویل المدت زندان برای فعالین شاخص دانشجویی همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مجید توکلی، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، مجید دری و و ده ها دانشجوی زندانی دیگر که در بند استبداد دینی گرفتار آمده اند، نشان از عمق کینه ی نظام ستمگر از جریان زنده و بالنده ی دانشجویی ست که در سخت ترین شرایط هم، خواب خوش سرکوبگران را آشفته می ساخت و می سازد.
اگر عصاره و برآیند فکری و نخبگی یک جامعه را در قشر پیشرو و آگاه دانشجو تعریف کنیم و خصایص این قشر را محور بحث خود قرار دهیم، خواهیم دید که آزادی را در کنار آبادی جستجو می کنند و اصل خدشه ناپذیر عدالت را سرلوحه ی کنش های انتقادی خود قرار می دهتد و البته که عدالت را در عدالت اقتصادی خلاصه نکرده و صدالبته که عدالت اقتصادی را هم مترادف با صدقه پراکنی و گداپروری نمی دانند. آزادیخواهی، عدالت طلبی و توسعه گرا بودن دانشجویان تحول خواه ایرانی سابقه ای بس درخشان دارد و در حرکت ها، اعتراضات و ادوار مختلف خود را نشان داده است و تاریخ این مرز و بوم را مفتخر به فخر مبارزات ضد استبدادی کرده است که این استبداد است که هم آزادی را سلب می کتد، هم توسعه را به تعویق می اندازد و هم منافع شخصی را بر عدل ورزی ارجح می داند. پس باید که درود فرستاد بر پایداری چنین دانشجویانی که با تمام تضییق ها و تحدید ها، با شجره ی خبیثه ای به نام استبداد و به طور خاص با دستگاه مخوف امنیتی اش چنین مبارزه و مقابله کرده است. با این وصف و با این سابقه باز هم این پرسش در ذهن آدمی نقش می بندد که عقلانیت و دور اندیشی در سیستم جمهوری اسلامی چه نقشی بازی می کند که رای و نظر چنین دانشجویانی با چنین پیشینه ی درخشانی را به هیچ گرفته و آن گاه انتظار دارند که آب از آب تکان نخورد؟!
در این روزهای سخت، که فعالیت دانشجویی هزینه های بسیار بر دوش دانشجویان تحمیل کرده و بسیاری از آنان را با تهدید تعلیق و محرومیت از تحصیل و زندان رو به رو می سازد، بایسته است که فعالان دانشجویی با تغییر رویکرد اعتراضات از مسائل صرفا سیاسی به مسائل صنفی و دانشگاهی، به زنده نگاهداشت اصل اعتراض در سطح دانشگاه اهتمام داشته باشند و این مهم می تواند با تغییر رویکرد اعتراضات و کنترل هزینه ی فعالیت تحقق پذیرد. در واقع، در این برهه از زمان و با توجه به مختصات خاص سیاسی – امنیتی حاکم بر فضای دانشگاه ها، به جاست که از پتانسیل سرفصل های غیر سیاسی کنشگری در دانشگاه ها، بهره ی لازم گرفته شود. از جمله ی این سرفصل ها می توان به موضوعاتی مانند مسائل صنفی، علمی، ادبی، ورزشی اشاره کرد که می توانند کانون هایی برای فعالیت جمعی دانشجویان بوده و اصل همبستگی را تقویت کنند. همبستگی ای که می تواند در بزنگاه های تاریخی، از عوامل بسیار موثر ظفر های احتمالی بوده و به جبهه ی نیروهای دموکراسی خواه در تقابل با حاکمیت نالایق و ستمگر، یاری برساند.
در کنار این مهم، شایسته است خود دانشجویان دانشگاه های مختلف از ارتباط گیری با یکدیگر غافل نبوده و دامنه ی این روابط را به حوزه های غیرسیاسی مانند برگزاری اردوهای مشترک تفریحی خارج از بستر دانشگاه نیز تعمیم دهند. در کنار لزوم ارتباط مستمر و مداوم و نه لزوما سیاسی، بین خود دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور، ضروری به نظر می رسد که با توجه به خروج جمع قابل توجهی از فعالان دانشجویی از کشور، تعریف نوینی از رابطه ی دانشجویان داخل و خارج داده شود و تجربیات دانشجویان خارج از کشور در کنار آزادی عمل آنان در ابعاد رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری، با تجارب عملی دانشجویان داخل ممزوج شده و این دو دسته بتوانند، به صورتبندی نوینی از فعالیت دانشجویی، ظهور و بروز ببخشند.
با لحاظ کردن این هوشمندی هاست که جنبش دانشجویی می تواند باردیگر نقش حساس و غیرقابل انکار خود را به درستی ایفا کند. در واقع جنبش دانشجویی بایستی مقتضیات شرایط جدید فعالیت را درک کرده و با تحلیل دقیق مختصات سیاسی-امنیتی این دوره، فعالیت های خود را سامان و سازمان دهد تا بار دیگر نشان دهد، جنبش دانشجویی که در دهههای اخیر همواره در میان دیگر جنبشهای اجتماعی ایران پیشرو و گفتمانساز بوده است اکنون نیز می تواند و باید به عنوان یکی از بازیگران اصلی، نقش خود را در جنبش دموکراسیخواهی مردم ایران که امروز در جنبش سبز ظهور و بروز دارد، بازی کند و البته نبایستی فراموش کند که در عین تعامل با دیگر گروه ها و جنبش های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، هویت مشخص و مستقل خود را در دل جنبش کلان دموکراسی خواهی داشته باشد.
تاریخ گواه صادقی ست بر فراز و نشیب حرکات استبداد ستیزانه که در نهایت به پیروزی و کامیابی رسیده و شاهد روشنی ست بر این مدعا که چگونه مرام استبدادی، در مقام ناپایداری قرار داشته است. پس نباید این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان را دوره ای پایدار و ماندنی انگاشته و با تاثیر پذیری از فضای یاس انگیز حاکم بر کشور، منفعل شده و از مبارزه با استبداد دست بشوییم. از این شایسته است که شور و شوق ایران فردا و میهنی سربلند را در خود تجدید کرده و فراموش نکنیم که نشاط از مقوّمات و مقدّمات کنشگری ست. از داغ و درفش سرکوبگران خانمان سوز نهراسیم، امید به ایرانی آباد و آزاد را در خودمان تزریق کنیم و بر آن باشیم ققنوسی که از خاکستر خویش بر می خیزد، داغ آتشی جانسوز را بر خود خریده است.
دفتر تحکیم وحدت ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای اهورایی و روز دانشجو، در نظر دارد که روزهای ۱۶ تا ۲۳ آذر را هفته ی دانشجو اعلام نموده و بر یادآوری حقوق حقه ی دانشجویان در این مدت تاکید موکد ورزد. در این هفته نیز شایسته است که یاد و نام دانشجویان زندانی بیش از پیش سرلوحه قرار گرفته و بر کسب آزادی های سلب شده ی سیاسی و دانشگاهی تاکید بیشتری شود. همچنین مصادف شدن روز دانشجو با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی نه تنها یادآور یاد کشته شدگان عاشورای سال ۸۸ و همه درگذشتگان راه آزادی پس از انتخابات است، که فرصتی مغتنم برای دانشجویان است تا از این برهه زمانی جهت زنده نگاه داشتن آن ایام و سیاه روزی ظالمان در طول تاریخ اصرار ورزیده و بیش از گذشته بر راه حق خواهی بپویند.
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید اصرار ورزیده و در این مسیر هر آنچه که در توان دارد به عرصه خواهد آورد تا این بار بساط استبداد برای همیشه از این سرزمین برچیده شود که فراموش نمی کنیم، دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور دفتر تحکیم وحدت آذرماه ۱۳۹
در ادامه ی چنین بی خردی هایی ست که حکومت، فشار همیشگی خود بر جنبش همیشه بیدار دانشجویی نیز دوچندان کرده و با تأکید بر همان رویه پیشین اجرای احکام زندان بی سابقه برای فعالان دانشجویی، به زعم خود قصد خط و نشان کشیدن برای این تاریخ سازان را دارد. احکام ظالمانه و طویل المدت زندان برای فعالین شاخص دانشجویی همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مجید توکلی، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، مجید دری و و ده ها دانشجوی زندانی دیگر که در بند استبداد دینی گرفتار آمده اند، نشان از عمق کینه ی نظام ستمگر از جریان زنده و بالنده ی دانشجویی ست که در سخت ترین شرایط هم، خواب خوش سرکوبگران را آشفته می ساخت و می سازد.
اگر عصاره و برآیند فکری و نخبگی یک جامعه را در قشر پیشرو و آگاه دانشجو تعریف کنیم و خصایص این قشر را محور بحث خود قرار دهیم، خواهیم دید که آزادی را در کنار آبادی جستجو می کنند و اصل خدشه ناپذیر عدالت را سرلوحه ی کنش های انتقادی خود قرار می دهتد و البته که عدالت را در عدالت اقتصادی خلاصه نکرده و صدالبته که عدالت اقتصادی را هم مترادف با صدقه پراکنی و گداپروری نمی دانند. آزادیخواهی، عدالت طلبی و توسعه گرا بودن دانشجویان تحول خواه ایرانی سابقه ای بس درخشان دارد و در حرکت ها، اعتراضات و ادوار مختلف خود را نشان داده است و تاریخ این مرز و بوم را مفتخر به فخر مبارزات ضد استبدادی کرده است که این استبداد است که هم آزادی را سلب می کتد، هم توسعه را به تعویق می اندازد و هم منافع شخصی را بر عدل ورزی ارجح می داند. پس باید که درود فرستاد بر پایداری چنین دانشجویانی که با تمام تضییق ها و تحدید ها، با شجره ی خبیثه ای به نام استبداد و به طور خاص با دستگاه مخوف امنیتی اش چنین مبارزه و مقابله کرده است. با این وصف و با این سابقه باز هم این پرسش در ذهن آدمی نقش می بندد که عقلانیت و دور اندیشی در سیستم جمهوری اسلامی چه نقشی بازی می کند که رای و نظر چنین دانشجویانی با چنین پیشینه ی درخشانی را به هیچ گرفته و آن گاه انتظار دارند که آب از آب تکان نخورد؟!
در این روزهای سخت، که فعالیت دانشجویی هزینه های بسیار بر دوش دانشجویان تحمیل کرده و بسیاری از آنان را با تهدید تعلیق و محرومیت از تحصیل و زندان رو به رو می سازد، بایسته است که فعالان دانشجویی با تغییر رویکرد اعتراضات از مسائل صرفا سیاسی به مسائل صنفی و دانشگاهی، به زنده نگاهداشت اصل اعتراض در سطح دانشگاه اهتمام داشته باشند و این مهم می تواند با تغییر رویکرد اعتراضات و کنترل هزینه ی فعالیت تحقق پذیرد. در واقع، در این برهه از زمان و با توجه به مختصات خاص سیاسی – امنیتی حاکم بر فضای دانشگاه ها، به جاست که از پتانسیل سرفصل های غیر سیاسی کنشگری در دانشگاه ها، بهره ی لازم گرفته شود. از جمله ی این سرفصل ها می توان به موضوعاتی مانند مسائل صنفی، علمی، ادبی، ورزشی اشاره کرد که می توانند کانون هایی برای فعالیت جمعی دانشجویان بوده و اصل همبستگی را تقویت کنند. همبستگی ای که می تواند در بزنگاه های تاریخی، از عوامل بسیار موثر ظفر های احتمالی بوده و به جبهه ی نیروهای دموکراسی خواه در تقابل با حاکمیت نالایق و ستمگر، یاری برساند.
در کنار این مهم، شایسته است خود دانشجویان دانشگاه های مختلف از ارتباط گیری با یکدیگر غافل نبوده و دامنه ی این روابط را به حوزه های غیرسیاسی مانند برگزاری اردوهای مشترک تفریحی خارج از بستر دانشگاه نیز تعمیم دهند. در کنار لزوم ارتباط مستمر و مداوم و نه لزوما سیاسی، بین خود دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور، ضروری به نظر می رسد که با توجه به خروج جمع قابل توجهی از فعالان دانشجویی از کشور، تعریف نوینی از رابطه ی دانشجویان داخل و خارج داده شود و تجربیات دانشجویان خارج از کشور در کنار آزادی عمل آنان در ابعاد رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری، با تجارب عملی دانشجویان داخل ممزوج شده و این دو دسته بتوانند، به صورتبندی نوینی از فعالیت دانشجویی، ظهور و بروز ببخشند.
با لحاظ کردن این هوشمندی هاست که جنبش دانشجویی می تواند باردیگر نقش حساس و غیرقابل انکار خود را به درستی ایفا کند. در واقع جنبش دانشجویی بایستی مقتضیات شرایط جدید فعالیت را درک کرده و با تحلیل دقیق مختصات سیاسی-امنیتی این دوره، فعالیت های خود را سامان و سازمان دهد تا بار دیگر نشان دهد، جنبش دانشجویی که در دهههای اخیر همواره در میان دیگر جنبشهای اجتماعی ایران پیشرو و گفتمانساز بوده است اکنون نیز می تواند و باید به عنوان یکی از بازیگران اصلی، نقش خود را در جنبش دموکراسیخواهی مردم ایران که امروز در جنبش سبز ظهور و بروز دارد، بازی کند و البته نبایستی فراموش کند که در عین تعامل با دیگر گروه ها و جنبش های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، هویت مشخص و مستقل خود را در دل جنبش کلان دموکراسی خواهی داشته باشد.
تاریخ گواه صادقی ست بر فراز و نشیب حرکات استبداد ستیزانه که در نهایت به پیروزی و کامیابی رسیده و شاهد روشنی ست بر این مدعا که چگونه مرام استبدادی، در مقام ناپایداری قرار داشته است. پس نباید این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان را دوره ای پایدار و ماندنی انگاشته و با تاثیر پذیری از فضای یاس انگیز حاکم بر کشور، منفعل شده و از مبارزه با استبداد دست بشوییم. از این شایسته است که شور و شوق ایران فردا و میهنی سربلند را در خود تجدید کرده و فراموش نکنیم که نشاط از مقوّمات و مقدّمات کنشگری ست. از داغ و درفش سرکوبگران خانمان سوز نهراسیم، امید به ایرانی آباد و آزاد را در خودمان تزریق کنیم و بر آن باشیم ققنوسی که از خاکستر خویش بر می خیزد، داغ آتشی جانسوز را بر خود خریده است.
دفتر تحکیم وحدت ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای اهورایی و روز دانشجو، در نظر دارد که روزهای ۱۶ تا ۲۳ آذر را هفته ی دانشجو اعلام نموده و بر یادآوری حقوق حقه ی دانشجویان در این مدت تاکید موکد ورزد. در این هفته نیز شایسته است که یاد و نام دانشجویان زندانی بیش از پیش سرلوحه قرار گرفته و بر کسب آزادی های سلب شده ی سیاسی و دانشگاهی تاکید بیشتری شود. همچنین مصادف شدن روز دانشجو با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی نه تنها یادآور یاد کشته شدگان عاشورای سال ۸۸ و همه درگذشتگان راه آزادی پس از انتخابات است، که فرصتی مغتنم برای دانشجویان است تا از این برهه زمانی جهت زنده نگاه داشتن آن ایام و سیاه روزی ظالمان در طول تاریخ اصرار ورزیده و بیش از گذشته بر راه حق خواهی بپویند.
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید اصرار ورزیده و در این مسیر هر آنچه که در توان دارد به عرصه خواهد آورد تا این بار بساط استبداد برای همیشه از این سرزمین برچیده شود که فراموش نمی کنیم، دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور دفتر تحکیم وحدت آذرماه ۱۳۹
Monday, 5 December 2011
احضاریه
احضار كورش زعيم به دادگاه انقلاب
طي احضاريه شماره 88/14953/ط د، بتاريخ 27/7/1390، كه در تاريخ 25/8/90،
به وكيلان مدافع ابلاغ شده، كورش زعيم،عضو شوراي مركزي جبهه ملي ايران،
بايد در ساعت 9 بامداد روز سه شنبه 16 اسفند 1390، براي محاكمه در شعبه
14 دادگاه انقلاب اسلامي حاضر شود.
دفتر مردمداري
جبهه ملي ايران
طي احضاريه شماره 88/14953/ط د، بتاريخ 27/7/1390، كه در تاريخ 25/8/90،
به وكيلان مدافع ابلاغ شده، كورش زعيم،عضو شوراي مركزي جبهه ملي ايران،
بايد در ساعت 9 بامداد روز سه شنبه 16 اسفند 1390، براي محاكمه در شعبه
14 دادگاه انقلاب اسلامي حاضر شود.
دفتر مردمداري
جبهه ملي ايران
Sunday, 4 December 2011
تحریم نفت ایران باعث افزایش قیمت ان نخواهد شد
نوشتۀ ناصر اعتمادی
در ملاقات میان رییس جمهوری آمریکا و نمایندگان اتحادیه اروپا که دوشنبه در واشنگتن برگزار شد، آمریکا و اروپا با انتشار بیانیه ای بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران با یکدیگر به توافق رسیدند. این توافق همزمان بود با حمله به سفارتخانه انگلستان در تهران که تعطیلی و خروج کارکنان آن از ایران را در پی داشت.
فردا قرار است وزرای امور خارجۀ اتحادیه اروپا در بروکسل بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران به تصمیم گیری نهایی کنند. انگلستان از دیروز سه شنبه به ایران هشدار داد که باید در انتظار نتایج سنگینی بعد از حمله به سفارتخانه اش در تهران باشد. دولت فرانسه خواستار اتخاذ موضعی واحد از سوی اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران شده است.
امروز آلن ژوپه وزیر امور خارجۀ فرانسه خواستار اعمال تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی ایران شد و از کشورهای اروپایی خواست که دارایی های بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را مسدود کنند و در عین حال از خرید نفت خام این کشور نیز خوددارری ورزند.
پیشتر در اقدامی هماهنگ دولت های انگلستان، آمریکا و کانادا با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی و معرفی آن به عنوان یکی از مراکز مهم پولشویی در جهان عملاً فروش نفت خام ایران را با مشکلات بزرگ روبرو کرده اند.
به نظر می رسد که به غیر از توافق صورت گرفته با آمریکا، حمله به سفارتخانۀ انگلستان در تهران راهی جز تحریم بانک مرکزی و در نتیجه تحریم نفت خام ایران پیش روی اروپا باقی نگذاشته است.
با این تحریم فشارهای حقیقتاً سنگینی بر اقتصاد ایران و مهمترین منبع درآمد این کشور، صادرات نفت، وارد خواهد آمد، بی آنکه این اقدام لزوماً به صعود بهای نفت در بازارهای جهانی منجر شود. دلایل برای عدم افزایش بهای نفت در صوت تحریم نفت خام ایران کم نیست :
بر اساس آخرین آمارها ایران روزانه حدود 3 میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید می کند که حدود 40 درصد آن تنها به مصرف داخلی می رسد. به دیگر کلام، صادرات نفت ایران هم اکنون به حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش یافته، در حالی که این کشور 35 سال پیش فقط حدود 5 میلیون و 300 هزار بشکه نفت در روز صادر می کرد. افت چشم گیر ظرفیت تولید نفت ایران که بعضاً نتیجۀ تحریم های بین المللی است اینبار همزمان است با کاهش تقاضای جهانی نفت که در نهایت حاصل کُند شدن آهنگ رشد اقتصادی در آمریکا و اروپا.
مارک کیرک، سناتور پرنفوذ آمریکایی که لایحه ای را برای تحریم بانک مرکزی ایران تسلیم سنای آمریکا کرده به نقل از مقامات عربستان سعودی گفته است که این کشور آمادۀ افزایش تولید نفت خود است درصورتی که آمریکا نفت خام ایران را تحریم کند.
در حالی که ظرفیت تولید نفت ایران با صعود انقلاب اسلامی حدود 40 درصد کاهش یافته، دولت عربستان موفق شده طی همین مدت ظرفیت تولید نفت خود را با 50 درصد افزایش از 8 میلیون بشکه به 12 میلیون بشکه در روز برساند و هم اکنون نیز روزانه 9 میلیون و 800 هزار بشکه نفت تولید کند. افزایش ظرفیت تولید نفت در منطقه، به استثنای البته ایران، شامل کلیه کشورهای نفت خیر منطقه از جمله کویت و عراق نیز می شود.
به این ترتیب، نه فقط دولت عربستان – بدون حتا محاسبۀ دیگر کشورهای تولیدکنندۀ نفت در منطقه – قادر است به تنهایی سهم نفت ایران را در بازار جهانی جبران کند، بلکه نیز تحریم نفت ایران ای بسا بتواند به تثبیت یا حتا کاهش نسبی بهای آن در بازار جهانی نیز منجر شود و این در نهایت به سود دولت آمریکا تمام خواهد شد. نباید از یاد برد که لیبی نیز رفته رفته در حال بازیافتن جای خود در بازار نفت است.
در واقع، تحریم بانک مرکزی ایران چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم خودبخود هم از خریداران نفت ایران خواهد کاست و هم این کشور را بیش از پیش مجبور خواهد کرد که برای تأمین نیاز خود به ارز نفت خود را به قیمت های بسیار رقابتی یا در واقع ارزان قیمت به خریداران عرضه کرده و یا حتا همانند صدام حسین در آخرین دورۀ حکومتش آن را در ازای دریافت وجه نقد در بازار سیاه عرضه کند.
تا همینجا دولت اسلامی ایران ناچار است به دلیل تحریم نظام بانکی این کشور به واسطۀ بانک های خارجی مبالغ مربوط به نفت صادراتی خود را دریافت کند و به این منظور کمیسیون های هنگفتی نیز بپردازد.
برای نمونه، هند که بعد از چین دومین خریدار عمدۀ نفت ایران به شمار می رود در ازای یک سال نفت مجانی که از این کشور وارد کرد، در نهایت، به گفتۀ دیوان محاسبات ایران، تنها 3 میلیارد دلار به این کشور داد که کمتر از 30 درصد متوسط ارزش نفت سالانه ایست که هند معمولاً از ایران خریداری می کرده است.
بعید نیست که این کاهش چشمگیر در مبالغ نفت صادراتی از یک سو نتیجۀ نفت ارزان قیمتی باشد که ایران در اختیار هند گذارده و از سوی دیگر ثمرۀ کمیسیون های هنگفتی باشد که این کشور بابت دریافت مبالغ نفت صادراتی اش به بانک های خارجی پرداخته است.
پیش از این هند اعلام کرده بود که قصد دارد از این پس به واسطۀ بانک مرکزی روسیه مبالغ نفت وارداتی از ایران را به این کشور بپردازد. اما، با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی این قبیل تمهیدات در بهترین حالت تنها بر مبلغ کمیسیون هایی می افزاید که دولت ایران باید هر بار به بانک های واسطه بپردازد.
اما، حتا این دست تمهیدات باعث نشده که خریدار عمده ای همچون هند در پی جایگزین کردن نفت ایران توسط تولیدکنندگانی نظیر عربستان نباشد.
کشوری که از تحریم بانک مرکزی و صنعت نفت ایران برای دوره ای بیشترین سود را خواهد برد، چین به عنوان اولین خریدار اصلی نفت جمهوری اسلامی است که به دلیل تحریم های بین المللی نفت این کشور را به ارزانترین قیمت ممکن خریداری خواهد کرد. دولت آمریکا حاضر است که بر این امتیاز که به معنای حراج نفت ایران است برای مدتی چشم ببندد مشروط به اینکه نتیجۀ نهایی آن به سود کاهش بهای نفت در بازار جهانی باشد و مشروط به اینکه چین همانند گذشته با قطعنامه های آتی شورای امنیت علیه ایران موافقت کند.
در ملاقات میان رییس جمهوری آمریکا و نمایندگان اتحادیه اروپا که دوشنبه در واشنگتن برگزار شد، آمریکا و اروپا با انتشار بیانیه ای بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران با یکدیگر به توافق رسیدند. این توافق همزمان بود با حمله به سفارتخانه انگلستان در تهران که تعطیلی و خروج کارکنان آن از ایران را در پی داشت.
فردا قرار است وزرای امور خارجۀ اتحادیه اروپا در بروکسل بر سر تشدید مجازات های اقتصادی علیه ایران به تصمیم گیری نهایی کنند. انگلستان از دیروز سه شنبه به ایران هشدار داد که باید در انتظار نتایج سنگینی بعد از حمله به سفارتخانه اش در تهران باشد. دولت فرانسه خواستار اتخاذ موضعی واحد از سوی اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران شده است.
امروز آلن ژوپه وزیر امور خارجۀ فرانسه خواستار اعمال تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی ایران شد و از کشورهای اروپایی خواست که دارایی های بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را مسدود کنند و در عین حال از خرید نفت خام این کشور نیز خوددارری ورزند.
پیشتر در اقدامی هماهنگ دولت های انگلستان، آمریکا و کانادا با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی و معرفی آن به عنوان یکی از مراکز مهم پولشویی در جهان عملاً فروش نفت خام ایران را با مشکلات بزرگ روبرو کرده اند.
به نظر می رسد که به غیر از توافق صورت گرفته با آمریکا، حمله به سفارتخانۀ انگلستان در تهران راهی جز تحریم بانک مرکزی و در نتیجه تحریم نفت خام ایران پیش روی اروپا باقی نگذاشته است.
با این تحریم فشارهای حقیقتاً سنگینی بر اقتصاد ایران و مهمترین منبع درآمد این کشور، صادرات نفت، وارد خواهد آمد، بی آنکه این اقدام لزوماً به صعود بهای نفت در بازارهای جهانی منجر شود. دلایل برای عدم افزایش بهای نفت در صوت تحریم نفت خام ایران کم نیست :
بر اساس آخرین آمارها ایران روزانه حدود 3 میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید می کند که حدود 40 درصد آن تنها به مصرف داخلی می رسد. به دیگر کلام، صادرات نفت ایران هم اکنون به حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش یافته، در حالی که این کشور 35 سال پیش فقط حدود 5 میلیون و 300 هزار بشکه نفت در روز صادر می کرد. افت چشم گیر ظرفیت تولید نفت ایران که بعضاً نتیجۀ تحریم های بین المللی است اینبار همزمان است با کاهش تقاضای جهانی نفت که در نهایت حاصل کُند شدن آهنگ رشد اقتصادی در آمریکا و اروپا.
مارک کیرک، سناتور پرنفوذ آمریکایی که لایحه ای را برای تحریم بانک مرکزی ایران تسلیم سنای آمریکا کرده به نقل از مقامات عربستان سعودی گفته است که این کشور آمادۀ افزایش تولید نفت خود است درصورتی که آمریکا نفت خام ایران را تحریم کند.
در حالی که ظرفیت تولید نفت ایران با صعود انقلاب اسلامی حدود 40 درصد کاهش یافته، دولت عربستان موفق شده طی همین مدت ظرفیت تولید نفت خود را با 50 درصد افزایش از 8 میلیون بشکه به 12 میلیون بشکه در روز برساند و هم اکنون نیز روزانه 9 میلیون و 800 هزار بشکه نفت تولید کند. افزایش ظرفیت تولید نفت در منطقه، به استثنای البته ایران، شامل کلیه کشورهای نفت خیر منطقه از جمله کویت و عراق نیز می شود.
به این ترتیب، نه فقط دولت عربستان – بدون حتا محاسبۀ دیگر کشورهای تولیدکنندۀ نفت در منطقه – قادر است به تنهایی سهم نفت ایران را در بازار جهانی جبران کند، بلکه نیز تحریم نفت ایران ای بسا بتواند به تثبیت یا حتا کاهش نسبی بهای آن در بازار جهانی نیز منجر شود و این در نهایت به سود دولت آمریکا تمام خواهد شد. نباید از یاد برد که لیبی نیز رفته رفته در حال بازیافتن جای خود در بازار نفت است.
در واقع، تحریم بانک مرکزی ایران چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم خودبخود هم از خریداران نفت ایران خواهد کاست و هم این کشور را بیش از پیش مجبور خواهد کرد که برای تأمین نیاز خود به ارز نفت خود را به قیمت های بسیار رقابتی یا در واقع ارزان قیمت به خریداران عرضه کرده و یا حتا همانند صدام حسین در آخرین دورۀ حکومتش آن را در ازای دریافت وجه نقد در بازار سیاه عرضه کند.
تا همینجا دولت اسلامی ایران ناچار است به دلیل تحریم نظام بانکی این کشور به واسطۀ بانک های خارجی مبالغ مربوط به نفت صادراتی خود را دریافت کند و به این منظور کمیسیون های هنگفتی نیز بپردازد.
برای نمونه، هند که بعد از چین دومین خریدار عمدۀ نفت ایران به شمار می رود در ازای یک سال نفت مجانی که از این کشور وارد کرد، در نهایت، به گفتۀ دیوان محاسبات ایران، تنها 3 میلیارد دلار به این کشور داد که کمتر از 30 درصد متوسط ارزش نفت سالانه ایست که هند معمولاً از ایران خریداری می کرده است.
بعید نیست که این کاهش چشمگیر در مبالغ نفت صادراتی از یک سو نتیجۀ نفت ارزان قیمتی باشد که ایران در اختیار هند گذارده و از سوی دیگر ثمرۀ کمیسیون های هنگفتی باشد که این کشور بابت دریافت مبالغ نفت صادراتی اش به بانک های خارجی پرداخته است.
پیش از این هند اعلام کرده بود که قصد دارد از این پس به واسطۀ بانک مرکزی روسیه مبالغ نفت وارداتی از ایران را به این کشور بپردازد. اما، با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی این قبیل تمهیدات در بهترین حالت تنها بر مبلغ کمیسیون هایی می افزاید که دولت ایران باید هر بار به بانک های واسطه بپردازد.
اما، حتا این دست تمهیدات باعث نشده که خریدار عمده ای همچون هند در پی جایگزین کردن نفت ایران توسط تولیدکنندگانی نظیر عربستان نباشد.
کشوری که از تحریم بانک مرکزی و صنعت نفت ایران برای دوره ای بیشترین سود را خواهد برد، چین به عنوان اولین خریدار اصلی نفت جمهوری اسلامی است که به دلیل تحریم های بین المللی نفت این کشور را به ارزانترین قیمت ممکن خریداری خواهد کرد. دولت آمریکا حاضر است که بر این امتیاز که به معنای حراج نفت ایران است برای مدتی چشم ببندد مشروط به اینکه نتیجۀ نهایی آن به سود کاهش بهای نفت در بازار جهانی باشد و مشروط به اینکه چین همانند گذشته با قطعنامه های آتی شورای امنیت علیه ایران موافقت کند.
Thursday, 1 December 2011
انتشار ندای جبهه ملی ایران
با کمال خوشوقتی باطلاع عموم میرساند
اولین شماره از دور دوم ندای جبهه ملی
ارگان جبهه ملی ایران در خارج ازکشور
تاریخ نوامبر 2011 منتشر شد . نشریه
به سردبیری جناب اقای علی ضرابی ، با
سابقه فعالیت بسیار در انتشار نشریه
درون ایران ، میباشد . برای هر گونه
همکاری و اطلاعات لازم در ابن باره با
ایمیل ایشان تماس برقرار فرمائید.
ایمیل اقای ضرابی
zarrabius@yahoo.com
اولین شماره از دور دوم ندای جبهه ملی
ارگان جبهه ملی ایران در خارج ازکشور
تاریخ نوامبر 2011 منتشر شد . نشریه
به سردبیری جناب اقای علی ضرابی ، با
سابقه فعالیت بسیار در انتشار نشریه
درون ایران ، میباشد . برای هر گونه
همکاری و اطلاعات لازم در ابن باره با
ایمیل ایشان تماس برقرار فرمائید.
ایمیل اقای ضرابی
zarrabius@yahoo.com
بیانیه جبهه ملی ایران در خارج از کشور
حمله بسیجی ها به سفارت بریتانیا درتهران که روز سه شنبه 29 نوامبر صورت گرفت ، جمهوری اسلامی
را بیش از پیش در انزوای جهانی قرار خواهد داد ، بطوریکه پس از مدت کوتاهی شورای امتیت سازمان ملل
ان حمله را محکوم نمود و روابط ایران با بریتانیا کاملا قطع گردید .
این حکومت تنها با ایجاد بحران میتواند به حیات خود ادامه دهد . بخشی از رهبران جمهوری اسلامی اصولا
بدنبال جنگ افروزی هستند و جمعی دیگر برای از میدان بیرون کردن رقیبان خودی بحران افرینی میکنند
هر انچه که هدف انان از دست زدن به این گونه اعمال بیخردانه باشد مردم ایران را در شرائط سخت تری
قرار میدهد و ممکن است در نهایت به برخورد نظامی منجر شود .
البته پس از تصویب طرح کاهش مناسبات با بریتانیا در مجلس ایران بود که این حمله ، و باحتمال قوی با اطلاع
خامنه ای ، بمرحله اجرا گذاشته شد ، بویژه که قبل از ان انگستان تحریم بانک مرکزی ایران را اعلام نموده بود
اکنون باید در انتظار تحریمها و فشارهای بیشتری از جانب قدرتهای بزرگ جهانی به جمهوری اسلامی و نهایتا
ایرانیان در داخل و خارج از ایران بود
جبهه ملی ایران در خارج از کشور حمله عوامل جمهوری اسلامی به سفارت بریتانیا در تهران را
شدیدا محکوم مینماید
را بیش از پیش در انزوای جهانی قرار خواهد داد ، بطوریکه پس از مدت کوتاهی شورای امتیت سازمان ملل
ان حمله را محکوم نمود و روابط ایران با بریتانیا کاملا قطع گردید .
این حکومت تنها با ایجاد بحران میتواند به حیات خود ادامه دهد . بخشی از رهبران جمهوری اسلامی اصولا
بدنبال جنگ افروزی هستند و جمعی دیگر برای از میدان بیرون کردن رقیبان خودی بحران افرینی میکنند
هر انچه که هدف انان از دست زدن به این گونه اعمال بیخردانه باشد مردم ایران را در شرائط سخت تری
قرار میدهد و ممکن است در نهایت به برخورد نظامی منجر شود .
البته پس از تصویب طرح کاهش مناسبات با بریتانیا در مجلس ایران بود که این حمله ، و باحتمال قوی با اطلاع
خامنه ای ، بمرحله اجرا گذاشته شد ، بویژه که قبل از ان انگستان تحریم بانک مرکزی ایران را اعلام نموده بود
اکنون باید در انتظار تحریمها و فشارهای بیشتری از جانب قدرتهای بزرگ جهانی به جمهوری اسلامی و نهایتا
ایرانیان در داخل و خارج از ایران بود
جبهه ملی ایران در خارج از کشور حمله عوامل جمهوری اسلامی به سفارت بریتانیا در تهران را
شدیدا محکوم مینماید
مقاله از تقی روزبه
اقدام درخشان والهام بخش کارگران ایران خود رو دراعتراض به تغییرارتجاعی قانون کار
متن فراخوان*1عتراض به تغییرقانون کاروضرورت تدوین یک قانون کارواقعا کارگری،موردحمایت دهها هزارکارگروبیش ازسی مجموعه این مؤسسه عظیم صنعتی قرارگرفته است.دراین بیانیه از مطالباتی هم چون حق تشکل،لغوقراردادهای موقتی وشرکت های پیمانکار،تعیین دستمزد براساس تورم واقعی،حذف اضافه کاری اجباری،کاهش ساعت کار وتعطیل دوروزدرهفته،برچیدن کارهای زیان آور،حق اعتصاب،اعتراض وآزادی بیان،درنظرگرفتن خواست کارگران در تغییرقانون کار ازطریق نمایندگان واقعی آنها وفراهم کردن شرایط دموکراتیک برای گزینش نمایندگان واقعی وشماری ازمطالبات دیگرمطرح شده است. دربیانیه تغییریک جانبه قانون کاروبدون نظرخواهی ودرپشت پرده توسط دولت وبسود سرمایه داران وکارفرمایان بشدت موردانتقاد قرارگرفته است.
بی تردید باید مهمترین فرازاین بیانیه را درعبارت چندبارتکرارشده وپرمعنای"مانمی خواهیم برده باشیم!ما حق زندگی انسانی داریم! مامیخواهیم یک زندگی شایسته داشته باشیم!" دانست که جانمایه اصلی تمامی مطالبات وخواستهای آنها را تشکیل می دهد.
البته دراین بیانیه مثل هر بیانیه دیگری ازاین دست که قراراست به امضای دسته جمعی برسد کم و کاستی ها ویا عدم دقت لازم درصورت بندی برخی مطالبات وعبارتها وجوددارد،اما اولا درکل ازمنظرمنافع ومطالبات مشترک همه کارگران صرفنظرازاین یا آن مجموعه ومؤسسه سخن می گوید. وثانیابدلیل آنکه دست برروی مساله مشخص وبسیج کننده وبالقوه دارای پتانسیل فرارونده -تغییرقانون کار-می گذارد وثالثا بدان خاطرکه توسط یک مؤسسه عظیم صنعتی وانبوه دهها هزارنفری کارگرصورت می گیرد دارای اهمیت است.
بهمین دلیل می تواند الهام بخش یک حرکت گسترده کارگری نه فقط درخود این مجموعه بلکه درپیوستن به این حرکت ویا تأسی به این نوع حرکات توسط سایرکارخانه ها ومؤسسات کارگری واقشاردیگرطبقه و بسترسازایجاد یک کنش سراسری توسط کارگران گردد.بخصوص باتوجه به افزایش تورم وتشدید بحران اقتصادی وافزایش بیکاری ورسیدن خط فقربه چهاربرابرحداقل دستمزدها وگسترش سیاست سرکوب واستبدادی رژیم وبالأخره بحرانی ترشدن وضعیت عمومی رژیم وجامعه ومنطقه وجدالهای درونی حاکمیت،واحتمال سرریزشدن یک سونامی مطالباتی-سیاسی، دارای اهمیت زیادی است.
شکل گیری یک جنبش مطالباتی ضروری ترین اقدام ممکن درتوازن قوای موجود و برای غنای جنبش ضداستبدادی وپرکردن حلقه مفقوده آن،پاسخ مقتضی به بحران آفرینی های رژیم وعلیه میلیتاریزه کردن جامعه وقدرت ازیکسو وهم چنین پاسخ درخوری به سیاست تحریم های اقتصادی قدرتهای بزرگ که عملا معنائی جز گرسنگی دادن بیشتربه زحمتکشان ازسوی دیگرنیست. نباید فراموش کنیم که مهمترین فاجعه وخطرمی تواند درصورت فعال مایشاء شدن دوقدرت ارتجاع داخلی وبین المللی وتبدیل شدن جنبش به سنگ آسیاب میان آندو صورت گیرد.ودراین میان تنها عامل جهت دهنده مثبت ورهائی بخش وقادربه به تغییروضعیت فوق همانا برآمد جنبش مستقل کارگران وزحمتکشان وسایرلایه های مردمی حول مطالبات واقعی واصیل خود برای نیل به آزادی وبرابری ورهائی است.
همزمانی این گونه حرکت های کارگری باگسترش جنبش ضدسرمایه داری دراروپا وآمریکا وسایرنقاط جهان نشان دهنده آنست که اوج گیری این جنبش،درارتقاء روحیه کارگران وفعالان چپ ورادیکال و بخشهائی ازدانشجویان بی تأثیرنبوده است.البته هنوز از تغییررادیکال فضا وجوجامعه و ازفضای گفتمان نئولیبرالی وبیرون آمدن ازخمودگی ناشی ازانفعال اصلاح طلبان که دوسال گذشته سواربرموج جنبش بودند وعروج گفتمان ضدسرمایه داری درمیان انبوه جوانان ودانشجویان وسایرلایه های اجتماعی فاصله داریم.اما مهم حرکت دراین راستا والهام گرفتن ازنوع اقدام و نحوه بسیج ومطالبات جنبش های ضدسرمایه داری درجهان است که جوانه های آن درکشورما هم دیده می شود. چرا که دردنیای بهم پیوسته امروزدرواقعیت امردیوارچینی مطالبات مردم و کارگران ایران واشکال مبارزاتی آنها را ازسایرکشورهای جهان ازهم جدانمی کند.
دربسترتشدیدبحران جهانی نظام سرمایه داری وبحران منطقه ای وبا انباشت معضلات معیشتی وسیاسی درجامعه ما بی تردید اوضاع ایران هم آبستن تحولات ودگرگونیهای مهمی است.دراین شرایط برآمد و حضورفعال کارگران وفعالان چپ ورادیکال ازاهمیت زیادی برای جهت گیری مثبت و رهائی بخش برخورداراست.
نیازی به گفتن نیست که نقش فعالین داخل وخارج،بویژه داخل برای انتشارفراخوان کارگران ایران خود رو وفراگیرکردن تجربه آن درمیان سایرزحمتکشان ازاهمیت زیادی برخورداراست. آیا گسترش این فراخوان به دیگرواحدها وبخش های کارگری وایجاد یک جنبش بزرگ برای تغییرقانون کاربسود کارگران درافق کنونی قابل تصوراست؟ به نظرمی رسد به شرط استفاده از شیوه ها وسازوکارهای ابتکاری وعملی برای بسیج کارگران حول این خواست ملموس و واقعا موجود،دست یابی به این هدف ناممکن نباشد.
متن فراخوان*1عتراض به تغییرقانون کاروضرورت تدوین یک قانون کارواقعا کارگری،موردحمایت دهها هزارکارگروبیش ازسی مجموعه این مؤسسه عظیم صنعتی قرارگرفته است.دراین بیانیه از مطالباتی هم چون حق تشکل،لغوقراردادهای موقتی وشرکت های پیمانکار،تعیین دستمزد براساس تورم واقعی،حذف اضافه کاری اجباری،کاهش ساعت کار وتعطیل دوروزدرهفته،برچیدن کارهای زیان آور،حق اعتصاب،اعتراض وآزادی بیان،درنظرگرفتن خواست کارگران در تغییرقانون کار ازطریق نمایندگان واقعی آنها وفراهم کردن شرایط دموکراتیک برای گزینش نمایندگان واقعی وشماری ازمطالبات دیگرمطرح شده است. دربیانیه تغییریک جانبه قانون کاروبدون نظرخواهی ودرپشت پرده توسط دولت وبسود سرمایه داران وکارفرمایان بشدت موردانتقاد قرارگرفته است.
بی تردید باید مهمترین فرازاین بیانیه را درعبارت چندبارتکرارشده وپرمعنای"مانمی خواهیم برده باشیم!ما حق زندگی انسانی داریم! مامیخواهیم یک زندگی شایسته داشته باشیم!" دانست که جانمایه اصلی تمامی مطالبات وخواستهای آنها را تشکیل می دهد.
البته دراین بیانیه مثل هر بیانیه دیگری ازاین دست که قراراست به امضای دسته جمعی برسد کم و کاستی ها ویا عدم دقت لازم درصورت بندی برخی مطالبات وعبارتها وجوددارد،اما اولا درکل ازمنظرمنافع ومطالبات مشترک همه کارگران صرفنظرازاین یا آن مجموعه ومؤسسه سخن می گوید. وثانیابدلیل آنکه دست برروی مساله مشخص وبسیج کننده وبالقوه دارای پتانسیل فرارونده -تغییرقانون کار-می گذارد وثالثا بدان خاطرکه توسط یک مؤسسه عظیم صنعتی وانبوه دهها هزارنفری کارگرصورت می گیرد دارای اهمیت است.
بهمین دلیل می تواند الهام بخش یک حرکت گسترده کارگری نه فقط درخود این مجموعه بلکه درپیوستن به این حرکت ویا تأسی به این نوع حرکات توسط سایرکارخانه ها ومؤسسات کارگری واقشاردیگرطبقه و بسترسازایجاد یک کنش سراسری توسط کارگران گردد.بخصوص باتوجه به افزایش تورم وتشدید بحران اقتصادی وافزایش بیکاری ورسیدن خط فقربه چهاربرابرحداقل دستمزدها وگسترش سیاست سرکوب واستبدادی رژیم وبالأخره بحرانی ترشدن وضعیت عمومی رژیم وجامعه ومنطقه وجدالهای درونی حاکمیت،واحتمال سرریزشدن یک سونامی مطالباتی-سیاسی، دارای اهمیت زیادی است.
شکل گیری یک جنبش مطالباتی ضروری ترین اقدام ممکن درتوازن قوای موجود و برای غنای جنبش ضداستبدادی وپرکردن حلقه مفقوده آن،پاسخ مقتضی به بحران آفرینی های رژیم وعلیه میلیتاریزه کردن جامعه وقدرت ازیکسو وهم چنین پاسخ درخوری به سیاست تحریم های اقتصادی قدرتهای بزرگ که عملا معنائی جز گرسنگی دادن بیشتربه زحمتکشان ازسوی دیگرنیست. نباید فراموش کنیم که مهمترین فاجعه وخطرمی تواند درصورت فعال مایشاء شدن دوقدرت ارتجاع داخلی وبین المللی وتبدیل شدن جنبش به سنگ آسیاب میان آندو صورت گیرد.ودراین میان تنها عامل جهت دهنده مثبت ورهائی بخش وقادربه به تغییروضعیت فوق همانا برآمد جنبش مستقل کارگران وزحمتکشان وسایرلایه های مردمی حول مطالبات واقعی واصیل خود برای نیل به آزادی وبرابری ورهائی است.
همزمانی این گونه حرکت های کارگری باگسترش جنبش ضدسرمایه داری دراروپا وآمریکا وسایرنقاط جهان نشان دهنده آنست که اوج گیری این جنبش،درارتقاء روحیه کارگران وفعالان چپ ورادیکال و بخشهائی ازدانشجویان بی تأثیرنبوده است.البته هنوز از تغییررادیکال فضا وجوجامعه و ازفضای گفتمان نئولیبرالی وبیرون آمدن ازخمودگی ناشی ازانفعال اصلاح طلبان که دوسال گذشته سواربرموج جنبش بودند وعروج گفتمان ضدسرمایه داری درمیان انبوه جوانان ودانشجویان وسایرلایه های اجتماعی فاصله داریم.اما مهم حرکت دراین راستا والهام گرفتن ازنوع اقدام و نحوه بسیج ومطالبات جنبش های ضدسرمایه داری درجهان است که جوانه های آن درکشورما هم دیده می شود. چرا که دردنیای بهم پیوسته امروزدرواقعیت امردیوارچینی مطالبات مردم و کارگران ایران واشکال مبارزاتی آنها را ازسایرکشورهای جهان ازهم جدانمی کند.
دربسترتشدیدبحران جهانی نظام سرمایه داری وبحران منطقه ای وبا انباشت معضلات معیشتی وسیاسی درجامعه ما بی تردید اوضاع ایران هم آبستن تحولات ودگرگونیهای مهمی است.دراین شرایط برآمد و حضورفعال کارگران وفعالان چپ ورادیکال ازاهمیت زیادی برای جهت گیری مثبت و رهائی بخش برخورداراست.
نیازی به گفتن نیست که نقش فعالین داخل وخارج،بویژه داخل برای انتشارفراخوان کارگران ایران خود رو وفراگیرکردن تجربه آن درمیان سایرزحمتکشان ازاهمیت زیادی برخورداراست. آیا گسترش این فراخوان به دیگرواحدها وبخش های کارگری وایجاد یک جنبش بزرگ برای تغییرقانون کاربسود کارگران درافق کنونی قابل تصوراست؟ به نظرمی رسد به شرط استفاده از شیوه ها وسازوکارهای ابتکاری وعملی برای بسیج کارگران حول این خواست ملموس و واقعا موجود،دست یابی به این هدف ناممکن نباشد.
Wednesday, 30 November 2011
اعلامیه شبکه سکولارهای سبز ایران برای ازادی و دمکراسی
اعلاميه بمناسبت سالگرد شانزدهم آذر، يادگاری از جنبش دانشجوئی
يک بار ديگر به شانزدهم آذر، جای پائی زمان خورده از رفتار جنبش دانشجوئی در ايران، رسيده ايم؛ رفتار و گذاری به بلندای بيش از نيم قرن که بر صفحهء تقويم مبارزات ضد استبدادی ملت ايران جای پای فراوانی از خود بجای نهاده و، بعلت همين تاريخ بلند، روز معينی برای اين جنبش را، که بتواند همهء يادمان ها و خاطره ها را در خود جای دهد، به صفحات مختلف تقويم کشانده است؛ چرا که نسل های گوناگون، بی وقفه از کودکی و نوجوانی به در آمده، کسوت دانشجوئی پوشيده و سپس، در پايان دورانی چند ساله، بعنوان دانش آموختگانی که به بازار کار و زندگی سازی می پردازند، از آن کسوت بيرون می آيند. چهره ها عوض می شوند، زمان دگرگونی می پذيرد اما صحنه و نقش ها ثابت اند و زندگی دانشجوئی را سرشار از رفتارهای فراموشی ناپدير می کنند.
دوران دانشجوئی مقطع خاصی از زندگی آدميان است که در آن نوجوانی که قدم به ساحت جوانی می نهد با مسائل عمدهء عصر خود آشنا می شود اما هنوز دارای منافع معينی نيست و تعقل آگاهانه اش رنگ پايبندی ها و گرايشات مصلحت جويانهء زندگی مستقل در جامعه را بخود نگرفته است و، در سخن حافظ بزرگ، سرو بلند بالائی است که «از بند تعلق آزاد است» و آرمان های بشری برای آزادی و عدالت و دموکراسی را بصورت ناب شان درک می کند و، با آرزوی دستيابی به آنها، عليه بيداد و استبداد و ناعدالتی بر می آشوبد و، از يک ديدگاه تاريخی، حامل رسالتی می شود که می تواند جامعه را از مدارات کهنه و فرسوده اش به سوی جهان های بهتر آينده بر بجهاند.
در واقع، همهء جنبش های ديگر اجتماعی، چه کارگری، چه زنان و چه کارمندان دارای منافع خاص اند اما جنبش دانشجوئی هنوز منفعتی جز منفعت عمومی و کلی جامعه را پيش روی ندارد و لذا می تواند موتوری مهم برای تحولات مدنی و تاريخی باشد.
«شبکهء سکولارهای سبز ايران برای آزادی و دموکراسی» وظيفهء خود می داند که در برابر مجاهدت ها و فداکاری های نسل های پياپی دانشجوئی که شعله های آتش انسانمداری خردگرا و آزاديخواه را در سپهر سياسی کشورمان روشن نگاه داشته اند متواضعانه بايستد، اين همه جان مشتاق جوان را بستايد و خود را در اين افتخار شريک بداند که بخشی از نسل جوانی را با خود دارد، و از حمايت اش گرما و نيرو می گيرد، که اکنون جامعهء نوين ايران را از پيلهء توهم و خرافه و پندارهای بيمار بيرون کشيده و آفتاب درخشان سکولار ـ دموکراسی را در اوجگاه آينده اش می نشاند.
ما، بعنوان يک نيروی سياسی ـ اجتماعی ِ حاضر در صحنه، که مصمم به ایجاد تغییرات بنیادی در معادلات سنتی حاکم بر کشور، در راستای منحل کردن حکومت مذهبی کنونی که ضربات سهمگينی را بر پيکر جامعه وارد کرده و کوشيده است تا نسل جوان کشور را به بی آيندگی و يأس سوق دهد، وظيفهء خود می دانيم که از همهء کوشش های جنبش دانشجوئی ايران حمايت کرده و از همگان نيز دعوت کنيم که پشتيبانی عملی خود را از اين جنبش و اقدامات آن متحقق و متجلی سازند.
اگر قرار است که فردای ما از امروزمان بهتر باشد، اگر قرار است شب سياه وطن به صبحگاه ايرانی آزاد و آباد بيانجامد، بايد بدانيم که اين وظيفهء همین جوانان فردائی است که کشورمان را بدان مقصد عالی رهنمون شوند. فرهنگ و جهان بينی کهن ايرانی بر اين تصور استوار بود که جهان در ورطهء هرج و مرج و ويرانی اهريمن غوطه ور است و انسان آفريده می شود تا به اين نابسامانی خاتمه دهد. اگر از ظاهر استوره ای اين گفتار به در آمده و معنای واقعی آن را در نظر بگيريم، در خواهيم يافت که جوان دانشجوی کشور ما چنين آفريده ای است که منطقاً و طبعاً وظيفهء تاريخی خود را می شناسد و، همانگونه که بخصوص در دو دههء اخير ديده ايم، در مسير تحقق آن گام برمی دارد.
در برابر اين واقعيت تابناک وظيفهء ما، همه، آن است که هواخواه و مددکار جنبش عدالتجو، استبداد ستیز و دموکراسی خواه دانشجوئی کشورمان باشيم.
هشتم آذر ماه 1390 ـ 29 نوامبر 2011
يک بار ديگر به شانزدهم آذر، جای پائی زمان خورده از رفتار جنبش دانشجوئی در ايران، رسيده ايم؛ رفتار و گذاری به بلندای بيش از نيم قرن که بر صفحهء تقويم مبارزات ضد استبدادی ملت ايران جای پای فراوانی از خود بجای نهاده و، بعلت همين تاريخ بلند، روز معينی برای اين جنبش را، که بتواند همهء يادمان ها و خاطره ها را در خود جای دهد، به صفحات مختلف تقويم کشانده است؛ چرا که نسل های گوناگون، بی وقفه از کودکی و نوجوانی به در آمده، کسوت دانشجوئی پوشيده و سپس، در پايان دورانی چند ساله، بعنوان دانش آموختگانی که به بازار کار و زندگی سازی می پردازند، از آن کسوت بيرون می آيند. چهره ها عوض می شوند، زمان دگرگونی می پذيرد اما صحنه و نقش ها ثابت اند و زندگی دانشجوئی را سرشار از رفتارهای فراموشی ناپدير می کنند.
دوران دانشجوئی مقطع خاصی از زندگی آدميان است که در آن نوجوانی که قدم به ساحت جوانی می نهد با مسائل عمدهء عصر خود آشنا می شود اما هنوز دارای منافع معينی نيست و تعقل آگاهانه اش رنگ پايبندی ها و گرايشات مصلحت جويانهء زندگی مستقل در جامعه را بخود نگرفته است و، در سخن حافظ بزرگ، سرو بلند بالائی است که «از بند تعلق آزاد است» و آرمان های بشری برای آزادی و عدالت و دموکراسی را بصورت ناب شان درک می کند و، با آرزوی دستيابی به آنها، عليه بيداد و استبداد و ناعدالتی بر می آشوبد و، از يک ديدگاه تاريخی، حامل رسالتی می شود که می تواند جامعه را از مدارات کهنه و فرسوده اش به سوی جهان های بهتر آينده بر بجهاند.
در واقع، همهء جنبش های ديگر اجتماعی، چه کارگری، چه زنان و چه کارمندان دارای منافع خاص اند اما جنبش دانشجوئی هنوز منفعتی جز منفعت عمومی و کلی جامعه را پيش روی ندارد و لذا می تواند موتوری مهم برای تحولات مدنی و تاريخی باشد.
«شبکهء سکولارهای سبز ايران برای آزادی و دموکراسی» وظيفهء خود می داند که در برابر مجاهدت ها و فداکاری های نسل های پياپی دانشجوئی که شعله های آتش انسانمداری خردگرا و آزاديخواه را در سپهر سياسی کشورمان روشن نگاه داشته اند متواضعانه بايستد، اين همه جان مشتاق جوان را بستايد و خود را در اين افتخار شريک بداند که بخشی از نسل جوانی را با خود دارد، و از حمايت اش گرما و نيرو می گيرد، که اکنون جامعهء نوين ايران را از پيلهء توهم و خرافه و پندارهای بيمار بيرون کشيده و آفتاب درخشان سکولار ـ دموکراسی را در اوجگاه آينده اش می نشاند.
ما، بعنوان يک نيروی سياسی ـ اجتماعی ِ حاضر در صحنه، که مصمم به ایجاد تغییرات بنیادی در معادلات سنتی حاکم بر کشور، در راستای منحل کردن حکومت مذهبی کنونی که ضربات سهمگينی را بر پيکر جامعه وارد کرده و کوشيده است تا نسل جوان کشور را به بی آيندگی و يأس سوق دهد، وظيفهء خود می دانيم که از همهء کوشش های جنبش دانشجوئی ايران حمايت کرده و از همگان نيز دعوت کنيم که پشتيبانی عملی خود را از اين جنبش و اقدامات آن متحقق و متجلی سازند.
اگر قرار است که فردای ما از امروزمان بهتر باشد، اگر قرار است شب سياه وطن به صبحگاه ايرانی آزاد و آباد بيانجامد، بايد بدانيم که اين وظيفهء همین جوانان فردائی است که کشورمان را بدان مقصد عالی رهنمون شوند. فرهنگ و جهان بينی کهن ايرانی بر اين تصور استوار بود که جهان در ورطهء هرج و مرج و ويرانی اهريمن غوطه ور است و انسان آفريده می شود تا به اين نابسامانی خاتمه دهد. اگر از ظاهر استوره ای اين گفتار به در آمده و معنای واقعی آن را در نظر بگيريم، در خواهيم يافت که جوان دانشجوی کشور ما چنين آفريده ای است که منطقاً و طبعاً وظيفهء تاريخی خود را می شناسد و، همانگونه که بخصوص در دو دههء اخير ديده ايم، در مسير تحقق آن گام برمی دارد.
در برابر اين واقعيت تابناک وظيفهء ما، همه، آن است که هواخواه و مددکار جنبش عدالتجو، استبداد ستیز و دموکراسی خواه دانشجوئی کشورمان باشيم.
هشتم آذر ماه 1390 ـ 29 نوامبر 2011
انتقال اعضای جبهه ملی ایران
سه تن از اعضای جبهه ی ملی ایران که در بند٣۵٠ اوین به سر می برند، بار دیگر به بند ٢٠٩ منتقل شدند تا مورد بازجویی قرار گیرند.
بنا به گزارش های رسیده به کلمه، چند روز پس از بازگشت حمید خادم که یک هفته را در بند ٢٠٩ سپری کرد، روز دوشنبه ٧ آذرماه علی رشیدی عضو شورای مرکزی جبهه ملی و همچنین پیمان عارف از اعضای این جبهه پس از احضار به دادسرای اوین، به بند ٢٠٩ منتقل شدند
بنا به گزارش های رسیده به کلمه، چند روز پس از بازگشت حمید خادم که یک هفته را در بند ٢٠٩ سپری کرد، روز دوشنبه ٧ آذرماه علی رشیدی عضو شورای مرکزی جبهه ملی و همچنین پیمان عارف از اعضای این جبهه پس از احضار به دادسرای اوین، به بند ٢٠٩ منتقل شدند
Friday, 25 November 2011
یمن و بهار عربی
جنبش اعتراضی در جهان عرب
یمن؛ انقلاب از بالا، بهار عربی با گلهای کاغذی
۱۳۹۰/۰۹/۰۴
رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
واکنش اولیه مخالفان علی عبدالله صالح، رئیسجمهور یمن، که تحت فشار شورای امنیت و عربستان سعودی، بعد از ۳۳ سال حکمرانی وادار به قبول کنارهگیری از قدرت و انتقال آن به مردم شد، در قبال محتوای «سند ریاض» منفی، و حاکی از نارضایتی آنها دست کم در مورد اعطای مصونیت قضایی مورد درخواست او بود.
یکی از شروط کنارهگیری صالح از قدرت، تأمین مصونیت قضایی برای او و خانواده اوست. از ماه ژانویه سال جاری تاکنون، که دور تازهای از ناآرامیهای داخلی در یمن، همزمان با تحولات موسوم به بهار عربی آغاز شد، صدها تن از مخالفان دولت جان خود را در برخورد با نیروهای امنیتی صالح از دست دادهاند.
علاوه بر عبدالله صالح، فرزند وی احمد علی صالح، فرمانده گارد ریاست جمهوری، و برادر زادههای صالح که در منصبهای ارشد نظامی قرار دارند، در شمول مصونیتهای قضائی قرار گرفتهاند.
شیوه پیشنهادی ترک تدریجی قدرت از سوی رئیسجمهور نیز به گونهای است که در طول ۹۰ روز دوره اولیه انتقالی و بعد از آن، از پیگیری قضایی صالح و خانواده او پیشگیری به عمل آید.
مطابق سند امضا شده در ریاض، صالح تا ماه فوریه آینده همچنان رئیسجمهور باقی خواهد ماند. هنوز روشن نیست که طی دوران ۹۰ روزه، صالح در ریاض باقی خواهد ماند و یا به صنعا باز خواهد گشت.
به علاوه به نظر نمیرسد که احمد علی، فرزند وی، در دوران انتقالی، مایل به ترک پست فرماندهی گارد ریاست جمهوری بشود. عموزادههای وی نیز ظاهراً همچنان پستهای نظامی خود را تا تکمیل دوران انتقال حفظ خواهند کرد.
رئیسجمهور بعدی یمن، بنا بر مفاد سند تنظیم شده در ریاض، منصور هادی، معاون کنونی عبدالله صالح خواهد بود. در انتخابات ماه فوریه آینده، قرار است منصور هادی تنها نامزد مقام ریاست جمهوری شود و بدون رقیب در انتخابات شرکت کند.
کنارهگیری اجباری
در نتیجه ادامه خونریزیهای داخلی در یمن صبر جامعه جهانی در مقابل وعدهشکنیهای عبدالله صالح برای کنارهگیری از قدرت طی ماهها اخیر رو به اتمام نهاد. او پیشتر نیز سه بار وعده فراهم ساختن زمینه اصلاحات و ترک قدرت را داده بود.
سر انجام ماه پیش شورای امنیت به اتفاق آرا، قطعنامه شماره ۲۰۱۴ را از تصویب گذراند و به صالح ۳۰ روز مهلت داد تا با قبول شرایط سازمان همکاریهای خلیج (فارس)، به انتقال قدرت تن در دهد.
همزمان با افزایش فشارهای شورای امنیت، آمریکا و جامعه اروپا نیز آماده میشدند که در اقدامی مشابه با تحریمهای یک جانبه وابستگان اداری و نظامی جمهوری اسلامی ایران، صالح و خانواده او را تحت تحریم قرار داده و داراییهای آنها را ضبط کنند.
در صورت خودداری از قبول خواسته عربستان و ادامه اصرار در ادامه قدرت، صالح حمایت عربستان و دولتهای عرب همسایه در خلیج فارس را نیز از دست میداد.
از این لحاظ، تغییر چهارمین رئیس دولت در جمع کشورهای عربی در سال جاری، تحت فشار و در نتیجه صدور دستور از بالا و با هدف گذشتن آرام از مرحله انتقالی در آن کشور صورت گرفت.
عربستان مایل است با خاتمه دادن به ناآرامیها در یمن، قابلیتهای خود را برای پیشگیری از سرایت «بهار عربی» به سایر نقاط جنوبی خلیج فارس افزایش دهد.
نگرانیهای آینده
به دلیل وعدهشکنیهای فراوان علی عبدالله صالح در گذشته، مخالفان او ضمن نارضایتی از نحوه انتقال قدرت، به اجرای وعدههای تنظیم شده در سند ریاض اطمینان چندان ندارند.
تعدادی از فرماندهان نظامی یمن طی ماهها گذشته از صف حامیان صالح جدا شده و به قبیلههای مخالفان پیوستهاند. از جمله ژنرال علی محسن و برادران احمر، که در رقابت با نیروهای احمد علی صالح، فرزند عبدالله صالح، کنترل نظامی شمال و غرب صنعا، پایتخت یمن را در دست گرفتهاند.
ژنرال علی محسن چند ماه پیش لشکر زرهی یمن را به دونیمه تقسیم کرد و همراه واحدهای تحت فرماندهی خود به مخالفان پیوست.
گذشته از جدایی و رقابت در صفوف نظامیان، خواستههای جدایی طلبان جنوب و شورشیان شمال نیز در انتقال قدرت از خانواده صالح، میباید مورد توجه قرار گیرد.
مخالفت جدیتر با «تغییر از بالا» در یمن که نقشه راه آن روز چهارشنبه در ریاض امضا شد، از سوی جوانانی دیده خواهد شد که از ماه ژانویه تاکنون، تظاهرات گسترده خیابانی علیه حکومت صالح را در خیابانهای صنعا ترتیب دادهاند.
تغییرات احتمالی آینده در صنعا، که بیشباهت به نحوه تغییرات سیاسی گذشته در تونس، مصر و لیبی است، با ابتکار عربستان و به منظور آرام ساختن بخش جنوبی خلیج فارس صورت میگیرد.
نحوه انجام تغییرات سیاسی در یمن، پیشتر از حمایت آمریکا برخوردار شده، و بعد از اعلام مفاد سند ریاض نیز رئیسجمهور آمریکا رضایت خود را در این مورد ابراز کرد.
نحوه تغییرات سیاسی مورد توافق قرار گرفته برای انتقال قدرت در یمن، بیشتر شبیه تزئین باغچه با گلهای کاغذی است، تا روئیدن گلهای طبیعی در فصل بهار. بهار عربی در یمن ظاهراً تا مدتی به صورت تزئینی و مصنوعی شکل خواهد گرفت، به این امید که در ماه فوریه و انجام اولین دور انتخابات، نخستین جوانههای بهار عربی در آن کشور دیده شوند.
یمن؛ انقلاب از بالا، بهار عربی با گلهای کاغذی
۱۳۹۰/۰۹/۰۴
رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
واکنش اولیه مخالفان علی عبدالله صالح، رئیسجمهور یمن، که تحت فشار شورای امنیت و عربستان سعودی، بعد از ۳۳ سال حکمرانی وادار به قبول کنارهگیری از قدرت و انتقال آن به مردم شد، در قبال محتوای «سند ریاض» منفی، و حاکی از نارضایتی آنها دست کم در مورد اعطای مصونیت قضایی مورد درخواست او بود.
یکی از شروط کنارهگیری صالح از قدرت، تأمین مصونیت قضایی برای او و خانواده اوست. از ماه ژانویه سال جاری تاکنون، که دور تازهای از ناآرامیهای داخلی در یمن، همزمان با تحولات موسوم به بهار عربی آغاز شد، صدها تن از مخالفان دولت جان خود را در برخورد با نیروهای امنیتی صالح از دست دادهاند.
علاوه بر عبدالله صالح، فرزند وی احمد علی صالح، فرمانده گارد ریاست جمهوری، و برادر زادههای صالح که در منصبهای ارشد نظامی قرار دارند، در شمول مصونیتهای قضائی قرار گرفتهاند.
شیوه پیشنهادی ترک تدریجی قدرت از سوی رئیسجمهور نیز به گونهای است که در طول ۹۰ روز دوره اولیه انتقالی و بعد از آن، از پیگیری قضایی صالح و خانواده او پیشگیری به عمل آید.
مطابق سند امضا شده در ریاض، صالح تا ماه فوریه آینده همچنان رئیسجمهور باقی خواهد ماند. هنوز روشن نیست که طی دوران ۹۰ روزه، صالح در ریاض باقی خواهد ماند و یا به صنعا باز خواهد گشت.
به علاوه به نظر نمیرسد که احمد علی، فرزند وی، در دوران انتقالی، مایل به ترک پست فرماندهی گارد ریاست جمهوری بشود. عموزادههای وی نیز ظاهراً همچنان پستهای نظامی خود را تا تکمیل دوران انتقال حفظ خواهند کرد.
رئیسجمهور بعدی یمن، بنا بر مفاد سند تنظیم شده در ریاض، منصور هادی، معاون کنونی عبدالله صالح خواهد بود. در انتخابات ماه فوریه آینده، قرار است منصور هادی تنها نامزد مقام ریاست جمهوری شود و بدون رقیب در انتخابات شرکت کند.
کنارهگیری اجباری
در نتیجه ادامه خونریزیهای داخلی در یمن صبر جامعه جهانی در مقابل وعدهشکنیهای عبدالله صالح برای کنارهگیری از قدرت طی ماهها اخیر رو به اتمام نهاد. او پیشتر نیز سه بار وعده فراهم ساختن زمینه اصلاحات و ترک قدرت را داده بود.
سر انجام ماه پیش شورای امنیت به اتفاق آرا، قطعنامه شماره ۲۰۱۴ را از تصویب گذراند و به صالح ۳۰ روز مهلت داد تا با قبول شرایط سازمان همکاریهای خلیج (فارس)، به انتقال قدرت تن در دهد.
همزمان با افزایش فشارهای شورای امنیت، آمریکا و جامعه اروپا نیز آماده میشدند که در اقدامی مشابه با تحریمهای یک جانبه وابستگان اداری و نظامی جمهوری اسلامی ایران، صالح و خانواده او را تحت تحریم قرار داده و داراییهای آنها را ضبط کنند.
در صورت خودداری از قبول خواسته عربستان و ادامه اصرار در ادامه قدرت، صالح حمایت عربستان و دولتهای عرب همسایه در خلیج فارس را نیز از دست میداد.
از این لحاظ، تغییر چهارمین رئیس دولت در جمع کشورهای عربی در سال جاری، تحت فشار و در نتیجه صدور دستور از بالا و با هدف گذشتن آرام از مرحله انتقالی در آن کشور صورت گرفت.
عربستان مایل است با خاتمه دادن به ناآرامیها در یمن، قابلیتهای خود را برای پیشگیری از سرایت «بهار عربی» به سایر نقاط جنوبی خلیج فارس افزایش دهد.
نگرانیهای آینده
به دلیل وعدهشکنیهای فراوان علی عبدالله صالح در گذشته، مخالفان او ضمن نارضایتی از نحوه انتقال قدرت، به اجرای وعدههای تنظیم شده در سند ریاض اطمینان چندان ندارند.
تعدادی از فرماندهان نظامی یمن طی ماهها گذشته از صف حامیان صالح جدا شده و به قبیلههای مخالفان پیوستهاند. از جمله ژنرال علی محسن و برادران احمر، که در رقابت با نیروهای احمد علی صالح، فرزند عبدالله صالح، کنترل نظامی شمال و غرب صنعا، پایتخت یمن را در دست گرفتهاند.
ژنرال علی محسن چند ماه پیش لشکر زرهی یمن را به دونیمه تقسیم کرد و همراه واحدهای تحت فرماندهی خود به مخالفان پیوست.
گذشته از جدایی و رقابت در صفوف نظامیان، خواستههای جدایی طلبان جنوب و شورشیان شمال نیز در انتقال قدرت از خانواده صالح، میباید مورد توجه قرار گیرد.
مخالفت جدیتر با «تغییر از بالا» در یمن که نقشه راه آن روز چهارشنبه در ریاض امضا شد، از سوی جوانانی دیده خواهد شد که از ماه ژانویه تاکنون، تظاهرات گسترده خیابانی علیه حکومت صالح را در خیابانهای صنعا ترتیب دادهاند.
تغییرات احتمالی آینده در صنعا، که بیشباهت به نحوه تغییرات سیاسی گذشته در تونس، مصر و لیبی است، با ابتکار عربستان و به منظور آرام ساختن بخش جنوبی خلیج فارس صورت میگیرد.
نحوه انجام تغییرات سیاسی در یمن، پیشتر از حمایت آمریکا برخوردار شده، و بعد از اعلام مفاد سند ریاض نیز رئیسجمهور آمریکا رضایت خود را در این مورد ابراز کرد.
نحوه تغییرات سیاسی مورد توافق قرار گرفته برای انتقال قدرت در یمن، بیشتر شبیه تزئین باغچه با گلهای کاغذی است، تا روئیدن گلهای طبیعی در فصل بهار. بهار عربی در یمن ظاهراً تا مدتی به صورت تزئینی و مصنوعی شکل خواهد گرفت، به این امید که در ماه فوریه و انجام اولین دور انتخابات، نخستین جوانههای بهار عربی در آن کشور دیده شوند.
Thursday, 24 November 2011
فراخوان تظاهرات
شـيران چو بِخُسبند ، کفتاران به رقص در آيند و کرکســان به وجد
هم ميهنان گرامی
در اين بُرهه ی حساس از تاريخ ایران زمین، ما ايرانیان در هر کجای اين دنيا که باشيم موظف به بيداری و حضور در صحنه هستيم. جوانان و دانشجويان در داخل ميهن تا آنجا که توانستند حماسه آفريدند و در مقاطع حساس، در صحنه ی مبارزات آزادیخواهانه حاضر بوده اند و فریاد عدالت طلبی آنان در مقابل فساد روزافزون رژیم جمهوری اسلامی، همچنان در کوچه ها و خيابان ها شنیده می شود.
ما، یکایک هموطنان عزیز را در اقصی نقاط جهان فرا می خوانیم تا در یک حرکت هماهنگ و منسجم در تظاهرات اعتراضی نسبت به ادامه ی رفتار غیر انسانی رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور و سیاستهای نادرست در عرصه ی بین المللی، که کشورمان ایران را در آستانه ی جنگ قرار داده است، در روز 16 آذر ماه 1390 برابر با 7 دسامبر 2011، به مناسبت روز دانشجو و سالگرد سرکوب خونین اعتراضات مردمی در روز عاشورای 88، در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی در سراسر دنیا شرکت کنند تا يکصدا و همبسته، به جمهوری اسلامی و به جنگ « نَه » بگوييم و مصمم تر از ديروز دست در دست هم دهیم تا امروزمان را از تباهی بيشتر برهانيم و فردايی بهتر را به فرزندان خود واگذاريم.
برای اعلام همراهی خود و ديدن کنشگرايان و فعالان سياسی - اجتماعی جامعه ايرانی که به اين فراخوان پاسخ مثبت داده اند و يا خود برای اين روز فراخوانی ارائه نموده اند به صفحه فيس بوک و به وبلاگ 16 آذر مراجعه کنيد . پيامهای خود را نيز به آدرس ايمايل بفرستيد :
http://www.facebook.co/16azar
www.16Azar.Tk
a16azar@gmail.com
هم ميهنان گرامی
در اين بُرهه ی حساس از تاريخ ایران زمین، ما ايرانیان در هر کجای اين دنيا که باشيم موظف به بيداری و حضور در صحنه هستيم. جوانان و دانشجويان در داخل ميهن تا آنجا که توانستند حماسه آفريدند و در مقاطع حساس، در صحنه ی مبارزات آزادیخواهانه حاضر بوده اند و فریاد عدالت طلبی آنان در مقابل فساد روزافزون رژیم جمهوری اسلامی، همچنان در کوچه ها و خيابان ها شنیده می شود.
ما، یکایک هموطنان عزیز را در اقصی نقاط جهان فرا می خوانیم تا در یک حرکت هماهنگ و منسجم در تظاهرات اعتراضی نسبت به ادامه ی رفتار غیر انسانی رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور و سیاستهای نادرست در عرصه ی بین المللی، که کشورمان ایران را در آستانه ی جنگ قرار داده است، در روز 16 آذر ماه 1390 برابر با 7 دسامبر 2011، به مناسبت روز دانشجو و سالگرد سرکوب خونین اعتراضات مردمی در روز عاشورای 88، در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی در سراسر دنیا شرکت کنند تا يکصدا و همبسته، به جمهوری اسلامی و به جنگ « نَه » بگوييم و مصمم تر از ديروز دست در دست هم دهیم تا امروزمان را از تباهی بيشتر برهانيم و فردايی بهتر را به فرزندان خود واگذاريم.
برای اعلام همراهی خود و ديدن کنشگرايان و فعالان سياسی - اجتماعی جامعه ايرانی که به اين فراخوان پاسخ مثبت داده اند و يا خود برای اين روز فراخوانی ارائه نموده اند به صفحه فيس بوک و به وبلاگ 16 آذر مراجعه کنيد . پيامهای خود را نيز به آدرس ايمايل بفرستيد :
http://www.facebook.co/16azar
www.16Azar.Tk
a16azar@gmail.com
نوشتار از حمید حمیدی
فریاد در آنسوی دیوار سکوت؛ مستندی از حمید حمیدی به مناسبت 25 نوامبر
تغییر برای برابری: ریشه خشونت علیه زنان کجاست و چرا زنان اولین قربانیان انواع خشونتها هستند؟ حمید حمیدی در مستند« فریاد در آنسوی دیوار سکوت» که به مناسبت 25 نوامبر ساخته شده است،نگاهی دارد به خشونت هایی(کمیت خشونت ملاک ومعیار نبوده است)که زنان در سراسر جهان با آن روبرو هستند.
هر روزه آمارهای زیادی در ارتباط با خشونت بر زنان منتشر می شود. این آمارها برغم گستردگی، کمتر توانسته اند ابعاد خشونت بر زنان را مورد توجه قرار دهند. خشونت علیه زنان پدیده ای جهانی است که در سکوت پیشروی میکند. زنان با این زشتترین نماد تبعیض و نابرابری در حقوق و در زندگی روزمره خود در سرتاسر جهان روبهرو هستند.خشونت علیه زنان هر گونه عمل خشن مبتنی بر جنسیت است که موجب آزار یا صدمه جسمی، جنسی یا روانی می شود.
بیتردید عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر انواع خشونت عاملی تاثیر گذار و تعین کننده است. نگاه یک فرهنگ به خانواده، زن و مناسبات فی مابین انسانها، بر افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند تأثیرگذار است. ساختار اجتماعی یک جامعه، قوانین حاکم بر آن، وضعیت اقتصادی و عقاید و باورهای عمومی مردم، از اموری می باشند که در سطح کلان میتواند به تبیین و نهادینه شدن خشونت منجر شود.
زنان قربانی خشونت در مستند ساخته شده توسط حمید حمیدی تاکید دارند: زنان با طیف وسیعی از خشونت مواجه هستند. این خشونتها توسط کسانی اعمال می شود که بر زنان کنترل دارند. وظیفه محافظت از زنان در مقابل اعمال خشونت و پیشگیری از خشونت علیه زنان بر عهده حکومت ها است.
در این مستند تلاش شده تا نشان داده شود: خشونت همچون دیواری زنان را در خود محبوس می سازد تا فریاد این قربانیان از آن سوی دیوارها به گوش نرسد. براستی چه کسانی زنان را در مقابل تمامی اشکال خشونت محافظت می کنند. شاید به همین دلیل است که باید دیوارهای سکوت را فرو ریخت و فریاد برآورد:خشونت بر زنان را خاتمه دهید.
تغییر برای برابری: ریشه خشونت علیه زنان کجاست و چرا زنان اولین قربانیان انواع خشونتها هستند؟ حمید حمیدی در مستند« فریاد در آنسوی دیوار سکوت» که به مناسبت 25 نوامبر ساخته شده است،نگاهی دارد به خشونت هایی(کمیت خشونت ملاک ومعیار نبوده است)که زنان در سراسر جهان با آن روبرو هستند.
هر روزه آمارهای زیادی در ارتباط با خشونت بر زنان منتشر می شود. این آمارها برغم گستردگی، کمتر توانسته اند ابعاد خشونت بر زنان را مورد توجه قرار دهند. خشونت علیه زنان پدیده ای جهانی است که در سکوت پیشروی میکند. زنان با این زشتترین نماد تبعیض و نابرابری در حقوق و در زندگی روزمره خود در سرتاسر جهان روبهرو هستند.خشونت علیه زنان هر گونه عمل خشن مبتنی بر جنسیت است که موجب آزار یا صدمه جسمی، جنسی یا روانی می شود.
بیتردید عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر انواع خشونت عاملی تاثیر گذار و تعین کننده است. نگاه یک فرهنگ به خانواده، زن و مناسبات فی مابین انسانها، بر افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند تأثیرگذار است. ساختار اجتماعی یک جامعه، قوانین حاکم بر آن، وضعیت اقتصادی و عقاید و باورهای عمومی مردم، از اموری می باشند که در سطح کلان میتواند به تبیین و نهادینه شدن خشونت منجر شود.
زنان قربانی خشونت در مستند ساخته شده توسط حمید حمیدی تاکید دارند: زنان با طیف وسیعی از خشونت مواجه هستند. این خشونتها توسط کسانی اعمال می شود که بر زنان کنترل دارند. وظیفه محافظت از زنان در مقابل اعمال خشونت و پیشگیری از خشونت علیه زنان بر عهده حکومت ها است.
در این مستند تلاش شده تا نشان داده شود: خشونت همچون دیواری زنان را در خود محبوس می سازد تا فریاد این قربانیان از آن سوی دیوارها به گوش نرسد. براستی چه کسانی زنان را در مقابل تمامی اشکال خشونت محافظت می کنند. شاید به همین دلیل است که باید دیوارهای سکوت را فرو ریخت و فریاد برآورد:خشونت بر زنان را خاتمه دهید.
Wednesday, 23 November 2011
سالگرد قتل جنایتکارانه فروهرها
تدابیر شدید امنیتی برای ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد فروهرها، فرج بالافکن - بی بی سی - پرستو فروهر میگوید که مقامهای امنیتی ایران از برگزاری مراسم سالگرد قتل پدر و مادرش جلوگیری کردهاند.
خانم فروهر به بخش فارسی بی بی سی گفت که مأموران از حوالی ظهر امروز، اول آذر ۱۳۹۰، با مسدود کردن کوچههای اطراف منزل خانوادگی او در خیابان هدایت تهران، مانع از عبور و مرور مردم شدهاند و به او نیز گفتهاند که از خانه خارج نشود.
سیزده سال پیش در سیام آبان ۱۳۷۷، داریوش فروهر و همسرش پروانه مجد اسکندری، دو فعال شناخته شده سیاسی و اجتماعی در منزل خود کشته شدند.
عد از آن بود که به فاصله دو هفته اجساد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، دو تن از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز کشف شد.
این وقایع که با رعب و وحشت جامعه فرهنگی ایران روبرو شده بود به قتلهای زنجیرهای معروف شد و سرانجام در دی ماه همان سال وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی، با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که "معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت"، مرتکب این قتل ها شدهاند.
خانم فروهر میگوید: "از همان سال از برگزاری مراسم در خانه ای که محل قتلگاه پدر و مادرم است، جلوگیری کردهاند"، اما امسال به اعتقاد او "فشارهای امنیتی" بیشتر از سالهای قبل است.
وی افزود که شنبه پیش برای بزرگداشت این مراسم از محل اقامت خود در آلمان به ایران بازگشته است، اما هنگام ورود در فرودگاه امام خمینی تهران احضاریهای را به او ابلاغ کردهاند تا به وزارت اطلاعات مراجعه کند.
خانم فروهر گفت، با مراجعه به این وزارتخانه، مسئولان امنیتی به او گفتهاند، اوضاع "حساس" است و به همین دلیل اجازه ندارد که مراسمی برای بزرگداشت والدینش برگزار کند.
این در حالی است که به گزارش جرس، سایت نزدیک به اصلاح طلبان ایران، تنی چند از همفکران سیاسی و اجتماعی داریوش فروهر نیز احضاریههای مشابهی را دریافت کردهاند.
از جمله این افراد خسرو سیف است که پس از قتل داریوش فروهر به دبیر کلی حزب ملت ایران منصوب شد.
پرستو فروهر با تائید این خبر به بخش فارسی بی بی سی گفت که در طول چند روز گذشته به تنی چند از همفکران پدر و مادرش گفتهاند که "حتی روز قبل از سالگرد، حق ندارند به خانه فروهرها مراجعه کنند".
خانم فروهر میگوید که پیگیریهای او برای رسیدگی به پرونده این جنایات تاکنون نتایج "مطلوبی" نداشته است و افشای قتلهای سیاسی در ایران با "سد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی" روبرو شده است.
وی افزود که هرچند مقامهای قضایی ایران با برگزاری یک "دادگاه نمایشی"، این پرونده را مختومه اعلام کردند، اما او همچنان با پیگیری این پرونده "امید به دادخواهی" را در خود زنده نگه داشته است.
خانم فروهر به بخش فارسی بی بی سی گفت که مأموران از حوالی ظهر امروز، اول آذر ۱۳۹۰، با مسدود کردن کوچههای اطراف منزل خانوادگی او در خیابان هدایت تهران، مانع از عبور و مرور مردم شدهاند و به او نیز گفتهاند که از خانه خارج نشود.
سیزده سال پیش در سیام آبان ۱۳۷۷، داریوش فروهر و همسرش پروانه مجد اسکندری، دو فعال شناخته شده سیاسی و اجتماعی در منزل خود کشته شدند.
عد از آن بود که به فاصله دو هفته اجساد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، دو تن از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز کشف شد.
این وقایع که با رعب و وحشت جامعه فرهنگی ایران روبرو شده بود به قتلهای زنجیرهای معروف شد و سرانجام در دی ماه همان سال وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی، با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که "معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت"، مرتکب این قتل ها شدهاند.
خانم فروهر میگوید: "از همان سال از برگزاری مراسم در خانه ای که محل قتلگاه پدر و مادرم است، جلوگیری کردهاند"، اما امسال به اعتقاد او "فشارهای امنیتی" بیشتر از سالهای قبل است.
وی افزود که شنبه پیش برای بزرگداشت این مراسم از محل اقامت خود در آلمان به ایران بازگشته است، اما هنگام ورود در فرودگاه امام خمینی تهران احضاریهای را به او ابلاغ کردهاند تا به وزارت اطلاعات مراجعه کند.
خانم فروهر گفت، با مراجعه به این وزارتخانه، مسئولان امنیتی به او گفتهاند، اوضاع "حساس" است و به همین دلیل اجازه ندارد که مراسمی برای بزرگداشت والدینش برگزار کند.
این در حالی است که به گزارش جرس، سایت نزدیک به اصلاح طلبان ایران، تنی چند از همفکران سیاسی و اجتماعی داریوش فروهر نیز احضاریههای مشابهی را دریافت کردهاند.
از جمله این افراد خسرو سیف است که پس از قتل داریوش فروهر به دبیر کلی حزب ملت ایران منصوب شد.
پرستو فروهر با تائید این خبر به بخش فارسی بی بی سی گفت که در طول چند روز گذشته به تنی چند از همفکران پدر و مادرش گفتهاند که "حتی روز قبل از سالگرد، حق ندارند به خانه فروهرها مراجعه کنند".
خانم فروهر میگوید که پیگیریهای او برای رسیدگی به پرونده این جنایات تاکنون نتایج "مطلوبی" نداشته است و افشای قتلهای سیاسی در ایران با "سد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی" روبرو شده است.
وی افزود که هرچند مقامهای قضایی ایران با برگزاری یک "دادگاه نمایشی"، این پرونده را مختومه اعلام کردند، اما او همچنان با پیگیری این پرونده "امید به دادخواهی" را در خود زنده نگه داشته است.
Subscribe to:
Posts (Atom)