Thursday 10 March 2011

بیانیه شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران

تهران
همدردی آری هموندی نه
هممیهنان
براستی میدانید که ملت زجرکشیده ایران در خرداد دو سال ‏پیش‏ از امکان" انتخاب" که بهر صورت تنها ‏راه اظهارنظر قانونی در مورد گزینش "بد از بدتر" بود، بصحنه آمد. مردم با دیده گاهای گوناگون فقط ‏بامید آینده ای بهتر ورهائی از استبداد و خودکامگی در روز موعود آراء زیادی بنفع آقایان موسوی ‏وکروبی بصندوقها ریختند ولی رهبری جمهوری اسلامی در تقلبی بزرگ نتیجه انتخابات را بنفع کاندیدای ‏خود اعلام کرد. ‏
مردم آگاه ایران این توهین بزرگ را نپذیرفتند و صدای اعتراضشان را در طغیانی متمدنانه بگوش جهانیان ‏رساندند. بخیابانها ریختند و فریاد آزادی در گوشه وکنار طنین انداخت. ازآنروزسرکوب، شکنجه، تجاوز و ‏کشتار سبعانه معترضین بدست مزدوران حکومتی آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد.‏
از روز نخست دیده می شد که این جنبش آزادیخواهی همانند رنگین کمانی از همه اقشار وافکار و ‏دیدهگاههای سیاسی گوناگون در جامعه شکل گرفته است . ظواهر امر بروشنی نمایانگر چند پارچه گی ‏جمعیتی بود که نه تنها یکپارچه بلکه متحد ومصمم خواستار تغییردرساختار حاکمیت ورسید ن به آزادی و ‏زندگی بهتربود. پیشرفت این جنبش با زمان در شعارها و گفته های جوانان در صحنه گویا و عیان است. ‏
‏ خوشبختانه آقایان موسوی وکروبی دوشخصیت شناخته شده وفعال که سالیان دراز مسئولیتهای خطیری در ‏حکومت داشتند، صمیمانه و نمادین با مردم همراهی کردند. افزون بر این بایستی پیوستن هر شخصیت ‏برجسته به جنبش را خیر مقدم گفت. مثلا اگر آقای هاشمی رفسنجانی هم بمردم بپیوندد، بی تردید مردم از ‏این رخداد اظهار خوشنودی خواهند کرد و شاید با دادن شعارهائی ایشان را نیز مانند آقای موسوی و ‏کروبی تشویق نمایند. روشن است که این امررا نمیتوان ونباید به وفاداری مردم به اسلامیت ویا سیاست ‏اسلامی تلقی کرد.‏
طبیعتا این آقایان دارای ارتباطات سازمانی ورسانه ای در سرتاسر ایران میباشند. از مزایائی که اپوزیسیون ‏ملی و سکولاربهره مند نیست. شوربختانه حاکمان جمهوری اسلامی ازنخستین روز سلطه بر ایران دمی ‏از سرکوب آزادیخواهان ملی، دموکرات و دگراندیش نیاسوده است.‏
اگر با کمی دقت بتصویرهای معترضین در خیابانها بنگریم، از پوشش و آرایش ایشان متوجه می شویم که ‏آنها حتی به رعایت ظواهر اسلامی هم توجه چندانی ندارند. در میان تظاهرکنندگان کمتر بانوئی را با ‏حجاب اسلامی مشاهده میکنیم . از عزیزانی چون ندا، سهراب، صانع و محمد مختاری و یا دیگر شهدای ‏راه آزادی در مییابیم که این فرزندان ایرانزمین برای کسب بیشترکرامت اسلامی و فضائل صدر انقلاب ‏بخیابان نیامده بودند، همانطور که ملت ایران در سی و دو سال پیش برای کمبود دین ومذهب طغیان نکرد. ‏
با این وجود ما شاهد پیدایش شوراِِئی خود برگزیده از افرادی هستیم که هنوز به ملت ایران نوید رسیدن ‏بدوران طلائی انقلاب با عبور از پل قانون اساسی یادگار امام را میدهند، بجای "بنام ملت ایران" با "بسم ‏الله" بیانیه وفراخوان صادر میکنند. کوتاه، در کلی گوییهایی برای جنبش مردمی خط ومشی ترسیم میکنند ‏و نام آقایان موسوی وکروبی را هم با خود یدک میکشند وایشان را رهبر کل جنبش آزادیخواهی ایران ‏قلمداد میفرمایند. ‏
آنچه نگران کننده است هویت این افراد است که هنوز هم کاملا معلوم نیست. آقایان موسوی وکروبی خود تا ‏کنون ادعای رهبری نکرده اند زیرا از ساختار وآرایش سیاسی جنبش آگاهند و مردم ایران هم از دیدگاه ‏سیاسی آنها.‏
‏ از قرار معلوم اصلاح طلبان ویارانشان براین باورند که فقط در یک حکومت دینسالارمیتوانند جایگاهی ‏داشته باشند زیرا از روز اول در حکومت جمهوری اسلامی جایگاه ومنزلتی داشته اند و در دامان این ‏ایدئولوژی پرورش یافته اند. نگاهی به منشور این شورا نشان میدهد که سکولاریسم، ایران وایرانیت ‏ومدرنیزم در حاشیه و بسیار کمرنگ و بیشتر برای خالی نبودن عریضه مطرح میشوند. در تعیین "هویت ‏سبز" نخست از "گنجینه اسلامی" و "راه تقویت ارزش های دینی را در جامعه، تحکیم وجه اخلاقی، بینش و ‏کنش‎ ‎پیروان همه ادیان توحیدی کشور" سخن میراند و سپس بجای تکیه بر جدایی نهاد دین از حکومت "حفظ ‏استقلال نهادهای دینی‎ ‎از حکومت" را "به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه هویت‎ ‎آن" ‏قرار میدهند در حالیکه شعار "مرگ بر خامنه ای"، "مرگ بر دیکتاتور" در سراسر ایران طنین افکنده، ‏ولی این حضرات از لزوم مبارزه با ولایت و ولی فقیه سخنی نمیرانند.‏
اصلاح طلبان دینمدار که ازحمایت اروپای متحد و بویژه آلمان برخوردارند، اصلاح دموکراتیک ساختار ‏نظام جمهوری اسلامی کنونی را بر نمی تابند، نمی خواهند بپذیرند که جمهوری اسلامی بدون ولی فقیه هم ‏باز جمهوری اسلامی است. آنها باور ندارند که یک حکومت مردمسالار- سکولار و قانونمدار ناجی دین ‏ایشان هم خواهد بود ( مثل کشورهای اروپائی )، اعدام را لغو خواهد کرد، کاررا بکاردان خواهند سپرد ‏وعفو جایگزین انتقام خواهد شد. ‏
آنها بندرت در رسانه های خود نامی از کشته شدگان یا زندانیان سیاسی دگراندیش میبرند، در حالیکه ‏آزادیخواهان و بخصوص دموکراتها و ملیون سکولار در دفاع از حقوق بشر در ایران بدون هیچ تبعیضی ‏پیشگام بوده اند و احترام بحقوق شهروندی را ازوظائف خود میدانند و به حصر و حبس آقایان موسوی و ‏کرروبی پیش از همه اعتراض کرد ه اند.‏
همیهنان گرامی،
امروز دیگرکسی دنبال رای سوخته دیروز نیست و چهارچوب خواستهایش را نیز با زمان تعیین میکند؛ ‏آنهم با واقع بینی و درایت کامل و حافظه ای روشن و نه مانند گذشتگان که بدام شیاد افتادند. ایرانیان ‏آزادیخواه میدانند که حکومت وسیستم ظلم وستم جمهوری اسلامی در سی و دو سال گذشته برای صاحبان ‏واقعی این سرزمین ارمغانی نیاورده است و از طرفی آزمون آزموده کاری بیهوده و در این مورد جانکاه ‏است.‏
ما دمکراتها وملیون سکولاربا داشتن 35 هموند دربند بایستی باصول ومطالبات‎ وتعهدات ‎‏ خود بمردم ‏پایدارو پایبند باشیم هرچند که مبارزه طولانی تر ودشوارتر گردد. رنگین کمان را فدای یک رنگ نکنیم ‏وسازشکاری را کنار گذاشته و منافع خود ونسلهای آینده را فدای سود آنی ننماییم. با همه گروههای ملی- ‏دموکرات وسکولار هموند شویم ولی با تمام سیاسیون دربند همدردی کنیم.‏
‏ شورای‎ ‎همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر در ایران

No comments: