Tuesday 26 April 2011

مقاله از اقای کورش اعتمادی

سکولاریسم، ًحکومتِ آلترناتیوً فرقه گرایان نیست

صرف باورمندی به سکولاریسم،هیچ دلیلِ روشن و منطقی دال بر دمکراسیخواهی و آزادمنشی نیست. در طی همین ادوار اخیر درجهانِ سیاست وقتی بسیاری از حکومتها با عنوانهای پُرطمطراقی چون ًمردمی ً، ًمُدرن ً و عرفیگرا بر سرکار آمدن، جهت حفظ و توجیه موجودیت خویش نخست عَلَم مخالفت و ستیز با نهاد دین و قلمروِ دخالت دین در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم را برافراشتن. این سر ناسازگاری گاه به مراحلی منتهی میشد که مراکز دین تخریب و یا به تعطیلی کامل کشیده میشدند. توجیه این رفتار سرکوبگرایانه، بسط و توسعه ًمدنیت ً و ًمدرنیت ً معنا میشد که در غایت به سرکوب همهء آزادیهای مدنی و اجتماعی منجر میشد. در همین دوران اخیرهم در جوامعی معین که ارزشها و معیارهای دین ریشه عمیق در باور و رفتار مردم دارد، حکومتهایی با ادعای عرفیگرایی پا به عرصه وجود گذاشتند و اداره امور را در اختیارگرفتند که گویی صرفا ً برای برانداختن بنیاد دین سامان یافته بودند. نمونه این نوع حکومتها را میتوان برخی جمهوری های گوناگون در خاورمیانه برشمرد که بخشا ً بر پایه روابطه عشیره ای و قومی شکل گرفتند که با براه انداختن دشمنیهای دینی در بین گروه بندیهای اجتماعی مختلف، برای ماندن به قلع و قمع باورمندان به مذاهب دیگرمتّوسل جُستند. توجیه ظاهری این سرکوبگریهای خونین و یا ادعای دین ستیزی این حکومتها با دین و ارزشهای دین همان باورمندی آنها به ً سکولاریسم ً و بنیادگذاری یک جامعه ًعرفی ً بوده است. پس در مییابیم صرف ادعا داشتن به مقوله سکولاریسم و تأکید مکرر برپایی یک نظام حکومتی با محتوی سکولاریسم، بمعنای اعتقاد راسخ ما به دمکراسی و قواعد دمکراسی نمیباشد.

سکولاریسم نه نظام حکومتی است و نه ًحکومت آلترناتیو ً که برخی با کج فهمی های خود از این مقوله و با بهره جستن از ساده اندیشی بخشی از افکار عمومی تلاش میورزند چنین مفهوم غلط و غیر علمی از این مقوله را ارائه دهند. آنچه که بیشتر از مفهوم سکولاریسم برپایه دانش و تجربیات عملی بشریت امروز استنتاج میشود این است؛ سکولاریسم پیشتر توجیه گر رابطه دین با حکومت است که مبتنی است بر جدایی کامل دین از حکومت که پیوندی عمیق و مستحکم با قواعد دمکراسی در یک جامعه آزاد دارد. این درواقع آن درکِ امروزی و مُدرن از سکولاریسم است که بسیار از فلاسفه مغرب زمین چنین برداشتی از موضوع سکولاریسم دارند و تلاش میشود بر همین مبنا مفهوم سکولاریسم مورد محّک و ارزیابی قرار گیرد. در همین رابطه قصد دارم جهت روشن ترشدن هرچه بیشتر مفهوم واقعی سکولاریسم به برخی از گفتارهای آقای ًکلن هُرس ً اشاره داشته باشم که ایشان به صراحت سکولاریسم را همان دمکراسی و دمکراسی را همان سکولاریسم بر میشمرند و معنا میکنند. بعبارتی دیگر سکولاریسم باور داشتن به حق دخالتگری همگان در سرنوشت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود میباشد، و نفی هرگونه حقوق ویژه برای فرد و گروهی خاص است که میپندارند محور جهان هستند و در تمامی عرصه های زندگی بشری از امتیازات معینی میبایست برخوردار باشند. یقینا ً این امتیازخواهی گروه های معین بویژه در حوزه سیاست نفی کامل سکولاریسم و قواعد بازی دمکراسی است. درهمین خصوص اجازه بدهید باز به بخشی دیگر از گفتار آقای ًکلن هُرس ً در رابطه با موضوع سکولاریسم بازگردم که در یگانگی و همگرایی سکولاریسم با دمکراسی تأکید بسیار دارند. بزعم آقای ً کِلن هُرسً سکولاریسم فرمی از زندگی اجتماعی و حاکمیت دولتی است که مبتنی است بر اصل جدائی دولت از کلیسا که نهاد دولت تضمین گر آزادی بیان و اندیشه برای فرد و گروههای اجتماعی است. آقای ًکلن هُرس ً معتقد است برای دست یافتن بدین خواستهای اجتماعی، دولتِ سکولار موظف است تحقق آزادی بیان و اندیشه را همزمان با سکولاریزه کردنِ ساختار حکومت در جامعه تأمین و تضمین کند. پس در مییابیم نقش دولت در رسیدن به آزادی، استقرار دموکراسی و تحقق سکولاریسم در جامعه بسیار برجسته و تعیین کننده میباشد. امّا آنچه که در گفتار آقای ًکلن هُرس ً پیش از هرچیز میبایست مورد توجّه قرارگیرد، مسئله چگونه متحقق شدن سکولاریسم است که در نوشته ایشان جایگاهی خاص دارد. در همین رابطه آقای ًکلن هُرس ً به مسئله پروسه سکولاریزه شدن جامعه آنهم بر پایه تضمین آزادی و امنیت اجتماعی برای همه ی گروه های اجتماعی در اجرای آیین های مذهبی و عقیدتی خود تأکید دارند. آقای ًکلن هُرسً در ادامه همین گفتار اشاره میکنند سکولاریسم صرفا ً بمعنای آزادی مذاهب نیست بلکه سکولاریسم بمعنای آزادی انسان از سُلطه دین و خدا است.

آقای ًکلن هُرس ً در بخشی دیگر از گفتار خود اشاره میکنند؛ سکولاریسم زمانی تحقق مییابد که آزادی اندیشه و برابری حقوق همه ی باورمندان به مذاهب و عقاید سیاسی در جامعه به واقعیت مبدل شود. آقای ًکلن هُرس ً باور دارند در هر اجتماع بزرگ مذاهب گوناگون میتوانند بطور صلح آمیزدر کنار یکدیگر، و نه با کینه و عداوت نسبت به یکدیگر، زندگی متمدنانه و مسالمت جویانه ای داشته باشند. با کلامی دیگر سکولاریسم یعنی حقوق برابر برای همه ی باورهای دینی و سیاسی در مقابل قانون و قدرت حاکمه و همزیستی صلح آمیز آنها در کنار یکدیگر در جامعه میباشند. این بدین معنا است در یک جامعه سکولار هر عقیده دینی آزاد است بی آنکه از سویی مورد تعدی قرار گیرد. از این رو اقای ًکلن هُرس ً اشاره میکنند سکولاریسم خود به مذهبی تبدیل میشود که فرد، کلیسا و جامعه بطور همه جانبه موضوعِ چند فرهنگی و چندگانگی در اجتماع را تأیید کرده و بر آن صحّه میگذارند. بعبارتی دیگر سکولاریسم یعنی تعامل و تأیید چندگانگی در دین و تعاریف چندگانه از خدا که هراجتماع انسانی نمیابیست صرفا ً از مفهوم خود از خدا و یا دکترین دینی خود به دفاع برخیزد و دیگری را نفی کند. آقای ًکلن هُرس ً اشاره میکنند پروسه سکولاریزه شدن یک جامعه زمانی آغاز میشود که دولت سکولار چندگانگی در مذهب و چندگانگی از مفهوم خدا در جامعه را تأیید کند. او معتقد است در یک جامعه مدرن و سکولار مذاهب در موقعیتی برابر در مقابل هم قرار میگیرند و بصورت دوجانبه حقوق یکدیگر را محترم بر میشمارند. بر پایه نقطه نظرات آقای ًکلن هُرس ً پروسه سکولاریزه شدن در جوامع غرب زمانی آغاز شد که پرنسیپ های دمکراسی مدرن قانونمند و مستقرشدند و نخستین دولتهای سکولار شکل گرفتند. با توجه به این تعاریف درمیابیم که سکولاریسم سیاسی صرفا ً به مفهوم جدائی دین از حکومت نیست، بلکه سکولاریسم پروسه ای است عملی که همزمان با دخالت های مؤثر دولت، بنیادهای دمکراسی مدرن در همه ی ابعاد آن در جامعه تحقق مییابد تا زمینه های رشد پلورالیسم فکری و سیاسی تحقق مادی گیرد.
در واقع اصل جدائی دین از حکومت وجه بارز سکولاریسم است که مبتنی است بر حقّ آزادی بیان، اندیشه و فعالیت برای همهء گروه بندیهای سیاسی، دینی و فرهنگی که تحمیل و اجبار هیچ باور دینی و ایدئولوژیکی چه از سوی دولت و چه از سوی تشکل های سیاسی را نمی پذیرد. قانون اساسی هر کشور منشور اداره امور سیاسی جامعه است که بر خواست و ارادهِ همگانی استوار است که قدرتمند و قانونمند حضور مداخله جویانه هر دین و آیین سیاسی که منافع گروه خاصی را تأمین میکند مانع میشود. سکولاریسم سیاسی متکی بر قانون اساسی است که نفع همهء طبقات اجتماعی و همهء آیین های دینی و سیاسی را در نظر میگیرد که تحت هیچ شرایطی نه دین خاصی برسمیت شناخته میشود و نه امتیاز ویژه ای برای پیروان دین و آیین سیاسی معینی در نظر گرفته میشود.
سکولاریسم سخت در ستیز با اندیشه فرقه گرایی است که چندگانگی دراجتماع، سیاست، فرهنگ و مذهب را نادیده می انگارد و حضور دراجتماع بزرگ را مترداف با مرگ خود برمیشمرد. همگرایی آشکار با همهء تنوعهای دین و آیین های سیاسی که پایبند به حقوق برابر انسان در مقابل قانون و اجتماع میباشند از وجوه بارز هر سامانه سکولار است. سکولارهای دمکرات به نظم اجتماعی بزرگتر، بزرگتر از آن خانه کوچکی که در آن اسیر افتاده اند میاندیشند. تنوع فکر، هم پیمانی و همزیستی در ساختارهای متنوع اجتماعی بر پایه علایق مشترک، پیش شرط نخستِ بنیاد جامعه مُدرنی است که اصل را در گریز از سکتاریسم و فرقه گرایی میداند.

استهکلم 26 آپریل 2011

No comments: