Wednesday 9 November 2011

تاراج منابع نفتی ایران و نقض جاکمیت ملی

نوشته ناصر اعتمادی

آنچه در نهایت به وجودآورندۀ تاراج سهم ایران در میادین مشترک نفت و گاز با کشورهای همسایه بوده نه حتا تحریم های بین المللی که در تحلیل نهایی ناتوانی ساختاری جمهوری اسلامی در ایجاد رابطه ای به سامان، به هنجار و عادی با جامعۀ بین المللی بوده است. تحریم های بین المللی در تحلیل نهایی محصول همین ناتوانی هستند که ما به ازای عملی شان تاراج منابع ملی و زیر سئوال رفتن حاکمیت ملی ایران به شمار رفته است.

در دیدار با نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، وزیر نفت دولت دهم، رستم قاسمی، از کمبود 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران خبر داد که مشکلات بزرگی را پیش روی صنایع نفت و گاز این کشور به وجود آورده است.
یک روز پیشتر عماد حسینی سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس اسلامی ایران نسبت به عقب ماندگی صنعت نفت و گاز ایران به ویژه در حوزۀ توسعه و بهره برداری از میدان های مشترک با کشورهای همسایه از جمله عراق هشدار داده و گفته بود : تا شش سال دیگر بهره برداری عراق از میادین مشترک نفت با ایران چهار برابر افزایش خواهد یافت و طی همین دوره تولید نفت عراق نیز به هشت تا ده میلیون بشکه در روز خواهد رسید، در حالی که نه تنها ایران نخواهد توانست تا پایان برنامۀ توسعۀ پنجم یک میلیون بشکه بر ظرفیت تولید خود بیافزاید، بلکه کل برنامۀ وزارت نفت جمهوری اسلامی جلوگیری از کاهش بیشتر ظرفیت تولید نفت این کشور خواهد بود.
در تابستان گذشته نشریۀ انگلیسی فاینشنال تایمز نوشت که از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد ظرفیت تولید نفت ایران یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته و از چهار میلیون و دویست هزار بشکه در سال ۱۳۸۴ به سه میلیون و دویست هزار بشکه در حال حاضر افت کرده که تقریباً پنجاه درصد آن نیز به مصرف داخلی می رسد.
عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس اسلامی سپس افزوده بود که به دلیل حضور چشمگیر شرکت‌های بزرگ چند ملیتی نفتی در صنایع نفت عراق این کشور از هم اکنون حجم برداشت خود را از میادین مشترک نفت با ایران افزایش داده است. بر همین اساس، عماد حسینی در ادامه تصریح کرده بود که رقیب ایران در زمینۀ توسعه و بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز نه کشورهای عراق و قطر و عربستان که شرکت‌های بزرگ نفتی آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی هستند که اولاً صنعت نفت ایران را ترک کرده اند و ثانیاً به دلیل به کارگیری پیشرفته‌ترین فن شناسی‌ها در میادین مشترک نفت و گاز قطر و عراق سهم برداشت این دو کشور را نسبت به ایران به طرز چشمگیری افزایش داده اند.
خود وزیر نفت جمهوری اسلامی، رستم قاسمی، بعد از روی کار آمدن تأئید کرده بود که کشورهای همسایه ایران بیش از این کشور از 28 میدان مشترک نفت و گاز با ایران برداشت می کنند و به همین دلیل اولویت اول او در مقام وزیر جدید نفت رفع این نارسایی و عقب ماندگی است.
محمد علی آبادی سرپرست پیشین وزارت نفت نیز با تأئید همین سخن گفته بود که کشور قطر گاز ایران را می برد و عراق نیز سرگرم مکیدن نفت ایران است و ضروری است که از منافع ایران از این منابع مشترک حراست کرد.
گفتنی است که حدود ۵۰ درصد ذخایر گاز طبیعی ایران در ذخایر مشترک با کشورهای همسایه است و افزایش بهره برداری از آنها بر اساس برنامۀ توسعۀ پنجم محتاج ۶۷ میلیارد دلار سرمایه گذاری است. در حال حاضر قطر به عنوان مهمترین شریک ایران در میادین مشترک گاز به طور متوسط روزانه ۳۶۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی از میدان پارس جنوبی برداشت می کند که قرار است این میزان به ۴۵۲ میلیون متر مکعب افزایش یابد.
قطر از سال ١٩٩١ برداشت خود را از این میدان آغاز کرد و هم اکنون دارای بیست دستگاه دکل حفاری در آن است و ایران با داشتن تنها دو دکل حفاری، برداشت خود را از میدان گازی پارس جنوبی با یازده سال تأخیر در سال 2002 آغاز کرد.
کارشناسان شرکت ملی نفت ایران خود اعتراف می کنند که هدف قطر تخلیه کامل گازهای مشترک پارس جنوبی است. قطر موفق شده با کمک شرکت‌های خارجی مخازن ذخیره سازی جدیدی ایجاد کند تا به مرور گاز میدان مشترک پارس جنوبی را به مخزن مستقل خود منتقل سازد.
در حال حاضر شرکت ملی نفت ایران از مخازن نفتی مشترک با عراق روزانه حدود ۱۳۰ هزار بشکه نفت خام برداشت می‏ کند، در حالی که برداشت عراق از میادین مشترک با ایران حدود ۲۹۵ هزار بشکه در روز است.
وزارت نفت و انرژی عراق در سه سال گذشته با انجام دو مناقصه، قرارداد توسعه ۱۱ میدان نفتی خود را به شرکت‌های نفتی بین المللی واگذار کرد. با اجرای کامل این قراردادها پیش بینی می شود که ظرفیت تولید نفت عراق از ۲.۵ میلیون بشکه به ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش یابد.
در حال حاضر میزان برداشت نفت ایران از میادین مشترک با امارات حدود ۵۶ هزار بشکه در روز است اما طرف اماراتی از این میادین مشترک خود با ایران روزانه ۱۳۶ هزار بشکه نفت برداشت می کند. شرکت ملی نفت ایران در توسعه میادین مشترک نفتی با عربستان سعودی هم تاکنون به توفیقی دست نیافته است. در حالی که ایران روزانه تنها ۴۲ هزار بشکه از این میادین برداشت می کند، برداشت عربستان از آنها به طور متوسط بالغ بر ۴۵۰ هزار بشکه در روز است (بدون در نظر گرفتن تولید دو میدان نفتی "حصبه" و "لولو" در عربستان).
در توسعه تنها میدان مشترک نفتی با قطر هم شرکت ملی نفت ایران مجدداً بازنده تمام عیار بوده است : در حالی که قطر روزانه ۴۵۰ هزار بشکه ‌ از لایه‌های مشترک نفتی پارس جنوبی برداشت می کند، ایران حتا قادر به برداشت یک بشکه نفت از این میدان نیست. شرکت ملی نفت ایران با ادعای اینکه لایه نفتی پارس جنوبی به هیچ وجه با کشور قطر مشترک نبوده تاخیرهای چندین ساله خود را در این حوزه مشترک نفتی پوشانده است. قطر قصد دارد با اجرای طرح‌های تکمیلی، ظرفیت تولید نفت از میدان شاهین را به بیش از ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد، بی آنکه باز جمهوری اسلامی قادر به بهره برداری از سهم ایران از این میدان باشد.
بر اساس گزارش های رسمی مقامات جمهوری اسلامی کشورهای عربی منطقه ٩ برابر بیش از ایران از میادین مشترک نفت و گاز با این کشور برداشت می کنند. این نابرابری فقط به منابع نفتی جنوبی کشور محدود نشده است. جمهوری اسلامی با پذیرش عملی سهم یازده درصدی ایران از آبها و ذخایر دریای خزر کل دارایی های نفت و گاز این کشور را در بده و بستان های سیاسی با روسیه به پنج کشور ساحلی دریای خزر یکجا بخشیده است. وضع در مورد میدان گازی "گنبدلی" در مرز مشترک ایران و ترکمنستان بهتر از این نیست.
حمیدرضا کاتوزیان رییس کمیسیون انرژی مجلس اسلامی اعتراف کرده است که نه فقط تحریم های بین المللی و خروج شرکت های بزرگ نفتی منجر به وجود آمدن وضع کنونی در صنعت نفت و گاز ایران شده است، بلکه این امر باعث شده که شرکت های چینی که در عین حال بزرگترین خریدار نفت ایران هستند وضعیتی انحصاری در صنعت نفت و گاز ایران به دست آورند و با اتکا به این انحصار شروط سنگین خود را در عقد قراردادهای نفتی به ایران تحمیل کنند. بسیاری از ناظران قراردادهای نفتی که جمهوری اسلامی با چین امضا می کند را بسیار اسارت بارتر از قراردادهای نفتی ایران با انگلیس پیش از ملی شدن صنعت نفت در شصت و یک سال پیش می دانند.
هر چند سرمایه گذاری های گسترده در افزایش برداشت کشورهای همسایه از میادین مشترک نفت و گاز با ایران نقش مهم داشته است، اما، دلیل عقب ماندن ایران از این کشورها نبود یا حتا کمبود سرمایه نبوده است. آنچه این نابرابری یا عقب ماندگی ایران در برداشت از ذخایر نفت و گاز و به یک معنا عقب ماندگی اقتصادی ایران طی سالها و دهه های اخیر را باعث شده خروج تمام شرکت های سرمایه گذار خارجی از این کشور بوده است. برای نمونه، تنها در شش و نیم سال اخیر که همزمان است با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد درآمدهای نفتی ایران بالغ بر حدود 600 میلیارد دلار بوده است. برای فهم اهمیت این حجم از درآمد کافی است بدانیم که کل درآمدهای نفتی ایران در دورۀ سلسلۀ پهلوی از 150 میلیارد دلار، آنهم طی 57 سال فراتر نرفت و کشوری همانند چین برای دست یابی به 600 میلیارد دلار سود ناگزیر از انجام 6 تریلیون دلار سرمایه گذاری است.
آنچه در نهایت به وجودآورندۀ وضع کنونی در صنعت نفت و گاز ایران و به تبع اقتصاد این کشور بوده نه حتا تحریم های بین المللی که ناتوانی ساختاری جمهوری اسلامی در ایجاد رابطه ای به سامان، به هنجار و عادی با جامعۀ بین المللی بوده است. تحریم های بین المللی در تحلیل نهایی محصول همین ناتوانی هستند که ما به ازای عملی شان تاراج منابع ملی و زیر سئوال رفتن حاکمیت ملی ایران به شمار رفته است

No comments: