طبق اطلاع رسیده ، کورش زعیم، عضو شورای جبهه ملی ایران و همبستگی برای دمکراسی و جقوق بشر برای
چندمین بار بازداشت شد. اراذل و اوباش حکومتی به منزل او رفته اورا بازراشت و نوشته ها و کامپیوتر اورا با خود برده اند.
جبهه ملی ابران در خارج از کشور بازداشت این شخصیت مبارز و کوشنده سیاسی را محکوم
و ازادی سریع اورا خواستار است
Thursday, 10 February 2011
Wednesday, 9 February 2011
گفتگو با کورش زعیم
--------------------------------------------------------------------------------
۱۳۸۹/۱۱/۲۰
کوروش زعیم: هاشمی می خواهد میلیمتر به میلیمتر به مردم نزدیک شود
توسط مانیا منصور
اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخيص مصلحت نظام، طی اظهار نظری در مورد قيام مردم تونس و مصرکه در خبرگزاری های ایران منتشر شده، گفته است: «آنچه در اين کشورها اتفاق می افتد، نتيجه آن است که حاکمان آن ها صدای اعتراض مردمان خود را نمی شنيدند و يا نمی خواستند بشنوند.»
او همچنين با اشاره به اين که اين خيزش محدود به تونس و مصر نخواهد بود، گفته است: «اگر حکومت ها وقيحانه و بی رحمانه با مطالبات خيرخواهانه برخورد نمی کردند، امروز با اين مطالبات مهم و ريشه ای برخورد نمی کردند.»
رادیو فردا در گفت و گو با کوروش زعيم، تحليلگر سياسی و عضو هيئت اجرايی جبهه ملی ايران، ابتدا از او پرسيده است که هدف آقای هاشمی از گفتن اين سخنان چیست؟
کوروش زعيم: در عصر اطلاع رسانی و دسترسی همگانی مردم به رويدادها و اخبار جهانی و آگاهی از روش های زندگی ديگران در کشورهای آزاد و پيشرفته، با توجه به جوان بودن جمعيت همه کشورهای اسلامی و حاکميت ديکتاتوری که در غالب اين کشورها حاکمند، می شد پيش بينی کرد که اين کشورها آبستن انفجار نارضايتی ها هستند.
سرنوشت ديکتاتور تونس و آنچه که فردا در انتظار حسنی مبارک است، تحليل اينکه در ساير کشورهای ديگر اسلامی چه خواهد شد، را آسان خواهد کرد.
کما اينکه رويدادهای يمن و اردن نيز روند تغييرات بنيادين در اين کشورهای اسلامی را روشن تر کرده است.
بنابر اين با توجه به اينکه درزمان اعلام موضع آقای رفسنجانی ، سرنوشت ديکتاتورهای اسلامی روی ديوار نوشته شده بوده ، منظور ايشان نبايد فقط کشورهای اسلامی ديگر بوده باشد.
ولی موضع جديد ايشان که به هر حال در نظام جمهوری اسلامی دارای نفود و قدرت هستند، در مورد حکام کشورهای اسلامی، نشان می دهد که ايشان می خواهند ميليمتر به ميليمتر خودشان را به مردم نزديک و نزديکتر کنند.
به هر حال اگر من جای ايشان بودم به خاطر اشتباهات گذشته که در بوجود آمدن شرايط فعلی موثر بوده است، از مردم پوزش می خواستم و نفوذ خودم را برای جبران گذشته از دست رفته، در پشتيبانی صريح از مردم به کار می گرفتم.
آقای زعيم، ايشان همچنان از همه گروه های سياسی دعوت کرده اند که در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن ماه شرکت نمايند. فکر می کنيد منظور ايشان چه بوده است؟
ايشان از همه گروه های سياسی دعوت کرده اند که فارغ از هر گونه گرايش سياسی، در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن ماه شرکت کنند. اما من نمی دانم ايشان امنيت مردم را با هر گونه گرايش سياسی در اين راهپيمايی تضمين می کنند؟
لابد منظورشان از هر گونه گرايش سياسی، نيروهای خودی درون نظام بوده است و گر نه فعالان گروه های ديگرانديش سياسی يا در زندان هستند و يا در انتظار زندانند و يا اينکه از امنيت جان خودشان ساعت به ساعت بيمناکند.
آرمان هايی که ايشان خواستار وفاداری مردم نسبت به آن ها هستند، لابد استقلال، آزادی و حاکميت ملی است که انقلاب در سايه آن ها آغاز شد و البته بعدها به جای آنها، جمهوری اسلامی جايگزين شد.
در اين مدت نه تنها از آزادی خبری نبود و نيست که استقلال خودمان را هم به خاطر انزوای بين المللی و وابستگی اقتصادی از دست داديم، چرا که انزوا لزوما به معنای استقلال نيست.
من با اين گفته ايشان که رياکاری و ظاهرسازی و تملق کشور را فرا گرفته است، موافقم. به همين دليل هم سال گذشته پيشنهادی به مجلس شورای اسلامی برای تصويب لايحه ای که دروغ مسئولان کشوری و لشکری را بزرگترين جرم بشمارد و مجازات های سنگين برای آن تعيين کند، کردم که البته انتظار بررسی آن را ندارم.
به اعتقاد شما در شرايط فعلی چقدر آقای هاشمی رفسنجانی در معادلات سياسی ايران نقش دارند و تاثيرگذارند؟
به هر حال ايشان يکی از سردمداران جمهوری اسلامی بوده اند. مدتها رئيس مجلس بوده اند. رئيس جمهور بوده اند. به هر حال طرفدارانی و قدرت نفوذی در درون نظام دارند.
حالا چقدر اين قدرت نفوذ، کارايی دارد و يا می تواند در پشتيبانی از خواسته های مردم به کار گرفته شود، نمی دانم. ولی نمی شود ايشان را در هيچ معادله ای ناديده گرفت.
۱۳۸۹/۱۱/۲۰
کوروش زعیم: هاشمی می خواهد میلیمتر به میلیمتر به مردم نزدیک شود
توسط مانیا منصور
اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخيص مصلحت نظام، طی اظهار نظری در مورد قيام مردم تونس و مصرکه در خبرگزاری های ایران منتشر شده، گفته است: «آنچه در اين کشورها اتفاق می افتد، نتيجه آن است که حاکمان آن ها صدای اعتراض مردمان خود را نمی شنيدند و يا نمی خواستند بشنوند.»
او همچنين با اشاره به اين که اين خيزش محدود به تونس و مصر نخواهد بود، گفته است: «اگر حکومت ها وقيحانه و بی رحمانه با مطالبات خيرخواهانه برخورد نمی کردند، امروز با اين مطالبات مهم و ريشه ای برخورد نمی کردند.»
رادیو فردا در گفت و گو با کوروش زعيم، تحليلگر سياسی و عضو هيئت اجرايی جبهه ملی ايران، ابتدا از او پرسيده است که هدف آقای هاشمی از گفتن اين سخنان چیست؟
کوروش زعيم: در عصر اطلاع رسانی و دسترسی همگانی مردم به رويدادها و اخبار جهانی و آگاهی از روش های زندگی ديگران در کشورهای آزاد و پيشرفته، با توجه به جوان بودن جمعيت همه کشورهای اسلامی و حاکميت ديکتاتوری که در غالب اين کشورها حاکمند، می شد پيش بينی کرد که اين کشورها آبستن انفجار نارضايتی ها هستند.
سرنوشت ديکتاتور تونس و آنچه که فردا در انتظار حسنی مبارک است، تحليل اينکه در ساير کشورهای ديگر اسلامی چه خواهد شد، را آسان خواهد کرد.
کما اينکه رويدادهای يمن و اردن نيز روند تغييرات بنيادين در اين کشورهای اسلامی را روشن تر کرده است.
بنابر اين با توجه به اينکه درزمان اعلام موضع آقای رفسنجانی ، سرنوشت ديکتاتورهای اسلامی روی ديوار نوشته شده بوده ، منظور ايشان نبايد فقط کشورهای اسلامی ديگر بوده باشد.
ولی موضع جديد ايشان که به هر حال در نظام جمهوری اسلامی دارای نفود و قدرت هستند، در مورد حکام کشورهای اسلامی، نشان می دهد که ايشان می خواهند ميليمتر به ميليمتر خودشان را به مردم نزديک و نزديکتر کنند.
به هر حال اگر من جای ايشان بودم به خاطر اشتباهات گذشته که در بوجود آمدن شرايط فعلی موثر بوده است، از مردم پوزش می خواستم و نفوذ خودم را برای جبران گذشته از دست رفته، در پشتيبانی صريح از مردم به کار می گرفتم.
آقای زعيم، ايشان همچنان از همه گروه های سياسی دعوت کرده اند که در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن ماه شرکت نمايند. فکر می کنيد منظور ايشان چه بوده است؟
ايشان از همه گروه های سياسی دعوت کرده اند که فارغ از هر گونه گرايش سياسی، در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن ماه شرکت کنند. اما من نمی دانم ايشان امنيت مردم را با هر گونه گرايش سياسی در اين راهپيمايی تضمين می کنند؟
لابد منظورشان از هر گونه گرايش سياسی، نيروهای خودی درون نظام بوده است و گر نه فعالان گروه های ديگرانديش سياسی يا در زندان هستند و يا در انتظار زندانند و يا اينکه از امنيت جان خودشان ساعت به ساعت بيمناکند.
آرمان هايی که ايشان خواستار وفاداری مردم نسبت به آن ها هستند، لابد استقلال، آزادی و حاکميت ملی است که انقلاب در سايه آن ها آغاز شد و البته بعدها به جای آنها، جمهوری اسلامی جايگزين شد.
در اين مدت نه تنها از آزادی خبری نبود و نيست که استقلال خودمان را هم به خاطر انزوای بين المللی و وابستگی اقتصادی از دست داديم، چرا که انزوا لزوما به معنای استقلال نيست.
من با اين گفته ايشان که رياکاری و ظاهرسازی و تملق کشور را فرا گرفته است، موافقم. به همين دليل هم سال گذشته پيشنهادی به مجلس شورای اسلامی برای تصويب لايحه ای که دروغ مسئولان کشوری و لشکری را بزرگترين جرم بشمارد و مجازات های سنگين برای آن تعيين کند، کردم که البته انتظار بررسی آن را ندارم.
به اعتقاد شما در شرايط فعلی چقدر آقای هاشمی رفسنجانی در معادلات سياسی ايران نقش دارند و تاثيرگذارند؟
به هر حال ايشان يکی از سردمداران جمهوری اسلامی بوده اند. مدتها رئيس مجلس بوده اند. رئيس جمهور بوده اند. به هر حال طرفدارانی و قدرت نفوذی در درون نظام دارند.
حالا چقدر اين قدرت نفوذ، کارايی دارد و يا می تواند در پشتيبانی از خواسته های مردم به کار گرفته شود، نمی دانم. ولی نمی شود ايشان را در هيچ معادله ای ناديده گرفت.
Tuesday, 8 February 2011
سرزمین پاکان
پس از استقلال هندوستان، محمد علی جناح که در مسیر انقلاب در کنار مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو قرار داشت پا دریک کفش کرد که مسلمانان هند باید سرزمین مستقلی داشته باشند. هرچه گاندی تلاش کرد او را قانع کند که هند یک کشور متحد بماند و مسلمانان نیز در کنار سایر اقوام و مذاهب در مدیریت هند نقش داشته باشند، محمد علی جناح نپذیرفت و بالاخره ایالت های مسلمان نشین هند تجزیه شدند و بنگلادش و پاکستان را به وجود آوردند.
قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند، سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند.
پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت.
(پس از پاکستان، به ترتیب نیجریه، ایران و افغانستان جمهوری اسلامی نام گرفتند). هندوستان اما، با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی، مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد.
هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و سال گذشته ی میلادی در کنار برزیل بالاترین نمره ی رشد اقتصادی را به خود اختصاص داد .
از آن سو «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از عدم تحمل و عدم مدار است. کودتا پشت کودتا و ترور پشت ترور، صحنه ی سیاست پاکستان را پر کرده است . ضیاءالحق، ذوالفقارعلی بوتو را اعدام کرد .
حکومت نظامی ضیاءالحق با ترور شدن ضیاءالحق پایان گرفت !
پرویز مشرف با کودتای نظامی نواز شریف را ساقط کرد و خودش با کودتایی دیگر به تبعید رفت. بی نظیر بوتو چند روز پیش از انتخابات ترور شد و ...
در صحنه ی اقتصادی نیز پاکستان وضعیت بهتری ندارد. در سیل اخیر پاکستان، اگر نهادهای بین المللی و دولت های خارجی به کمک پاکستان نمی شتافتند، دولت پاکستان توان مدیریت اوضاع را به هیچوجه نداشت.
پاکستان ، کشور پاک ها ، پیشتاز «تقلب صنعتی» است :
در شهر صنعتی پاکستان اجناسی با مارک های معروف دنیا تولید می شود!
علاوه بر این پاکستان، پیشتاز«تقلب سیاسی» است:
طالبان را تقویت می کند و از جامعه ی جهانی (از آمریکا گرفته تا ایران) کمک مالی می گیرد تا طالبان را سرکوب کند!
این سناریوی کشوری است که وجه تمایز خود را از سرزمین مادری اش، «مذهب» می داند.
قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند، سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند.
پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت.
(پس از پاکستان، به ترتیب نیجریه، ایران و افغانستان جمهوری اسلامی نام گرفتند). هندوستان اما، با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی، مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد.
هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و سال گذشته ی میلادی در کنار برزیل بالاترین نمره ی رشد اقتصادی را به خود اختصاص داد .
از آن سو «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از عدم تحمل و عدم مدار است. کودتا پشت کودتا و ترور پشت ترور، صحنه ی سیاست پاکستان را پر کرده است . ضیاءالحق، ذوالفقارعلی بوتو را اعدام کرد .
حکومت نظامی ضیاءالحق با ترور شدن ضیاءالحق پایان گرفت !
پرویز مشرف با کودتای نظامی نواز شریف را ساقط کرد و خودش با کودتایی دیگر به تبعید رفت. بی نظیر بوتو چند روز پیش از انتخابات ترور شد و ...
در صحنه ی اقتصادی نیز پاکستان وضعیت بهتری ندارد. در سیل اخیر پاکستان، اگر نهادهای بین المللی و دولت های خارجی به کمک پاکستان نمی شتافتند، دولت پاکستان توان مدیریت اوضاع را به هیچوجه نداشت.
پاکستان ، کشور پاک ها ، پیشتاز «تقلب صنعتی» است :
در شهر صنعتی پاکستان اجناسی با مارک های معروف دنیا تولید می شود!
علاوه بر این پاکستان، پیشتاز«تقلب سیاسی» است:
طالبان را تقویت می کند و از جامعه ی جهانی (از آمریکا گرفته تا ایران) کمک مالی می گیرد تا طالبان را سرکوب کند!
این سناریوی کشوری است که وجه تمایز خود را از سرزمین مادری اش، «مذهب» می داند.
اطلاعیه جبهه ملی ایران - المان
مردم شریف و آزاده ایران
جنبش فراگیر و آزادی خواهی ملت ایران میرود تا پس از طی دوران سیاه بازداشت ها، اعدام ها و تبعید آزادی خواهان جانی تازه بگیرد. شعله کشیدن آتش آزادی خواهی، حکومت گران ستمگر را دیگر بار سراسیمه کرده است.خیزش مردم تونس و مصر نوید وزش نسیم دمکراسی خواهی را در کشور های خاور میانه به همراه دارد.
25 بهمن ماه دیگر بار فرصتی فراهم خواهد آورد تا فریاد اعتراض خود را بگوش مستبدان برسانیم.
جبهه ملی ایران- آلمان این فرصت را غنیمت دانسته، و از تمامی دوست داران و هواداران نهضت ملی دعوت میکند در این کارزار ملی در کنار ملت ایران باشند. جبهه ملی ایران- آلمان در این روز، با حضور خود در کنار دیگر مبارزان و مخالفان حکومت استبداد دینی و کنش گران جنبش سبز، بار دیگر پایداری خود را در برپایی حکومتی مردمی و قانون مدار به منصه ی ظهور خواهد رساند.
پاینده باد ایران
زنده باد آزادی
نوزدهم بهمن ماه 1389 خورشیدی
جبهه ملی ایران- آلمان
جنبش فراگیر و آزادی خواهی ملت ایران میرود تا پس از طی دوران سیاه بازداشت ها، اعدام ها و تبعید آزادی خواهان جانی تازه بگیرد. شعله کشیدن آتش آزادی خواهی، حکومت گران ستمگر را دیگر بار سراسیمه کرده است.خیزش مردم تونس و مصر نوید وزش نسیم دمکراسی خواهی را در کشور های خاور میانه به همراه دارد.
25 بهمن ماه دیگر بار فرصتی فراهم خواهد آورد تا فریاد اعتراض خود را بگوش مستبدان برسانیم.
جبهه ملی ایران- آلمان این فرصت را غنیمت دانسته، و از تمامی دوست داران و هواداران نهضت ملی دعوت میکند در این کارزار ملی در کنار ملت ایران باشند. جبهه ملی ایران- آلمان در این روز، با حضور خود در کنار دیگر مبارزان و مخالفان حکومت استبداد دینی و کنش گران جنبش سبز، بار دیگر پایداری خود را در برپایی حکومتی مردمی و قانون مدار به منصه ی ظهور خواهد رساند.
پاینده باد ایران
زنده باد آزادی
نوزدهم بهمن ماه 1389 خورشیدی
جبهه ملی ایران- آلمان
Monday, 7 February 2011
بیانیه کانون نویسندگان ایران در تبعید
در آستانه ٢٢ بهمن
و
چشم¬اندازهای تازه برای آزادی اندیشه و بیان
در آستانه سی و دومین سال¬گرد انقلاب ٥٧ و سال¬روز قیام شکوه¬مند ٢٢ بهمن، خیزش تازه¬ای شمال افریقا و خاورمیانه را در برگرفته و لرزه بر اندام دیکتاتورها و سرکوب¬گران آزادی اندیشه و بیان انداخته و نویدهای تازه¬ای را سر داده است.
سال¬ها سانسور و خفقان و سرکوب مردمی که در محروم¬ترین مناطق جهان کنونی در آفریقا و خاورمیانه اسیر دست چپاول¬گران ثروت¬های عمومی و آزادی¬کشان حرفه¬ای بوده¬اند، اکنون لحظه¬ای تاریخی را پدید آورده است که می¬تواند سرنوشت تازه¬ای برای این منطقه و به طبع آن برای مجموع جهان پیرامونی و ستم¬دیده به بار آورد.
این خیزش تازه، نوید برقراری آزادی را می¬دهد. زبان گشودگی محصول آن خواهد بود و مردم می¬توانند در پی آن، حق خود را تا رسیدن به جامعه¬ای ایده-آل، بدون فقر، ستم و آزادی¬کشی بیان کنند و در پی بنای دنیای بهتر برآیند.
رژیم¬های سرکوبگر مصر و تونس و دیگر دیکتاتورهای منطقه اما نمی¬خواهند با آسانی از سر راه آزادی مردم کنار بروند و در راستای سماجت خود برای سلطه و چپاول، تاکنون خون بسیاری از آزادی¬خواهان و مردم زحمت¬کش و کارگر و گرسنه را بر زمین ریخته اند و هم¬چنان می¬ریزند.
در این میان، حاکمان تبه¬کار جمهوری اسلامی نیز که سال¬ها کشته¬اند و سرکوب کرده¬اند، می¬کوشند که در آستانه ٢٢ بهمن، با سانسور، خفقان، زندان و شکنجه و اعدام که ابعاد بی¬مانند و وحشتناکی به خود گرفته خود را از هرگونه نتایج این خیزش¬های تازه دور نگه دارند. در واقع، سردمداران جمهوری اسلامی¬، با اجرای سیاست¬های سرکوب¬گرانه و شدت دادن به اعدام¬ها نشان می¬دهند از سرایت این موج تازه مبارزاتی به ایران بر خود لرزیده¬اند. آنان می-کوشند تا با تحریف رویدادها و وارونه وانمودن آن¬ها، این خیزش¬ها را اسلامی و در راستای برپایی رژیمی از قماش خود وانمود کنند.
اما چه زیباست پاسخ مردم این منطقه به جمهوری اسلامی که انقلاب¬شان از قماش جمهوری اسلامی نیست و از ترس همین واکنش مردمی هم هست که هم¬پالگی¬های سردمداران جمهوری اسلامی در مصر، حتی از هم¬خوان و هم¬گون شناخته شدن خود با جمهوری اسلامی به هراس می¬افتند و پاسخ مخالف و درشت به رهبر جنایت¬کاران رژیم جمهوری اسلامی می¬دهند. زیرا، افسانه جمهوری اسلامی، حتی برای اسلام¬گرایان منطقه نیز از میان رفته است. سال¬ها سرکوب، آزادی¬کشی و بی¬حقوقی همه جانبه زنان، کارگران، دانش¬جویان، روشنفکران، هنرمندان مردمی و دیگر اقشار مردم ایران، سال¬ها اعدام، زندان و شکنجه و خفقان و سانسور، مردم را در تمام این منطقه از حاکمیت اسلامی روگردان کرده و پیام تازه¬ای در راستای آزادی اندیشه و بیان در داده است.
در آستانه ٢٢ بهمن و در چشم¬انداز موج خیزش تازه در این منطقه، پایان سرکوب اندیشه و بیان در جمهوری اسلامی نیز فرارسیده است.
کانون نویسندگان ایران در تبعید
٢٢ بهمن1389
و
چشم¬اندازهای تازه برای آزادی اندیشه و بیان
در آستانه سی و دومین سال¬گرد انقلاب ٥٧ و سال¬روز قیام شکوه¬مند ٢٢ بهمن، خیزش تازه¬ای شمال افریقا و خاورمیانه را در برگرفته و لرزه بر اندام دیکتاتورها و سرکوب¬گران آزادی اندیشه و بیان انداخته و نویدهای تازه¬ای را سر داده است.
سال¬ها سانسور و خفقان و سرکوب مردمی که در محروم¬ترین مناطق جهان کنونی در آفریقا و خاورمیانه اسیر دست چپاول¬گران ثروت¬های عمومی و آزادی¬کشان حرفه¬ای بوده¬اند، اکنون لحظه¬ای تاریخی را پدید آورده است که می¬تواند سرنوشت تازه¬ای برای این منطقه و به طبع آن برای مجموع جهان پیرامونی و ستم¬دیده به بار آورد.
این خیزش تازه، نوید برقراری آزادی را می¬دهد. زبان گشودگی محصول آن خواهد بود و مردم می¬توانند در پی آن، حق خود را تا رسیدن به جامعه¬ای ایده-آل، بدون فقر، ستم و آزادی¬کشی بیان کنند و در پی بنای دنیای بهتر برآیند.
رژیم¬های سرکوبگر مصر و تونس و دیگر دیکتاتورهای منطقه اما نمی¬خواهند با آسانی از سر راه آزادی مردم کنار بروند و در راستای سماجت خود برای سلطه و چپاول، تاکنون خون بسیاری از آزادی¬خواهان و مردم زحمت¬کش و کارگر و گرسنه را بر زمین ریخته اند و هم¬چنان می¬ریزند.
در این میان، حاکمان تبه¬کار جمهوری اسلامی نیز که سال¬ها کشته¬اند و سرکوب کرده¬اند، می¬کوشند که در آستانه ٢٢ بهمن، با سانسور، خفقان، زندان و شکنجه و اعدام که ابعاد بی¬مانند و وحشتناکی به خود گرفته خود را از هرگونه نتایج این خیزش¬های تازه دور نگه دارند. در واقع، سردمداران جمهوری اسلامی¬، با اجرای سیاست¬های سرکوب¬گرانه و شدت دادن به اعدام¬ها نشان می¬دهند از سرایت این موج تازه مبارزاتی به ایران بر خود لرزیده¬اند. آنان می-کوشند تا با تحریف رویدادها و وارونه وانمودن آن¬ها، این خیزش¬ها را اسلامی و در راستای برپایی رژیمی از قماش خود وانمود کنند.
اما چه زیباست پاسخ مردم این منطقه به جمهوری اسلامی که انقلاب¬شان از قماش جمهوری اسلامی نیست و از ترس همین واکنش مردمی هم هست که هم¬پالگی¬های سردمداران جمهوری اسلامی در مصر، حتی از هم¬خوان و هم¬گون شناخته شدن خود با جمهوری اسلامی به هراس می¬افتند و پاسخ مخالف و درشت به رهبر جنایت¬کاران رژیم جمهوری اسلامی می¬دهند. زیرا، افسانه جمهوری اسلامی، حتی برای اسلام¬گرایان منطقه نیز از میان رفته است. سال¬ها سرکوب، آزادی¬کشی و بی¬حقوقی همه جانبه زنان، کارگران، دانش¬جویان، روشنفکران، هنرمندان مردمی و دیگر اقشار مردم ایران، سال¬ها اعدام، زندان و شکنجه و خفقان و سانسور، مردم را در تمام این منطقه از حاکمیت اسلامی روگردان کرده و پیام تازه¬ای در راستای آزادی اندیشه و بیان در داده است.
در آستانه ٢٢ بهمن و در چشم¬انداز موج خیزش تازه در این منطقه، پایان سرکوب اندیشه و بیان در جمهوری اسلامی نیز فرارسیده است.
کانون نویسندگان ایران در تبعید
٢٢ بهمن1389
Sunday, 6 February 2011
ایا مصر رژیمی شبیه رژیم ترکیه خواهد داشت
«مصر ایران نمیشود، ترکیه میشود»
روزنامه زمان نزدیک به حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه در مقاله ای با عنوان «مصر ایران نمیشود، ترکیه میشود» نوشت این ترکیه است که الهام بخش جنبش آزادیخواهی مردم مصر علیه دولت دیکتاتوری مبارک است، نه ایران.
نویسنده این مقاله با اشاره به قیام مردمی در مصر علیه دولت دیکتاتوری حسنی مبارک می نویسد: «فرایند انقلاب در مصر سبب ناراحتی و نگرانی برخی ناظران شده است و این افراد بدون توجه به تجربه بی بدیل ترکیه، بر این باورند که انقلاب مردمی در مصر به الگویی شبیه ایران تبدیل خواهد شد، این افراد از ترس این سرانجام، ترجیح می دهند حکومت مبارک همچنان در قدرت باشد.»
این نویسنده ترک که سابقا مدیر تحریریه روزنامه صاباح و هم اکنون مدیر تحریریه روزنامه استار ترکیه است، می افزاید: «این ناظران نمی توانند درک کنند که هزاران جوان مصری و عرب که به خیابان ها ریختهاند، نه ایران بلکه ترکیه را به عنوان یک الگو مد نظر دارند. این افراد نگران ظاهرا متوجه نیستند که ساختار فرهنگی و اجتماعی مصر با ایران بسیار متفاوت است. از سوی دیگر این ناظران به این مساله توجه ندارند که فریبندگی ایران امروزی صرفا در مواضع این کشور در عداوت و دشمنی با آمریکا و اسراییل خلاصه می شود و نه چیز دیگر
این نویسنده ترک می افزاید: «”درست است که ابزارهایی چون توییتر، فیس بوک و شبکه الجزیره در جریان انقلاب مردمی جاری در مصر نقش ایفا کردهاند اما این ابزارها تنها تسهیل کننده بودهاند. به گمان من این الهام بخشی ترکیه است که نقش اصلی را در خیزش و قیام اخیر در کشورهای عربی و مصر ایفا می کند».
ارگون باباهان در ادامه می نویسد: «ترکیه این الهام بخشی را مرهون الگوی نظام سیاسی خود است که در عین دموکراتیک بودن، باورها و گذشته خود را نیز حفظ کرده است. ترکیه اثبات کرده که یک دموکراسی اسلامی می تواند مدافع ارزش هایی باشد که مطابق با استانداردهای اروپایی باشد، ترکیه نشان داده که چطور یک حزب دموکراتیک و محافظه کار(عدالت و توسعه) می تواند خود را با خواست های مردمی وفق دهد و در نهایت ترکیه این الهام بخشی را مرهون ارتقای استانداردها و کیفیت رفاهی شهروندان خود است».
این مطلب می افزاید: «ترکیه امروز با دارا بودن یک حزب مسلمان و دموکراتیک که در ساختاری دموکراتیک و چند حزبی به قدرت رسیده، تبدیل به الگویی پیشرو در جهان اسلام شده است. حزب عدالت و توسعه با ابزارها و روشهای کاملا دموکراتیک به قدرت رسیده است و در سال های اخیر بدون اینکه به دام یهود ستیزی بیفتد سخت ترین چالش را با اسراییل داشته و تا کنون در برابر واشنگتن و یا دیگر پایتخت های اروپایی سر تعظیم فرود نیاورده است.»
این مطلب می افزاید: «ساختار نظام سیاسی در ترکیه به جوانان جهان عرب الهام می دهد که در ورای دیکتاتوری ها و عملیات انتحاری، گزینه دیگری نیز وجود دارد و این الهام بخشی بود که معترضان مصری در میدان تحریر از اظهارات اردوغان درباره مبارک به شدت استقبال کردند. ( اردوغان هفته پیش به رییس جمهوری مصر پیشنهاد داده بود که صدای مردم خود را بشنود ). مردمی که از سخنان اردوغان استقبال کردند نمی خواهند حکومت دیکتاتوری مبارک را با یک نظام تئوکراتیک (دین سالار) تعویض کنند بلکه خواستار یک دموکراسی شبیه ترکیه هستند
این مطلب در ادامه می افزاید: «اردوغان و حزب عدالت و توسعه (در جهان اسلام) قوی و الهام بخش هستند چون همواره در ۸ سال اخیر، هم در سطح داخلی و هم در عرصه بین المللی مدافع تغییر، دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون و رفاه هستند. آنها (رهبران ترکیه) به واسطه احترامی که برای منطقه قائل هستند در سال های اخیر در بین ملت های منطقه بسیار محبوب شده اند.اردوغان به ملت های مسلمان ثابت کرد که برای مسلمان ها راه دیگری به جز تحقیر در برابر غرب وجود دارد. اردوغان برای اثبات این مساله به جنگ با ارزش های غربی نرفت بلکه به ارزش های غربی جهانشمول احترام گذاشت.»
روزنامه زمان نزدیک به حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه در مقاله ای با عنوان «مصر ایران نمیشود، ترکیه میشود» نوشت این ترکیه است که الهام بخش جنبش آزادیخواهی مردم مصر علیه دولت دیکتاتوری مبارک است، نه ایران.
نویسنده این مقاله با اشاره به قیام مردمی در مصر علیه دولت دیکتاتوری حسنی مبارک می نویسد: «فرایند انقلاب در مصر سبب ناراحتی و نگرانی برخی ناظران شده است و این افراد بدون توجه به تجربه بی بدیل ترکیه، بر این باورند که انقلاب مردمی در مصر به الگویی شبیه ایران تبدیل خواهد شد، این افراد از ترس این سرانجام، ترجیح می دهند حکومت مبارک همچنان در قدرت باشد.»
این نویسنده ترک که سابقا مدیر تحریریه روزنامه صاباح و هم اکنون مدیر تحریریه روزنامه استار ترکیه است، می افزاید: «این ناظران نمی توانند درک کنند که هزاران جوان مصری و عرب که به خیابان ها ریختهاند، نه ایران بلکه ترکیه را به عنوان یک الگو مد نظر دارند. این افراد نگران ظاهرا متوجه نیستند که ساختار فرهنگی و اجتماعی مصر با ایران بسیار متفاوت است. از سوی دیگر این ناظران به این مساله توجه ندارند که فریبندگی ایران امروزی صرفا در مواضع این کشور در عداوت و دشمنی با آمریکا و اسراییل خلاصه می شود و نه چیز دیگر
این نویسنده ترک می افزاید: «”درست است که ابزارهایی چون توییتر، فیس بوک و شبکه الجزیره در جریان انقلاب مردمی جاری در مصر نقش ایفا کردهاند اما این ابزارها تنها تسهیل کننده بودهاند. به گمان من این الهام بخشی ترکیه است که نقش اصلی را در خیزش و قیام اخیر در کشورهای عربی و مصر ایفا می کند».
ارگون باباهان در ادامه می نویسد: «ترکیه این الهام بخشی را مرهون الگوی نظام سیاسی خود است که در عین دموکراتیک بودن، باورها و گذشته خود را نیز حفظ کرده است. ترکیه اثبات کرده که یک دموکراسی اسلامی می تواند مدافع ارزش هایی باشد که مطابق با استانداردهای اروپایی باشد، ترکیه نشان داده که چطور یک حزب دموکراتیک و محافظه کار(عدالت و توسعه) می تواند خود را با خواست های مردمی وفق دهد و در نهایت ترکیه این الهام بخشی را مرهون ارتقای استانداردها و کیفیت رفاهی شهروندان خود است».
این مطلب می افزاید: «ترکیه امروز با دارا بودن یک حزب مسلمان و دموکراتیک که در ساختاری دموکراتیک و چند حزبی به قدرت رسیده، تبدیل به الگویی پیشرو در جهان اسلام شده است. حزب عدالت و توسعه با ابزارها و روشهای کاملا دموکراتیک به قدرت رسیده است و در سال های اخیر بدون اینکه به دام یهود ستیزی بیفتد سخت ترین چالش را با اسراییل داشته و تا کنون در برابر واشنگتن و یا دیگر پایتخت های اروپایی سر تعظیم فرود نیاورده است.»
این مطلب می افزاید: «ساختار نظام سیاسی در ترکیه به جوانان جهان عرب الهام می دهد که در ورای دیکتاتوری ها و عملیات انتحاری، گزینه دیگری نیز وجود دارد و این الهام بخشی بود که معترضان مصری در میدان تحریر از اظهارات اردوغان درباره مبارک به شدت استقبال کردند. ( اردوغان هفته پیش به رییس جمهوری مصر پیشنهاد داده بود که صدای مردم خود را بشنود ). مردمی که از سخنان اردوغان استقبال کردند نمی خواهند حکومت دیکتاتوری مبارک را با یک نظام تئوکراتیک (دین سالار) تعویض کنند بلکه خواستار یک دموکراسی شبیه ترکیه هستند
این مطلب در ادامه می افزاید: «اردوغان و حزب عدالت و توسعه (در جهان اسلام) قوی و الهام بخش هستند چون همواره در ۸ سال اخیر، هم در سطح داخلی و هم در عرصه بین المللی مدافع تغییر، دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون و رفاه هستند. آنها (رهبران ترکیه) به واسطه احترامی که برای منطقه قائل هستند در سال های اخیر در بین ملت های منطقه بسیار محبوب شده اند.اردوغان به ملت های مسلمان ثابت کرد که برای مسلمان ها راه دیگری به جز تحقیر در برابر غرب وجود دارد. اردوغان برای اثبات این مساله به جنگ با ارزش های غربی نرفت بلکه به ارزش های غربی جهانشمول احترام گذاشت.»
مغاله ای از کورش اعتمادی
ابهاماتی چند پیرامون تحولات سیاسی در خاورمیانه
موج جدید از گستردگی نفوذ اسلامگرایی در منطقه باز تکرار تراژدی انقلاب اسلامی ایران در خاورمیانه میباشد. انقلابی که جزء تباهی و سیه روزی برای مردم ایران ره آورد دیگری بهمراه نداشت. همانگونه که اشاره کردم شرایط اجتماعی و سیاسی در تمامی کشورهای درگیر در نزاعهای سیاسی اخیر در منطقه بیانگر این واقعیت است که پتانسیل گروه های اسلامی بیش از جریانات سیاسی عرفی است که قدرت سیاسی را نشانه رفته اند. یقینا ٌ یکی از دلایل اصلی این غیر متوازن بودن قدرت، نفوذِ گسترده مراکز دین و مذهبیون در سطح این جوامع در بین همهء طبقات و اقشار اجتماعی است. بعید بنظر میرسد در چنین وضعیت اجتماعی و سیاسی نابسامان در مدت زمانِ کوتاه گروههای سیاسی غیر دینی بتوانند خود را بسرعت سازمان بدهند و متشکل کنند و مذهبیون افراطی و بنیادگرا یان را از صحنه سیاست دور کنند.
هنوز بدرستی روشن نیست سرانجامِ روندِ تحولات سیاسی در خاورمیانه در پی تلاطمات اجتماعی اخیر چه سمت و سویی خواهند یافت. آیا این دگربارِ شدنها به یک عرفیگری سیاسی و رهائی ملل تحتِ ستم منطقه منتهی خواهد شد؟ و یا جهان باز نظاره گر تهاجمِ بنیادگرایان اسلامی به بنیاد قدرت خواهند بود که روزگاری اندیشه سیاسی رهروان آنها رهنمای خمینی برای تدوین تئوری انقلاب اسلامی بودند؟ در شرایط کنونی این پرسش مهّم پیش روی ما است که این دگرگونیهای سیاسی در کشورهای درگیرِ نزاع چه ماهیتی پیدا خواهند کرد؟ آیا با حادتر شدن بحران و سقوط دولت های خودکامه، سرنوشت سیاسی این کشورها همانند ایران سال 57 خواهند شد که درنبود آگاهی و الگوی سیاسی مدّون،قدرت سیاسی به اسلامگرایانی واگذار شوند تا ببار آورند آن همه فجایع انسانی که تا بامروز بشریت آنها را تجربه نکرده است؟ پرسش این است در صورت بقدرت رسیدن نیروهای بنیادگرای اسلامی در کشورهای مزبور این تحول سیاسی چه تأثیراتی بر روند مبارزات دمکراسیخواهی مردم ایران و منطقه خواهد گذاشت، که مدت زمانی است برآن شده اند تا غولِ استبداد مذهبی را از پای درآورند؟ براستی روندِ تحولات سیاسی در تونس، مصر، لبنان و محتملا ً در یمن و اردن به چه سوئی سوق خواهند یافت؟ و چه تأثیرِ بسزائی در روند ثبات و صلح خاورمیانه خواهند گذاشت؟ سرنوشت سیاسی لبنان و نزاع حزب الله لبنان با دولت اسرائیل چگونه رقم خواهد خورد اگر اخوان المسلمین در مصر، ارشد غنوشی رهبر حزب نهصت اسلامی در تونس و حزب الله در لبنان بر مسند قدرت بنشینند؟ و اینکه توازن قدرت مابین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی در منطقه چگونه خواهد شد اگر تصور کنیم همهء این پیش فرض ها تحقق مادی بیابند؟
بی گمان شرایط سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورهای خاورمیانه که هم اکنون دستخوش تحولات سیاسی شده اند از بسیاری جهات بی شباهت به موقعیت سیاسی ایران در 32 سال پیش نیست، که اسلامگرایان امکان یافتند در نبود یک آلترناتیو سیاسی مترقی تمام و کمال زمام امور را در اختیار گیرند و شریعت اسلام را مبنای قانون اساسی بر مردم ایران تحمیل کنند. امّا آنچه که بیشترین وجوه اشتراک سیاسی این کشورها با ایرانِ دهه 50 را تشکیل میدهند؛ همان نفوذ گسترده سیاسی و اجتماعی مذهبیون در بین مردم بویژه در بخش تهیدستان جامعه و تشتت فکری و سیاسی نیروهای ً سکولار ً و ً ملی ً است. بدیهی است در شرایط کنونی اسلامگرایان به سبب نفوذ گسترده در بین فرودستان جامعه و ناکارآمدی نیروهای عرفی براحتی قادر هستند در فرصتهای استثنائی با بسیج عمومی زمام امور را در اختیار گیرند. از همین رو بسیار دشوار است در این کارزار بزرگ اجتماعی که در بخشهایی از جهان عرب آغاز شده است بسادگی در باره سرنوشت سیاسی هر یک از کشورهای مزبورقضاوت کرد. بطور نمونه آیا تونس الجزایر دیگری است که سرانجام در پی برگزاری یک انتخابات آزاد، گروههای اسلامگرا بتوانند با کسب آرای اکثریت قدرت دولتی را از آن خود کنند؟ مشخص است مصر، یمن و لبنان تا حدودی وضعیت سیاسی روشن تری را دارند و میدانیم در این کشورها گروههای اسلامگرا قوی تر و سازمان یافته تر از گروه های سیاسی غیر دینی هستند. همه میدانیم گروه اخوان المسلمین که در مصر سابقه و تجربه مبارزاتی 90 ساله دارد، بسیارسازمان یافته تر و مصمم تر از خمینی و دارودسته اش در دهه 50 برای کسب قدرت سیاسی تلاش میکنند. و پیشتر میدانیم جریان اخوان المسلین در مصر، گروه القاعده در یمن و حزب الله در لبنان مدت زمانِ طولانی است توانسته اند با کمک های مالی حکومتهای منطقه از جمله عربستان سعودی و جمهوری اسلامی پایگاههای وسیعی در کشورهای مزبور خود و منطقه بر پا کنند. بعبارتی دیگر آنها بسیار آماده تر از آیت الله ها و مسلمانان اهل سیاست ایرانی در اندیشه تصاحب قدرت سیاسی برای برقراری یک نظام اسلامی هستند. بی شک تغییر و تحولات سیاسی در دو کشور مصر و لبنان آنهم بسود اسلامگرایان موجب دگرگونی وسیعی در روند زندگی سیاسی در منطقه خواهد شد. روشن است تحولات سیاسی اخیر بویژه در مصر، تونس و لبنان بسود اسلامگرایان بسیاری از معادلات سیاسی در منطقه را دگرگون خواهد ساخت؛ روند صلح مابین فلسطینها و اسرائیل را دستخوش تغییرات اساسی خواهد کرد و کشمکش دو قدرت منطقه، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی، وارد فاز جدیدی خواهد شد و مسلما ً روند جنبش دموکراسیخواهی در منطقه از جمله ایران مختل و بشدت تعضیف خواهد شد.
بهررو میبایست آماده بود تا در صورت به ثمر رسیدن تحولات سیاسی اخیر در کشورهای مزبور خود را برای دوران جدید از بحران های سیاسی در خاورمیانه آماده سازیم. موج جدید از گستردگی نفوذ اسلامگرایی در منطقه باز تکرار تراژدی انقلاب اسلامی ایران در خاورمیانه میباشد. انقلابی که جزء تباهی و سیه روزی برای مردم ایران ره آورد دیگری بهمراه نداشت. همانگونه که اشاره کردم شرایط اجتماعی و سیاسی در تمامی کشورهای درگیر در نزاعهای سیاسی اخیر در منطقه بیانگر این واقعیت است که پتانسیل گروه های اسلامی بیش از جریانات سیاسی عرفی است که قدرت سیاسی را نشانه رفته اند. یقینا ٌ یکی از دلایل اصلی این غیرمتوازن بودن قدرت، نفوذِ گسترده مراکز دین و مذهبیون در سطح این جوامع در بین همهء طبقات و اقشار اجتماعی است. بعید بنظر میرسد در چنین وضعیت اجتماعی و سیاسی نابسامان در مدت زمانِ کوتاه گروههای سیاسی غیر دینی بتوانند خود را بسرعت سازمان بدهند و متشکل کنند و مذهبیون افراطی و بنیادگرا یان را از صحنه سیاست دور کنند.
بی شک اگر در شرایط کنونی جنبش رهائبخش مردم ایران که از دوسال پیش آغاز شده بود، تداوم میافت و به نتایج منطقی دست مییافت شرایط سیاسی امروز در خاورمیانه به گونه ای دیگر تغییر میکرد. کاملا ً مشهود است با توّجه به گذشت 32 سال از حاکمیت نکبت بار جمهوری اسلامی بر ایران، جنبه هایی از مبارزات مردم ایران علیه رژیم اسلامی ضددین باشد. امّا با توجه به فروکش کردن این مبارزات و اوجگیری مبارزات مردمان دیگر در برخی از کشورهای عربی که بار مبارزاتی و اندیشه های سیاسی آنها متأثر از مذهب و آئین اسلام میباشند، موجب کاهش رشد و تعضیف جنبش دمکراسیخواهی دیگر ملل منطقه خواهد شد. در همین رابطه میتوان این ارزیابی را از هم اکنون از مبارزات آغاز شده مردم کشورهای مزبور داشت که به سبب نفوذ گسترده ای که نهادهای دین به لحاظ معنوی در سطح جوامع دارند، جنبه های دینی این مبارزات اجتماعی قوی تر میباشند. پایگاه دین در این کشورها گسترده و نهادهای سیاسی غیر دینی فاقد نفوذ در بین مردم میباشند، از این رو شانس بقدرت رسیدنِ مذهبیون در کشورهای مزبور همانند ایران در سال 57 بیش از هر نیروی آزادیخواه و غیر دینی خواهند بود. از همین رو نمی بایست چندان خوشبین بود که گستردگی این مبارزات علیه خودکامگی به نتایج مطلوب و آزادیخواهانه دست بیابند. بزبانی دیگر جنبش اعتراضی مردم تونس، مصر، یمن، اردن و لبنان هیچ روزنهِ امید برای رهائی ملل این منطقه ترسیم نمی کنند چرا که همچنان نقش دین و مذهبیون در این کارزارهای اجتماعی و سیاسی نقشی تعیین کننده میباشند. دین عاملی بازدارنده برای پیشرفت، ترقی و تمایلات دمکراسیخواه در منطقه محسوب میشود که بی شک بیشترین آسیب های اجتماعی و سیاسی برسرنوشت و زندگی مردمانِ منطقه وارد میسازد.
کورش اعتمادی
استهکلم 6 فوریه 2011
موج جدید از گستردگی نفوذ اسلامگرایی در منطقه باز تکرار تراژدی انقلاب اسلامی ایران در خاورمیانه میباشد. انقلابی که جزء تباهی و سیه روزی برای مردم ایران ره آورد دیگری بهمراه نداشت. همانگونه که اشاره کردم شرایط اجتماعی و سیاسی در تمامی کشورهای درگیر در نزاعهای سیاسی اخیر در منطقه بیانگر این واقعیت است که پتانسیل گروه های اسلامی بیش از جریانات سیاسی عرفی است که قدرت سیاسی را نشانه رفته اند. یقینا ٌ یکی از دلایل اصلی این غیر متوازن بودن قدرت، نفوذِ گسترده مراکز دین و مذهبیون در سطح این جوامع در بین همهء طبقات و اقشار اجتماعی است. بعید بنظر میرسد در چنین وضعیت اجتماعی و سیاسی نابسامان در مدت زمانِ کوتاه گروههای سیاسی غیر دینی بتوانند خود را بسرعت سازمان بدهند و متشکل کنند و مذهبیون افراطی و بنیادگرا یان را از صحنه سیاست دور کنند.
هنوز بدرستی روشن نیست سرانجامِ روندِ تحولات سیاسی در خاورمیانه در پی تلاطمات اجتماعی اخیر چه سمت و سویی خواهند یافت. آیا این دگربارِ شدنها به یک عرفیگری سیاسی و رهائی ملل تحتِ ستم منطقه منتهی خواهد شد؟ و یا جهان باز نظاره گر تهاجمِ بنیادگرایان اسلامی به بنیاد قدرت خواهند بود که روزگاری اندیشه سیاسی رهروان آنها رهنمای خمینی برای تدوین تئوری انقلاب اسلامی بودند؟ در شرایط کنونی این پرسش مهّم پیش روی ما است که این دگرگونیهای سیاسی در کشورهای درگیرِ نزاع چه ماهیتی پیدا خواهند کرد؟ آیا با حادتر شدن بحران و سقوط دولت های خودکامه، سرنوشت سیاسی این کشورها همانند ایران سال 57 خواهند شد که درنبود آگاهی و الگوی سیاسی مدّون،قدرت سیاسی به اسلامگرایانی واگذار شوند تا ببار آورند آن همه فجایع انسانی که تا بامروز بشریت آنها را تجربه نکرده است؟ پرسش این است در صورت بقدرت رسیدن نیروهای بنیادگرای اسلامی در کشورهای مزبور این تحول سیاسی چه تأثیراتی بر روند مبارزات دمکراسیخواهی مردم ایران و منطقه خواهد گذاشت، که مدت زمانی است برآن شده اند تا غولِ استبداد مذهبی را از پای درآورند؟ براستی روندِ تحولات سیاسی در تونس، مصر، لبنان و محتملا ً در یمن و اردن به چه سوئی سوق خواهند یافت؟ و چه تأثیرِ بسزائی در روند ثبات و صلح خاورمیانه خواهند گذاشت؟ سرنوشت سیاسی لبنان و نزاع حزب الله لبنان با دولت اسرائیل چگونه رقم خواهد خورد اگر اخوان المسلمین در مصر، ارشد غنوشی رهبر حزب نهصت اسلامی در تونس و حزب الله در لبنان بر مسند قدرت بنشینند؟ و اینکه توازن قدرت مابین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی در منطقه چگونه خواهد شد اگر تصور کنیم همهء این پیش فرض ها تحقق مادی بیابند؟
بی گمان شرایط سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورهای خاورمیانه که هم اکنون دستخوش تحولات سیاسی شده اند از بسیاری جهات بی شباهت به موقعیت سیاسی ایران در 32 سال پیش نیست، که اسلامگرایان امکان یافتند در نبود یک آلترناتیو سیاسی مترقی تمام و کمال زمام امور را در اختیار گیرند و شریعت اسلام را مبنای قانون اساسی بر مردم ایران تحمیل کنند. امّا آنچه که بیشترین وجوه اشتراک سیاسی این کشورها با ایرانِ دهه 50 را تشکیل میدهند؛ همان نفوذ گسترده سیاسی و اجتماعی مذهبیون در بین مردم بویژه در بخش تهیدستان جامعه و تشتت فکری و سیاسی نیروهای ً سکولار ً و ً ملی ً است. بدیهی است در شرایط کنونی اسلامگرایان به سبب نفوذ گسترده در بین فرودستان جامعه و ناکارآمدی نیروهای عرفی براحتی قادر هستند در فرصتهای استثنائی با بسیج عمومی زمام امور را در اختیار گیرند. از همین رو بسیار دشوار است در این کارزار بزرگ اجتماعی که در بخشهایی از جهان عرب آغاز شده است بسادگی در باره سرنوشت سیاسی هر یک از کشورهای مزبورقضاوت کرد. بطور نمونه آیا تونس الجزایر دیگری است که سرانجام در پی برگزاری یک انتخابات آزاد، گروههای اسلامگرا بتوانند با کسب آرای اکثریت قدرت دولتی را از آن خود کنند؟ مشخص است مصر، یمن و لبنان تا حدودی وضعیت سیاسی روشن تری را دارند و میدانیم در این کشورها گروههای اسلامگرا قوی تر و سازمان یافته تر از گروه های سیاسی غیر دینی هستند. همه میدانیم گروه اخوان المسلمین که در مصر سابقه و تجربه مبارزاتی 90 ساله دارد، بسیارسازمان یافته تر و مصمم تر از خمینی و دارودسته اش در دهه 50 برای کسب قدرت سیاسی تلاش میکنند. و پیشتر میدانیم جریان اخوان المسلین در مصر، گروه القاعده در یمن و حزب الله در لبنان مدت زمانِ طولانی است توانسته اند با کمک های مالی حکومتهای منطقه از جمله عربستان سعودی و جمهوری اسلامی پایگاههای وسیعی در کشورهای مزبور خود و منطقه بر پا کنند. بعبارتی دیگر آنها بسیار آماده تر از آیت الله ها و مسلمانان اهل سیاست ایرانی در اندیشه تصاحب قدرت سیاسی برای برقراری یک نظام اسلامی هستند. بی شک تغییر و تحولات سیاسی در دو کشور مصر و لبنان آنهم بسود اسلامگرایان موجب دگرگونی وسیعی در روند زندگی سیاسی در منطقه خواهد شد. روشن است تحولات سیاسی اخیر بویژه در مصر، تونس و لبنان بسود اسلامگرایان بسیاری از معادلات سیاسی در منطقه را دگرگون خواهد ساخت؛ روند صلح مابین فلسطینها و اسرائیل را دستخوش تغییرات اساسی خواهد کرد و کشمکش دو قدرت منطقه، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی، وارد فاز جدیدی خواهد شد و مسلما ً روند جنبش دموکراسیخواهی در منطقه از جمله ایران مختل و بشدت تعضیف خواهد شد.
بهررو میبایست آماده بود تا در صورت به ثمر رسیدن تحولات سیاسی اخیر در کشورهای مزبور خود را برای دوران جدید از بحران های سیاسی در خاورمیانه آماده سازیم. موج جدید از گستردگی نفوذ اسلامگرایی در منطقه باز تکرار تراژدی انقلاب اسلامی ایران در خاورمیانه میباشد. انقلابی که جزء تباهی و سیه روزی برای مردم ایران ره آورد دیگری بهمراه نداشت. همانگونه که اشاره کردم شرایط اجتماعی و سیاسی در تمامی کشورهای درگیر در نزاعهای سیاسی اخیر در منطقه بیانگر این واقعیت است که پتانسیل گروه های اسلامی بیش از جریانات سیاسی عرفی است که قدرت سیاسی را نشانه رفته اند. یقینا ٌ یکی از دلایل اصلی این غیرمتوازن بودن قدرت، نفوذِ گسترده مراکز دین و مذهبیون در سطح این جوامع در بین همهء طبقات و اقشار اجتماعی است. بعید بنظر میرسد در چنین وضعیت اجتماعی و سیاسی نابسامان در مدت زمانِ کوتاه گروههای سیاسی غیر دینی بتوانند خود را بسرعت سازمان بدهند و متشکل کنند و مذهبیون افراطی و بنیادگرا یان را از صحنه سیاست دور کنند.
بی شک اگر در شرایط کنونی جنبش رهائبخش مردم ایران که از دوسال پیش آغاز شده بود، تداوم میافت و به نتایج منطقی دست مییافت شرایط سیاسی امروز در خاورمیانه به گونه ای دیگر تغییر میکرد. کاملا ً مشهود است با توّجه به گذشت 32 سال از حاکمیت نکبت بار جمهوری اسلامی بر ایران، جنبه هایی از مبارزات مردم ایران علیه رژیم اسلامی ضددین باشد. امّا با توجه به فروکش کردن این مبارزات و اوجگیری مبارزات مردمان دیگر در برخی از کشورهای عربی که بار مبارزاتی و اندیشه های سیاسی آنها متأثر از مذهب و آئین اسلام میباشند، موجب کاهش رشد و تعضیف جنبش دمکراسیخواهی دیگر ملل منطقه خواهد شد. در همین رابطه میتوان این ارزیابی را از هم اکنون از مبارزات آغاز شده مردم کشورهای مزبور داشت که به سبب نفوذ گسترده ای که نهادهای دین به لحاظ معنوی در سطح جوامع دارند، جنبه های دینی این مبارزات اجتماعی قوی تر میباشند. پایگاه دین در این کشورها گسترده و نهادهای سیاسی غیر دینی فاقد نفوذ در بین مردم میباشند، از این رو شانس بقدرت رسیدنِ مذهبیون در کشورهای مزبور همانند ایران در سال 57 بیش از هر نیروی آزادیخواه و غیر دینی خواهند بود. از همین رو نمی بایست چندان خوشبین بود که گستردگی این مبارزات علیه خودکامگی به نتایج مطلوب و آزادیخواهانه دست بیابند. بزبانی دیگر جنبش اعتراضی مردم تونس، مصر، یمن، اردن و لبنان هیچ روزنهِ امید برای رهائی ملل این منطقه ترسیم نمی کنند چرا که همچنان نقش دین و مذهبیون در این کارزارهای اجتماعی و سیاسی نقشی تعیین کننده میباشند. دین عاملی بازدارنده برای پیشرفت، ترقی و تمایلات دمکراسیخواه در منطقه محسوب میشود که بی شک بیشترین آسیب های اجتماعی و سیاسی برسرنوشت و زندگی مردمانِ منطقه وارد میسازد.
کورش اعتمادی
استهکلم 6 فوریه 2011
اعدام 121 نفر در یک هفته در ایران
محسنی اژه ای اعدام های پنهانی اعلام نشده در بيرجند را مورد تاييد قرار داد،
قبل از آنکه دو گزارشگررسازمان ملل خواستار توقف اعدام هاواعزام گزارشگر ويژه به ايران شدند ، غلامحسين محسنی اژه دادستان کل کشور به اعدام برخی از زندانيان درزندان بيرجند اشاره کرد و از اعدام های ديگر طی روزهای آينده خبر داد. اين درحالی است که منابع رسمی از جمله دادستانی کل کشور و دادگستری استان خراسان جنوبی تا کنون خبری درخصوص اعدام زندانيان موادمخدر در ۱۱ بهمن در زندان بيرجند منتشر نکرده اند.
دادستان کل کشور روز ۱۱ بهمن ماه درجمع خبرنگاران گفت:«سحرگاه امروز تعدادی از قاچاقچيان مواد مخدر در بيرجند اعدام شدند و طی روزهای گذشته نيز تعدادی از قاچاقچيان مواد مخدر در تهران و کرج اعدام شدند
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران اطلاعات موثقی را از منابع محلی دريافت کرده است که نشان می دهد که طی ماه های گذشته دهها نفر از متهمان موادمخدر در زندان بيرجند به دار آويخته شدند. همچون اعدام های صورت گرفته در زندان وکيل آباد مشهد که در گزارش کارشناسان سازمان ملل نيز به آن اشاره شده است، مقامات قضايی از اعلام اعدام های گسترده پنهانی در اين زندان خودداری کرده اند. يک منبع موثق به کمپين گفت که طی پنج ماه گذشته بيش از پنجاه نفر از متهمان مواد در اين زندان اعدام شده اند. با توجه به اينکه هيچ خبری در خصوص اعدام زندانيان موسوم به موادمخدری از اين زندان منتشر نشده کمپين در تلاش است تا به جزييات وضعيت اعدام ها دراين زندان دست يابد با اين وجود تصريح دادستان کل کشور مبنی بر وقوع اعدام ها در اين زندان نشان دهنده وقوع جريان اعدام در اين زندان می باشد.
خبر اعدام های مورد اشاره اژه ای در تهران و کرج پيش از اين در رسانه های رسمی دولت و يا قوه قضائيه ايران منتشر نشده است. اين درحالی که است که طی ماه های گذشته کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران اطلاعاتی مبنی بر اجرای احکام در برخی زندان ها – ازجمله زندان وکيل آباد مشهد و زندان بيرجند- دريافت کرده بود که توسط دستگاه قضايی اعلام نشده بود. طبق اطلاعاتی که يک منبع موثق در اختيار کمپين قرار داده است اعدام های زندان بيرجند نيز مشابه با اعدام های زندان وکيل آباد مشهد به صورت ناگهانی صورت گرفته و خانواده ها ووکلا هيچ اطلاعی از وقوع اعدام ها نداشته است. اين درحالی است که طبق قوانين جمهوری اسلامی پيش از اعدام بايد خانواده ها ووکلا از زمان اجرای حکم مطلع شوند.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران معتقد است که اظهارات دادستان کل کشور نشان دهنده اجرای مجازات اعدام در برخی زندان هاست که به صورت رسمی اعلام نمی شود.
اين اظهارات محسنی اژه ای در کنفرانس خبری اش در روز يازده بهمن در مورد اعدام های صورت گرفته در زندان بيرجند ، يک نمونه از اعدام های پنهانی در اين زندان است.
از زمانی که محسنی اژه ای به صندلی دادستان کل کشور تکيه زده است سرعت اعدام ها روند سرسامآوری به خود گرفته و علاوه بر افزايش اعدام های اعلام شده، اعدام های پنهانی و مخفی که توسط مقامات قضاييه به رسانه ها اعلام نمی شود نيز افزايش يافته است. در برخی هفته ها موارد تعداد اعدام هايی که اعلام نمی شود چندين مرتبه از اعدام های اعلام شده بيشتر است.
جبهه ملی ایران در خارج از کشورهر نوع اعدام را شدیدا محکوم میتماید و مطمئن است که در راه مبارزه با جمهوری اسلامی اعدامها خللی وارد نخواهد ساخت
قبل از آنکه دو گزارشگررسازمان ملل خواستار توقف اعدام هاواعزام گزارشگر ويژه به ايران شدند ، غلامحسين محسنی اژه دادستان کل کشور به اعدام برخی از زندانيان درزندان بيرجند اشاره کرد و از اعدام های ديگر طی روزهای آينده خبر داد. اين درحالی است که منابع رسمی از جمله دادستانی کل کشور و دادگستری استان خراسان جنوبی تا کنون خبری درخصوص اعدام زندانيان موادمخدر در ۱۱ بهمن در زندان بيرجند منتشر نکرده اند.
دادستان کل کشور روز ۱۱ بهمن ماه درجمع خبرنگاران گفت:«سحرگاه امروز تعدادی از قاچاقچيان مواد مخدر در بيرجند اعدام شدند و طی روزهای گذشته نيز تعدادی از قاچاقچيان مواد مخدر در تهران و کرج اعدام شدند
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران اطلاعات موثقی را از منابع محلی دريافت کرده است که نشان می دهد که طی ماه های گذشته دهها نفر از متهمان موادمخدر در زندان بيرجند به دار آويخته شدند. همچون اعدام های صورت گرفته در زندان وکيل آباد مشهد که در گزارش کارشناسان سازمان ملل نيز به آن اشاره شده است، مقامات قضايی از اعلام اعدام های گسترده پنهانی در اين زندان خودداری کرده اند. يک منبع موثق به کمپين گفت که طی پنج ماه گذشته بيش از پنجاه نفر از متهمان مواد در اين زندان اعدام شده اند. با توجه به اينکه هيچ خبری در خصوص اعدام زندانيان موسوم به موادمخدری از اين زندان منتشر نشده کمپين در تلاش است تا به جزييات وضعيت اعدام ها دراين زندان دست يابد با اين وجود تصريح دادستان کل کشور مبنی بر وقوع اعدام ها در اين زندان نشان دهنده وقوع جريان اعدام در اين زندان می باشد.
خبر اعدام های مورد اشاره اژه ای در تهران و کرج پيش از اين در رسانه های رسمی دولت و يا قوه قضائيه ايران منتشر نشده است. اين درحالی که است که طی ماه های گذشته کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران اطلاعاتی مبنی بر اجرای احکام در برخی زندان ها – ازجمله زندان وکيل آباد مشهد و زندان بيرجند- دريافت کرده بود که توسط دستگاه قضايی اعلام نشده بود. طبق اطلاعاتی که يک منبع موثق در اختيار کمپين قرار داده است اعدام های زندان بيرجند نيز مشابه با اعدام های زندان وکيل آباد مشهد به صورت ناگهانی صورت گرفته و خانواده ها ووکلا هيچ اطلاعی از وقوع اعدام ها نداشته است. اين درحالی است که طبق قوانين جمهوری اسلامی پيش از اعدام بايد خانواده ها ووکلا از زمان اجرای حکم مطلع شوند.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران معتقد است که اظهارات دادستان کل کشور نشان دهنده اجرای مجازات اعدام در برخی زندان هاست که به صورت رسمی اعلام نمی شود.
اين اظهارات محسنی اژه ای در کنفرانس خبری اش در روز يازده بهمن در مورد اعدام های صورت گرفته در زندان بيرجند ، يک نمونه از اعدام های پنهانی در اين زندان است.
از زمانی که محسنی اژه ای به صندلی دادستان کل کشور تکيه زده است سرعت اعدام ها روند سرسامآوری به خود گرفته و علاوه بر افزايش اعدام های اعلام شده، اعدام های پنهانی و مخفی که توسط مقامات قضاييه به رسانه ها اعلام نمی شود نيز افزايش يافته است. در برخی هفته ها موارد تعداد اعدام هايی که اعلام نمی شود چندين مرتبه از اعدام های اعلام شده بيشتر است.
جبهه ملی ایران در خارج از کشورهر نوع اعدام را شدیدا محکوم میتماید و مطمئن است که در راه مبارزه با جمهوری اسلامی اعدامها خللی وارد نخواهد ساخت
Saturday, 5 February 2011
سخنرانی دکتر رئیس دانا
دیدار و سخنرانی دکتر فریبرز رییس دانا در جلسه سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران
روز گذشته دکتر فریبرز رییس دانا، اقتصاددان ،عضو کانون نویسندگان ایران و از مبارزین ملی باسابقه که چندی پیش به دلیل انتقاد از طرح حذف یارانه ها توسط محمود احمدی نژاد توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردیده حدود یکماه را در بازداشتگاه بند 209 به سر برد، به دعوت مهندس کوروش زعیم و مهندس سمیرا جمشیدی، عضو شورای مرکزی و مسئول سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران در نشست این سازمان حضور یافته، به سخنرانی پرداخت.
رییس دانا ضمن بیان خاطراتی از دوران بازداشت و نحوه بازداشتش، انتقادات خود نسبت به طرح حذف یارانه ها را تکرار نموده ، با توضیح پدیده شوک درمانی و آراء فریدمن درباره وضعیت اقتصادی پس از کودتای پینوشه در شیلی، از نحوه شکلگیری سرمایه داری نظامی در ایران سخن گفت و با توجه به سرکوب طبقه متوسط در ایران خواهان همگرایی روشنفکران سوسیالیست و لیبرال گردید.
در پایان این مراسم کوروش زعیم ، جمال درودی و پیمان عارف طی سخنانی به قدردانی از کوششهای سیاسی-اجتماعی رییس دانا پرداختند.
روز گذشته دکتر فریبرز رییس دانا، اقتصاددان ،عضو کانون نویسندگان ایران و از مبارزین ملی باسابقه که چندی پیش به دلیل انتقاد از طرح حذف یارانه ها توسط محمود احمدی نژاد توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردیده حدود یکماه را در بازداشتگاه بند 209 به سر برد، به دعوت مهندس کوروش زعیم و مهندس سمیرا جمشیدی، عضو شورای مرکزی و مسئول سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران در نشست این سازمان حضور یافته، به سخنرانی پرداخت.
رییس دانا ضمن بیان خاطراتی از دوران بازداشت و نحوه بازداشتش، انتقادات خود نسبت به طرح حذف یارانه ها را تکرار نموده ، با توضیح پدیده شوک درمانی و آراء فریدمن درباره وضعیت اقتصادی پس از کودتای پینوشه در شیلی، از نحوه شکلگیری سرمایه داری نظامی در ایران سخن گفت و با توجه به سرکوب طبقه متوسط در ایران خواهان همگرایی روشنفکران سوسیالیست و لیبرال گردید.
در پایان این مراسم کوروش زعیم ، جمال درودی و پیمان عارف طی سخنانی به قدردانی از کوششهای سیاسی-اجتماعی رییس دانا پرداختند.
Friday, 4 February 2011
مقاله از اقای علی ضرابی
تونس پیشگام نهضت ملی افریقا و خاورمیانه
درباره تونس که موتور جنبش آزادیخواهانه افریقا و خاورمیانه را به حرکت درآورده بیشتر بدانیم
میدانستم که فرزانه دانشمند و پژوهشگر ارجمند اردشیر لطفعلیان در سالهای قبل از انقلاب مقام شامخی در سفارت ایران در تونس داشت به همین جهت از ایشان خواستم تا حدودی مرا از این تونسی که مردم آرام و صلح جوی آن یک مرتبه به حرکت در آمدند و تیشه بر بنیاد ظلم و ستم دیکتاتور فرود آوردند و اینکه این کشور در چه وضع جغرافیایی و تاریخی قرار دارد.، اطلاعات مختصری را در حدود گنجایش اين مقاله در اختیار من بگذارند. با تشکر از بذل لطف ایشان : تونس به گفته ایشان کشوری است که از غرب به الجزایرو از جنوب شرقی به لیبی و از شمال به دریای مدیترانه محدود میشود و مساحت آن حدود 64000 هزارمایل مربع میباشد . جمعیت آن در حال حاضر ، حدود یازده میلیون نفر استد. این مطلب برای خوانندگان باید روشن باشد که قبل از استقلال ، این کشور و الجزایر که مدتها تحت الحمایه فرانسه بودند ، مغرب نامیده میشد . پس از استقلال به همت دو مرد مبارز و میهن خواه ، حبیب بورقیبه و بن بلا مغرب به دو بخش تقسیم شد. تونس استقلال یافت و مردم حبیب بورقیبه را به پاس خدمات او در امر به استقلال رسانیدن تونس به ریاست جمهوری برگزیدند.
حرکت های استقلال طلبانه ملل شرق و بیداری مردم این کشورها با الهام سیاستمداران تیزهوش آنها از جنبش ازادیخواهانه ملت ایران و ملی شدن صنعت نفت و اخراج انگلیس ها به وسیله زنده یاد دکترمصدق شروع شد. تأثیر قیام ملی دولت و ملت ایران نه تنها مردم مغرب را بیدار کرد که مردم مصر نیز با کپی برداری از ملی شدن صنعت نفت ایران ، کانال سوئز را ملی کردند.
شاید لازم به تذکر باشد که مغرب در گذشته های خیلی دور کارتاژ نامیده میشد که هنوز شهرک کوچکی به همین نام در تونس با قیست و مدتها روسها آنجا را در تصرف داشتند . در قرن هشتم میلادی اعراب کارتاژ را فتح نمودند و دین اسلام را در آنجا ترویج دادند . اما مغرب در سال 1881 تحت الحمایه دولت فرانسه قرار گرفت و همانطور که گفته شد در جریان ملی شدن صنعت نفت و شکست و اخراج انگلیس ها در ایران، بورقبیه و بن بلا هم قبول کردند که حق گرفتنی است و ملت مغرب را برای نجات از زیر یوغ استعمار هدایت و موفق به نجات مغرب شدند.
اما ملت تازه به استقلال رسیده تونس نیز دچار کودتایی شدند زین العابدین علی که یکی از ژنرال های قسم خورده به حبیب بورقبیه رئیس جمهور مورد علاقه مردم بود علیه بورقیبه کودتایی نمود و بورقیبه را در دهی تبعید کرد و خود زمام امور را بدست گرفت . او با ملت تونس کرد آنچه نتیجه اش را دید. زین العابدین و همسر او خانم لیلا طرابلسی همراه خویشان خود زندگی اشرافی فامیلی در تونس ترتیب داده بود. برادر او نیز بیوه یاسر عرفات زندگانی شاهانه ای ترتیب داده بود . پس از فرار زین العابدین بعضی از این خویشان دربار لیلی توانستند از تونس بگریزند. جالب اینکه شنیده شد که تمام اطرافيان حسنی مبارک هم این شیوه را پسندیده اند یعنی فرار را بهتر از قرار دیدند بخصوص پس از اعینکه مبارک از ملت خواست که به او فرصت دهند تا سپتامبر به ریاست جمهوری خود ادامه دهد؟
درباره تونس که موتور جنبش آزادیخواهانه افریقا و خاورمیانه را به حرکت درآورده بیشتر بدانیم
میدانستم که فرزانه دانشمند و پژوهشگر ارجمند اردشیر لطفعلیان در سالهای قبل از انقلاب مقام شامخی در سفارت ایران در تونس داشت به همین جهت از ایشان خواستم تا حدودی مرا از این تونسی که مردم آرام و صلح جوی آن یک مرتبه به حرکت در آمدند و تیشه بر بنیاد ظلم و ستم دیکتاتور فرود آوردند و اینکه این کشور در چه وضع جغرافیایی و تاریخی قرار دارد.، اطلاعات مختصری را در حدود گنجایش اين مقاله در اختیار من بگذارند. با تشکر از بذل لطف ایشان : تونس به گفته ایشان کشوری است که از غرب به الجزایرو از جنوب شرقی به لیبی و از شمال به دریای مدیترانه محدود میشود و مساحت آن حدود 64000 هزارمایل مربع میباشد . جمعیت آن در حال حاضر ، حدود یازده میلیون نفر استد. این مطلب برای خوانندگان باید روشن باشد که قبل از استقلال ، این کشور و الجزایر که مدتها تحت الحمایه فرانسه بودند ، مغرب نامیده میشد . پس از استقلال به همت دو مرد مبارز و میهن خواه ، حبیب بورقیبه و بن بلا مغرب به دو بخش تقسیم شد. تونس استقلال یافت و مردم حبیب بورقیبه را به پاس خدمات او در امر به استقلال رسانیدن تونس به ریاست جمهوری برگزیدند.
حرکت های استقلال طلبانه ملل شرق و بیداری مردم این کشورها با الهام سیاستمداران تیزهوش آنها از جنبش ازادیخواهانه ملت ایران و ملی شدن صنعت نفت و اخراج انگلیس ها به وسیله زنده یاد دکترمصدق شروع شد. تأثیر قیام ملی دولت و ملت ایران نه تنها مردم مغرب را بیدار کرد که مردم مصر نیز با کپی برداری از ملی شدن صنعت نفت ایران ، کانال سوئز را ملی کردند.
شاید لازم به تذکر باشد که مغرب در گذشته های خیلی دور کارتاژ نامیده میشد که هنوز شهرک کوچکی به همین نام در تونس با قیست و مدتها روسها آنجا را در تصرف داشتند . در قرن هشتم میلادی اعراب کارتاژ را فتح نمودند و دین اسلام را در آنجا ترویج دادند . اما مغرب در سال 1881 تحت الحمایه دولت فرانسه قرار گرفت و همانطور که گفته شد در جریان ملی شدن صنعت نفت و شکست و اخراج انگلیس ها در ایران، بورقبیه و بن بلا هم قبول کردند که حق گرفتنی است و ملت مغرب را برای نجات از زیر یوغ استعمار هدایت و موفق به نجات مغرب شدند.
اما ملت تازه به استقلال رسیده تونس نیز دچار کودتایی شدند زین العابدین علی که یکی از ژنرال های قسم خورده به حبیب بورقبیه رئیس جمهور مورد علاقه مردم بود علیه بورقیبه کودتایی نمود و بورقیبه را در دهی تبعید کرد و خود زمام امور را بدست گرفت . او با ملت تونس کرد آنچه نتیجه اش را دید. زین العابدین و همسر او خانم لیلا طرابلسی همراه خویشان خود زندگی اشرافی فامیلی در تونس ترتیب داده بود. برادر او نیز بیوه یاسر عرفات زندگانی شاهانه ای ترتیب داده بود . پس از فرار زین العابدین بعضی از این خویشان دربار لیلی توانستند از تونس بگریزند. جالب اینکه شنیده شد که تمام اطرافيان حسنی مبارک هم این شیوه را پسندیده اند یعنی فرار را بهتر از قرار دیدند بخصوص پس از اعینکه مبارک از ملت خواست که به او فرصت دهند تا سپتامبر به ریاست جمهوری خود ادامه دهد؟
Thursday, 3 February 2011
کنفرانسی بمناسبت شصتمین سال نخست وزیری دکتر مصدق
بنیاد دانشگاهی دکتر مصدق در دانشگاه نورت ایسترن ایلینوی برگزار می نماید:
بررسی چگونگی و روش های دستیابی به دموکراسی در ایران
(١٠ تا ١٢ ماه مارس ٢٠١١
دانشگاه نورت ایسترن ایلینوی، شیکاگو
نزدیک به صد و پنج سا ل پیش ایرانیان با انقلاب مشروطه برای نخستین بار دارای حکومت دموکراسی مبتنی بر اراده ی مردم در چهارچوب یک قانون اساسی مدون شدند. جهل و پنج سال پس از آن حکومت دکتر محمد مصدق با پشتیبانی مردم و با تکیه بر اصول اساسی مشروطیت، استقلال، آزادی و حاکمیت ملی، مبدل به سرمشقی درخشان و بارز از تجربه و تمرین دموکراسی در تاریخ ایران شد. در سال ١٩٥١، دکتر مصدق با ملی کردن صنعت نفت بنیاد استقلال سیاسی و توسعه اقتصادی ایران را بنا نهاد و با هدف اجرای قانون ملی شدن و تامین آزادی های اساسی در چهارچوب دموکراسی پارلمانی بوسیله ی انتخابات آزاد بعنوان برنامه اصلی دولت خود، با رای تمایل مجلس نخست وزیر ایران شد.
امروزبا گذشت نزدیک به شصت سال از آغاز حکومت دکتر مصدق، کشور ایران با جمعیتی جوان و با انبوه ظرفیت های پیشرفت درعرصه ی جهانی بهم پیوسته، نیازمند شکوفایی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. بنابرتجربه ودرس های تاریخی جهان، بدون برخورداری از آزادی، دموکراسی سیاسی و عدالت اجتماعی، امکان چنین شکوفایی نیست. در سال ١٣٨٨، مردم ایران با حرکت اعتراضی صلح آمیز و با شعار ((رای من کجاست)) به جهانیان نشان دادند که شایسته داشتن حکومت دموکراسی مبتنی بر اراده ی ملی هستند. پاسخ حکومت جمهوری اسلامی به این حرکت اعتراضی برای تغییر مسالمت آمیز، خشونت، خونریزی، زندانی، شکنجه و اعدام کردن مخالفان و منتقدان سیاسی خود بود که هنوزادامه دارد.
با توجه به این واقعیت ها، چگونگی، چاره و راههای رسیدن به دموکراسی در ایران کدامند؟ پرداختن به این پرسش به منظور بررسی انتقادی و سازنده راههای آزمون شده و جدید از راه تبادل نظر میان سخنرانان و شرکت کنندگان، برنامه و دستور کار این کنفرانس است. امید می رود که این کنفرانس بتواند گامی هر چند کوچک برای گسترش دانش در زمینه ی دستیابی و استقرار دموکراسی در ایران بردارد.
بخش هایی از این کنفرانس به زبان انگلیسی در روزهای دهم و یازدهم ماه مارس برگزار می شود. بخش فارسی این برنامه در روزهای یازدهم و دوازدهم برگزار می شود. نام سخنرانان و موضوع میزگردها بزودی به آگاهی خواهد رسید. اطلاعات مربوط به هتل کنفرانس با نرخ ویژه در زیر قرار دارد. ورود همگان به این کنفرانس آزاد است.
سایت اینترنتی کنفرانس:
http://drmossadeghneiu.wordpress.com/
فیس بوک:
http://www.
بررسی چگونگی و روش های دستیابی به دموکراسی در ایران
(١٠ تا ١٢ ماه مارس ٢٠١١
دانشگاه نورت ایسترن ایلینوی، شیکاگو
نزدیک به صد و پنج سا ل پیش ایرانیان با انقلاب مشروطه برای نخستین بار دارای حکومت دموکراسی مبتنی بر اراده ی مردم در چهارچوب یک قانون اساسی مدون شدند. جهل و پنج سال پس از آن حکومت دکتر محمد مصدق با پشتیبانی مردم و با تکیه بر اصول اساسی مشروطیت، استقلال، آزادی و حاکمیت ملی، مبدل به سرمشقی درخشان و بارز از تجربه و تمرین دموکراسی در تاریخ ایران شد. در سال ١٩٥١، دکتر مصدق با ملی کردن صنعت نفت بنیاد استقلال سیاسی و توسعه اقتصادی ایران را بنا نهاد و با هدف اجرای قانون ملی شدن و تامین آزادی های اساسی در چهارچوب دموکراسی پارلمانی بوسیله ی انتخابات آزاد بعنوان برنامه اصلی دولت خود، با رای تمایل مجلس نخست وزیر ایران شد.
امروزبا گذشت نزدیک به شصت سال از آغاز حکومت دکتر مصدق، کشور ایران با جمعیتی جوان و با انبوه ظرفیت های پیشرفت درعرصه ی جهانی بهم پیوسته، نیازمند شکوفایی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. بنابرتجربه ودرس های تاریخی جهان، بدون برخورداری از آزادی، دموکراسی سیاسی و عدالت اجتماعی، امکان چنین شکوفایی نیست. در سال ١٣٨٨، مردم ایران با حرکت اعتراضی صلح آمیز و با شعار ((رای من کجاست)) به جهانیان نشان دادند که شایسته داشتن حکومت دموکراسی مبتنی بر اراده ی ملی هستند. پاسخ حکومت جمهوری اسلامی به این حرکت اعتراضی برای تغییر مسالمت آمیز، خشونت، خونریزی، زندانی، شکنجه و اعدام کردن مخالفان و منتقدان سیاسی خود بود که هنوزادامه دارد.
با توجه به این واقعیت ها، چگونگی، چاره و راههای رسیدن به دموکراسی در ایران کدامند؟ پرداختن به این پرسش به منظور بررسی انتقادی و سازنده راههای آزمون شده و جدید از راه تبادل نظر میان سخنرانان و شرکت کنندگان، برنامه و دستور کار این کنفرانس است. امید می رود که این کنفرانس بتواند گامی هر چند کوچک برای گسترش دانش در زمینه ی دستیابی و استقرار دموکراسی در ایران بردارد.
بخش هایی از این کنفرانس به زبان انگلیسی در روزهای دهم و یازدهم ماه مارس برگزار می شود. بخش فارسی این برنامه در روزهای یازدهم و دوازدهم برگزار می شود. نام سخنرانان و موضوع میزگردها بزودی به آگاهی خواهد رسید. اطلاعات مربوط به هتل کنفرانس با نرخ ویژه در زیر قرار دارد. ورود همگان به این کنفرانس آزاد است.
سایت اینترنتی کنفرانس:
http://drmossadeghneiu.wordpress.com/
فیس بوک:
http://www.
Wednesday, 2 February 2011
گفتگو با داود هرمیداس باوند سخنگوی جبهه ملی ایران
داوود هرمیداس باوند در گفتوگو با خبرنگار «فرارو» پیرامون تاثیرات احتمالی تحولات کشور مصر بر منطقه خاورمیانه گفت: «موج مردمی که برای تغییر رژیم مبارک در مصر به وجود آمده است، اگر منجر به شکل گیری یک نظام مردمی و دمکراتیک شود، بی تردید بازتاب گستردهای در کشورهای عربی در منطقه خاومیانه خواهد داشت.»
وی افزود: «ولی اگر گروههای رادیکال بر سر کار بیایند بازتاب آن متفاوت خواهد بود. یعنی با روی کار آمدن یک رژیم ارزشی، نگرش این دولتها نسبت به مسایل مردمی و موضع گیری آنها در قبال قدرتهای ذی نفع و ذی مدخل در منطقه دچار تغییراتی خواهد شد و گریز ناپذیر تاثیراتی در دیگر کشورهای منطقه درپی خواهد داشت.»
این کارشناس مسایل بین الملل مصر را یک کشور مهم در دنیای عرب توصیف کرد و گفت: «ظاهرا انتظار میرود که این موج پدیدار شده به یک فرایند دمکراتیک منتهی شود و بتواند یک آرامشی را هم در پی داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در این باره که این تحولات چه تاثیری بر اسرائیل خواهد گذاشت، گفت: «اگر یک رژیم دمکراتیک در مصر برقرار شود نگرش آن در روابط با اسرائیل و احتمالا آمریکا متفاوت خواهد بود.»
وی با بیان اینکه این کشورها سعی میکنند تا بر اساس واقعیت جدیدی که پدیدار شده، سیاستهای خودشان را تنظیم کنند، گفت: «به ویژه آمریکا مایل است که نقل و انتقالات و تغییراتی که در مصر انجام میگیرد، مسالمت آمیز باشد تا از این طریق بتواند در فرایِند آن صاحب نظر باشند. حال تا چه حد در این زمینه موفق میشود منوط به آینده است.»
این تحلیلگر مسایل خارجی در پاسخ به این سوال که تحولات در کشورهای عربی چه تاثیری میتواند بر روابط ایران با این کشورها و همچنین مساله هستهای داشته باشد، گفت: «اگر در مصر حکومتی دمکراتیک برقرار شود، در سیاست خارجیاش یک تفکیک قایل میشود.»
وی در توضیح بیشتر این مطلب گفت: «نگرش دولت آتی مصر در مورد مسایل هستهای احتمالا با دولت کنونی آن متفاوت خواهد بود بر این مبنا که هرکشوری که عضو ان پی تی است، مجاز است که برای دستیابی مقاصد صلح آمیز فعالیت داشته باشد.»
باوند ادامه داد: «ولی در رابطه با اینکه مصر از لحاظ ارزشی نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران همسویی و یک گرایش نزدیکی خواهد داشت، بستگی دارد به اینکه چه کسی بر سر قدرت بیاید.»
وی افزود: «اگر یک دولت ائتلافی متشکل از احزاب الوفد و گروههای دیگر بر سر کار بیاید دولت آتی در مصر مشیای میانه رو داشته و با ایران رابطه برقرار میکند ولی اگر اخوان المسلمین قدرت مسلط باشد، بدون تردید مصر با ایران رابطه حسنه خواهد داشت.»
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش البرادعی در اعتراضات اخیر ، اظهار کرد: «نظامهای استبدادی اجازه نمیدهند که حزبی و یا شخصی پایگاه مردمی برای خود ایجاد کند. بنابراین وقتی جامعه با بحران روبرو میشود، این نظامها دچار خلا آلترناتیو میشوند. پس در این شرایط به ناچار برای اینکه دچار آشوب نشوند دنبال محوری میگردند که در این هیاهوی مصر الان البرادعی آمده و محوریت پیدا کرده است.»
وی افزود: «البرادعی با تجاربی که به عنوان دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد، از مواضع قدرتهای بزرگ و از ماهیت مساله آگاهی و اطلاع دارد و از سوی دیگر هم رویکردی انتقادی نسبت به دولت مبارک داشته است.»
باوند با بیان اینکه احزاب مصر مانند حزب الوفد قدرت سابق خود را از دست دادهاند، گفت: «در چنین شرایطی البرادعی میتواند نقش محوری نسبی پیدا کند.»
وی ادامه داد: «اگر البرادعی در این کار موفق شود، دولتی که تحت هدایت و رهبری او در میآید، یک خط و مشی معتدل و میانه رو را در پی خواهد گرفت.»
باوند در پاسخ به سوال دیگری در این باره که به قدرت رسیدن البردعی چه تاثیری در رابطه با پرونده هستهای ایران میتواند داشته باشد، گفت: «درباره مساله هستهای موضع دولتی به رهبری البرادعی از آنچه الان است، متفاوت خواهد بود ولی در عرصههای دیگر به غیر از برقراری روابط دیپلماتیک بعید میدانم که تمایل زیادی به ایجاد یک احساس تقرب و نزدیکی از لحاظ ارزشی بین مصر البرادعی و ایران باشد.»
وی افزود: «ولی اگر گروههای رادیکال بر سر کار بیایند بازتاب آن متفاوت خواهد بود. یعنی با روی کار آمدن یک رژیم ارزشی، نگرش این دولتها نسبت به مسایل مردمی و موضع گیری آنها در قبال قدرتهای ذی نفع و ذی مدخل در منطقه دچار تغییراتی خواهد شد و گریز ناپذیر تاثیراتی در دیگر کشورهای منطقه درپی خواهد داشت.»
این کارشناس مسایل بین الملل مصر را یک کشور مهم در دنیای عرب توصیف کرد و گفت: «ظاهرا انتظار میرود که این موج پدیدار شده به یک فرایند دمکراتیک منتهی شود و بتواند یک آرامشی را هم در پی داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در این باره که این تحولات چه تاثیری بر اسرائیل خواهد گذاشت، گفت: «اگر یک رژیم دمکراتیک در مصر برقرار شود نگرش آن در روابط با اسرائیل و احتمالا آمریکا متفاوت خواهد بود.»
وی با بیان اینکه این کشورها سعی میکنند تا بر اساس واقعیت جدیدی که پدیدار شده، سیاستهای خودشان را تنظیم کنند، گفت: «به ویژه آمریکا مایل است که نقل و انتقالات و تغییراتی که در مصر انجام میگیرد، مسالمت آمیز باشد تا از این طریق بتواند در فرایِند آن صاحب نظر باشند. حال تا چه حد در این زمینه موفق میشود منوط به آینده است.»
این تحلیلگر مسایل خارجی در پاسخ به این سوال که تحولات در کشورهای عربی چه تاثیری میتواند بر روابط ایران با این کشورها و همچنین مساله هستهای داشته باشد، گفت: «اگر در مصر حکومتی دمکراتیک برقرار شود، در سیاست خارجیاش یک تفکیک قایل میشود.»
وی در توضیح بیشتر این مطلب گفت: «نگرش دولت آتی مصر در مورد مسایل هستهای احتمالا با دولت کنونی آن متفاوت خواهد بود بر این مبنا که هرکشوری که عضو ان پی تی است، مجاز است که برای دستیابی مقاصد صلح آمیز فعالیت داشته باشد.»
باوند ادامه داد: «ولی در رابطه با اینکه مصر از لحاظ ارزشی نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران همسویی و یک گرایش نزدیکی خواهد داشت، بستگی دارد به اینکه چه کسی بر سر قدرت بیاید.»
وی افزود: «اگر یک دولت ائتلافی متشکل از احزاب الوفد و گروههای دیگر بر سر کار بیاید دولت آتی در مصر مشیای میانه رو داشته و با ایران رابطه برقرار میکند ولی اگر اخوان المسلمین قدرت مسلط باشد، بدون تردید مصر با ایران رابطه حسنه خواهد داشت.»
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش البرادعی در اعتراضات اخیر ، اظهار کرد: «نظامهای استبدادی اجازه نمیدهند که حزبی و یا شخصی پایگاه مردمی برای خود ایجاد کند. بنابراین وقتی جامعه با بحران روبرو میشود، این نظامها دچار خلا آلترناتیو میشوند. پس در این شرایط به ناچار برای اینکه دچار آشوب نشوند دنبال محوری میگردند که در این هیاهوی مصر الان البرادعی آمده و محوریت پیدا کرده است.»
وی افزود: «البرادعی با تجاربی که به عنوان دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد، از مواضع قدرتهای بزرگ و از ماهیت مساله آگاهی و اطلاع دارد و از سوی دیگر هم رویکردی انتقادی نسبت به دولت مبارک داشته است.»
باوند با بیان اینکه احزاب مصر مانند حزب الوفد قدرت سابق خود را از دست دادهاند، گفت: «در چنین شرایطی البرادعی میتواند نقش محوری نسبی پیدا کند.»
وی ادامه داد: «اگر البرادعی در این کار موفق شود، دولتی که تحت هدایت و رهبری او در میآید، یک خط و مشی معتدل و میانه رو را در پی خواهد گرفت.»
باوند در پاسخ به سوال دیگری در این باره که به قدرت رسیدن البردعی چه تاثیری در رابطه با پرونده هستهای ایران میتواند داشته باشد، گفت: «درباره مساله هستهای موضع دولتی به رهبری البرادعی از آنچه الان است، متفاوت خواهد بود ولی در عرصههای دیگر به غیر از برقراری روابط دیپلماتیک بعید میدانم که تمایل زیادی به ایجاد یک احساس تقرب و نزدیکی از لحاظ ارزشی بین مصر البرادعی و ایران باشد.»
Monday, 31 January 2011
احضاز کورش زعیم
كورش زعیم به دادگاه انقلاب اسلامی احضار شد
طبق احضاریه شماره 88/14953/ط د، ابلاغی تاریخ 6/11/89، كورش زعیم، عضو شورای مركزی جبهه ملی ایران برای حضور در دادگاه انقلاب اسلامی تهران، شعبه 14، در تاریخ 11/03/90 احضار شده است.
دفتر مردمداری جبهه ملی ایران
تهران - 9 بهمن 1389
طبق احضاریه شماره 88/14953/ط د، ابلاغی تاریخ 6/11/89، كورش زعیم، عضو شورای مركزی جبهه ملی ایران برای حضور در دادگاه انقلاب اسلامی تهران، شعبه 14، در تاریخ 11/03/90 احضار شده است.
دفتر مردمداری جبهه ملی ایران
تهران - 9 بهمن 1389
Sunday, 30 January 2011
بیانیه جبهه ملی ایران - تهران
پيروزي خيزش مردم تونس و پيامدهاي آن
پيروزي جنبش مسالمت آميز مردم تونس در پايان دادن به نظام استبدادي آن كشور پرچمدار خيزش هاي مردمي گسترده در بسياري كشورهاي استبداد زده عرب و موجب نگراني و بازانديشي حكومتهاي استبدادي ديگر كشورهاي منطقه گرديده است. بي شك اين رويداد نويدها و زنهارهاي ويژه خود را در پس دارد. نويدها از اين جهت كه با توجه به حضور طيف هاي سياسي مختلف در خيزش هاي اجتماعي سياسي انتظار مي رود درخواستهاي مردم تونس براي تغييرات و يا اصلاحات فراگير حقوقي- سياسي نتيجه بخش گردد. زنهارها از آن سبب كه فرايندهاي انحرافي سياسي داخلي، پس از گذر از حكومت كنوني، تجربه گذشته را تكرار نكنند. تجربه يكصد سال گذشته نشان داده كه در جريان مبارزات استقلال طلبانه يا آزاديخواهانه، رهبران جنبش ها همواره قصد برقراري ارزشهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي مترقيانه روز را كه مردم نيز خواهان آن بوده اند داشتند، و براي دستيابي به اين هدف از همبستگي و پشتيباني مردم و پذيريش رهبري آنان بر پايه نويد ساختار اجتماعي- سياسي آينده كشور بهره مند مي شده اند؛ ولي فرايند جنبش هاي سياسي در جهان سوم نشان داده كه دستيابي به آزاديهاي مورد نظر مردم به ندرت تحقق پيدا كرده است.
رهبراني چون گاندي و ماندلا كه پس از رسيدن به قدرت با پايبندي به آزاديها و ارزشهاي اعلام شده و روش و منش قانون گرايانه خود نظام مردم سالاري را در كشورهاي خود نهادينه ساخته اند بسيار نادر هستند. در ديگر كشورهاي جهان سوم رهبران جنبش هاي استقلال طلبانه و يا آزدايخواهانه غالبا پس از دستيابي به قدرت بتدريج ارزشهاي مندرج در قانون اساسي نوپا، بويژه آزادي بيان، آزادي عقيده، آزادي احزاب و مطبوعات و ايجاد فضاي سياسي مناسب براي چرخش و گردش آزاد نخبگان و رعايت محدوديت تصدي رياست جمهوري وغيره را ناديده گرفته در مقام انحصار و استمرار قدرت خود بصورت جمهوري هاي درازمدت و يا مادام العمر و حتي موروثي برآمده اند. اين رهبران براي حفظ وضع تحميلي موجود اقدام به ايجاد حزب واحد و برقراري جو پليسي و خفقان و تفتيش عقايد مي كنند. در اين شرايط، منفذهاي قانوني و غيرقانوني لازم براي سودجويي و سوء استفاده اقتصادي و مالي به نفع وابستگان، اطرافيان و مبلغان و مداحان حكومت فراهم مي گردد. حتي اگر در برخي عرصه ها پيشرفت هايي بدست آيد، اين رژيم ها، به سبب ناهماهنگي و ناهمگني آن پيشرفتها با عرصه سياسي، جامعه را دچار نارسايي ها و نابساماني هاي پي در پي مي كنند و سرانجام با خيزش هاي خودجوش مردم مواجه مي شوند.
بي شك جنبش اجتماعي- سياسي مردم تونس نمونه بارزي است از فرايند كژراهه هاي نظام استبدادي حاكم. جامعه تونس كه براي مدت 75 سال (از 1881 تا 1956) تحت الحمايه فرانسه بود، پس از جنگ جهاني اول برخي از نخبگان تونسي تحصيل كرده در فرانسه تلاش براي آزادي كشور خود را پي گرفتند. حبيب بورقيبه يكي از رهبران جنبش ناسيوناليستي و معمار استقلال تونس بود. بورقيبه در سال 1920 حزب دستور را بنيانگذاري كرد كه در 1934، بنا به شرايط روز به حزب «دستور نو» تبديل شد و در راه استقلال تونس تلاش هاي گسترده اي انجام داد. از اين تاريخ تا 1956 بورقيبه حدود 10 سال را در زندان فرانسه سپري نمود و سپس با سفرهاي خارجي خود از جمله به امريكا جهت جلب پشتيباني براي استقلال تونس كوشيد و سرانجام موفق شد استقلال تونس را از فرانسه در سال 1356 بدست آورد.
بورقيبه مبلغ و طراح برنامه سياسي- اجتماعي تونس مبتني بر نوين سازي ، توسعه و پيشرفت تدريجي و سوسياليسم ميانه رو بود. در زمان او گامهاي بلندي در مبارزه با بيسوادي و گسترش آموزش براي همه شهروندان از جمله زنان، آزادي زنان و استقرار سكولاريسم برداشته شد. نظام اقتصادي، در سه بخش خصوصي، تعاوني و شبه دولتي تعريف و گذشته از كشاورزي، بهره برداري از منابع نفت، فسفات و صنعت توريسم پي گيري، ولي در عرصه سياسي، بسياري از آزاديهاي بنيادين زير پا گذاشته شد. حزب دستور نو تنها حزب فعال و فراگير بود و با اينكه قانون اساسي پست رياست جمهوري را براي سه دوره پنج ساله پيش بيني كرده بود، بورقيبه اين مقام را براي مدت 30 سال حفظ كرد. در نتيجه همين ناهماهنگي و ناهمگوني بين عرصه سياسي و عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي اختلالات و نارسايي هايي در جامعه بروز كرد. در پايان، بيماري نسيان ذهني رييس جمهور سالخورده باعث شد كه در سال 1987، زين العابدين بن علي، وزير كشور وقت، با كودتا قدرت را در دست بگيرد.
در آغاز، تغيير وضع موجود رويداد نويدبخشي تلقي مي شد و انتظار مي رفت گامهاي مثبتي در راستاي بهبود وضع كشور برداشته شود، ولي اين اميد بزودي به نااميدي تبديل شد،زيرا، بن علي نيز از فعاليت احزاب جلوگيري كرد و با حكومت تك حزبي خط مشي اقتدارگرايانه را در پي گرفت و براي 22 سال نظام استبدادي خود را بر جامعه تحميل نمود. فساد روزافزون كه ويژگي نظام هاي استبدادي است موجب شكاف فاحش طبقاتي، فقر و بيكاري گرديد. در جامعه اي كه داراي قشر تحصيل كرده و متخصص بسيار بالا بوده ولي امكان دستيابي به كار متناسب بسيار كم باشد، گريزناپذير بحران و خيزش خودجوش اجتماعي بوجود مي آيد. همين امر موجب جنبش مسالمت آميز مردم تونس عليه حكومت بن علي و سقوط آن گرديد.
پيروزي اوليه مردم تونس سرآغازي براي خيزش هاي ضد استبدادي در ديگر كشورهاي عرب مانند مصر، سودان، موريتاني، مراكش، الجزيره، اردن و يمن شده است و يا خواهد شد. جوامعي كه در آنها خواستهاي اقشار آگاه جامعه براي كسب آزادي ناديده گرفته مي شود، اينك در پرتو جنبش پيروزمندانه مردم تونس بر آن هستند تا از راه اعتراضات مسالمت آميز به تغييرات و يا اصلاحات فراگير سياسي و اجتماعي نائل شوند كه بي شك راه پرنشيب و فرازي را در پيش خواهند داشت.
جبهه ملي ايران پيروزي مردم تونس را در مبارزه ضد استبدادي ستايش مي كند و آرزومند است كه هر چه زودتر به ساختار نظام آزاد و مردم سالار دست يابند. اما در عين حال مردم تونس بايد بدانند كه نظام هاي استبدادي با ايجاد جو پليسي و انگيزاسيون فكري اجازه نمي دهند مردم با ارزشهاي دموكراسي آشنا و آنرا تجربه كنند، لذا بايد هوشيار باشند كه در پيچ و خم دستيابي به مردم سالاري، رهايي آنها از استبداد فردي به استبداد ارزشي و ايدئولوژيك منتهي نشود. زيرا درصورت نافرجامي آنها براي نيل به آزادي، مردمسالاري و حكومت قانون، موفقيت و پيروزي خيزش هاي استبدادي را در ديگر كشورهاي منطقه با دشواريهاي بس سنگين روبرو خواهند ساخت.
هیئت رهبري جبهه ملي ايران
پيروزي جنبش مسالمت آميز مردم تونس در پايان دادن به نظام استبدادي آن كشور پرچمدار خيزش هاي مردمي گسترده در بسياري كشورهاي استبداد زده عرب و موجب نگراني و بازانديشي حكومتهاي استبدادي ديگر كشورهاي منطقه گرديده است. بي شك اين رويداد نويدها و زنهارهاي ويژه خود را در پس دارد. نويدها از اين جهت كه با توجه به حضور طيف هاي سياسي مختلف در خيزش هاي اجتماعي سياسي انتظار مي رود درخواستهاي مردم تونس براي تغييرات و يا اصلاحات فراگير حقوقي- سياسي نتيجه بخش گردد. زنهارها از آن سبب كه فرايندهاي انحرافي سياسي داخلي، پس از گذر از حكومت كنوني، تجربه گذشته را تكرار نكنند. تجربه يكصد سال گذشته نشان داده كه در جريان مبارزات استقلال طلبانه يا آزاديخواهانه، رهبران جنبش ها همواره قصد برقراري ارزشهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي مترقيانه روز را كه مردم نيز خواهان آن بوده اند داشتند، و براي دستيابي به اين هدف از همبستگي و پشتيباني مردم و پذيريش رهبري آنان بر پايه نويد ساختار اجتماعي- سياسي آينده كشور بهره مند مي شده اند؛ ولي فرايند جنبش هاي سياسي در جهان سوم نشان داده كه دستيابي به آزاديهاي مورد نظر مردم به ندرت تحقق پيدا كرده است.
رهبراني چون گاندي و ماندلا كه پس از رسيدن به قدرت با پايبندي به آزاديها و ارزشهاي اعلام شده و روش و منش قانون گرايانه خود نظام مردم سالاري را در كشورهاي خود نهادينه ساخته اند بسيار نادر هستند. در ديگر كشورهاي جهان سوم رهبران جنبش هاي استقلال طلبانه و يا آزدايخواهانه غالبا پس از دستيابي به قدرت بتدريج ارزشهاي مندرج در قانون اساسي نوپا، بويژه آزادي بيان، آزادي عقيده، آزادي احزاب و مطبوعات و ايجاد فضاي سياسي مناسب براي چرخش و گردش آزاد نخبگان و رعايت محدوديت تصدي رياست جمهوري وغيره را ناديده گرفته در مقام انحصار و استمرار قدرت خود بصورت جمهوري هاي درازمدت و يا مادام العمر و حتي موروثي برآمده اند. اين رهبران براي حفظ وضع تحميلي موجود اقدام به ايجاد حزب واحد و برقراري جو پليسي و خفقان و تفتيش عقايد مي كنند. در اين شرايط، منفذهاي قانوني و غيرقانوني لازم براي سودجويي و سوء استفاده اقتصادي و مالي به نفع وابستگان، اطرافيان و مبلغان و مداحان حكومت فراهم مي گردد. حتي اگر در برخي عرصه ها پيشرفت هايي بدست آيد، اين رژيم ها، به سبب ناهماهنگي و ناهمگني آن پيشرفتها با عرصه سياسي، جامعه را دچار نارسايي ها و نابساماني هاي پي در پي مي كنند و سرانجام با خيزش هاي خودجوش مردم مواجه مي شوند.
بي شك جنبش اجتماعي- سياسي مردم تونس نمونه بارزي است از فرايند كژراهه هاي نظام استبدادي حاكم. جامعه تونس كه براي مدت 75 سال (از 1881 تا 1956) تحت الحمايه فرانسه بود، پس از جنگ جهاني اول برخي از نخبگان تونسي تحصيل كرده در فرانسه تلاش براي آزادي كشور خود را پي گرفتند. حبيب بورقيبه يكي از رهبران جنبش ناسيوناليستي و معمار استقلال تونس بود. بورقيبه در سال 1920 حزب دستور را بنيانگذاري كرد كه در 1934، بنا به شرايط روز به حزب «دستور نو» تبديل شد و در راه استقلال تونس تلاش هاي گسترده اي انجام داد. از اين تاريخ تا 1956 بورقيبه حدود 10 سال را در زندان فرانسه سپري نمود و سپس با سفرهاي خارجي خود از جمله به امريكا جهت جلب پشتيباني براي استقلال تونس كوشيد و سرانجام موفق شد استقلال تونس را از فرانسه در سال 1356 بدست آورد.
بورقيبه مبلغ و طراح برنامه سياسي- اجتماعي تونس مبتني بر نوين سازي ، توسعه و پيشرفت تدريجي و سوسياليسم ميانه رو بود. در زمان او گامهاي بلندي در مبارزه با بيسوادي و گسترش آموزش براي همه شهروندان از جمله زنان، آزادي زنان و استقرار سكولاريسم برداشته شد. نظام اقتصادي، در سه بخش خصوصي، تعاوني و شبه دولتي تعريف و گذشته از كشاورزي، بهره برداري از منابع نفت، فسفات و صنعت توريسم پي گيري، ولي در عرصه سياسي، بسياري از آزاديهاي بنيادين زير پا گذاشته شد. حزب دستور نو تنها حزب فعال و فراگير بود و با اينكه قانون اساسي پست رياست جمهوري را براي سه دوره پنج ساله پيش بيني كرده بود، بورقيبه اين مقام را براي مدت 30 سال حفظ كرد. در نتيجه همين ناهماهنگي و ناهمگوني بين عرصه سياسي و عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي اختلالات و نارسايي هايي در جامعه بروز كرد. در پايان، بيماري نسيان ذهني رييس جمهور سالخورده باعث شد كه در سال 1987، زين العابدين بن علي، وزير كشور وقت، با كودتا قدرت را در دست بگيرد.
در آغاز، تغيير وضع موجود رويداد نويدبخشي تلقي مي شد و انتظار مي رفت گامهاي مثبتي در راستاي بهبود وضع كشور برداشته شود، ولي اين اميد بزودي به نااميدي تبديل شد،زيرا، بن علي نيز از فعاليت احزاب جلوگيري كرد و با حكومت تك حزبي خط مشي اقتدارگرايانه را در پي گرفت و براي 22 سال نظام استبدادي خود را بر جامعه تحميل نمود. فساد روزافزون كه ويژگي نظام هاي استبدادي است موجب شكاف فاحش طبقاتي، فقر و بيكاري گرديد. در جامعه اي كه داراي قشر تحصيل كرده و متخصص بسيار بالا بوده ولي امكان دستيابي به كار متناسب بسيار كم باشد، گريزناپذير بحران و خيزش خودجوش اجتماعي بوجود مي آيد. همين امر موجب جنبش مسالمت آميز مردم تونس عليه حكومت بن علي و سقوط آن گرديد.
پيروزي اوليه مردم تونس سرآغازي براي خيزش هاي ضد استبدادي در ديگر كشورهاي عرب مانند مصر، سودان، موريتاني، مراكش، الجزيره، اردن و يمن شده است و يا خواهد شد. جوامعي كه در آنها خواستهاي اقشار آگاه جامعه براي كسب آزادي ناديده گرفته مي شود، اينك در پرتو جنبش پيروزمندانه مردم تونس بر آن هستند تا از راه اعتراضات مسالمت آميز به تغييرات و يا اصلاحات فراگير سياسي و اجتماعي نائل شوند كه بي شك راه پرنشيب و فرازي را در پيش خواهند داشت.
جبهه ملي ايران پيروزي مردم تونس را در مبارزه ضد استبدادي ستايش مي كند و آرزومند است كه هر چه زودتر به ساختار نظام آزاد و مردم سالار دست يابند. اما در عين حال مردم تونس بايد بدانند كه نظام هاي استبدادي با ايجاد جو پليسي و انگيزاسيون فكري اجازه نمي دهند مردم با ارزشهاي دموكراسي آشنا و آنرا تجربه كنند، لذا بايد هوشيار باشند كه در پيچ و خم دستيابي به مردم سالاري، رهايي آنها از استبداد فردي به استبداد ارزشي و ايدئولوژيك منتهي نشود. زيرا درصورت نافرجامي آنها براي نيل به آزادي، مردمسالاري و حكومت قانون، موفقيت و پيروزي خيزش هاي استبدادي را در ديگر كشورهاي منطقه با دشواريهاي بس سنگين روبرو خواهند ساخت.
هیئت رهبري جبهه ملي ايران
Saturday, 29 January 2011
خیزش در قاره سیاه
نوشته آقای علی ضرابی
خیزش مردمی در قاره سیاه
حرکت یا قیام ملی که سیاستمداران انتظار آنرا در خاورمیانه داشتند سرانجام از قاره سیاه به جنبش در آمد، آنهم بطورمدبرانه وبا یک نظم و ترتیبی که در انقلاب های ملی کمتر دیده شده. مردم زجرکشیده تونس با شعارهای ضد دیکتاتوری و تجمع در اطراف کاخ ظلم دیکتاتوری که 23 سال با ظلم و فساد بر مردم نجیب و شریف تونس، نه حکومت بلکه سلطنت کرد ، تجمع کردند و به یکباره پرده ظلم خیمه دیکتاتور را دریدند.
زین العابدین علی زمانیکه مطمئن شد راهی جز تسلیم ندارد مثل اغلب حکام جابر، هرنقدینه ای را که در کاخ داشت برداشته وهمسر او نیز به بانک مراجعه و شمشهای طلا را از بانک تحویل گرفت و او هم فرار را برقرار ترجیح داد .
این خیزش خیلی آرام و حساب شده به کشوری که تصورش نمی رفت یعنی مصر هم سرایت کرد و زنگ کاخ ریاست جمهوری حسنی مبارک را به صدا در آورد . مردم در پناه مردی تحصیل کرده که دارای شخصیت شناخته شده جهانی میباشد یعنی محمد البرادیی برنده جایزه صلح نوبل و کسی که سالها بر صندلی ریاست بزرگترین سازمان اتمی جهان تکیه زده بود قرار گرفته و بعید به نظر میرسد که دیکتاتور مصر راهی جز تسلیم را پیدا کند . اکنون این جنبش مثل طوفان و یا گردباد عظیمی به حرکت درآمده و زنگ درب خانه های دیکتاتورها را به صدا در می آورد . صدای این زنگ به گوش پادشاه اردن نیز رسیده است و شور والتهابی در منزل زیبای اسد در سوریه دیده میشود. آنها نیز هرآن انتظار تشریف فرمایی این گردباد را دارند. خیلی ها تصور می کنند گردش این طوفان که تا هم اکنون بار دمکراسی به همراه دارد دیر یا زود ایران را نیز فرا می گیرد. این کشورها زیر فشار دیکتاتورها همواره آبستن چنین حوادثی بوده اند و خیزش مردم این کشورها که به موقع هم به حرکت درآمده وعده پهن شدن سفره دموکراسی را به ملت های دیکتاتور زده میدهد. انحلال دولت مصر وسیله آقای مبارک و اعلام حسنی مبارک که صدای انقلاب شما را شنیدم کاملاً مثل گفتار شاه ایران در انقلاب سال 1357 و زین نلعابدین علی در تونس بود و این نشانه آن است که چانه حسنی مبارک و اخرالممر سید علی خامنه ای هم بوی ارحمان گرفته است
شب آبستن است تاچه زاید سحر
خیزش مردمی در قاره سیاه
حرکت یا قیام ملی که سیاستمداران انتظار آنرا در خاورمیانه داشتند سرانجام از قاره سیاه به جنبش در آمد، آنهم بطورمدبرانه وبا یک نظم و ترتیبی که در انقلاب های ملی کمتر دیده شده. مردم زجرکشیده تونس با شعارهای ضد دیکتاتوری و تجمع در اطراف کاخ ظلم دیکتاتوری که 23 سال با ظلم و فساد بر مردم نجیب و شریف تونس، نه حکومت بلکه سلطنت کرد ، تجمع کردند و به یکباره پرده ظلم خیمه دیکتاتور را دریدند.
زین العابدین علی زمانیکه مطمئن شد راهی جز تسلیم ندارد مثل اغلب حکام جابر، هرنقدینه ای را که در کاخ داشت برداشته وهمسر او نیز به بانک مراجعه و شمشهای طلا را از بانک تحویل گرفت و او هم فرار را برقرار ترجیح داد .
این خیزش خیلی آرام و حساب شده به کشوری که تصورش نمی رفت یعنی مصر هم سرایت کرد و زنگ کاخ ریاست جمهوری حسنی مبارک را به صدا در آورد . مردم در پناه مردی تحصیل کرده که دارای شخصیت شناخته شده جهانی میباشد یعنی محمد البرادیی برنده جایزه صلح نوبل و کسی که سالها بر صندلی ریاست بزرگترین سازمان اتمی جهان تکیه زده بود قرار گرفته و بعید به نظر میرسد که دیکتاتور مصر راهی جز تسلیم را پیدا کند . اکنون این جنبش مثل طوفان و یا گردباد عظیمی به حرکت درآمده و زنگ درب خانه های دیکتاتورها را به صدا در می آورد . صدای این زنگ به گوش پادشاه اردن نیز رسیده است و شور والتهابی در منزل زیبای اسد در سوریه دیده میشود. آنها نیز هرآن انتظار تشریف فرمایی این گردباد را دارند. خیلی ها تصور می کنند گردش این طوفان که تا هم اکنون بار دمکراسی به همراه دارد دیر یا زود ایران را نیز فرا می گیرد. این کشورها زیر فشار دیکتاتورها همواره آبستن چنین حوادثی بوده اند و خیزش مردم این کشورها که به موقع هم به حرکت درآمده وعده پهن شدن سفره دموکراسی را به ملت های دیکتاتور زده میدهد. انحلال دولت مصر وسیله آقای مبارک و اعلام حسنی مبارک که صدای انقلاب شما را شنیدم کاملاً مثل گفتار شاه ایران در انقلاب سال 1357 و زین نلعابدین علی در تونس بود و این نشانه آن است که چانه حسنی مبارک و اخرالممر سید علی خامنه ای هم بوی ارحمان گرفته است
شب آبستن است تاچه زاید سحر
Subscribe to:
Posts (Atom)