Thursday 29 July 2010

مصاحبه فرضی

علی ضرّابی
مصاحبه فرضی دوّم با آقای آحمدی نژاد

چندی قبل با آقای احمدی نژاد رئیس جمهور یک مصاحبه فرضی ترتیب داده شده بود که متن آن در خیلی از روزنامه های خارج از کشور منتشر شده، منجمله در مجله آفتاب و همین مجله اینترنتی و در آن مصاحبه با آقای احمدی نژاد قرار گذاشتیم که بقیه این مصاحبه را در آینده انجام دهیم و دیروز این قرار میمون اتقاق افتاد و اکنون که دیدار مجدد فرضی آقای رئیس جمهور دست داده جریان مصاحبه را که فرضاً دیروز انجام شده هم اکنون مطالعه می فرمائید.
جناب آقای احمدی نژاد با تشکر مجدد ازاینکه حاضر شدید مصاحبه کوتاهی با من داشته باشید متشکرم. احمدی نژاد – انشاالله که از مصاحبه قبلی راضی بودید و اما تم مصاحبه قبلی خیلی بد بود، راست بنشنید و دورغ بگوئید برای من خیلی راحت تر و جالب تر است موضوع قبلی یعنی کج بنشینیم و راست بگویم، اصلاً و واقعاً برای من سخت بود از کج نشستن کمرم درد گرفت. گفتم حالا بقیه همان مصاحبه را بگیریم و تمام کنیم و در آینده موضوع مورد علاقه شما همان راست نشستن و دروغ گفتن را انجام خواهیم داد. ایشان خندیدند بشوخی گفت خدایا تقصیر تواست که به من راست گفتن یاد ندادی در مدرسه هم مرتب از معلم برای دروغگویی کتک می خوردم. جهنم شروع کنید، جناب رئیس جمهور آیا درست است که ما صاحب دومین معادن نفت جهانیم! گفت دوست عزیز به خدا این جواب راست است بله بله ضمن اینکه شما راست بنشین و دروغ بگو را هر روز با دیگران انجام می دهید امّا اگر اینطورهست چرا این صاحبان عظیم ترین مخازن نفت جهان یعنی ایرانیان باید کوپن بنزین بگیرند و آنهم بنزین را به قیمت مردم آمریکای جهان خوار پرداخت کنند. احمدی نژاد راست میگویی واقعاً آمریکا جهان خوار است اسرائیل وانگلیس هم همینطور؟ گفتم جواب من گفت قبول دارم در مورد جهانخواری آمریکا واقعاً صحیح است. گفتم آقای رئیس جمهور این که جواب من نیست من می خواهم بدانم مردم ما که صاحب بزرگترین مخازن سوختی هستند چرا بنزین را با کوپن باید بخرند؟ جواب، موضوع کوپن مربوط به دولت من نیست، در زمان جنگ در حکومت همین آقای موسوی این بدعت گذاشته شده باید ایشان درمورد کوپنی شدن ارزاق در زمان جنگ با ایشان مصاحبه کنید. گفتم آقا شما که ما را کشتید من میخواهم بدانم چرا ما باید بنزین را گران بخریم. آقای احمدی نژاد همانطورکه بارها گفته ام ما بزودی یک کشور ابرقدرت خواهیم شد. همه این موضوعات در کوچک در ابر قدرت شدن خودبخود حل میشود. همانطور که در ابرقدرت های دیگر حل شده. درست می گویم یا بازهم می خواهید مرا به بیراهه بکشانید. سئوال دیگری را شروع کنید زیرا فکر می کنم خود شما هم پاسخ را قبول کردید.
سئوال دوم شما چیست؟ گفتم واقعاٌ جواب قانع کننده ای بود؟ در مورد گرانی چه می گوئید! احمدی نژاد چه گرانی کجای دنیا گوجه فرنگی به این قیمت پیدا مشود؟ مردم می گویند گوجه فرنگی در زمان حکومت آقای خاتمی به این قیمتها نبوده. گفتم آقا می گویند گوشت بیست ویک هزارتومان شده و یک افسر یا یک معلم و یا یک کارمند دولت با حقوق پانصدهزار تومان که چهارصدهزار تومان آنرا هم باید اجاره خانه بدهد چه باید بکنند؟
آقای احمدی نژاد- بله همینطور که شما گفتید این برای همه هست شما حتماً این مثل را شنیده اید که ظلم بالسویه یعنی عدل. شما خیال نکنید که من گوشت را کیلویی سه هزار تومان میخرم و شما بیست هزارتومان! این گرانی وقتی برای همه باشد بنا برمثلی که عرض شد عدل است. شما باز رفتید سرهمان چپ نشستن راست گفتن قرار ما و شما که این نبود به خدا دفعه دیگر با شما حاضر به مصاحبه نخواهم بود. مگر آدم منصفی از طرف شما بیاید. آقا شما حرمت رئیس جمهور را هم در نظر بگیرید من نمیدانم این راست گویی مگرچه حسنی دارد من هر روز با دهها تلویزیون و رادیو و مطبوعات ارزشمند مصاحبه می کنم، هیچ یک ازاین رسانه های خبر رسانی نمی گویند راست بگو فقط شما هستید که میچسبید راست بگو راست بگو، گور پدر راست من از راست هیچ خیری ندیده ام. از من ناراحت نشو بیا صورت ترا هم ببوسم. بگو ببینم ماشین سواری داری یا اگر میخواهی حواله یک پژو 405 برایت بدهم. نخند این یکی را واقعاً راست می گویم.
گفتم من با همین موتورسیکلت کارهایم را انجام میدهم. آقای احمدی نژاد میخواهی آخرین جواب را هم بدهم گفتم بفرمائید، گفت واقعاً که شماها آدم بشو نیستید دیگرهم برای مصاحبه مراجعه نکن. گفتم پس دیگر با من مصاحبه نمی کنید؟ چرا وقتی حواله پژو را گرفتی بیا با هم مصاحبه کنیم. می بخشید که مصاحبه تلویزیونی دارم دیگر وقتی برای شما نمانده. یا الله

No comments: