Friday 5 November 2010

سر مقاله از اخرین شماره پیام جبهه ملی ایران در تهران - شماره 180

در سخنان رئيس جمهوري جايگاه منافع ملي در كجاست؟

در عرصه سياست بين المللي قدرت هاي بزرگ و فائقه جهان هر يك به دنبال تامين منافع و مصالح ملي خود هستند و در اين دنبال كردن منافع خود است كه تضاد بين منافع آنها نمايان مي گردد و مناقشات پنهان و آشكار بين آنها و گاهي هم بروز بحران هاي جدي در روابط بين آنها را سبب مي شود.
اما بديهيست كه اين قدرت ها براي پيشگيري از تنش هاي خطرناك مي كوشند تا به شكلي منطقي و در تعامل با يكديگر و تطبيق دادن خود با ساير حريفان مواضع و سياست هاي خود را تنظيم و اجرا كنند.
براي ساير كشورها كه از نظر بنيه اقتصادي و پيشرفتهاي علمي و توان نظامي و نفوذ سياسي در درجات پائين تري قرار دارند حفاظت از منافع ملي ايجاب مي كند كه يكي از دو روش زير را مد نظر قرار دهند اول اينكه در تضاد بين قدرت هاي برتر جانب هيچ يك را نگرفته و سياست مستقل ملي و بيطرفانه خود را دنبال كنند كه همين روش فلسفه برپائي جنبش عدم تعهد از كشورهاي مستقل جهان به ويژه در آسيا و آفريقا گرديد و بزرگ مرداني چون دكتر محمد مصدق، جواهر لعل نهرو، دكتر احمد سوكارنو و ژنرال تيتو سر دمداران آن بودند. روش دوم اين است كه اگر در شرايطي ويژه حفظ و ارتقاء منافع ملي خود را با يارگيري در صحنه جهاني و همکاری با برخی از قدرتها مثبت تر ارزيابي مي كنند عاقلانه و مدبرانه اين است كه حداقل با قدرتهاي بزرگ تر و اثر گذارتر روابط مناسب و محترمانه تري برقرار كنند تا اينكه ملعبه دست قدرتهاي درجه دوم و سوم شده و منافع ملي خود را دچار مخاطره نمايند . البته طبيعي است كه در پهنه سياسي جهان روياروئي با يك قدرت به مفهوم قرار گرفتن در كنار قدرت هاي ديگر و جانب داري از آنان تلقي گردد .
به ديگر سخن امروز ابراز خصومت به آمريكا شائبه ايستادن در كنار روسيه يا چين و يا انگليس را به اذهان متبادر مي نمايد كه اين از سياست خارجي مستقل و بي طرف و اهداف جنبش عدم تعهد و همچنين از يارگيري عاقلانه و جناح سازی مدبرانه بسيار فاصله دارد. رئيس جمهور جمهوري اسلامي در ماه گذشته در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد ضمن سخنراني خود صرفنظر از اين كه طليعه آن با سخنراني در روي يك منبر و در يك حسينيه بيشتر شباهت داشت تا به سخنراني در سازمان ملل متحد، اتهامات سنگيني را متوجه دولت آمريكا نمود و اصل حادثه تروريستي 11 سپتامبر 2001 در آمريكا را زير سئوال برد و آن حادثه را كه طي آن هزاران نفر از شهروندان آمريكايي كشته شدند توطئه اي از پيش طراحي شده از جانب بخشي از دولت آمريكا دانست. البته این شايعه كه احتمال دخالت دولت آمريكا در آن رويداد را مطرح مي كرد از همان ابتدا توسط خيلي از افراد و رسانه ها عنوان گريده بود ولي اين شايعه تاكنون توسط رئيس جمهور يك كشور آنهم در جايگاه مجمع عمومي سازمان ملل متحد هرگز مطرح نگرديده بود. بيان آن مطالب توسط رئيس جمهور جمهوري اسلامي عكس العمل هاي شديد مقامات سياسي آمريكا و حتي رئيس جمهوري آن كشور را در پي داشت و آنان با سخنان تندي اين مطالب را مردود و نامعقول دانستند.
سئوال اين است كه چه ضرورتي بيان چنين سخناني را ايجاب مي كرد؟ و ذكر چنين مسائلي چه مشكلي را از دست و پاي ملت ايران مي گشود؟ و چه نفعي را براي ملت ايران به ارمغان مي آورد؟ در شرايطي كه سياست خارجي كشور با بحران هاي عديده اي از قبيل مسئله انرژي اتمي و تحريم هاي بين المللي و تهديد هاي نظامي روبروست و حل كردن اين بحران ها و تنش زدائي در روابط بين الملل بايد در سرلوحه اقدامات هر دولت دلسوز و ميهن دوستي باشد. آيا بيان مطالبي بدانگونه كه اشاره شد با حفظ امنيت و منافع ملي ايران همخواني دارد؟ بلا ترديد پاسخ اين سئوال منفي است و اين بيانات تنها به ايجاد تنش هاي تازه و مضاعف و پيچيده تر شدن بحران خواهد انجاميد. حادثه 11 سپتامبر آنطور كه در اسناد و مدارك مربوط به آن رويداد نشان داده شده و در اذهان مردم جهان شناخته شده و پذيرفته شده است توسط سازمان بنياد گرايي اسلامي تحت نام سازمان القاعده صورت گرفته و مسئوليت آن حركت نيز توسط رهبران اين سازمان به عهده گرفته شده است ولي آنچه محرز است اينست كه حادثه تروريستي 11سپتامبر توسط هر سازمان و يا با دخالت هر دولتي صورت گرفته باشد عواقب و عكس المعل هاي نسبت به آن كه برچيده شدن حكومت عقب مانده و واپسگراي طالبان در شرق ايران و سرنگون شدن حكومت ديكتاتوري و جنايت كار صدام حسين در غرب ميهن ما را در پي داشت بايد از نظر امنيت و منافع ملي ايران مغتنم و مثبت تلقي گردد. زيرا كه سايه سنگين دو تهديد جدي و خطیر را از سر ايران بر طرف نمود.
كلام آخر اينكه اين بيانات به اندازه اي از منطق و مصلحت سياسي به دور بود كه بسياري از صاحب نظران عنوان كردن آنها را تنها نوعي فرافكني و تنش آفريني براي سرپوش گذاشتن بر بحران هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي داخلي مي دانند كه دولت جمهوري اسلامي با آنها روبروست.

No comments: