Tuesday 30 November 2010

مصاحبه منتشر نشده با مرحوم دکتر ورجاوند

شانزده آذر يک روز فراموش نشدني و نقطه ي عطف در تاريخ ايران

حسين زندي

زنده ياد دکتر پرويز ورجاوند در سال 1313 به دنيا آمد و نوزدهم خرداد 1386 در تهران درگذشت . زندگي پرتلاطم او از جنبه هاي گوناگون علمي ، فرهنگي و سياسي درخور اهميت است .

پايه گذاري اولين روزنامه ي دانش آموزي ايران به نام «دانش آموز» در نوجواني ، انتشار روزنامه ي «ايران آزاد» در اروپا، مسئوليت بخش مردم شناسي و ايلات و عشاير موسسه ي تحقيقات علوم اجتماعي دانشگاه تهران ، مسئوليت مرکز آموزش برنامه ريزي خدمات جهان گردي، مشاور عالي و مشئول بخش تربيت کادر حفظ مرمت آثار باستاني سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ، انتشار مجله هاي باستان شناسي و هنر، فرهنگ و معماري ،عضو هيئت تحريريه مجله ي هنرو معماري و هنر و مردم، افزودن پژوهش هاي ميداني و برنامه هاي رشته ي باستان شناسي در سطح کارشناسي و کارشناسي ارشد، کاوش هاي باستان شناسي در هفت تپه ،بيشابور، تخت سليمان و رصدخانه ي مراغه و دها سايت باستان شناسي ديگر ،بازگشايي سينما بعد از انقلاب ،ثبت تخت جمشيد ،نقش جهان وچغازنبيل در يونسکو به عنوان ميراث جهاني (با همکاري شهريار عدل)، همکاري با دايره المعارف ايرانيکا ، دايره المعارف تشيع، دانش نامه ي بزرگ فارسي ، دانش نامه ي زنان، دايره المعارف اسلامي ، وزارت فرهنگ و هنر دولت موقت ، نوشتن صدها مقاله و کتاب هايي چون 1-يادنامه ي دکتر صديقي
2-پيشرفت و توسعه بر بنياد هويت فرهنگي 3-روش بررسي و شناخت ايلات و عشاير 4-بامدي طايفه اي از بختياري 5-ايران و قفقاز اران و شروان 6-ميراث تمدن هاي ايراني در سرزمين هاي آسيايي اتحاد شوروي 7-آثار ايراني در موزه هاي اتحاد شوروي 8- سرزمين قزوين بررسي آثار و بناهاي باستاني و تاريخي قزوين 9-هنر معماري در سرزمين هاي اسلامي 10-خراسان و ماوراالنهر(آسياي ميانه) 11-کاوش رصدخانه ي مراغه نگاهي به دانش ستاره شناسي ايران 12-سيماي تاريخ و فرهنگ قزوين در سه جلد 13-سفرنامه ي جنوب 14-فهرست انتشارات دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي....
فعاليت در نهضت ملي و جبهه ي ملي از 15 سالگي و از اولين فعالان کنفدراسيون دانشجويي در فرانسه، او سالها از عمرش را هم پيش و هم پس از انقلاب در زندان گذراند از سال 1329به جبهه ي ملي پيوست و تا پايان زندگي از چهره هاي تاثيرگذار اين تشکل سياسي بود بعد از انقلاب نيز سخنگوي جبهه ي ملي بود .
بزرگ ترين نگراني زندگي پربارش ايران بود و جوانان و دانشجويان سرزمين اش . پس از انقلاب با همه ي پشتوانه ي علمي از دانشگاه و دانشجو دور نگه داشته شد اما همواره در کنار هر فعاليتي با دانشجويان و فرزندان سرزمين اش همگام و همراه بود گفتگوي کوتاهي که در پي مي آيد از دلبستگي هايش به دانشجويان و دانشگاه حکايت دارد

روانش شاد و يادش گرامي

سوال:جناب دکتر شما در گفتگويي فرموده بوديد که نهضت مقاومت ملي جرياني است که پس از شانزده آذر سال سي و دو به وجود آمد آيا معتقديد که اين نهضت تحت تاثير جنبش دانشجويي بوده ؟
پاسخ :نهضت مقاومت ملي را که من اشاره کرده ام هميشه ،بر اساس اسناد و مدارک موجود از فرداي 28 مرداد شروع مي شود در اين جريان نيروي موثر در کنار بازار ونيروي محلات نيروي دانشجويي و دانش آموزي است يعني در واقع فعالان ميداني ،آنهايي که در کار تظاهرات شرکت کردند،در برنامه هاي مختلف حضور پيدا کردند. به طور مثال در 30 تير 1333تظاهرات گسترده اي که در شهر ري صورت گرفت عمده ي اين تظاهرکنندگان را دانش آموزان و دانشجويان تشکيل دادند با توجه به شانزده آذر در تمام مراسم بعد از اين فاجعه ي ملي يعني سوم و هفتم و چهلم اين حضور گسترده نيروهاي دانش آموزي بود و بنابر اين مي شود گفت موتور جريان نهضت مقاومت ملي در ابعاد گسترده اش را نيروهاي دانشجويي و دانش آموزي تشکيل مي دادند که با همگامي قابل ملاحظه ي نيروهاي محلات و نيروهاي بازار توانستند نهضت مقاومت ملي را براي مدت قابل ملاحظه اي در توانمندترين وضعيت خودش روي پا نگه دارند

سوال: پس بنابراين ورود نيکسون به ايران در آستانه شانزده آذر هم براي حاکميت هم براي مردم يک مسئله فرعي بوده . دانشجويان همراه بازاريان و مردم از مدتي قبل در اعتراض به دادگاه دکتر مصدق فعاليت خود را آغاز کرده بودند حکومت نيز بدون توجه به عواقب اين عمل وحشيانه با حمله به دانشگاه مرتکب چنين فاجعه اي شد و سه نفر از جوانان دانشجو (قندچي ،شريعت رضوي و بزرگ نيا) را به شهادت رساند

پاسخ: من اين را هميشه توضيح داده ام چون يک عده برآنند که تنها پديده ي شانزده آذر آن هم در آستانه ورود مقام خارجي را به عنوان يک واکنش در مقابل مسئله ي آمدن نيکسون تلقي بکنند. در حالي که دانشگاه تهران از چندين روز قبل در دو زمينه واکنش هاي فراواني نشان داد. گردهمايي هايي داشت و تظاهراتي در دانشگاه صورت داد يکي در مورد محاکمه دکتر مصدق بود يکي در زمينه ي مسئله ي تجديد رابطه با انگلستان ، که در مورد هر دو زمينه دانشگاه تهران موضع [گيري] داشت و تظاهرات مي کرد و در آن روزي که اين ها يورش بردند به دانشگاه تهران در شانزده آذر[ يک]در واقع حرکت گوشمالي دهنده بود براي اين که فردا [که] نيکسون به ايران پا مي گذارد با توجه به تظاهرات و گردهمايي هاي دانشجويان جلوي هر نوع اعتراض و جلوي هر نوع اقدام و تشنج را گرفته باشند و شرايطي به وجود بياورند که دانشگاه تهران از يک موضع گيري گسترده در مسير حرکت اين آدم بر کنار باشد

سوال: با توجه به گذشته ي جنبش دانشجويي (پيش از انقلاب) وضعيت دانشجويان را بعد از انقلاب چگونه ارزيابي مي کنيد و آينده ي اين جنبش را در رابطه با حاکميت چگونه مي بينيد؟

پاسخ: اين جنبش به هر حال در دوران بعد از انقلاب با همه اينکه حاکميت تمهيدات فراواني را به کار برد تا بتواند محيط هاي دانشگاهي را از به اصطلاح فعاليت هاي سياسي و موضع گيري در مقابل خودش دور بدارد توفيق پيدا نکرد . دست به حتي کار ساختن انجمن هاي اسلامي[موازي] کرده براي اين که بتواند اين ها را از نظر مالي و غيره زير پوشش خودش نگه دارد اما سرانجام اين توفيق به دست نيامد و ما شاهد اين هستيم که طي چندين سال گذشته اکثريت انجمن ها تبديل شدند به جرياني که بالاخره در قالب تحکيم وحدت توانستند يک نيروي موثر را در دانشگاه ها به وجود بياورند .تلاش مجدد دستگاه حاکم براي متلاشي کردن تحکيم وحدت هم به جايي نرسيد و نيروي اقليت طيف شيراز نتوانست نيرويي باشد که قدرت چالش کردن [که] با اکثريت طيف علامه را به دست بياورد در وضع موجود نيز شکي نيست که روند آينده ايران با حضور نيروي جوان و به ويژه جنبش دانشجويي گره خورده و اين نيرو از توانمندي هاي فراوان برخوردار خواهد بود براي اينکه بتواند هوشمندانه در مسيري که منجر به اين بشود که حاکميت را وادار به تمکين از خواست هاي ملت بکند بتواند فعاليت کند

سوال:با تشکر، در پايان اگر ناگفته اي در رابطه با شانزده آذر باقي مانده بفرماييد؟

پاسخ:هيچ ،جز اينکه شانزده آذر از نظر همه نيروهاي دانشجويي بايد به عنوان يک روز فراموش نشدني و [يک] به اصطلاح نقطه عطف مورد توجه قرار بگيرد و به اعتبار بزرگداشت اين روز بايد نيروي دانشجويي تلاش بکند که اين همبستگي و اين يکپارچگي را که تا به حال علي رغم فشارهاي حاکميت توانسته حفظ بکند از اين به بعد به صورت چشم گيرتري حفظ کند و بداند که رسالت بزرگي را به عهده دارد .

No comments: