Friday 5 November 2010

نامه مجید دری

به پاس مقاومتی که زندان و تبعید هم قادربه درهم شکستن آن نیست!

گمان مبرکه به پایان رسید کارمغان
هزار باده ناخورده دررگ تاک است

نیروی مقاومتی را که جمهوری اسلامی برانگیخته است سرایستادن ندارد وهرتلاش مذبوحانه که
برای امحاء آن به عمل می آورد ازقضا به مصداق "سرکنجبین صفرا فزود "موجب اشاعه و تعمیق آن می شود. شاید به ضرب سرکوب ووحشیگری بتوان برای مدتی ازپیوستن جویبارهای مقاومت به یکدیگروبه حرکت درآمدن رودی خروشان ممانعت کرد،اما نمی توان ازتداوم وگسترش مقاومت ولودرقالب بی شمارجویبار جاری دربدن جامعه جلوگیری کرد. جویبارهائی که درحال کندن بسترمشترک برای پیوستن به همدیگرند.آری هیچ جبارونظام ناانسانی نتوانسته است "موش کور" تاریخ را ازنقب زدن بازدارد وازقضا چه بسا ناخواسته باحماقت تاریخی خود برتکوین مولودجدیدوزایش آن شتاب بخشیده است.چرا که چنین مقاومتی منشأخودرا ازوجود وماهیت نظام ضدانسانی حکومت دربرابرنیازهای آزادیخواهانه و عدالت طلبانه وخاموش نشدنی تک تک انسانها وجامعه خود می گیرد.هرچه بروجه ضدانسانی حکومت وپلشتی وانحطاط آن افزوده می شودبه همان اندازه مقاومت نیز دامنه وعمق خود را می گستراند.چنانکه درهرگوشه وکنارکشورگوش بخوابانیم نغمه دلنشین این مقاومت را ازکران تاکران خواهیم شنید.حتی در درون زندانها،آنجاکه دشمن باصطلاح طعمه ها را درچنگ خوددارد قادرنشده است که این آتش جانسوز را خاموش کند.اعتصاب غذای نسرین ستوده درحیات خلوت دژخیمان یکی از نمونه های برجسته این شعله خاموش نشدنی است.نامه پرمعنا وسرشارازروح مقاومت وامید مجید دری دانشجوی ستاره دارومحروم ازتحصیل،مبارزی که به جرم مقابله با دیواستبداد محکوم به 11سال حبس شده است، وازتبعیدگاهی که به حکم حاکمان باید 5سال اززندان خود را درآنجا(دربهبهان وایذه) بگذارند که هزارکیلومتردورترازخانواده اش قراردارد و درمیان زندانیان تفکیک نشده ازنظرنوع جرم،نمونه درخشان دیگری ازاین آتش برافروخته وخاموش نشدنی است. اودرنامه ای آکنده ازمسرت به پدرومادرخویش مژده داده که دربهبهان تنها نیست!.چراکه شماری ازمردمان آنجا به استقبال وملاقات این تازه وارد به زندان شهر آمده اند واو دیگر دراین شهربیگانه نیست واحساس غربت نمی کند وبا افتخارخود را یک بهبهانی خوانده است.
بی تردید رازتداوم مقاومت راباید درهمین همبستگی،همدردی وعلائمی جستجوکرد که پیرامون دردمشترک ودشمن مشترک ورزم مشترک ردوبدل می شود . نشانه هائی که با شکال گوناگون درعلامت پیروزی انگشتان دست،درمبادله نگاه ها وخنده ها ودر بکارگیری رنگ ها و سرودها و شعارها وآهنگ ها ونماهنگ ها ودهها شکل دیگرمبادله می شود وهرکس درمی یابد که دردردخود تنها نیست.بلکه آن دردی که درخلوت هرکس نهان است،دردی است مشترک وجاری درتک تک همه.وهرچه که استبداد برطبل سرکوب بیشترمی کوبد، ناخواسته براین خودآگاهی وصیقل یافتن آن، برهمبستگی وتقویت این اندوخته مشترک وروحیه اشتراک گذاری آن می افزاید.
لینک زیرحاوی نماهنگی است که دانشجویان علامه طباطبائی به پاس گرامیداشت مقاومت ومبارزه مجید دری تهیه کرده اند.نگاهی به این هماهنگ، نامه مجید ودیدارمردم بهبهان ازاو بخوبی نشان میدهدکه نبض مقاومت درهمه نقاط بدن اجتماعی زخمناک وخشمگین اززندان ودانشگاه تاهزارکیلومترآن طرفتر دربهبهان می زند وتنها این کوردلان حاکمندکه غافل ازتوفندگی نهفته دراین زمزمه های جاری در بی شمارجویباران مرئی ونامرئی برای پیوستن به یکدیگرهستند.وازقضا زندان وتبعید به دوردست ترین نقطه نیزبیش ازهدف درهم شکستن جسم وروح مقاومت یک دانشجوی ستاره دار،حامل پیام وباصطلاح درس عبرتی است به سایرین ودانشگاه وجامعه نافرمان که اگرخموشی پیشه نکند به سرنوشت مشابهی دچارخواهد شد.دربرابر،نامه مجید نیز روایت مقاومت یک دانشجوی تبعیدی است که ازلابلای تک تک کلماتش به بیرون می تراود وبه عنوان پاسخی دندان شکن به دژخیمان که کورخوانده اند.وخط بطلانی براین توهم که گویا به ضرب سرکوب وزندان وتبعید می توان سیمرغ مقاومت را به زنجیرکشید. درحاشیه این هماهنگ اززبان مجید دری نقل شده است که جنبش دانشجویی لقمه ای نيست که از گلوی هيچ دیکتاتوری پايين رفته باشد. طلايه دار انتقاد هيچگاه سلاح بر زمين نمي گذارد و در کنار دریای خروشان مردم عليه زور و استبداد و دیکتاتوری مي ستيزد.

No comments: