Friday 9 September 2011

مقاله از اقای رضا تقی زاده

از ۱۱ سپتامبر تا بهار عربی؛ مسیر آزادی در جوامع مسلمان
۱۳۹۰/۰۶/۱۷
۱۰ سال پس از فرو ریختن دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک، اینک پاره‌ای از زنان عربستان به خود اجازه می‌دهند، علیرغم سختگیری پلیس، در خیابان‌های ریاض رانندگی کنند. در‌‌ همان خیابان‌ها، بن‌لادن پیشتر، ۱۲ هواپیماربا از مجموع ۱۵ تبعه سعودی عضو گروه حمله انتحاری القاعده به نیویورک و واشنگتن را به خدمت گرفته بود.
تلاش برای تغییر و ایجاد تعادل و سازش مابین آرمان‌های انقلابی جنبشی که نام «بهار عربی» نام گرفته، و پایبندی به سنت‌ها، اینک به درون هیئت حاکمه سعودی نیز راه یافته است.
تا مدت‌ها پس از وقوع رویداد ۱۱ سپتامبر، مسئولان دولتی عربستان حضور اتباع این کشور در جمع هواپیماربایان انتحاری را انکار می‌کردند.
شاهزاده نایف عبدالعزیز، وزیر کشور دولت سعودی در نوامبر سال ۲۰۰۲، یهودیان را مسئول انفجار‌ها معرفی کرد و مدعی شد که سازمان‌ها اطلاعاتی خارجی و در رأس آن‌ها موساد و اسرائیل، از راه به خدمت گرفتن گروه‌های تروریستی مانند القاعده، قصد وارد آوردن لطمه علیه منافع کشور‌های عرب و مسلمان را داشته‌اند.
چند ماه بعد، در غروب روز ۱۲ ماه مه سال ۲۰۰۳ وقوع انفجار‌های دیگری، این بار در ریاض پایتخت سعودی، توسط ۱۲ مهاجم انتحاری عضو القاعده، به قتل ۳۰ تن، منجمله ۹ تبعه آمریکا منجر شد. حمله یاد شده نشانه روشن جهت‌گیری تازه القاعده علیه رهبران حکومت سعودی به عنوان دیگر دشمنان اسلام (علاوه بر غرب) بود.
از آن تاریخ تاکنون هزاران عضو گروه القاعده در عربستان سعودی دستگیر شده‌اند. مسیر‌های تغذیه مالی این گروه تروریستی مسدود شده و همزمان، حاکمیت سنتی عربستان، اگر چه با کندی، اصلاحلاتی را آغاز کرده که پیشتر تصور شکل گرفتن آن‌ها دشوار می‌نمود.
اخراج دو هزار معلم افراطی از مدارس ریاض، تعدیل آموزش‌های متکی بر اصول اعتقادی وهابیون در مدارس، و برگزاری انتخابات محلی از جمله این اصلاحات است.
مردم سعودی این روز‌ها با شادی و بدون ترس، از پیروزی بهار عربی در تونس، مصر و لیبی استقبال می‌کنند، و حاکمیت سعودی نیز در مقابل حکومت سوریه، و در کنار مردم معترض و انقلابیون «بهار عربی» در آن کشور قرار گرفته است.
اهمیت رویداد
نظریه تأثیرگذاری رویداد‌های بزرگ در یک نقطه از جهان بر تحولات ثانوی در دیگر مناطق جهان را بیش و کم تمامی نظریه‌پردازان سیاسی پذیرفته‌اند. اگرچه سنجش دقیق حدود و عمق تأثیرگذاری‌ها و تأثیرپذیری‌ها نا‌ممکن، و ارزیابی میزان آن تا سال‌ها موضوع تحقیق دانش‌پژوهان است، اصل تأثیرگذاری را می‌توان پذیرفته شده تلقی کرد.
موج‌های ناشی از انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بولشویکی سال ۱۹۱۷ در روسیه و انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران تا سال‌های عامل اصلی تغییرات گسترده در مناطق مختلف جهان بوده‌اند.
جوم انتحاری ۱۱ سپتامبر از جمله رویداد‌های تاریخ‌ساز جهان محسوب می‌شود. به‌‌ همان نسبت، واکنش فوری آمریکا به رویداد یاد شده نیز از اهمیتی خاص خود برخوردار است.
تغییرات بعد از رویداد ۱۱ سپتامبر در آمریکا، از یک سو ذهنیت رهبری آمریکا و جوامع غربی را در قبال جوامع مسلمان و طبیعت حاکمیت سیاسی آن‌ها متحول ساخت، و از سوی دیگر، واکنش خشن آمریکا به رویداد یاد شده، زمینه ایستادگی مردم از داخل و در مقابل حاکمیت‌های سیاسی کشور‌های مسلمان را فراهم ساخت.
الگو‌های تغییر
سقوط حکومت صدام در عراق و برگزاری انتخابات آزاد در آن کشور، بازگشت منطقه به تداوم و روال حاکمیت گذشته را نا‌ممکن ساخت. برگزاری انتخابات ملی در عراق یک تحول بزرگ بود.
بعد از تغییرات سیاسی در افغانستان و عراق مردم کشور‌های مسلمان از جنوب آسیا تا حوزه مدیترانه، دریافتند که در مقابل دو شیوه افراطی القاعده و توسل به تروریسم و کشتار کور، و یا شیوه توسل به جنگ و انهدام، برای کنار گذاشتن رهبران کشور‌های اقتدارگرا، راه سومی نیز در دسترس است.
شروع بهار عربی
روی کار آمدن دولت آوباما در واشنگتن، و تمایلات رئیس‌جمهور تازه به ایجاد ارتباط نو مابین آمریکا و جوامع مسلمان تا حدود زیادی به گسترش این فکر و افزایش امید به مؤثر‌تر بودن «راه سوم» یاری داد.
پیروزی سریع مردم در تونس علیه یک دیکتاتوری قدیمی، و پیروزی نسبتاً کم‌هزینه مردم در مصر، با حمایت مستقیم و بموقع واشنگتن، «بهار عربی» را در کشورهای مسلمان شکوفا ساخت.
۱۰ سال پس از رویداد ۱۱ سپتامبر، تعداد کشورهایی که در آن‌ها تغییر رژیم‌های اقتدارگرا به دست مردم صورت گرفته، از شمار کشورهایی که رژیم‌های آن‌ها از راه حمله نظامی آمریکا تغییر یافته و یا هدف گروه القاعده برای تغییر قرار داشته بیشتر است.
در شرایط جاری نه تنها امکان توسل آمریکا و متحدان آن کشور به حمله تمام عیار نظامی برای تغییر نظام‌های سیاسی اقتدارگرا- که تصور می‌شد عامل ایجاد بستر‌های رشد افراط‌گرایی اسلامی و تروریسم هستند، کاهش یافته، که افراط‌گرایی و تروریسم اسلامی نیز در حال عقب‌نشینی به نظر می‌رسد.
گرچه روش‌ها مقابله درونی با نظام‌های اقتدار گرا، و زمان دست یافتن مردم به پیروزی، در کشور‌های مسلمان یک نواخت نیست، با این وجود، «راه سوم»، با هیچ یک از دو شیوه جنگ خارجی و یا تروریسم جهانی برای تغییر نظام‌های خودکامه همسو نیست.
حدود پیروزی
علاوه بر تغییر رژیم در سه کشور عربی شمال آفریقا، اینک مراکش نیز با توسل به «اصلاحات از بالا»، در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گرفته است.
سوریه در راه غیرقابل اجتناب تغییر است. بعد از سوریه، استقرار حکومت انتخابی در اردن غیرقابل پرهیز خواهد شد.
در منطقه خلیج فارس، یمن نامزد شماره یک تغییر است. بعد از آن حاکمیت عربستان نا‌گزیر از گشودن پنجره‌های تازه خواهد شد و تعادل کنونی به نفع اصلاحات از درون تغییر خواهد کرد.
مردم بحرین فشار‌های کنونی را تا رسیدن به دولت انتخابی، علیه حاکمیت حفظ خواهند کرد. کویت و قطر نیز دیر یا زود به این کاروان می‌پیوندند.
در شرایط کنونی، مصر در وضعیت انتقالی است و قرار گرفتن قدرت سیاسی آن کشور در کنار جنبش‌های آزادی‌خواهی در کشور‌های همجوار با ظرفیت کامل صورت نمی‌گیرد.
در چند ماه آینده که نمایندگان انتخابی مجلس و رئیس‌جمهور بعدی مصر انتخاب می‌شوند، قاهره فرصت خواهد یافت که با تمام ظرفیت از بهار عربی حمایت به عمل آورد.
در فاصله ۱۰ سال پس از رویداد ۱۱ سپتامبر و در نتیجه آن، و همچنین متأثر از واکنش خشن آمریکا به رویداد یاد شده، اینک کشور‌های مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا، با توسل به راه سوم، «بهار عربی» را تجربه می‌کنند. تمامی نشانه‌ها حاکی است که این بهار مهار نخواهد شد، و نهال‌های این فصل در تابستان و پائیز به ثمر خواهد رسید

No comments: