Thursday 29 September 2011

دستور به خبرگزاری فارس -خبرگزاری سپاه

به تلویزیون بی بی سی از کمر به پائین شلیک کنید!
هر کس می خواهد بداند فیلم "زندگی سیاسی خامنه ای" که تلویزیون بی بی سی آن را پخش کرد، چه ولوله ای در ارگان های انتصابی و انتخابی جمهوری اسلامی بوجود آورد، گزارش روز گذشته خبرگزاری فارس را در باره بی بی سی باید بخواند.
خبرگزاری که خود را معتبر تر از خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی معرفی می کند، زیرا یک سر آن به بیت رهبری بند است و سر دیگری به سازمان امنیت سپاه.
این خبرگزاری، روز گذشته، در توجیه دستگیری تعدادی مستند ساز ایرانی، و در حقیقت از سر خشم از نمایش فیلم "خامنه ای" گزارشی منتشر کرد، که در آن رئیس تلویزیون بی بی سی فارسی و یکی از موفق ترین مجریان این تلویزیون را در ذهن آلوده خود اینگونه به هم پیوند زد:
«صادق صبا» متولد رشت، پس از فارغ‌التحصیلی در رشته حقوق از دانشگاه تهران، به انگلستان مهاجرت کرد و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد و همچنین دکترای خود را از دانشکده اقتصاد لندن گرفت و از 20 و اندی سال پیش تاکنون در شبکه بی‌بی‌سی مشغول به کار شده است. در سال ، 2008 به بهانه سفر تفریحی به ایران، با سه روحانی ضد حکومت اسلامی ایران؛ «حسینعلی منتظری»، «صادق روحانی» و «یوسف صانعی» دیدار و کمی بعد یکی از جنجالی‌ترین مصاحبه‌های زمان خود را منتشر کرد.
او اخیرا به خاطر تجاوز به «پونه قدوسی»، یکی از مجریان اصلی شبکه بی‌بی‌سی فارسی، مورد توجه رسانه‌ها بوده است.»
خبرگزاری فارس که کارکنانش مانند کارکنان کیهان و رجانیوز و بقیه چشم دیدن نیمه بالای انسان ها را ندارند و اگر پرونده کهریزک در یک دادگاه صالحه باز شود، مچ دست گردانندگان اصلی آن نیز باز خواهد شد، این قلم دریدگی را از لندن به واشنگتن برد و نوشت:
«این خبر علی‌رغم جنجالی که به پا کرد ولی با توجه به خبر تجاوز چند مجری مرد شبکه صدای آمریکا به مجریان زن این شبکه، چندان دور از انتظار نیست.»
تمام این خشم و کینه به این دلیل است که در آن فیلم بی بی سی، بسیار کمرنگ گفته شده:
1- بیت رهبری 4 هزار کارمند دارد
2- آقای خامنه ای سپاه را تبدیل به حزب نظامی خود کرده
3- آقای خامنه ای تمام رقبا و مخالفان خود را یکی بعد از دیگری یا از کار برکنار کرده، یا به حاشیه رانده و یا منزوی کرده
4- آقای خامنه ای روی شانه های هاشمی رفسنجانی عضو شورای انقلاب و سپس رهبر شد
5- در بیت او که از دربار سلطنتی رضاشاه گسترده تر است، یک دفتر نظامی وجود دارد که رئیس آن یک ارتشی قدیمی است.
6- میرحجازی که همه کاره بیت تا رئیس جمهور شدن احمدی نژاد بوده، بدلیل پاره ای اختلاف نظرات امنیتی اش با خامنه ای کنار گذاشته شده و "آقا وحید" (همان که در فیلم به رهبر کمک می کند تا از روی مبل بلند شود) همه کاره شده
7- طرفداران انبوه موسوی موسوی در خیابان ها را یکبار دیگر نشان داده
8- بخشی از نماز جمعه رهبر، پس از کودتا را پخش کرده که در آن وی خود را به مظلومیت زده و با اعلام این که جسمی علیل دارد و کمی هم آبرو و ... فرمان کشتار مردم را داد.
9- آقای خمینی یکبار چنان گریبان وی را گرفت که اگر موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی نبودند، آقای خامنه ای برای همیشه از صحنه حذف شده بود.
10- عکس آقا زاده ایشان "مجتبی" را پخش کرده که تاکنون با شدید ترین تدابیر امینتی مانع پخش آن و آشنائی مردم با چهره او بوده اند.
اینها بخش بسیار بسیار اندکی از واقعیات مربوط به نقش و موقعیت علی خامنه ای در جمهوری اسلامی است که آیندگان درباره آن بسیار خواهند نوشت و خواهند گفت. اما همین اشاره های کوتاه را نیز تاب نیآورده و گریبان صادق صبا و پونه قدوسی را گرفتند! که سرگذشت تلخ دومی بعنوان روزنامه نگار دوران اولیه ریاست جمهوری محمد خاتمی، که سرانجام موفق شد از ایران خارج شود، خود سرگذشت، نه، بلکه پرونده ایست علیه همان ها که حالا در دولت اند، در خبرگزاری فارس اند، در کیهان اند، در رجانیوزاند پیک نت ـ 5 مهر 1390

Wednesday 28 September 2011

حضور عده ای از سران جبهه ملی ایران در سفارت افغانستان

صبح روز چهارشنبه ششم مهرماه 1390 پنج تن ازسران جبهه ملی آقایان ادیب برومند ، دکترهرمیداس باوند ، دکترعلی رشیدی ، حسین شاه حسینی ودکترحسین موسویان درسفارت افغانستان در تهران حضوریافته ومراتب همدردی وتسلیت خود وجبهه ملی ایران در مورد به شهادت رسیدن آقای برهان الدین ربانی رجل ملی افغانستان را به ملت رنجدیده افغانستان ابراز نمودند . متن نوشته آقای ادیب برومندرئیس شورای مرکزی وهیئت رهبری جبهه ملی ایران در دفتر یادبود که توسط ایشان وسایر همراهان امضاء شد به شرح زیر است :
به نام خداوند جان وخرد
به این وسیله از سوی خود و همفکران و دوستان جبهه ملی ایران، شهادت اندوه زای جناب آقای برهان الدین ربانی رئیس جمهورپیشین افغانستان راکه محبوب ملت نجیب افغان واز دوستان ایران وایرانی بودند ازسراخلاص به ملت کشور همسایه ودوست خود افغانستان و رئیس جمهور کنونی آن جناب حامد کرزای تسلیت میگوئیم وشادی روح آن روانشاد وآمرزش وی را از درگاه خداوند یکتاخواستاریم .
ازطرف شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران
ادیب برومند- دکتر هرمیداس باوند-دکترعلی رشیدی- حسین شاه حسینی - دکتر حسین موسویان

مسافرت احمدی نژاد به نیویورک

اسامی همراهان فاميلی احمدی‌نژاد در سفر کاری به آمريکا، مهر
احمدی‌نژاد در سفر اخير خود به مقر سازمان ملل در نيويورک، گروهی صد نفره شامل وزرا، مشاوران، ديپلمات‌ها، محافظان، مترجمان، خبرنگاران و تعدادی از اعضای خانواده خود را همراه برده است.
آفتاب: سايت خبری الف: رئيس‌جمهوری ايران در سفر اخير خود به مقر سازمان ملل در نيويورک، گروهی صد نفره شامل وزرا، مشاوران، ديپلمات‌ها، محافظان، مترجمان، خبرنگاران و تعدادی از اعضای خانواده خود را همراه برده است.
در فهرست اسامی همراهان رئيس‌‌جمهور برای به سفر نيويورک که برايشان درخواست ويزا شده، اين اسامی وجود دارد: خانم فراحی شانديز (همسر رئيس‌جمهور)- مهدی احمدی نژاد (پسر رئيس‌جمهور) - طيبه رحيم مشايی (عروس رئيس جمهور) - فاطمه احمدی نژاد (دختر رئيس‌جمهور) - مهدی خورشيدی (داماد رئيس‌جمهور) - دختر مهدی خورشيدی و فاطمه احمدی‌نژاد (نوه رئيس‌جمهور).
همچنين علاوه بر احمدی‌نژاد، خانواده برخی از نزديکان وی نيز در سفر نيويورک حضور داشته‌اند از جمله: خانم ذبيحيان لنگرودی همسر رحيم مشائی، طيبه ترکستانی همسر بقائی، امير رضا بقايی فرزند معاون رئيس‌حمهور و خانم راد همسر وزير امورخارجه.

از رضا تقی راده - تحلیل گر سیاسی

باز سازی نيروی هوايی عراق، خريد هواپيماهای جت اف-۱۶
ج۱۳۹۰/۰۷/۰۵
ريک سال پس از انتشار گزارش های غير رسمی داير بر علاقه دولت نوری مالکی به خريد هواپيماهای نظامی پيشرفته آمريکايی ، موضوع بازسازی نيروی هوايی عراق با فروش ۱۸ تا ۳۶ فروند هواپيمای اف-۱۶ با آن کشور وارد مرحله اجرايی شده است.
عراق بعد از سقوط رژيم صدام حسين در بغداد، با تنش های متفاوت در مناسبات خارجی، و در مناسبات داخلی، منجمله در ارتباط با حکومت خود مختار «اقليم کردستان»، با ملاحظات و مسائل تازه امنيتی روبرو است.
علاوه بر ادامه وضعيت موجود جنگ با ايران ( آتش بس و نه صلح )، دولت اکثريت شيعه عراق، فاقد مناسبات دوستانه با عربستان سعودی است.
دولت عراق در رابطه با حکومت بشار اسد در دمشق نيز فاقد يک سياست منسجم و روشن است. بروز تغييرات سياسی احتمالی آينده در تهران و دمشق می تواند آثار وضعی قاطع بر مناسبات بغداد با دو کشور همسايه باقی بگذارد.
از اين لحاظ دولت عراق ايجاد نيروی هوايی پيشرفته و قدرتمند را، به عنوان بخشی با اهميت از طرح بزرگتر بازسازی نيرو های مسلح آن کشور، در جهت افزايش توان دولت مرکزی عراق، برای برخورد با چالشهای داخلی و خارجی آن کشور تلقی ميکند.
نيروی هوايی جوان
نيروی هوايی عراق که پيش از جنگ ۸ ساله با ايران از قدرت قابل ملاحظه ای برخوردار بود، در جريان جنگ ياد شده، و همچنين در جريان جنگ دوم خليج فارس، در ابتدای دهه نود، عملا از ميان رفت.
در جريان جنگ با ايران نيمی از هواپيماهای نظامی عراق منهدم شد. تعدادی از هواپيماهای عراقی باقی مانده بروی زمين نيز در نتيجه حمله نظامی آمريکا عليه نيرو های عراقی، به تلاقی اشغال کويت، از ميان رفت. باقی مانده نيروی هوايی عراق به ايران و سوريه گريختند.
با آغاز بازسازی نيروی هوايی عراق، کشور همسايه و رقيب ايران قادر خواهد شد در کمتر از ۱۰ سال توان دفاعی خود را به نحو چشمگيری افزايش داده و بار ديگر در منطقه متشنج خاورميانه به يک قدرت تعيين کننده و تاثير گذار تبديل شود.
تجهيز نيروی هوايی عراق با هواپيماهای نظامی آمريکايی، اگر چه به معنی پرهيز از خريد هواپيماهای ساير کشور ها نيست، در هر عين حال آينده همکاری های نظامی آمريکا و عراق را تضمين و زمينه ايجاد يک نيروی هوايی هم سو با نيرو های ناتو را در آن کشور فراهم ميسازد.
همسو با همسايگان
بازسازی نيروی هوايی عراق توسط آمريکا و تجهيز آن با هواپيماهای پيشرفته نظامی را ميتوان مقدمه گام برداشتن آن کشور در جهت ايجاد شبکه مدرن دفاع هوايی، مرکب از سيستمهای هشدار دهنده رادار و دفاع موشکی تلقی کرد.
در همسايگی عراق، کشورهای عضو اتحاديه همکاری های خليج ( فارس) با هواپيماهای مشابه مجهز اند ( عربستان سعودی دارای هواپيماهای اف- ۱۵ ساخت بوئينگ ديگر کشور های اتحاديه به هواپيماهای اف-۱۶ فالکون، ساخت جنرال دايناميکس مجهز اند). شبکه دفاع هوايی و سيستمهای هشدار دهند ه در کشور های ياد شده نيز با کمک آمريکا ايجاد شده اند.
ترکيه در حال حاظر بيش از ۲۰۰ فروند، و نيروی هوايی اسرائيل بيش از ۳۰۰ فروند مدلهای مختلف از اين نوع جنگنده های چند منظور ه آمريکايی را در اختيار دارند.
ارزش قرار داد ابتدايی خريد هواپيماهای نظامی عراق از آمريکا ۱.۵ ميليارد دلار برآورد شده است. اين حجم با توجه به خريد قطعات يدکی، سرويس و نگهداری و همچنين هزينه آموز خلبانان عراقی ميتواند در طول ۳ سال آينده تا سه برابر افزايش يابد.
توان پرداخت
از راه افزايش توان صادرات نفت خام، دولت عراق قادر خواهد بود به راحتی هزينه های بازسازی نيروی هوايی، و همزمان، نوسازی و تجهيز ساير نيرو مسلح آن کشور را تامين کند.
دولت عراق در طول ۵ ماه ابتدای سال جاری مسيحی از راه فروش نفت خام ۳۴ ميليارد دلار درآمد داشته است. اين درآمد ها از راه افزايش صادرات نفت خام، در پايان سال جاری بالغ بر ۱۰۰ ميليارد لار خواهد شد.
در حال حاظر ظرفيت توليد روزانه نفت عراق به ۳ ميليون بشکه در روز نزديک شده و صادرات نفت آن کشور از ۲.۲ ميليون بشکه در روز گذشته است.
مطابق هدف های اعلام شده، با اجرای ۱۱ طرح مستقل اکتشاف و توليد توسط شرکت های نفتی خارجی، که در مواردی تحقق کامل آنها با پيچيدگی هايی نيز روبرو است، قرار است ظرفيت توليد نفت عراق طی يک سال آينده به ۴.۵ ميليون بشکه در روز برسد.
تحقق اين هدف، موقعيت عراق را در جايگاه سومين صادر کننده بزرگ نفت دنيا ،بعد از عربستان و روسيه، تثبيت خواهد کرد. در آمد های ناشی از صادرات نفت، علاوه بر بازسازی اقتصادی و نوسازی زير ساختهای توليد در بخشهای صنعت، کشاورزی، ارتباطات و خدمات، به بازسازی نيروهای نظامی عراق نيز ياری خواهد داد.
عراق عملا در شرف بازگشت به اندازه های يک نيروی تعيين کننده منطقه ای است. برنامه راهبردی دولت عراق برای رويارويی موثر با چالشهای داخلی و خارجی، دادن الويت به تثبيت وضعيت و افزايش قدرت دولت مرکزی، و مواجه با چالش های ياد شده در مرحله بعدی، و اقدام از موضع قدرت است.
همزمان با بازسازی نيروی هوايی عراق، طرح تجهيز نيروی دريايی آن کشور در خليج فارس نيز در دست اجرا قرار گرفته و ايجاد تاسيسات بندری بزرگ آن کشور در «فاو» گام اوليه در اين راه محسوب می شود.

Monday 26 September 2011

سهم ایران از میادین مشترک نفت و گاز - رادیو فردا

ايران با کشورهای همسايه خود حداقل ۲۸ ميدان نفت و گاز مشترک دارد. ميدان پارس جنوبی، بزرگترين ميدان نفتی گاز ايران که حاوی مقادير قابل توجهی نفت نيز می باشد با کشور قطر مشترک است.
ناصر سودانی نائب رئيس کميسيون انرژی مجلس در ۱۲ تير طی مصاحبه ای با روزنامه «قدس» از برداشت ۹ برابری کشورهای همسايه از ميدانهای مشترک نفت و گاز خبر داد.عبدالمحمد دلپريش مدير برنامه ريزی شرکت ملی نفت ايران نيز روز دوشنبه در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است که هم اکنون قطر از ميدان مشترک هيدروکربوری «پارس جنوبی» روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت توليد می کند، اما ايران حداقل تا دو سال آينده منتظر ساخت يک فروند کشتی اف.پی.اس.او (شناور فرآوری، توليد، ذخيره و تخليه نفت) توسط چين و فروش آن به ايران است، چرا که تکميل مراحل توسعه فاز اول لايه نفتی پارس جنوبی در گروی ساخت و تحويل اين کشتی است.
خبرگزاری های ايران ۶ سپتامبر با عنوان «نروژ در پارس جنوبی نقره داغ شد» گزارش کردند که شرکت ملی نفت ايران با «کنار گذاشتن» يک شرکت نفتی نروژ، قراداد ۲۶۰ ميليون دلاری خريد کشتی «اف.پی.اس.او» را با يک شرکت چينی برای توسعه ميدان مشترک لايه نفتی پارس جنوبی امضا کرده است.
پارس جنوبی، بعنوان بزرگترين ميدان گازی ايران با در اختيار داشتن نيمی از ذخاير ۳۳ تريليون متر مکعبی گاز، همچنين ذخاير عظيم نفتی را نيز در دل دارد. اين ميدان به ۲۹ فاز گازی تقسيم شده است که تاکنون ۸ فاز آن به بهره برداری رسيده، فازهای ۹ و ۱۰ بصورت ناقص راه اندازی شده است. قطر به عنوان شريک ايران در پارس جنوبی معادل ۱۷ فاز گازی پارس جنوبی را بهره برداری کرده است.
قرارداد توسعه لايه نفتی ميدان گازی پارس جنوبی ميان شرکت ملی نفت ايران و شرکت توسعه پترو ايران به عنوان پيمانکار در اسفند ۱۳۸۳ و به مبلغ ۲۵۵ ميليون دلار امضا شده بود. ايران اميدوار است که دريافت کشتی اف.پی.اس.او از چين و تکميل پرژه در فاز نخست از ناحيه A اين ميدان (حداقل تا ۲ سال اينده) ۳۵ هزار بشکه (۸ درصد توليد کنونی قطر) نفت توليد کند.ميادين نفتی ايران و عراقايران و عراق حداقل پنج ميدان مشترک نفتی دارند. هم اکنون دولت بغداد توسعه اکثر ميادين مشترک نفتی با ايران همچون نفتخانه، بدره، مجنون، سندباد، فکه، اوقيراب، هويزه و بحر عمر را آغاز کرده است. عراق در نظر دارد تا هفت سال آينده توليد نفت خود را به ۱۲ ميليون بشکه در روز برساند.
مسعود جباری، مدير هماهنگی و نظارت بر توليد نفت و گاز شرکت ملی نفت ايران ۱۲ شهريورماه اعلام اميدواری کرده بود که ايران و عراق با راه اندازی شرکتهای مشترک، ميادين نفتی مشتر ميان دو کشور را بهره برداری کنند.
قبل از اين نيز،ايران از تشکيل شرکت های مشترک نفتی با کويت و عراق خبر داده بودند که هيچگاه از طرف عراق و کويت تاييد نشد.
نهايتا، رستم قاسمی وزير نفت ايران روز دوشنبه در نشست اتاق بازرگانی ايران اذعان داشت که عراقی ها خواستار سرمايه گذاری ايران برای توسعه در ميادين مشترک و به منظور برداشت مساوی از اين ميادين هستند. بگفته وی، اگر ايران پول داشت که ميادين مشترک را توسعه دهد ديگر نياز به مشارکت با عراق نبود.
آقای قاسمی تاکيد کرد که برای توسعه ميادين مشترک نفتی با عراق ظرفيت توليدی که در بخش ايرانی ديده شده است کمتر از بخش عراقی بوده و از اين رو بايد با سرمايه گذاری بيشتر توسعه اين ميادين با شتاب دنبال شود.
عراق از ميدان های مشترک با ايران روزانه ۲۹۵ هزار بشکه نفت توليد می کند و با چندين شرکت معتبر بين المللی نفت قرارداد بسته است، درحالی که توليد ايران از اين ميادين ۱۳۰ هزار بشکه نفت است و شرکتهای معتبر بين المللی از انعقاد قرارداد با ايران تحت تحريم سرباز می زنند.
طبق قانون بودجه هدفمندسازی يارانه ها، دولت احمدی نژاد بايد از درآمدهای ناشی از حذف يارانه ها (۵۴ ميليارد دلار)، بيست درصد (معادل ۱۱ ميليارد دلار) به بخش صنعت، منجمله توسعه ميادين نفت و گاز خرج کند، اما با گذشت نيمی از سال جاری شمسی، دولت احمدی نژاد روز پنج شنبه، ۲۲ سپتامبر، اختصاص ۱۱ ميليارد دلار مجموعا به بخش صنعت، مترو، توسعه ميادين نفت و گاز و ... را تصويب کرد.«بودجه ای برای اکتشاف و توليد گاز در خزر نداريم»کمبود بودجه ايران فقط منحصر به ميادين مشترک در مناطق جنوبی نيست.
اخيرا عماد حسينی سخنگوی کميسيون انرژی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری فارس اظهار داشت که پروژه های لرزه نگاری، اکتشاف و حفاری ايران در دريای خزر با مشکلات مالی مواجه شده است. بگفته وی، دامنه اين مشکلات مالی حتی به پيمانگاران و کارمندان پروژه ها نيز رسيده است.وی اظهار ناراحتی کرده است که ايران تاکنون نتوانسته از دريای خزر نفت وگاز استخراج کند و گفته است که هنوز برای اين مشکل چاره ای انديشيده نشده است.ايران می‌گويد که در آب‌های تحت مالکيت خود ۴۶ ساختار هيدروکربوری کشف کرده است، اما با توجه به اين که ايران فن‌آوری توليد نفت و گاز در آب‌هايی با عمق بالای هزار متر را ندارد و شرکت‌های خارجی نيز به خاطر تحريم‌های بين‌المللی ريسک همکاری با ايران را به جان نمی‌خرند، اقدامات ملموسی در جهت بهره‌برداری از منابع انرژی خزر نتوانسته انجام دهد.
اين درحالی است که ترکمنستان برای اولين بار در سال ۲۰۱۱ از آبهای تحت مالکيتش در خزر موفق به توليد گاز و نفت شد و به اين ترتيب، ايران تنها کشور حاشيه خزر است که از منابع انرژی اين دريا بی بهره مانده است.

Sunday 25 September 2011

"بازگشت پوتین - مقاله ار رضا تقی زاده " تحلیل گر سیاسی

ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، پیشنهاد دمیتری مدودف برای بازگشت به مقام ریاست جمهوری این کشور را پذیرفت.
۱۳۹۰/۰۷/۰۳
پيشنهاد طراحی شده ديميتری مدودوف رييس جمهور کنونی به پوتين در کنگره حزب حاکم (روسيه واحد) برای شرکت در انتخابات سال آينده رييس جمهوری، و اعلام قبولی پوتين در روز بعد، بازگشت مورد انتظار نخست وزير قدرتمند روسيه به کاخ کرملين را قطعيت بخشيد.
پوتين در سال ۲۰۰۸ ، بعد از پايان دور دوم رياست جمهوری خود، مدودوف را به عنوان رييس جمهور «محلّل» به قدرت رسانده بود.
سال گذشته قانون اساسی روسيه با نفوذ حزب حاکم «روسيه واحد» در «دوما»- پارلمان آن کشور- مورد تجديد نظر قرار گرفت و دوران رياست جمهوری از چهار سال به شش سال افزايش يافت. روسای جمهور قادرند، در صورت انتخاب شدن تا دو دور متوالی اين مقام را در اختيار بگيرند.
به اين ترتيب، ولاديمير پوتين ۵۸ ساله و عضو سابق سازمان جاسوسی اتحاد شوروی کاگ ب، مامور خدمت در آلمان شرقی، عملا می تواند زمام قدرت را تا سال ۲۰۲۴ در دست داشته باشد.
مزد مدودوف ۴۶ ساله، برای ايفای نقش رييس جمهور محلّل و هموار ساختن مسير بازگشت پوتين به قدرت در مقام رييس جمهور، تصدی مقام نخست وزيری روسيه است.
مخالفان داخلی
فرهنگ سياسی روسيه حتی پيش از انقلاب سال ۱۹۱۷ و تسلط کمونيسم برای آن کشور و آغاز دوران حاکميت اتحاد جماهير شوروی نيز با داشتن رهبر قدرتمند سر سازگاری داشت. با درک زيرکانه از اين فرهنگ، پوتين مصمم است تا سالها رهبر مطلوب و بلامنازع روسيه باقی بماند.
نخست وزير روسيه که در مقام کنونی هم مردم کشورش او را قدرت اصلی می دانند، علاوه بر به کار گرفتن مشت آهنين در زمان رياست جمهوری، همواره تلاش داشته تا از نظر جسمی و ظاهری نيز خود را قوی و در افکار عمومی در خور مقام قهرمان معرفی کند.
راندن اتومبيل های پر سرعت و عکس گرفتن با سينه عريان هنگام ماهيگيری، برگزاری مسابقات نمايشی جودو، و يا همراه شدن در پرواز با خلبانان روسی مامور فرو نشاندن آتش در روسيه، از جمله کارهايی است که پوتين به منظور معرفی چهره قهرمان از خود در گذشته انجام داده است.
سرکوب خشونت بار نا آرامی های داخلی در جمهوری جدايی طلب و مسلمان نشين چچن، و مقابله بی رحمانه با پاره ای از منتقدين صاحب ثروت مانند ميخائيل خودوروفسکی که در سال ۲۰۰۴ محاکمه و زندانی شد، در خارج از روسيه انتقادات تندی را عليه پوتين به همراه آورد ولی در افکار عمومی محبوبيت او را افزايش داد و موقعيت او را مستحکم تر کرده است.
با وجود این، گروهی از چهره های شناخته شده سياسی در روسيه، با بازگشت پوتين به کرملين شديدا مخالفت می کنند. گاسپاروف قهرمان سابق جهان و نابغه شطرنج، پوتين را «ديکتاتور» توصیف کرده است.
بوريس نمتسوف، که زمانی سمت معاون نخست وزير روسيه را داشت معتقد است که بازگشت پوتين به عنوان رييس جمهور، او را در کنار الکساندر لوکاشنکو، رييس جمهور اقتدار گرای بلاروس که همچنان با شيوه دوران کمونيستی حکومت می کند، قرار خواهد داد.
بی شک عدم اشتياق پوتين به ترک قدرت او را در همان مسيری قرار خواهد داد که پيشتر مبارک در مصر و قذافی در ليبی پيموده اند. از اين جهت شايد کنار نهادن او از قدرت نيز، در ميانه راه، تنها با توسل به يک شبهه انقلاب امکان پذير شود.
رکود سياسی و اقتصادی
استمرار در قدرت يکی از زمينه های اصلی شکل گرفتن اقتدارگرايی، رکود سياسی و فساد اداری است. رکود سياسی و فساد اداری نيز تدريجا به عدم تحرک اقتصادی در کشور می انجامد. روسيه از اين قاعده کلی مسثنی نيست.
اقتصاد روسيه اکنون عمدتا متکی به صادرات نفت و گاز است. بر خلاف ديگر کشور های اروپای شرقی، روسيه تاکنون در جهت پيوستن به اقتصاد بازار و زدودن مقررات دست و پا گير تجارت و سرمايه گذاری موفقيت قبل ملاحظه ای نداشته است.
بازگشت پوتين به قدرت می تواند سرمايه گذاران خارجی را برای تزريق پول بيشتر به اقتصاد ۱.۵ تريليون دلاری روسيه با ترديد روبرو سازد.
پاره ای از ناظران داخلی و خارجی روسيه معتقدند که بازگشت پوتين به کرملين می تواند به تجديد دوران رکود اقتصادی و عدم تحرک سياسی در مسکو طی دهه هفتاد و هشتاد و زمان حکومت لئونيد برژنف بيانجامد.
رقبای کوچک
بازگشت طراحی شده پوتين به کرملين، بعد از برگزاری انتخابات ماه مارس سال ۲۰۱۲، در عمل بدون رقابت جدی و در نهايت راحتی صورت خواهد گرفت.
نتايج تازه ترين سنجش های آماری از افکار عمومی مردم روسيه حاکی است که رقبای احتمالی پوتين در انتخابات سال آينده، با فاصله ای زياد پشت سر او قرار گرفته اند.
دو رقيب احتمالی او که پيشتر از ساير مدعيان پوتين قرار دارند، يعنی ولاديمير ژيرنوفسکی، ملی گرای جنجالی، و گنادی ژوکف، رهبر حزب کمونيست روسيه، روی هم تنها معادل نيمی از آراء پوتين را به دست خواهند آورد.
پيش از برگزاری انتخابات چهارم مارس سال آينده، انتخابات مجلس نمايندگان روسيه در چهارم دسامبر سال جاری برگزار خواهد شد. حزب حاکم «روسيه واحد» به رياست پوتين، در «دوما» دارای اکثريت کامل و ۳۱۲ کرسی از ۴۵۰ کرسی آن است.
انتظار می رود که حزب پوتين در انتخابات آينده تعداد کرسی های خود را در دوما افزايش دهد
به اين ترتيب بازگشت پوتين به کرملين و تجديد رياست جمهوری او در سال ۲۰۱۲ و ادامه حضور او در قدرت تا سال ۲۰۲۴، در صورت عدم بروز حادثه ای غير عادی، غير قابل اجتناب خواهد بود
روز شنبه دولت آمريکا در واکنش به تحولات داخلی اخير روسيه اعلام کرد که سياست «شروع تازه» در مناسبات واشینگتن با مسکو با هدف نزديکی بيشتر با روسيه، و بدون توجه به اينکه چه کسی مسند رياست جمهوری را در اختيار خواهد گرفت،همچنان ادامه خواهد يافت.

Saturday 24 September 2011

بیانیه 205 نفر از پزشکان در ایران در اعتراض بوقایع سوریه

اعلام انزجاراز اقدامات خشونت‌بار و غیرانسانی بشار اسد

امروز: جامعه پزشکی ایران با انتشار نامه ای خطاب به بشار اسد، رییس جمهور سوریه، از جنایاتی که رژیم سوریه با دستور وی بر مردم سوریه روا داشته است اعلام انزجار کردند. متن کامل این نامه در پی می آید.

«بسمه تعالی»

جناب آقای دکتر بشار اسد
رئیس جمهوری سوریه
با سلام

اخبار رسیده از کشور سوریه نشان دهنده فاجعه‌ای است که ریشه در اعتراض و ناخشنودی مردم سوریه به حکومت موروثی شما دارد. استفاده از تسلیحاتی نظیر توپ و تانک در مقابله با مردم بی دفاع ودر پاسخ به خواستهای مشروع و مدنی آنها تنها بدنامی و رسوایی همیشگی برای چنین حکومت‌ها و اداره کنندگان آن به ارمغان می آورد . آنچه مایه حیرت و تاسف فراوان است این واقعیت مشئوم است که فردی چون شما که تحصیلات خود را در رشته پزشکی به اتمام رسانده‌ است و برای نجات جان انسانها قسم خورده است آمر این وقایع جنایت بار باشد.

ما اعضای جامعه پزشکی ایران ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی دفاع سوریه، از اقدامات خشونت بار و غیر انسانی که به دستور شما درآن کشور انجام می‌شود اعلام انزجار می‌نمائیم.

Wednesday 21 September 2011

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران - بمناسبت اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی

هشدار به ملت ايران
غده سرطانی سه هزار ميليارد تومانی
هفته هاست كه موضوع ارتشاء سه هزار ميليارد تومانی از بانك صادرات توسط فردی كه می‌خواست بانكی به نام بانك آريا تاسيس كند، و گويا پروانه تاسيس آن پس از رو شدن كلاهبرداری اخير معوق مانده، همه محافل اقتصادی و اجتماعی و حتی مردم عادی را شگفت زده كرده است. مهمتر اينكه همين فرد و يا باند او شركت فولاد خوزستان را هم كه 5/50 درصد آن متعلق به دولت بوده خريداری كرده است. به گفته رييس سازمان حسابرسی متهم با ياری كارشناسان و مشاوران بانكی و پرداخت يك ميليارد تومان رشوه، اقدام به تهيه اعتبار اسنادی خارج از سيستم نرم افزاری بانك و حدود اختيارات و بدون ثبت در دفاتر شعبه كرده و سپس اين اسناد اعتباری را در 7 بانك ديگر تنزيل كرده و در سررسيد با گرفتن اعتبارات تازه نسبت به تسويه اسناد قبلی اقدام كرده است. در همه اين امور، جعل، تبانی و عدم انعكاس رويدادها در دفاتر و عدم ارسال اطلاعات به مراكز صلاحيت دار انجام گرفته است كه نشانه سستی و غفلت كل نظام نظارتی بانكی زير نظر وزير اقتصاد و رييس كل بانك مركزی است و اين افراد در برابر ملت ايران يا صاحبان اصلی بانكها و ثروتهای ملی پاسخگو هستند.
هموطنان عزيز، از ديد كارشناسی كار سازمان خصوصی سازی، بورس اوراق بهادار و طرز كار بانك ها، بويژه در زمينه واگذاری اعتبارات در همه زمينه ها مانند بقيه امور اقتصادی، از پايه معيوب است. اختلاس سه هزار ميليارد تومانی فقط نمونه ای از بيماری وحشتناك فساد در سيستم بانكی و دستگاههای اداری كشور است. پرسش اصلی اين است كه چرا اينگونه سوء استفاده ها به داستان روزمره تبديل شده و عليرغم افشاگری‌های سربسته (مانند فهرست 250 نفره مفسدان اقتصادی كه آقای رييس جمهور شش سال پيش هنگام معرفی كابينه خود به مجلس در جيب داشت)، يا بدهكاران ميلياردی به سيستم بانكی كه قرار بود نامهايشان منتشر شود، يا چگونگی پيدايش 60 هزار ميليارد تومان معوقه های بانكی و يا داستان زمين خواريهای بزرگ، هرگز بطور جدی تعقيب نشده و كاهشی در اينگونه جرايم كلان ديده نشده است؟
دليل عمده اين سوء استفاده ها و انحرافات اقتصادي، بيراهه ايست كه از روز اول انقلاب در نظام سياسي كشور و طرز تقسيم پست ها و مقام هاي درآمدزا به گروهي از سردمداران انقلاب (روحانيان و بازاريان خاص) روي داد. همين باند و گروه پس از ده ماه از انقلاب با حادثه اشغال سفارت امريكا و گروگانگيري، بقيه دارندگان سهم در انقلاب را بتدريج از صحنه خارج كردند و همزمان سرنوشت وزارت بازرگاني، بنياد مستضعفان، بنياد مسكن و ساير مراكز حساس اقتصادي را بدست گرفتند. اگر سه هزار ميليارد تومان از بانكهاي دولتي به بهانه واردات و گشايش اعتبار كلاهبرداري شد، به اين دليل است كه باندي خاص، فرد يا افراد خاصي را به عنوان وزير وارد كابينه مي كند. اين فرد يا افراد تمام مقررات حمايتي پنجاه ساله واردات و صادرات را كه به كمك آنها پايه هاي صنعتي سازي كشور ريخته شده بود لغو كردند. ديگر براي واردات ثبت سفارش لازم نيست، ديگر بانكها حق ثبت سفارش نمي گيرند و از سپرده ثبت سفارش خبري نيست. حقوق گمركي و تعرفه هاي حافظ توليدات داخلي، سهميه هاي مجاز واردات، محدوديت هاي ارزي و مقداري واردات به بهانه بازرگاني آزاد كه مطلوب بازاريان وارداتچي است، برچيده شده است . ديگر كسي نمي تواند بداند كه چه كالايي به چه مقدار و از كجا وارد مي شود، چگونه تامين مالي شده، قيمت هاي واقعي چيستند، به كجا حمل مي شود و در كجا يا در كدام كارخانه تبديل به كالاي نهايي مي شود و چگونه بدست مصرف كننده مي رسد.
كلاهبرداري سه هزار ميليارد توماني از سيستم بانكي دولتي در شرايطي صورت مي گيرد كه سلسله مراتب تصميم گيرندگان همه در يك خط قرار دارند. رييس جمهور وزير دارايي را انتخاب مي كند كه مسلما بايد از باند او باشد، رييس كل بانك مركزي را وزير دارايي به رييس جمهور معرفي مي كند، هيئت مديره بانكها محصول مشترك وزير دارايي و رييس كل بانك مركزي هستند و روساي شعب بانكها و منطقه ها دست چين روساي بانكها و هيئت مديره ها با اطمينان از وفاداري جناحي آنها گماشته مي شوند. در اين شرايط، يك دستور واگذاري اعتبار و حتي يك سفارش تلفني، درخواست گشايش اعتبار براي واردات را به جريان مي اندازد و ميليونها دلار حواله مي شود بي اينكه مقررات و ملاحظات معمول بانكي رعايت شود و تضميني وجود داشته باشد كه كالاي واقعي به ارزش ارزي واقعي وارد كشور مي شود و وارد كننده واقعي در موقع دريافت اسناد گمركي– بانكي (پروفورما، بارنامه، گواهي مبدا، اسناد بازرسي و مفاصا حساب ارزي و ريالي) در كشور وجود داشته و با پرداخت همه بدهي ها و دريافت اسناد براي ترخيص كالا اقدام نمايد. طبق مقررات اجرايي بانكي، هر شعبه با هر درجه بندي، حد و مرزي براي واگذاري اعتبار و يا پيشنهاد اعطاي اعتبار براي هر امر اقتصادي دارد. هر قدر مبلغ اعتبار بيشتر باشد، مراحل رسيدگي، تعداد امضاء هاي تاييد، معرف ها، نوع و حدود ضمانت ها بيشتر مي شود. هر پرونده اعتبار بانكي سوء استفاده را مي توان از آغاز تا پايان بررسي فني و كارشناسي و عوامل دست اندر كار را شناسايي كرد. نوارهاي مكالمات تلفني وزير دارايي، رييس كل بانك مركزي، مديران بانك ها، روساي شعب و روساي مناطق و نيز مكاتبات مربوطه، چگونگي پيدايش اين فاجعه اقتصادي آشكار مي سازد.
هموطنان عزيز، با بسته بودن بازار پول و ارز و اعتباري كشور و عدم رابطه عادي با دنيا، حداقل نرخ بهره در كشور تا پنج برابر نرخ رايج در جهان و بانكداري يا تسلط بر پول ديگران با شصت درصد سود سالانه، سودآورترين حرفه در جمهوري اسلامي شده است. بهمين علت است كه باندهاي اقتصادي– سياسي بدنبال مجوز تاسيس بانك، موسسه وام و اعتبار يا تعاوني اعتباري هستند. بانك مركزي كه دست نشانده وزير دارايي و مقامات سياسي شده ديگر داراي توان نظارتي و اجرايي نيست كه در برابر اين تقاضاها ايستادگي كند. نياز به وجود بانك جديد، حوزه جغرافيايي فعاليت بانك با نوع فعاليت، منابع تامين سرمايه اوليه، صلاحيت حرفه اي مديران، پيشينه مالي و قضايي مديران و صاحبان، بدهي آنها به سيستم بانكي و مالياتي، و دهها نكته ديگر كه در همه دنيا پيش از صدور مجوز فعاليت بانكي مورد پژوهش قرار مي گيرد، در نظام سياسي – اقتصادي بسته محفلي فعلي انجام آن بطور دقيق قابل تحقق نيست.
هموطنان عزيز، در جامعه ما، تسلط باندها بر بانك ها و موسسات مالي و اعتباري مقدمه تسلط آنها بر اموال دولتي و ثروت هاي ملي است كه به بهانه خصوصي سازي از كانال بورس ناقص و دستكاري شده و يا مذاكره مستقيم انجام مي شود، كه حاصل آن پيدايش يك طبقه سرمايه دار ممتاز نوكيسه در كشور و در انحصار گرفتن كالاها و بازارها، ساختمانها، مراكز تجاري و تسلط بر قيمت ها و شبكه توزيع و واردات است. پرسش اين است كه باندهاي مسلط بر واردات ميوه، شكر، داروهاي خاص، پارچه، روغن نباتي، گندم، بنزين شامل چه كساني است و از كجا و كي پيدا شده اند؟
حاصل چنين وضعي تشديد اختلافات طبقاتي با بدتر شدن نحوه توزيع ثروت و درآمد در كشور، تشديد فشارهاي تورمي، بويژه پس از بازي هدفمند كردن يارانه ها و در نهايت فرو رفتن درصد بيشتري از مردم كشور به زير خط فقر است. تا زماني كه نظام سياسي بر پايه دموكراسي و حكومت جمهوري راستين، و نظام اداري كشور بر پايه شايسته سالاري بجاي وابسته سالاري، استقرار نيابد تكرار اين رانت خواري ها و سوء استفاده ها و سوء مديريت ها حتي در ابعاد بزرگتر و وخيم تر اجتناب ناپذير است.
در طول سي سال گذشته ملت ايران شاهد دهها مورد اختلاس هاي كلان از بانكها، سوء استفاده هاي مالي بزرگ در قراردادهاي دولتي و خروج قاچاق ميلياردها ارز و طلا از كشور بوده كه هر بار در رسانه ها با جنجال زياد مطرح شده است. جبهه ملي ايران بر اين باور است كه همه اين جنجال هاي رسانه اي بجز قرص خواب آوري براي ملت نجيب ايران نيست و تا كنون در هيچكدام از اين جنايت هاي اقتصادي آمران و عاملان اصلي معرفي و مجازات نشده اند و ثروتهاي سرقت شده بازپس گرفته نشده است.
جبهه ملي ايران
تهران- يكم مهر 1390

Tuesday 20 September 2011

بوی الرحمن

بوی الرحمن سرتاسر جمهوری اسلامی را فرا گرفته
بعضی اوقات دو دوتا،چهارتا نمیشود

نوشته علی ضرابی

آقای خامنه ای رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سخنرانی های خود بدون وقفه صحبت از اینکه خدمتگزاران ملت ایران در این سی و دو سالی که جمهوری اسلامی موجب سعادت ملت واسلام را فراهم کرده اند بحث می کنند. شاید گفته های آقای خامنه ای برای ساکنین دارالمجامین قابل قبول باشد ولی آدم های عاقل انگشت را به طرف راست بینی خود گذاشته و می گویند اینجای آدم دروغگو، و با پوزخندی و در سی و دو سال حکومت جمهوری اسلامی یکی دوسال اول که حکومت در دست آقای بازرگان و زیر چکمه های آقای خمینی و سربازان اسلام از قبیل صادق خلخالی و دژخیمان نظیراو بود که ملت قدرت نفس کشیدن نداشت تا چه رسد که در باره جمهوری اسلامی فکر کند. البته برای آنها که در داخل کشور بودند و هستند در تمام این سی و دو سال امکان نفس کشیدن و اظهار نظرکردن نه گناه، بلکه مواجه شدن با مرگ بوده است ولی آنها که آزادی را انتخاب کرده و جان خود را به هر ترتیبی که بوده نجات داده اند این امکان را دارند که نگاهی به طول وعرض این سی و دو سال بیاندازند و منظرآنرا با دیده انصاف ببینند. این منظر تاریک از این قراربوده، هشت سال اختیار ملت ایران با افساری درید آقای میرحسین موسوی نخست وزیر خدمتگزار جمهوری اسلامی بوده. هشت سال آقای رفسنجانی به ما حکومت کرده. هشت سال آقای خاتمی گردونه اسلام را برای ما گردانیده و هفت سال هم آقای احمدی نژاد با کمک و دید بازدید حضرت امام زمان زنگ اسلام را مینوازد .اما کارنامه اینان تماشایی و دال بر فرمایش آقای خامنه ای هست ؟ اگر فیلمی سی و دو ساعته ای از خدماتی سی و دو ساله رهبران اسلام و عاقبت و نتیجه کار زعمای جمهوری را تهیه کنیم این چنین می بینیم. خوب توجه فرمائید عامل هشت سال اول سیدحسین موسوی نخست وزیر، در زندان؟ عامل هشت سال دوم علی اکبر رفسنجانی رئیس جمهور و امام جمعه نمازجمعه ها، زندگی زیر چکمه محافظین و ممنوع از نماز جمعه و فرزندانش در کش قوسِ زندان ها و فراری از کشور و زبان کوتاه تقریباً خفه خون گرفته. شخص سوم آقای محمد خاتمی رئیس جمهور هشت سال بعدی، ساکن تهران دهان بسته زیر نظرمأمورین ساواما و زبان بسته و باز شدن زبان فقط برای خواندن نماز جایز هست. در موارد دیگر اگر زبان باز شود برای ایشان هم منزل بدون پرداخت اجاره مثل منزل میرحسین موسوی و کروبی رئیس مجلس سابق جمهوری اسلامی موجود است.
نفر چهارم آقای محمود احمدی نژاد که هفت سال هست با زور و نیروی امام زمان دوچرخه جمهوری اسلام را سوار بود ولی او هم به همراه رئیس دفتر وارداتی امام زمان آقای مشایی به جهت غیبت امام زمان به بیراهه افتاده و نمیداند چه بکند اینطور که معلوم میشود خانه بدون اجاره و رایگان انتظار او را هم میکشد با توجه به عاقبت و عمل کرد این گردانندگان سی و دو سال جمهوری اسلامی نباید به رهبر فعلی جمهوری اسلامی یعنی آقای خامنه ای گفت: داش علی کشگته بساب ، یا فکرمی کنید که او خودش هم میداند که بوی الرحمن دور بر تاج تخت ایشان را هم گرفته، اگر آن سه و چهار نفر در ایران لااقل جایی در زندان می توانند داشته باشند وای به حال آنها که با انقلاب سوریه دیگر در زندان ایران هم جایی ندارند. اینجاست که حساب درست از کار در نمی آید و دو دو تا چهار تا نمیشود و سی و دو یا سه سال خدمت خادمین؟ جمهوری اسلامی به ریسمان پاره دولت پوشالی سوریه و پوست های خربزه ای است که زیر پای آقای اسد ریخته شده. "شب آبستن است تا چه زاید سحر"

Monday 19 September 2011

بیانیه بمناسبت تداوم تهاجمهای دولتی در ایران به جوامع مدنی و حقوق بشری

تداوم تهاجم های دولت به سازمان های جامعه مدنی وحقوق بشری درایران وعملیات گسترده جامعه مدنی سازی دولتی
تلاش های خودسرانه دولت برای انحلال انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان و منع فعالیت انجمن ایران شناسی کهن دژهمدان
مدرسه عرصه سوم ـ 14 شهریورماه ۱۳۹۰ - مدرسه عرصه سوم با اعتراض به تلاش برای تعطیلی سازمان های غیر دولتی انجمن ایرانشناسی کهن دژ همدان و انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان بار دیگر هشدار می دهد که دولت جمهوری اسلامی ایران در تلاش است که نهادهای مدنی مستقل را بطورغیرقانونی منحل و سازمان های وابسته به نهادهای امنیتی ـ نظامی را جایگزین آن ها کند.
در حالیکه هنوز طرح ناظر بر تاسیس و نظارت بر فعالیت های سازمان های غیر دولتی که در صدد از بین بردن استقلال سازمان های غیر دولتی و وابسته کردن آن ها به نهادهای امنیتی ـ نظامی است در کمیسیون اجتماعی مجلس در حال بررسی است، دولت زمینه های اجرایی این طرح را عملا آغاز کرده است. در مردادماه ۱۳۹۰ مدرسه عرصه سوم در مورد زمینه سازی های دولت برای اجرای عملی این طرح توسط وزارت کشور با برگزاری بیش از ۲۳ نشست استانی و پشتیبانی از سازمان های به ظاهر غیر دولتی وابسته به نهادهای امنیتی ـ نظامی تحت عنوان توانمند سازی سازمان های غیر دولتی وتعامل با آن ها اطلاع رسانی کرده بود. اقدامات اخیر دولت بخوبی نشان می دهد که نتیجه عملی تصویب طرح ناظر بر تاسیس و نظارت بر فعالیت های سازمان های غیر دولتی همانا قانونی کردن سرکوب و حذف سازمان های غیر دولتی مستقل، مجوزتاسیس سازمان های مدنی وابسته به نهادهای امنیتی نظامی خواهد بود
علیرغم اینکه اطلاع رسانی در مورد وضعیت این طرح در کمیسیون اجتماعی مجلس بسیار ناقص ومحدود است اما گزارش های غیر رسمی از نشست های کمیسیون اجتماعی مجلس و فراکسیون سازمان های مردم نهاد حاکی از این است که حداکثر تغییرات مورد نظر فراکسیون و کمیسیون اجتماعی به هیچوجه تامین کننده حداقل های حقوق اساسی سازمان های غیر دولتی نخواهد بود
در سال گذشته پیش از اینکه طرح ناظر بر تاسیس و نظارت بر فعالیت های سازمان های غیر دولتی در صحنه علنی مجلس مطرح شود، این طرح بشدت مورد انتقاد سازمان های غیر دولتی در ایران و سازمان ها و شخصیت های بین المللی قرار گرفت. در زمان تصویب این طرح در فروردین ماه سال جاری نیزحرکت گسترده کمپین های بین المللی برای آزای انجمن ها در ایران موجب شد که پس از تصویب ۲۶ ماده، این طرح برای بررسی بیشتر به کمیسیون اجتماعی مجلس ارجاع داده شود و به مدت سه ماه مسکوت بماند. نگرش غالب براین طرح نگرشی کاملا امنیتی و نظامی است و هدف آن سرکوب و انحلال سازمان های غیر دولتی مستقل و جایگزین کردن سازمان های وابسته به نیروهای امنیتی و نظامی در سطح کشور است. این نگرش درهمه مواد و تبصره ها، در ساختار هیات نظارت و اعضای آن، در شیوه های نظارت، در چگونگی فعالیت این سازمان ها و ارتباطات بین المللی آن ها کاملا نهادینه شده است و بطور بنیادی ناقض اصول آزادی تشکل، انجمن و تجمع است که در اصول ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی و در مواد ۲۱ و ۲۲ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی تصریح شده است. به همین جهت تغییرات در مواد تصویب شده باید تغییراتی اصولی باشند تا این طرح بتواند حداقل این آزادی ها و حقوق اساسی را تضمین کند
در ادامه عملیات گسترده جامعه مدنی سازی دولتی و اعمال سیاست حذف بقایای سازمان های مستقل غیر دولتی، در نهم مردادماه ۱۳۹۰ سازمان ملی جوانان طی نامه ای به دبیر کل انجمن ایران شناسی کهن دژاعلام کرد که پروانه فعالیت این انجمن لغو شده است و این سازمان از ادامه فعالیت منع می شود. نه تنها اعلام منع فعالیت این انجمن هیچگونه مبنای قانونی ندارد و نقض اصل ۲۶ قانون اساسی است بلکه منع فعالیت بدون هیچگونه اخطار قبلی، ‌خود عملی غیر قانونی است بدنبال منع فعالیت انجمن ایرانشناسی کهن دژ در آستانه سیزدهمین سال فعالیت آن در حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست، تعدادی از سازمان های غیر دولتی قدیمی فعال در حوزه های فرهنگی «مخالفت خود را با ادامه این روند و ایجاد هر گونه محدودیت برای فعالیت های سازمان های مردم نهاد تلاشگران این حوزه» اعلام کردند و خواستار تسهیل شرایط برای صدور پروانه فعالیت و تمدید آن برای همه سازمان های غیر دولتی، از زیست محیطی و میراث فرهنگی گرفته تا سازمان های فعال در حوزه زنان و کودکان شدند. به باور بسیاری از سازمان های غیر دولتی، منع فعالیت انجمن ایرانشناسی کهن دژ با سوابقی کاملا تخصصی و اعتبار اجتماعی نه تنها اقدامی غیر قانونی علیه این انجمن است بلکه پیامی است که نیروهای امنیتی و نظامی به سایر سازمان های غیر دولتی می فرستند تا آن ها را وادار کنند تا از خواسته های غیر قانونی دولت تبعیت کنند و بصورت سازمان های وابسته به نیروهای امنیتی و نظامی درآیند
در اقدامی دیگر برای حذف سازمان های جامعه مدنی مستقل، در ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ نیز دادگاه عمومی به شکایت استانداری اصفهان علیه انجمن حامیان حقوق بشر در این استان رسیدگی کرد که استانداری در شکایت خود خواستارابطال پروانه تاسیس و فعالیت این سازمان غیر دولتی شده بود. طبق اطلاعات منتشره در وب سایت این انجمن، شکایت استانداری اصفهان حاوی ده مورد بوده است که از آن جمله می توان به عدم احراز صلاحیت اخلاقی توسط حراست استانداری و عدم وجاهت قانونی پروانه این سازمان اشاره کرد. طبق اظهارات حق پناه، دبیر انجمن حامیان حقوق بشر و عضو هئیت علمی دانشگاه اصفهان، در کیفرخواست این انجمن به نقض آیین نامه اجرایی تاسیس و فعالیت سازمان های غیردولتی مصوب سال ۱۳۸۴هئیت وزیران اشاره شده است، در حالیکه طبق ماده ۳۰ همین آئین نامه، آن دسته ای از سازمان های غیر دولتی که از قبل ثبت شده بودند در صورتی که خواستار برخورداری از مزایا و تسهیلات مندرج در این آئین نامه بودند باید وضعیت خود را با این آئین نامه تطبیق می دادند، در حالیکه این انجمن هرگز ازدولت تقاضای هیچگونه تسهیلاتی نکرده است. تمامی این اتهامات در حالی به این انجمن وارد شده است که بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی تشکیل سازمان ها و انجمن ها آزادند و نمی توان سازمانی را از فعالیت منع کرد. طبق قانون اساسی فعالیت سازمان ها نیازی به پروانه فعالیت ندارد و طبق آیین نامه اجرایی مصوب ۱۳۸۴ نیز سازمان هایی که خواستار استفاده از تسهیلات هستند باید خود را در چارچوب این آیین نامه که داشتن پروانه فعالیت از جمله آن هاست، انطباق بدهند
مدرسه عرصه سوم از تلاش های سازمان های غیر دولتی در تعامل با نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای تغییر طرح ناظر بر تاسیس و نظارت بر فعالیت های سازمان های غیر دولتی در راستای تامین حقوق تشکل، انجمن و آزادی های اساسی فعالان جامعه مدنی که در قانون اساسی و قوانین بین المللی مصرح شده اند، حمایت می کند. از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بویژه کمیسیون اجتماعی می خواهد که به وظایف خود در پاسداری از حقوق مردم ایران با اعمال تغییرات اساسی در این طرح عمل کنند
مدرسه عرصه سوم همچنین از دولت و بویژه وزارت اطلاعات و وزارت کشور می خواهد که تمام اقدامات سرکوبگرانه و حذف سازمان های غیر دولتی مستقل وعملیات جامعه مدنی سازی وابسته به دولت را متوقف کنند چرا که همه آن ها نقض آشکارحق آزادی انجمن ها و قوانین بین المللی است که ایران متعهد به اجرای آن هاست.

Sunday 18 September 2011

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران

درياچه اروميه: يك فاجعه زيست محيطي و فرهنگي
هموطنان عزيز،
محيط زيست ميهن ما ايران به سبب سوء مديريت، بي اعتنايي به منافع ملي، ناآگاهي و سودجويي هاي افراطي بشدت آسيب پذير و دچار شكنندگي گرديده است. بي شك ادامه اين روند پيامدهاي فاجعه باري براي نسل كنوني و آيندگان در پي خواهد داشت. حفظ محيط زيست كه نه تنها براي حفط تعادل طبيعت و كيفيت زندگي بلكه بعنوان ركن مهم توسعه اقتصادي، يك وظيفه انساني، ملي و بين المللي مي باشد، و در انجام اين مهم به همكاري مشترك دولت و مردم از طريق سازمانهاي مردم نهاد و بخش خصوصي فعال و همچنين سازمانهاي بين المللي ضروري است. هرگونه تعاملات انسان با طبيعت پيرامونش بايد به نحوي باشد تا به اكوسيستم و ارتباط زنجيره اي عوامل و پديده هاي تشكيل دهنده آن صدمات فاحش و بازگشت نشدني وارد نشود. بويژه جلوگيري از اختلال در ارتباط زنجيره اي ميان رودخانه ها، درياچه ها، تالاب ها و سفره هاي آب زيرزميني از الويت خاص برخوردار است.
در طي بيست سال گذشته، بيشتر فعاليت هاي سدسازي در رودخانه هاي كشور به بهانه تامين آب كشاورزي، توليد برق يا آبرساني به شهرها، نه تنها از ديد مهندسي و اقتصادي براي كشاورزي، توليد برق يا مديريت آب توجيه نداشته، كه پيامدهاي زيانباري در عرصه هاي ديگر به بار آورده است. سدهاي پرشمار ساخته شده و در دست اجرا كه با توان رودخانه هاي كشور همخواني ندارند، از يك سو سبب كاهش جريان طبيعي آب و يا خشك شدن آب رودخانه ها، درياچه ها و تالاب هاي مربوط به آنها شده، و بخش عمده اي از آب پشت سد از راه تبخير و نشت زير و پيرامون سدها تلف گشته؛ و از سوي ديگر، با نابود كردن گذرگاههاي آبي براي تخم ريزي آبزيان به صنعت ماهيگيري، زيستگاه جانوران و اكوسيستم رودخانه و پيرامون آن آسيب جبران ناپذير وارد آورده اند. برداشت بي رويه شن و ماسه بستر رودخانه ها هم بلاي ديگري است كه بدون كنترل و مديريت انجام مي گيرد و رودخانه هاي كشور را از زندگي تهي مي سازد.
در اين راستا، درياچه هاي پريشان و شادگان به سبب راهسازي و احداث دكلهاي برق فشار قوي رو به خشكي گراييده اند و تالاب گاوخاني به علت خشك شدن آب زاينده رود (كه آنهم نتيجه بي خردي مسئولان بوده)، درياچه هاي نيريز، بختگان و فوپي با خشكيدن رودهاي آبريز آنها، همراه با 33 تالاب ديگر در وضع اسفناكي قرار دارند و همگي قرباني سوء مديريت، ناآگاهي، بي اعتنايي به منافع ملي و سودجويي شده اند.
شمار قابل توجهي از 42 درياچه و تالاب ايراني ثبت شده در كنوانسيون 1971 رامسر دچار سرنوشتي همانند درياچه اروميه شده اند. چنانكه درياچه هامون به سبب عدم دريافت حق آبه هيرمند از افغانستان و ناكارآمدي ديپلماسي كشور نه تنها سطح كشاورزي منطقه را به انحطاط كشانده كه بيكاري و فقر را هم افزايش داده است.
اينك درياچه اروميه با فاجعه اي بس عظيم تر روبرو شده است. اين درياچه تاريخي كه 42 درصد آبريز آن در آذربايجان شرقي است و از طريق 14 رودخانه تغذيه مي شود و تا كنون 35 سد در حوزه آبريز آن احداث شده و ده سد ديگر در دست اجراست، قرباني اين فرآيند فاجعه بار شده است. با اجراي اين سدها و خشكاندن رودخانه هاي آبريز درياچه اروميه، كاهش سطح آب آن از زمان آغاز اين سدسازي ها تا كنون به 7 متر رسيده و پيش بيني مي شود كه تا پايان امسال 60% مساحت خود را از دست بدهد و در طي دو تا سه سال آينده، بجز بخش كوچكي از آن، خشك و تبديل به درياچه نمك شود. با خشك شدن درياچه، نه تنها همه امكانات درآمدزايي درياچه و پيرامون آن از دست خواهد رفت كه نمك درياچه خشك شده با باد به پيرامون پخش خواهد شد و به كشتزارهاي آن منطقه آسيب رسانده براي مردم نيز بيماري هاي تنفسي ايجاد خواهد نمود.
درياچه اروميه با 102 جزیره، در سال 1352 بعلت ویژگی اکولوژیک خود طبق مصوبه شماره 63 شورایعالی حفاظت محیط زیست کشور پارک ملی و منطقه حفاظت شده اعلام شد. این دریاچه در سال 1354، بخاطر منابع گاز بيوسفر در برنامه "انسان و کره زمين" ثبت شده، و بعنوان يكي از مهمترين زيستگاه هاي پرندگان از سوي بنگاه بين المللي تالاب ها، در فهرست حفاظتي كنوانسيون تالاب هاي رامسر قرار گرفت. بنابراين، هر كاري كه بر موجوديت يا كيفيت اين درياچه تاثير بگذارد بايستي مورد توجه سازمانهاي بين المللي مانند يونسكو، برنامه زيست محيطي سازمان ملل و برنامه توسعه سازمان ملل قرار گيرد.
فاجعه درياچه اروميه بر روي اقتصاد، اشتغال و محيط زيست مردم شمال غرب كشور تاثير منفي مي گذارد؛ بنابراين، طبيعي است كه مردم آن منطقه نارضايتي خود را ابراز كنند. تظاهرات برحق مردم اروميه و تبريز كه بيشترين زيان را از اين فاجعه زيست محيطي مي برند، نبايد توسط حاكميت كه هميشه از گردهمايي مردم واهمه دارد، نابخردانه، سركوب گردد. سركوب غيرمنطقي و خشونت آميز مردمي كه حق خود را در تظاهرات مسالمت آميز بيان مي كنند، به برخي عوامل بيگانه كه هدفهاي ويژه دارند و هميشه منتظر فرصت هستند، اين امكان را مي دهد كه با آميختن در ميان مردم اعتراضها را رنگي ديگر بدهند. بنابراين، با امنيتي و سركوب كردن اعتراضات زيست محيطي مردمي توسط حاكميت، تظاهرات مي تواند جهتي خلاف امنيت ملي پيدا كند. تظاهرات در بادكوبه، كه ديكتاتوري آنجا اجازه نفس كشيدن به مردمش نمي دهد، در اعتراض به وضع درياچه اروميه در "آذربايجان جنوبي" نشانگر روند ضد امنيت ملي شدن سركوب داخلي است. نجات درياچه اروميه وظيفه همه شهروندان سراسر كشور است و مردم در همه شهرها بايد با اعتراض به اينگونه فاجعه هاي زيست محيطي و فرهنگي، يكپارچگي ملي را به نمايش بگذارند.
جبهه ملي ايران فاجعه هاي وارده بر درياچه هاي اروميه، هامون، پريشان، شادگان، بختگان، نيريز، گاوخاني و غيره و دهها تالاب و رودخانه را كه ناشي از سوء مديريت، فقدان كارشناسي، بي تفاوتي نسبت منافع ملي و سودجويي است، فاجعه هاي ملي اعلام مي كند. جبهه ملي ايران بر اين باور است كه حفظ و حراست و بهره برداري خردمندانه از آنها مستلزم مشاركت همه مردم و بهره مندان و همچنين مديريت يكپارچه و جامع در كنار قانونهاي كارآمد و روزآمد مي باشد. با توجه به اين امر كه تعداد زيادي از درياچه ها و تالابها، رودخانه ها، و همچنين جنگلها و چراگاه ها و حتي كوه هاي كشور به علت بي توجهي و ناكارآمدي مسئولان بطور روز افزون دچار تغييرات زيانبار شديد شده اند پيشنهاد مي شود:
1.پيوستن ايران به كنوانسيون رامسر و پايبندي به اصول مندرج در آن.
2. ممنوعيت احداث هرگونه اعياني، اعم از سد، آبراه، چاه و دخل و تصرف در حريم قانوني درياچه ها، تالابها و رودخانه ها بدون بررسي دقيق و گزارش علني كارشناسي زيست محيطي و مديريت آب.
3. آگاهي سازي با انتشار گزارش هاي كارشناسي و زيست محيطي همه پروژه هاي سدسازي، كانالهاي آبرساني از رودخانه ها، درياچه ها و تالابها.
4. روزآمد سازي قانونهاي مرتبط با جرايم زيست محيطي و اجراي قاطعانه آنها.
5. تشكيل كارگروه متخصص ملي با حضور نمايندگان يونسكو جهت تصميم گيري براي احياي درياچه اروميه.
6. جلوگيري از بهره برداري از سدهاي حوزه آبريز درياچه اروميه و باز گذاشتن دريچه ها تا احياي درياچه.
جبهه ملي ايران
23 شهريور 1390 (14 سپتامبر 2011)

Friday 16 September 2011

تسلیت بمناسبت در گذشت پدر اقای مهدی جلالی

با کمال تاسف مطلع شدیم ، پدر اقای مهدی جلالی مبارز سیاسی و سخنور توانا در گذشته
اند . جبهه ملی ایران در خارج از کشور مصیبت وارده را به ایشان ، خانواده جلالی
و دیگر بستگانشان تسایت میگوید

اختلاس بزرگ درتشکیلات مالی جمهوری اسلامی

سخنگوی اقتصادی دولت با تشریح تازه‌ترین خبرها از بزرگترین اختلاس کشور، از مباحث مطرح شده در نشست دیشب دولت در اردبیل و ماموریت جدید به سه عضو کابینه در این باره خبر داد و گفت: کل سپرده‌ها و دارایی‌های گروه مرتکبین تخلف شناسایی، مسدود و ضبط می‌شود.
سید شمس الدین حسینی امروز جمعه در گفتگو با مهر در خصوص آخرین وضعیت پرونده اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی گفت: اطلاع رسانی لازم است اما باید منطبق بر واقعیت و در جهت تنویر افکار عمومی و نه تشویش افکار عمومی باشد.
ماموریت جدید به 3 عضو کابینه
سخنگوی اقتصادی دولت با اشاره به بحث‌های صورت گرفته در روز شنبه گذشته در دولت و همچنین جلسه شب گذشته، تصریح کرد: جمع بندی‌های مباحث جلسات مذکور این بود که اطلاع رسانی توسط 3 نفر یعنی رئیس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و وزیر اطلاعات صورت گیرد و سایر افراد در دولت و بانکها نیز به این امر پایبند باشند.
کل اعتبار اسنادی گشایش شده چقدر است
وی با بیان اینکه کمیته اطلاع رسانی متشکل از این سه نفر خواهد بود، افزود: بر اساس آخرین بررسی ها و گزارشات ارائه شده توسط بانک مرکزی در کمیته مربوطه، مشخص شد کل اعتبارات اسنادی شعبه یک بانک در خوزستان 2 هزار و 870 میلیارد تومان است اما همه اعتبارات اسنادی مذکور تسویه نشده ؛ بنابراین موضوع تخلف یکهزار و 760 میلیارد تومان است، یعنی اعتبارات اسنادی گشایش شده این مبلغ است.
حسینی در پاسخ به این سئوال که یعنی رقم یکهزار و 760 میلیارد تومان حجم کل اختلاس انجام شده که از بانک خارج شده است؟، گفت: صحیح است. اختلاس یا هر عنوان مجرمانه دیگری براساس صلاحیت قوه قضائیه و قاضی است.
اضافه کرد: آنچه توسط این بانک و چند بانک دیگر تنظیم شده و پرداخت نشده کمتر از یکهزار و 760 میلیارد تومان است، زیرا زمانی که اعتبار اسنادی تنظیم می شود، مبلغی از آن کسر می شود که مبلغ کسر شده بیش از 20 درصد است و کمتر از 80 درصد که یکهزار و 760 میلیارد تومان می شود، پرداخت شده است.
تخلف انجام شده دارای ابعاد مهمی است
سخنگوی اقتصادی دولت در عین حال اظهارداشت: تخلف صورت گرفته دارای ابعاد مهمی است و عدد آن نیز عدد بزرگی است؛ لذا طی مدت گذشته تلاش شده است که در نتیجه آن، سپرده ها و دارایی های گروه مرتکبین تخلف با تلاش توسط بانک مرکزی، بانک مربوطه و وزارت اطلاعات شناسایی، مسدود و ضبط شود.
حسینی با تاکید بر اینکه تلاش مذکور موفقیت آمیز بوده است، گفت: در برگرداندن منابع بانکی، دغدغه ها به حداقل رسیده، ضمن اینکه اقدامات لازم نیز در حال انجام است.
وی خاطر نشان کرد: همه اسناد و اعداد مورد نظر نیز به نفع این گروه متهم یا متخلف گشایش نشده است؛ اگرچه گشایش به تقاضای این گروه بوده اما در بسیاری از موارد به نفع واحدهای تولیدی که جزو این گروه نبوده اند، صورت گرفته است.

Thursday 15 September 2011

محمد ملکی ممنوع الخروج شد

بنا به خبر دريافتی، بر طبق ابلاغيه‌ای که صبح روز چهارشنبه ۲۳ شهريورماه به منزل دکتر محمد ملکی تحويل گرديد، ايشان ممنوع‌الخروج شده است.
در برگه‌ای با تاريخ ثبت ۱۹ شهريور، که با سربرگ قوه قضائيه و از طرف شعبه دوم دادياری دادسرای تهران ارسال گرديده، حکم ممنوع‌الخروجی محمد ملکی صادر شده است. ظاهرأ اين حکم ارتباطی با پرونده زندان و محاکمه اخير ايشان نداشته و مستقل از آن می‌باشد.

دکتر محمد ملکی در تاريخ ۱۷ شهريور نامه‌ای را خطاب به آقای احمد شهيد، گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران منتشر کرد و در اين نامه، از فشارها و شکنجه‌هايی که در دوران‌های مختلف زندان در ۳۲ سال گذشته بر وی رفته بود، شرح مختصری ارائه داد. ايشان هم‌چنين اعلام کرد که حاضر است با آقای احمد شهيد ديدار کند و درباره‌ی مشاهدات خود از زندان‌های جمهوری اسلامی شهادت دهد.
به‌نظر می‌رسد که حکم ممنوع‌الخروجی صادر شده برای دکتر محمد ملکی، بی‌ارتباط با اين نامه نباشد.

Tuesday 13 September 2011

مصاحبه با اقای کورش زعیم

فاجعه دریاچه ارومیه، زاده جهل مركب و سودجویی
گفتگوی تلویزیون ایران ما (شهره عاصمی) با كورش زعیم
آدینه 18 شهریور 1390 (9 سپتامبر 2011)
پرسش 1: شما نخستین كسی بودید كه در سال 1384، مطالعه فنی جامعی در مورد سد سیوند از دیدگاه مهندسی و اقتصادی و همچنین آسیب های آن به میراث فرهنگی و تاریخی كشور، بویژه به آرامگاه كورش در پاسارگاد، و همچنین به زیست بوم منطقه كردید. زمان ثابت كرد كه نگرانی ها و پیش بینی های شما درست بوده، از جمله بیفایده بودن سد سیوند و خشك شدن و نمكزار شدن دریاچه بختگان. لطفن پیش از اینكه وارد بحث دریاچه ارومیه شویم، خلاصه ای از كار خودتان در مورد سد سیوند را برای بینندگان شرح بدهید.
كورش زعیم: وقتی مسئله سد سیوند و احتمال زیر آب رفتن یك منطقه تاریخی نخستین بار در سال 1384، توسط كمیته نجات پاسارگاد مطرح شد، من كه نسبت به مسائل فرهنگی، تاریخی و زیست محیطی بسیار حساس هستم، مطالعه همه جانبه ای درباره سد سیوند انجام دادم. در این مطالعه كه شامل مسائل زمین شناسی، مهندسی، اقتصادی، میراث فرهنگی وزیست محیطی بود، برخی كارشناسان خبره، از جمله مهندس محمد اسدی، با من همكاری كردند. در این مطالعات ثابت كردیم كه احداث سد سیوند نه تنها از دیدگاه زمین شناسی و مهندسی واقتصادی غلط بوده، بلكه بخش عمده ای از تنگه بلاغی را كه حاوی میراث تاریخی ارزشمند چندین هزار ساله ماست زیر آب می برد، به دشت پاسارگاد كه آرامگاه كورش در آن واقع شده با افزایش رطوبت زمین و هوا آسیب می رساند، زیست بوم و كشاورزی پیرامون رودخانه پلوار را به نابودی می كشاند، با كم كردن آب رودخانه كُر كه پلوار به آن می ریزد، دریاچه بختگان را خشك و نمكزار میكند، پرندگان مهاجر را كه در آنجا تخمگذاری می كنند می كُشد یا فراری می دهد، و سرانجام بادهای نمك از دریاچه بختگان بتدریج زمینهای كشاورزی آن منطقه را غیرقابل كشت می كند. پس از آبگیری سد سیوند كه علیرغم مخالفت همه كارشناسان انجام گرفت، نه تنها شمار زیادی پلیكان، دُرنا، كبوتر آبی و غیره كشته شدند، بلكه بیش از دوهزار جوجه پلیكان هم از بی آبی و نمك مردند. سد سیوند كه در مطالعات اولیه دو شركت مشاور امریكایی و ایرانی غیرمنطقی و غیراقتصادی خوانده شده بود، توسط یك نهاد نظامی به عهده گرفته شد و یك سد سه میلیارد تومانی كه باید دو ساله ساخته می شد، در طی 15 سال ساخت كه بیش از نود میلیارد تومان هزینه برداشت و تازه به علت افشارگریهای فنی، ارتفاع آن از 54 متر اولیه به نصف كاهش داده شد!
ما نشان دادیم كه ارتفاعات زمین شناسی مبنای طراحی سد همه غلط برداشت شده بودند، زمین سد به علت آبرفتی و نشت شدید آب برای سدسازی بكلی نامساعد بود، دیواره های دریاچه سد 54 متری فقط میتوانست در 10 متر اول آب را در خود نگه دارد، میزان آب رودخانه به هیچوجه كفاف پر كردن دریاچه سد را نمی داد، آب دریاچه سد تا حدود 30% زیر گرمای آفتاب بخار و تلف می شد، آب رودخانه متعلق به كشاورزان و ‌آبادی های پیرامون آن بود كه حقابه هزاران ساله داشتند و حقوق آنها پایمال شده بود و خیلی افتضاحات دیگر. در هر حال، سد سیوند 30 برابر هزینه اولیه نیمه كاره ساخته شد، آبگیری هم شد ولی هنوز پس از اینهمه سال دریاچه پشت سد به علت كمی آب رودخانه پر نشده است.
پرسش 2: شما دو سال پیش درباره آسیب هایی كه مسیر متروی اصفهان هم می تواند به ساختمانهای تاریخی و پل خواجو بزند مطالعات گسترده ای كردید. لطفن آن را هم بطور خلاصه برای آگاه شدن بینندگان شرح بدهید. این مطالعات و دیدگاههای شما می تواند زمینه ای برای دیدگاهتان نسبت به دریاچه ارومیه باشد كه می خواهیم امروز به آن بپردازیم.
كورش زعیم: در سال 1387، كه مسئله مسیر تونل متروی اسپهان از زیر خیابان چهارباغ و نزدیكی ساختمانهای تاریخی نقش جهان و پل خواجو مطرح شد، من مطالعاتی درباره آسیب هایی كه این مسیر مترو می تواند به میراث تاریخی و فرهنگی ما بزند كردم و نشان دادم كه نه تنها این مسیر كه مغایر با نتیجه طرح توجیهی اولیه دانشگاه دلفت هلند بوده، هزینه بیشتری را می برد، با لرزش مستمری كه بعلت ساختار زمین شناسی آنجا معادل زمین لرزه 3 تا 4 ریشتری می تواند بشود، هم ساختمانهای مدرسه چهارباغ، مسجد جامع، مسجد جمعه، كاخ هشت بهشت و پل خواجو را در خطر فروریزی قرار می دهد. البته مقدار زیادی سفال خرد شده در كف تونل متروی زیر چهارباغ نشان از دفینه های ارزشمند تاریخی زیادی بوده كه گزارشی از كم و كیف آنها در گزارش به سازمان میراث فرهنگی دیده نشده است.
خشك شدن زاینده رود هم كه فاجعه ای برای استان اسپهان و منطقه است، زاییده همین سیاستهای نابخردانه بوده است. از سرچشمه زاینده رود آبراه هایی، از جمله یك آبراه بزرگ برای آبرسانی به قم، كشیده اند كه باعث از دست رفتن بخش عمده ای از آب زاینده رود شده است. پیرامون زاینده رود، بدون هیچ مطالعه و مهندسی آب، پروانه حفر 900 چاه داده اند كه آب بستر زاینده رود را می كشد، و 500 پروانه پمپاژ آب از زاینده رود كه بیش از توان این رودخانه است. در نتیجه اكنون زاینده رود تبدیل به مرده رود شده است.
پرسش 3: شما در مورد خشك شدن دریاچه ارومیه چه نظری دارید؟ چه عواملی باعث این فاجعه زیست محیطی شده؟ آیا این فاجعه همتایی هم در جهان داشته است؟
كورش زعیم: ما در دو دهه واپسین حكومت شوروی و همچنین در دو دهه اخیر جمهوری اسلامی سه تا از بزرگترین دریاچه های جهان را از دست داده ایم. دریاچه بختگان دومین دریاچه بزرگ ایران بود كه به خشكی و نمكزار شدن كشیده شد. دریاچه ارومیه یا «دریاچه چیچست» كه در تاریخ ایرانزمین جایگاه ویژه ای دارد، بزرگترین دریاچه در ایران و دومین دریاچه بزرگ نمكی جهان است. دریاچه آرال (یا دریای خوارزم) كه اكنون بین قزاقستان و ازبكستان قرار گرفته، یكی از چهار دریاچه بزرگ جهان بود كه به علت جهالت حكومت شوروی خشك و به نمكزار تبدیل شد. داستان دریاچه آرال اینست كه در 1960 دولت شوروی تصمیم می گیرد كه با انحراف مسیر دو رودخانه آمودریا و سیردریا كه دریاچه آرال را تغذیه می كردند، كشت برنج و بویژه پنبه (طلای سپید) را برای صادرات افزایش دهد. كانال های آبرسانی عظیمی كه از سال 1940 ساخته بودند دریاچه آرال را از حدود 60 كیلومتر مكعب آب محروم می كرد، ولی به علت كیفیت مهندسی بسیار بد این آبراه ها تا 75% آب در حال انتقال نشت می كرد یا با بخارشدن تلف می شد. در نتیجه سطح آب دریاچه در دهه 1960 دریاچه سالی 25 سانتیمتر، در دهه 1970 سالی 60 سانتیمتر و در دهه 1980 سالی 90 سانتیمتر پایین رفت و تا سال 2000، كه برداشت آب از رودخانه ها دوبرابر شده بود، مساحت سطح دریاچه 60% و حجم آب دریاچه 80% كاهش پیدا كرده بود، و اكنون فقط 10% اندازه پیشین خود را دارد. ناپدید شدن دریاچه آرال كه یك فاجعه زیست محیطی جهانی تلقی شد، نه تنها صنعت ماهیگیری را نابود و كشاورزی را غیرممكن كرد، آلودگی محیط زیست را افزایش داد، فقر فزایند ایجاد نمود، و به علت كاهش رطوبت هوا، اكنون با گرمتر شدن تابستانها و سردتر شدن زمستانها آب و هوای كویری پیدا كرده است. البته از سال 2006 تا كنون، دولت قزاقستان با یك پروژه آبرسانی توانسته نوار شمالی دریاچه را تا حدودی بازیابی و ژرفای آن را 24 متر افزایش دهد.
در سال 1387، سمیناری برای بحث درباره شهوت سدسازی در ایران كه در سالهای اخیر به جنون سدسازی تبدیل شده، با شركت مهندسان و كارشناسان باوجدان و دلخون وزارت نیرو تشكیل شد كه من هم در آن حضور داشتم. در دهه 70، اعلام شده بود كه 70 سد بزرگ در دست ساخت است كه اكنون به صدها رسیده است. در این سمینار نتیجه گیری شده بود كه نه تنها ساخت سدهای بزرگ به علت هزینه غیراقتصادی و آسیب به مدیریت آب در كشور، اتلاف آب و آسیب جبران ناپذیر به محیط زیست در همه جهان كنارگداشته شده، 90% همه سدهایی كه در این مدت ساخته شده توجیه ندارند و باید تخریب شوند. بهترین روش مدیریت آب همان شیوه ایرانیان زمان هخامنشیان است كه با ساخت آب بندهای چند متری آب رودخانه را تقسیم و موجودیت رودخانه و زیست بوم را حفظ می كردند. اكنون همه جهان به این سو می رود، یعنی ساخت سدهای كوچك برای كاربردهای خاص.
هیچ سد جدیدی را نمی توان نام برد كه مشكل مهندسی، نشت آب، تبخیر بیش از حد آب، آسیبهای زیست محیطی و هزینه های خارق العاده نداشته باشد: سد پیشین (بلوچستان)، سد مدنی (تبریز)، سد 15 خرداد (قم)، سد ساوه و بویژه سدهای 3 و 4 رودخانه كارون. سدهای كارون، افزون برمسائلی كه ذكر شد بیش از دو هزار هكتار جنگل را زیر آب برده و سدهای در دست ساخت كارون و، سدهای خرسان 1، 2 و 3، بیست هزار هكتار دیگر جنگل را زیر آب خواهد برد. از مناطق تاریخی كه به این ترتیب تخریب می شوند هم سخن بسیار رفته. هیچكدام این سدها فایده ای بجز ثروتمند كردن سازندگان آنها كه نهادها واشخاص خاص و خودی هستند ندارند.
تا كنون 590 سد در كشور ساخته شده كه به عقیده من 500 تای آن باید تخریب شوند، و نهضت ادامه دارد. دریاچه ارومیه هم دچار همین سیاستهای جهالت آمیز در مدیریت آب و همچنین فساد مالی در سطوح بالا بوده است. حدود 35 سد روی زرینه رود، سیمینه رود، شهر رود، و رودهای مهاباد و میاندوآب كه آبریز دریاچه ارومیه هستند ساخته شده و ده سد دیگر در دست ساخت است. این رودها توان تحمل بیش از 5 یا 6 سد را ندارند. برای روشن شدن اینكه چرا اینهمه سد ساخته اند، می توان به طرحهای توجیهی و مكانیابی آنها مراجعه كرد كه احتمالن یا وجود ندارند یا فرمایشی انجام شده اند. سپس باید پرسید چه نهادهایی قراردادهای آنها را بسته اند و هزینه قراردادی آنها را با هزینه های واقعی مقایسه كرد.
دریاچه ارومیه سوای اهمیت احساسی و غرور ملی و اهمیت تاریخی آن برای ما ایرانیان، ضامن محیط زیست منطقه بسیار گسترده ای از بخش شمال غربی كشور و بخشی از كشورهای همسایه است. دریاچه ارومیه، زیستگاه حیات وحش مانند گوزن زرد، پرندگان مهاجر مانند پلیكان ها و آبزیانی مانند آرتیما كه بسیار ارزشمند و ویژگی درمانی دارد است. آب و نمك و لجن دریاچه ویژگی درمانی دارند، قایقرانی و آب تنی در آن بی خطر می تواند انجام می گیرد، جزیره های بكری دارد و كناره های دریاچه شایسته احداث گردشگاه های توریستی و جذب جهانگرد از سراسر جهان را دارد و می تواند سرچشمه درآمد و اشتغال بسیار زیاد برای ساكنان پیرامون آن باشد. كاهش سطح آب آن از چند سال پیش كه این سدسازی ها آغاز شد تا كنون به 7 متر رسیده و محاسبه می شود كه تا پایان امسال 60% مساحت خود را از دست داده باشد و در طی دو تا سه سال آینده، بجز بخش كوچكی از آن، خشك و تبدیل به دریاچه نمك شود. با خشك شدن دریاچه، نه تنها همه این امكانات درآمدزایی از میان خواهد رفت كه نمك دریاچه خشك شده با باد به پیرامون پخش خواهد شد، كشتزارهای آن منطقه را به تدریج به زمینهای كویری و غیرقابل كشت تبدیل خواهد كرد، بیماری های تنفسی ایجاد خواهد نمود و باعث بیكاری بخشی از جامعه و فقر بیشتر خواهد شد.

Friday 9 September 2011

مقاله از اقای رضا تقی زاده

از ۱۱ سپتامبر تا بهار عربی؛ مسیر آزادی در جوامع مسلمان
۱۳۹۰/۰۶/۱۷
۱۰ سال پس از فرو ریختن دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک، اینک پاره‌ای از زنان عربستان به خود اجازه می‌دهند، علیرغم سختگیری پلیس، در خیابان‌های ریاض رانندگی کنند. در‌‌ همان خیابان‌ها، بن‌لادن پیشتر، ۱۲ هواپیماربا از مجموع ۱۵ تبعه سعودی عضو گروه حمله انتحاری القاعده به نیویورک و واشنگتن را به خدمت گرفته بود.
تلاش برای تغییر و ایجاد تعادل و سازش مابین آرمان‌های انقلابی جنبشی که نام «بهار عربی» نام گرفته، و پایبندی به سنت‌ها، اینک به درون هیئت حاکمه سعودی نیز راه یافته است.
تا مدت‌ها پس از وقوع رویداد ۱۱ سپتامبر، مسئولان دولتی عربستان حضور اتباع این کشور در جمع هواپیماربایان انتحاری را انکار می‌کردند.
شاهزاده نایف عبدالعزیز، وزیر کشور دولت سعودی در نوامبر سال ۲۰۰۲، یهودیان را مسئول انفجار‌ها معرفی کرد و مدعی شد که سازمان‌ها اطلاعاتی خارجی و در رأس آن‌ها موساد و اسرائیل، از راه به خدمت گرفتن گروه‌های تروریستی مانند القاعده، قصد وارد آوردن لطمه علیه منافع کشور‌های عرب و مسلمان را داشته‌اند.
چند ماه بعد، در غروب روز ۱۲ ماه مه سال ۲۰۰۳ وقوع انفجار‌های دیگری، این بار در ریاض پایتخت سعودی، توسط ۱۲ مهاجم انتحاری عضو القاعده، به قتل ۳۰ تن، منجمله ۹ تبعه آمریکا منجر شد. حمله یاد شده نشانه روشن جهت‌گیری تازه القاعده علیه رهبران حکومت سعودی به عنوان دیگر دشمنان اسلام (علاوه بر غرب) بود.
از آن تاریخ تاکنون هزاران عضو گروه القاعده در عربستان سعودی دستگیر شده‌اند. مسیر‌های تغذیه مالی این گروه تروریستی مسدود شده و همزمان، حاکمیت سنتی عربستان، اگر چه با کندی، اصلاحلاتی را آغاز کرده که پیشتر تصور شکل گرفتن آن‌ها دشوار می‌نمود.
اخراج دو هزار معلم افراطی از مدارس ریاض، تعدیل آموزش‌های متکی بر اصول اعتقادی وهابیون در مدارس، و برگزاری انتخابات محلی از جمله این اصلاحات است.
مردم سعودی این روز‌ها با شادی و بدون ترس، از پیروزی بهار عربی در تونس، مصر و لیبی استقبال می‌کنند، و حاکمیت سعودی نیز در مقابل حکومت سوریه، و در کنار مردم معترض و انقلابیون «بهار عربی» در آن کشور قرار گرفته است.
اهمیت رویداد
نظریه تأثیرگذاری رویداد‌های بزرگ در یک نقطه از جهان بر تحولات ثانوی در دیگر مناطق جهان را بیش و کم تمامی نظریه‌پردازان سیاسی پذیرفته‌اند. اگرچه سنجش دقیق حدود و عمق تأثیرگذاری‌ها و تأثیرپذیری‌ها نا‌ممکن، و ارزیابی میزان آن تا سال‌ها موضوع تحقیق دانش‌پژوهان است، اصل تأثیرگذاری را می‌توان پذیرفته شده تلقی کرد.
موج‌های ناشی از انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بولشویکی سال ۱۹۱۷ در روسیه و انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران تا سال‌های عامل اصلی تغییرات گسترده در مناطق مختلف جهان بوده‌اند.
جوم انتحاری ۱۱ سپتامبر از جمله رویداد‌های تاریخ‌ساز جهان محسوب می‌شود. به‌‌ همان نسبت، واکنش فوری آمریکا به رویداد یاد شده نیز از اهمیتی خاص خود برخوردار است.
تغییرات بعد از رویداد ۱۱ سپتامبر در آمریکا، از یک سو ذهنیت رهبری آمریکا و جوامع غربی را در قبال جوامع مسلمان و طبیعت حاکمیت سیاسی آن‌ها متحول ساخت، و از سوی دیگر، واکنش خشن آمریکا به رویداد یاد شده، زمینه ایستادگی مردم از داخل و در مقابل حاکمیت‌های سیاسی کشور‌های مسلمان را فراهم ساخت.
الگو‌های تغییر
سقوط حکومت صدام در عراق و برگزاری انتخابات آزاد در آن کشور، بازگشت منطقه به تداوم و روال حاکمیت گذشته را نا‌ممکن ساخت. برگزاری انتخابات ملی در عراق یک تحول بزرگ بود.
بعد از تغییرات سیاسی در افغانستان و عراق مردم کشور‌های مسلمان از جنوب آسیا تا حوزه مدیترانه، دریافتند که در مقابل دو شیوه افراطی القاعده و توسل به تروریسم و کشتار کور، و یا شیوه توسل به جنگ و انهدام، برای کنار گذاشتن رهبران کشور‌های اقتدارگرا، راه سومی نیز در دسترس است.
شروع بهار عربی
روی کار آمدن دولت آوباما در واشنگتن، و تمایلات رئیس‌جمهور تازه به ایجاد ارتباط نو مابین آمریکا و جوامع مسلمان تا حدود زیادی به گسترش این فکر و افزایش امید به مؤثر‌تر بودن «راه سوم» یاری داد.
پیروزی سریع مردم در تونس علیه یک دیکتاتوری قدیمی، و پیروزی نسبتاً کم‌هزینه مردم در مصر، با حمایت مستقیم و بموقع واشنگتن، «بهار عربی» را در کشورهای مسلمان شکوفا ساخت.
۱۰ سال پس از رویداد ۱۱ سپتامبر، تعداد کشورهایی که در آن‌ها تغییر رژیم‌های اقتدارگرا به دست مردم صورت گرفته، از شمار کشورهایی که رژیم‌های آن‌ها از راه حمله نظامی آمریکا تغییر یافته و یا هدف گروه القاعده برای تغییر قرار داشته بیشتر است.
در شرایط جاری نه تنها امکان توسل آمریکا و متحدان آن کشور به حمله تمام عیار نظامی برای تغییر نظام‌های سیاسی اقتدارگرا- که تصور می‌شد عامل ایجاد بستر‌های رشد افراط‌گرایی اسلامی و تروریسم هستند، کاهش یافته، که افراط‌گرایی و تروریسم اسلامی نیز در حال عقب‌نشینی به نظر می‌رسد.
گرچه روش‌ها مقابله درونی با نظام‌های اقتدار گرا، و زمان دست یافتن مردم به پیروزی، در کشور‌های مسلمان یک نواخت نیست، با این وجود، «راه سوم»، با هیچ یک از دو شیوه جنگ خارجی و یا تروریسم جهانی برای تغییر نظام‌های خودکامه همسو نیست.
حدود پیروزی
علاوه بر تغییر رژیم در سه کشور عربی شمال آفریقا، اینک مراکش نیز با توسل به «اصلاحات از بالا»، در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گرفته است.
سوریه در راه غیرقابل اجتناب تغییر است. بعد از سوریه، استقرار حکومت انتخابی در اردن غیرقابل پرهیز خواهد شد.
در منطقه خلیج فارس، یمن نامزد شماره یک تغییر است. بعد از آن حاکمیت عربستان نا‌گزیر از گشودن پنجره‌های تازه خواهد شد و تعادل کنونی به نفع اصلاحات از درون تغییر خواهد کرد.
مردم بحرین فشار‌های کنونی را تا رسیدن به دولت انتخابی، علیه حاکمیت حفظ خواهند کرد. کویت و قطر نیز دیر یا زود به این کاروان می‌پیوندند.
در شرایط کنونی، مصر در وضعیت انتقالی است و قرار گرفتن قدرت سیاسی آن کشور در کنار جنبش‌های آزادی‌خواهی در کشور‌های همجوار با ظرفیت کامل صورت نمی‌گیرد.
در چند ماه آینده که نمایندگان انتخابی مجلس و رئیس‌جمهور بعدی مصر انتخاب می‌شوند، قاهره فرصت خواهد یافت که با تمام ظرفیت از بهار عربی حمایت به عمل آورد.
در فاصله ۱۰ سال پس از رویداد ۱۱ سپتامبر و در نتیجه آن، و همچنین متأثر از واکنش خشن آمریکا به رویداد یاد شده، اینک کشور‌های مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا، با توسل به راه سوم، «بهار عربی» را تجربه می‌کنند. تمامی نشانه‌ها حاکی است که این بهار مهار نخواهد شد، و نهال‌های این فصل در تابستان و پائیز به ثمر خواهد رسید

Thursday 8 September 2011

شعر از ادیب برومند شاعر ملی در ر ابطه با خشک شدن دریاچه رضائیه

درياچه‌ي غمين
دریاچه‌ای غمین که ارومیّه نامِ اوست
بس شِکوه از زمین و زمان در پیامِ اوست
نالان زِ روزگار و زِ ابنای روزگار
باشد چنان که لعن و هجا در کلامِ اوست
گوید که روزگار به من بس جفا نمود
وین نی عجب که جور و تعدّی مرامِ اوست
لیکن سزد که لعنت و نفرین کنم نثار
بر آن کسی که تیغِ من اندر نیامِ اوست
آن کو نگاهبانِ من و حافظِ من است
آن منبعی که قرعه‌ی دولت به نامِ اوست
مجلس رهِ مسامحه پیمود و همچنان
دولت که سرخْ باده‌ی غفلت به جام اوست
وینک منم که فاجعه سازد فنای من
سخت آن‌چنان که جمله فجایع غلامِ اوست
آری حیاتِ خلقِ ارومیّه در جهان
وابسته‌ی حیات و رهینِ دوامِ اوست
از من به عزم و همّت هر آذری درود
آن کو هماره توسنِ اقبال رام اوست
شاید که از حمیّتِ آنان شود پدید
انگیزه‌ای که راه‌گشای قوام اوست
باید شوند بهر ارومیّه چاره‌ساز
آن چاره‌ای که درخور قدر و مقام اوست
ادیب برومند-تهران –شهریور 1390

نامه دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران به احمد شهید نماینده سازمان ملل برای اوضاع سیاسی و زندانیان در ایران

بسم الحق
جناب آقای دکتر احمد شهید
با سلام و ارادت و آرزوی موفقیت بخاطر کارسترگ و انساندوستانه ای که پذیرفته اید.
من دکتر محمدملکی استاد بازنشسته دانشگاه و نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب میخواستم بر اساس تجربیات شخصی ام، شمه ای از آنچه در مسیر نقض فاحش حقوق بشر در کشورم ایران می گذرد را جهت اطلاع بیشتر شما به عرضتان برسانم تا شاید گامی باشد جهت نجات ملتم از این همه ظلم و فساد و بیرحمی حاکمان در حق یک ملت مظلوم .
برادرم؛ آقای شهید
من هم یکی از ده ها هزار نفری بودم که در مدت 32 سال حکومت جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها حقوق انسانی ام از سوی حاکمان قدرت طلب و استبدادی نقض شده و شاهد بسیاری جنایت ها در زندانهای ایران بوده ام که به گوشه ای از آنها اشاره می کنم .
در سال 1357 بعد از پیروزی انقلاب و پس از برگزیده شدنم به ریاست دانشگاه تهران، برای پیاده کردن یکی از اهداف انقلاب، تمام توانم را بکار بردم تا دانشگاه و دانشکده ها به وسیله شورائی مرکب از استادان، دانشجویان و کارمندان که در یک انتخابات کاملا دموکراتیک انتخاب می شدند، اداره گردد. اینکار به مزاق حاکمیتی که همه امور کشور را در دست گرفته بود خوش نیامد تا بالاخره با یک کودتا به نام "انقلاب فرهنگی"، با حمله به دانشگاهها و کشتار تعدادی از دانشجویان همراه با مجروح کردن و دستگیری جمعی از آنها، دانشگاهها را بستند و تعداد زیادی از دانشگاهیان معترض را دستگیر و پس از شکنجه های فراوان اعدام نمودند. شورای مدیریت دانشگاه تهران و شورای عالی دانشگاه که کار اداره دانشگاه را به عهده داشتند با این امر به مخالفت برخاستند، ولی حاکمیت به جای پاسخگوئی به آنها تعدادی از آنها از جمله اینجانب را دستگیر و به بهانه مخالفت با امر رهبری (آیت الله خمینی) روانه زندانها نمودند. در یک دادگاه غیر قانونی بدون حضور وکیل محاکمه شدم و ابتدا به اعدام و سپس به 10 سال زندان محکوم گردیدم . در این مدت با بیرحمانه ترین رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینائی چشم چپم و شکستگی استخوان مچ دست راستم شد و انواع شکنجه ها مواجه بودم. آثار بعضی از آن شکنجه ها هنوز روی بدنم باقیست. بعد از 5 سال ظاهرا از زندان آزاد شدم ولی ماهها باید هر چند روز یکبار خودم را به دادستانی معرفی می کردم تا مورد بازجوئی که خود نوعی شکنجه بود قرار می گرفتم .
در سال 1379 باتفاق دهها فعال ملی ـ مذهبی به بهانه "براندازی" مجددا دستگیر و مدت 6 ماه در یکی از مخوف ترین زندانهای سپاه (عشرت آباد) در سلولهای انفرادی (1متر در 2متر) زندانی شدم؛ سلولهائی که بنا به گفته حقوق دانان و روان پزشکان، زندانی بودن در آنها را "شکنجه سفید" می نامند. پس از حدود 7 ماه تحمل زندان (شکنجه سفید) برای محاکمه آزاد شدم و در یک دادگاه غیرعلنی و غیرقانونی محکوم به 7 سال زندان تعلیقی گردیدم.
در 31 مرداد سال 1388 و درحالیکه دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را می گذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکپ های مرتب رنج می بردم، در ساعات اولیه روز عده ای از مامورین وزارت اطلاعات به منزلم هجوم آوردند و من را بعد از بازرسی خانه و مصادره تعداد زیادی از کتابهایم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند209)، بردند و در سلول انفرادی به مدت 3 ماه زندانی شدم. در بازجوئی ها انواع توهین و تحقیر را در حقم روا داشتند و تنها بدلیل نوشته ها و گفته های انتقادی ام، به من اتهام محاربه و توهین به آقایان خمینی و خامنه ای (رهبران جمهوری اسلامی) وارد ساختند. نهایتا پس از 191 روز زندانی شدن، بعلت شدت بیماری که در اثر آن چند بار به بیمارستان منتقل شدم به من مرخصی استعلاجی دادند تا شیمی درمانی ادامه یابد و عمل نصب دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب انجام شود . اخیرا برای محاکمه به دادگاه غیر علنی که خلاف بر قوانین خود جمهوری اسلامی است احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد و فعلا روزهای بسیار سخت و شکنجه گونه زیر حکم بودن را می گذرانم. من پیرمردی 78 ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم زیرا هدفم مبارزه با ظلم و بیدادگری حاکمان و قدرت بدستان ایران بوده و هست و خواهد بود. به خدا و خلق تکیه دارم و از هیچ عقوبتی ترس ندارم و آرزویم ملاقات با شما و بیان حقایقی است از آنچه در 3 دهه اخیر در ایران گذشته و ظلمی که بر این ملت روا رفته است.
جناب آقای دکتر شهید؛
من شهادت خواهم داد که در دهه ۶۰ شمسی چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام می بردند و آنها به سوی سرنوشت می رفتند و در راه سرود می خواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندانهای نظام ولائی بوده ام را برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم.
در پایان بنام یک ایرانی آرزو میکنم که در کارتان موفق باشید. مطمئن باشید خدا یار شماست
ارادتمند و به امید دیدار ـ
دکتر محمد ملکی
زندانی سیاسی در تعلیق و استاد بازنشسته دانشگاه تهران
شهریور 1390

Wednesday 7 September 2011

بیانیه جبهه ملی ایران - تهران

بیانیه تحلیلی جبهه ملی ایران در مورد رویداد های منطقه خاورمیانه
هموطنان :
امروزه ارزش های جهانشمول چون آزادی،مردم سالاری وحقوق بشر درجاتی بر تمامی جوامع بشری سایه افکنده است. دراین راستا دولت هایی با پایبندی به این ارزش هاموفق شده اندتعارضات وبرخوردهای دیرینه بایکدیگرراپشت سرگذاشته وبا اتخاذ سیاست همگرایی آینده مشترک وموفقیت آمیزی را بنا نهند. ازسوی دیگربرخی ازجوامع کوشاهستند ازطریق تعدیل ارزش های بومی راه همسویی با ارزش های جهانی موردبحث رادرپیش گیرندکه به نتایج نسبتا مطلوبی نائل شده اند.بالاخره گروه دیکری از کشورها ضمن آنکه ظاهرا پای بندی خودرا به آزادی ومبانی حقوق بشراعلام داشته اندولی عملا مدیریت سیاسی – اجتماعی جوامع شان برمبنای نظام استبدادی شکل گرفته و مظاهر آن درعرصه های سیاسی،اجتماعی وفرهنگی مشهودوحکمفرما می باشد. نتیجتا دراین جوامع ، طالبان آزادی وحقوق بشر همواره با محدودیت ها، ممنوعیت ها وانگیزاسیون های فکری وعقیدتی مواجه بوده وغالبا سرنوشت آنها به انزوای سیاسی،اجتماعی، تبعیدویا بازداشت های درازمدت و بالاخره اعدام های خودسرانه رقم می خورد . بدیهی است دراین نوع جوامع تعارض بالقوه ودر برهه هایی بالفعل بین حکام تمامیت خواه ومتشرعان آزادی در جریان بوده است،که ازجمله مناطق متصف به این خصوصیت می توان از خاورمیانه وشمال آفریقا نام برد. اینک در چنین فضای حاکم برمنطقه ، جنبش مردمی درجهان عرب برای کسب آزادی وپایان دادن به نظام استبدادی افق سیاسی جدیدی رادر منطقه پدیدار ساخته است . این خیزش عمومی علیه نظامی است درتعارض با فرآیند منطق تحولات جهانی،در تقابل با ارزش های جهانشمول وقت . نظامی که جامعه مربوطه خودرابا نوعی توقف و تاخیر در روندمترقیانه تاریخ مواجه ساخته است . وبالاخره نظامی که برمبنای خودکامگی ، خشونت وفساد تشکل یافته است . در جهان عرب ، به استثنای یکی دوکشور چون لبنان ، برای اولین بار است که خیزش عمومی برای نیل به آزادی و خاتمه دادن به حکومت های استبدادی ظاهر میشودکه به موفقیت های اولیه دست یافته است . از لحاظ عامل محرکه این جنبش، برخی ازمحافل سیاسی وشخصیت های جهانی ، خیزش مردمی جدید درجهان عرب را برگرفته وملهم از جنبش مسالمت آمیز وقانونمند1388 مردم ایران دانسته اند . شگفت آنکه مردم همین سرزمین که یکصدوپنج سال پیش بابرپایی انقلاب مشروطه واستقرار نظام پارلمانتاریسم اولین مبارزه موفقیت آمیز برای کسب آزادی رادر آسیا رقم زدند، اکنون بعد ازگذشت یک قرن هنوز در گیر گفتمان داخلی در باره مبانی و هنجارهای اولیه آزادی هستند ؟ بی شک پیروزی های اولیه مردم تونس و مصروایستادگی وپایداری سرسختانه مبارزان آزادی در قبال سیاست های سرکوبگرانه حکام لیبی ، یمن ، بحرین وســوریه نه تنها دربیداری و آماده سازی توده های مردم دردیگر کشورهای عرب اثرگذار بوده بلکه درتمامی گستره منطقه نیز بازتاب سیاسی و اجتماعی خاص خودرا درپی داشته است که قبل از هرچیز حاوی پیامی است هشدار دهنده به حکام تمامیت خواه وبه قدرت نشسته منطقه . به همین جهت در قبال رویدادهای سیاسی پیش آمده درجهان عرب مواضع ونگرش های متفاوتی از سوی کشورهای عمده منطقه ظاهر شده است . ازیک سو دولت های مراکش واردن بر آنند با انجام اصلاحات داخلی و ایجاد تغییراتی در قانون اساسی موجود، خودرا درمقابل کوران آزادیخواهی جاری مصون دارند . از سوی دیگر عربستان سعودی ، مجموعه حوادث پیش آمده به ویژه جنبش آزادیخواهانه مردم بحرین را به عنوان تهدیدی علیه خود و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تلقی نموده وبه عنوان حمایت ازحکومت آل خلیفه با اعزام نیروی نظامی درمقام سرکوبی جنبش مزبور برآمد . عربستان سعودی با آگاهی وبهره گیری از موضع گزینشی و تبعیض جویانه کشورهای غربی نسبت به جنبش مسالمت آمیزو قانونمند مردم بحرین وبا استنادبه معاهده همکاریهای امنیتی میان کشورهای عضوشورای همکاری برآن شده که عملیات نظامی خودرا قانونی جلوه دهد . بدون توجه به اینکه اقدامات نظامی نه در قبال تجاوز خارجی به بحرین بلکه به منظور سرکوبی اعتراضات قانونمند ومسالمت آمیز داخلی شهروندان بحرین صورت گرفته است ، اقدامی که تداعی کننده ی اجرای داکترین ترد شده برژنف ناظر به حاکمیت محدود است. از طرف دیگر دولت عربستان بمنظورتعدیل عملیات سرکوبگرانه علیه مردم بحرین بر آن شده که درمورد جنبش های مردمی دردیگر کشورهای عرب راه همسویی با جامعه بین الملی و تصمیمات شورای امنیت را درپیش گیرد. چنانکه درمورد لیبی ازطریق اتحادیه عرب متقاضی دخالت شورای امنیت دراین کشور بود. درخصوص بحران داخلی یمن با احراز نقش میانجی ارائه دهنده طرح پیشنهادی شورای همکاری خلیج فارس دائر بر تغییر مسالمت آمیز وضع موجود بطور گام به گام شد. وبالاخره در خصوص سوریه پس ازسکوت نسبتا طولانی درمقام تقبیح ادامه سیاست سرکوبگرانه حکومت بشاراسد برآمده و بعنوان اعتراض همراه با کویت وبحرین سفرای خودرا از دمشق فراخواندند . اما درخصوص حوادث پیش آمده درجهان عرب دوکشور عمده غیرعرب منطقه یعنی ترکیه وایران رویه وموضع گیری نسبتا متفاوتی را در پیش گرفتند . رویه ترکیه ازابتدا مبتنی برنوعی درایت وآینده نگری بوده است . این دولت به سبب داشتن روابط حسنه با کشورهای عرب و سرمایه گذاریهای قابل توجه در بسیاری از این کشورهابه ویژه درکشورهای عرب شمال آفریقا، از ابتدای پیدایش خیزش مردمی در تونس ومصر ، حمایت وپشتیبانی از خواست ها و درخواستهای مسالمت آمیز مردم را درپیش گرفت اما در رابطه با لیبی در آغاز از طریق گفتگوو ایفای نوعی نقش میانجیگری بر آن شددولت قذافی رابه پذیرش ایجاد تعدیلاتی به نفع آزادیخواهان موافق سازد . اما وقتی تلاشهای انجام شده بی نتیجه ماندوپایان حکومت قذافی گریز ناپذیر به نظررسید ، راه همکاری همه جانبه بامردم لیبی رادرپیش گرفت . چنانکه بابرگزاری اجلاس گروه تماس در ترکیه درحدود چهل کشورحکومت مردمی موقت لیبی رابه رسمیت شناختند . دررابطه با بحران سوریه از همان آغاز دولت ترکیه مرزهای خودرا به روی آزادیخواهان ومخالفین حکومت بشاراسد باز گذاشت . وبه موازات آن برآن شدازطریق مساعی جمیله وگفتگو با مقامات سوریه به حل این معضل سیاسی کمک نماید.ولی رفت وآمدهای مقامات دوکشورومبادله پیام های فیمابین وحتی هشدارهای پی درپی ره بجایی نبرد . حتی به عنوان آخرین تلاش وزیر خارجه ترکیه با رفتن به ایران برآن شد همکاری جمهوری اسلامی رابرای وادار ساختن بشاراسدبه تعدیل سیاست مشت آهنین جلب نماید. نافرجامی مساعی ترکیه سبب گردید این دولت بیش از پیش در جهت خواست های مردم سوریه حرکت نماید . به همین جهت کنفرانس نجات ملی ســوریه با حضور بیش از 400 نفرازمخالفان حکومت بشاراسد در استانبول برگزار گردید وتصمیمات جدی برای ادامه مبارزه اتخاذ شد. بی شک ازسوی جامعه جهانی تصمیمات قاطع تری علیه سوریه اتخاذ خواهدشد ودراین تصمیم گیری ها ترکیه نقش اساسی خواهد داشت . بدون تردید دیپلماسی مدبرانه ترکیه منافع زیر رابرای این کشوردرپی خواهد داشت : گسترش تعاملات سازنده با دولت های مردمی آینده درجهان عرب ، افزایش هرچه بیشترنقش ترکیه درمعادلات سیاسی آینده منطقه ، حمایت ترکیه در برقراری دموکراسی در کشورهای منطقه به عنوان نکته مثبتی برای ورود به اتحادیه اروپا ارزیابی خواهد شد . بالاخره موضع جمهوری اسلامی در قبال جنبش های مردمی برای کسب دموکراسی در جهان عرب مبتنی برنگرش واحدوروالی یکسان نبوده است . بلکه در گذر زمان نوعی دوگانگی درخط مشی سیاسی ظاهرگردید . ازیک طرف ضمن اعلام حمایت از جنبش های آزادیخواهانه مردم تونس،مصر،لیبی ویمن ، استدلال گردید که فرایند جنبش های مزبور منتهی به استقرار ارزش های اسلامی در جوامع مورد بحث خواهد شد.در رابطه با بحرین خواست ها ودرخواست های مردم برای تغییر مسالمت آمیز وضع موجود مورد تایید وحمایت جدی قرار گرفت وبه همین دلیل اقدامات نظامی عربستان سعودی شدیدا محکوم گردید . در همین راستا عملیات نظامی ناتو در لیبی تقبیح ورذیلانه خوانده شد . ازطرف دیگردر خصوص بحران سوریه ورویه خشونت بار وسرکوبگرانه حکومت بشاراسد علیه خواست های مسالمت آمیز مردمی به عنوان امری داخلی وبه تحریک عوامل خارجی اعلام گردید . به همین جهت از تقاضای ترکیه برای جلب همسویی جمهوری اسلامی بمنظور تعدیل شرایط روبه وخامت ونگران کننده سوریه استقبال نگردید . درحالیکه علائم ، قرائن وشواهدموجود حاکی ازاین است که درصورت ادامه سیاست سرکوبگرانه موجود ، سوریه با واکنش شدید جامعه جهانی واحتمالا سخت افزاری رویرو خواهد شد . بدیهی است درچنین شرایطی مصلحت اندیشی سیاسی وآینده نگری صحیح ایجاب مینماید که از شرط بندی برروی اسب بازنده که فرایند نا مطلوب در پی دارد خودداری شود .
جبهه ملی ایران با اعلام پایبندی همیشگی خود به آزادی،مردم سالاری،حقوق بشروحکومت قانون ، استقرار آزادی ودموکراسی را درهر نقطه جهان به ویژه خاورمیانه بادیده تحسین می نگرد وضمن حمایت همه جانبه از جنبش های مسالمت آمیز مردمی برای کسب آزادی ، پیروزی آنها را دراین رویداد تاریخ ساز گامی بزرگ در راستای تحقق حقوق بشروآزادیهای اساسی میداند. به همین جهت ضمن انتقاد از مواضع گزینشی جهان غرب نسبت به جنبش حق طلبانه مردم بحرین ، اعمال سیاست های سرکوبگرانه حکام به قدرت نشسته در بحرین ، یمن ، لیبی وســوریه را قویا محکوم مینماید وآنها باید بدانند که سرنوشت شان قبلا در حوادث روز شمار تاریخ رقم خورده است . فراتر از همه رهبران وهادیان جنبش های مردمی باید با درنظر گرفتن فرآیند تلخ ، غمناک و خلاف انتظار برخی از جنبش های مردمی اخیر ، هوشمندانه مترصد باشند که پیروزی های اولیه آنها به کژ راهه نرفته و به استبدادی از نوع دیگر منتهی نشود.
تهران – جبهــــه ملــی ایـران
12 /6 /1390