دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد برجسته حقوق بینالملل و روابط بینالملل و عضو ارشد جبهه ملی ایران است. وی از سال ۱۳۵۴ به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد و از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۲ در سازمان ملل فعالیت کرده و یک سال ریاست کمیته حقوق مجمع عمومی سازمان ملل را بر عهده داشت. وی بعدتر در دانشگاه های ایران (تهران، امام صادق، آزاد، و علامه طباطبایی) به تدریس حقوق بین الملل و روابط بین الملل مشغول شد.
متن کامل گفتگوی ندای سبز آزادی با این استاد و صاحبنظر برجسته علوم سیاسی در خصوص انتخابات مجلس و تاثیر تحریم ها و فشارهای بین المللی بر آن، در پی می آید:
آقای دکتر باوند، با توجه به اینکه چند روزی بیشتر به برگزاری انتخابات مجلس باقی نمانده، جنابعالی به عنوان یک تحلیلگر و اندیشمند سیاسی، فضای کنونی کشور را چگونه می بینید؟
به نظر من، علاقه و توجهی به انتخابات در مردم وجود ندارد. خود من شخصا به عنوان یک ایرانی و استاد دانشگاه پیگیری خاصی نسبت به انتخابات و حتی نامزدهای آن ندارم و فکر هم نکنم اکثریت مردم علاقه چندانی به این مساله نشان دهند. در حقیقت فضایی که بخواهد موجب بحث و تجزیه و تحلیل منطقی شود وجود ندارد. در شرایط موجود انتظار نمی رود که انتخابات به صورت عادی و بدون هیاهو برگزار شود بیشتر یک انتصاب است تا انتخابات.
شما مطرح فرمودید انتخاباتی در کار نیست و انتصابات است ، این را از منظر توجه به انتخابات سال 88 می فرمایید یا از بعد محدودیتهای موجود و نقش شورای نگهبان؟
انتخابات به این معنا است که احزاب و گروه های مختلف کاندیدا داشته باشند تا یک رقابت آزاد و سالم تشکیل شود. زمانی که اصلاح طلبان نفی شده باشند، گروه های دیگر هم به عنوان غیرقانونی مورد برخورد قرار گیرند، دیگر انتخابات منحصر به یک گروه اصولگرا شده است. اگرچه بین گروه اصولگرا هم شکافی ایجاد شده اما نتیجه انتخابات فقط این است که از این دو گروه اصولگرا کدام می توانند کاندیداهای خودشان را به کرسی بنشانند. در این خصوص هم همه نظرات بر اساس شایعات و قرائن است و نمی شود به ضرس قاطع اظهار نظر کرد. بنابراین نیروهای سیاسی قابل توجهی -چه آن گروه هایی که در ساختار سیستم نقش داشته اند و چه آنهایی که در حاشیه بوده اند و معمولا امکان داشتن کاندیدا در انتخابات نداشتند- در میدان حضور ندارد و انتخابات میان نامزدهای یک طیف و تفکر سیاسی برگزار می شود. بر همین مبنا مردم توجه خاصی به انتخابات ندارند. حتی من هیچگاه ندیدم که در دانشگاه و تجمعات تا این حد نسبت به مساله انتخابات بی تفاوت و سرد باشند.
مشروعیت مجلس بعدی در نگاه جهان و روابط بین المللی در چه اندازه ای خواهد بود؟
اساسا جامعه ی بین المللی مسائلی فراتر از انتخابات را مد نظر دارد؛ در سیاست خارجی مساله ی حقوق بشر، مساله ی تکنولوژی هسته ای و انتظاراتی که آنها در مورد مذاکرات احتمالی دارند (که آیا نتیجه خواهد داد یا همانند گذشته بی نتیجه خواهد بود) مورد توجه است. یعنی غربی ها برای تصمیم گیریشان مسائلی فراتر از انتخابات را در نظر دارند. زمانی (مثل انتخابات سال 1388) انتخابات توجه ویژه ای را جلب می کرد؛ و ناظران بین المللی می دانستند که اگر فرآیند انتخابات به نحو مطلوب ایجاد می شد تغییر مسالمت آمیز در فضای داخلی صورت می پذیرفت، و بازتاب آن نیز در سیاست خارجی و مشکلاتی که وجود دارد نمایان می شد. اما اینکه الان انتخاباتی برگزار شود و تاثیر چندانی بر این مسائل و مشکلات فیمابین بگذارد، چنین چیزی وجود ندارد. انتخابات 12 اسفند با توجه به مجلس فعلی و نامزدهای موجود، رقابت میان یک جناح است؛ منهای آن صد نفر به ظاهر مستقل و اصلاح طلب که نامزد شده اند و ممکن است برای خالی نبودن عریضه ده، بیست نفری هم از آنان انتخاب شوند؛ اما خضور آنان در مجلس چیزی را تغییر نمی دهد. بنابراین فضای انتخابات چندان قابل توجه نیست.
نقش و تاثیر فشارهای بین المللی و تحریم ها را در فضای انتخاباتی کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
تحریم ها جو نگران کننده ای را بوجود آورده است چه در عرصه ی اقتصادی و چه در حوزه ی سیاسی. بنابراین فکر نکنم انتخابات بتواند اثری در حل مشکلات داشته باشد، نه از لحاظ وضع داخلی و نه از جهت شرایط خارجی. مردم فرصتی را در مجلس نمی بینند که بتواند حلال مسائل و مشکلات باشد؛ نگرانی های شهروندان متوجه مسائل ملموس و روزانه است و آنچه که جنبه سیاسی دارد نگرانیهایی است که برای مردم به صورت بالقوه وجود دارد. حال اینکه چه خواهد شد بستگی به رویدادهایی دارد که در منطقه در جریان است، و یا اینکه در داخل تعدیلاتی صورت بگیرد. الان معلوم نیست گروهی که سعی می کنند مردم را در فرآیند انتخابات بسیج کنند بتوانند دستآوردی داشته باشند اما این احتمال وجود دارد که اقدامات آنان موجب پدید آمدن وضعیتی شود که تنش را در داخل کشور بیشتر کند.
خطر حمله به ایران را تا چه حد قوی می دانید؟
بیشتر سعی می شود که تحریم ها اثرگذار شود و بعد مساله حمله مطرح می شود. اسرائیلیها این را مطرح می کنند که امتیاز بگیرند. اشاره می شود که ممکن است اسرائیل اقدامی کند و بعد آمریکا سعی می کند آن را کنترل کند؛ اما در قبال این تهدیدها، اسرائیل سلاحهای پیشرفته بیشتری دریافت می کند و همچنین کمکهای مالی بلاعوض قابل توجه نیز می گیرد. از سوی دیگر، تهدیدهای اسرائیل یک بالون آزمایشی است که افکار عمومی جهان را آشنا کنند و بازتاب آن را در داخل آمریکا و خارج ببیند و مبنای ارزیابی قرار دهد. آنها ترجیح می دهند که اگر قرار است اقدامی انجام شود، دیگری مساله را در دست بگیرد و پیامدهای آن را به جان بخرد، و ترجیحا آمریکا این کار را انجام دهد. در کنار آن، سعی می کنند بحرانها و تنشهایی را ایجاد کنند. اما خطر جدی است؛ باید توجه داشت که مقامات آنها هم اظهارات ضد و نقیض زیادی مطرح می کنند. شخصا فکر می کنم اسرائیل می خواهد اگر قرار است حمله ای به ایران صورت پذیرد پدیده ای غیر از اسرائیل -به خصوص آمریکا- این کار را انجام دهد و پیامدهای آن را به گردن بگیرد.
آیا با این معادلات سیاسی، حاکمیت جمهوری اسلامی ابزارهای دیپلماتیک را برای حل و فصل مسائل با جامعه ی جهانی دراختیار دارد؟
امیدوارم با ارزیابی خردمندانه سعی کنند که موضع قبلی را تعدیل کنند و وارد گفتگوی سازنده شوند.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
No comments:
Post a Comment