Wednesday 23 February 2011

بخش دوم مصاحبه سعید ترکمان از کمیته نجات پاسارگارد با کورش اعتمادی

4. سوال - چندی است که تب انتخابات آینده، در حالی که هنوز ۲ سال بدان مانده است داغ شده است. پیش شرط های اصلاح طلبان از زبان محمد خاتمی و از طرفی دیگر واکنش شورای نگهبان به آن باعث بعضی گمانه زنی ها در این زمینه شده است. آیا فکر میکنید در انتخابات آینده رئیس جمهوری، چه احزاب و گروه هایی نقش کلیدی و اساسی را بازی ميکنند ؟

جواب - وند تحولات و تغییرات سیاسی در جمهوری اسلامی از آغاز تا بامروز محوری استبداد گرایانه و خشونت آمیز داشته است و در همهء دوران شاهد بوده ایم هر چه از عمر این حکومت سپری میشود شدّت سرکوبگریهای رژیم علیه جامعه فزونی میگیرد. خشونت عریان حکومت علیه مردم و دگراندیشان نتیجه طبیعی رشد مقاومت جامعه علیه بیدادگریهای حاکمان وعملکرد رژیمی است که از همان آغاز ماهیتی ضد مردمی و فاصله عمیق با مطالبات برحقّ مردم داشته است. از همین رو واکنش خشونت آمیز و ضد انسانی جمهوری اسلامی علیه جامعه بمرور زمان امری معمول شده است و همیشه این روش غیر انسانی در جمهوری اسلامی در طول زمان تشدید بیشتر یافته است. روشن است نظام برای حفظ پایه های غیر مردمی اش ناچار است درجه شدت سرکوب را هر روز نسبت به روز گذشته افزایش دهد. حال این خشونت لجام گسیخته علیه مردم تا چه مدّت برای حکومت نتیجه بخش و عملی است بستگی کامل به انسجام و تفاهمات پایه ای و اصولی اپوزیسیون دمکراسیخواه و یکپارچگی و اتحاد مستحکم مبارزات مردم در سطح کشور دارد. با توّجه به این مقدمه خواستم در پاسخ به پرسش شما که مطرح کرده اید آیا فکر میکنید در انتخابات آینده رئیس جمهوری، چه احزاب و گروه هایی نقش کلیدی و اساسی را بازی ميکنند، این موضوع را یکبار دیگر تأکید کنم که این بواقع انتظار بیهوده ای است که گمان بریم روزی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی گشایشی برای پیشرفت اندکِ آزادیهای سیاسی و مدنی و محتملا ً آزادی فعالیت سیاسی حتی برای خودی ها پدید آید. سردمداران جمهوری اسلامی بخوبی واقف هستند ایجاد هر روزنه کوچک برای آزادیهای سیاسی اقدامی عقب نشینانه از سوی حکومت محسوب شده که معادل است با سقوط حتمی نظام بدست مردم. این نکته بسیار حساس و مهّم را سران فعلی حکومت متّوجه شده اند و به همین خاطر است آن تقلب بزرگ انتخابات ریاست جمهوری در دوسال پیش زیر نظر ًرهبر ًی طرح ریزی شد تا شرایط برای بقدرت رسیدنِ نظامی ها و امنیتی ها رژیم فراهم شود. ًرهبر ً جمهوری اسلامی با توّجه به شناخت گسترده از ضعف های درونی رژیم به این امر کاملا ً واقف است که بر سر کار آمدن شخصیتهای سیاسی هوادار نظام و هوادار ًاصلاحات ً چون موسوی و کروبی در شرایط کنونی یک بازگشت به عقب در مقابل مطالبات سیاسی مردم است و این روند تغییر میتواند منجر به تغییر حکومت بدست مردم شود. بدین خاطر گمان دارم پروسه تشّدید سرکوب و اختناق در جمهوری اسلامی یک روند طبیعی و معمول بوده است و یقینا ً این روند در دورهای بعدی ٌانتخابات ً - اگر نظام تا آنزمان بدست مردم فرونپاشد- از طریق یک توافق گسترده ما بین بیت ًرهبری ً و نظامی ها به گزینه های انتصابی محدود خواهند شد. شاید این پرسش شما را بشود اینگونه نیز پاسخ داد؛ همهء گزینه های حکومت برای نهادهای سیاسی رژیم در آینده انتصابی خواهند بود و این روند انتخابات فرمایشی رژیم که در هر دور ًانتخابات ً جهت فریب افکار عمومی سازمان داده میشد بساط اش جمع خواهد شد. به کلام دیگر گزینه های بعدی چه برای مجلس اسلامی فرمایشی و چه برای رئیس جمهور بی اختیار رژیم، بدتر از آن چیزی خواهند شد که امروز در کشور شاهد آن هستیم. و در پایان این پرسش میبایست اشاره کنم در دور بعدی حتی جایی برای امثال احمدی نژاد و مشایی در رقابتهای حکومتی باقی نخواهد ماند که گاه خواسته و یا ناخواسته ولایت امری ولی فقیه حکومت را با طرح ًمهدویت ً بزیر سئوال میبرند.
.
سوال - کسانی شانس کاندید شدن دارند؟
جواب - همانگونه که در پرسش قبلی به چگونگی مکانیزم روند تحولات سیاسی در جمهوری اسلامی در طی سه دهه اخیر اشاره کردم میتوانم در پاسخ این پرسش شما اشاره کنم که در آینده فقط هواداران جدّی وضعیت سیاسی موجود در کشور شانس حضور در عرصه ًانتخابات ً حکومتی را دارند. این نقطه نظر بدین معنا است هیچ شانسی برای حضور حتی هواداران نظام که گاه اندک انتقادهای مصلحت جویانه نسبت به سیاستهای خرد رژیم را مطرح میکننند پدید نخواهد آمد.

سوال - ایا تغییر و تحولات درون نظام بعد از انتخابات ۸۸، تا زمان برگزاری انتخابات پایدار خواهد ماند ؟ نقش سپاه در این زمینه چه خواهد بود ؟
جواب - پیش بینی و قضاوت صریح در مورد سرنوشت نهائی رژیم تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در دور یازدهم، خارج از دورنگری های پژوهشهای علمی در عرصه علوم نظری است. در عرصه علوم تجربی پیش بینی نتایج قطعی برخی از پژوهشهای عملی و علمی ممکن است، ولی این روش شناختی و نگرش در خصوص سرنوشت قطعی پدیده های اجتماعی در عرصه علوم نظری بسیار دشوار و نا ممکن است. چرا که پیشرفت و دگردیسی پدیده های علوم تجربی با پدیده های علوم نظری تفاوت کامل دارند و روند تحولات و تغییرات موضوعات اجتماعی از یک قانونمندی معین برخلاف پدیده های علوم طبیعی تبعیت می کنند. در بین پژوهشگرانِ علوم نظری در زمینه شناخت و روند تغییراتِ پدیده های اجتماعی دیدگاههای بسیار متفاوت وجود دارد که برای درستی هر یک از این نقطه نظرات استدلات بیشمار مطرح میشوند. البتّه میشود در برخی موارد با بررسی همهء جانبه بسیاری از فاکتورها روند تغییر و تحولات یک اتفاق سیاسی یا اجتماعی را تا حدودی پیش بینی کرد. امّا پیش بینی نهائی و قطعی در مورد سیر تغییرات و تحولات اجتماعی اقدامی است کاملا ً ناشدنی و غیر علمی. باز همانگونه که اشاره کردم در جهت ماهیت روند تحولات سیاسی در ساختار نظام جمهوری اسلامی بویژه پس از دوره ًاحمدی نژاد ً میشود تا حدودی پیش بینی کرد موقعیت و جایگاه سیاسی نظامی ها و بیت ًرهبری ً شاخص تر و تعیین کننده تر از هر گروه و دسته سیاسی حکومتی خواهد شد. این روند روز افزونِ قدرت هم در عرصه اقتصاد خواهد بود و هم سیاست. البّته گاه گفته میشود نظامی ها دست بالایی را در حکومت دارند و ًرهبر ً ی مطیع فرامین نظامیها است، ولی عده ای دیگری هنوز باورمندند که حرف آخر در درون نظام را کماکان ً رهبر ً میزند. بنطر میرسد دوجناح حاکم در حکومت، بیت ًرهبرً ی و نظامی ها، به این نتیجه رسیده اند برای حفظ قدرت و تضمین ماندگار شدن حکومت میبایست از منافع یکدیگر در قدرت پاسداری کنند. علی خامنه ای میداند بدون حمایت نظامیان، نظام جمهوری اسلامی دوام چندانی نخواهد داشت و نظامیان هم آگاهند بدون توجیهات فقهی آقای خامنه ای نظام اسلامی ماندنی نیست. از همین رو با تّوجه به روند تغییرات سیاسی و اجتماعی حکومت بویژه در دوسال اخیر نقش نظامیان در حفظ پایه های حکومت شاخص تر خواهد شد. در واقع نظامیان ستون خیمه حفظ نظام اسلامی محسوب میشوند که آقای خامنه ای و دیگر مراجع دینی هوادار رژیم تضمین باقی ماندن ًمرجعت ً خود و بقای حکومت را مدیون همین قدارکشی های سپاهیان میدانند. بی شک حضور مستقیم سپاه پاسدارن در صف مقدم سرکوب و کشتارعلیه مردم از اعتبار آنها در نزد مردم بشّدت خواهد کاست. هر چه گستردگی سرکوب سپاه پاسداران علیه مردم فزونی یابد اعتبار سیاسی این نهاد سرکوبگر در نزد مردم بیشتر فرو خواهد پاشید، که در واقع این ریزش سیاسی ناشی از بیخردی هر چه بیشتر ملایان حاکم بر ایران است که خود با همان دستان آلوده بخون این ستون خیمه حکومت اسلامی را به آتش کشیده اند. ممکن است گسترش روند سرکوب علیه مردم شکاف عمیقی هم در رده های بالای سپاه پاسداران ایجاد کند که این گسست را میشود بمنزله شمار معکوس سقوط رژیم برشمرد. و از سویی زدن هاشمی و یا برکناری او ازمقامهای سیاسی اش میتواند این فروپاشی را تسریع کند. پس در روزهای اخیر که بسیار روزهای سرنوشت ساز میباشند میبایست به دو رویداد مهم سیاسی توجه بیشتری مبذول داشت؛ گسترش شکاف احتمالی در بین فرماندهان سپاه پاسداران در رابطه با تشدید سرکوب مبارزات مردم و اختلافات روحانیون حکومتی بر سر برخورد به رهبران جنبش موسوم به جنبش سبز.

No comments: