Wednesday 13 October 2010

سقوط در چاه ویل

نوشته علی ضرابی

ً سقوط به قهقرا ً عنوان مقاله ای بود که چندی قبل نوشته بودم . تصور می کنم در انتخاب این عنوان دچار اشتباه شده ام . قهقرا هم انتهایی دارد . اگر سنگی در چاهی عمیق بیندازیم سنگ زمانی را در حال فرود آمدن در آن چاه هست ولی بالاخره به ته چاه می رسد . ممکن است صدای برخورد سنگ به ته چاه را بشنویم . سنگ در ته چاه متوقف می شود ، آن سنگ از ته چاه پایین تر نمی رود زیرا کف چاه مانع از فرو رفتن بیشتر سنگ می شود . در آن نوشته فکر کرده بودم که دولت فعلی ( نهم) ایران را به قهقرا یعنی عمق چاه می برد .
چندی قبل شاهد برنامه ای که از تلویزیون پخش می شد ، بودم . سخنرانی آقای کامران دانشجو وزیر علوم ، تحقیقات و فناوری ، در جمعی حدود سیصد نفر کمتر یا بیشتر آن گونه که می شد از حرکت دوربین روی حاضران حدس زد. حضار همگی معمم و در کسوت روحانیت بودند . جلسه شور ومشورت بود در مورد راه اندازی دانشگاه و یا دانشکده هایی که فقط علوم دینی تدریس کنند. فارغ التحصیلان این دانشگاه می توانند برای ادامه تحصیل و گذراندن دوره دکترای دینی به هزینه دولت به عتبات عالیات و یا نجف اشرف بروند و مدرک دکترای خود را از آن مراکز دینی که تاسیس می شود دریافت دارند .
آقای وزیر که به عنوان نماینده دولت در این کنفرانس حضور داشتند سخنرانی مفصلی دراین باره داشتند که : ً در این ایام روشن شده است که نجات ابنا بشر فقط از طریق دین امکان پذیر است وبس . ایشان ضمن برشمردن مزایا و دست آوردهای این دانشگاه ها در آینده ایران و جهان گفت هم اکنون بشریت متوجه شده است که کشور ما چه راه نورانی و آینده سازی را در اختیار جامعه بشری گذاشته است .ً
او همچنین در سخنانش اشاره داشت که ً هنوز بیش از یک هفته نگذشته که رئیس جمهور کشور ما در سازمان ملل با گفتار نغز مسائلی را برای جهانیان روشن ساخت که موجب حیرت نمایندگان همه ملل قرار گرفت . نمایندگان ملل جهان بر این تصور نبوده اند که رئیس جمهور یک کشور آسیایی با چنین بیانی بتواند راه نویی برای نجات بشریت ارائه کند . شخصیت های علمی و دانشمندانی که در آن مجمع حضور داشتند اظهار عقیده کرده اند که دکتر احمدی نژاد مجمع سازمان ملل را که متاسفانه با تزریقات سمی دول غرب چهره نحیف و سیاهی به خود گرفته به یک باره چون روز روشن کرد. دقایقی که احمدی نژاد میکروفون سازمان ملل را در دست داشت میکروفون در دستان او شکل کلید بهشت را گرفته بود زمانی که او خبر داد به زودی مسیح و ناجی ما نیز خواهد آمد و سیاهی ها را نابود خواهد کرد ستم کارانی که سخنان او را شنیدند همه بر خود لرزیدند . ً
متاسفانه یا خوشبختانه در این مقاله جایی برای ذکر بیشتری از فرمایشات ایشان نیست . وزیر علومی که ما دست فرزندان خود را در دست او گذاشته ایم تا او فرزندانمان را برای ساختن ایرانی نوین تربیت کند . حال با یک نظر می توان آینده این آینده سازان را به خوبی درک کرد و خیلی راحت می توان حدس زد که آینده این کشور ما با نسلی که آنان سودای پرورشش را دارند چه خواهد شد و به کجا خواهیم رفت .
ما به قهقرایی می رویم که پایان ندارد و همان گونه که گفتم سنگی را اگر در چاهی بیندازیم سرانجام آن سنگ به ته چاه سقوط می کند و در آنجا ماوا می گیرد ولی ما به قهقرایی می رویم که مانند چاه ویل است و پایانی ندارد .
دعاهایمان به درگاه خدواند نیز دیگر اثر گذار نیست به گمانم او نیز خسته شده و می گوید در مورد هر کاری که نباید به من مراجعه کنید . خودتان هم جنبشی داشته باشید . انسان اگر حرکتی نداشته باشد که انسان نیست . شما بلد هستید مرتب دستهایتان را بالا کنید و بگویید خدایا این کار را بکن و این کار را نکن . مگر من نوکر شما هستم این هم پاسخ خدا شایدم راست می گوید.
برای هر چیز در جهان مقیاسی هست . برای طلا اونس برای برلیان قیراط ، برای مسافت کیلومتر یا مایل ، برای زلزله ریشتر . می گویند تا کنون برای دروغ میزانی تعیین نشده است . به گمانم بهترین مقیاس در زمان ما رئیس دولت نهم است . مثلا مادران به بچه های دروغگو بگویند چرا این اندازه محمود می گویی خجالت بکش . جالب این که ایشان متخصص پیدا کردن همکارانی است که مثل خودش یعنی محمود هستند .
آقای احمدی نژاد که خود مظهر دروغ است در سازمان ملل در پاسخ خبرنگاری که در مورد حکم سنگسار خانم ( سکینه محمدی آشتیانی ) از او سوال می کند می گوید ابدا در ایران چنین احکامی صادر نمی شود . این ها ساخته غربی ها است .

دولت او رشد تورم در کشور را انکار می کنند . ولی مردم ایران گوشت را کیلویی 20 هزار تومان می خرند و به همین پایه بقیه ارزاق عمومی .
در هیچ کجای دنیا و در کشورهایی مثل ترکیه و افغانستان که هم مرز با ایران هستند بنزین سهمیه بندی نیست ولی در کشوری که دارای منابع گاز و نفت یک سوم جهان هست بنزین را باید با سهمیه ای خرید .
سرپرست زندان های ایران اعلام می کند که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد در حالی که هر روز عده ای از دانشجویان ، روزنامه نگاران ، فعالین اجتماعی و حتی و مسئولین رده بالای دولت های قبلی را دستگیر می کنند و گاه نیز برای مصاحبه به صدا و سیما می آورند با هیبت و رنگ و رخساری که بیانگر بسیاری چیز ها است .
بدبختانه ما مردم نمی دانیم به اعمال آنان بخندیم یا بگرییم پاسخ خدا را هم که ملاحظه فرمودید می گوید هر چه که می خواهید خودتان بکنید و دستهایتان را هم به دعا این همه بالا نگه ندارید که خودتان را خسته می کنید .
حال توجه فرمودید که اشتباه من در انتخابات عنوان مقاله قبلی چه بود تصحیح آن این است ما به قهقرایی می رویم که پایانی ندارد دیگر خودمان پایان آن را تعیین کنیم.
مهر 1389
اکتبر2010

No comments: