جنبش وال استریت وشعاراشغال کنگره!
گامی تازه
فشارپلیس آمریکا به جنبش وال استریت درسراسرآمریکا ودرایالت ها وشهرهای مختلف آن گسترش بی سابقه ای یافته است. حمله به اماکن وکمپ های اشغال شده وسایرنقاط تجمع ،جمع آوری چادرها، دستگیری های گسترده صدها نفری وبکارگیری خشونت ومجروح ومصدوم ساختن معترضان، بخشی ازاین تهاجمات پلیس به شمارمی رود. فیلم پاشیدن خونسردانه اسپری به چشمان دانشجویان متحصن که سبب خشم میلیونها بیننده شد،تنها گوشه ای ازخشونت های بکاررفته است.
درچنین شرایطی جنبش اشغال وال استریت درگامی جدید باشعار اشغال وبازپس گیری کنگره آمریکا درشهرواشنگتن گام تازه ای را درتعمیق مبارزات خویش برداشته است.تمرکزاصلی جنبش در ادامه تاکتیک جدید خود،متوجه ساختمان ها واماکن استراتژیکی در حد فاصل ساختمان کاخ سفید وکنگره است که مرکزلابی گری ورایزنی های سیاسی طبقه سیاسی حاکمه است.
باین ترتیب اگراشغال وال استریت نماد آماج قراردادن وجوه اقتصادی طبقه حاکم بورژوازی ودررأس آن سرمایه مالی وبورس بازبوده است،شعاراشغال کنگره وتمرکزدرمنطقه اقامت کارگزاران سیاسی سرمایه نشان دهنده هدف گرفتن وجه سیاسی نظام مسلط است که درکل تصویرجامع تری ازکلیت مبارزه سیاسی واقتصادی ورابطه جداناپذیر پیکره اقتصادی وسیاسی طبقه حاکم و نفوذ بلامنازع وال استریت وسرمایه مالی برقدرت ودستگاه سیاسی است.بی شک درهیچ مبارزه طبقاتی واقعی عرصه اقتصادی وسیاسی نمی تواند ازهم جدا باشد. ازقضا یکی ازویژگی های جنبش های جدید،پایان دادن به گسست وافسانه جدائی بین مبارزه برای مطالبات معیشتی-اقتصادی ازمبارزه سیاسی است. گسستی که از ِقبل آن سرمایه داری توانسته است مبارزات منفرد وغیرسیاسی مانده طبقه کارگر را به باتلاق رفرمیسم روانه سازد.درشرایطی که کل زندگی وهمه حوزه های اجتماعی مورد تاخت وتازسودجوئی قرارگرفته وبه کالاتبدیل شده است،پایان دادن به این نوع دوگانگی ها ازشروط اساسی جنبش های ضدسرمایه داری است.
یکی دیگرازمهمترین دست آوردهای این جنبش دربرگزاری تجمعات اخیرخود در واشنگتن، جلب حمایت اتحادیه بین المللی کارگران بخش خدمات عمومی است که ازبزرگترین اتحادیه های ایالات متحده محسوب می شود .قبلا نیزشاهد پیوند این جنبش با برخی اتحادیه های های مزدوحقوق بگیران اوکلند ویا بعضا درنیویورک بوده ایم که درمجموع نشاندهنده گام مثبتی است که در جهت پیوند بخشهای مختلف طبقه بزرگ استثمارشونده وجنبش های مختلف ودرراستای تحقق شعار99 درصدی ها دربرابریک درصدی ها است.بهرحال بدون پیوند بخش های مختلف جنبش مزدوحقوق بگیران اعم ازبیکاران وکم کاران وحتی بی خانمان ها وطردشدگان با کارگران شاغل دربخش های گوناگون وهم چنین باجنبش زنان ودانشجویان وروشنفکران مترقی وجوانان، امکان شکل گیری یک جنبش گسترده توده ای که قادربه تحمیل مطالبات خود به بورژوازی وتداوم راه پیمائی خود برای ایجاد جهانی دیگر باشد،ممکن نیست.
ازهمین روبسیاری بر ضرورت پیوند خیابان با کارخانه ها وادارات، وبی خانمان ها وطردشدگان جامعه و یا بردن آن به درون خانه های مردم ویافتن راه کارهای مؤثروابتکاری برای سراسری کردن مجامع و فضا مکان های اشغال شده-هم نفوذ افقی هم عمقی- تأکید می کنند.چرا که بدون توجه به آن بیم مصادره ویافرسوده و زمین گیرشدن جنبش -تاکتیک های اصلی بورژوازی برای ازکارانداختن آن- وجود دارد.
ازسوی دیگر علیرغم گسترش سرکوب وفشار باتوجه به تشدید روزافزون بحران اقتصادی درچهارگوشه جهان وازجمله درخود آمریکا وسیاست های راست روانه بخش نیرومندی ازطبقه سیاسی حاکم بویژه جمهوری خواهان ومسأله رقابت های انتخاباتی پیشارو،بعید است آنگونه که رسانه های انحصاری سرمایه داران تبلیغ وادعامی کنند جنبش فروکش کند وافت وخیزهای مقطعی ناشی ازسرکوب را نمی توان نشانه ای برصحت آن دانست. اینها درواقع بخشی ازجنگ روانی-تبلیغاتی بورژوازی وقدرت های حاکم باهدف دلسرد ونا امیدکردن مردم است.
اعتراض کنندگان در شهرواشنگتن، پایتخت سیاسی آمریکا،ازتاکتیک های گوناگونی ازتحصن درمقابل منطقه چمن جلوی کنگره،تاتحصن وتجمع دفترسخنگوی کنگره ویا دفتررهبراقلیت کنگره وتا مسدودکردن رفت وآمد درتقاطع های این محدوده حساس واشنگتن استفاده می کنند.دربرخی نقاط هم صحبت ازتاکتیک اعتصاب سراسری است که درصورت فراهم شدن زمینه وقوع و فراگیرشدن آن بی تردید گام مهمی برای اعمال فشاربه طبقه حاکم وتوده ای شدن دامنه جنبش خواهد بود.
شعارهائی چون اشغال وال استریت واشغال کنگره و یا خانه مردم را پس بگیرید واشغال اماکن دیگر وبرپائی مجامع عمومی خود درتمامی عرصه های زندگی، اصلی ترین تاکتیکی است که جنبش ضدسرمایه داری برای درهم شکستن تهاجم بورژوازی به زندگی ومعیشت مردم وازجمله سیاست های موسوم به ریاضت اقتصادی و گشودن راه پیشروی خود به سوی اهداف بالاتربکارمی گیرد.این تاکتیک چیزی جز بازپس گیری فضا-مکان های بی شماری نیست که سرمایه باشغال خود درآورده است.هدف اصلی تغییراین یا آن سیاست نیست بلکه تغییرکل سیاست ها وکل مناسبات اجتماعی ولاجرم همانطورکه شعارآن داده می شود ویران کردن لانه بورژوازی ودشمنان مردم زحمتکش است. بااین همه باید تأکید کرد که بجزجهت گیری های کلی هیچ چیز چه اهداف شفاف وروشن وچه تاکتیک وچگونگی پیشروی ازقبل تعیین شده نیست.بلکه همه آنها درمتن حرکت وتوسط تغییردهندگان جهان ومحک زدن آنها درعمل پرورده وهمه گیرمی شود.مهم آنست که دردل بحران بزرگ سرمایه علاوه برسویه سرمایه که همیشه فعال وهمه کاره بوده است،سویه دیگری نیزفعال شده ودارد به میدان می آید.دردل این گونه جنبش هاست که تسویه با تجارب ناموفق قرن گذشته،آزمون راه های نو برای پیشروی ودرهم شکستن شماری ازکلیشه های جان سخت، صورت می گیرد.جنبش های رهائی بخش همیشه با بن بست شکنی ها وارائه افق های نووغافگیرکننده همراه هستند.
بی تردید جنبش ها ومردم درحین مبارزه برای تغییرشرایط است که ره صدساله می پیمایند وقادربه خوددگرگونی وکسب آگاهی وعزمی می شوند که درشرایط سکون وبی حرکتی دست یابی به آنها ناممکن است. درشرایط سکون این بورژوازی است که بطوریک جانبه به بازتولید عناصروعوامل چرخه حیاتی خود وحل بحران بسود خویش می پردازد، ولی با به صحنه آمدن انسان خواهان تغییروخواهان جهانی دیگرومعترض به استثماروتباهی انسانها،چرخه این بازتولید دچاروقفه وگسست شده وبحران حاکم می تواند درراستای شکوفائی او حل وفصل شود. آن چه را که امروزآغازشده است تنها باید نقطه شروع یک راه پیمائی بزرگ وطولانی دانست که ولو آنکه با افت وخیزهمراه باشد، متوقف نخواهد شد ودرجریان حرکت وتجارب خویش تعمیق بیشتری خواهد یافت. مردم درحین حرکت می آموزند، خود وشرایط حاکم برخود را دگرگون می کنند و دارای افق ها وامیدهای جدید می شوند.
No comments:
Post a Comment